همسرم یک زن مذهبی ولی غیرانقلابیه.متاسفانه نه ولی‌فقیه و نه حتی اهل‌بیت رو درعمل بعنوان‌فصل‌الخطاب قبول نداره تو این‌سالها کج‌دارمریض علی‌رغم مخالفتهای آزاردهنده‌اش در مسجد و بسیج فعالیت کردم و بحمدالله منشأ اثر هم بوده‌ام و همزمان طوری درخدمت همسرم بوده‌ام که در مقابل دیگران به خاطر من پز داده و همیشه اقرار داشته که هیچ مردی در اطرافیانش به اندازه من به همسرش خدمت نمی‌کنه همسرم رو خیلی دوست دارم ولی از طرفی واقعا در مقابل سبک‌زندگی غیر انقلابی و اخلاق بدش مستاصل شده‌ام. یقین دارم این یک ابتلاست و چاره‌ای جز پناه بردن به خدا ندارم اگر راه‌حل معنوی‌دارید که کمک میکنه راهنمایی‌کنید

... ادامه مطلب

با سلام.من برنامه های تلویزیون رو واقعا لغو می‌دونم و غیر از اخبار از تلویزیون متنفرم چون حس ظلمت و غفلت میکنم اگه وقتم رو پای تلویزیون سپری کنم و در مقابل این امر باعث ناراحتی همسر و فرزندانم شده ک با هاشون بخصوص این ایام خانه نشینی همراهی نمیکنم و از طرفی دوست ندارم از خانواده جدا باشم.ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

... ادامه مطلب

پسر من ۲۴سالشه.اعتقاد به اسلام و شیعه هم داره. ظاهراشخصیت مذهبی داره. ولی کاهل به نمازه.با زور و التماس من مدتی رو میخونه ولی بعد دوباره ترک می‌کنه.مستاصل موندم که وظیفه ام چیه.در ضمن خیلی هم سر به راه و چشم ودل پاکه البته بگم که دوستاش کاملا تارک نماز هستن.هر چقدر خواهش و تمنا میکنم که از دوستاش جدا بشه .نمیشه. این رو هم بگم که دایما با دوستاش نمیگرده ها منتها می‌دونم بی تأثیر نیست قهر کردم و سرویس مادری ندادم منظورم خورد و خوراک و محبت و .... چند روز خونده ولی دوباره ترک کرده مطمئنم که خیلی هم دلش میخواد که دائما بخونه ولی حالا تنبلی یا سستی ایمان یا ....به نظرتون چه خاکی به سرم بکنم؟

... ادامه مطلب

باعرض ادب مادر من در زندگی خیلی جاها اشتباه میکند و باعث ایجاد استرس و اضطراب در زندگی است و اکثر اوقات رفتارهایش باعث تنش و دعوا با پدرم میشود. چندباری سعی کردم با ایشان به صورت کاملا منطقی و در نهایت ادب گفتگو کنم و عیبهایشان را بگویم و راه حل بدهم ولی درنهایت ایشان ناراحت شدند تکلیف من چیست؟ باید ساکت باشم و به رفتارشان ادامه بدهند؟

... ادامه مطلب

سلام، و خدا قوت، خواهری دارم که از من چندین سال بزرگتر هست و از زمانی که ازدواج کردم، با من خوب نبود و در هر فرصتی سعی میکرد با تحقیر جلوی دیگرا، نیش و کنایه و بی محلی منرو آزار بده این رویه ده سالی ادامه داشت و من فقط به خاطر خواهر بودن گذشت میکردم و کارهاش رو نادیده میگرفتم و بروی خودم نمی آوردم ، تا اینکه از همسرم جدا شدم و رفتار خواهرم با من بدتر شد چون فکر میکرد ممکنه به زندگیش چشم و نظر داشته باشم و دعا جادوش کنم برای همین دیگه از دستم چایی و غذا نمیگرفت و کلا ازمن دوری میکرد و این رفتار زمانی به اوج رسید که برادرم که در واحد کناری من زندگی میکرد به علت ایست قلبی......ادامه ماجرای منو خواهرم..........رفتار خواهرم بلافاصله بعد از فوت برادرم با من به اوج خودش رسید ، و الان مشکل من اینه که خواهرم در عرض پونزده شانزده سال تا به الان اینقدر جلوی دیگران خورد و تحقیرم کرد که دیگه از دست کارهاش و شکاک بودنش به من خسته شدم، تو تمام این سالها من فقط به خاطر خواهر بودن ازش گذشتم، و رفتارهاشو نادیده گرفتم و همش گفتم عیبی نداره، من میگذرم ولی دیگه خسته شدم از رفتارهاش ، دیگه دوست ندارم ببینمش ، یا خونه شون برم و یا باهاش حرف بزنم، و به خاطر شکاک بودنش به من ، از جمع خانواده نزدیکانم هم دوری کنم، چون واقعا شکاک بودنش به من واقعا آزار و رنجم میده

... ادامه مطلب

سلام من حالم زیاد خوب نیست از مشکلی ک پیش اومده حدود ۷ ماه میگذره یعنی از وقتی زایمان کردم تا الان.پدرم و همسرم با همدیگه دعوا کردن،رفتارهایی شد ک خیلی بد بود و یاداوریش خیلی عذابم میده.وقتی با همسرم صحبت میکنم میگه امکان نداره اشتی کنیم تا اخر عمر.و اجازه نمیده پدرم بیاد خونمون و من به همراه پسرم بریم خونه مادر و پدرم ولی هر روز ما باید بریم خونه مادر و پدرش تا بهش میگم میگه تو این چهار سال نذاشتی من برم خونشون که دروغ محض هست.من بهش میگفتم خودت تنها برو سر بزن اما اینجوری میگه.منم اوایل این دعوا میخواستم خودکشی کنم اما جراتش رو پیدا نکردم یعنی از اونور خیلی نگران بودم. یکی هم برام دعا گرفته بود و دعا ریخته بود توی غذام و پدر و مادرم رو طلسم کرده بودن.که یکی گقت کار اجنه بوده.منم موندم اونا با من چیکار داشتن. لطفا کمکم کنید

... ادامه مطلب

سلام وقت بخیر همیشه دنبال معنویات بودم همیشه هم مذهبی و محجبه بودم اما بدلیل شرایط محیطی و نوع تربیت از خانواده خیلی کمبودها و نواقص از هر جهتی که فکرشو کنید دارم چه از جهت علمی نوع اخلاق و رفتار و برخورد حتی در خانواده نسبت به پدرم که بخاطر اخلاق و رفتار نامناسب خودشون من هیچ ارتباطی باهاشون ندارم چون ایشون هیچ رفتاری رو از من نمیپسندند تنها کاری که از دستم برمیاد اینه که براشون دعا کنم ازهمین جهت حس میکنم راه سیروسلوک کاملا به روم بسته است هرچه تلاش میکنم نه دعاهام مستجاب میشه نه توفیقاتم بیشتر میشه حتی 32سالم شده ازدواج نکردم یه راهکاری بهم بفرمایید مشکلاتم حل بشه

... ادامه مطلب

سلام.اقای همسری دارم که وقتی عصبانی میشه به دین وامامو همه فحش میده .من هرچه قدر میگم این کار گناهه گوش نمیده از کارش عذاب میکشم وبه خاطر این که میدونم چقدر گناه کارش بزرگه براش نگرانمبخدا با چشم گریون دارم مینویسم .راهنماییم کنید.نمیخوام این کارش رو بچه هام وزندگشم اثر بزاره .شما را تورا به خدا دعام کنید .

... ادامه مطلب