قبل از ازدواج و در جوانی دوستی نوجوان با سابقه بیماری های روحی رووانی از خانواده ای روحانی داشتم که با مردی میانسال ارتباط عاطفی داشت. من هم از روی نادانی گفتم با یک نامحرم که نمیتونی باشی لااقل صیغه باشی که گناه نکنی. من نمیدونستم که با صیغه ممکنه رابطش ن خیلی جلوتر از این حرف ها بره.
اون هم به حرف من کرد و صیغه شد و شبانه رفت خونشون و خودشو نابود کرد.
من خودم رو در این قضیه مقصر میدونم. ?
من در خانواده خودم فقط نامزدها صیغه میکردند برای کافی شاپ رفتن و…
هرچند که با توجه به بیماری روانی ایشون، بازهم ازدواج و زندگی معمولی ای براش متصور نبود.
حالا چه میتونم بکنم برای از بین رفتن این حق؟
حجت الاسلام امینی خواه :
سلام علیکم
قصد شما خیر بوده و پیشنهاد کار حرامی هم به این شخص ندادید و خود او هم عقل و اختیار داشته و میتوانسته کنترل و مدیریت کند که از یک مرزی جلوتر نرود و شما هم که میخواستید دفع گناه و دفع ضرر از او کنید هرچند در این مورد زمینهی مسائل دیگری هم ایجاد شده ولی شاید خیلی برعهده شما چیزی نباشد اما در عین حال میتوانید اعمالی را به صورت عام هدیه کنید برای کسانی که حقی گردن شما دارند تا انشاءالله حقی بر گردن شما نباشد.
بدون دیدگاه