‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسمالله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد. اللهم صل علی محمد و آل محمد. حَالِ طَیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ مِنَ الْآنَ الی یَومِ الْقِیَامَة.
مرحوم شهید صدر (رضوانالله علیه) که ایام سالگرد ایشان هم هست، یک کتاب خیلی خوبی دارند که این کتاب بهشدت توصیه میشود. مطالعه کتاب امامان اهلبیت، مرزبانان حریم اسلام، تازگیها یعنی درواقع ترجمه شده است. از ایشان چند سالی است، سه چهار سالی است که از ایشان ترجمه شده است. کتاب بینظیری است. یک تحلیل خاصی ایشان نسبت به اهلبیت دارد. خیلی از جنس کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» است. این کتاب متفاوت، تاریخ اهلبیت را بررسی کرده است. یک زوایای دیگری را اصلاً ایشان دیده، یک چیزهای دیگری را فهمیده. آدمی بوده که کلاً یک صد سالی از زمان جلو بوده، برعکس خیلیها که کلاً صد سال عقباند، ایشان صد سال جلو. یعنی تاریخ دارد میآید اثبات میکند حرف او را. تاریخ میرود جلو که بگوید شهید صدر درست گفته است. و نوع نگاهی که داشته به تاریخ اهلبیت خیلی ویژه است. یک زوایایی را میبینی که خیلیها نمیبینند. یک راهکارهایی را برای آن زوایا میبیند که خیلی اصلاً به ذهنشان نمیآید. تطبیق میدهد از روایات و تاریخ اهلبیت، چیزهایی را میفهمد، چیزهایی را میگوید که برای خیلیها قابلفهم و قابللمس نیست.
در مورد امام سجاد (علیهالسلام)، چون همینطور بحث کرده است، کلاً متفاوت دیده. هم امام سجاد را، هم دوره ایشان را. بحث امام سجاد ایشان تو این کتاب آمده، چون این کتاب را خود ایشان در واقع ننوشتهاند. مجموعهای بودهاند صحبتهای ایشان که در مناسبتهای مختلف، مثلاً میلاد اهلبیت، شهادت اهلبیت، بعد در درسشان نکاتی را میفرمودند. جمع کردن اینها را و مرتب، اسم این کتاب امامان اهلبیت چاپ شده است. در مورد امام سجاد تقریباً ۱۰ صفحه است، بلکه کمتر از ۱۰ صفحه، ۸ صفحه است تقریباً. تو آن چهار صفحه آخر، یک تحلیلی دارد بینظیر. ببینید، خیلی عجیب است. حالا من میخوانم برایتان.
وقتمان امشب زیاد نیست، حالا اگر فرصت شد همین یککمی توضیح میدهم. ایشان میفرمایند که دوره بعد از امام حسین (علیهالسلام) دوره خاصی است. ما معمولاً هی قبل امام حسین را تا امام حسین تحلیل میکنیم. دیگر چه شد که اتفاق کربلا رخ داد؟ بعد اینکه کربلا رخ داد چی شد؟ تاریخ تمام شده؟ نه بابا! از اینجا تازه یک اتفاقاتی افتاده. بعد از امام حسین چه اتفاقی افتاد؟ وضع مردم خوب شد، شکم مردم سیر، پیشرفت سیاسی و اقتصادی عجیبوغریبی حاصل شد. امام حسینی را که کشتند، مخالفین سیاسی خفه خون گرفتند. یک تعداد سروصدا کردند که آن تعدادی که سروصدا کردند با یک قلعوقمع عجیبوغریبی مواجه شدند. تو سه سال میدانید دیگر. سال بعدش کعبه را به منجنیق بست. سال بعدش هم که واقعه حره و ماجرای مدینه، ریختن مدینه را قلب کرد. عمر نکرد یزید در ماجرای حکومت ۳ سال به درک. و بعد یزید، باز اوضاع خیلی بهتر شد. بنیامیه هی پیشرفت میکردند. تازه افتادند به کشورگشایی و اینور و آنور و اتفاق میافتد. برده زیاد میشود. برده هم که زیاد میشود، میآیند میفروشند، پول میگیرند. از کشورهای مختلف آدم زیاد میشود. بعد چون میروی کشورهای دیگر را فتح میکنی، روابط فرهنگیت، فرهنگ بینالملل، روابط فرامرزیت بیشتر میشود. این فرماندهی مسلمانان، ابرقدرتی در سطح جهان از سویه سیاسی و نظامی ساخت.
