✔ سلسله مباحث مهندسی خلقت که در دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی ارائه شده در چند بخش پیگیری می شود که شمای کلی آن بدین شرح است:

بخش اول: مقدمات

در این بخش ، جایگاه قرآن و نحوه بهره بردن از آن برای کشف مهندسی خلقت طرح می شود.

بخش دوم: نظام تسخیر

در این بخش ، تعریف مرحوم علامه طباطبایی از نظام تسخیری و توضیح قرآنی ایشان برای این نظام طرح می شود.

بخش سوم: نظام تقدیم

در این بخش ، مباحثی پیرامون «غیب» و «ملکوت» و نسبت دنیا و آخرت طرح می شود.

✔ در انتهای این بخش به شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ پرداخته شده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

تمدن سازی و ساختار جامعه ی اسلامی را بر اساس سوره مبارکه حجرات بررسی می کردیم ، رسیدیم به این آیه که می فرماید:

وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ (حجرات؛ ۷)

«و بدانید که پیامبر خدا در میان شماست اگر در بسیاری از امور از، شمافرمان ببرد به رنج می افتید»

خداوند در قرآن روی واژه «رسول الله» تاکید دارد.
و برخلاف اکثر انبیا معمولا برای پیغمبر اکرم اسم را به تنهایی به کار نمی برد و همیشه با تعبیر رسول الله از ایشان یاد می شود ، در حالی که برای سایر انبیا اسم آنها را می آورد:

وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسی (مریم:۵۱)

وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ (مریم :۴۱)

وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ (مریم :۵۶)

پس روشن می شود که برای پیغمبراکرم شأن رسالت اهمیت دارد ، در اینجا هم می فرماید:

“بدانید که در این جامعه ی شما رسول الله است که زندگی میکند.”

خداوند حجاب ها را کنار می زند ، چرا که این حجاب ها خطرناک اند ؛حجاب معاصرت ،حجاب هم قبیله ای، حجاب عرب بودن و…

توجه کنید که پیغمبر فاکتور های جذابیت برای اعراب را داشت ، مثلا فرمودند در بین عرب کسی را به فصاحت من پیدا نمی کنید «أنا أفصح العرب»

برای عرب ، فصاحت خیلی مهم و اثر گذار بود ، شخصیت پیغمبر و حتی رفتار ایشان از کودکی مورد توجه و علاقه همگان قرار می گرفت و اعراب حقیقتاً به دور ایشان می چرخیدند و برای او احترام قائل بودند و واژه ی امین را برای هر کسی به کار نمی بردند درحالی که پیغمبر اکرم را با تعبیر “محمدامین” مورد خطاب قرار می دادند.

اینها باعث می شد که حجاب معاصرتی شکل بگیرد و
این حجاب باعث میشود که شأن رسالت او به محاق برود و دیگر کسی او را به عنوان رسول الله نشناسد.

در همان آیات ابتدایی سوره مبارکه حجرات خداوند می فرماید:

لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا ۚ (نور:۶۳)

«آن گونه که یکدیگر را صدا مى‌زنید پیامبر را صدا نزنید.»

نگویید او هم عربی است مثل ما و چون توانمندی هایی دارد و اخلاق و منش خوبی دارد از او پیروی میکنیم.
اینجور نیست او «رسول الله» است.

این حجاب ها خیلی آفت زاست!

مثل شرایطی که الان می بینیم ، می گویند فلانی آقازاده است ، فلانی یادگار است و…

قرآن به شأن اصالت می دهد ، نه به رابطه های نسبی و صلبی و وقتی کسی شأنش ، شأن رهبری و ولایت است پس دیگر این که بگویند فلانی نوه ی اوست ، فرزند اوست یا یادگار اوست معنا ندارد.

کسی یادگار رهبر است که با او تناسب بیشتری داشته باشد ، در ماجرای حضرت نوح وقتی خداوند به او فرمود: «اهلت را با خود به کشتی ببر»

نوح می خواست فرزندش را هم با خود ببرد که خداوند او را نهی کرد ، نوح گفت:

فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی (هود:۴۵)

«پروردگارا، فرزند من از اهل بیت من است»

خداوند فرمود:

إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ (هود:۴۶)

«فرزند تو هرگز با تو اهلیت ندارد»

إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ (هود:۴۶)

«زیرا او را عمل بسیار ناشایسته است»

یعنی؛ در او عمل غیر صالح ملکه شده است.

پس اهلیّت داشتن با کسی مربوط به ژن و خون نیست که بگویید فلانی یادگار است.
روی قبر شهدای گمنام می نویسند فرزند روح الله این تعبیر فوق العاده زیباست و در واقع یادگار امام اینها بودند.

رهبر معظم انقلاب درباره برخی رجال درجه یک انقلاب تعابیر خیلی معمولی بکار می برند در حالی که درباره شهید حججی تعابیر برجسته ای را بیان کردند ،
پیداست در نگاه ایشان آن شخصیت با این شخصیت[شهید حججی] وقتی قیاس بشود این شهید استوانه ی انقلاب است و حتی در نگاه حضرت آقا امثال شهید حججی ذخیره نظام هستند نه دیگران.

پس ملاک چیز دیگری است گاهی ما فریب می خوریم.
و فراموش می کنیم ملاک اهلیت است ، برای پیغمبر هم شأن رسالت است که اهمیت دارد.

متاسفانه توجه به روابط نسبی و صلبی در فرهنگ سیاسی ما رخنه کرده و از طرفی هم به جای توجه به حال افراد ، اقدامات گذشته ی آنها ملاک قرار می گیرد
و اگر با آنها برخورد شود در داخل و خارج طعنه می زنند که به خودی ها و یاران امام هم رحم نمی کنند.
نمی دانند این جزء برکات و مدائح انقلاب است.

و برای ما جایگاه ولایت غیر از جایگاه های دیگر در جامعه اسلامی است و اصل سنخیّت ، سنخیّت در اعمال و ارتباط استراتژیک است ولا غیر.