✔ این سلسله سخنرانی در هیئت قائمیون تهران ، در فاطمیه اول سال ۱۳۹۷ ایراد شده است.
✔ متن جلسه دوم :
بسم الله الرحمن الرحیم
📍 مهم ترین دغدغه ای که می توان برای حضرت زهرا س در نظر گرفت، دعوت به حیات طیبه است که در آیه ۲۴ سوره انفال ذکر شده: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُم . اى کسانى که ایمان آورده اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامى که شما را به سوى چیزى مى خواند که شما را حیات مى بخشد!
حالا چطور زنده میکند و حیات می بخشد؟ با (عمل صالح) قرآن کریم می فرماید: مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً ؛ هر کس کار شایسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مى داریم. (نحل/۹۷)
دغدغه ایشان همین است ، ایشان میخواهند همه زنده شوند به حیات طیبه.
فطرت ما هم همین را میخواهد، اما ما گاهی در تشخیص مصادیق اشتباه می کنیم، حتی آن هایی که امام حسین ع را کشتند هم به دنبال زندگی بهتر بودند. آن ها فکر میکردند که امام ع مزاحم زندگی آنان است، جبهه ی مقابل حرفهایی می زد که زیبا و فریبنده بود در نتیجه آن ها فریب خوردند.
در جریان سقیفه حضرت زهرا بر در خانه ی مردم میرفتند و می فرمودند: أنسیتم یوم غدیر خمّ؟ (عوالم العلوم و المعارف و الاحوال ، ص ۲۶۴ ) چرا؟ برای آنکه ایشان می خواهند مردم بهتر زندگی کنند و راه صحیح رسیدن به آن را نیز می دانند، اما معمولا عامه مردم به بیراهه می روند؛
ایشان از شب تا به صبح برای همسایگانشان دعا میکنند اما برای خود نه و در جواب امام مجتبی که میپرسند پس چرا برای خودتان دعا نمیکنید می فرمایند: بنی الجار ثم الدار ، پسرم اول همسایه سپس خانه و اهلش :
رَأَیْتُ أُمِّی فَاطِمَهَ ع قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیْلَهَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاکِعَهً سَاجِدَهً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّیهِمْ وَ تُکْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَیْءٍ فَقُلْتُ لَهَا یَا أُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعِینَ لِنَفْسِکِ کَمَا تَدْعِینَ لِغَیْرِکِ فَقَالَتْ یَا بُنَیَّ الْجَارَ ثُمَ الدَّارَ ؛ امام حسن مجتبی ع فرمودند: شب جمعه اى بود که دیدم مادرم فاطمه علیها السّلام در محراب عبادت ایستاده و پیوسته در حال رکوع و سجود است تا سفیدى صبح طالع شد و در طول این مدّت شنیدم که براى مؤمنین و مؤمنات دعاء مى فرمود و ابدا براى خودش دعایى نکرد، پرسیدم: مادر، چرا همان طورى که براى دیگران دعاء نمودى براى خود دعاء نفرمودى؟ فرمودند: فرزندم، اوّل همسایه را دریاب سپس اهل خانه را. (علل الشرائع ، ترجمه تهرانی ؛ ج۱ ؛ ص۱۸۲ )
خداوند در پاسخ به اصرار پیامبر نسبت به هدایت مردم ، در قرآن خطاب به ایشان می فرماید: بیش از اندازه خودت را به مشقت نینداز زیرا که تو نمی توانی همه مردم را هدایت کنی : وَ ما أَکْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ و بیشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشى، ایمان نمى آورند(یوسف/۱۰۳) ؛ إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْت تو نمىتوانى کسى را که دوست دارى هدایت کنى (قصص/۵۶) ؛ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنى (طه/۲)
پیغمبر که پدر امت است در این اندازه دلسوز آن هاست (قال رسول الله ص: أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه ؛ من و علی پدران این امت هستیم؛ بحار الأنوار ؛ ج۲۳ ؛ ص۲۵۹) ؛ اما حضرت زهرا که ام ابیها و مادر ایشان هستند حتما دغدغه و دلسوزی بیشتری نسبت به زندگی و حیات طیبه ما دارند.
ایشان دعایی دارند تحت عنوان :(دعای حیات طیبه) (بحار الأنوار ؛ ج۹۲ ؛ ص۴۰۶) که دارای مفاهیم بسیار بلندی است ، کلید واژه ی در این دعا آسانی و راحتی است، دقیقا همان گمشده ای که انسان دارد، در واقع تمام تکنولوژی و پیشرفت انسان در راستای تحقق بخشیدن به این خواسته انسان شکل گرفته است، اما مشکل اینجاست که ما هم زندگی و هم آسانی را اشتباه گرفته ایم!
ایشان زندگی و حیات طیبه را بندگی خدای متعال می دانند و آسانی و راحتی در آن را خواستارند: یَسِّرْ لِیَ الْأَعْمَالَ الَّتِی تُحِبُّهَا. خداوندا کارهایی را که تو دوست می داری برای من آسان گردان ؛
در فراز دیگری از این دعا می فرمایند: اللَّهُمَّ أَوْصِلْنِی إِلَیْکَ مِنْ أَقْرَبِ الطُّرُقِ إِلَیْکَ وَ أَسْهَلِهَا عَلَی.َّ خداوندا من را از نزدیک ترین و آسان ترین راه ها به خودت برسان.
📍 درواقع حیات طیبه زندگی و بندگی آسان و راحت است؛ سوالی که پیش می آید این است که پس سختی بندگی کجاست؟! سختی های بندگی از جنس سختی هایی است که یک زن برای مادر شدن متحمل می شود. سختی بارداری ، زایمان ، شیردهی ، بزرگ کردن بچه ، مدرسه رفتن و رسیدن به سن بلوغ و ازدواج و هزاران سختی دیگر، اما اگر در همین حین بخواهیم این فرزند و حس و نقش مادری را از آن زن بگیریم ، به هیچ وجه راضی نخواهد شد. زیرا آن سختی ها برای او شیرین است و از آن ها لذت می برد! و همین شیرینی تحمل سختی هایش را آسان میکند.
به عنوان مثال فرزندمان اگر هرچقدر هم با بازیگوشی خود به وسائل خانه آسیب بزند اما چون از خود ماست میپذیریم ، اما اگر فرزند همسایه کوچکترین آسیبی به اموال ما بزند به راحتی گذشت نمیکنیم زیرا او فرزند ما و از ما نیست.
حضرت زهرا س همچنین در بخش دیگری از این دعا می فرمایند: وَ اصْرِفْ عَنِّی الْأَعْمَالَ الَّتِی تَکْرَهُهَا وَ تَکْرَهُ الْعَامِلِینَ لَهَا وَ أَعِنِّی عَلَى تَرْکِهَا
خداوندا اعمالی که آن ها و عاملش را دوست نداری از من دور کن و بر ترکشان مرا کمک کن.
به زبانی دیگرحضرت از خدا می خواهند کاری کند که اعمال محبوب نزد او برای ایشان هم محبوب باشد تا بدین گونه سختی این مسیر نیز تبدیل به شیرینی شود.
در این دعا چندین بار و در قالب الفاظ مختلف حضرت آسانی در این مسیر را از خدای متعال خواستارند، چون این موضوع برایشان مهم است.
در فرازی دیگر می فرمایند: اللَّهُمَّ خِرْ لِی بِمَیْسُورِ الْأُمُورِ لَا بِمَعْسُورِهَا وَ اجْعَلْ لِی فِی ذَلِکَ مَا تُحِبُّ
خداوندا بین کارها آن کاری که برایم آسان است و تو هم آن را دوست داری انتخاب کن.
نتیجه میگیریم که سادگی یکی از اصلی ترین مولفه های حیات طیبه است؛ اما مشکل کجاست؟
مشکل اینجاست که ما به صلاحدید خودمان از کارهای سخت اما مفید فرار می کنیم و سراغ کارهای راحتی میرویم که بالعکس به دنبالشان هزار سختی غیر مفید برایمان دارد که هیچ کدام هم اهمیتی برایمان ندارند؛ سختی اصلی و مفید را باید چشید تا به دنبالش آسانی باشد.
زندگی طیبه ابتدایش یک سری سختی هایی به منظور افتادن در مسیر اصلی دارد، اما بعد از آن شیرینی و آسانی است. اگر سختی هم باشد از جنس همان سختی های پرورش فرزند برای مادر است که برای او شیرین است و حاضر به از دست دادنشان نیست.
هر چیزی که میخواهد حرکت کند نیاز به اصطکاک دارد، در این بین اصطکاک اولیه در زمانی که میخواهد بِکَنَد و بلند شود بسیار بیشتر است، اما هر چه پیش برود این سختی کمتر خواهد شد. مثل ماشین که بیشترین اصطکاک خود را هنگام حرکت و دنده یک دارد اما وقتی سرعت گرفت دیگر آن اصطکاک از بین رفته و شتابش بسیار بیشتر خواهد شد.