بعد، دوره امام سجاد چه دورهای شد؟ دوره امام سجاد دوره ویژهایه. گریه کردن؟ بعد هم هرچی بوده هم کربلا؟ امام سجاد هم ۳۵ سال کربلا؟ امام باقر هم چون ۴ سالگی کربلا بودند؟ امام باقر هم کربلا؟ امام صادق هم که همه را میفرستادند کربلا؟ موسی بن جعفر هم که زندان بودند؟ امام رضا هم که کربلا؟ امام جواد هم که بچه بودند؟ امام هادی کربلا؟ آقا عسکری هم که تو پادگان بودند؟ امام زمان هم که هر شب جمعه کربلا؟ ماجرای تاریخ و اهلبیت ماجرای کربلا؟ آغاز راهه. و چی شد؟ از بانک کربلا چی خوردند اهلبیت؟ یک بانک شد دیگر کربلا. سیو شد دیگر یک سری چیزها سیو شد. از اینجا به بعد یک کاری دارند میکنند با کربلا. امام سجاد با کربلا چهکار کرد؟ ارتباطات فرامرزی را مدیریت کرد. یعنی چه؟ از جاهای مختلف آدم میآمد. مگر برده نمیآوردند؟ امام سجاد این بردهها را میخریدند به تعداد بسیار بالا. تو خانه با ماجرای کربلا اینها را تربیت میکردند. میفرستادند تو کشور خودشان. دین هم که تنها بلد بود همینقدر بود که امام حسین را تو کربلا کشتند. آفریقا برمیگشت. روم برمیگشت. آسیای شرقی، چون این طرف هم گرفته بودند دیگر، سمت افغانستان، پاکستان و هند. در دوران امام سجاد هندیها مثلاً آمده بودند. برخی اصحاب نزدیک امام سجاد کابلی بودند، سجستانی بودند. ابوحمزه کابلی مثلاً یکی از اصحاب نزدیک امام سجاد، گفتند کمرین تعداد یار خاص را داشت امام سجاد. سه نفر. حواریون امام سجاد از همه کمتر. روز قیامت هر امامی با حواریونش محشور میشود. امام سجاد حواریونش از همه کمتره، سه تا حواری بیشتر نداره. ۷۲ نفر؟ بعد که یکی از این سه نفر، ابوحمزه کابلی که حضرت فرستادندش، آمد غوغا کرد سمت همین منطقه ما، خاورمیانه به این سمت، به سمت خاور دور. چون افغانستان دیگر تو خاورمیانه محسوب نمیشود. از آفریقا طرف میآمد. این تو خانه آن ماجرای گریهها که شنیدید مال اینجا بوده. خبر منطقه خودش هیئت راه میانداخت. ارتباطات فرامرزی را پوشش داد امام سجاد.
یکیش ماجرای کربلا و امام حسین بود. یک چیز دیگر هم بود. اینها که برمیگشتند، دو تا ابزار داشتند برای کار فرهنگی. یکی کربلا و امام حسین، با عاشورا آشنا شده بودند، امام حسین خبر داشتند، روضه میخواندند. دیگری چی بود؟ دعاهای امام سجاد، ادعیه. ادعیه را یاد. دعای ابوحمزه دیگر بس است. دعای ابوحمزه بس است. ماه رمضان شبها دعا. مثلاً گفتند خادم امام سجاد بود. دیدند بیرون شهر رفته سجده، دارد دعا میخواند که طرف دنبالش کرد و دید باران که آمد به دعای این خادم امام سجاد. بعد فهمید و آمد و بعد دیگر مادرش قشنگه. آخرش هم اینه که میگوید که تا فهمید که شناخته شده، از خدا طلب مرگ کرد. اینها نادانهای مخفیهای امام سجاد بودند. امام سجاد با دعا تربیت میکرد. اسلام میکرد. یعنی این. یعنی این تربیت نمیشود که. سلاح دعا. چون دعا سلاح المؤمن دیگر. دعا سلاح است دیگر. ما دو تا سلاح داریم. یکی بکاء، یکی دعا. یکی «ارحم من رأس مال الرجا و سلاح بکا». یک سلاح ما بکاء است. سلاح فرهنگی. اینها تعبیر حضرت استاد آیتالله جوادی آملی است. تو جنگ سخت، سلاح تو آهن است. تو جنگ نرم، سلاح تو آه است. آه و آهن. تو جنگ سخت آهن میخواهی. تو جنگ نرم، جنگ با شیاطین، جنگ با وسوسه، تضرع، آه، ناله، بکاء شما، امام حسین. دعایش هم با صحیفه سجادیه. ایران مسلح، جفت سلاح.
بعد یکهو شما میبینی تو دورهای که دوره رفاه، شکمها سیر میشدند. اینها هم که میرفتند کشورها را فتح میکردند فقط میرفتند برای اینکه آدم بیاورند خریدوفروش کنند. بنیامیه بودند عمو جون. بنیامیه که تعطیل بودند. بنیامیه وقتی کشوری را فتح میکردند فرهنگ آنها را با خودشان میآوردند. دیسکوهای آنها را میآوردند. کازینو آنها را میآوردند. فتح نکرده بودند. معاویه بت صادر میکرد به روم. خلیفه پیغمبری ضبط طلا بودند. شام روم بود. رفتوآمد داریم. بعد که دیگر یزید آمد، آن که دیگر هیچی. یزید که رسماً صلیب هم انداخت گردنش. «من یزید را نماد مدرنیته اسلامی میدانم»! بحث کرد طلبه رفته بود اروپا. بگو بخندیم. رفته بود اسکاتلند، کجاست؟ سخنرانی کرده بود تاریخ اسلام میگفت. چقدر بعضیها سادهدلاند واقعاً دوستداشتنیاند. گفته بود که در تاریخ اسلام چه اتفاقاتی افتاده. بعد علل قیام امام حسین که مثلاً رسید به سال ۶۰، ۶۱ و اینها، و چرا امام حسین قیام کرد؟ امام حسین دیدند که شرایط خیلی بد شده است. یزید کسی بود که عرق میخورد، سگبازی میکرد، زنا میکرد. سگ دارم، دوست پسر دارم، عرق میخورد. فضای غرب امروز همان فضایی است که یزید میخواست بیاورد. شخصاً هم یک آدم لیبرالمسلک و خیلی فضایش، خروجیهای آکادمیک امروزی غرب بود. یعنی مسئولینی که میفرستند کشورهای اسلامی، میروند آنجا تحصیل میکنند، برمیگردند کره شمالی. کره شمالی بود، یکی این جنوبی بود، آن شمالی بود. رفقا نشسته بودند، نشسته بودیم گفتم آقا این به نظر من این بهش میخورد این در مالیده است. فضای آن معلوم است. خلاصه فضای اینها اینجوری بود.
اتفاقی که افتاد این بود که اینها به جای اینکه بروند انقلاب خیلی دیگر صادر کردید. یککم تهش برای خودتان. صادر کردن این خطر فرهنگی بود که امام سجاد باهاش درگیر بودند. شهید صدر در موردش میفرمایند: تهی شدند آدمهای مسلمانی که نماز میرفتند، مسجد داشتند، کاباره هم داشتند، دیسکو هم داشتند. همهچیز بود. هیچ هویت تمدنی برای اینها نمانده بود. هویت تمدنی امام سجاد، هویت تمدنی را با چی برگرداندند؟ امام سجاد با دعا. یعنی چه؟ با دعا. یک آموزش، آموزش شستهرفته فشرده. آموزش ضمن خدمت کار را شروع میکردند تو خانه امام سجاد. یک آموزش ارتباط با خدا. یکی از مزایای ما که هیچ مکتبی ندارد این را، غیر از ما، این است که خدای ما همگانی است. به همه جا راهی است. راهبی بهش گفتم شما الان مثلاً روز سهشنبه بخواهی با خدا صفا کنی چهکار میکنی؟ گفت سعی میکنم تا یکشنبه بعد نگهش دارم که یکشنبه بروم صفا کنم. حالم را باید چهار روز نگه دارم. کلیسا هم که بسته است. ارتباط با خدا فقط کلیسا است.
از اتفاقاتی که دوران امام سجاد افتاد این بود که ارتباط با خدا در همهحال ممکن شد. شما ادعیه صحیفه سجادیه. اونی که آدم را شگفتزده میکند این است: رعدوبرق میزند، ازت دعا میخوانند. سربازی؟ یکی گشنه است؟ یکی یبوست دارد؟ در هر حالی دعا میخوانند. بازی نیست که مثلاً بازی درست کرد. مثلاً یک دکانی است. آموزش هویت. هویت تمدنی تو هر حالتی داری یادآوری میکنی. همه اینها عرصههای بروز عبودیتاند. همه اینها عرصههای... تفاوت با مسیحیها و یهودیها و زرتشتیها و اینها چیست؟ خدای ما با آنها، با خدای آنها واقعاً فرق میکند. کلاس ادیان و عقاید و کلام و نمیدانم معارف و اینها نمیخواهم برایتان الان اینجا بگذارم. فرق میکند. ولی خدای دینمان با خدایی که ما تو مردم ما، عامه مردم ما با عامه مسیحیان. مسیحیها سر سفره مینشینند، توجه به خدا دارند، دعا میکنند. با... ما که مثلاً دعا میکنیم خدایا شکرت و اینها. خدای خیالی ذهنی. خیلی تفاوت تو این نیست. این شاخص تمدنی ما نیست. شاخص تمدنی این است که البته باز یککم متفاوت. سر سفره هم باز یک دعایی. شاخص این است. شاخص این است که ما همه عرصهها را عرصههای بروز عبودیت میدانیم. اصلاً سکولاریسم دقیقاً از همینجا درمیآید. از اینکه شما عرصههای عبودیت را چهشکلی تعریف میکنی. تفاوت ما تو عرصه بروز عبودیت. چرا امام سجاد زینالعابدیناند؟ «عابدین» قشنگتر از همه. تو توانستی عرصههای بروز عبودیت را نشان بدهی. صحبت میکنی اینجا عرصه بروز عبودیت است. نگو ازدواجم یک امر شخصی است، خدا مال مسجد است. اسلام سکولار، اسلام بنیامیه است. مردم نماز نخوانند. یزید برای اینکه سخنرانی، عرق را بیاور. هرکس یک پیک برود بالا، دیگر تمامش کنیم. مگر اینها شاخص تمدنیاند؟ دقت بکنید، خیلی حرفها مهمه. بیحجابی آزاد بشود، نماز مردم بخوانند. گیرم به ملت ندیم. موتور اندونزی رفتیم اسلام آنجا دیدیم. مالزی رفتیم اسلام آنجا دیدیم. ملت نمازشان را هم میخوانند. نماز جمعهشان شلوغتر هم بود. نماز جمعهها آنور که شلوغتر. شاخص اسلام نماز که نمیفهمد چهکارش کنم. نماز بخوانند؟ شاخص تمدنی عبودیت اباعبدالله. امام سجاد زینالعابدین است. دعوا سر عبودیت است. قمر بنیهاشم عبد صالح است. این سه تا میلاد عبودیت، مثل عبادت سر عبودیت. تفاوت عبادت عبودیت چیست؟ عبادتی عبادت که با ادراک صحیح عبودیت شکل گرفته باشد. خب یعنی چه؟ یعنی تو همه عرصهها را عرصه عبودیت. بچهدار هم که میشوی، بچهدار شدن یک محور عبودیت. ابراز عبودیت همسر، محور ابراز. زن مایه ابتلا، شوهر مایه ابتلا، بچه مایه ابتلاست. فتنه. این تعریف آن زن است. اینجا با زن است، آنجا با بچه است، آنجا اقتصاد. آنجا هم برای خدا. بالاخره با هم رفیق بشویم دیگر. خدا را محدود کردی؟ حالم چه خبره؟ پدر جد سکولاریسم همین حرفهاست. دوره امام سجاد دوره بروز سکولاریسم. نحوه مواجهه امام سجاد چهشکلی است؟ به تعبیر مرحوم شهید صدر میفرمایند که دو تا خطر جدی. خطر اول اینجا بود که فرهنگهای مختلف آمدند و مردم اصالت تمدنیشان را از دست دادند. یک چیز قر قاطی. هرکه از هر جا آمد فرهنگ خودشون را باید قاطی کرد. این را میخواستم بگویم. این را که میبینید بعد از امام سجاد، امام باقر میآیند به خاطر این زیرساخت تمدنیها، یکهو این تمدن زنده میشود. یکهو یک دانشگاه شکل میگیرد. امام باقر، امام صادق هرچه دارند از قبل همین این نالههای امام سجاد، این حرف تو دهن اینها گذاشتن و فرستادن اینهاست. از آنجا شروع شده. پیوستهها را با هم نگاه نمیکنیم یکهو میگوییم بنیامیه، بنیعباس به جور هم افتادند. امام باقر دانشگاه تأسیس کردهاند. یکهو. همین الان خیابان خوبیست. خانههای اطرافش را هم دیدیم. قیمت تحصیلات داشته باشد، درس خوانده باشد، با تو همافق باشد، کادرت را فقط بسازی. دانشگاه تأسیس کردیم. ۳۰ سال کار کرده امام سجاد. امام سجاد زینالعابدین، بیمار حسینی. همه ادراکش از امام این است. از امام سجاد بیمار بود. فداش بشوم آخه الهی بگردم. دارم آش میداد، آش نذری میگفت بخوری مال؟ به نذرالعابدین بیماره طرف. بیمار شده بوده. بیمار ادراکی از امام سجاد این است. امام سجاد، امام سجاد بالاخره کربلا و این حرفهایی که گفتم برایتان. درگیریش با جبهه باطل چیست؟ من خیلی درگیر سیاست نمیشوم.
امام بزرگوار ما منزل بودهاند. دورکاری اینها دیگر. تو خانه کار میکردند. آقا این جبهه باطل، جبهه حق. هر دوره جبهه باطل یک طرحی دارد، یک برنامه دارد، یک متدی دارد. تو آن دوره باید جبهه حق یک متدی داشته باشد. الان امام سجاد دقیقاً چهکار کردند؟ طولانی. امام رضا که واقعاً ذهن ما این است از اهلبیت، نقشه دستمان نیست، طرح دستمان نیست. الان شرایط ما خیلی شرایط شبیه دوران امام سجاد. درگیری فرهنگی. به قول آقا ناتو فرهنگی، شبیهخون فرهنگی. روابط گسترده شده. بعد خود تکنولوژی ضریب میدهد به این گسترش روابط. ۵۰ نفر را شیر کردی صبح به صبح با همه مینشینی صحبت میکنی. میروی با رفیقت تو دانشگاه سر کلاس دارد میگیرد. تو هم تو کلاس یک اتفاقی که میافتد این است که فرهنگ ما که نمیرود، فرهنگ میآید. مقابله کنی. کشورگشایی میکردند دیگر. کشورگشایی نکنید. اینها دارند خصم دارد میآید تو. چی میگویم دیگر؟ فرهنگش میآید. بالاخره لازمه طبیعی پیشرفت همین است. ما پیشرفت مخالف نیستیم. پیشرفت باید کرد. مدل امام سجاد چیست؟ مدل دعاست. خب یعنی چه؟ الان ما میخواهیم کار بکنیم چهکار کنیم؟ دعا بخوانیم؟ فرهنگ تو جنگ فرهنگی مثلاً آسیب. دعا بخوانیم؟ مدل را نمیگیرد. حرف من روشن است. مدل را ما باید کشف کنیم. یک جلسه با هم، رفقای همین شماها، جلسه یکشنبه که داشتیم که بحث صحیفه سجادیه هم داشتیم. همین را عرض کردم. مدلها را باید از اهلبیت گرفت. مواد را نگیریم. متحجرین آدمهایی که مواد را میگیرند. اهلبیت این کار را میکردند. خیلی خوب این کار را میکردند. بفهم تو چه متدی، تو چه قالبی، تو چه نقشه. چرا این کار را میکردند؟ هفته پیش یک جلسهای بود رفقای طلبهمان. روش ارتباط مؤثر بود. بعد تئاتر بود. بچهها بازی میکردند. چهار اپیزود بود. طلبهها را تو چهار تا اپیزود مختلف قرار میدادند. مردم به اینها حمله میکردند. فحش میدادند. شبهه برایشان بود. با دانشجو درگیر میشد. فضاهای مختلفی بود. ضربدر بزنیم و اینها. آخرش با مردم و محبت و آخرش من گفتم آقا نیکی و محبت و فلان و اینها همه سر جای خودش. ولی فکر نکنید اهلبیت همه مثل امام حسن مجتبی بودند. هرکس به مجتبی توهین کرد حضرت محبت کردند. آمد شبهه سوال داشت. استغفار میکرد. استغفار مادر. آقا! شما و مهربان. مردم را جذب کنید. الان عزیزم استغفار میکند. آفرین! چهکار خوبی. دمت گرم. استغفار کننده کی بودی تو؟ اهلبیت نیست. منطق دعای امام سجاد چی بوده؟ ادامه داشته باشد. برایتان عرض میکنم در مورد اینکه امام زمان هم به علامه مجلسی، جلسه بعدی که با هم بودیم. پدر میگوید من خیلی حس و حال معنوی داشتم. میخواستم سیروسلوک کنم. تو خواب امام زمان را دیدم. یک کتاب میخواهم که باهاش زندگی کنم. باهاش زندگی کنم. یک کتاب به من معرفی کن باهاش زندگی کنم، صبح تا شب باهاش باشم. حضرت فرمودند آن محمد تاجآقا. برو کتابی دستشه آن را بگیر. رفتم محمد تاجآقا را تو خواب دیدم و کتاب گرفتم. دیدم صحیفه سجادیه است. محمد تاجها شیخ بهایی است، اسمش محمد است. هم تاج. تاج روی سرش. حسن تاجها بود. دستم را. من صحیفه سجادیخوان شدم. به واسطه کار من صحیفه سجادیه تو همه خانههای اصفهان آمد. تعبیر ایشان این است. میگوید مردم صحیفه سجادیخوان که شدند اکثر جوانهای اصفهان اکثرهم صالح شدند و تعداد زیادی مستجابالدعوه شدند به واسطه خواندن صحیفه سجادیه. باهاش زندگی کنم، عمل کنم. اصلاً مفاتیح مال عمل نیست. مفاتیح مال وقتهای بیعملی است. وقتی میخواهی بخوابی چی بخوانیم؟ مفاتیح بخوانم؟ عمل که آدم میرود تو بازار و مغازه و کسبوکار و اینها دیگر بیکار که بودی کار نداشتی مفاتیح میخوانی؟ درسته؟ این تصور ما از دعا درسته؟ امام زمان گفتند این را بگیر باهاش چهکار کن؟ عمل کن. یعنی چه؟ دعایی که امام سجاد دارند یاد میدهند برای این نیست که بنشینی روبه قبله با صدای بلند حالا بگو یا رب. دعا خواندن ملت هم این دعا روی مخشان از کی میرود؟ بچه هم خسته داد میزند: مامان درد میرود. دعای کمیل شب جمعه یک خط بخوان برو بخواب. زندگی کن. مناجات شعبانیه برای زندگی شعبهای یک جمله دارد. همین برای زندگی بس است. دعا به منطق میدهد. دعا را قرار نیست لقلقه. اصلاً نمیداند چه میخواند. دعا منطق میدهد. دعا بهت نگاه میدهد. شعبانیه چیست؟ «اَللّهُمَّ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتی وَ نَقْصی وَ نَفْعی وَ ضَرّی». بزرگ! خدایا فقط دست توست. دست هیشکی دیگر نیست. به من چیزی اضافه بشود. ببین چقدر از این تعبیر کاملتر داریم. اگر چیزی به من اضافه بشود، چیزی از من کم بشود، سود برسد، ضرر برسد، همهاش از توست. همهاش فقط دست توست. حالا برو زندگی کن. دروغ بگویم اضافه شدن دست خداست. آن وقتی که میخواهی یک چیزی بهش اضافه کنی، تقلب کنی. آنجا باید دعا بخوانی. «بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتی وَ نَقْصی». این میشود اصلاح زندگی مردم. معاملهات را بکن، سرش هم شیره را بمال. حالا برو تو مسجد. این دعا خواندن ماست. درسته؟ منطق زندگی کن. حواست باشه! با دعا زندگی کن. امام زمان زندگی کن. دانلود ۲۰ که با هم شروع کردیم داریم میخوانیم. انشاءالله با هم ادامه بدهیم. قشنگ اینها را از توش درمیآوریم. زندگی کردن. خودم مرور کنم. کلماتی دارد. زندگی با بچه، با همسایه. اینها همهاش دعای امام.
پس برای حرف آخر و تمام. تو جنگ فرهنگی، در تقابل فرهنگی چهکار باید کرد تا آسیب نبینیم؟ باید منطق بدهیم به مردم که این قاعدهها، مجموعه قواعدی که خروجیاش تبدیل میشود به سبک زندگی. آدمهایی سبک زندگی غریبهها را میگیرند که منطق و قاعده دستشان نیست. ارتباط فرهنگی تو روابط دیپلماتیک تو ارتباطات فرامرزی آسیب نمیخوریم. آدمهایی که میروند غرب کج میشوند، ول میشوند، پرت میشوند. آدمهایی که منطق دستشان است، مثل شهید چمران میرود، میرود آنجا هم یک شخمی میزند برمیگردد. قاعده. قاعده را از کی بگیریم؟ از صحیفه.
خدایا ما را اهل دعا، اهل صحیفه سجادیه، اهل قواعد، اهل منطق اهلبیت قرار بده. در فرج آقامون امام زمان تعجیل بفرما. قلب نازنین حضرت. شب میلاد امام سجاد یک شب تحول، یک شب ارتباط، یک شب ویژه معنوی. در فرج آقامون امام زمان تعجیل بفرما. و صلی الله علی سیدنا محمد.
در حال بارگذاری نظرات...