کسی که غرق در خودش است، فانی در خود و عبد خودش است، خودش؛ یعنی موهومات و منِ پایینی و منِ عادی.
همیشه دنبال این است که نمادهایی از خودش بگذارد، از خود سلفی بگیرد و اگر کتابی نوشته یا جزوهای یا عکسی دارد یا اگر از او تقدیر انجامشده است یا مدرک دانشگاهی و غیره؛ همیشه نمادهایی از خود میخواهد بگذارد، جلوه دهد و دائم توجهات را به خودش جلب کند.
این میشود جلبتوجه. یک کسی هم میخواهد دائماً توجهات را بهحقتعالی جلب کند:
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهُ»
هر مناسبتی، از هر ابزاری میخواهد یک نمادی برای خدا ایجاد کند و با آن نماد یاد خدا را در دلها بکارد نه یاد خودش و توجه به خودش را.
این علامت دو عبودیت؛ دو فرهنگ و دو بستر جامعه است که دو تمدن از این شکل میگیرد.
یک تمدن برآمده از این منِ اومانیستی، خود گرایی و شیفتگی نسبت به خود، این من نارسیسی و این من سوبژکتیو که ما از خود یک تلقی و ادراکی داریم که دائم از خود جلوه دهیم، این میشود تمدن غرب و ظهورش میشود ابزارهایی که ایجاد میکنند برای اینکه دائم نمادهای شکل بگیرد.
مانند فیسبوک اینستاگرام و غیره. یکوقت تقابل با این نمادها هست و باید بستری فراهم شود برای مقابله با این؛ یعنی باید نمادهای حقتعالی، نه اینکه ما در اینستاگرام عکس حرم بگذاریم.
آن فضا، آن بستر، آن ساختار اینستاگرام یک آلبوم شخصی است که هرکسی نماد خودش را در دلها جا میدهد. ما باید چیز دیگری در ساختار سختافزاری، نه نرمافزاری و محتوا که فقط عکس جابجا کنیم، لحاظ کنیم که اگر خواستیم یاد خدا را در دلها بزرگ کنیم این چه سازوکاری دارد با چه ساختاری است آن ساختار چه ارتباطی؟
آن اپلیکیشن چه باید باشد که اصلاً آن ساختار به شما اجازه ندهد جلوهگری شخصی و فردی و آن جلوه گری تبرجی در شما باشد.
این علامت دو تا عبودیت است.
استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلا مانع است.
دیدگاه خود را بنویسید: