در این جلسه بینظیر، حقایقی شگفت از مقام امیرالمؤمنین (علیهالسلام) روایت میشود؛ از شب پرکرامت بدر و نزول سپاه ملائکه تا ماجرای حیرتانگیز عقیق سهنوشته که خداوند خود نام علی (علیهالسلام) را بر آن افزود. فرشتگانی که با صلوات بر علی (علیهالسلام) تغذیه میشوند، و وادیالسلامی که ارواح مؤمنان در آن حلقه زدهاند، بخشی از پردهبرداریهاست
‼ توجه: متن زير توسط هوش مصنوعي تايپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد (اللهم صل علی محمد و آل محمد). اللهم صل علی الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین.
اول تشکر از شما عزیزان که این ساعتِ صبح وقت گذاشتید و تشریف آوردید. تا دوستان جمع بشن به هر حال، یک مقدار هم عزیزان معطل شدند، یک چند کلمهای در فضیلت امیرالمؤمنین (علیه السلام) مطالبی عرض بکنیم، با ذکر امیرالمؤمنین (علیه السلام)، اول یک نکتهی جالب بهتون بگم. امروز روز ۲۸ اسفند از جهت تاریخ شمسی، روز ۲۸ اسفند مصادف با روز عید غدیر؛ یعنی امروز روز عید غدیر به تاریخ شمسی در نجف، باشیم. مثل امروز عید غدیر واقع شد. سه روز هم جشن گرفتند: ۲۸ اسفند، ۲۹ اسفند، اول فروردین. نوروز برای ما ایرانیها، اول فروردین به خاطر عید غدیر است. اصلش البته از قبل هم بوده، ولی نقطهی تلاقی عید نوروز با عید اسلامی اینجا بود که مصادف شد با داستان عید غدیر. به هر حال اصل عید غدیر البته تاریخ قمریش است، ولی امروز هم یادبود شمسی عید غدیراست. ان شاء الله از برکات عید غدیر در این تاریخ شمسی هم بهرهمند باشیم. بزرگترین عید، بزرگترین روز، روز تبریک گفتن، روز لباس نو پوشیدن، به همدیگر زدن، البته عرض میکنم، اصلش تاریخ قمریش است. امروز هم به یاد آن تاریخ قمر.
از طرفی هم روز هفدهم ماه مبارک رمضان. دیشب عرض کردم در حرم. تاریخ ۱۸ رمضان، روز جنگ بدر بود، در شب جنگ بدر. حالا روایتی دارد اینجا هم آوردم اگر پیدایش بکنم برایتان. "در شب جنگ بدر از جناب امیرالمؤمنین (علیه السلام) ۳۰۰۰ فضیلت صادر شد، ۳۰۰۰ کرامت صادر شد." ابن عباس در مورد امیرالمؤمنین گفت: "من چی بگم در مورد کسی که تو یک شب ۳۰۰۰ کرامت ازش صادر شد؟" مثل دیشب. یکیش این بود که طوفانی آمد و پیغمبر فرمودند که این طوفان سپاه ملائکه بودند. هم سپاه جبرائیل با ملائکه، هم سپاه اسرافیل با ملائکه، هم سپاه میکائیل با ملائکه، آمده بودند به نصرت امیرالمؤمنین (علیه السلام).
روایت دارد، میفرماید که روایت از پیامبر اکرم فرمود: «لو ان البحره مداد» اگر همهی دریاها جوهر بشود و «القیاض اقلام» اگر همهی درختها قلم، «والجننه حسابا ولنسکتاب» همهی انسانها بنویسند، همهی جنها حساب کنند، «ما احسو فضائلکه یا اباالحسن». "علی جان نمیتوانند فضائل تو را به شمارش بیاورند. همهی جنها حساب کنند، آدمها بنویسند، درختها قلم باشد، دریاها جوهر باشد، نمیتوانند بنویسند."
بعد فرمود پیغمبر جای دیگر، جبرئیل آمد پیش من. بالهایش را باز کرد. خوب جبرئیل جزو ملائکه است. ملائکه پر و بال دارند، البته نه پر و بال ظاهری مثل پرندهها، ولی به هر حال چیزی که روایت دست دارند همین که شبیه پر و بال است. فرمود "دیدم پر و بالش را باز کرد، روی بالش نوشته بود: لا اله الا الله محمد النبی (اللهم صل علی محمد و آل محمد). یک طرفش این را نوشته بود. آن یکی بالش نوشته بود: لا اله الا الله علی الوصی، علی وصی پیغمبر."
حالا روایت خیلی فوقالعادهای داریم. روایت هم خیلی زیاد است در فضیلت امیرالمؤمنین (علیه السلام). یک چند تاییش را بخوانم که قشنگ است. هم به هر حال معرفتی نسبت به امیرالمؤمنین (علیه السلام) پیدا بکنیم. روایت دارد که پیغمبر اکرم فرمودند: "من وقتی معراج رفتم" از پیامبر سؤال کردند که "شما وقتی معراج رفتید خدا چه شکلی با شما صحبت کرد؟ با چه زبانی خدا صحبت کرد با شما؟" فرمود: «خاتمنی به لغت علی بن ابیطالب». "خدا با زبان علی بن ابیطالب با من صحبت کرد. من گفتم خدایا تو داری حرف میزنی یا علی دارد با من حرف میزند؟" خدای متعال فرمود: «یا احمد انا شیء لیسک الاشیا». "من شبیه بقیه اشیا نیستم. حرف زدنم مثل بقیه چیزها نیست. با مردم مقایسه نمیشوم. مثل بقیه چیزها توصیفی که برایشان میشود برای من نیست. تو را از نورم خلق کردم، علی را از نور تو خلق کردم." این جایش قشنگ است: «فتلعت علی سرائر قلبک». "یک نگاهی کردم به آن اعماق دلت. «فلم اجد الا قلبک احب من علی بن ابیطالب». دیدم تو دل تو محبوبتر از علی بن ابیطالب نیست. «فخاتبتک به لسان قلبک». با زبان علی باهات حرف زدم تا دلت آرام بشود. با صدای علی، با آن لحن و کلام علی بن ابیطالب باهاش صحبت کردم در شب معراج."
تو روایت دیگری دارد که امام حسین (علیه السلام) فرمودند که "من از پیغمبر شنیدم فرمود: امروز صبح جبرائیل به من نازل شد. دیدم خیلی خوشحال است. سؤال کردم از جبرائیل که چرا اینقدر خوشحالی؟" جواب داد که "چطور خوشحال نباشم؟ دیشب خدای متعال عبادت علی بن ابیطالب را به ملائکه نشان داد. پیش ملائکه و حاملهای عرش خدا به عبادت علی بن ابیطالب افتخار کرد و فرمود که من عالم را برای این خلق کردم." به این مضمون. "امیرالمؤمنین را به عنوان وصی تو پیش ما معرفی کرد. از این خوشحالی، این اتفاق، منم این طور خوشحالم و با این خوشحالی خدمت شما رسیدم." حالا خیلی روایات هست. روایت عجیبی هم هست. میفرماید که "این کلام از خود امیرالمؤمنین است. فرمود من حجت خدا هستم بر مخلوقات، هم اهل آسمان هم اهل زمین. «ما فی السماء ملک»". خیلی تعابیر عجیبی است. فرمود: "تو آسمان فرشتهای نیست. از امیرالمؤمنین: تو آسمان فرشتهای نیست که قدم از قدم بردارد مگر اینکه آن قدمش با اجازهی من است." یعنی ولایت امیرالمؤمنین بر ملائکهی آسمان هم جاری است. آنها هم مطیع، آنها هم تابع امیرالمؤمنین.
در روایت دیگری دارد که در مورد نور امیرالمؤمنین، محبت امیرالمؤمنین در بین ملائکه، خیلی روایت عجیب و غریبی است که چند تا روایت هم اینجا آورده بودم در مورد جایگاه امیرالمؤمنین بین ملائکه. اگر پیدا بکنم، خیلی روایات جالبی است. حال شما پیدا میکنم. یک صلوات بفرستید (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم).
"خدا تو آسمان چهارم صد هزار فرشته دارد. تو آسمان پنجم سیصد هزار تا. تو آسمان هفتم فرشتهای را آفریده که سرش زیر عرش است." حالا اینها چیست؟ من سر در نمیآورم. عرش کجاست؟ چه مدلی میشود؟ من نمیفهمم. "سرش زیر عرش، پاهایش زیر زمین است و تعداد این ملائکه خیلی زیاد است. اصلاً قابل شمارش نیست." بعد میفرماید که "خوراک اینها و نوشیدنی اینها چیست؟ برای شما که صبح میآیید اینجا صبحانه، ظهر میآیید ناهار. این ملائکه غذایشان چیست؟ این ملائکهی زیادی که خدا آفریده؟" فرمود: «لیس لهم تعاون ولا شراب الا الصلاة علی امیرالمؤمنین علی بن ابی». "غذای ملائکه، زنده بودنشان، غذا میخورند، جان میگیرند دیگر. تشنه میشوند، تشنگیشان برطرف میشود. آنها نه مثل ما تشنه میشوند، نه مثل ما نیاز به غذا دارند. غذایشان و نوشیدنیشان صلوات بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) است." (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم).
"دیگه چی؟ فقط امیرالمؤمنین؟ و محبی صلوات بر محبین امیرالمؤمنین. «والاستغفار لشیعته المذنبین و موالیه». استغفار برای شیعیان گناهکار امیرالمؤمنین، غذای آن ملائکه است. استغفار برای شیعیان گناهکار امیرالمؤمنین."
در روایت دیگری دارد که "این ملائکهی آسمان مشتاق دیدار امیرالمؤمنین هستند." تو روایت دیگری باز دارد که "اینقدر اینها عطش دیدار امیرالمؤمنین داشتند، خدا ملکی به شکل امیرالمؤمنین خلق کرد سیمای چهرهی ظاهری امیرالمؤمنین جلو چشم آن ملائکه تو عالم بالا باشد و دورش طواف میکنند."
پیغمبر فرمود: "ملائکه بین خودشان میخواهند قسم بخورند، داستانهایی دارند، میخواهند قسم بخورند میگویند: «والذی شرف علی علی جمیع الورا» قسم به آن خدایی که علی را بعد پیغمبر بر همه خلایق برتری داد، فلان چیز... قسم خوردن ملائکه بین خودشان این مدلی ست." یا دارد که "برای آب وضوی امیرالمؤمنین، وقتی امیرالمؤمنین وضو میگرفتند، اینها از همدیگر سبقت میگرفتند که این آب را بردارند باهاش تبرک کنند." خیلی روایات متعددی دارد.
یک روایت عجیبی دارد، خیلی روایت عجیب غریبی از یک آیه از قرآن هم البته کلیت این مطلب فهمیده میشود که «لا تختصمو لدیه». خدا میفرماید "بین من بگومگو نکنی." معلوم میشود بین ملائکه بگومگو هست. خوب دارد که یک وقتی حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند "در آسمان بین ملائکه بگومگو شده بود، اختلاف شده بود. اینها گفتند: که ما یک نفر را میخواهیم بین ما حکم کند." ملائکه بین همدیگر، حالا ملائکه چه شکلی به اختلاف میخورند. ملائکه گفتند "میخواهیم یک نفر بین ما حکم کند." خدای متعال دستور داد امیرالمؤمنین به آسمان آمد بین ملائکه حکم کرد و اینها راضی شدند به حکم امیرالمؤمنین (علیه السلام).
در مورد محبت به امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حالا جایگاه امیرالمؤمنین، هم تو دنیا هم تو آخرت، خیلی روایات فراوانی است. درخت طوبی چه ربطی با امیرالمؤمنین دارد؟ درخت صدرالمنتهی چه ربطی به امیرالمؤمنین دارد؟ تکتک اینها روایاتی. حالا دیگر بنده نمیخوانم. اگر وقتی فرصت شد یک جایی ان شاء الله عرض میکنم.
یک روایت جالب برایتان بخوانم. روایت دارد که "خبر دارید یک تعدادی از مسلمانها رفته بودند حبشه مهاجرت کرده بودند. جعفر طیار و اینها همراهشان. وقتی میخواستند از حبشه برگردند پادشاه حبشه گفتش که میخواهم یک هدیهای بهتون بدم. این را برای پیغمبرتان ببرید." یک چند تا دانه یاقوت و عقیق گذاشت توی کیسه به اینها داد. مهاجرین هم خداحافظی کردند و مدینه. "این هدایا را دادند به پیغمبر. پیغمبرم اینها را بین اصحابشان تقسیم میکردند. فقط یک دانه عقیق برای خودشان نگه داشتند." بعد به امیرالمؤمنین رو کردند، فرمودند: "این عقیق را ببر بده حکاک، یک دانه لا اله الا الله روش بنویسد. این ذکری است که من دوستش دارم." امیرالمؤمنین هم آوردند دادند به حکاک، فرمودند: "پیغمبر خیلی ذکر لا اله الا الله را دوست دارد. یک دانه لا اله الا الله بنویس. من هم نام پیامبر را خیلی دوست دارم. این لا اله الا الله که نوشتی پایینش یک دانه محمد رسول الله بنویس." حکاک گفت مثلاً فلان وقت بیا تحویل بگیر. امیرالمؤمنین رفتند و آمدند و این را تحویل گرفتند، بردند دادند به پیغمبر. پیغمبر وقتی که باز کردند دیدند روی این عقیق سه خط مطلب نوشته. "خوب پیغمبر یک کلمه گفتند لا اله الا الله." گفتند "علی جان تو خبر داری امروز سه خط مطلب نوشته؟" عرض کردم که "یا رسول الله من دو خط گفتم بنویس. لا اله الا الله شما دوست داشتید. خودم که نام شما را دوست داشتم. خط سومش را دیگر من خبر نداشتم."
اینجا دارد که جبرائیل نازل شد. خیلی زیباست. جبرائیل به پیغمبر نازل شد عرض کرد: "یا رسول الله! خدای متعال به تو سلام میرساند. میفرماید: یک ذکر را تو دوست داشتی که لا اله الا الله بود. یک ذکر علی دوست داشت که نام مبارک تو بود. خدای متعال فرمود: من دیدم شما دو تا ذکرهایی که دوست داشتید روی عقیق نوشتید. حالا که اینطور است آنی هم که من دوست دارم روش بنویسید. آنی که من دوست دارم چیست؟ من هم روش نوشتم علی ولی الله. خط سومش را هم من خدا نوشتم. من دوست داشتم اینم روی این عقیق حک کردند." خیلی روایات متعدد و زیبایی داریم که هر کدامش به هر حال جای گفتگوی مفصلی دارد. اینجا بنده خیلی روایت آورده بودم که دیگر حالا ان شاء الله باشد یک وقت دیگری. بیشتر از این عزیزان را اذیت نکنید.
فقط در مورد وادی السلام، چون وادی السلام دارید میروید، یک چند تا روایت هست. میدانید وادی السلام محلی است که ارواح مؤمنین و هر مؤمنی که از دنیا میرود روحش به وادی السلام میآید. اگر هم کافر باشد روحش را میبرند وادی برهوت در یمن. و این وادی السلامی که شماها اینجا میبینید که مخروبه است و اینقدر درب و داغون و پر از خاک است و پر از زباله است و اینها، این ظاهر قضیه است. باطن قضیه اینجا باغ و بستان است. حلقههایی از مؤمنین دور هم جمعند و غرق نعمت و سرور و ... . و تو روایتی دارد که "امیرالمؤمنین از اینجا رد میشدند، ایستادند به تماشا." گفتند "یا امیرالمؤمنین چه خبر؟" فرمود "دارم میبینم حلقههایی از مؤمنین دور همند، غرق نعمت و گفتگو و اینهایند و از خدا خواستم که قبر من را کنار قبر اینها قرار بده." که خوب قبر امیرالمؤمنین جلوی وادی السلام است و تمام این ارواح پشت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پناه میبرند.
تو روایت دارد که "هرکسی که حالا مؤمن باشد، محب امیرالمؤمنین باشد، شیعه باشد، روحش میآید اینجا در وادی السلام." ممکن است بعضیها حتی جسمشان هم جابهجا بشود. بحثی دارد که جسدها را از توی قبر در میآورد. در روایتی دارد فرمود "هرکی امیرالمؤمنین را دوست داشته باشد موقع جان دادن سکرات مرگ را خدا برایش ساده میکند. قبرش را یک باغی از باغهای بهشت میکند."
یک روایتی هست بخوانم و دیگر تمامش کنم مطلب را. این روایت را اگر پیدا کنم، روایت خیلی جالبی ست. پیدا نکردم. "حضرت آمدند اینجا سر کوه از تو کوفه، فرمودند که دارم میبینم یک کسی یک جنازهای را حمل بر شتری کرده دارد میآید، سه روز دیگر میرسد." همه منتظر بودند ببینند کی و چی و قضیه چیست و اینها. سه روز بعد رسید. این شتر رسید. حضرت بهش فرمودند که "کی هستی؟ چه کارهای؟" گفت "من اهل یمنم. این هم جنازهی پدرم است. وصیت کرده که وقتی از دنیا رفت گفت که بیاورم کنار کوفه آنجا دفنش کنم. چون از کتب آسمانی و انبیای قبلی بهش رسیده بوده که در اینجا شخصیتی دفن میشود که حالا مثلاً به قول ما، گل سرسبد خلقت، وصی پیغمبر است و اگر کنار او دفن بشود با او محشور میشود." حضرت فرمودند "درست وصیت کرده پدرت و درست گفته. آنی که وعدهاش را بهت داده منم. اینجا وادی السلام است." روایتش را آورده بودم که حالا پیدایش نکردم برایتان بخوانم.
جل الخالق، خدای متعال ما را شیعهی حقیقی امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار بده. مطلب البته زیاد است. حالا ان شاء الله فرصت دیگری هم شما سرحالتر باشید، هم سر و صدا کمتر باشد، اوضاع بهتر باشد، بهتر گفتگو. کاظمین، جلو قبر امام کاظم و امام جواد (علیهما السلام)، ان شاء الله که خدای متعال روح همه مؤمنین را شاد کند. روح همه مؤمنین اینجاست. اموات ما هم در وادی السلام یادشان کنیم و سر سفرهی امیرالمؤمنین ان شاء الله مهمان باشند. در این روز عید غدیر به تاریخ شمسی ان شاء الله از برکات خاص امیرالمؤمنین (علیه السلام) بهرهمند باشند و ما هم ان شاء الله وقتی از دنیا رفتیم روحمان میهمان وادی السلام باشد. و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
در حال بارگذاری نظرات...