متن پادکست :
آقای عالی: «خدایا عمر من رفت چهکار کنم؟»
آقای امینی خواه: چرا ما زمانی که نام مرگ میآید، حالمان گرفته میشود؟ چیزی هست که زمانی که میبینیم در حال تمام شدن است، ناراحت میشویم. اینیک واقعه ای است که قبل از آن در حال پیش آمدن است. آن واقعه قبلش چه چیزی است؟ شما مشغول تمام شدنیها هستید. مشکل ما اینجاست. ما سرگرم تمام شدنیها هستیم. زمانی که زمان تمام شدن را به ما تذکر میدهند، ناراحت میشویم.
مداح: آنقدر در زیرخاک خوابیدند مردم، چشمی برای دیدن عبرت ندارند.
مگر آن مقداری به شما عمر ندادهایم که برای شما بس باشد؟
آقای عالی: خداوند در سوره فاطر میفرماید: «أَوَلَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ؛ آن مقداری به شما عمر ندادهایم که برایتان کافی باشد؟»
آقای امینی خواه: مگر تا سن مرگ به شما عمر ندادهایم؟ این افراد دیگر ساکت میشوند. از امام صادق (ع)پرسیدند: «منظور از سن مرگ در این آیه چیست که فرموده است تا سن مرگ به شما عمر دادهایم؟» فرمودند: «سن مرگ ۱۸ سالگی است.»
آقای عالی: مرحوم شیخ رجبعلی خیاط ۲۴ سالشان بود که در اولین مکاشفهای که برایشان رخ داد، پیغمبر را دیدند. پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: «فلانی چقدر دیر آمدی؟» ۲۴ سالشان بود. فلانی چقدر دیر آمدی؛ یعنی در سن ۱۸ سالگی باید اینطور میبود، دیر آمدی.
مداح: ارزان خودم را باختم در دار دنیا؛ اما حواسم نیست من قیمت ندارم.
شهید سردار سلیمانی: بعضی وقتها ذکاوتمان درراههای غلط میرود و هیچ ارزشی ندارد. ما ذکاوت کنیم برای ثروتمند شدن، ما ذکاوت کنیم برای پولدار شدن، ما ذکاوت کنیم برای کلاه گذاری. ما ذکاوت کنیم برای چیز دیگری. هیچ ارزشی ندارد، هیچ طعمی ندارد، هیچ شیرینی ندارد، هیچ ماندگاریای ندارد. این ذکاوت است. این ذکاوت است که آدم ۲۰ سال در کمین مینشیند و خودش را حفظ میکند، بهزور خودش را سوار اتوبوس شهادت میکند. ۲۰ سال، ۲۵ سال در کمین بنشیند و اصرار کند. خیلی مهم است کسی خسته سر یکراه بنشیند و بتواند خودش را اتصال بدهد. این برد است، این پیروزی است و این معنای حقیقی آن جمله امیرالمؤمنین (ع) است که میفرمایند: « فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه»
آقای عالی: کسی که ۱۸ ساله میشود، باید بفهمد چهکار باید بکند.
آقای امینی خواه: ذهنیت ما برای مردن باید چندسالگی باشد که نگوییم درگذشت ناگهانی؟ بگوییم ۱۲۰سال ،۵۰۰ سال. از خدا که کم نمیشود. فرعون ۳۰۰ و خوردهای سال عمر کرد. بگوییم ۳۰۰ سال. برای این ۳۰۰ سال عمر، زندگی کردن خسارت است. کسی که برای ۳۰۰ سال برنامهریزی میکند، بیچاره است. آدم باید برنامهاش را ببندد برای میلیارد، میلیارد به توان میلیارد میلیارد سال زندگی. آنوقت دیگر تمامشدنی ندارد. اصلاً تمامشدنی ندارد. اصلاً غمی ندارد. اصلاً افسردگی ندارد. به این فرد اتفاقاً وقتی میگویند این تمام شدنیها تمام میشود، میگوید: «آ خیش، جانم، غم ها، سختی ها، مصیبت ها و رنج ها تمام میشود.»
مداح: باید شبی که صورتم بر خاک قبر است، چیزی برای خانه …. ندارم. مطمئنی هیچی نداری؟ نه. راه نجات شیعه زهرا (س) حسین (ع) است. چشم امیدی جزء به این رحمت ندارم حسین (ع).
استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلا مانع است.
دیدگاه خود را بنویسید: