*رجعت، ظهور و قیامت سه مرحله از یک حقیقت واحد از دیدگاه علامه طباطبایی.
*قیامت روز امتیاز است؛ روز تمایز واقعی انسانها و محاسبه دقیق ذرهذره اعمال.
*پیش از ظهور هم "یومالامتیاز" است. روز شفافیت حقیقت، و تفکیک شعار از واقعیت.
*آستانه ظهور، هنگامه عریان شدن حق و باطل، بازگشت فریب خورده ها به زیر بیرق اسلام و روشنشدن چهرهها و مواضع!
*پیام آرامش از پسِ اقتدار! حمله دقیق به پایگاه آمریکا در قطر، نشانهای از حکمت رهبری و نزدیکتر شدن به ظهور.
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا القاسم مصطفی محمد من الآن الی قیام یوم الدین.
درود میفرستیم بر روح تمام شهدای عظیمالشأن تاریخ اسلام، تاریخ انقلاب، شهدای قطعه بهشتی. در این گزارش در "منظره شهدا" هستیم؛ در جوار فرزانه پارک این شهدا هستیم و به روح همه شهدای آزادسازی قدس؛ شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید سید حسن نصرالله، شهدای عراقی، لبنانی، یمنی، فلسطینی و شهدای ایرانی – خصوصاً شهدای اخیر- هدیه میکنیم. این شهدا صلوات بر محمد و آل محمد.
در این چند دقیقهای که خدمت دوستان هستیم، با توجه به اینکه ساعات ششمین مراسم است، مراسم چند دقیقهای که تقریباً امشب عرض میکنم خدمت دوستان نکته مهمی هم هست. این نکته اصلی است که کمی باید در موردش گفتگو بکنیم و توضیح داده شود.
«بحثی با مرحوم علامه طباطبایی - رضوان الله علیه- در تفسیر شریفشان در مورد قیامت و رجعت و ظهور امام زمان، این سه، سه روز متفاوت از همدیگر نیستند. اینها یک حقیقتاند، یک روزهاند، که در پلهبندی واقع شدهاند، درجات یک حقیقت. روز ظهور پله اول، روز رجعت پله دوم و روز قیامت پله سوم است.»
این را مرتبهبندی فرض بفرمایید. ساختمانی را فرض کنید که نوری از بیرون میآید. این پردهها را کنار میزنیم، پنجرهها را باز میکنیم، درها را باز میکنیم، نور میآید، این سالن روشن میشود. از این سالن بیرون میرویم تو حیاط، میبینیم که نورش بیشتر و روشنتر است. فرض بفرمایید از حیاط سر کوه میرویم، میبینیم نور بیشتر است. سوار هواپیما میشویم، میرویم بالاتر، میبینیم نور بیشتر است. آن نوری که در این ساختمان بود، "نور خورشید" بود. نوری که در حیاط بود، "نور خورشید" بود. نوری که سر کوه بود، "نور خورشید" بود. آن نوری هم که با هواپیما رفتیم و بهش نزدیکتر شدیم و شدیدتر شد، آن هم "نور خورشید" بود. یک نور بود، ولی در چند طبقه، در چند لایه.
«روز قیامت همین شکلی است. یک حقیقت است، یک واقعیت است، ولی در چند قیامت.» روز ظهور حقیقتی است که همه حقیقت هستی روز قیامت برملا میشود، عیان میشود. حقیقت اینکه این عالم چه بود، حقیقت اینکه خدا که بود، حقیقت اینکه ما چه بودیم، حقیقت اینکه ما چه کردیم، حقیقت اینکه کارهایی که کردیم چه اثری داشت.
