در این جلسه، در جوار بارگاه نورانی حضرت سلطان علی (علیهالسلام) در مشهد اردهال، از اسرار شهادت و کرامات شگفتانگیز این امامزاده بزرگوار سخن گفته میشود؛ از پیکرهای سالم شهیدان پس از قرنها تا معجزات شفابخش مزار ایشان. در ادامه، سخن از عظمت روز عرفه و دعای ملکوتی امام حسین (علیهالسلام) است؛ روزی که درهای آسمان گشوده و دعا به اجابت نزدیکتر است. این جلسه، سفری است از تاریخ عاشقانه اردهال تا معرفت ناب عرفه؛ آمیزهای از ایمان، اشک و بیداری دل
* ماجرای تاریخی و معنوی حضرت سلطان علی بن محمد باقر علیه السلام، نخستین امامزادهای که با دعوت مردم به ایران آمد[00:38]
* تعبیر "نعم الموضع" از امام رضا علیهالسلام برای منطقه اردهال، و کرامات عجیب حضرت سلطان علی بن محمد باقر علیهالسلام.[11:10]
* آداب دعا در روز عرفه و روایاتی در باب نحوهی دعا کردن پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در این روز.[14:18]
* روز عرفه، عید گدایی از خدا، عید دعا و درخواست، روزی که امید سعادتمندی برای جنین در شکم مادر و ذرات پنهان کوهها هم میرود![18:56]
* امام صادق علیهالسلام: روز عرفه، روز دعا و اظهار نیاز به درگاه خداست؛.. و لحظات غروب آفتاب، لحظههای طلایی عرفه.[21:20]
* روایت از امام صادق علیهالسلام درباره جایگزین کردن حج با دعا، قربانی و دو رکعت نماز زیر آسمان، در روز عرفه[26:00]
* روایاتی درباب اهمیت شب و روز عرفه و عید قربان، و ذکر کرامات اهلبیت درباره آزادی زندانیان، نابودی دشمنان و برآورده شدن حاجات.[30:20]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
در محضر امامزاده عظیمالقدر، شهید بزرگوار، حضرت علی بن محمد باقر، معروف به حضرت سلطان علی، در مشهد اردهال، در شب جمعه، توفیقی است که در این مکان مبارک حضور داریم. خدا را شکر میکنیم. این منطقه، منطقهای است که امام رضا علیهالسلام در موردش فرمودند: «نِعمَ الموضَع وُردِهَار» که امروز به آن «اردهال» میگویند. در روایات (وُردِهَار) سه بار حضرت فرمودند: «جای خوبیه اردهال، جای خوبیه».
در مورد این شهید نیز تعابیری از اهل بیت علیهمالسلام نقل شده است. ایشان جزو اولین امامزادههایی است که بهصورت رسمی وارد ایران شدند. مردم این منطقه، کاشان و فین و این منطقه، از امام باقر علیهالسلام درخواست میکنند که یکی از فرزندانتان را بفرستید اینجا که به ما دین یاد بدهد؛ به قول ما حاکم شهر باشد، ولیّ فقیه باشد. و حضرت، جناب سلطان علی را میفرستند. تا سه سال بعد از شهادت امام باقر علیهالسلام هم ایشان اینجا حضور داشتند، نماز جمعه میخواندند، سرباز داشتند، شاگرد داشتند و با حاکمیت اصفهان درگیر بودند و آخر هم توسط حاکم اصفهان به شهادت میرسند. قضیه شهادتشان نیز وضعی خیلی دردناک دارد که داستان مفصلی است. یک وقتی انشاءالله فرصتی پیش بیاید عرض میکنم.
در جمادیالثانی، ایشان ۲۷ جمادیالثانی به شهادت رسیدند که شمسیاش ظاهراً ۱۷ مهرماه میشود. هفته اول دهه دوم مهرماه، معمولاً اینجا مراسم گرفته میشود؛ قضیه معروف «قالیشویی» که چون ایشان را روی قالی به شهادت رساندند و مردم منطقه جمع شدند، آن قالی را شستند و اینها. یک مراسم خیلی باشکوهی است، «قالیشویان اردهال» به آن میگویند. واقعاً اینجا غلغله میشود. ما یک سال یا دو سال اینجا تو صحرا بودیم، مردم چوب میگیرند دستشان، قالی میآورند. خیلی مراسم بسیار باشکوهی است.
ایشان ظاهراً با صد نفر همراهشان به شهادت رسیدهاند که در تابوت، بزرگواران، در سرداب اینجا مدفونند. یک قضیهای دارد توی آن داستان حضرت عبدالعظیم، عرض کردم که آن شخصی که پسر ناصرالدین شاه بود به نظرم، که میآید اینجا و بعد میگوید: «من میخواهم بروم سرداب را ببینم.» اینها به او میگویند که: «آقا اینجا بین اهالی معروفه که کسی برود سرداب، چشمش به این جنازهها بیفتد، کور میشود.» او می گوید: «خرافاته، بابا اینها چرت و پرته، این حرفها چیه؟ در را باز کن میخواهم بروم ببینم.» میرود به یکی از این تابوتها، دو ردیف تابوت بوده است، یک ردیف تابوت پایین بوده، یک ردیف تابوت بالا بوده. این هم خودش در نوع خود جالب است که در تابوت؛ در حالی که ما توقع داریم معمولاً در زمین دفن شوند. همین که در سرداب دفنند، خودش دفن در زمین انگار مثلاً محسوب میشود. نمیدانم، حالا از جهت فقهی بحث بشود. جهت فقهی برای خود بنده عجیب است که با این حال تا به حالم همین شکلی است، یعنی در سرداب همه تو تابوتند.
میآید این یکی از این تابوتها را باز میکند، میبیند که پیکر کاملاً تازه و سالم است. رگ خون روی صورت است و چهرهها مشخص است که شهید شدهاند. تا نگاه میکند، یکهو چشمش سیاهی میرود، نگاه میکند هیچجا نمیتواند ببیند. مفصل عرض کردم در این قضیه پاریس و درمان و اینها که آنجا امامزاده طاهر، حضرت عبدالعظیم ایشان را شفا میدهد. خیلی قضایای عجیبی هست.
الان هم داشتم یکی از این کتابهایی را که در مورد حضرت سلطان علی میخواندم، چند تا قضیه جالب بود. یکیش همین بود که طرف میآید و متوسل میشود. مفصل، قضیه خانوادهاش را در تصادف از دست میدهد. میآورندش که شناسایی کند. تمام این بدنهای خانوادهاش تکهتکه شده است. این صحنه را که میبیند، یکهو حالا نمیدانم اصطلاح پزشکیاش چیست آقای دکتر، یکهو دچار اختلال میشود. مغزش و بدنش و اینها همه از کار میافتد. رشته اعصابش همه آسیب میبیند و دیگر میبرند برای درمان و اینها و هیچجا خوب نمیشود. میرود مشهد، محضر امام رضا علیهالسلام، شش ماه میماند، خوب نمیشود. در راه برگشت، یک شیرازی بهش میگوید: «من دارم میروم شاهچراغ، بیا به ایشان توسل کن خوب میشوی.» میآید، آنجا هم میرود، خوب برنمیگردد. میآید قم، محضر حضرت معصومه سلامالله علیها. خواب حضرت معصومه را میبیند. ایشان میفرمایند: «شفای شما به دست حضرت سلطان علی است.» عموی حضرت معصومه میشود ایشان دیگر. عموی امام رضا، عموی حضرت معصومه. توسل میکند و خوب میشود و شاهدانی دارد این قضیه شفا پیدا کردن.
مرحوم آیتالله مرعشی هم سال ۴۱، ایشان را بردند و این تابوتها را ایشان دیده بوده است که این اجساد صد تا پیکرها سالم با وضعیتی که مشخص است به شهادت رسیدهاند، در دو طبقه. یعنی یک ردیف تابوت پایین، یک ردیف هم تابوت روی این بزرگواران دفن است.
یک قضیه دیگر هم دارد که یکی از این خادمها، در این کتاب خواندم. اسم کتابش را حالا بگویم که: «مرحمت اردهال، دراسَهٌ تحلیلیهٌ الحیاتِ علی بن الإمام محمد الباقر (علیه السلام)»، کتاب عربی از مجید زجاجی مجرد کاشانی. یک فصل از این کتاب، «کرامات جناب فصل هشتمش، کرامات علی بن محمد، حضرت سلطان علی (علیه السلام)» چند تا قضیه دارد. یکیش هم این است: میآید به خادم اینجا میگوید: «من کار ندارم، بچهام باید شفا پیدا کند.» او میآید، کنار در را میبندد، کنار قبر سلطان. از این قضایا، اسم شاهدان در این کتاب آورده است.
یک چیز جالب دیگر هم که بود، این بود که سید محمود ماجدی که یکی از خادمهای روضه بود اینجا، وصیت میکند که جلو کفشداری دفنش کنند که زوار از روی قبرش رد بشوند. وقتی که دفنش میکنند، زیر لحد ایشان یک سوراخی ایجاد میشود. آن سوراخ چون میخورده به پایین که سرداب بوده است، از آن سوراخ زیر لحد ایشان میدیدم که تا یک مدتی که تا آنجا را مرمت بکنند، بوی عطر عجیبی کل این فضا را پر میکرد که مردم تا میرسیدند نمیدانستند این بو چیست. به قبر ایشان که میرسیدند، ناخودآگاه همه صلوات میفرستادند. بوی عطر عجیبی از سرداب میآمده است که مزار این شهدا بوده. خوب شهدایی که دفن هم به حسب ظاهر نشدهاند. اتفاقاً پیکرشان با بوی بد، بوی بد؟! دوازده قرن! برعکس، اتفاقاً پیکرشان بیش از دوازده قرن، سیزده قرن میشود، اتفاقاً پیکرشان بوی خوب هم میداده است. به هر حال، اینها همه نشانههایی است.
