متن پادکست:
«امام رئوف»
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى»
ابراهیم بن عباس میگوید: «ما رایت الرضا سُئِل عن شیء قَطُّ الّا عَلِمَه؛ من امام رضا (ع) راندیدم که از چیزی سؤال شود مگر اینکه حضرت جواب آن سؤال را میدانستند.»
مأمون حضرت را امتحان میکرد و از همه موارد مختلف سؤال میکرد و حضرت جواب میدادند. این قسمت بسیار جالب بود که:
«وَ کان کلامه کله وَ جَوَابُهُ وَ تَمَثُّلُهُ انْتِزَاعَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ». تمام کلام امام رضا (ع) و جوابها و مثالهای امام رضا (ع برگرفته از قرآن بود.
«و کان یَخْتِمه فِی کُلِ ثَلَاثٍ» و حضرت، قرآن را هر سه روز یکبار ختم میکردند. «وَ یَقُولُ: لَوْ أَرَدْتُ أَنْ أَخْتِمُه فِی أَقَربهَ مِنْ ثَلَاثٍ لَخَتَمْتُ» حضرت فرمودند: اگر بخواهم زودتر از سه روز ختمش کنم. «وَ لَکِنْ مَا مَرَرْتُ بِآیَهٍ قَطُّ إِلَّا فَکَّرْتُ فِیهَا» ولی من از کنار هر آیهای که از آن رد میشوم به آن فکر میکنم. «وَ فِی أَیِّ شَیْءٍ أُنْزِلَتْ وَ فِی أَیِّ وَقْتٍ فَلِذَلِکَ [صِرْتُ] أَخْتِمُهُ فِی کل ثَلَاث أَیَّام؛ برای همین است که سه روز طول میکشد، وگرنه سه روز برای من زیاد است.
«مَا رَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیهالسلام جَفَا أَحَداً بِکَلَامِهِ قَطُّ وَ مَا رَأَیْتُ قَطَعَ عَلَى أَحَدٍ کَلَامَهُ»؛ من ندیدم که حضرت کلام فردی را قطع کنند. «حَتَّى یَفْرُغَ مِنْهُ»؛ صبر میکردند تا فرد صحبتش تمام شود و بعد حضرت سخن میگفتند. «وَ مَا رَدَّ أَحَداً عَنْحَاجَهٍ یَقْدِرُ عَلَیْهَا»؛ اگر حضرت، توان برآورده کردن حاجتی را داشتند، کسی را رد نمیکردند. میتوانستند کاری را انجام دهند، انجام میدادند. «وَ لَا مَدَّ رِجْلَیْهِ بَیْنَ یَدَیْ جَلِیسٍ لَهُ قَطُّ»؛ هیچ زمانی اگر فردی در محضر حضرت بودند، حضرت پای خود را دراز نمیکردند. «وَ لَا اتَّکَأَ بَیْنَ یَدَیْ جَلِیسٍ لَهُ قَطُّ»؛ هیچ زمانی، اگر فردی در محضر حضرت بودند، حضرت تکیه نمیدادند. «وَ لَا رَأَیْتُهُ شَتَمَ أَحَداً مِنْ مَوَالِیهِ وَ مَمَالِیکِهِ قَطُّ»؛ هیچ زمانی من ندیدم که حضرت به یکی از بردگان، نوکران و زیردستان و افرادی که در دستگاه حضرت مشغول هستند، حضرت با یکی از آنها تند برخورد کنند با یکی از آنها برخورد زنندهای داشته باشند. «وَ لَا رَأَیْتُهُ تَفَلَ قَطُّ»؛ هیچ زمانی ندیدم، حضرت آب دهان بیندازد. «وَلا رَأیتُهُ یُقَهقِهُ فی ضِحکِهِ قَطُّ»؛ هیچ زمانی ندیدم که حضرت قهقهه بزنند. «بَل کانَ ضِحکُهُ التَّبَسُّمُ»؛ بلکه خنده حضرت، تبسم بود.
«وَ کَانَ إِذَا خَلَا وَ نُصِبَتْ مَائِدَتُهُ أَجْلَسَ مَعَهُ عَلَى مَائِدَتِهِ مَمَالِیکَهُ حَتَّى الْبَوَّابِ وَ السَّائِسِ»؛ زمانی که خلوت میکردند و سفره حضرت پهن میشد، حضرت تمام زیردستان خود حتی دربان و نگهبان، همگی را سر سفره مینشاندند و غذا میخوردند.
«وَ کَانَ علیهالسلام قَلِیلَ النَّوْمِ بِاللَّیْلِ کَثِیرَ السَّهَرِ»؛ حضرت در شب خوابشان کم بود و بیداری ایشان زیاد بود. «یُحْیِی أَکْثَرَ لَیَالِیهِ مِنْ أَوَّلِهَا إِلَى الصُّبْحِ» و حضرت بیشتر شبهایشان را از اول شب تا صبح را احیا میگرفتند. «وَ کَانَ کَثِیرَ الصِّیَامِ» و خیلی هم روزه میگرفتند. «فَلَا یَفُوتُهُ صِیَامُ ثَلَاثَهِ أَیَّامٍ فِی الشَّهْرِ»؛ روزه دهر، که سه روز در ماه است، هیچوقت از حضرت فوت نمیشد.
«وَ کَانَ علیهالسلام کَثِیرَ الْمَعْرُوفِ وَ الصَّدَقَهِ»؛ حضرت خیلی اهل کار خیر بودند. «وَ الصَّدَقَهِ فِی السِّرِّ»؛ خیلی صدقه مخفیانه انجام میدادند. «وَ أَکْثَرُ ذَلِکَ یَکُونُ مِنْهُ فِی اللَّیَالِی الْمُظْلِمَهِ»؛ بیشتر صدقهها را در لیالی مظلمه میدادند. حضرت بیشتر صدقههای خودشان را در شبهای تاریک میدادند، زمانی که ظلمت محض باشد تا هیچ فردی باخبر نشود.
«فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ رَأَى مِثْلَهُ فِی فَضْلِهِ فَلَا تُصَدِّقُ»؛ اگر فردی خیال کرده است که مانند در فضل امام رضا (ع) را دیده است، صحبتش را باور نکنید. محال است که فردی مانند امام رضا (ع) دیده باشد.
لایق وصل تو که من نیستم *** اِذن به یکلحظه نگاهم بده
استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلا مانع است.