اینجا یک چیزهایی، یک وقتهایی معلوم میشود. یک حرفی به یک کسی میزنیم، دلخور میشود. زن و شوهر از همدیگر طلاق میگیرند. آن چیزی که دنیایی این قضیه است این است که خب دو نفر از هم جدا شدند، ولی حقیقت این طلاق و این جدایی که معلوم نیستش، که فتنهانگیزی که کردم، نفرتی که ایجاد کردم، چه کارهایی کردند این دو تا آدم که از هم جدا شدند؟ چه سرشان آمد؟ امروز چه شد؟ فردا چه میشود؟ پسفردا چه میشود؟ پنجاه سال دیگر چه میشود؟ ده قرن دیگر چه؟ این طلاقی که صورت گرفت مثلاً تا پنجاه قرن بعد آثارش هست، تا قیامت آثارش هست. طلاق گرفتند. بیشترش را که خبر ندارم. حقیقت کار خودم را که خبر ندارم. اصلاً کلمه واقعاً چه کار کردن؟ خبر ندارم.
قیامت، روز ظهور حق است. روز ظهور حقیقت است. حقیقت همه چیز برملا میشود. خسته گفتم: «روز قیامت، روز رجعت، روز ظهور امام زمان یک حقیقت است، ولی در سه پله، در سه لایه.» روز قیامت چه ویژگی دارد؟ روز برملا شدن حقیقت در پلهبندی که بکنی. معلوم میشود: «روز ظهور هم...»
«عنوان این جلسه بحث ظهور و اینها را، عزیزان، ظاهر عنوان جلسه زده بودند: روز ظهورِ سادهسازیشده.» عصارهگیریشده، کپسولشده، «قیامتِ ورژنِ یک لِوِل، یک لایه سادهترِ قیامت.» باز خود روز رجعت هم یک لایه شدیدتر است به نسبت روز ظهور؛ یک لایه شدیدتر، به نسبت روز قیامت یک لایه پایینتر از یک واقعیت. مثل مثال خورشید که عرض کردم: هر چه بالاتر میروی، نور شدیدتر میشود. اینجا یک سایهای هم دارد، یک ابهامی هم دارد، خفیف شده، آنجور نمیسوزاند.
تفاوت قیامت با رجعت و ظهور: «همه ویژگیهای روز قیامت را رجعت هم دارد. همه ویژگیهای روز قیامت را ظهور هم دارد.» روز ظهور امام زمان، روز ظهور حقیقت است، ولی در یک لایه ضعیفترینش. آنقدری که دنیا ظرفیتش را دارد. دنیا ظرفیت این برملا شدن حق به این شکل را ندارد. باید برویم توی یک عالم بالاتری.
دنیا نهایتاً کاری که میکند، یک آدمی که جنایت انجام داده، آدم کشته، هر چقدر هم که معلوم بشود که این آدم جنایت کرده، آخر تو دنیا بخواهند تماس بگیرند بابت جنایت این، چکارش میکنند؟ بفرمایید نتانیاهو که روی همه این... نتانیاهو این همه آدم کشته. فقط در یک فقره، پنجاه و پنج هزار تا در فلسطین فقط کشته. فقط در این دوازده روز، ما نزدیک هفتصد نفر کشته، هشت ماهه که اینجا کشته، آن بچه هفتماهه که مادرش باردار بوده، مادر کشته شده، بچه در جنین مادر مرده. شهدای این ایاماند دیگر. بچه دو ماهه کشته شده. بابت یک دانه از اینها اگر بخواهیم ما در این دنیا از نتانیاهوی ملعون انتقام بگیریم -که انشاءالله دور نباشد آن روز- هر چقدر هم بتوانیم غلظت بدهیم به این مجازات؛ روغن داغ بکنیم، تکهتکهاش بکنیم، نمیدانم، نهایتاً چیست؟ یک بار میمیرد. دنیا بیشتر از این ظرفیت ندارد.
رجعتی باشد، دوباره برگردد، دوباره در یک درجه بالاتر عقوبتش کنید، ولی باز هم دنیاست، باز هم بیشتر از این ظرفیت ندارد. باید یک قیامتی باشد. آنجا بابت دانهدانه قتلهایی که انجام داده، ساعت به ساعت و دقیقه به دقیقه یک بار اعدامش کنند. لحظه به لحظه یک عالم دیگر میخواهد با یک ظرفیت دیگر. دنیا جای این حرفها نیست، ندارد. لحظه به لحظه اعدامش میکنند، بابت دانه به دانه قتلهایی که انجام داد، تا ابد.
روز ظهور، یک انتقام است، ولی در یک لایه ضعیفتر. هر کسی بابت ظلم و جنایتی که کرده، تماس... خب، خیلیها مردند، آنها را چکار کنیم؟ آن میشود روز رجعت. دوباره آنها را برمیگرداند. روز قیامت. پله، چه شد؟ روز ظهور، روز رجعت. اصل عذاب مال روز قیامت، اصل ثوابِ ضعیفترش تو این دنیا هم هست. آن روز ظهور امام زمان، همه ویژگیهایی که قرآن در مورد قیامت گفته، یک لایه سبکتر و سادهترش در دنیا اتفاق میافتد. چه روزی؟ روز ظهور امام زمان.
یکی از ویژگیهای روز قیامت را بگویم، کمی در موردش گفتگو کنیم. خیلی ویژگی جالب و مهم در سوره مبارکه یاسین، آیه ۵۹، میفرماید: «ممتاز الیوم ایها المجرمون». روز قیامت به مجرمین میگویند: «امروز روز امتیاز است.» امتیاز. ما در فارسی که میگوییم، یعنی ارزش، «پرتاب سه امتیازی کرد، نمره گرفت.» یعنی سه تا نمره گرفت. امتیاز معنایش این نیست. امتیاز یعنی: «متمایز شدن، تفکیک شدن، از هم جدا شدن.» روز قیامت روز امتیاز است. البته روز پاداش هم هست، ولی امتیاز در قرآن به معنای پاداش نیست. امتیاز به معنای تفکیک شدن است.
اگر کسی در وجودش یک ذره خیر باشد، جدا میشود از آنهایی که مجرم بودند، کاملاً درجهبندی میشوند آدمها. هر کس سر جای خودش قرار میگیرد. در دنیا خیلی قروقاطی بوده. شهر شام، شلوغ پلوغ. شلوغ پلوغ. طبقاتی، سره از ناسره معلوم نیست. حق و باطل از هم تفکیک نمیشود. معلوم نیست کی به کیه، معلوم نیست چی به چیه. در دنیا این شکلی است. خیلی تو مسجد هم... بله، خدا وکیلی آدم با دل قرص نمیتواند بگوید همه اینهایی که در مسجدند، خوباند. همه آنهایی هم که...
آن یک تکانی لازم است. آن تکانهای اصلی که «زلزلههای اصلی» باشد، «زلزلههای واقعی» مال کیست؟ مال قیامت است. لرزههایی میافتد، قشنگ همه از هم جدا میشوند. درجهاش معلوم است. اگر کسی پنج نمره بد بوده، معلوم است. اگر کسی شش نمره حساب... اینها از هم جداست. پنج و نیم هم اگر باشد سوار میشود، پنج و بیست و پنج هم باشد سوار میشود. کسی که یک بار فحش داده، با آنی که دو بار فحش داده، فرق میکند. حساب و کتابشان فرق میکند.
در این دنیا وقتی هست که اینها اصلاً تفکیک شوند. ماشاءالله، قبل که عرض کردم، به اندازه ظرفیت دنیا. «دنیا آنقدری ظرفیت ندارد.» آنقدری که ظرفیت داشته باشد، دنیا، آدمها از هم تفکیک میشوند. عرض کردم: یک قائده مهمی دستمان میآید. ما قبل از ظهور امام زمان زلزلههایی داریم. نه فقط زلزلهای که زمین بلرزد، نه، زلزلههایی که دلها ... بل، افکار ... بل. آن زلزلهها باعث میشود که آدمها میروند سر جای واقعیشان قرار میگیرند. از هم ممتاز میشوند، تفکیک میشوند. این جزو قواعد ظهور امام زمان است.
قیامت یومالامتیاز است؛ «روز تفکیک». ظهور امام زمان هم روز تفکیک، روز امتیاز، روز متمایز شدن. قبل از ظهور چه اتفاقی رخ میدهد؟ همه از هم تفکیک. یعنی چی تفکیک میشوند؟ معلوم میشود. یک جوری شفاف میشود. همه این فرصت را پیدا میکنند نسبت به این حق و باطلی که انقدر عریان شده، انقدر نمایان شده، نسبتشان را معلوم کنند. تا وقتی این حق انقدر معلوم نشده، تا وقتی که یک معلم درس درست توضیح نداده، دو دو تا چهار تا را حل نکرده، اگر امتحان برمیگردد به معلم، معلم خوب ارائه نکرده که معلوم بشود کی چقدر پذیرفته، کی چقدر دریافت کرده.
مثال بزند، خوب تو ذهن اینها جا بیندازد، بعد امتحان میگیرد. آنجا که امتحان میگیرد معلوم میشود که فهمیدی یا نفهمیدی، خوندی یا نخوندی. کامل نمایان میکند، کامل معلوم میشود. جای ابهام دیگر نمیماند. چون جای ابهام که بماند، آن آدمی که قبول کرده یا قبول نکرده، راه در رو دارد. اگر باطل هنوز قیافه حق دارد، وقتی کامل معلوم شد دیگر هیچ جای بحث و تردید و شبهه و اینها نبود. حالا بهم میگویند: چرا قبول نکرد؟ اینجا کامل از هم تفکیک میشوند. میگویند: این حقیقت که انقدر شفاف نمایان شد، این قبول کرد. آن نود و پنج، این نود و دو، این هشتاد و سه، آن هفتاد و چهار، این شصت و دو. متمایز میشود از همدیگر.
الان ما در زمانهای هستیم که این اتفاق دارد رخ میدهد. برای همین خیلی میتوانیم امیدوار باشیم در روزگاری باشیم که روزگار قبل از ظهور امام زمان است. این بحث چند بار به چند نوع مختلف عرض کردیم. ما حالا آن دوستانی که احیاناً مباحثی را از ما شنیدهاند، جلسات متعددی بر اساس روایاتی که هفتههای اول طوفانالاقصی بود که عرض کردیم: این قضیه کشدار است، منجر به جنگ ایران و اسرائیل. خیلی حرف هم شنیدیم. ولی مثلاً بعد از دو سال یا قضایای مربوط به ظهور و اتفاقات منطقه و اینها، حالا بیشتر با تکیه به بعضی روایات، سندش چطور باشه، چقدر بشود تطبیق داد، بحث و بررسی ندارد. یک قاعده عقلی شفاف و روشن.
ما در زمانهای هستیم که روز به روز حق و باطل دارد شفاف میشود. خیلی واضح و نمایان. خیلی قشنگ. در این مملکت سه سال پیش برگشتند گفتند: «یک دختر مظلوم و معصوم اهل کردستان را گرفتند، به موهاش کشتهاند.» کی کشته؟ جمهوری اسلامی؟ نیروی انتظامی؟ گشت ارشاد؟ مخفیانه گرفته، کشته. چوب تو سر این خانم کوبیدهاند. خودش بیمار بوده. چند بار مملکت به هم ریخت. یا همین چند وقت قبل، یک خانمی در تهران تاکسی اینترنتی، حالا تاکسی دربست گرفته بود، و چقدر عواطف به جوش آمد بین مردم که آقا این چه وضعی است؟ چرا باید اینجوری باشد؟ مملکت باید امنیت داشته باشد. برای چی به خودشان جرأت میدهند دختر مردم را بردارند ببرند این جور بکشند؟
همه دوست دارند امنیت حاکم باشد. همه حساساند به اینکه ناموس مردم بهش تعرض بشود. مظلومانه زن را بخواهند بگیرند، بکشند، حتی اگر به خاطر حجابش باشد. آفرین! با شعار «زن، زندگی، آزادی!» نتانیاهو آمد به فارسی برگشت گفت: «زن، زندگی، آزادی!» به فارسی گفت. این جمله با اینترنشنال مصاحبه کرد. اینترنشنال صبح تا شب میگفت: «زن، زندگی!» آمریکاییها گفتند: «زن، زندگی!» کلی آدم موضوع این شکلی گرفت. یک تعداد جوان، حالا جوان، پیر، هر چی در مملکت ما کشتند. زن، زندگی، آزادی برای دخترم، خواهرم، خواهرانشان. عواطف جریحهدار شد. این حرفها بین مردم پخش شد.
حالا بعد سه سال با این صحنه مواجه شدید که شبانه، وقت و بیوقت، نظامی، امنیتی، شهروند معمولی، پرستار، کادر خدمات بیمار در بیمارستان، زن، مرد، بزرگ، کوچک، آمبولانس هلال احمر، همه را میزنند و میکشند. پشت این نقاب قایم بشود. نقاب زن، زندگی، آزادی را نتانیاهو گرفته بود، برملا شد. این برملا شدن حق است.
«یهو میبینی تو مملکت اوضاع عوض میشود. داریم خرده خرده به یومالامتیاز نزدیک میشویم. روز جدا شدن افراد از همدیگر.» لیدر اغتشاشگرها بوده، بازداشتی بوده ۴۰۱. جزو زلزلهها بوده، میآید موضع میگیرد. میگوید که آقا من اشباه کردم. در جریان اخبار و اینها، از کسانی بودم که فحش میدادم به جمهوری اسلامی که: «برای چی پول ما را خرج فلسطین و لبنان و اینها میکنیم؟ نجنگند!» نوبت خودمان.
حق و باطل معلوم میشود. بعد حق و باطل که معلوم شد، آدمی که واقعاً تو دلش میل به حق بوده، واقعاً از باطل بدش میآمده، گول خورده بوده تا حالا. قلدرقری نشان میدهند، کلهشقی نشان میدهند، ماجراجویی میکنند، با همه دنیا دعوا دارند، گندهگویی میکنند این حرفها. الان که این صحنه را میبیند... آنهایی که طرفدار پهلوی بودند، الدنگ و مادر مفتخور و دزدش، رفتند طرف اسرائیل. میگویند: «بزن که خوب میزنی!» از صبح که آتشبس... رضا پهلوی از پیج ترامپ و نتانیاهو لِفت داده، آنفالو کرده، دلخور شده. سخنرانی زور بزن بالا، برو پایین بیار. آقا تقصیر ما نیست. آقا این مسیر درست است. بابا اینها ظالماند، اینها جنایتکارند، اینها ایناند، قاتلاند. میگوید: «نه، شاه از مملکت فرار کرد، میخواست مردمش کشته نشوند.» بختیار بود که از ایران فرار کرد، بعد رفت به صدام گفتش که معاونین کابینهاش…
حقیقت برملا میشود، جای دیگر ابهام نمیماند. جای بازی درآوردن نمیماند. الان دیگر معلوم میشود. مگر دنبال حق نبودی؟ مگر واقعاً ناراحت نبودی بابت اینکه اینها میکشند؟ کی از جان تو دارد دفاع میکند؟ شاه با یک تهدید کوچولو کردن از مملکت فرار کرد. به قول مشهدیها، «کیشش از کشمش میشد». کودتا میکردند، امنیت برقرار میشد، برمیگشت. رهبر مملکت را شدیدترین تهدیدها را کردند. شدیدترین حملات را کردند. فرماندههای ارشدش را در یک روز کشتند. رسماً ترامپ آمد توییت زد، تهدید به قتل کرد. دوربین با مردم حرف زد. مزد و مواجب روسیه را میگیرند. اینها مزدور روسیهاند. آدمهای روسیهاند. روسیه خودش به دولت ما، به حاکمیت ما پیشنهاد داد: «من کمکتان کنم.» آمریکا حرف مفت زیاد میشنویم. واقعاً قصد بدی ندارند، قدرت ندارند.
این اتفاق که میافتد، آن آدمی که واقعاً حق دوست داشته، از باطل بدش میآمده، باطل دوست. این آدم… فتنهها این شکلی است، این زلزلهها این شکلی است. یکهو خیلیها که تو حساب و کتابت نبود، که برای خیلی از دوستان طلبه هم عجیب بود. خطاب به حوزه و روحانیت، ایشان در همین بیانیه آخری که دادند، نوشته بودند: «روحانیت! به جوانها به این چشم نگاه کنید که همه اینها متدیناند. حالا چهار تا آدم هم هست که ظاهرش فرق میکند، فکر نکنی اینها ضد دیناند.» خود بعضی از ماها جا خوردیم. بابا چی میگویی آقا؟ شما بین مردم نیستی. بیا ببرمت ببینی چه فحشهایی به این قضیه شد.
شما در همین جمعه اخیر کسانی آمدند که آدم به خیال شبش نمیدید اینها اصلاً اسلام را قبول داشته باشند. نماز جمعه در آن گرما زیر آن آفتاب راهپیمایی کرده، گریه میکند، پرچم ایران دستش گرفته. همینهایی که سه سال پیش کاری کردند، جوانهای مملکت ما پرچم ایران دیگر دستشان نمیگرفتند، از تیم ملی حمایت نمیکردند. تیم ملی ما شش تا گل خورد از انگلیس، آمدند در خیابان جشن گرفتند. تیم ملام… تیم ملی نیست. فوتبالیستهایمان رویشان نمیشد در بازیهای جام جهانی سرود ملی بخوانند جلو دورو. یک همچین جوی راه انداخته بودند. سه سال بیشتر گذشت.
اسم رهبری را کسی جرأت نداشت بیاورد. چه تعابیری نسبت به رهبری در چه دانشگاههایی به کار میبردند؟ دانشگاه شریف چه توهینهایی کردند به رهبر انقلاب؟ الان برداشتند سردرب دانشگاه زدند: «شریف فدای ایران.» البته فدا شد. بعد اصلاح: «شریف برای ایران. شریف برای ایران.» نصرت خدا هم هست. اینها تکانههایی است که حق و باطل از هم جدا میکند. آدمی که حق دوست دارد میفهمد. شهید و جلاد را تشخیص میدهد. این خودش یک اتفاق بزرگ و مبارک است. اینها از مقدمات ظهور است. هر چه به ظهور نزدیکتر میشویم، این تکانها شدیدتر میشود. حق و باطل برای دنیا بیشتر افشا میشود.
این قضیه که صبح رخ داد که خب خیلی جاها خوردند، شاید ناراحت هم شدند. این اتفاق هم به نظر بنده در این دوازده روز، مملکت ما یک زلزلهای شد. خیلیها فهمیدند حق و باطل به چه نحوی. ولی هنوز اهل دنیا مسائل معلوم بشود. تحلیل وضعیت امنیتی و جنگ و اینها یک بحث مفصلی میخواهد. دیشب جمهوری اسلامی یک حرکت بینظیر کرد. به پادگانها و پایگاههای آمریکایی در منطقه، خصوصاً قطر که پایگاه خیلی مهمی بود، حمله. بنده خواندم. ظاهراً همان پایگاهی است که از اینجا بلند شد آن هواگرد آمریکایی و حاج قاسم را ترور کرد. از این نقطه بوده. قبلش باید اینجا حساب و کتابش را میکرد. آن موقع حساب و کتاب نکردی.
آن روز هم که از قطر بلند شد، ایرانیها نگفتند: «قطر حاج قاسم!» گفتند: «آمریکاییها از قطر سوءاستفاده کردند، از پایگاهشان.» دیشب هم که ما زدیم قطر را نزدیم. «همسایهتان پناه بگیرد و استفاده بکند. به همسایه میگویی: خیلی برایم عزیزی. فدایت شوم. فردا شب هم شام دعوتی. ولی سقف این اتاق را خراب میکنم. خراب میکنم. هیچ ربطی به رابطه من و تو ندارد.» این گرفتن آن دزد است. رابطه نسبتاً خوب است. پناه داده به آمریکا. این غذاهای اخیرم که ترامپ آمد و دخترانشان را آوردند، این همه جواهرات و هدیه و فلان و این حرفها. «شما با ما. برای ما عزیزی. همسایهای. دوست داریم. ولی نگذاری آمریکاییها از تو سوءاستفاده کنند.» سوءاستفاده.
خب، ما دیشب زدیم. قطر برداشت ما را تهدید کرد. تمام این کشورهای خائن لال این منطقه هم شروع کردند پشت قطر درآمدن. شفا میدهد جمهوری اسلامی. تا ابومازن، رئیس خودگردان، تشکیلات خودگردان فلسطینی، رئیس دولت فلسطین، برگشت گفتش که: «حمله جمهوری اسلامی و قطر به قطر... حمله به آمریکا حمله کردیم.» تهدید کرد. بعد ترامپ برگشته بهش گفته که: «ببین، تو را زدند، برای چی ما را زدید؟» پشت آمریکا درآمد. کشوری که خودش از ما خورده. به قول خودشان «واسطه آتشبس ما یکی دیگر شد.» ببین چقدر اینها بدبخت و ذلیل. «از قطر یاد بگیر. از امارات یاد بگیر. از عربستان یاد بگیر.» اینها هی... اینها درست رفتند. اینها به فکر مردمشان بودند. اینها خیر ملتشان را خواستند. اینها سرک نکشیدند تو خانههای ملت. تو کشورهای دیگر شاخ و شونه نکشیدند. تو گوششان. بعد اینها به خاطر آمریکا بمباران میشوند. خفه شو!
«دوازده ساعتی با هم آتشبس کنیم.» توییت ترامپ معناش این بود که: «آقای قطر، خیلی کشیدیم ما با هم رفیقیم. تو وقتی میگویی نزن، من نمیزنم. باشه.» اراذلی هم که پشتش درآمدند، خوابید. دیگر آنها نمیتوانند چیزی بگویند. یک فرصت هم به کل دنیا دادیم که آقا ما دنبال دعوا و اینها نیستیم. زدن، میزنیم. یک موج دیگر افکار عمومی برای ما راه میافتد. یک موج دیگر آرامش در منطقه برای ما راه میافتد. این که باز میخوابد، بسته میشود. واقعاً ستودنی است این تدبیر و حکمت این مرد بزرگ، رهبر عزیز انقلاب. چقدر این مرد فوقالعاده. صلوات بفرست. اللهم صل علی محمد.
تمام این جنایتکارهای خبیث عالم را دارد بازی میدهد. یکتنه مهره خودش. همه را دستخوران. پشتوانه معنوی که ایشان دارد و تأییدی که از جانب خداوند متعال. ظهور امام زمان. ولی قضایا را آرامآرام با کمترین هزینه و دردسر برای ما ختم به ظهور امام زمان کند. انشاءالله. مطلب بیشتر از اینها بود، حالا تازه بحثمان شروع شد، اول بحثمان بود. محضر شما برادران و خواهران عزیزمان در شهر شاهرود بودیم. بخیر باشد و امنیت این مملکت روز به روز قویتر و بیشتر و بهتر و دشمنانمان ضعیفتر و حقیرتر و ذلیلتر و خارتر در چشم ملتهای دنیا، مردم دنیا همنشین امام حسین علیه السلام باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. اللهم صل علی.