در یکی از سخنرانی های استاد (علی انسان میسازد) به نقل از حضرت امام فرمودند که «ما برای عدالت انقلاب نکردیم. عدالت یعنی یک آخور مرتب». میخواستم بپرسم این مطلب در کدوم منبعی وجود دارد؟ ترجیحا از صحیفه امام بفرمایند.
حجت الاسلام امینی خواه :
سلام علیکم
اصلِ اساس معنویات است. اصل اساس این است که هیچ تعلیم و تربیتى در دنیا و هیچ رژیمى در عالم- از تمام رژیمها که بگیرید- توجه به آن معنویت انسان ندارند. اینکه توهّم مىشود که فرق مابین رژیم اسلامىِ انسانى با سایر رژیمها این است که در این عدالت هست، این صحیح است لکن فرق این نیست. فرقها هست. یکى از فرقهایش قضیه عدالت اجتماعى است. هیچیک از رژیمهاى دنیا، غیر از آن رژیم توحیدى انبیا، توجهش به معنویات انسان نبوده است؛ در نظر نداشته است که معنویات را ترقى بدهد. آنها همه در دنبال این بودهاند که این مادیات را استفاده از آن بکنند و یک نظام مادى در عالم ایجاد کنند. و انبیا اصلش آمدهاند براى تزکیه نفوس انسانى؛ تعلیم و تربیت کتاب و حکمت و مهار کردن این طبیعت. که انسان قبل از مهار کردن طبیعت به دست انبیا به طور اصلاح، همه چیز را مىخواهد. انسان کما اینکه یکى از موجودات عالم است؛ و یک حیوانى است، منتها حیوان قابل تربیت. هیچ یک از … قوایى که در انسان است محدود نیست. انسان شهوتش محدود نیست. به اینکه نظام داشته باشد. مثل سایر حیوانات؛ بلکه از سایر حیوانات هم بدتر است. غضب انسان محدود نیست به اینکه در یک موردى اعمال غضب بکند، در یک موردى نکند؛ غیر محدود است. سلطه بر سایر کشورها، بر سایر گروهها، محدود نیست که با یک نظمى بر آنها غلبه کند؛ غیر محدود است. انسان شهوتش همچو غیر محدود است که هیچ مرزى ندارد. هیچ فرقى مابین افراد نیست. اگر غضب کند هیچ مرزى ندارد که در آن مرز محدود باشد. مهار تا نشود، تا اشخاصى که باید مهار کنند این قواى انسان را تا مهار نکنند، غیر محدود و مطلق است. انبیا آمدهاند که با تعلیم و تربیت الهى و با تزکیه نفوس مهار کنند این قوههاى غیر محدود انسان را.
2/ ۴/ ۵۸- سخنرانى در جمع بانوان لنگرود و پرسنل سپاه پاسداران همدان- ۸- ۲۵۴- ۲۵۶
پس، معناى «امین» این است که فقها تمام امورى را که اسلام مقرر داشته به طور امانت اجرا کنند، نه اینکه تنها مسأله بگویند. مگر امام مسألهگو بود و تنها بیان قانون مىکرد؟ مگر پیامبران مسألهگو بودند تا فقها در مسألهگویى امین آنها باشند؟ البته مسألهگویى و بیان قوانین هم یکى از وظایف فقهى است، لکن اسلام به قانون نظر «آلى» دارد، یعنى، آن را آلت و وسیله تحقق عدالت در جامعه مىداند، وسیله اصلاح اعتقادى و اخلاقى و تهذیب انسان مىداند. قانون براى اجرا و برقرار شدن نظم اجتماعى عادلانه به منظور پرورش انسان مهذب است. وظیفه مهم پیغمبران اجراى احکام بوده، و قضیه نظارت و حکومت مطرح بوده است.
ولایت فقیه—- ۶۹- ۷۵
هر یک از انبیا که آمدند، براى اجراى عدالت آمدند و مقصدشان هم این بود که اجراى عدالت را در همه عالم بکنند لکن موفق نشدند. حتى رسول ختمى- صلى اللّه علیه و آله و سلم- که براى اصلاح بشر آمده بود و براى اجراى عدالت آمده بود و براى تربیت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا، و آن کسى که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، نه آن هم این عدالتى که مردم عادى مىفهمند که فقط قضیه عدالت در زمین براى رفاه مردم باشد بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت. انسان اگر هر انحرافى پیدا کند، انحراف عملى، انحراف روحى، انحراف عقلى، برگرداندن این انحرافات را به معناى خودش این ایجاد عدالت است در انسان. اگر اخلاقش اخلاق منحرفى باشد، از این انحراف وقتى به اعتدال برگردد، این عدالت در او تحقق پیدا کرده است. اگر در عقاید یک انحرافاتى و کجیهایى باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیده صحیح و صراط مستقیم، این ایجاد عدالت است در عقل انسان. در زمان ظهور مهدى موعود- سلام اللّه علیه- که خداوند ذخیره کرده است او را از باب اینکه هیچ کس در اولین و آخرین، این قدرت برایش نبوده است و فقط براى حضرت مهدى موعود بوده است که تمام عالم را، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد، و آن چیزى که انبیا موفق نشدند به آن با اینکه براى آن خدمت آمده بودند، خداى تبارک و تعالى ایشان را ذخیره کرده است که همان معنایى که همه انبیا آرزو داشتند، لکن موانع، اسباب این شد که نتوانستند اجرا بکنند، و همه اولیا آرزو داشتند و موفق نشدند که اجرا بکنند، به دست این بزرگوار اجرا بشود.
7/ ۴/ ۵۹/ پیام رادیو- تلویزیونى امام به ملت ایران/ ۱۲/ ۴۸۰- ۴۸۳/ ۱۲/ ۲۰۸- ۲۰۹
تمام عبادات وسیله است، تمام ادعیه وسیله است، همه وسیلهاى براى این است که انسان این لبابش ظاهر بشود. آنکه بالقوه است و لبّ انسان است به فعلیت برسد و انسان بشود آدم. انسان بالقوه بشود یک انسان بالفعل، انسان طبیعى بشود یک انسان الهى که همه چیزش الهى باشد. هرچه مىبیند حق ببیند. انبیا هم براى همین آمدهاند. انبیا نیامدهاند حکومت درست کنند، حکومت را مىخواهند چه کنند؟ این هم هست، اما نه این است که انبیا آمدهاند که دنیا را اداره کنند، حیوانات هم دنیا دارند، کار خودشان را اداره مىکنند، البته بسط عدالت همان بسط صفت حق تعالى است براى اشخاصى که چشم دارند. بسط عدالت هم مىدهند، عدالت اجتماعى هم به دست آنهاست، حکومت هم تأسیس مىکنند، حکومتى که حکومت عادله باشد، لکن مقصد این نیست، اینها همه وسیله است که انسان برسد به یک مرتبه دیگرى که براى آن انبیا آمدهاند.
تفسیر سوره حمد ۱۷۴
بدون دیدگاه