۞ امام صادق (ع) می فرمایند:
علم و دانش به يادگيرى نيست، بلكه نورى است که خداوند آن را در دل كسى كه مى‏ خواهد او را هدايت كند قرار می دهد.

موقعیت شما : صفحه اصلی » اسلایدر » پادکست
  • شناسه : 327
  • 13 فروردین 1399 - 19:13
  • 6301 بازدید
Update Required To play the media you will need to either update your browser to a recent version or update your Flash plugin.

متن پادکست :

«با این ها کلاس بگذار»

فرمود: «أکثِروا مِنَ الإِخوانِ؛رفیق­های خود را زیاد کنید.» رفیق زیاد داشته باشید. الآن در لیست مخاطبین خود چندتا رفیق دارید؟ آدم چندتا رفیق دارد؟ رفیق صمیمی چندتا دارد؟ چند نفر برای آدم می­میرند؟ آدم برای چندین نفر می­میرد؟

این­ها مایه افتخار است. با این­ها کلاس بگذارید. چرا با ماشین پدرتان کلاس می­گذارید. که چه چیزی شود؟

یک حقیقت داریم و یک مجاز. حقیقت و مجاز یعنی چه؟ مثلاً می­گوییم فلانی مانند ماه است؛ یعنی ماه زیبا است و زیبایی این فرد را به ماه تشبیه می­کنید. زیبایی ماه حقیقت است و آنکه می­گوییم که مانند ماه می­ماند، مجاز است. این که می­گوییم این­ها برادر هستند، این فرد با آن فرد برادر است، این حقیقت است یا مجاز؟ اکثراً گفته­اند مجاز است. گفتند؛ یعنی یک برادری داریم که از یک پدر و مادر هستند، این افرادی که مؤمن هستند، گویا از یک پدر و مادر هستند و مشابه آن برادرانی هستند که از یک پدر و مادر هستند.

علامه طباطبایی می­فرمایند این نیست، بلکه بالعکس است. برادر حقیقی، برادری حقیقی، برداری مؤمن است با بردار مؤمن و بردار پدر و مادری، برادری مجازی است و از باب اینکه به او شبیه است، به او برادر می­گویند. بالعکس آن است. اصل برادری، برادری ایمانی است. رفیق است. برای این فرد باید مرد. این را باید حمایت کرد. هوای این فرد را باید داشت. این را باید عاشق او بود. به این فرد باید سر زد.

«ما الْتَقى مُؤمِنانِ قَطُّ إلاّ کانَ أفْضَلُهُما أشَدَّهُما حُبّا لأخیهِ؛ دو نفر که به هم می­رسند، بین این دو نفر کدام بهتر است؟ آنکه طرف مقابل را بیتشر دوست دارد.» میزان حبّ او را اندازه­گیری می­کنند و می­گویند این فرد بهتر است. برتری با این فرد است. با سوادترین آن­ها هم خیر، نماز بیشتری هم خوانده است؟ خیر، سن او بیشتر است؟ خیر. آنکه به طرف مقابل بیشتر علاقه دارد. خدا هم او را بیشتر دوست دارد. اصلاً خداوند دوست داشتن را دوست دارد. خداوند رحمت را دوست دارد. محبت را خداوند دوست دارد؛ چون خداوند چیزی به غیر از رحمت نیست، از هر فردی ببیند، خوشش می­آید.

در مورد شهداء قرآن می­فرماید که شهداء زمانی که از دنیا می­روند، از رفیقان خودشان آمار می­گیرند؛ «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم»؛ خدایا رفیق­ها ما چه شدند، چرا نمی­آیند؟ رفته است و برای رفیق­های خودش جا گرفته است.

رفیق این است.

استاد ما می­فرمودند که تام غصه شهدای کربلا می­دانید چه چیزی بود؟

(خیلی حرف عجیبی است).

تمام غصه و دل­نگرانی و ناراحتی که داشتند، برای چه چیزی بود؟ بابت این بود که از زمان شهادت این افراد با شهادت امام حسین (ع) به فرض مثال نیم ساعت طول می­کشیده است، این افراد مانده بودند که این نیم ساعت را در آن دنیا چکار کنند تا امام حسین (ع) بیایند. تمام مصیبت شهدای کربلا این بود. از یک طرف دوست داشتند که زودتر از همه شهید شوند، از طرف دیگر می­دانستند که اگر زودتر شهید شوند، باید خیلی صبر کنند تا امام حسین (ع) بیایند. فراق را نمی­توانستند تحمل کنند. یعنی چه؟

بعد شما می­روید زیارت امین الله می­خوانید و «وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی»؛ من یک حاجت دارم و می­خواهم با این­ها باشم. «فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ»، می­خواهم با شما باشم. چه حس و علاقه­ای است. چه محبت و کششی است. فرمود از اضافه گِل ما خلق شدید، هر فردی که محبت ما را دارد، از اضافه گِل ما است و هر فردی که ندارد، معلوم می­شود که به آن­ها هم ربطی ندارند.

این روایت محشر است. فرمود: «أکْثِرُوا مِنَ الإخْوانِ؛ رفیق­های خودتان را زیاد کنید». رفیق زیاد داشته باشید. الآن در لیست مخاطبین خودتان چند رفیق دارد؟ «فانَّ رَبّکُم حیّیٌ کریم.؛ خداوند باحیا و کریم است.» خدای مهربان و خجالتی داریم. فدایشان بشوم. خوب زمانی که خداوند خجالتی است چه اتفاقی می­افتد؟ «یَستحیی أَنْ یُعَدِّبَ عبدَهُ بینَ إخوانِه یومَ القِیامه؛ خداوند خجالت می­کشد در روز قیامت یکی را بین رفیقانش عذاب کند.» رفیق­هایتان را زیاد کنید؛ یعنی در بین پانصد رفیق شما یکی بهشتی باشد، خداوند می­گوید او بهشتی است، بعد این فرد در مقابل او خجالت می­کشد، این فرد را هم به یک نحوی داخل بهشت کنیم. اولین کسی که داخل بهشت می­شوند حضرت امیرالمؤمنین (ع) هستند، بااینکه حرف این است که حضرت زهرا (س) بیایند. حضرت زهرا (س) نمی­آیند و می­گویند من یک عهدی با خداوند دارم، این را که انجام بدهم می­آیم. آنچه چیزی است؟ این روایت در بحار است. فرمود که یکی اینکه اول محبین فرزندانم، فقط هم امام حسن (ع) و امام حسین (ع) خیر، آن­ها را جدا کنم و اصلاً هم به این دلیل به او فاطمه می­گویند چون جدا می­کنند، آن­ها را جدا کنم، و یک‌بار دیگر محبین محبین را جدا کنم و بعد بروم محبین محبین محبین را جدا کنم. یک‌ذره بوی محبت بدهد، او را به بهشت می­برند. این حیف است و نباید داخل آنجا شود. تعلق دارد. چقدر این رفاقت­ها ارزش دارد.

دیدگاه خود را بنویسید:

۱ دیدگاه

  1. من فقط یکی از این دوستا دارم.