این سختی ها برای ابتدای مسیر است که به آن (طریق) میگوییم. بعد از آن انسان از آن سختی ها عبور کرده وارد(صراط) خواهد شد. ما در نماز هم همین را میخواهیم که خدای متعال ما را به همین صراط هدایت کند، جایی که دیگر سختی ندارد.
نکند ما در تمام طول عمر ۷۰-۸۰ سالمان در همان سختی های ابتدای طریق باشیم.
📍 امام صادق در روایتی زیبا درباره امیرالمومنین می فرمایند : عَنِ الْحَسَنِ الصَّیْقَلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ وَلِیَّ عَلِیٍّ ع لَا یَأْکُلُ إِلَّا الْحَلَالَ لِأَنَّ صَاحِبَهُ کَانَ کَذَلِکَ وَ إِنَّ وَلِیَّ عُثْمَانَ لَا یُبَالِی أَ حَلَالًا أَکَلَ أَوْ حَرَاماً لِأَنَّ صَاحِبَهُ کَذَلِکَ قَالَ ثُمَّ عَادَ إِلَى ذِکْرِ عَلِیٍّ ع فَقَالَ أَمَا وَ الَّذِی ذَهَبَ بِنَفْسِهِ مَا أَکَلَ مِنَ الدُّنْیَا حَرَاماً قَلِیلًا وَ لَا کَثِیراً حَتَّى فَارَقَهَا ؛
حسن صیقل می گوید: شنیدم از امام صادق علیه السّلام که می فرمود: دوست على علیه السّلام کسى است که جز مال حلال نخورد، زیرا خود (على علیه السّلام) این طور بود، و دوست عثمان هم کسى است که باکى ندارد حلال بخورد یا حرام زیرا خود او (یعنى عثمان) چنان بود. سپس به سخن خود درباره على علیه السّلام برگشته فرمود: هان! سوگند بدان که جان على را گرفت او چیزى از مال حرام دنیا نخورد چه کم و چه زیاد تا وقتى که از این دنیا رفت.
در ادامه می فرمایند:
وَ لَا عَرَضَ لَهُ أَمْرَانِ کِلَاهُمَا لِلَّهِ طَاعَهٌ إِلَّا أَخَذَ بِأَشَدِّهِمَا عَلَى بَدَنِهِ ؛
و هیچ گاه اتفاق نیفتاد که دو کار برایش پیش آمد کند که هر دوى آنها اطاعت و فرمانبردارى خدا باشد جز آنکه هر کدام انجامش بر بدن او سخت تر بود آن را انتخاب می فرمود.
این قسمت از روایت برای ما مشخص می کند که کجا باید سختی را انتخاب کنیم. امیرالمومنین بدن را در سختی قرار می دادند و نه قلب و روح را.
درواقع بدن و جسم ، مزاحم لذت روحی است و هر چه که از قید بدن رها شویم به لذت و آسودگی روح نزدیکتر خواهیم شد. ایشان چرا این کار را می کنند؟ چون راحتی روح را در پی دارد.
آن چیزی که برای جسم راحت باشد همانی است که در پی اش سختی های فراوان می آید.
در واقع عبادات ما به همین منظور در دین قرار داده شده است. اما بشر به اشتباه برای یافتن این رهایی از جسم و تن به دنبال مسکرات و.. می رود.
در ادامه روایت میفرمایند:
وَ لَا نَزَلَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ ص شَدِیدَهٌ قَطُّ إِلَّا وَجَّهَهُ فِیهَا ثِقَهً بِهِ وَ لَا أَطَاقَ أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ عَمَلَ رَسُولِ اللَّهِ ص بَعْدَهُ غَیْرُهُ وَ لَقَدْ کَانَ یَعْمَلُ عَمَلَ رَجُلٍ کَأَنَّهُ یَنْظُرُ إِلَى الْجَنَّهِ وَ النَّارِ وَ لَقَدْ أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ صُلْبِ مَالِهِ کُلُّ ذَلِکَ تَحَفَّى فِیهِ یَدَاهُ وَ تَعْرَقُ جَبِینُهُ الْتِمَاسَ وَجْهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْخَلَاصِ مِنَ النَّارِ ؛
و هیچ گاه پیش آمد ناگوار و سختى براى رسول خدا (ص) اتفاق نیفتاد جز آنکه على علیه السّلام را براى سر و سامان دادن آن میفرستاد. به خاطر آن اعتماد و وثوقى که به او داشت. و پس از رسول خدا (ص) احدى از این امت طاقت انجام کار رسول خدا (ص) را جز او نداشت، و هنگام عبادت و کار (هاى دیگر) همچون مردى کار میکرد که گویا به بهشت و دوزخ مى نگرد (و آن دو را جلوى چشم خود مىبیند)، و همانا آن جناب از مال خالص خود هزار برده (خرید و) آزاد کرد و پول همه آنها را از دسترنج خود و عرق جبینش تهیه کرده بود، و تمام را به خاطر خداى عز و جل (و خوشنودى او) و نجات یافتن از آتش دوزخ انجام داد.
این فراز از روایت نشان می دهد که امیرالمومنین ع راحت انفاق می کردند آن هم از درآمدی که برایش زحمت کشیده و عرق ریخته اند، انفاق کردن برای کسی راحت است که اول سختی های ابتدای مسیر را کشیده باشد، اما برای اکثریت که از این سختی ها فرار کرده اند، سخت است.
در ادامه روایت می فرماید با این احوال غذای ایشان روغن و سرکه بود :
وَ مَا کَانَ قُوتُهُ إِلَّا الْخَلَّ وَ الزَّیْتَ وَ حَلْوَاهُ التَّمْرُ إِذَا وَجَدَهُ وَ مَلْبُوسُهُ الْکَرَابِیسُ فَإِذَا فَضَلَ عَنْ ثِیَابِهِ شَیْءٌ دَعَا بِالْجَلَمِ فَجَزَّهُ ؛
و خوراکش جز سرکه و زیتون نبود، و شیرینى او تنها همان خرما بود آنهم اگر به دستش میرسید. و جامه اش کرباس بود، و هر گاه چیزى از آن جامه زیاد مى آمد قیچى میخواست و آن را قیچى می کرد. (کافی ؛ترجمه رسولی محلاتی، ج۸ ؛ ص۱۶۳ )
📍 این یک فرمول است برای زندگی که در ابتدا چند سختی را در جای درستش تحمل کنیم سپس بعد از آن آسانی خواهد بود و سختی ها شیرین می شود. اما عموم مردم آن جایی که باید، سختی را تحمل نمی کنند و به دنبال آسانی میروند، و بعد از آن از سختی های بی شمار زندگیشان گلایه می کنند.
به عنوان مثال زندگی بزرگانی مثل شهید ثانی را اگر بررسی کنیم میبینیم که ایشان در مدت عمر ۵۵ ساله خود، ۷۰-۸۰ جلد کتاب نوشته اند، زمانی که بعضی به او حسادت می کردند ایشان می گفت آن موقعی که شما خواب بودید و راحتی های اینچنینی را برگزیده بودید من سختی مطالعه و پژوهش را برگزیدم و الان زمان آسایش و راحتی و ثمر دادن زحماتم است.
مثال دیگر این موضوع در بحث ازدواج است، در روایت آمده به خاطر زیبایی و ثروت دختر با او ازدواج نکنید، خب پذیرش این موضوع سخت است، اما اگر این سختی را تحمل کردید خدا می فرماید من به او زیبایی و ثروت هم عطا می کنم، آن وقت است که بعدش دیگر آسانی است. اما اگر برای ثروتش با او ازدواج کردی خدا تو را به همان واگذار می کند:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ الْمَرْأَهَ لِجَمَالِهَا أَوْ مَالِهَا وُکِلَ إِلَى ذَلِکَ وَ إِذَا تَزَوَّجَهَا لِدِینِهَا رَزَقَهُ اللَّهُ الْجَمَالَ وَ الْمَالَ.
امام صادق می فرمایند: اگر مرد به خاطره زیبایی یا ثروت زن با او ازدواج کند به همان ها واگذار می شود و اگر به خاطره دینش با او ازدواج کند خدا زیبایی و ثروت را روزی اش می کند. (کافی ؛ ج۵ ؛ ص۳۳۳)
همانطور که امیرالمومنین در خطبه همام (خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه)می فرمایند:
صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَهً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَه ؛ بندگان متقین کسانی هستند که…مدت کوتاهی (بر سختی ها و مشقت های دنیا) صبر کردند که راحتی و آسایش طولانی به دنبالشان آید.
استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلا مانع است.
دیدگاه خود را بنویسید: