تا انقلاب مهدی

تا انقلاب مهدی

00:42:26
734

این سخنرانی به تحلیل مفهوم "انقلاب مهدوی" می‌پردازد و تأکید می‌کند که ظهور امام زمان نیازمند تحولی درونی در مردم است؛ تحولی در فکر، اراده و علاقه‌ها. ریشه این تغییر، محبت الهی است که با محبت امام حسین آغاز می‌شود و انسان را از دلبستگی به دنیا جدا می‌کند. همچنین تفاوت نگاه به جامعه آرمانی، مصادیق تضاد با اهداف ظهور را نشان می‌دهد. در پایان با ذکر نمونه‌هایی از شهدا و دلدادگان اهل بیت، به تأثیر محبت در آمادگی برای ظهور پرداخته می‌شود.

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

*دگرگونی بنیادین در ساختارها، افکار و اراده‌ها، تعریف دقیق انقلاب مهدویست.[1:30]

*تغییر درون‌زا و تحول درونی انسان‌ها، شرط لازم برای تغییر در جامعه منتظر ظهور.[4:00]

*تحولات فکری و ارادی انسان‌ها، منوط به تغییر محبت‌ها و الگوها.[7:00]

*دعای ندبه بیان دلتنگی برای جامعه‌ای الهی است، نه جامعه رفاه‌زده ومدل ذهنی غرب‌گرایانه.[10:35]

*هشدار! تعارض منافع شخصی با ولی‌خدا، مانع جدی همراهی با امام زمان ارواحنافداه.[14:30]

*ذکر نمونه‌های واقعی از محبت‌ها و دل‌بستگی‌های دنیوی، بعنوان موانع حرکت به‌سوی امام زمان ارواحنافداه.[17:00]

*وظیفه‌محوری شهید رئیسی، شاخص سرباز حقیقی امام زمان ارواحنافداه.[23:30]

*محبت امام حسین علیه‌السلام، شاه‌کلید تحول در محبت‌ها و زمینه‌ساز انقلاب جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.[30:00]

متن جلسه

‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد اللهم صل طاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین الان الا قیام یوم الدین رب اشرح لی صدری و یسر یکی از تعابیری که بین ما رایجه در مورد دوران ظهور امام زمان ارواحنا فدا تعبیر می‌کنیم به انقلاب مهدی عبارت رو زیاد شنیدید کلمه انقلاب خیلی کلمه پرمفهومی ما با یک انقلاب جهانی روبرو هستیم کلمه انقلاب رو باید تحلیل کرد و روش فکر کرد بررسی کرد یعنی چی یک تحولی رخ میده ظهور امام زمان ارواحنا فدا محصول یک تحول یک تحول جهانی برنامه‌هایی که این ۴۰ ۵۰ سال اخیر رو با یک انقلاب اسلامی مواجه بودیم کلمه انقلاب خیلی مفهوم روشنی برامون داره اینکه اوضاع عوض بشه اینه که شرایط تغییر پیدا کنه اوضاع دگرگون بشه اینو بهش میگیم انقلاب ما تو این سالها انقلاب اسلامی داشتیم مزاممون تغییر کرده شرایط کشورمون تغییر کرده تحولی صورت گرفته ساختار سیاسیمون تحول پیدا کرده وضعیت فرهنگیمون تحول پیدا کرده فیش انقلاب این اگه توی یک وسعت جهانی اتفاق بیفته انقلاب امام زمان این انقلاب دقیقاً چیه و چی می‌خواد نمی‌خوام حالا بحث سختی و سنگینی داشته باشم اول صبح طبیعتاً شاید خیلی حوصله‌ها نکشه به یک بحث سخت خیلی ساده‌تر اگه بخوام صحبت بکنم ببینید در آیه قرآن کریم فرمود ان الله لاغیر ما به قوم عطای رقیه روح ما به انفسه تا وقتی یک جماعتی خودشون تغییری رو ایجاد نکنند خدای متعال هم تغییر رقم نخواهد زد اون انقلابی که خدا قراره رقم بزنه وابسته به یک انقلابی است که ما باید رقم بزنیم یه تحولی یه تغییری باید ایجاد بکنیم تا خدای متعالم اوضاع را عوض کنیم اون تغییره چیه مرحوم شهید صدر رضوان الله علیه کتابی دارند جلو ترجمه فارسی شده سنت‌های تاریخی در قرآن کریم کتاب خوبیه خیلی کتاب پرمغضیه مال اواخر عمره شریف عالم متفکر مباحث خیلی خوبی هم تو این کتاب پرداخته شده که واقعا مطالب کلیدی توشه یه بحثی رو دارن صفحه ۱۳۴ ۱۳۵ این کتاب ایشون می‌فرماید که وجود ذهنی انگیزه و محرک و مدار حرکت تاریخ بحثی رو ارائه میده از اینکه فکر و اراده است که باعث تحولات میشه باعث تغییرات میشه شما یه آدم رو کی میگی تغییر کرده خود ماها وقتی در مورد همدیگه فلانی خیلی تغییر کرده این تغییر در چیه وقتیه که فکر طرف تغییر کرده باشه اراده طرف تغییر کرده باشه مثلاً شما استوری‌های واتساپ یه نفر رو چک می‌کنید می‌بینید بر فرض چهار سال پیش ۵ سال پیش وقتی استوریاشو می‌دیدید شبای جمعه استوریا در کربلا بود صبح‌های جمعه در مورد امام زمان بود عکس رهبری بود عکس حاج قاسم بود عکس شهدا و الان که نگاه می‌کنی می‌بینی مثلاً اسکرین شات از فلان پیج و فلان صفحه و توییت فلان کس و فلان متلک رهبری و فلان جو که در مورد روحانیت و تمسخر چه می‌دونم مثلاً آقای جنتی و بر بعد میگی این چقدر تغییر کرده درسته تغییر در چیه تغییر شما اصلا این آدمو ندیدی شاید ظاهر این آدم هیچ تغییری نکرده باشه شاید ظاهر این آدم بهترم شده باشه اول وقتم می‌خونه یه محاسنی هم گذاشته یه چفیه هم میندازه اون تحوله اون تغییره تو چیه تو نگاهشه تو فکرشه تو ارادشه تو تصمیماتشه تا قبل از این فکر این آدم این بود که مثلاً این نظام یه نظام برحقی بر فرض نسبت به رهبری نسبت به روحانیت نسبت به سپاه نسبت به سیاست خارجی یه فکری داشت یه ایده‌ای داشت یه نگاهی داشت الان که نگاه می‌کنی می‌بینی عوض شده فکرش عوض شده ارادش عوض شده تصمیماتش عوض شده تغییر تحول اینو میگن انقلاب انقلاب اینه انقلاب وقتی که فکرها و اراده‌ها عوض می‌شه فکر و اراده‌ها بر اساس چی عوض میشه خیلی ساده دارم یه بحث مفصلی رو تو چند دقیقه عرض می‌کنم که جمع‌بندی بکنیم دوستان خیلی خسته نشن فکرها و اراده‌ها بر اساس چی تغییر پیدا می‌کنه بر اساس محبت‌ها علاقه‌ها علاقه این آدم به یه سری چیزها کم کم باعث میشه که فکر او و اراده و تصمیماتش عوض بشه مثلاً فرض بفرمایید که علاقه داره به اینکه آقا اینجا سبک زندگیا مدل غربیا باشه بر فرض مشهد موردی رو داشتیم دوستی داشتیم صمیمی هم بودیم با همدیگه مواضعی برا ما دلچسب بود مغازه انقلابی و نسبت به بعضی شخصیت‌ها و جریان‌ها مواضع مثبت نسبت به بعضی مواضع منفی خیلی به طبع سازگار بعد چند سال دیدیم کامل این مغازه عوض شده بانک نماز و روزه و ایناش فرقی نکرده و کربلاشم اتفاقاً بیشتر می‌رفت مناسک ظاهری هیچ فرقی نکرده بعد خوب که بررسی می‌کردی از یکی از نزدیکان ایشون پرسیدم گفتم این حال و هواش چطوره این حرفایی که میزنه خیلی عجیبه از یه جریان سیاسی که قبلا این بد می‌گفت تازه این یه جوری می‌گفت که ما باید آرومش می‌کردیم الان یه طوری حرف میزنه انگار کاملا با این جریان سیاسی مثلاً همسو شده گفت آره این تزش اینه که آقا چرا ما مثلاً نباید مثل مردم دبی زندگی کنیم یه جامعه مطلوب و آرمانی داره مثل دبی وقتی میشه همچین سبک زندگی و اقتصاد و برج و ترانزیت و توریست و وقتی میشه اینجوری زندگی کرد چرا ما نباید تو زندگی کنیم چرا انقدر مردم ما باید عقب مونده باشن بعد دیگه بر اساس این مدل رسیده به اینکه مثلاً چه فکری باعث شده که ما نمی‌تونیم مثل مردم دبی زندگی بکنیم فکر مثلا انقلابی رابطه ما را با دنیا خراب کرده شاخ و شونه می‌کشیم می‌خوایم کاخ سفید و حسینیه کنیم تازه بین علما اختلاف بعضی نظرشونه که اقوا بر طویله بشه با این نگاه نمی‌شه با دبی بشیم با این نگاه نمیشه به این کیف و حال و عشق و حال برسیم جهت فکریش اینه اون گروه مطلوب سیاسیشم جماعتین که به نظرش میرسه که اینا می‌تونن اینجا رو دبی کنن اون کشش‌ها و علاقه‌های قلبی ماست که برای ما تصمیم‌سازی می‌کنه یه مدل برای ما می‌سازه یه مدل مطلوب می‌سازه یه مدل الگو می‌سازه یه جایی مثل دبی کشور مطلوب و آرمانی برای شمای حزب‌اللهی صبح جمعه دعای ندبه بیایی که جانم فدای رهبرت ترک نمیشه از شما می‌پرسم که الان ملت مطلوب و الگوی مثلاً آرم دنیا کجاست مثلاً می‌فرمایید یمن کشور یمن مردم یمن به اون که میگم می‌خنده یمن چیه یمن کجاست خوشم بیاد یمن اتفاقاً بازی خراب کنه داستان قطر خونه ترکیه خوبه ما یک کشوری باشیم مثل قطر مثل عمان دوست دارم پیشرفت بکنیم یک کشور مطلوبی بشیم یه زندگی خوبی داشته باشیم یه زندگی معمولی برای یک زندگی معمولی زندگی معمولی بعد زندگی معمولی کجاست ترکیه مثلا حالا دیگه مثلاً کانادا و اینا که دیگه خیلی هندی همین حد در حد ترکیه و قطر هم بتونیم باشیم دیگه ما زندگی آرمانی رسید ولی نمی‌دونه دعای ندبه که داره میخونه با کل اهداف و افکارش مشکل داره و تناقض داره کسی که مدل مطلوبش ترکیه و قطره این از توش دعای ندبه در نمیاد شما تو دانلود دارید بابت چی گلایه می‌کنید اینکه چی نیستید شما رو ناراحت کرده کدوم جامعه است که بخوایم بهش برسی زندگی معمولیتون کجاست کجاییه که الان نداریدش و دارید ندبه میکنید زاری می‌کنید اظهار دلتنگی می‌کنید اگه دنبال ترکیه هستی برای اردوغان امام زمان اظهار دلتنگی بعد دیگه خیلی هم عین الحسن و عین الحسین عین الحسن روحانی به نظرم کفایت می‌کنه یعنی بیشتر عین الحسنی که میگه منظورش حسن کجاییه یادتونه مدرسه درس بخونیم حسن کجایی عین الحسن عین الحسین به کربلا نیست کجاست یکی بیاد برامون مذاکره کنه کجاست یکی سند بیستی برامون امضا کنه ملائکه اونجور می‌شنون اونجور می‌نویسن براش دانلود که داره می‌خونه حیدرهای روحانی رو صدا می‌زنه امام زمانو صدا می‌زنه اونی که تو می‌خوای با اون اوضاع و احوالت با اون افکارت با اون علاقه‌ها و محبت‌های درونی کارتو با یه کسی مثل آقای روحانی راه میفته قرآن می‌فرماید که یه عده بودند منتظر پیغمبر بودند همین که پیغمبر ظهور پیدا کرد به تعبیر ما نسبت بهش کفر ورزیدن تقابل کردن چرا اینجوری میشه مشکل تو معرفتم نیست چون بعضیا میگن که آقا مشکل در معرفت قرآن میگه یه کسایی با پیغمبر دچار تناقض و تقابل شدند اینا از قبل اصلاً اومده بودن ساکن مدینه شده بودند که پیغمبر ظهور پیدا کنه از انتظار پیغمبر اومدن سال‌ها قبل ساکن مدینه شدن می‌دونستن اینجا قراره ایشون به دنیا بیاد سالها چشم انتظاری همینه که پیغمبر اعلام حضور کردن اینا دشمنی کردن تا حد کشت با پیغمبر جنگیدن پیغمبرم دقیقاً می‌شناختن می‌دونستن همین آقاست یه جوری هم می‌شناختن که انگار بچه‌هاشونو می‌شناسن مسئله سر چیه یهو می‌بینه این با اون چیزایی که من می‌خواستم با اون جامعه آرمانی و الگو و مطلوب من فاصله داره این داره مانع رسیدن به اون میشه به تعبیری در امیرالمومنین در نهج البلاغه می‌فرماید چالش من با شماها اینه دقت کن اینا خیلی بحث مهمیه‌ها بحث‌های عمیق و مهمی مشکل چیه من هدفم با شماها یکی نیست چرا اریدکم لله و ترریدوننی لعنفسک من شما رو برای خدا می‌خوام به تعارض منافع رسیدیم من شماها رو می‌خواستم با شماها اونی که خدا می‌خواد اجرا کنم شماها علی رو می‌خواین با علی اونی که خودتون می‌خواین اجرا کنید کار ما هیچ وقت سر نمی‌ سر همین به چالش می‌خوریم آدم با امام زمان به چالش می‌خوره به عین الحسن و عین الحسین و اینا نیست خب حالا این حسنی که شما دنبالش می‌گردی حسینی که دنبالش می‌گردی طالب بدم مقتولی که دنبال دست گذاشت روی نقطه‌ای که آقا اینجا رو باید چشم پوشی کنی اینجا رو باید مثلاً هدف قرار بدید شما رو می‌خواستیم دنیامونو آباد کنی جیبمونو پر کنی پول برامون بیاری بعد شما می‌فهمن که از پول باید بگذرید مثلا امنیت میاری رفاه میاری خوشی میاری بعد می‌بینیم که شما اومدی میگه از رفاهت باید اینجا احساس می‌کنیم امام زمانمون مثل اینکه خیلی واقعی نیست آقا یه داستانی داره قضیه معروفی است حالا بعد تو لفافه عرض بکنم چون یک یه جوریه داستانش گفت که یه تعدادی جمع شدند در نجف از بین علما و فضلا و اینها که برن توسلات بکنن خدمت امام زمان جمع شدن و دنبال این بودن که باب تشرفی براشون باز بشه محضر امام زمان سوال کنند آقا چیکار باید بکنیم مثلا داستان ظهور کی اعلام اشتیاق بکنه یه نفرشون خیلی دیگه درجه یک بود تو همش گفتم خوبی آقا بره انشالله تو این قضیه مبهز بشه و یه چند وقتی توسلات و اینها تا انشالله تشرف برسه و محضر امام زمان مشکلات ما رو بگیر فیلم راه چاره چیه و حضرت کی ظهور می‌کنند خلاصه خبر خوبی بشارتی برامون رفت و مشغول توسل و ذکر و برنامه و اینا شد و بعد چند وقتی که ظاهرا مسجد سهله اعتکاف می‌کنه یه شب خواب می‌بینم خواب می‌بینه که میخواد بره خدمت امام زمان یک همسر زیبارویی جوان داستانو دارم خیلی میزنم سانسور زیاد دارد چون خودتون دیگه مطلب خوب بد با دقت چه کار بکنیم همسر زیبا و جوان و اینها خلاصه تو مسیر آشنا میشه با او همراه این همسر راهی میشه تو خواب می‌بینه آقا امام زمان منو فرستادن شماره صدا کنم آقا کارتون داره مگه به آقا بفرمایید انشالله من یکی دو ساعت دیگه خدمت می‌رسم فهمیدی چی گفتم بهت به آقا بگو یکی دو ساعت دیگه خدمت می‌رسم بگو خدمت می‌رسم کار دارم خدمت می‌رسم اتفاق افتاد از خواب پریدم شروع کرد زد به سرش گریه و زاری و ناله و مشکلمو نشون دادن به تشرف نرسید ما تو این تعارض وقتی قرار بگیریم بین شهوت نقد آماده حالا گاهی امثال بنده‌ای که ضعیفیم حلالشم نه به حرامش امام زمان می‌فروشه بیمه حلال شهید برسیم که یه حلالم داره و میگه اصلا خود حضرتم همینو می‌خوام اصلا ما از خود امام زمانم همینو می‌خواستیم ما امام زمان برای چی می‌خواستیم اون فداکاری که او میخواد و اخلاصی که او می‌خواد رها کردن این شهوات و این تعلقات و این دلبستگی‌ها سر لحظه سر حادثه آدم که نمیتونه دل بکنه پس از مدافعان حرم اومدم تو تلویزیونم گفتن دیدید لابد خیلی جالب و عجیب بود تا مرز شهادت رفته بودند داستانی داره این قضیه یه واقعیتی داستانی داره می‌گفتن که ما روح از بدنمون جدا شد یه لحظه اون لحظه آخر یهو مثلاً متوجه بچه‌ام می‌شدم متوجه همسرم می‌شدم دیدید دیگه اینا رو بعضی موارد شهید میشه طرف کشته شده حالا به دست داعش مثلاً روح از بدن جدا شده شهید چی می‌خوان بهش بدن دیگه بالاتر از شهادت که چیزی نداریم بهتر که چیزی نداریم عروج می‌کنه میره به سمت آسمان یه لحظه حواسش معطوف میشه به اینکه این بچه چی میشه اون همسرم چی میشه همسرم جوان بعد از من چی میشه متوجه شدم دیدم برگ محروم شدم از شهادت یه دل کندنی میخواد گسستنی می‌خواد این محبت‌ها میشه پایه اون تغییرات و تحولات انقلاب جهانی کیه اون وقتی که همه محبت میاد به سمت امام زمان از بقیه محبت‌ها کنده میشه و این البته خیلی اتفاق بزرگی هم سخته به این راحتیا نیست با این حجم محبت‌هایی که ماها داریم البته ما خوب ملت ایران که واقعاً ملت فوق‌العاده و بی‌نظیرین ولی با این جنس محبت‌ها هنوز خیلی کار داریم تا ظهور خیلی راه داره خالص دل خالص می‌خواد آدمای امام زمانی رو قرآن این شکلی ازشون تعبیر می‌کنه کسایی که هم اینا خدا رو دوست دارن تو روایت هم داره محبت خدا البته آیه قرآن مجموعه این شکلی داره محبت خدا با محبت دیگری جمع نمیشه با محبت دنیا جمع نمیشه حب الله حب الدنیا با همدیگه جمع نمیشه اینکه من حالا دنبال این باشم که اسم و رسم و موقعیت و جایگاه و ریاست و شهرت و بساط شهوت و حواسا جمع باشه من که خوب ازدواج نمیکنه به سر و وضعشم نمی‌رسه نه این اینا که حب دنیا غذا امام صادق سوال کرد گفتش که آقا من پولو خیلی دوست دارم این مشکلی داره مکه برم حج برم صله رحم کنم صدقه بدم پول داشته باشم این کارا رو انجام بدم حب دنیا نیست حب آخرت هر پولی که دنیا نیست مقام و جایگاه و ریاستی که دنیا نیست این خیلی مهمه شاخصش چیه وظیفه وقتی که آدم اثر وظیفه وارد یک کاری میشه همه فکر و ذکرش همه هوش و گوشش وظیفه با اینکه غرق دنیاست به حضرت ظاهر ولی جنس کار آخرت چون مثل شهید رئیسی رو ببینید رضوان الله علیه دیگه از ریاست جمهوری که بالاتر نداریم دیگه ریاست جمهوری یعنی همه امکانات مملکت در اختیار شما نفره اول اجرایی مملکت قدرت اول مملکت ولی این آدم نه خواب داره نه خوراک داره نه مسافرت داره نه تفریح داره نه دیگه حتی خانواده داره این همه هوش و گوشش چیه وظیفه است کاره تلاش این تو دنیا هست ولی دنیا تو دلش نیست میشه آدم تو دنیا باشه ولی دنیا در او نباشه این آدم به درد امام زمان می‌خوره لطیف‌تر می‌شه نورانی تر میشه اوج می‌گیره خالص‌تر می‌شه این اواخر که اصلاً حالات عجیبی هم داشت شهید رئیسی تحولات روحی بلکه میشه گفت یه انقطاع روحی پیدا کرده بود و مخصوصاً این روزهای آخر عمرت مبارکشم وقایعی رخ داد که کامل دیگه اصلاً ایشونو منفک کرد از دنیا و ریاست و این حرفا آماده بود اصلاً برای این قضیه این عکس دفتر ایشون اسماعیلی می‌گفتش که این روزهای آخر خیلی عجیب شده بود می‌گفت اول که دو ساعت قبل نماز صبح هر شب آقای رئیسی دو ساعت نماز شب و تهجد و ذکر و قرآن و توسل و اینا شبا طول می‌ک اهل توسلات بود اهل دعا بود دعای ندشت ترک نمی‌شد کمیلش ترک نمی‌شد خیلی آدم باصفا و نورانی این مخصوصاً هفت هشت ده روز آخر می‌گفت هر وقت یه قراری برنامه‌ای چیزی بود هفته بعد فلان جا گفت اگه زنده باشه گفتم فردا پس فردا جلسه اینو تاکید داشت که اگه زنده باورش شده داره میره خیلی جدی داره به این قضیه با اینکه اکثراً تو این موقعیت که قرار می‌گیرند سال سوم ریاست جمهوری همه هوش و گوششون سال بعد و انتخابات این تفاوت رئیس باشه تو این نقطه باشه ولی دلش به وظیفه نه به دنیا آورد قدرت و پول و جایگاه و یکی از وزرای ایشون اواخر حاج آقا رو بردم یه اتاق کوچیکی توی ریاست جمهوری یه اتاق چهار پنج نفره پای تخته شروع کردم براش توضیح دادن یه سری چیزا نوشتم گفتم حاج آقا اگه سال بعد میخوای رای بیاری بعد این کارا رو انجام بدی ۱۲۳۴۵ این کارارم انجام ندید ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ توضیح دادم مفصل یکم گوش کرد و حرف من که تموم شد برگشت گفت آقای دکتر فلانی مشرک شدی فیلم وظیفه‌مون چیه این آدم میتونه فدا کنه و فدا هم حضرت بهترین نیروهای ما زیر این آسمان بودند خیلی این جمله جمله عمیقی خیلی معنا داره میشه آدم یه طوری زندگی بکنه انقدر به درد امام زمان بخوره احوالات قلوب رو دیدید بعد از شهادت شهید رئیسی چطور دلها منقلب بود چرا اینطور میشه نشون میده که دلم امام زمان فیلم و سینت گرفته از اون غم امیر قلوب قندهار میشه خیلی مهمه این محبت‌ها تعیین کننده است پس جمع‌بندی بحثمون این میشه عالم اگه قراره تغییر و تحول پیدا کنه تغییر و تحول به تغییر و تحول فکر و اراده است تغییر و تحول فکر و اراده به تغییر و تحول علاقه‌ها آقا وقتی که الهی شد فکرها و اراده‌ها الهی می‌شه خدایی می‌شه امام زمان وقتی میان که حال و هوای مردم دنیا اینطوره علاقه‌ها الهی افکار و اراده‌ها الهی محبت الهی شرایط ظهور امام زمان برای رسیدن به این محبت یه شاه کلید وجود داره اینو بگم یه محبتی که آقا برای رسیدن به محبت خدا این محبت امروزی‌ها کاتالیزور زود می‌رسونیم تکون حسابی خیلی گراها با این محبت باز میشه محبت خدا شاید اونقری سریع تو دل‌ها نیاد ولی محبت دیگه‌ای هست این هم زودتر میاد هم پشت بندش محبت خدا را چه محبتیه حضرت امام حسین علیه السلام خیلی عجیبه خدا یه محبت مکنونه‌ای قرار داده تو وجود آدما تو سرشت آدما زود ملتهب میشه زود خودشو نشون میده خیلی سریع خیلی سریع یهو گر می‌گیره یه آتیشیه تو دلها پیامبر اکرم فرمود انا لقل الحسین فی قلوب المومنین حرارته لا تقرب ابدا در شهادت حسین در دل مومنین یه حرارتی که سرد نمی‌شه محبت غوغا می‌کند این محبت محبت دنیا رو تو وجود آدما از بین میبره این محبت محبت خدا رو میاره این محبت محبت امام زمان رو میاره محبت تطهیر می‌کنه انگار این محبت زمانه غیبت همه کار است واقعا غوغا می‌کنه محبت امام حسین یهو شعله می‌کشه تو مصیبت‌ها تو غم‌هاتو گرفتاری‌ها تو حوادث یهو جلوه می‌کنه می‌بینی خیلی این آدم به امام زمان و خدا و پیغمبر و اینا نمی‌خورد توی گرفتاری یهو دلش کشیده میشه سمت امام حسین سمت کربلا یهو حسینی میشه انقلاب انقلاب امام حسین در حضرت آقا فرمودند عالم داری یه تکونی می‌خوره یه حرکتی انجام میده به رهبری امام حسین علیه السلام یادتونه اربعین این پیاده‌روی استثنایی از همه جای دنیا یهو تا امام حسینو می‌بینه تا باهاش مواجه می‌شه می‌بینه یه چیزی تو دلمه یه ح یه روضه‌ای بخونم مربوط به این ایام تو این مسیری که سر مبارک امام حسین علیه السلام را از کوفه به شام می‌بردند مثل این ایام یه جایی رسیدن کلیسای دیری بود به قول معروف داستان همینجوری بود که اینها روزها حرکت می‌کردند کاروانی که حامل سر مبارک امام حسین علیه السلام بودند به جماعتی بودن چند نفری بودن راحت‌تر مقتل رو اشاره بکنم ببخشید پسر مبارک رو در صندوقی می‌ذاشتن شب‌ها که می‌رسیدن تو صندوق گذاشتن روزها که می‌خواستند حرکت بکنند سلام مبارک را از صندوق در می‌آوردند به نیزه می‌زدند حملش می‌کرد جماعتی بودن آدم‌های خون آشام این تعبیر از خودشونه مقاتل نقل کردن سید هم در لحوف برق می‌کنه یکی از اینها میگه که ما شب‌ها که می‌رسیدیم سر رو می‌ذاشتیم کنارمون تو صندوقی کنارش می‌شستیم شراب می‌خوردیم قمار بازی می‌کردیم یه شب به کلیسایی رسیدیم تو مسیر به منزلی رسیدیم به یه جایی رسیدیم شهری رسیدیم کلیسایی اول که رسیدیم این سر بر نیزه بود این نیزه رو تکیه دادیم به این دیوار دیواری که دیوار کلیسا بود دیدیم یه راهبی اومد بیرون به ما گفتش که شما اینجا چیکار می‌کنید چگونه کاروانی هستیم در حال حرکت به سمت شام گفت این سر چیه این سر کیه گفتیم به تو ربطی نداره گفت نه به من ربط داره من خواب بودم تو عالم خواب دیدم از کنار دیوار این کلیسا نوری داره به آسمان میره ملائکه دورشن ناله میزنن ضجه می‌زنند پسر مطهر رو می‌بینه خیلی تعابیر تعابیر عجیبیست نمی‌خوام عین عبارت رو بگم چون طاقتمون نمی‌کشه واقعاً تعابیر تع یه سلاح اینجا به کار برد عیناً اصطلاحشو نمیگم ولی معادلش این بود گفت اجازه میدید من یه پولی به شما این شب تا صبح پیش من این سر بمونه من امانت بدید تا صبح فلانقدر به شما پول میده اینا گفتن مشکلی نداره بنده پول بودن دیگه اینا همه زندگی و هوش و گوششون پول به خاطر پول سر حجت خدا را از تن جدا کردم تعبیر اینه در مقطع این مسیحی میگه من این سرو برداشتم اول بردم سر رو شستم این خونه موهای او از این مرتب کردم دیدم یه حال عجیبی دارم خیلی احساس علاقه شخص از درونم احساس می‌کنم یه محبتی داره شعله میکشه شروع کردم باهاش حرف زدن گفتم یارس من انت ای سر به من بگو تو کی هستی من خیلی به تو علاقه دارم من خیلی دوست دارم نمی‌شناسمت بیتاب شدم گفتم به حق عیسی قسمت میدم من احساس می‌کنم تو ولی خدایی چهرت خیلی نورانیه عظمتی می‌بینم در به حق عیسی قسمتت میدم با من حرف بزن احساس می‌کنم تو این قدرتو داری با من حرف با من حرف بزن به من بگو کی هستی چی هستی دل بردی از من این سر به سخن آورد فرمود انا حسین گفتم بیشتر توضیح بده فرمود من پسر پیغمبر آخرالزمان به ظلم سر از تنم جدا کردم گفتم شفاعت من رو به عهده بگیر فرمود تو هم باید قول بدی غیر مسلمان مشمول شفاعت ما نمی‌شه گفتم هر کسی که تو بگی من ایمان میارم قبولش می‌کنم فرمود پس بگو شهادت بده لا اله الا الله به رسالت پیغمبر منم شهادت میگه تا صبح این سر تو آغوش من بود دیدم نمی‌تونم این سر رو کنار تو دامنم گرفتم تا صبح اشک ریختم باهاش نجوا کردم باهاش گفتگو کردم صبح که شد اومدن سراغ از من گرفتن سر رو بهشون تحویل دادم آتشی در دل من شعله ور بود از محبت فدای تو یا اباعبدالله با دل‌ها چه می‌کنی حسین جان یه مسیحی همینقدر ابراز ارادت کرد چه دستگیره‌ای کرد امام حسین از او ما خیلی امید داریم حسین جان این جماعت هنوز مشکیا رو از تن در نیاوردن آخر محرم سفر عزادار است هرجا میرن بازار میرن هرکی سوال می‌کنه تو چرا مشکیتو در نمیاری هنوز که تموم نشده محرم و سفر ما عزاداریم یا اباعبدالله خودمو میگم گناهکاریم آلوده‌ایم تو دلمون محبت دنیاست قوی نیستیم بتونیم دل بکنیم ولی امیدمون اینه یه محبتی تو دلمونه ایشالا این بقیه محبت‌ها رو از دلمون می‌ریزه بیرون اونم عشق به توئه ما دوست ما ارادت داریم به تو ما ارادت داریم به خانواده و بچه‌های تو همین قدر ارادت نشون داد یه پولی نشون به اینا داد که البته گفتن وقتی اینا حرکت کردن رفتن جلو پول همه خاکستر شده پولی که گرفته بودن برای اینکه این سر رو در اختیار او قرار همین قدر ابراز محبت کردم دستگیره‌ای می‌کنه امام حسین علیه السلام بذارید من یه گریزی بزنم و روض تمام کنم این مسیحی به این سر رسید نمی‌شناسه خاطره‌ای نداره انسی نداشته این سر دلربا جاذبه‌اش چه می‌کنه با این مسیحی تا صبح میگه از خودم جدا نکردم باهاش نجوا کردم درد دل کردم اظهار عشق کردم این حال یه مرد مسیحیه که با امام حسین زندگی نکرد حالا ببین حال اون بچه سه وقتی نگاه کردی سر بریده سرو در آغوش گرفت شروع کرد نجوا کردن یا عبده من الذی منی می‌دونی چند وقته باهام حرف نزدی چند وقته نوازشم نکردی خبرداری چقدر دلم برات تنگه مگه قرار نبود تو بیای منو بغل کنی چرا اینطور اومدی یه جوری اومد باید من بغلت کنم قرار بود وقتی تو اومدی من درد من بهت بگم بهم چی گذشته ولی مثل که تو باید بهم بگی گذشته بگو ببینم کی این رگای گردنتو بریده کجا سنگت زدم شبا کجا بودی شنیدم خونی برده الا لعنت الله علی القوم الظالمین فسیع خدایا در فرج آقا امام زمان تعجیل بفرما قلب نازنینش از ما راضی عمر ما نوکری حضرتش قرار بده نسل ما نوکران حضرتش قرار بده اموات علما شهدا فقها امام راحل حقوق سر سفره با برکت اباعبدالله مهمان بفرما شب اول قبر امام حسین به فریادمون برسان شهر ظالمین به خودشون برگرد آمریکا و اسرائیل جنایتکار نیست و نابود بفرما رهبر عزیز انقلاب حفظ و نصرت عنایت بفرما از بندگان اسلام غلبه و فتح و نصرت عن بیماران اسلام شفای عاجل و کامل عنایت بفرما حاجات حاجتمندان به فضل و کرمت برآورده بفرما در دنیا زیارت در آخرت شفا اهل بیت نصیب ما بفرما هرچی گفتیم و صلاح ما بود هرچه نگفتیم و صلاح ما می‌دانی

محبوب ترین جلسات تا انقلاب مهدی

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00