
عهد امام بر عهده امت
این جلسه روایتی ناب از اسرار زیارت اهل بیت بود؛ از فضیلتهای شگفتانگیز زیارت امام هادی و امام عسکری در سامرا تا جایگاه بقاع مقدس بهعنوان باغهایی از بهشت. سخنران با روایتهای شنیدنی، اهمیت معرفت در زیارت و عهد همیشگی شیعیان با امامان را آشکار ساخت و بر دعاهای خاصی همچون دعای امام هادی و نماز جعفر تأکید کرد. مرور تاریخی از روزهای پرخطر محاصره سامرا تا شکوه و امنیت امروز، این جلسه را به سفری روحانی و الهامبخش بدل ساخت که جان هر شنوندهای را به شوق زیارت میکشاند
*مرقدهای مطهر امامان معصوم علیهمالسلام، تکه های بهشتی زمین.[4:30]
* زیارت مشاهد شریف امامان معصوم علیهمالسلام؛ «رفت» اینجایی که بی تردید با «آمد» آنجایی تلافی خواهد شد.[7:00]
*یک عهد ازلی با امام.[10:00]
* امامت یک نور واحد.
*صاحب عصری که زمان آمدنش
جولانگاهی برای جاسوسان بود.[21:23]
* زیارت از جنس وحدانیت؛ به نظاره شعاع نور که بنشینی گویی به دیدار نور شتافته ای.[24:27]
* هدیهای از امام هادی علیهالسلام برای پر کردن دستهای خالی ما.[26:20]
* آمین گوی دعای شیعیان.[29:20]
* اسباب اجابت؛ چند عمل سفارش شده در حرم های مطهر.[31:40]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سید نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل. طیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین.
خدا را شاکریم بابت این نعمت که در همچین روزی، که روز حج در واقع و آغاز حج است، در منزل امام زمان (ارواحنا فداه) هستیم و مهمان خانه آن بزرگواریم. اهل بیت همگی در قبرستان دفن شدهاند، غیر از چهار معصوم. اولین ایشان پیامبر اکرم هستند که در منزل خودشان دفن شدند. دومی، بنا بر احتمال قوی، حضرت زهرا سلام الله علیها هستند که کنار پیامبر دفن شدند. و سومی و چهارمی امام هادی و امام عسکری علیهم السلام هستند که در منزل خودشان دفن شدند. اینجا منزل امام هادی و امام عسکری بوده، قبرستان نبوده و این سرداب، محل دفن آن دو بزرگوار و منزل امام زمان (ارواحنا فداه) بوده که خب به مرور افراد دیگری هم اینجا دفن شدند؛ کنار اهل بیت دفنشان کردند، حضرت نرجس خاتون، حضرت حکیمه خاتون و بعضی شخصیتهای دیگر.
در مورد امام هادی و امام عسکری که خب حرف زیاد است، مقداریش را هم قبلاً عرض کردیم. کمی در مورد خود زیارت امام هادی و امام عسکری چند نکته عرض بکنیم، با توجه به اینکه وقتمان هم کم است. انشاءالله بهره ببریم از فضای زیارت. چند تا روایت، دوازده تا روایت من خیلی سریع بخوانم، مرتبط با زیارت امام هادی و امام حسین (علیهم السلام). البته تعداد روایت عامه دیگر، یعنی بخش عمده شباهاتِ عامه در فضیلت زیارت اهل بیت (علیهم السلام) است.
روایت اول: عیسی بن راشد میگوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم که: "جعلت فداک، مال من زار قبر الحسین علیه السلام و صلی عنده رکعتین؟" یعنی کسی اگر کربلا برود و دو رکعت نماز کنار امام حسین (علیه السلام) بخواند، چی بهش میدهند؟ فرمود: "کتبت له حجه و عمره." یک حج و یک عمره میدهند. "و کذلک کل من اتی قبر امام مفترض طاعته" هر کس کنار قبر هر امامی برود، زیارت کند و دو رکعت نماز بخواند، یک حج و یک عمره برایش مینویسند. پس این اختصاص به امام حسین (علیه السلام) ندارد. اینجا هم صادق است در زیارت امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام).
روایت دوم و سوم: دوم و سوم یک روایت است، ولی دو تا نکته تویش است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: "یا اباالحسن" پیامبر به امیرالمؤمنین فرمودند: "ان الله تعالی جعل قبرک و قبر ولدک بقاعاً من بقاع الجنة." علی جان، خدا قبر تو و قبر بچههایت را بقعههایی از بهشت قرار داده. قبور شماها یک تکههایی از بهشت است. حالا این هم خودش تویش نکتهای است. یک وقت کسی کنار قبر امام رضا (علیه السلام) با آیت الله بهجت (ره) عرض کرد: آقا، یک چیزی در مورد اینجا به من بگویید. حافظ قرآن بود ایشان. فرمودند که: تو یک چیزی در مورد بهشت، یک آیه در مورد بهشت برایم بخوان. او هم خواند: "فیها ما تشتهی الانفس و تلذ الاعین." در بهشت هرچی که نفس اشتها داشته باشد هست. ایشان فرمودند: این هم "بقعه من بقاع الجنة"، "روضه من ریاض الجنة". اینجا یک باغی از بهشت، یک تکه از بهشت است. "فیها ما تشتهی الانفس"، هرچی که نفست اشتها داشته باشد اینجا هست. هر ویژگی که در مورد بهشت گفتند نسبت به اینجا صادق است. این مکان فرق میکند با بقیه جاها. خود همین فهم همین نکته، یکی از مراتب معرفت در زیارت و معرفت امام، و باعث بهرهمندی از زیارت میشود که انشاءالله همهمان با دست پُر از این زیارتها برگردیم.
بعد حضرت فرمودند: "من زار قبورکم" هرکس بیاید زیارت قبر شماها، "عدل ذالک ثواب سبعین حجه"؛ بعد حج الاسلام، معادل هفتاد حج بعد حج الاسلام. دیگه چی؟ "و خرج من ذنوبه حتی یرجع من زیارتکم کیوم ولدته امه." از این زیارت شما برمیگردد خانهاش. پاک میشود از گناهان، مثل روزی که از مادر متولد شده است. هر یک دانه زیارتی که میآییم، اینها را حالا به لطف خدا. انشاءالله با هم سامرا هم کاظمین هم نجف هم کربلا خودش چهار تا است دیگر. بلکه شش تا امام میشود، شش تا زیارت. هر کدامش این آثار را انشاءالله اینجا، آن امام آخر را هم زیارت کنیم، در منزل.
روایت بعدی: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: "من زارنی او زار احدا من ذریتی" خیلی تعبیر عجیبی فرمود: هر کس بیاید زیارت من، بیا، بیا زیارت یکی از ذریه من؛ "زرته یوم القیامة" من هم روز قیامت میآیم به زیارتش. خیلی حرف است. به زیارت او میآیم. "فانقذته من اهوالها" میآیم از حول و هراس قیامت نجاتش میدهم. یا زیارت من بیاید یا زیارت یکی از ذریه من.
روایت بعدی از امام رضا (علیه السلام): حسن بن علی وشام میگوید که به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم که: "مال من اتی قبر احد من الائمه علیه السلام؟" کسی که بیاید زیارت یکی از ائمه، چی گیرش میآید؟ فرمود: "مثل و مال من اتی قبر ابی عبدالله علیه السلام." زیارت هر امامی که بروی مثل این است که زیارت امام حسین (علیه السلام) رفتهای. گفتم: خب زیارت امام حسین (علیه السلام) بروی چی بهت میدهند؟ فرمود: "الجنه." یک کلمه. آه، خیلی تویش حرف است؛ جای بحث دارد که یعنی امام حسین (علیه السلام) به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کردند که: "یا ابت، فما لقبورنا علی تشتتها؟" قبور ما پخش و پلا است، هر کدام یک جا است. کسی که این قبرها را با این پراکندگی زیارت کند، چی گیرش میآید؟ فرمود: "یا بنیه، اولائک طوائف من امتی یزورونکم." پسرم، اینها طایفههایی از امت منند، میآیند زیارت شماها. "فیالتمسون بذالک البرکة." ازش برکت میخواهند. تبرک، دیگر؛ به خاطر برکتش میآیند زیارت. میآیند تبرک کنند، دست به ضریح میزنند، چه میدانم، خاک حرم به صورت میمالند، صورت به خاک میمالند، صورت به سنگ میمالند، به ضریح میمالند. تبرک. فرمود: اینها میآیند برای تبرک. "و حق علی ان اتیهم یوم القیامه." من هم یک وظیفه گردنم است که روز قیامت بیایم سراغ اینها. "حتی اخلصهم من اهوال الساعة." بیایم اینها را از ترسهای قیامت خلاص بکنم. "و من ذنوبهم." و بیایم اینها را از گناههایشان نجات بدهم. "و یسکنهم الله الجنة." خدا اینها را ساکن بهشت خواهد کرد.
روایت بعدی: هر کدام از اینها کلی مطلب دیگر است. انشاءالله که دوستان روی آن توجه داشته باشید. روایت بعدی: حسن بن علی وشا میگوید: امام رضا (علیه السلام) به من فرمودند: "ان لکل امامٍ عهداً فی عنق اولیاءه و شیعته." هر کدام از اینها یک کتاب بحث دارد. هر امامی به گردن شیعیان و اولیایش عهدی دارد. اگر کسی میخواهد عهد آن امام را ادا بکند، ما با هر امامی یک قول و قراری داریم، یک قول و قرار ازلی داریم، یک عهد ازلی داریم، یک عهد در عالم فطرت داریم. اگر قرار است که آن عهد را کسی ادا بکند، "ان من تمام الوفاء للعهد" اگر کسی میخواهد وفا به عهدش را تمام کند، "و حسن الاداء" وظیفهاش را انجام داده باشد، یکی از آن چیزهایی که باهاش میتوانیم عهدمان را وفا کنیم چیست؟ زیارت قبورم.
حالا ما فکر میکنیم مثلاً میرویم زیارت، حالا یک بخشیش تبرک، یک بخشیش حاجت است. معمولاً حاجت را داریم، میگوییم: خوب، بریم از فلان امام بخواهیم یا مثلاً فلان حرم که میرویم چی بخواهیم؟ خب آن هم هست، آن هم سر جای خودش، ولی مسئله فراتر از این حرفها است. کأنّ ما وظیفه داریم به امام سر بزنیم. امام مرده و زنده ندارد دیگر. ما تصور میکنیم که مثلاً اینجا یک خاکی و یک قبری و یک شخصیتی مدفون شده و خیلی وقتها با خودمان قبر و خاک و اینها کار نداریم، با این در و دیوار اینها کار داریم. یعنی اینجا محل عبادت است، محل زیارت، نه. امام که مرده و زنده ندارد. این از آن نکات مهم است. آیت الله بهجت (ره) هم خیلی به آن تأکید داشتند که بهره بردن از زیارت به این است که آدم بداند امام مرده و زنده ندارد.
الان بنده به شما، بدانیم که مثلاً امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پشت آن پرده نشستهاند چه حسی پیدا میکنیم؟ خیلی حس عجیب است. اصلاً آدم تنش به رعشه میافتد، خودش را جمع و جور میکند. خب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به حسب ظاهر شاید پشت آن پرده، ولی دو تا امام پشت این پرده الآن هستند. که این هم البته برای ما اینجور است، وگرنه امام که مکان ندارد. امام فوق مکان و فوق زمان است و همه عالم محل حضور امام است. امام جا ندارد، ولی برای اینکه ماها به هر، یک توجهی پیدا بکنیم، همین قدر توجه پیدا کنیم کفایت است که آقا اینجا امام حضور دارد. توی این ساختمان، توی این بنا، توی این محیط، پیکر امام حضور دارد، جسد امام حضور دارد. آن پیکر امام هم مرده و زنده ندارد. بدن امام اینجا حاضر است. خیلی، یعنی خودت توجه به این خیلی مطلب مهمی است و حس و حال آدم را عوض میکند.
دو تا امام اینجا حاضرند، دو تا امام مثل امام رضا (علیه السلام). بین امامان فرق نمیکند دیگر. حس و حال. یکی میگفت: من رفتم کربلا خیلی حالم خوب بود، یک سفری آمده بودیم، داستان چیست؟ من تا آمدم سامرا یاد بدهکاریهایم افتادم، هیهات، کربلا نمیشود! خب ما هم خیلی هم به احوالات خودمان اعتماد داریم. فکر میکنیم که مثلاً هر حالی که پیدا میکنیم، من چه مرگمه؟ آنجا چرا اینجوری است؟ سامرا چرا این شکلی است که مثلاً من یاد بدهکاری افتادم، حالم بد شد، حالم گرفته؟ معرفت نداری! پاسخش: مشکل در معرفت است. حالا از امام حسین (علیه السلام) چهار تا روضه شنیدیم، یک چهار تا اطلاعات داریم، با یک چهار تا چیزی ذهنمان را مشغول، یک ارتباطی پیدا میکنیم تو حرم. نسبت به امام هادی (علیه السلام)، امام عسکری (علیه السلام) هیچی نمیدانیم. پدر، پدربزرگ امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف). از طریق امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باز یک توجهی به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیدا کنیم، بعد مثلاً این دو بزرگوار هم به عنوان پدر و پدربزرگ...
آره، روایت دارد که راویش هم الان یادم رفته، میگوید که برای امام هادی (علیه السلام) یک خادمی آمده بود. حضرت با زبان مادریاش باهاش صحبت کردند، زبان مادری شاید رومی بود، سریانی بود. میگوید: یهو یادم افتاد که من یک بار دیگر علی بن موسی (امام رضا) را دیده بودم، که او هم یک خادمی برایش آمده بود، او هم خارجی بود. حضرت به زبان مادری باهاش صحبت میکردند. میگوید: یهو این تو ذهنم آمد که چه جالب، ایشان هم که نوه آن آقا است، دارد اینجوری صحبت میکند. میگوید: تا این تو ذهنم آمد، امام هادی (علیه السلام) برگشتند، یک نگاه به من. یک تشری زدند، فرمودند: "انا هو و هو انا." من علی بن موسی هستم، علی بن موسی امام هادی است. هیچ فرقی بین ما دو تا نیست. هما. مثلاً با امام رضا (علیه السلام) با پنجره فولاد و بالای سر و صحن آزادی و گنبد یک انسی داریم، با اینها، با سامراء. هر وقت میآیم یک دو سه ساعت گوله باید بریم و بیشتر با موزیک حرم یک ارتباط خاصی برقرار میکنیم. اگر برقرار کنیم نه، اینجا هم همان است. حالا پنجره فولاد امکانات ندارد. پنجره فولاد ندارد. حالا اینکه باز خوب است، اینجا باز یک گنبدی است، ضریح است، آدم ارتباط برقرار میکند. بقیه که دیگر خیلی اوضاع خراب است، خاک فیلم میگیرد! بابا، این قبر اصلی خود، پیکر... به حسب ظاهر، حالا چون تو روایت ما هست که بدن امام را خارج میکنم با بدن امام فاصله داری. چهار تا امام اینجا دفن است. یکیش امام مجتبی است، سید جوانان بهشت. ما معرفت، معرفتمان به همین پنجره و به قول مشهدیها گنبد و به این چیزها است. پنجره فولاد. امام اینجا نیست.
یک بحثی است که بدن هر پیغمبری سه روز بیشتر تو قبر نمیماند، به آن پیغمبر ملحق میشود. حالا باید بحث کرد که خب پس چهکار میکنیم ما؟ پا شدیم آمدیم اینجا. نه، امام به این نقطه اتصال دارد. یک وقتی تو حرم امام رضا (علیه السلام) یک بحثی را عرض میکردم، همین بود. امام مثل روح بر بدن میماند، همه عالم بدن این روح است. ولی اتصال نقاط مختلف با این روح متفاوت است. شما انگشتت قطع بشود نمیمیری، ولی رگ گردنت قطع بشود میمیری. چرا فرقش چیست بین این رگ با آن رگ؟ چه فرقی؟ اتصالش قویتر است. اینجا اتصالش به نفس قویتر است. یعنی نفس وقتی به این بدن تعلق پیدا میکند، نقطه حیاتی اتصالش اینجاست. امام هم با این عالم ارتباط دارد، کل عالم بدنشه، ولی با آن پیکر، با آن بدن عنصری خودش ارتباط ویژه دارد. بعد از رحلت و شهادت، شمع با قبر خودش ارتباط ویژه دارد. مثل ارتباط امام با قبر خودش، مثل ارتباط روح با رگ گردن، مثل ارتباط روح با قلب که یک اتصال شدیدی است. بقیه جا هم هست، همه. یعنی نسبت روح به تن ما مساوی است. شما نمیتوانی بگویی که مثلاً هرچی به سمت پایم میروم از روحم دارم دور میشوم، روحم بیشتر اینجاست تا آنجا. میتوانی بگویی: روحت همه جا هست دیگر، همه این بدن را روح پر کرده. ولی پای آدم قطع میشود زنده میماند، دست آدم قطع میشود زنده میماند، ولی سر آدم قطع بشود زنده نمیماند. چرا؟ تفاوتش چیست؟ تفاوتش تو آن شدت اتصال و آن کانون بودن آن نقطه است.
باز بین قبور همه اهل بیت (علیهم السلام) ظاهراً کربلا یک نقطه خاصی است که یک ویژگیها و امتیازات خاصی دارد. فرمود: "فمن زارهم رغبة فی زیارتهم" هر کس کربلا، هر کس زیارت بیاید از باب رغبت در زیارت اهل بیت (علیهم السلام)، "و تصدیق بما رغبوا فیه" هرچی اهل بیت (علیهم السلام) رغبت بهش داشتند این تصدیق میکند، "كانت ائمتهم شفعاءهم یوم القیامه." روز قیامت آن امامانی که زیارت کرده شفیعش میشوند. یک بار، یک بار زیارت آمده باشد تو کل عمرش. ما الحمدلله اینقدر که تو دورهای هستیم که وفور نعمت است، قدر این مسائل. قدیم یک بار طرف تو هفتاد سال مشهد میرفت میشد مشهدی. یک بار کربلا میرفت میشد کربلایی. الان پاسپورتهای من و شما را نگاه میکنیم جای مهر دیگر نمانده. اینقدر که مهر ورود و خروج کربلا. خود امروز من نگاه میکردم این پاسپورت جدیدم سیزده تا مورد دخول عراق خورده. سیزده تا! خواب شبش را نمیدیدند هفتاد سال پیش که طرف بتواند تو عمرش سیزده بار کربلا بیاید. مثلاً شهدا تکه تکه شدند با حسرت اینکه فقط یک بار بتوانند کربلا بروند. خیلی نعمت بزرگی است واقعاً.
این نعمت زیارت. الان وارد که میشدیم با خودم میگفتم که همین یک دانه آیه برای اثبات خدا و امام کافی است. الان شما سامرا نمیدانم قدیمیترین زیارتتان کی بوده. ما از اولین باری که آمدیم، آمدیم سامرا هشتاد و دو هشتاد و سه اینها. خدمت شما عرض کنم که یک فضای مخروبه، یک ضریح هم چهار گوشه بود آن موقع و صحن و اینها نبود، آن طرف بود و یک فضای خیلی قدیمی و از جهت امنیتی هم خیلی فضا داغون و خراب. شبها اصلاً نمیشد آمد، روز باید میآمدی تو این مسیر شصت بار میگشتند. بعد هم که اینجا بمبگذاری کردند و بعدش باز دوباره وضعیت امنیتش بدتر شد و یک، یک سه روزی ما اینجا سامرا بودیم زمان داعش بود، حرم محاصره بود، دور ضریح فقط نیروهای نظامی بودند با لباسهای رزمی. حرم را تولیتش را داده بودند به سپاه قدس. تیر و ترکش و تفنگ و دود و آتش و این مسیری که میآییم همه این مغازهها اینها همه آتش گرفته بود، سیاه بود. بعد با سرعت دویست تا میآمدی تک تیراندازهای داعش نزننت. الان وارد شدم این گیت دم در هم برداشتند. شصت بار میگشت، این تعداد گشتنها کمتر شد، دیگر آخرش دو بار میگشتند، که آن دو بار هم شده یک بار. یعنی امنیتی که الحمدلله حاکم شده. همه این خیابانها را زدند، تخریب کردند و دارد آباد میشود و حسینیه شده، مسجد شده.
آن روزی که امام هادی (علیه السلام) را اینجا تبعید کردند به حضرت. آن روزی که امام عسکری (علیه السلام) را اینجا، وقتی که میگوید امام عسکری به شهادت رسید، هرچی که تو صندوقهای منزل حضرت بود به سرقت رفت، به خاطر اینکه خادمهای حضرت همه جاسوس بودند. خادمهای امام عسکری (علیه السلام) همه جاسوس بودند. تو آن وضعیت خدا امام زمان (عج) را به دنیا آورد. تو شرایطی که حکیمه خاتون وقتی به نرجس خاتون نگاه کرد گفت: من اصلاً نشانه بارداری داری نمیبینم، تو میگویی امشب وضع حمل میکنی! کی باورش میشد که آقا دوازده قرن سامرا این بشود! روزی که امام هادی (علیه السلام) آمدند اینجا آن قضیه خان و تعالییک ازتو، بردند تو خرابهای که گداها را آنجا جمع میکردند، امام هادی (علیه السلام) را آنجا ساکن کردند که طرف میگوید: من نگاه کردم زدم زیر گریه! حضرت یک اشارهای فرمودند، ملکوت خودشان را نشانم دادند. یک بخشی از آن عالم ملکوت خودشان. میگوید: دیدم باغ و بستان و حوری و خدمه بهشتی و غصه من را نخور، من هرجا باشم (اینجا). غرضم این است که آن روزی که امام هادی (علیه السلام) را آوردند، تبعید کردند، زندان بردند، تو محله گداها بردند، جاسوس گذاشتند، با آن وضعیت، با آن فشار، با آن تهدید، با آن وضعیتی که متوکل ملعون ایجاد کرد، کی فکرش را میکرد که دوازده قرن بعد اینجور ملت راه بیفتند و هر کس از هر طرفی پا میشود میآید! این خیابانها همه برای زیارت امام. یک نامه میخواستند به امام بدهند تو چوب عصا قایم میکردند. سؤال میخواست از امام بکند، مدتها به اسم خیار فروش خودش را جا میزد که بیاید بساط پهن بکند، خیار بیاورد ببرد، اطمینان جلب بکند که وسط این خیار فروختنها یک دانه سؤال از امام بپرسد. خب اینها نشانه است دیگر، اینها نشانه پیروزی حق است. معجزه. تا الانش اینطور شده، به بعدش هم همینطور خواهد شد. انشاءالله مولود این سرزمین کل عالم را خواهد گرفت. آن روز عظمت سامرا فهمیده میشود. الان هنوز سامرا عظمتش فهمیده نشده. هنوزم باز یک شهر پرت و حالا در حد زیارتگاه و اینی که آقا اینجا نقطه کانونی هستی مرکز خلافت عالم است. خیلی مهم است. محل ولادت امام، منزل امام. اینجا خانه امام زمان. اینها انشاءالله بهش توجه بشود، زیارت ما را متحول میکند.
من دو سه تا روایت دیگر هم میخوانم و وقتتان را دیگر بیشتر نگیرم. میگوید که به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: "مال من زار واحداً منکم؟" هر کس زیارت یکی از شما بیاید چی گیرش میآید؟ فرمود: "مثل این است که زیارت پیامبر رفته." امام صادق (علیه السلام) فرمودند: "من زار واحداً منا کان کمن زار الحسین علیه السلام." هر کس زیارت یکی از ما بیاید مثل این است که زیارت امام حسین (علیه السلام) رفته باشد.
روایت بعدی: جابر بن عبدالله انصاری میگوید که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر کس زیارت حسن و حسین برود مثل این است که زیارت علی بن ابیطالب (علیه السلام) رفته. و هر کس ذریه حسن و حسین را زیارت کند انگار حسن و حسین را زیارت کرده. میخواهد بفرماید که همه اینها آخر یک زیارت محسوب میشود. زیارت امامان فرزندان حسن و حسین علیهما السلام میشود معادل زیارت خود امام حسن و امام حسین. زیارت این دو بزرگوار معادل زیارت امیرالمؤمنین (علیه السلام). زیارت امیرالمؤمنین (علیه السلام) معادل زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم). زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زیارت الله جل جلاله.
خب این روایت هم یادگاری بگویم و انشاءالله دعا کنیم برای همدیگر. یک روایت مفصلیه، یک غذای مفصلی دارد. شخصی مشکلی برایش پیش میآید و و متوکل بیرونش میکند و بعد میآید به امام هادی (علیه السلام) میگوید: آقا من را به خاطر اینکه بهم گمان شیعه شما بودن رفته بیرونم کردند، اگر بشود سفارش من را به متوکل بکنید. میگوید که نصف شب دیدم در خانهام را میزند، فتح بن خاقان بوده که میآید در خانه (معاون متوکل). ترک هم بود، آخر هم در محافظت از متوکل جانش را از دست داد. با هم محشور میشوند انشاءالله. میگوید: فتح بن خاقان آمد گفتش که متوکل کارت دارد. میگوید: رفتم پیش متوکل گفتم که چیکارم داری؟ میگوید: متوکل گفت: ما سرمان شلوغ است وقت نمیکنیم بهت سر بزنیم تو چرا نمیایی؟ میگوید: تو دلم گفتم: عجب پس امام هادی (علیه السلام) سفارش من را کرده به متوکل. میگوید که متوکل گفتش که: چی شده و اینها؟ گفتم: آره، از کار بیکارم کردند و کارم را وصل کرد، یک پول هم اضافه بهم داد. میگوید: متوکل گفتم که: علی بن محمد (علیه السلام) آمده بود پیش شما؟ امام هادی (علیه السلام) گفت: نه. گفتم: نامه هم بهت نداده بود؟ گفت: نه. گفت: فتح بن خاقان فهمید گفت: چی گفتی به علی بن محمد؟ گفتم که: هیچی، گفتم دعام کنه. گفت: بهش بگو برای من هم دعا کنه. فرداش میآید خدمت امام هادی (علیه السلام) لبخند میزند: کارت درست شده؟ گفتم: آقا من ازشان پرسیدم شما نامه نداده بودید، سفارش نکرده بودید، آن چطور درست شد؟ حضرت فرمود: نیاز به نامه و سفارش نبود. من یک دعایی دارم هر وقت که حاجتی داشته باشم این را میگویم، از خدا خواستم. بعد از این هم که از دنیا رفتم هر کسی کنار قبر من این دعا را بخواند حاجت میگیرد. آن دعا این است: "یا عدتی و یا رجائی و یا معتمدی و یا کهفی و سندی و یا واحدی و یا احدی و یا قل هو الله احد اسئلک بحق من خلقت من خلقک و لم تجعل فی خلقک مثلهم احدا صل علی جماعتهم و فعل بی فلان و فلان." فتح بن خاقان هم التماس دعا داشته فقط ادا در میآورد آن شیعه واقعی نیست، عاقبت بخیر هم نمیشود. بله، این دعا. فرمود که: "سألت الله عز و جل ان لا یخیبه من دعا به فی مشهدی بعد از خدا خواستم هرکی که بعد از مرگم کنار قبرم این را بگوید دست خالی نرود. نه تنها خودم مشکلات را با این حل کردم، برای بعد از خودم هم خواستم که هرکی آمد." این هم یکی از آن نشانههای این است که امام زنده و مرده.
تو روایت دیگر دارد، میفرماید که خیلی زیباست، خیلی این روایت زیباست. میگوید: امیرالمؤمنین (علیه السلام) من را دیدند، یک چند وقتی است نیستی؟ گفتم: آقا حالم خوب نبوده. فرمودند: خبر دارم. میگوید: با خودم گفتم لابد بر اساس همین مسائل ظاهری و اینها کسی خبر داده و ... نه، من به امامت خبر دارم، به علم امامت و اینها. بعد فرمود که: ما اهل بیت اینجوریم که هرکی که از شیعیانمان مریض میشود ما مریض میشویم در مریض شدنش. که بعد میگوید: من گفتم: آقا همینا که دور و برتان هم؟ دیگه نه، هر کدامشان هر جای عالم. فرمود: مریض میشود ما مریض میشویم. بعد فرمود که: دعا کنند ما آمین میگوییم. ساکت بشوند ما دعا میکنیم. خیلی حرف است. دعا کنند ما آمین میگوییم. خیلی مطلب مهمی است.
خب، روایت آخر: عبدالرحمان بن مسلم میگوید که رفتم خدمت امام کاظم (علیه السلام)، گفتم که کدامش بهتر است؟ زیارت امام امام حسین یا امیرالمؤمنین، اول فلان و فلان؟ یعنی تک تک ائمه را اسم آوردم، دونه دونه اسم آوردم، گفتم: زیارت کدامشان بالاتر است؟ فرمود: "من زار اولنا یا عبدالرحمن فمن زار اولنا فقد زار آخرنا و من زار آخرنا فقد زار اولنا." هر که اولیمان را زیارت کند آخر را زیارت کرده، و هر که آخری را زیارت کند اولی را زیارت کرده. البته از یک روایت دیگر از امام جواد (علیه السلام) فهمیده میشود. راوی پرسید: آقا، زیارت پدر شما فضیلتش بیشتر است یا کربلا؟ میگوید: حضرت یک سکوت کردند رفتند داخل برگشتند. فرمودند: زیارت پدرم امام رضا (علیه السلام)، به خاطر اینکه امروز زائر او کمتر است. طبق این قاعده اگر بخواهیم حساب کنیم فضیلت حرمها را خوب طبعاً سامرا ظاهرش از همه جا کمتر است و از این جهت فضیلت زیارتش الان تو این زمانه ما از همه جا بیشتر است.
خوب سی چهل تا آداب زیارت هم بود که دیگه وقت نمیشود. بعداً انشاءالله یک فرصتی پیش بیاید آنها را هم بخوانیم. انشاءالله تو این حرم از زیارت جامعه (کبیره) غافل نشویم که زیارتی است که خود امام هادی (علیه السلام) یادمان داد. اگه نشد جامعه دوم، جامعه سوم که مختصرتر است. بعد هم نماز جعفر طیار خیلی فضیلت دارد تو هر حرمی. اگرم اصل نماز طولانی بود و سخت بود، روش جایگزینش را که اهل بیت (علیهم السلام) یاد دادند که حمد و سوره و نماز خوانده میشود، ذکرهاش میآید بیرون نماز: "سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر". هر حرکتی هفتاد و پنج بار دارد. یک نیم ساعتی هم طول میکشد اگر تو خود نماز بخواهد بگوید. ولی چون وقتمان کم است، خود نماز تو پنج دقیقه خوانده میشود چهار رکعتش، دو تا دو رکعت. این سیصد تا را بعد نماز میتواند بگوید، نماز جعفر محسوب میشود. و دعای عالیة المضامین هم بعد از زیارت خیلی سفارش شده، خیلی اثر دارد. تو قنوت نماز زیارت بالای سر امام. روایت داریم که بالای سر امام که اینجا بالا سرم است و خلوتش است معمولاً بالای سر. تو قنوت نماز بالای سر امام دعا مستجاب است. تو نماز جعفر هم دعا مستجاب است. هر جای نماز جعفر، نه فقط قنوت. "الدعاء فیها مستجاب." تو نماز جعفر دعا مستجاب است. هر جای نماز جعفر، تو سجدهاش، تو رکوعش، تو قنوتش. دعایی هم که اولش صلوات باشد، آخرش صلوات باشد مستجاب است. این شد سه تا اسباب اجابت. زیر گنبد امام هم دعا مستجاب است. هم بالای سر امام، هم زیر قبه امام هم کنار قبر امام. الان شد چهار تا اسباب اجابت. نماز جعفر بخوانید تو قنوتش، زیر گنبد، کنار قبر امام، بالای سر امام دعا کنید. اولش هم صلوات، آخرش هم صلوات. اگه بتوانی صلوات ضراب اصفهانی را وسطش بخوانید که خیلی خوب است. اگه دعای هر صلواتی البته دعای فرج و اینم بگویم، دعای فرج آن دعای "اللهم کن لولیک..." خب مشکلی ندارد. ولی آن دعای "الهی عظم البلاء" بعضیها تو قنوت نماز مثلاً میخوانند نمازشان باطل میشود چون "یا محمد و یا علی" دارد وسطش. یا مثلاً دعای عهد را تو قنوت میخوانند، آن هم آخرش "العجل العجل یا مولا یا صاحب الزمان" من که آن تکه را نخوانم. خطاب به غیر خدا در نماز نماز را باطل میکند. نام در قنوت خوب است.
این حالا مال زیارت در سرداب هم که خوب انشاءالله قدر بدانیم و استفاده بکنیم و توجه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف). حالا به هر کیفیتی. نماز استغاثه، آن نماز جمکران مثلاً. نماز سلام الله الکامل. خدمت شما عرض کنم که زیارت آل یاسین، پل صلوات ضراب. به هر کیفیتی خوب است. وقتمان هم کم است، بریم انشاءالله استفاده کنیم. از دعایی برای همدیگر هم انشاءالله غافل نباشیم. خانوادههایمان، همسرمان، بچهمان. خدمتتان عرض کنم پدر و مادرانمان، رفقایمان، بچههای مدرسه تعالی، رفقایی که دوست داشتن بیایند نشد بیایند. خلاصه همه را یاد بکنیم دیگر اینجا. انشاءالله که یک عنایت و توجه خاصی از امام زمان (ارواحنا فداه) در این سرداب سامرا، نسیم یک محبت و معرفت ویژهای که ساعت سه به بعدمان که داریم از سامرا میرویم با قبل ساعت سه مان فرق بکند. این دعا مستجاب بشود. خودش دعای خیلی بزرگی است. یک طوری بشود، یک عنایتی به آن بشود تو این حرم که کأنّ بعد از ساعت سه یک روزگار جدیدی را داریم آغاز میکنیم و زمانه جدیدی برایمان آغاز میشود. یک ارتباط جدید، یک درک جدید نسبت به امام زمان (ارواحنا فداه). یک انس، یک علاقه، یک محبت، یک عطش، ماشاءالله نصیبمان بشود.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.