متن پادکست :
آقای امینی خواه: شب مبعث و روز مبعث، روایتی را زیاد میشنوید، این روایت تفسیری میشود که دقیقاً مخل به جریان بعثت و پیغمبر اکرم (ص) است و هیچچیزی مانند تفسیر این روایت نمیتواند ماجرای بعثت را تحریف نماید.
روایت معروف است:
«اِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ پیامبر اکرم (ص) میفرمایند که من مبعوث شدم فقط برای اینکه مکارم اخلاق را تمام کنم.» بعد تفسیری در مورد مکارم اخلاق میشود که مصادیقی معمولاً مطرح میشود، مواردی مطرح میشود؛ پیغمبر (ص) آمدهاند این کارها را انجام دادهاند. اولاً این روایت ازنظر سندی، ضعیف است؛ توجه به آن داشته باشید. در تفسیر این روایت هم تفاسیری مطرح میشود که بیشتر سطح پیامبر اکرم (ص) را پایین میآورد که بخواهد پیامبر (ص) را در جایگاه خودش تعریف کند.
شروع میکنیم از برخی موارد رفتارهای اجتماعی و اخلاقی پیامبر اکرم (ص) سخن گفتن؛ مواردی که عمدتاً خیلی هم نیازی به دین ندارد. اصلاً تعریفی که ما از خوشاخلاقی میکنیم، یکجورهایی اشتباه است. دو جریان در همت آن هستند که پیامبر اکرم (ص) را از جایگاه خودشان خارج کنند و پیامبر را از حیّز انتفاع ساقط کنند؛ اینکه امیرالمؤمنین (ع) فرمودند که دو نفر کمر من را شکستند: «مُحِبٌّ غَالٍ، وَ مُبْغِضٌ قَالٍ[۱]؛ دشمنی که خیلی زیادهروی میکند در برجسته کردن یکسری از نقاط و یکی هم آن دوستی که زیاده روی میکند در برجسته کردن یکسری از نقاط.» ذهنیت عمومی در مورد پیامبر اکرم (ص) به یک سمتی میرود، نسبت به خوشاخلاقی و مهربانی پیامبر، بعد یکسری از آیات را نمیشود خواند؛ یکسری از ویژگی های پیامبر اکرم (ص) را نمیشود گفت؛ این بد است.
اولین خاصیت بد آن این است که در فضای جامعه دینی، نام پیامبر (ص) که مطرح میشود، میخواهند به اسم رحمت پیامبر (ع) یک حبابی برای حفظ منافقین درست کنند. «پیامبر خوشاخلاق و مهربان بودند؛ همه باهم باشیم و رها کنید، فراموش کنید، کوتاه بیایید، ببخشید» با این صحبتها میخواهند پوششی برای همه چی بگذارد. این اولین کارکرد بدی است که تعریف اشتباه از پیامبر اکرم (ص) است. تعریف اشتباه از مکارم اخلاق دارد؛ تعریف اشتباه از خوشاخلاقی دارد. ما تصورمان از خوشاخلاقی اشتباه است. خوشاخلاقی همیشه روی خندان داشتن نیست.
بلی؛ «پیغمبر (ص) غالباً لبخند بر لب مبارکشان داشتند و پیامبر خیلی چهره بشاش و نازنین و دوستداشتنی داشتند»؛ جوری این قسمت را برجسته میکنند که کمکم انسان احساس میکند که آنقدر پیامبر با مردم خودی بود که دیگر ایشان اصلاً دستور نمیدادند. اصلاً پیامبر شأن ولایت نداشتند؛ یکی مانند سایر افراد بوده است؛ بسیار خوشاخلاق و مهربان و دورهم بودند.
«مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ؛ هرکسی که من مولای او هستم، علی مولای اوست»؛ ولایت پیغمبر اکرم (ص) اصل ماجراست. شب مبعث، شب به ولایت رسیدن پیغمبر (ص) است. اصلاً قرآن ایمان را تعریف میکند میفرماید که باید نسبت به پیامبر اکرم (ص) تسلیم محض باشید. همین آیهای که بعد از نمازها میخوانیم: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ»؛ «وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ؛ تسلیم محض باشید.»
امام خمینی (ره): قرآن درعینحالی که یک کتاب معنوی، عرفانی و آن طوری است که به دست ما، به خیال ما، به خیال جبرئیل امین هم نمیرسد، درعینحال، یک کتابی است که تذهیب اخلاق را میکند؛ استدلال هم میکند؛ حکومت هم میکند و وحدت را هم سفارش میکند و قتال را هم سفارش میکند و این از خصوصیات کتاب آسمانی ما است.
آقای امینی خواه: بروید تاریخ اسلام، تاریخ پیغمبر (ص) را بخوانید؛ کتاب فروغ ابدیت را بخوانید، کتاب فوقالعاده است. خدا حفظ کند حضرت آیت اله سبحانی را. اعمال قدرتش، کُفر یهودیان را درآورد. اعمال قدرت جدی میکردند. صدای یک عده یکمرتبه بلند میشد. یک عده را از شهر بیرون میکرد؛ یک عده را لعن کرد. برخیها را حضرت پیامبر (ص) از شهر بیرون کردند. یک عده را اسم بردند و گفتند فلان طایفه را من لعن کردم. هیچ فردی حق معامله با طایفه فلان را ندارد. از مسجد آنها را بیرون کرد. یکمرتبه حضرت پیامبر (ص) وارد مسجد شدند و اشاره کردند که فلان افراد از مسجد خارج شوید؛ چون شما زکات نمیدهید.
خبردارید پیامبر اکرم (ص) مسجد خراب کردند؟! این را به شما گفتند؟ این را جایی میگویند؟
«وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ[۲]»؛ آیه قرآن است. وحی نازل شد یا رسولالله این مسجد پایگاهی شده است برای کار علیه مؤمنین؛ «إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ، وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ؛ این میان مؤمنین تفریق میاندازد.» قطببندی، در حال درست کردن دو قطببندی است. دوقطبی میشود.
سپس پیامبر (ص) مأمور شدند که چهکاری را انجام دهند؟ این پیامبر خوشاخلاق ما دستور دادند که شب با تراکتور که آن زمان نبود و هر چیزی که آن زمان بود، شبانه آمدند مسجد را خراب کردند و فردا صبح تبدیل به زبالهدان شهر مدینه تبدیل شد. این پیامبر خوشاخلاق ما، مسجد را تبدیل به زبالهدانی کردند. آنقدر خوشاخلاق بودند که دستور اعدام میدادند؛ دستور قطع ید میدادند. تازیانه میزدند؛ حد جاری میکردند. فدای اخلاقشان شوم!
ما تصورمان نسبت به خوشاخلاقی اشتباه است. خوشاخلاقی همیشه روی خندان داشتن نیست! هم احقاق حق و هم ابطال باطل، هردوی آنها. این میشود خوشاخلاقی، این میشود خلق پیغمبر (ص)؛ «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ[۳]»؛ هم حق را کمک میکند و جاری میکند و هم باطل را حذف میکند و محو میکند و درگیر میشود.
این میشود اخلاق خوب پیغمبر ما.
.[1] نهجالبلاغه، حکمت ۴۶۹
.[۲] سوره توبه، آیه ۱۰۷
.[3] سوره قلم، آیه ۴
استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلا مانع است.
سلام سخنان استاد عالی اجرتون با سیدالشهدا