قضایای دیگری هم نقل میکند که خیلی قضایای جالبی است. یک چیز دیگر هم میگوید. میگوید که یک آقای سید حسن مصطفوی اینجا بوده که خطیب اینجا بوده، خادم بوده، هم خودش هم پدرانش. اجداد ایشان گفته بوده که: «من جدّی داشتم به نام سید مرتضی.» ایشان رفیقی داشت در درسش، هممباحثهای داشت که اسم آن آقا سید محمد باقر آل یاسین بود. اینها قرار گذاشته بودند هرکس که زودتر از دنیا رفت، بیاید تو خواب آن یکی خبر بدهد که آن ور چه خبر است. میگوید که سید مرتضی از دنیا رفت و بعد یک مدتی سید محمد باقر آل یاسین، خواب ایشان را میبیند. میبیند که ایشان نشسته کنار در ضریح جناب سلطان علی. میبیند که سید علی یاسین بلند میشود، با ایشان دست میدهد و ازش میپرسد که اوضاع چطور است و اینها. دستش را فشار میدهد که جواب بدهد به سؤال. میگویند: «شست میتو تو خواب فشار بده، سؤال تو را جواب میدهد.» اگر کسی یادش باشد چطور است؟ او هم میگوید که: «مادام هذا سیدٌ عِندی، فَلا أُبالی، تا وقتی که این سید پیش من است، من از چیزی باکی ندارم. پشتم به جناب سلطان علی گرم است.» انشاءالله که ما هم از برکات این قبر بهرهمند باشیم. برخی بزرگان خیلی به مزار ایشان عنایت داشتند، مرحوم حاج آقا فخر، زیاد، اساتید، بزرگان. اینها قضایا و خاطراتی هم هست از کرامات و عنایاتی که از حضرت سلطان علی بزرگوار، خوب شب جمعه اول ماه ذیالحجه، شب جمعه بعدی هم شب عرفه، شب عید قربان و پنجشنبه بعدی روز عرفه است.
یک چند کلمهای هم در مورد روز عرفه عرض بکنم. روایاتی داریم در مورد روز عرفه. خوب، شاید کمتر اینها گفته شده، در فضیلت روز عرفه و اهمیت روز. پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: «أفضلُ الدّعا، دعای یومِ عرفه». بالاترین دعا، دعای روز عرفه است. نه خود دعای عرفه. آن بالاترین دعاهای ماست. دعای عرفه، دعای کمیل، مناجات شعبانیه. اینها در صدر ادعیه ما هستند. خصوصاً آن بخش آخر دعای عرفه که اختلافی بین برخی آقایان. علامه طباطبایی و مرحوم آیتالله پهلوانی تهرانی بهشدت مصر به این بودند که نه، این عبارات از امام حسین (ع) است. برخی بزرگان قائلند از سید بن طاووس است. برخی قائلند از یک عارف دیگری است که در یکی از قرون انشا کرده است مضامین را. علامه و آیتالله پهلوانی قائلند که: «دهن غیر معصوم اگر بخواهد این حرفها را بزند، میچَه!» از دهان غیر معصومی این حرفها درنمیآید. آقای بهجت هم یک نظری دارند که حالا فعلاً بهش نمیپردازم که باز با همه اینها متفاوته. ولی خب مضمون بخش اول دعای عرفه بسیار بالاست. آن بخش پایانی که خب خیلی مضمون خاص و منحصر به فردی دارد، آن حسابش جداست. بالاترین دعا، دعای روز عرفه است، نه دعای عرفه.
باز بین همه آن دعاها، دعای عرفه از همه بالاتر است. یعنی شما دعای عرفه هم که نخوانی، دعای فرجم که بخوانی، بین تمام سالی که میتوانی دعا بکنی، بهترین وقتی که این دعا نزدیکترین وقتش به اجابت است، روز عرفه است. هر دعایی. حالا میخوانم، میخوانم برایتان روایتی که حتی چیزهای معمولی، حتی در حد آزاد شدن زندانی را اهل بیت (ع) میگذاشتند روز عرفه دعا میکردند. خیلی مهم است. انشاءالله این عرفه نابودی رژیم صهیونیستی را بهطور خاص از خدای متعال بخواهیم، با تضرع و استغاثه. مبدأ جنایات و مفاسد مختلف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و نظامی و اینها در این منطقه ما، این غده سرطانی است. با نابودیش انشاءالله امت اسلام روز خوش ببیند. نابودی منافقان را بخواهیم. گشایش در امور مسلمین را بخواهیم. همه مسلمانها، همهجای عالم. و مسائل معنوی خودمان را هم در این روز بهطور خاص انشاءالله با توجه و تضرع (رباتیک) است. عرض میکنم. ربات جالبی است که این شکلی انشاءالله روز عرفه دعا کنیم.
پس، نکته اول این است که بالاترین دعا، دعای روز عرفه است. این یکی. ابن عباس میگوید: «دیدم پیغمبر روز عرفه دعا میکند.» یداه الی رُهیه. کستت عام المسکین. میگوید: «دیدم دستهایش را به سینه چسبانده.» آنجوری که گدا سر راه مینشیند گدایی میکند، پیغمبر این شکلی دارد دعا میکند. دعای عرفه امام حسین. خیلی مهم است این حال داشتن، توجه داشتن، آداب ظاهری دعا را مراعات کردن خیلی مهم است. اگر آدم میبیند در یک مجلسی خیلی پروتکل و تشریفات و شأن و شئون زیاد دارد، و اینجور حس و حالی آدم پیدا نمیکند، البته دعای دستهجمعی عرفه هم سفارش شده، عرض میکنم. ولی حالا آدم میبیند که: «من خودم یک گوشهای میروم. حالا مثلاً حرم حضرت عبدالعظیم یا حرم امام رضا. اگر کسی توفیق داشته کربلا، خودم برای خودم میتوانم با یک حالی، با یک توجهی، حتی در حد این ظواهرش داشته باشم.» خب، اینها ترجیح دارد، این خیلی مهم است.
روایت بعدی دارد که پیغمبر عرفه دعا میکردند، یَجعَلوا ظاهِرَهُما مِن ما یَلی وَجهُهُ و باطِنَهُما مِمَّن یَلی الأرَض. این از آن روایات عجیب ماست. میگوید: «پیغمبر دستهایشان را آورده بودند، نه برعکس. پیغمبر دستهایشان را در دعا آورده بودند بالا. بیرون دستهایشان سمت خودشان بود، کف دستهایشان به سمت زمین بود.» اینجوری ما معمولاً اینجوری دعا نکردیم. این را در روایاتمان داریم که دعای رحمت بهش کف دستمان را میگیریم. اینجا برعکس، کانّهو مثل کسی است که زمینگیر است و فلج روی زمین افتاده، دستش را اینجوری میگیرد که «بلندش کنید.» شبیه حال همچین آدمی که این جوری میگیرد که: «آقا بیچارهام، بدبختم. یکی این زمینخورده را از روی خاک بلند کند.» جالب است که در روایت این شکلی سفارش امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «لا عَرفَهَ إِلّا بِمَکّه.» عرفهای نیست مگر در مکه. یعنی اعمال عرفه را باید در مکه انجام داد. ولی «وَلا بأسَ أَن یَجتمِعو فِی الأَمصَارِ یومَ عَرفه.» اشکال ندارد در شهرهای خودشان هم روز عرفه جمع بشوند. پس اصل جمع شدن مال عرفات است، در عرفات. ولی جاهای دیگر هم خوب است، اشکال ندارد، دور هم جمع بشوند. مراسم عرفه را بهجا بیاورند. این هم سفارش شده است. مراسم دستهجمعی خیلی خوب است اگر بشود روز عرفه به این شکل یدعون الله. خوب، آدم از حال بقیه حال پیدا میکند. یک وقتی خیلی تشریفات و ظواهر و زوائد و اینها زیاد، جلسه برای گزارش کار. یکی یک حالی دارد، اشکی دارد، نالهای دارد، از حال او آدم حالی پیدا میکند، رقت پیدا میکند. گاهی اصلاً آدم حال یکی را در مجلس دعا وقتی میبیند، از حال او رقت پیدا میکند. دلش اول به حال آن میسوزد، بعد دلش میشکند، بعد اشک جاری میشود، گریه میکند. چه حالی، چه سوزی دارد، چه نالهای دارد. اینها خیلی خوب است، زمینه تحول حال را در ما ایجاد میکند.
حتی روایت دارد، راوی میگوید که: «آقا من اشک ندارم.» در بعضی روایات دارد، حضرت فرمودند: «التماس کن که گریه کنی. من اشک ندارم، ولی یاد بعضی فامیلام میافتم، دلم میشکند، اشکم میآید. مثلاً داداشم جوان بوده مرده. برای بابام مثلاً از دنیا رفت. میشود این کار را بکنم؟» حضرت فرمودند: «همین هم خوب است. مردم! ولو که دلت شکست، اشکت جاری شد، با او دعا کن. همین هم خوب است.» با این حال رقت. حالا در مراسم عرفه، روز شهادت حضرت مسلم هم هست و روضه امام حسین (ع) هم خوانده میشود. آن دیگر خیلی تأثیر دارد در احوالات آدم.
امام باقر علیهالسلام، پدر این بزرگوار، حضرت سلطان علی، که انشاءالله شهادتشان هم دو سه شب دیگر است. شهادت امام باقر علیهالسلام. انشاءالله سفارش ما را به پدر بزرگوارشان بکنند. انشاءالله امام باقر (ع) یک توجه ویژهای، یک هدیه ویژهای انشاءالله به همهمان عنایت کنند. امام باقر میفرمودند که در اوصاف پدرشان امام سجاد (ع) میفرمودند که: «پدرم روز عرفه نگاه کرد به یک تعدادی گدا که نشسته بودند گدایی میکردند.» فرمود: «وَیحَکُم، أَغَیرَ اللهِ تَسأَلُونَ فِی مِثلِ هَذا الیَوم؟» در همچین روزی گدایی از غیر خدا؟! با بقیه روزهایش مشکل نداشتند که اینها گدایی میکردند. بحث علاءالدین که سر جای خودش که حالا روزهای دیگر گدایی میکنی، ولی آخه در عرفه هم آدم گدایی میکند از غیر خدا؟ «فی بطونِ الأحواضِ» در یک نسخه دیگر دیدم «جبال» داشت که به نظرم یک کمی بعید آمد. همین «هوالا» بهتر است. ولی دیدم شخص دیگری اصرار به همان «جبال» داشت. حالا عرض میکنم: «لِمَا فِی بَطُونِ الْحَوَامِلِ أن یَکُونَ سَعیدًا.» فرمود: «امروز روزی است که بچههای رحم مادر از برکت امروز سعید میشوند، خوشبخت میشوند. به دنیا نیامده، این رحمت به آنها هم میرسد.» مادر، مادری که دعا میکند، به بچه در حملش میرسد. آن قدر عظمت دارد که ربط به همه خورد. حتی آن بچه که اصلاً به دنیا نیامده، اصلاً داخل اینها به حساب نمیآید، به او هم میرسد. «جبال» یعنی به آن ذرات داخل کوه همین رحمت دارد میرسد. آن قدر رحمت روز عرفه شدید و فراگیر است. روز به روز، ساعت به ساعت تفاوت دارد.
دعا و مسئله روز دعا و گدایی. جالب است، این نکته هم کمتر شنیدهایم شاید اصلاً نشنیدیم. روز عرفه را ما به روز گریه و عزا و مصیبت و اینها میشناسیم. در حالی که در روایت میفرماید: «عیدٌ مِن أَعیادِ المُسلِمین.» روز عرفه عیدی است از اعیاد مسلمین. «وَ یومُ دُعاءٍ وَ مسأله.» یعنی دو تا عید پشت هم است: عرفه و قربان. که خب البته در جفتش هم روز دعا و گریه و تضرع و ناله، خصوصاً برای عید قربان وارد شده است. در روایتی دارد که امام صادق فرمودند که: «مردم در عرفه بایستند، دعا کنند، اظهار رغبت کنند، از خدا فضلش را بخواهند تا غروب خورشید.» یعنی این نباشد که فقط به یک ساعت آدم بگذراند. تمام وقت را، خصوصاً از ظهر به بعد، بهطور خاص از عصر به بعد، از اذان عصر به بعد دیگر یک طوری برنامهریزی کنیم. بعضی کل وقت عرفه را همه در خانهشان هستند. نه، کل وقت. اساتید ما مقید بودند، از اذان عصر بلکه یک ساعت دیرتر، یکی دو ساعت دیرتر، به دم غروب نزدیکتر. متن خود دعای عرفه هم «تِلکَ العَشِیّه» دارد. هوا تاریک بوده تقریباً وقتی که حضرت دعای عرفه میخواندند و آن وقت باشد. یعنی متصل باشد به اذان مغرب.
در طول روزش هم خوب اعمال دارد. دیدید از اذان ظهرش اعمال دارد. اگر بتوانیم روزه بگیریم که خیلی خوب است، معادل ۱۷۰ سال اگر اشتباه نکنم عبادت. ولی اگر میبینی که ضعیف میشود، حال دعایش میرود، نه! دعا ترجیح دارد به روزه. اگر میبینی که نه، دیگر دم غروب اشکی دارد، آدم بعضی گشنهشان میشود، تشنهشان میشود، اشکی ندارند، حال خوابشان میآید. نه، آن یک چیزی بخورد، روزه هم نگیرد، بتواند اعمال را انجام بدهد. این دعا ترجیح دارد. باز دهه اول ذیالحجه وقت روزه است و روزش بسیار فضیلت دارد، غیر از روز عید قربان. و برسد به غروب دیگر. یعنی متصل باشد از اذان عصر به غروب. وقت دعا باشد. حالا دعای عرفه، ادعیه دیگر. بهطور خاص زیارت امام حسین علیهالسلام در روز عرفه سفارش شده است.
ولی اینجا یک نکتهای هم عرض بکنم، چون گاهی آدم میبیند بعضیها، حالا بعضیها گاهی دوستان، همسرانشان اینها گاهی میآیند گلایه میکنند که: «آقا همسر ما هم اربعین میرود، هم چه میدانم عرفه میرود، هم چه میدانم محرم میرود.» خدمت شما عرض کنم که گلایه دارند دیگر، حالا از جهات مختلف. یکیش این است که ما را نمیبرد یا مثلاً دستتنها میمانیم. خب اینجا ترجیح با این است که آدم همسر را راضی کند و بهنحوی باشد که به آنها فشار نیاید، اذیت نشوند. بعید نیست که اگر آنها اذیت بشوند، حقالناس هم به گردن آدم بیاید. مرحوم شیخ مرتضی زاهد، پدربزرگ حاج جاودان، که حالا برای جاودان هم سلامتی و طول عمر بدهد، نصفه شب از روضه برگشته بود خانه. میخواسته در بزند، با خودش میگوید که: «ما رفتیم روضه امام حسین خواندیم. نکند اینجا حقالناس بشود، خانممان از خواب بپرد، هرچی خواندیم بپرد.» همان پشت در مینشیند و خسته هم بوده، سرش را میگذارد خوابش میبرد. میگوید: «شما از کجا فهمیدی من پشت درم؟» میگوید: «خواب دیدم ظاهراً حضرت زهرا سلامالله علیها را. فرمودند این روضهخوان ما پشت در است.» غرضم این است که این مراقبتها، حالا بنده خودم اول از همه نیاز به این تذکر دارم که این مراقبتها باشد. وقتی خدای ناکرده همسری، فرزندی، کسی، در اثر این زیارت ما آسیبی، آزاری چیزی بهش وارد نشود. آنجا معلوم نیست خیلی چیزی دست آدم را بگیرد.
اگر نه، شرایط فراهم، همسر همراه، حالا میتواند آدم همسر را ببرد یا نه، همسر نمیتواند ببرد ولی همسر منعی ندارد و شرایطش طوری است که اذیت نمیشود. یک آدم خیلی سریع میرود و برمیگردد. بعضی رفقا عرفه دیدیم فقط یک ساعت مثلاً یک جوری آمدهاند که صبحش رسیدهاند، شبش خانه. صبحش راه افتاده، شبش برگشته. الان هم خیلی باب شده اینجا. زیارتهای الحَم، زیارت خیلی خوب است. فقط خودش را به کربلا برساند روز عرفه. این هم خوب مزیت دارد. در یک روایتی دارد، امام صادق فرمودند. خیلی زیبا، خیلی جالب است، اینها را خیلی کم شنیدهایم. روایت خیلی فوقالعاده. در «مَن لا یَحضُرُُهُ الفَقیه» شیخ صدوق. امام صادق: «کُلَّ سنَه چطور میشوید که هر سال حج نمیروید؟» پول نداریم؟ «لا یَبلُغُ ذلِکَ اَموُالَنا.» دوست داریم پول نداریم. ۵۰۰ میلیون پول یک سالش است. پول نداریم. فرمود: «اَمَا یَقدِرُ اَحَدُکُم اذا خَرَجَ اَخُوهُ اَن یَبعَثَ بِثَمَنِ اُضحیَّه؟» خب یکیتان که دارد میرود، آن یکی بهش پول قربانی بدهد و بهش پول بدهد بگوید: «آقا آنجا که میروی از طرف من طواف بهجا بیاور هفت بار و ذبح کن از طرف من.» «فَإِذا کانَ یَومُ عَرَفَهَ لَبِسَ صَافٍ یَِابه وَ تَهِیَّهَ مَسجد.» آن حاجی که میرود، این بهش یک پولی میدهد، میگوید: «از طرف قربانی بکن، یک طوافی هم بکن.» خودش هم روز عرفه لباسش را میپوشد. میرود مسجد. مسجد محل. حالا مثلاً «فَلَایزالُ فِی الدُّعا حَتَی تَقرُبَ الشّمس.» تا غروب مشغول دعا میشود. یعنی حضرت فرمودند: «هر سال چرا مکه نمیروید، حج نمیرویم؟» گفت: «نمیتوانیم.» حضرت این را بهعنوان جایگزین حج دارند میگویند که آنی که دارد میرود یک پولی بهش بدهد قربانی، همهاش هم پولت نمیرسد، سفارش کنیم یک طوافی اگر پول هم بتوانی بدهی و میدانی پول بدهی انجام میدهد، پول بهش بده که لااقل از جانب تو طواف بکند. تو روز عرفه لباس تمیزت را بپوش، لباس خوبت را بپوش، برو مسجد دعا کن. این همان هر سال حج رفتن برایت محسوب میشود. خیلی جالب استها. ما خیلیها نمیدانیم. بعد تذکر و نکته. مسجد. یکی هم که در آن روایت قبلی بود، حضور جمعی. اینها موضوعیت دارد. البته عرض کردم دیگر چه مسجدی و چه جمعی. آنجایی که به هر حال اثر داشته باشد روی حالات ما. من که آقا اینجا دوربین گذاشتند، آنجا فیلمبرداری و تکان نخور، صاف بنشین و کج نکند و فلان. اینجور فضاها.
اینه. خب، روایت بعدی دارد که فرمود: «کسی روز عرفه قبل از اینکه برای دعا بیاید نماز بخواند، بیاید زیر آسمان دو رکعت نماز بخواند. اعتراف کند به گناهانش و اقرار کند به اشتباهاتش.» «ناله را نالَ الواقفونَ بِعرفه مَن الألفوظ.» چه سورهای بعد حمد بخواند، چه ذکری، چه دعایی، چه قنوتی. خیلی خطاست، خیلی بد رفت. هرچی در عرفه به حاجیها میدهند، به این هم نابیه. که محرومیم از این برکات. «نالَ مَا نَالَ الوَاقِفُونَ بِعَرَفَهَ مِنَ الفَوزِ.» به قول طلبهها اگر بخواهیم اطلاق عمومش را بگوییم، یکی از افرادی که در عرفه جز افرادی است که آنجا وقوف در عرفه دارد، کیست؟ امام زمان (عج). هرچی به آنها میدهند، به این هم میدهند. همین. بیا زیر آسمان دو رکعت نماز بگو: «خدایا اشتباه کردم.» عرف است ما را ببخش. یعنی رحمت تا اینجا آمده دیگر. میگوید: «آتش بهش نرسد.» خودش دارد آتش میگیرد دیگر. فقط یک کم حرارت برسد تمام است. روز عرفه اینجوری است. یعنی خودش حرارت نرسیده دارد مشتعل میشود. این دیگر یک کوچولو برسد تمام است. آن یک کوچولو حرارت را برسانید. یک کوچولو توجه، یک کوچولو دعا. همین یک کلمه. مشتعل میشود.
در روایت دیگر دارد که منصور دوانیقی عبدالحمید را حبس کرده بود. زندانی کرده بود. دوست محمد بن عبدالله بود. محمد بن عبدالله رفت حج. روز عرفه محمد بن عبدالله امام صادق را دید. حضرت بهش فرمودند که: «از آن رفیقت عبدالحمید چه خبر که دستگیرش کردند؟» بهش گفتم که: «آقا زندان است، گرفتندش، هنوز زندان است.» «آسمان! پاشو برو آزادش کن.» میگوید: «بعداً پرسیدم از عبدالحمید، دقیقاً چه روزی آزادت کردند؟» گفت: «روز عرفه بعد نماز عصر.» آدم باید حاجاتش را جمع بکند برای این ساعت، برای این روز. این طور روز عرفه برنامهریزی کرد. از قبل یک لیست داشته. از صبح برای افراد. لیست، بهطور خاص، ویژه، برای فلانی این را میخواهم. برای آن یکی آن را میخواهم. این هم از شگردهای رندانه است. آدم حرفهایها بقیه را پیش میکنند برای حاجت گرفتن. این قضیه را گفتم چند بار، چند نفری داشتند میرفتند خدمت آقای بهجت. بحثشان سر خانه و اینها بود. اجاره خانه و خرید خانه و اینها. تو راه صحبت میکردم. میروم خدمت. بعضیها دنبال اینند که خانهدار بشوند. آنقدر هم سخت نیست. دنبال این وام مثلاً، مضمون به این مضمون، دنبال وام اینجا و پول آنجا و اینها. نه، همین قدر که برای آنهایی که خانه ندارند دعا کنی، ملائکه هم برای خانهدار شدن تو دعا میکند. این از آن شگردهای فوقحرفهای قضیه است. چون روایت دارد. تضمین شده است. وقتی کسی برای برادرش دعا میکند ملائکه اولاً آمین میگویند. بعد میگویند: «خدایا برای خود این هم، ما این را دو برابرش را میخواهیم.» مثلاً. حالا کی، کجا، به چه نحوی. آن دیگر با خدا. بچه از عرفه پارسال تا حالا نرسیده. غرضم این است که این از آن چیزهای رندانه و از آن مهارتهاست.
یک رفیقی داشتیم از دانشجوهای امیرکبیر بود. قبل ازدواجمان، «پشت پنجره فولاد من نماز میخوانم تو قنوت دعا میکنم تو متأهل بشی، تو نماز بخوان تو قنوت دعا کن من متأهل بشم.» دفعه بعدی که حرم امام رضا همدیگر را دیدیم، دوتایی متأهل شده بودیم. «دعا کردی پشت پنجره فولاد؟» گفتم: «آره.» آن سری آخری بود که همدیگر را دیدیم، این سری دوباره در حرم همدیگر را دیدیم. هر دو متأهل شدهایم. اسبابی است که خدای متعال قرار داده و خیلی اثر دارد. در روایت دیگری دارد که خیلی جالب است، خیلی جالب، خیلی عمیق. محمد بن فضیل میگوید که: «دیدم امام رضا علیهالسلام در عرفه ایستادهاند دعا میکنند. بعد یکهو دیدم سرشان را پایین انداختند.» پرسیدم که: «آقا چی شد؟ یکهو سکوت کردید سرتان را پایین انداختید؟» فرمود: «من همیشه برامکه را، برامکه برمکیا هارونالرشید را هم ریختند. خیلی هم جنایت کردند، خیلی بد کردند در حق شیعه. داستانهای مفصلی هم دارد. داستانی که از کمر هارون رفته بود بالا را شنیدید دیگر؟ گفتم من از آنجا فهمیدم اینها سقوط میکنند. قضیه مفصل.» امام رضا (ع) فرمودند: «برامکه را همیشه بهخاطر ظلم و اذیتی که به پدرم موسی بن جعفر داشتند نفرین میکردم. امروز عرفه که نفرین کردم، فهمیدم مستجاب شد.» من امام رضا همیشه برمکیها را نفرین میکردم، امروز عرفه که گفتم مستجاب. اینها امام. امام که همیشه مستجاب است. عبارت را بخوانم: «اِنِّی کُنتُ اَدعُو اللهَ تَعالی عَلَی البَرامِکَ بِما فَعَلُوا عَلّیَ عَلیه السلام. فَاستَجابَ اللهُ لِیَ الیَومَ فیهِم.» امروز اجابت شد نفرین در حق اینها که میگوید: «فَلَم یَنصَرِفَ لَم یَلبَث اِلّا یَسیرًا.» همین که حضرت برگشت، یک چند ساعت یا چند روز گذشت، یک مدت کوتاهی گذشت. «حَتَّی بِتُّ شَبّابَ جَعفَرَ وَ یَحیی وَ تَغَیَّرَ الأحوالَهُم.» پدر جعفر برمکی و یحیی برمکی را درآوردند. کلاً این برامکه سقوط کردند. دستگاه منهدم. انشاءالله بخواهیم هم آل سعود را و این حکام خبیث و ملعون این منطقه را و همه اینهایی که دارند ظلم میکنند به شیعه، به مؤمنین، به مسلمانان. در رأسش هم اسرائیل و آمریکا. انشاءالله «مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل» در روز عرفه مستجاب بشود.
همچنین روایتی دارد که پیغمبر دعا عشیه عرفه، شب عرفه. شب عرفه جزو وقتهایی است که خیلی سفارش به دعا شده است. اعمالی هم دارد. میگوید پیغمبر شب عرفه برای امتش دعا میکرد. به مغفرت و رحمت و خیلی هم دعا میکرد. خدای متعال شب عرفه به پیغمبر وحی کرد: «اِنِّی قَد فَعَلتُهُ.» آقا هرچی خواستی دادم، «إلّا ظُلمَ بَعضٍ.» «مگر ظلم بعضیها.» حقالناس. بخشیدم همه را مگر حقالناسشان را. «وَبَینَهُم فَقَد غَفَرتُهَا، حَقُّ اللهِ.» هرچی بود بخشیدم. حقالناس نه، حساب و کتابش جداست. در روایت دیگر دارد: «شب عرفه دعا مستجاب است. هر دعای خیری که بشود مستجاب است.» و کسی که شب عرفه طاعت خدا داشته باشد، اجر ۱۷۰ سال بهش میدهند. شب مناجات. و در این شب خدا: «یَتوبُ اللهُ عَلی مَن تابَ.» خدا به هرکی میخواهد توبه کند، خدا هم توبه میکند. دیگر خدا برمیگردد. خدا به هر کی میخواهد توبه کند، در این شب توبه میکند. در شب عرفه خیلی روایات جالبی بود. انشاءالله که از برکات این شب بهرهمند بشویم.
روز عید قربان هم فرمودند روز «فَجّ و عَجّ» است. «فَجّ» خون ریختن است. قربانی. در نحویه. حالا الان هزینهها زیاد است. اگر همین مرغ و خروس هم بتوانیم بکشیم، به قول مشهدیها یک «کَلپاسه» هم بتوانیم بکشیم غنیمت است. «کَلپاسه» میگویند. مشارکتی با هم پول جمع بکنند، بتوانند بکشند. خب خیلی خوب است. طلبههای ماداگاسکار ۵ تومان است گوسفند. پول هم جمع میکنیم میکشیم. حالا انشاءالله بشود پول جمع بکنیم، بدهیم طلبههای ماداگاسکار. آنجا هم خودشان استفاده کنند.
«فَجّ» و «عَجّ» است. سگ واسه سه نقطه، خون ریختن. «عَجّ» با «عین» دعا که فرمود اینجا ناله بزنید. روز عید قربان به درگاه الهی. روز عید قربان خیلی دیگر در فرهنگ ما، در کشور ما، بزن بکوب است. یعنی روز عرفه همهاش دعا و گریه و اینهاست. آره. آن هم که پیام داده بود گفت که آقای انجامینژاد میگفتش که: «من یک بار همه آنهایی که در گوشیم بودند بهشان پیام دادم، گفتم که روز عید قربان به شما گوسفند گرامی تبریک عرض میکنم.» حواسم نبود یکی از آنهایی که در این لیست بود آیتالله حائری شیرازی بود.
فرمود که: «هرکس در این روز دعا کند، از دعا برنمیگردد مگر اینکه خدا او را میبخشد.» مگر اینکه اهل گناه کبیره باشد که بهش اصرار داشته باشد و قصد هم ندارد از آن برگردد. وگرنه غیر از این هرکس باشد، روز عید قربان با دعا بخشیده میشود. انشاءالله خدا توفیق بدهد بتوانیم نماز عید را هم روز عید قربان بهجا بیاوریم. انشاءالله از این برکات بهرهمند بشویم. حضرت سلطان علی هم انشاءالله توجهی بکنند و در این روز عرفه انشاءالله یک عرفه متفاوتی را به واسطه دعای این شهید بزرگوار تجربه بکنیم.