معنای صمیمی نشدن با خدا

باعرض سلام وادب .
باتوجه به صحبتهای وفرمایشات استاد مبنی بر اینکه نمشود با خدا صمیمی شد وداستان حضرت یونس وتنبیه ایشان ودیگران سوال این هست که پس مهربان بودن بخشندگی ورحمانیت خداوند چه میشود وعملی که از سر اینگونه ترس باشد عشق به خدا وسحرخیزی وحال عبادت و… چه معنایی دارد؟
2:-فرمودید برزخ وقیامت محل ظهور ملکات هست ونوری در آنجا کسی به کسی نمی دهد وهرچه کسی برده از اینجا بوده ولی حدیث داریم که درقیامت خدا به برخی نیکو کاران محبت کرده وانقدر به آنها لطف میکند که آنها دارایی خودشان را به گناهکاران میبخشند ، این بخشش با آن ملکات و… که گفته شد تعارض دارد.

حجت الاسلام امینی خواه :

سلام علیکم
1. معنای اینکه گفته می شود ما نمی توانیم بیش از اندازه خودمان را با خدا صمیمی بدانیم این است که رابطه ما با او رابطه فقیر و غنی است. رابطه ممکن با واجب است. ممکن هر چقدر هم به واجب نزدیک شود باز ممکن است و حق ندارد حتی لحظه‌ای خود را واجب بپندارد یا خود را در مرکب های مساوی با واجب ببیند. فقیر نیز هرچقدر مورد عنایت غنی واقع شود آخر فقیر است و غنی نمی شود. این تصور اتفاقاً عشق ما را به خدا بیشتر خواهد کرد. همان طور که حضرت یونس علیه السلام با عشق سوزان به حق تعالی عرض می کرد سبحانک انی کنت من الظالمین.

۲. حدیثی که نوشته اید را برای اولین بار است که می خوانم و احتمالاً جز خود شما بزرگوار سند دیگری برای این حدیث نباشد. لطفاً متن حدیث با سند آن را ارسال بفرمایید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *