[disk_player id=”2318″]
متن پادکست :
«شهادت»
رهبر: «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»
سردار سلیمانی: جاذبه شهادت؛ یعنی حیات ابدی؛ یعنی همینکه امام (ره) فرمودند که: «ما از درک مقام شهدا عاجز هستیم. همین بس که آنها «عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» هستند.» این «عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» پای همه در تفسیر و تحلیل آن میلنگد. این جاذبه کوچکی نیست.
رهبر: در امر شهادت آنچه مهم است این است که یک فرد آماده شود و جان خود را کف دستش بگیرد و برای بذل درراه خداوند؛ این مهم است.
آقای امینی خواه: شهید کسی است که در مسیر مقابله و مقاتلهی با دشمن جانش را در دست گرفته است و جانش را از دست میدهد. نه آنکه آخرش جانش را از دست میدهد، همان اول که جانش را در دست میگیرد، او محبوب خداوند میشود. خداوند او را دوست داشت. محبت خدا را ما متوجه نمیشویم. میشود کسی عاشق شهادت باشد و معشوق برای خداوند نباشد و خداوند عاشق او نباشد.
سردار سلیمانی: دلیل شوق به شهادت شهدای ما هم همین معرفت بود. اگر انسان وجودش از محبت و حب خدا پر شد، تمام این وجود از محبتهای دیگر تهی میشود.
آقای امینی خواه: این نفس را خدا بدش میآید؛ از اینکه خدا بدش میآید، شما هم بدتان بیاید و شما هم با آن مقابله کنید؛ این جهاد میشود. در این مسیر در روایت داریم که این فرد روزی هفتاد بار شهید میشود.
سردار سلیمانی: لذا شهید برای عمل با حکم خدا با حکم به میل خود مخالفت میکند. این همان اوجی است که اگر بخواهد فردی به عرفان برسد، این همان اوج است.
آقای امینی خواه: شهید معرکه یکبار در عمرش شهید میشود؛ ولی این روزی هفتاد بار پا روی خودش میگذارد. نگاه حرام است، او را رد میکند؛ لقمه حرام است، او رد میکند؛ کلام حرام است، رد میکند؛ مگر غیر از خداوند کسی میتواند به این اعمال پاداش دهد. این فرد اگر در بستر هم بمیرد، شهید است. «إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ»؛ این نکتهاش خیلی مهم است؛ جنت آن جنتی که لقای خدا است؛ جنتی که لقای دوستان خدا است.
رهبر: رنگ شهادت و زینت شهادت، چیزی است فراتر از این حرفها؛
آقای امینی خواه: شهید؛ شاهد میشود؛ شاهد بر اعمال میشود؛ شاهد بر احوال میشود؛ شاهد بر مسیر پیشبرد جریان حق میشود. اموات شاهد بر این نیستند. برای همین است که اموات را خداوند زنده نمیداند. شهدا در زندگی مادی شما اثر و کنش دارند.
شهید چمران: پندار ما این است که ما زندهایم و شهدا رفتهاند؛ اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند.
آقای امینی خواه: برای یک هدفی جانشان را دادهاند و رفتهاند و پیگیری میکنند و رصد میکنند. شهید زنده است و دارد کار میکند. دلها را، بدنها را، جریانها را برای هدفی که آنها میخواستند به آن برسند، هدایت میکنند. شهیدی مانند شهید تهرانی مقدم، رضوانالله علیه، هدفش این بود که اسرائیل را از بین ببرد. آیا این تمام شد و رفت؟ «یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم؛ از خداوند طلب بشارت میکنند در مورد اینکه افرادی که به آنها ملحق نشدهاند؛ افرادی که دنبال اینها هستند. أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ خداوند متعال هم به اینها میفرماید که خوف و حزن هم نداشته باشید». شهید چون خوف ندارد، حسابکتاب ندارد و چون حسابکتاب ندارد، خوف ندارد.
هر چه ما در این «أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» تدبر کنیم، گسترهی معنای آن آشکارتر میشود. شما ببینید هیچ خوفی در شهید نیست. هیچ حزنی نیست. شهدا زمانی که میروند یک آرزو دارند و آرزوی آنها این است که برگردند که به بقیه بگویند که غصه نخوردید ما جایمان بسیار خوب است. ایکاش بدانند! « بِما غَفَرَ لی رَبِّی؛ در اینجا مورد غفران قرار گرفتم. وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکْرَمینَ؛ من را جزء مکرمین قراردادند».
مکالمه شهید باکری با دوستش در جبهه.
سردار سلیمانی: و حرفش این بود احمد بیا اینجا.
رهبر: میگوید بیا اینجا! اینجا یکچیزهایی هست که چیزی است در اینجا. چه چیزی در آنجاست؟
سردار سلیمانی: اینجا چیزی میبینم که اگر ببینی ازاینجا نخواهی رفت.
رهبر: اینجا تمام توپ و تفنگ است و بعد از یک ساعت شهید شدن است. چه چیزی آنجا بوده است؟ چه چیزی میدیده است؟ خیلی مهم است. باکری چه چیزی در آنجا میدیده است. آن بهشتی که او رزقش شد در آن ساعت آخر ببیند چقدر شیوا، زیبا و جذاب بوده است که او دلش نمیخواهد رفیقش محروم بماند.
آقای امینی خواه: امام (ره) چندین بار به این اشاره دارند که شهدا در ضیافت الله هستند. زمانی که ازاینجا میرود به مهمانی خاص حقتعالی میرود. «شرف بزرگِ شهدای درراه حق، «حیات عندالرّب» و ورود در «ضیافه الله» است. این حیات و این ضیافت را با قلمهای شکستهای مثل قلم من نمیتوان توصیف و تحلیل کرد، این حیات و این روزی غیر از زندگی در بهشت و روزی در آن است». این روزی نزد خداوند که بهشتیآنهم از آن میخورند؛ این ضیافت الله است، این لقاءالله و ضیافت الله است. شهید به لقاءالله میرسد و شهید برحسبی روایتی که واردشده است، نظیر انبیاء است. زمانی که یک فرد شهید میشود، چون همهچیز را درراه خداداده است، خداوند تبارکوتعالی جلوه میکند.
امام خمینی (ره): خداوند تبارکوتعالی جلوه میکند و آنهم «یَنْظُرُوا إِلَى وَجْهِ اللَّهِ» است؛ شهید نظر میکند به وجه الله؛
آقای امینی خواه: این آخرین چیزی است که برای انسان است و دیگر بالاتر از آن برای انسان نداریم که غرق در دیدن جلوه حقتعالی میشود. خداوند را میبیند؛ به ملاقات خداوند میرود. در این روایتی که در کافی نقلشده است، در این روایت، انبیا را مقارن شهدا قرار داده است که در جلوهای که حقتعالی میکند بر انبیا همان جلوه را هم بر شهدا میکند.
شهادت درراه خداوند چیزی نیست که بتوان آن را با سنجشهای بشری و انگیزههای عادی ارزیابی کرد. ارزش عمل شما آن است که خدا به شما میدهد. شهید درراه حق و هدف الهی نتوان با دیدگاه امکانی به مقام الهی آن پی برد که ارزش عظیم آن معیاری الهی و مقامی دینی، ربوبی لازم دارد. نهتنها دست ما خاکنشینان از آن و این کوتاه است، بلکه افلاکیان هم از راه یافتن به کنه آن عاجزند. قلم اینجا رسید و سر بشکست. اگر اینها را ما واقعاً در قلبمان ادراک بکنیم، عید میشود برای کسانی که شهید شدهاند و عید میشود برای کسانی که مجروح شدهاند و عید میشود برای افرادی که عزیزشان را ازدستدادهاند و حاشا که حل این معما جز به عشق میسر نگردد.
سردار سلیمانی: ما ملت امام حسینیم. ما ملت شهادتیم.
۳ دیدگاه
یک فایل صوتی در اینترنت بارگزاری شده لحظه شهادت حاج قاسم سلیمانی از زبان آقای امینی خواه
سلام عرض میکنم. یه فایل صوتی از حاج آقا در مورد لحظه شهادت حاج قاسم شنیدم “که حاج قاسم گفتند بوی عطری آمد و امیرالمومنین ایشون رو قاپیدند و به نجف بردند و الی آخر” منبع این حکایت از کجا و چه شخصی هست
سلام،کدام فایل صوتی؟