متن پادکست :
عید،عید امیرالمؤمنین(ع) است این شخصیت بینظیر تاریخ
ما در مورد امیرالمؤمنین کمحرف زدیم باهم، متأسفانه؛ و از عجایب او کم گفتهایم، انگار دستهایی در کار است که امیرالمؤمنین برای ما سانسور شود و عجایب امیرالمؤمنین در بین ما گفته نشود عجایبی در او رخداده است قضاوتهای او عجیب غریب زندگی او عجیبوغریب، جنگ او عجیبوغریب است، سیاست ورزی او عجیب است شخصیت، شخصیت عجیبی است خدا حفظ کند دکتر سهیل اسعد طلبه آرژانتینی است. سالیان سال در آرژانتین زندگی کرده است و تا حالا چند ده هزار نفر را در دنیا شیعه کرده است.
ایشان میگفت من در آرژانتین یک آقایی بود که لائیک بود من به او یک نهجالبلاغه دادم با ترجمهی اسپانیایی بعد از چند روز او را دیدم و گفتم آقا چه خبر؟ گفت این چه کتابی بود که به من دادی؟ گفتم چرا؟ گفت من صفحه اول را باز کردم نمیدانستم این کتاب چی هست؟ نهجالبلاغه نمیدانستم علمی است، تاریخی است، داستانی هست چه چیزی است که گفتم کمی بخوانم صفحه اول که زدم گفتم احتمالاً کتاب تاریخی است که صاحب کتاب تاریخدان بوده است؛ یکم جلو رفتم مطلب بعدی و گفتم نه اینیک کتاب سیاسی است و این آقا صاحب کتاب سیاستمدار بوده است؛ کمی جلوتر رفتم و گفتم اینیک کتاب طبی است و این آقا پزشک بوده است، رفتم جلوتر گفتم نه اینیک کتاب عرفانی است و صاحب این کتاب یک عارف بوده است، رفتم جلو گفتم این کتاب حقوقی است و صاحب این کتاب یک حقوقدان بوده، جلوتر رفتم گفتم این اقتصاددان است این روانشناس بوده است، این جامعهشناس بوده است؛ بابا این خدا بوده است. این کی بوده است! این چه کتابی است! همانجا گفتم من به دین این آقا هستم و اسم بچهام را نیز گذاشتم علی.
کتاب نهجالبلاغه هشتاد نفر را شیعه کرد و حوزه علمیه زد در آرژانتین. همینطور یک علی میگوییم و رد میشویم. دنیا اگر این علی را بشناسد دیوانه میشود. «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» آقا در طول تاریخ نداشتیم کسی بیاید بالای منبر و بگوید مردم هر چیزی میخواهید بپرسید نه قبل و نه بعدش.
«سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی؛ هرچه میخواهید بپرسید.»
کعب احبار انسان شارلاتانی بود. پیش امیرالمؤمنین میآمد و سؤال داشت؛ یهودی نیز بود؛ گفت من چند تا سؤال دارم اینها را جواب بده: «کسی که بابا نداشته چه کسی بوده، کسی که فامیل نداشته چه کسی بوده، آنکه قبله ندارد چیِ؟» حضرت گفتن: «آنکسی که بابا ندارد، حضرت عیسی؛ آنکسی که فامیل ندارد حضرت آدم است؛ آنی که قبله ندارد خانه کعبه است؛ چون خودش قبله است. حضرت فرمودند بپرس بازهم بپرس.»
کعب احبار اینکه چیزی نیست، سؤال بپرس. پرسید «سه تا موجود زنده بودند که در رحم نبودند از بدن هم بیرون نیامدند؛ ولی زندهاند چه بودهاند؟» فرمودند: «عصای موسی که انداخت و اژدها شد، شتر صالح که از داخل کوه بیرون آمد، گوسفند ابراهیم.»
کعب احبار پرسید: «یک قبری بوده است قبری سیار بوده و صاحبش را از اینطرف به آنطرف تکان میداده است.» فرمودند: «نهنگ یونس.»
میآمد بالای منبر و میپرسید هر چه میخواهید بپرسید کسی بلند شد گفت: «من چند تا مو دارم؟» چه کسی بلند شده بود سعد بن ابی وقاص. حضرت فرمودند: «جوابش را میدانم؛ ولی اگر بگویم قبول نمیکنی بهجای این حرف دیگری به تو میگویم فرزند پسری در خانهداری که بعداً نوه رسول خدا را میکشد.» اسم پسرش چی بود؟ عمر سعد
یکپا شد گفت آقا اجازه گفت بفرما گفت این جبرئیل؟جبرئیل کجاست؟ امیرالمؤمنین یک نگاه به چپ یک نگاه به راست کرد و یک نگاه به بالا یک نگاه به پایین کرد و گفت انت جبرئیل، جبرئیل خودت هستی.
ابن کواب یکی دیگر بود، آمد پیش امیرالمؤمنین و گفت: «موجودی است که شبها بینا است و روزها کور است؟» حضرت فرمودند: «از چیزی بپرس که به دردت بخورد؛ چیزی که به دردت نمیخورد را چرا میپرسی؟» گفت: «چه موجودی است که هم شب بینا است و هم روز و پرسید که موجودی است که روز بینا است و شب بینا نیست؟» حضرت فرمودند: «آنکه هم شب بینا است و هم روز کسی است که به پیامبران گذشته ایمان داشته است و پیامبر اکرم را دیده است و ایمان آورده است، آنکه روز بینا است کسی است که به پیامبران گذشته ایمان نداشته است؛ ولی پیغمبر اکرم را دیده است و ایمان آورده است. آنکه شب بینا است، کسی است که به پیامبران گذشته ایمان داشته؛ ولی پیامبر اکرم را دیده است؛ ولی ایمان نیاورده است.» آن مرد یهودی آمد و پرسید که: « چه چیزهایی است که خدا ندارند، چیزهایی هست که نزد خدا نیست، چیزهایی است که خدا نمیداند اینها را به من بگو چیست؟» فرمود که: «آنکه خدا نمیداند حرفی است که شما یهودیها میزنید و میگویید عزیر پسر خدا است. خدا عزیر را پسر خودش نمیداند. آنهم که خدا ندارد، شریک است؛ خدا شریک ندارد. آنکه پیش خدا نیست، ظلم به بندهها است پیش خدا ظلمی نیست.»
یکوقتی امیرالمؤمنین با اصحابش رد میشدند و رسیدند به یک صحرایی؛ صحرایی بود که تمام روی صحرا مورچه بود. کسی که کنار امیرالمؤمنین بود گفت: «سبحانالله! چه کسی میتواند اینها را بشمارد؟» امیرالمؤمنین گفتند: «اینگونه نگو. من میتوانم اینها را بشمارم، به تو بگویم که چند تا از اینها نر و چند تا از اینها مادهاند. بگو سبحانالله چه کسی اینها را خلق کرده است.»
یک کسی دیگر آمد به اسم رأس الجالوت پیش ابوبکر سؤال کرد و ابوبکر نمیتوانست جواب دهد. رأس الجالوت آمد پیش امیرالمؤمنین و گفت: «آقا چند تا سؤال دارم و جواب دهید اساس موجودات چیست؟» حضرت فرمودند: «آب.» دو تا جامد بودند که اینها حرف زدند. حضرت فرمود: «آسمان و زمین.» گفت: «دو تا چیز هستند که زیاد میشوند؛ ولی کم نمیشوند و مردم هم این را نمیبینند؟» گفتند: «شب و روز زیاد میشوند؛ ولی کم نمیشوند و مردم هم نمیبینند.» گفت: «آب بود که نه از زمین و نه از آسمان؟» فرمود که: «آبی که سلیمان فرستاد برای پادشاه صبا.» گفت: «عرق اسبهایی بود که روی زمین دویده بود. آن چیست که روح ندارد؛ ولی تنفس میکند؟» حضرت فرمودند: «صبحی که تنفس میکند آیه قرآن؛ وَ الصُّبْحِ اذا تَنَفَّسَ.» گفت: «چه چیزی است که زیاد و کم میشود؟» حضرت فرمودند که: «قرص ماه.» آن چیست که نه زیاد میشود و نه کم میشود؟ حضرت فرمودند: «دریا.» و گفت: «چیست که کم میشود زیاد نمیشود؟» حضرت فرمودند: «عمر.»
یک عده یهودی آمدند پیش خلیفه دوم و گفتند که به ما گفتند که بعد از پیغمبر تو خلیفه هستی ما چند تا سؤال داریم که اگر درست جواب بدهید ایمان میآوریم؛ گفتند که: «قفل آسمانهای هفتگانه و کلیدش چه چیزی است؟ بگو که یکی بوده که قوم خودش را انظار کرده است که نه پری بوده است و نه آدم؟ پنج چیز بوده است که در رحم آفریده نشدهاند و درباره ۱،۲،۳،۴،۵،۶،۷،۸،۹،۱۰،۱۱،۱۲ برای ما صحبت کن.» خلیفه دوم فکر کرد و گفت به نظرم باید این سؤالات را از علی بپرسید. رفت و فرستادند پیش امیرالمؤمنین؛ همچنین سؤالهایی پرسیدند حضرت فرمودند بگوید، سؤالهایتان را بپرسید و بعد هم گفتند سؤال بازهم دارید. فقط همینها سؤال دیگری ندارید؟ ایشان میفرمود: «من راههای آسمان را بهتر از راههای زمین بلد هستم.»
آیا باورتان میشود که اینها در مورد شخصیت امیرالمؤمنین است؟ آیا فکر میکنید که یک شخصیت خیالی است؟ این آقا ما قبولش داریم؛ این است امام ما است. این حرفها را نیز دیگرانی نقل میکردند که او را امام نمیدانستند. حضرت فرمودند که: «قفل آسمانها شرک است و کلید آسمانها نیز لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ است.» بخواهی پرواز کنی به آسمان بروی باید لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ داشته باشی. کسی که قوم خودش را ترساند نه جن بود و نه انسان کرد قوم خودش را چه کسی بود؟ مورچهای که حضرت سلیمان داشت میآمد میگفت همه بروید داخل خانههایتان. پنج موجود زنده که در داخل رحم آفریده نشدهاند؟ آدم حوا، عصای موسی، شتر صالح و گوسفند ابراهیم. از یک تا دوازده پرسیدید، تکتک برایتان میگویم، ۱ خداست؛ ۲ آدم و حوا؛ ۳ جبرئیل، میکائیل و اسرافیل؛ ۴ تورات، انجیل، زبور و قرآن؛ ۵ نمازهای پنجگانِ؛ ۶ خدا زمین را در شش روز آفرید؛ ۷ هفتآسمان؛ ۸ حاملان عرش که ۸ نفرند؛ ۹ نه آیه بر موسی نازل شد؛ ۱۰ ده شبی که به آن، سی شب موسی اضافه شد؛ ۱۱ خواب یوسف، یازده ستاره داشت؛ ۱۲ عصای موسی که به سنگ زد و دوازده چشمه از آن جوشید؛ یعنی اگر تا صد میلیون میپرسیدند از حضرت برای آنها میگفت. یهودیها گفتند که أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ آقا ما ایمان آوردیم تا امیرالمؤمنین گفتند.
آقا! قیصر پادشاه از خلیفه دوم چند سؤال پرسیده است. گفت من در آنها ماندهام لطفاً جواب دهید. حضرت فرمود: «چیست بپرسید.» گفت: «چیست که دورتادور دهان است؛ یعنی فقط دهان است و چیز دیگری آن چیست که فقط پا است فقط چشم است؟ چیست که فقط بال است؟» آنکه فقط دهان است، آتش است؛ آنکه همش پا است، آب است؛ آنکه همش چشم است، آفتاب است و آنکه همش بال است، باد است. آن چیست که فقط یکبار جابجا شده است؟ کوه طور. آن کدام درخت است که اگر زیر سایهاش راه بروی ۱۰۰ سال طول میکشد؟ درخت طوبی. آن کدام درخت است که بدون آبیاری رشد کرده است؟ وقتی حضرت یونس نهنگ انداخت روی ساحل خداوند همان لحظه یک درختی بالای سرش خلق کرد؛ درخت کدو که رطوبت بدنش را بگیرد؛ زیرا ۴۰ روز در آب بود. چطور است که بهشتیان هرچه میخورند دفع نمیکنند؟ حضرت فرمودند: «مانند جنین میماند هر چه خورد دفع نمیشود.»
چطور میشود که در یک ظرف بهشتیها ۷۰ مدل میآورند و همه آنها باهم دیگر قاتى نمیشوند؟ حضرت فرمودند: «مانند تخممرغ زرده و سفیده همه است؛ ولی قاتى نمیشود.» گفتند که: «کدام دو است که سه ندارد و کدام سه است که چهار ندارد و کدام چهار است که پنج ندارد و همینطور شمرد که تا رسید به کدام نه است که ده ندارد؟» آن دوای که سه ندارد خورشید و ماه؛ کدام سه است که چهار ندارد طلاق، سه بار طلاق میدهند و ۴ بار نیست؛ کدام نه که ده ندارد حاملگی است. این امیرالمؤمنین است روز عید غدیر؛ پیغمبر دست چنین کسی را گرفت و بالا برد و فرمودند من شما را سپردم به این آقا. چقدر بعضیها قدرناشناس بودند.
آقا در طول تاریخ نداشتیم کسی را که بیاید بالای منبر و بگوید مردم هر چه میخواهید بپرسید نه قبلش و بعدش. «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»
استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلا مانع است.
با سلام و عرض ادب
ببخشید یه سوال. در پاسخهای امام علی ع به اعداد ۱تا ۱۲ جواب عدد ۴ چرا گفتن تورات و انجیل و زبور و قرآن چرا صحف حضرت ابراهیم رو نگفتن؟
بسیار عالی فوق العاده بود، الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایته علی ابن ابی طالب