‼ توجه: متن زير توسط هوش مصنوعي تايپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله و صلی الله سیدالنبئین مصطفی محمد و آله الطیبین الطاهرین. عرض تبریک و خوشآمدگویی دارم خدمت شما برادران عزیزم و عزیزانی که این بحث را بهصورت زنده و ضبطشده پیگیری میکنند. ابتدای بحث باید بگویم که این از آن عنوانهای خوفناک است و ممکن است عزیزان احساس کنند که دارند اذیت میشوند؛ لذا ابتدای امر، یک مثبت ۱۲ بگوییم که هر کسی این بحث را گوش ندهد، یا مثلاً آنهایی که بهصورت تنها، غیر شب و در تاریکی هستند، این را گوش ندهند. در جمع باشند و دور هم باشند. با گفت و شنود و خوردن و اینها، در آن حالت تأثیر منفی ندارد. بحث شیطان، کلاً شیطان را کمی اگر آدم در وادی خیالپردازی قرار دهد، ترسناک است. خیال، بهترین ماجرای کروناست. خیلیها را خیال کرونا و ترس از کرونا میکُشد، نه خود کرونا. این همه آدم رفتند، بسیاری از مبتلایان، مثبت بودند، خوب شدند و آمدند بیرون. ولی آن ترس، خیلی چالشساز است. این هم همینطور است.
بحث جن را باید بنا بگذاریم برای اینکه وارد عوالم خیالی نشویم. بحث ما یک بحثی در واقع منطقی و آکادمیک در مورد جن است؛ اصلاً یک بحث عوامزده و عوامگیر ـ مثلاً به نحوی که در عرف ما در مورد جن و اینها صحبت میشود ـ نیست. قرآن این پدیده را چه شکلی معرفی میکند؟ اصلاً برای چه آفریده شده؟ کارکردش چیست؟ نسبتش با ما چیست؟ ما چه واکنشی باید داشته باشیم؟ آسیبی دارد یا ندارد؟ از کدام زاویهها آسیب دارد؟ برای ما، اگر خواستیم کنترل بکنیم، چه باید بکنیم؟ ما به آنها میتوانیم آسیب بزنیم یا نزنیم؟ اینها بحثهایی است که البته دهها جلسه گفتوگو میخواهد. یک مختصری در این جلسه، انشاءالله، کلیت در مورد جن این است که خب، خدای متعال حیوانات را آفریده، ملائکه را آفریده و انسان را آفریده. ما معمولاً این سه دسته را با آنها سروکار داریم.
ببینید، انسان یک چیز مابین حیوان و فرشته است؛ ترکیبی از این دوتاست. یعنی ترکیبی از غرایز و تجرد. یعنی هم یک در عالم مجردات که روح اوست، و یک در عالم حیوانات که تن او و در واقع غرایض مادی که دارد، نیازهای مادی که دارد، بستر مادی و خاکی که در آن هست، که از جنس عالم حیوانات است. «متاعاً لکم و لأنعامکم». آیاتی است که میفرماید شما در این جنبهتان، شأن حیوان را دارید.
جنیان عالمشان عالم بینابینی انسان و حیوان است. عالم بینابین انسان و حیوان. خدمت شما عرض کنم که مثلاً ساختار بدن جن، از بافت بدن حیوان خیلی شبیه است؛ ولی یک تشابهاتی با انسان دارد. اولاً که فطرت دارد، اختیار دارد، عقل دارد، ادراک دارد که اینها در حیوانات نیست. حیوانات تنوع در واقع گونهای ندارند؛ یعنی اینجوری نیستش که یک میمون مثلاً در اختیار خودش باشد که چگونه میمون باشد، چگونه صفاتی داشته باشد. میمونها همه از یک جنساند. در طول تاریخ هم یک مدل بودهاند. گوسفندها همه صفاتشان گوسفند است. ژن فلان، فلان ژن مثلاً، فلان ویژگیها را دارد. مثلاً بز کوهی فلان آپشنها را دارد که مثلاً بز معمولی ندارد. این در واقع این آپشنهای مختلفی که در اینها هست، خیلی جنسیت اینها را تفاوت ایجاد نمیکند. اولاً که اینها اکتسابی نیست. صفاتشان ثانیاً تنوع در صفات ندارند. و خودشان با اختیار نمیتوانند انتخاب بکنند که این مدل باشند یا آن مدل.
اجنه که البته تعبیر «اجنه» تعبیر درستی نیست، «اجانین» درستتر است. «اجنه» جمع «جنین» است و ما همه «اجنه» بودیم خودمان. «کنتم اجنه فی بطون امهاتکم». ما همه در شکم مادرمان اجنه بودیم. اجنه، جمع «جن» است. «اجانین» یا به تعبیر قرآنی «جان و الجانه». من جنة و الجنة و الجان. اینها جمع «جنه» است که حالا باز تعبیر درستتری که یعنی اجنه هم نباشد و جان هم نباشد، چون جان دیگر خیلی در فضای ما مرسوم نیست. «اجانین» بهترین واژه است، «اجانین» یا «جنیان». جنیان، واژه اجانین. صفاتشان در اختیار خودشان است.
خب، ما در قرآن یک سوره مفصل در مورد جن داریم که بحثهای بسیار خوبی دارد و درخور دقت است. خدای متعال میخواسته ما در مورد جن اطلاعات داشته باشیم و این اطلاعات را با ما به اشتراک گذاشته. اطلاعات در مورد جن را در یک سوره مجزا و منحصر به فرد آورده. ضمن اینکه در آیات فراوانی در سوره انعام آیه ۱۲۸ تا ۱۳۰، سوره شعرا ۲۲۱ تا ۲۲۳، نمل آیه ۱۷، سجده آیه ۱۳، سبأ آیه ۱۲ تا ۱۴ و آیه ۴۱، احقاف آیه ۱۸ ۲۹ تا ۳۲، سوره الرحمن آیه ۱۵، ۳۳، ۵۶، ۷۴ و کل سوره مبارکه جن، اینها آیاتی است که در قرآن پیرامون جن صحبت شده است.
خدا برای جن اختیار قائل است. جن فطرت دارد. جن هوای نفس دارد. تکبر دارد. حیوانات تکبر ندارند؛ یعنی هیچ وقت مثلاً هیچ گرگی تکبر ندارد. تکبر در برابر حق؛ یعنی عناد. «استکبر و کان من الشیاطین». چون شیطان هم خودش «کان من الجن». شیطان هم دسته جنیان است. او گفت که جنس من بهتر از انسان است و اختیار هم داشت در پذیرش و نپذیرفتن. عناد به خرج داد، استکبار به خرج داد. پس در موجودات عالم دو دسته فقط هستند که قدرت استکبار، قدرت اختیار و قدرت انتخاب دارند؛ آن هم یک دسته انسانها هستند، یک دسته اجانین. غیر اینها اختیار اکتسابی به این معنا ندارند که خودشان انتخاب بکنند چه مدلی باشند، کی باشند و چه گونه ایمانشان و مسلمان بودنشان و درجاتشان بستگی به خودشان داشته باشد؛ فقط البته در قرآن شیطان را ملحق به ملائکه میکند؛ میفرماید که ما به ملائکه گفتیم سجده کنند و او هم سجده کرد. حالا این توضیحاتی دارد.
جنیان سه دسته کلی دارند. سه دسته کلی جنیان این است؛ روایتی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم. حالا من دستهبندی یک فیش مختصر ۳۲ صفحهای اینجا آوردهام. ۳۲ صفحه A4! خیلی مختصر. یک چند دقیقهای نشستم. آره، خیلی مختصر. چند تا روایت در مورد جن و آیات و اینها مختصر آماده کردم. در چند دقیقهای ۳۲ صفحه اینجاست. یک چند صفحهای که آنها را دیگر کپی نگرفتم. از شهید مطهری، یک تفسیر. یک کتاب از آقای استاد اصغر طاهرزاده است. آن هم ۵۰، ۶۰ صفحه است. ۱۵۰ صفحهای میشود. اگر بخواهیم اینقدرش را بگوییم، لااقل چکیده پیامبر اکرم را آوردهام که لابلای این مباحث اگر همین الآن سریع پیدا کنم، بخوانم برایتان: «الجنة» از امام صادق علیه السلام در کتاب «خصال» مرحوم صدوق، صفحه ۱۵ میفرمایند که: «الجنه علی ثلاث اجزاء»؛ سه مدلند، سه دستهاند. «فجزء مع الملائکه»؛ یک دسته ایشان قاطی ملائکه هستند. «و جزء یطیرون فی الهوا»؛ یک دستهشان در هوا پرواز میکنند. خب، این ویژگی پرندگان را جنیان دارند. از حیوانات مختلف، ویژگیهای مختلفی را دارند. یک ویژگی از پرندهها را دارند: پرواز و انتقال سریع. «و جزء ککلاب و حیات»؛ یک دسته از اینها میروند در قالب سگ و حیوانات درنده و مار و اینها خودشان را نشان میدهند. اگر بخواهند صورت پیدا کنند در عالم ماده و دنیا، در این قالب خودشان را نشان میدهند. این سه مدل مختلف که بر اساس اختیار خودشان هم اینها اینجوریاند. که از اول اینجوری آفریده نیستند، اختیار دارند و انتخاب میکنند. بله، یک دستهشان مؤمناند و خود سوره مبارکه جن به این اشاره میکند. «قاسطون»اند، انتخاب میکنند. بعد دوباره شدیداً بحث میکنند که آن «قاسطون»شان که ایمان نمیآورند، باز دستههای مختلفی هستند. انواع و اقسام تیپ آدمهای جنایتکار، آدم نه، آدم که نمیشود گفت، جنهای جنایتکار، جنهای دزد، جنهای بیحیا، جنهای ساده. جن همینجور که در دستهبندیهای ما هست: اقشار مختلف، استعدادهای مختلف، در جنیان همین ماجرا هست. فقط با این تفاوت که اینها بینابیناند. بین انسان و حیوان. اینها آن قدرت هوش و ادراک انسان را ندارند و نفس انسانی را ندارند. نفس جن به آن قدرت نفس انسانی نیست؛ لذا جنی به پیغمبری هیچ جنی به امامت نمیرسد. و جنیان همیشه موجودات تابع انسان، تحت تسخیر انسانها هستند. از این جهت شبیه حیوانند. و حالا اگر جنی بد شد، توسط آن انسانهای شرور که شیاطیناند، به تسخیر گرفته میشود، حالا یا خودش خودش را در اختیار میگذارد. بالاخره این ویژگیهایی است که مشترک است.
این یک بحث مفصلی است. نمیدانم چطور این حجم از مطلب را بتوانم در چند دقیقه بگویم که این بحث کمی جا بیفتد. این چون یکی از بحثهای بسیار مهم است و سوره مبارکه جن هم ابتدا همین را میگوید. آیات ابتداییاش همین است که تعدادی از مردم انسان به مردانی از جن پناه میبردند. اینها پناه میبرند به مردانی که از جنّاند. جنها جنسیت دارند، و تولد دارند، تناسل دارند، ازدواج دارند، بچهدار میشوند، زندگی میکنند، خانواده دارند، عمرهایشان طولانی است، چند هزار سال و اینها. و حالا زندگیشان به چه نحوی است؟ خوراکشان، باز یک عالم پیچیده است که روایاتی دارد. شهرنشینیشان مثلاً در همین شهر، قبرستانشان، چه میدانم، مثلاً اعمالشان، نماز جماعتشان، تکالیفشان به چه نحوی است؟ همه اینها را دارند؛ یعنی جنیان مکلفاند، موظفاند. نماز میخوانند، روزه میگیرند. همه این دستوراتی که ما در قرآن داریم، نسبت به انسان، جن همین دستورات را دارد. و اگر بعضیشان شیطانی شدند؛ یعنی در انسانها بعضی شیطانی شدند، میروند از بین جنیان بد، تسخیر میکنند. جنیان بد را میخواهم تشبیه بکنم به سگ. همانجور که الآن در این روایت حضرت فرمودند: «کلاب و حیات». آدم خبیث میرود یک عده سگ درنده را تسخیر میکند. سگ هست، درسته، و سگ آثاری دارد. جن هم هست و آثاری دارد.
حالا یک بحث مفصل شهید مطهری اول تفسیر سوره جن مطرح میکند که جن هست ولی ما نمیبینیم. بعد بحث ابعاد را مطرح میکند که انسان چیزهایی میبیند که جسم سهبعدی باشد و در یک فاصله در واقع خاصی با او باشد که بتواند ببیند. بعد مطرح میکنند که هیچ بعید نیست که ما مثلاً موجودات دیگری داشته باشیم که سهبعدی نباشند. دور نیست، بعید نیست که موجودات غیر سهبعدی داشته باشیم. موجود تکبعدی، موجود دوبعدی، موجودات تا ۱۵ بعد هم میتوانند داشته باشند. و جنیان موجودات غیر سهبعدیاند؛ لذا با قوه بصری طبیعی ما دیده نمیشوند، ولی هستند و واضح است که هستند و آثاری در این عالم دارند. بعضیشان مؤمناند و خوباند و آثار خوب دارند، بعضیشان بدند و شرورند و آثار بد دارند. مثل حیوانات. حیوانات بعضیشان اهلیاند، مثل گوسفند است، آثار خوب دارد، همه وجودش خیر و برکت است، منفعت است. بعضی حیوانات باز مثل سگها. سگها مختلفاند، بعضیشان خوباند، میشوند سگ گله، فایده دارند. آن قوه غضبشان در اختیار یک چوپانی است برای دفع کردن گرگی از یک گله. یک عدهشان هم میشوند به قول علما «کلب هراش»، سگهای در واقع اصطلاح ما چی میگوییم؟ سگ ولگرد. سگهای ولگردی که هیچ تقید و هیچ ضابطهای ندارند و درندهاند و حساب و کتابی در آنها نیست. جنیان هم همینطور.
خب، حالا چهشکلی انسان میرود از توی بیابان سگ ولگرد را برمیدارد میآورد، تسخیر میکند، بعد میافتد به جان چهار تا آدم دیگر، اذیت میکند اینها را. در این ماجرا همین شکلی است. بعضی میروند جن را تسخیر میکنند. از آنها استفاده میکنند. حالا یا یک وقت یک جنی پناه میآورد. معمولاً شکلی که آدمها میروند جنها را تسخیر میکنند یا پناه میآورند به اینها، استفاده میکنند از اینها. و حالا به چه نحوی نیازهایی از اینها را تأمین میکنند، اینها را تسخیر میکنند؟ باز یک عالم دیگری است که نمیخواهم واردش بشوم. از اینها سوء استفاده میکنند. اینها را به بردگی میگیرند. یا خود او میآید به خاطر آن خلق و خوی درندهای که دارد، خودش را در اختیار این انسان شرور قرار میدهد. از طرف این رابطه برقرار میشود.
حالا ضربهای که یک سگ میزند، روی قاعده است. ضربهای هم که جن بد میزند، روی قاعده است. یک سگ شرور میتواند به هر انسانی آسیب بزند. الآن مایی که اینجا نشستهایم، سگ برای من و شما آسیب دارد. جن هم برای هر کسی آسیب دارد. جن خوب و جن مؤمن که ابداً برای کسی آسیب ندارد و همش خیر و برکت است. و جن بد هم برای هر کسی نمیتواند آسیب داشته باشد. اولاً کسانی که نزدیک به عوالم اینها میشوند، مثل اینکه من شب بروم در بیابان، بروم خودم را نزدیک کنم به جاهایی که مثلاً محل زندگی سگهای ولگرد و درنده است. خب، معلوم است وقتی من خودم را در حریم قرار دهم آسیب میبینم. و بعضی چیزها، بعضی جاها حریم اجانین است. وارد شدن در عوالم آنهاست. بعضی خانهها شرایطش به نحوی است که بعضی محیطها که فضا برای زندگی اینها فراهمتر است، آنجا رفتوآمدشان بیشتر است. آسیبی دارند که اینها بحثهای مفصلی است. نمیخواهم وارد بشوم.
خانهها را نه، بالای سر خانهها آیتالکرسی بنویسید. اینها درباره رفتوآمدشان است. اینها در عبور و مرورند دائماً. یک خانه، یک وقت میبینید مثل اینکه من و شما، بلا تشبیه، همان مثال حیوان را بزنیم بهتر است. مثل یک سگی یک جایی میرود، میبیند که درِ خانه باز است، میرود تو و میرود آسیبی میزند. خانههایی که حِِصن و حصار ندارند، خانوادههایی و افرادی که حِصن و حصار ندارند، از جانب جن، مورد اذیت و آزار و سوءاستفاده و آسیب واقع میشوند.
لذا در روایت داریم که میفرماید پیامبر اکرم: «دخل بیوتکم نصیباً من القرآن». این روایت در «کنزالعمال» حدیث ۴۱۵۲ است. میفرماید ذخیره کنید یک سهمی از قرآن را. «فان البیت اذا قرء فیه علی اهله»، در خانه وقتی قرآن قرائت میشود، اُنس ایجاد میکند بر اهل آن. خیرش زیاد میشود به برکت این قرآن. «و کان مؤمن الجن»، اگر کسی بخواهد از آن خانه رفتوآمد بکند، جنهای مؤمن دخالت در کار شما نمیکنند، حواسشان هست. یعنی رفتوآمدش مثل اینکه مگر پرندهای از سرِ یک خانه بخواهد رد شود، یا بالاخره حضور داشته باشد. الآن مثلاً ما اینجا امواج مادون قرمز داریم، چه میدانم، ماورای بنفش میگویند مثلاً. یا مثلاً فراصوت داریم، فروصوت داریم. الآن کسی احساس ترس میکند؟ مثلاً ما الآن اینجا هستیم، امواج مادون قرمز هست. اگر قوه خیال را خیلی درگیرش بکنیم، ترس میکنیم که وای، الآن مادون قرمز در خانهمان است، ما چهکار کنیم؟ فضای توهمات نه. مادون قرمز که هست. همانجور که پشه میآید رد میشود، پرنده از سر پشت بام شما رد میشود، اجانین هم در حال عبور و مرورند. اگر مؤمن باشید، آن جنبه ایمانی خانه شما. الآن نشستهاید قرآن میخوانید، آن مؤمن جن هم میآید از قرآنِ شما استفاده میکند. و زن و بچهتان در امان است. نگاهی هم به آنها ندارد. چشم طمعی هم ندارد. خودش حواسش هست. درِ خانه باز است، باز است، و مثلاً محل روضه است و فضای فراهم برای اینکه بنشینند. خب، آدمها آمدند، جن هم میآید محل عبور و مرور. جنهای مؤمن جاییست که اگر این نباشد، وقتی درِ خانه قرآن قرائت نمیشود، «اُوحِشَ علی اهله»، دچار وحشت میشوند و «قل خیره»، خیرش کم میشود و «کان سبحانه و کثرت الجن». آسیب میزنند. پس حِصن و حصار دارد.
در کدام خانهها وارد میشوند؟ آنجاهایی که جنهای بد سهمی از نورانیت ندارند. آنجا که محل روضه است، محل ذکر است. آن زن و شوهری که با هم در نهایت محبت و صمیمیت و احترام دارند زندگی میکنند، محل ولایت اهل بیت، آن خانه محل ذکر اهل بیت، محل قرائت قرآن. اینها محل عبور و مرور جنهای مؤمن میشود. و چهبسا آفات را از شما دور میکنند. اتفاقاً اینها که رفتوآمد میکنند، جنهای بد را اینها دور میکنند. چون خود جنیان سپاهیاند. حالا من میخواستم این را بگذارم یک سؤال دیگر مطرح بکنم، چون الآن یادم افتاد و حیفم میآید از مطلب رد بشویم. سپاهیانی چون جهاد فقط بر ما که واجب نیست، بر جن هم یکی از واجباتش جهاد است. جن هم یکی از واجباتش امر به معروف و نهی از منکر است. با این تفاوت، ببینید. تفاوت عالم جن و عالم ملائکه این است: عالم ملائکه ماده ندارد، ولی عالم جنیان عالم مادی است. عالم جنیان عالم تجردی نیست. سرعتشان فقط زیاد است، وگرنه مادیاند. تفاوتی هم که در سوره مبارکه نمل مطرح میشود، همین است دیگر. حضرت سلیمان فرمود که من میخواهم تخت بلقیس را بیاورم. یکی برام بیاورد. «قال عفریت من الجن: انا آتیک به قبل ان تقوم من مقامک». یکی از این سرکردههای جنیان. میخواستم سؤالات باشد و جواب بدهم. حضرت سلیمان تشکیلاتش، بالاخره بخشی از اینها جنیان بودند که بحث مفسر قرآن چند جا به آن اشاره دارد. این سرکرده جنیان برگشت. گفت: قبل از اینکه شما از جات بلند شی، من میآورم. آنقدر سرعت بالاست. ولی یک انسان فرهیخته مؤمن تربیتشده، عارفی به اسم آصف بن برخیا کنار حضرت سلیمان بود. گفت: قبل از اینکه چشم به هم بزنی، برایت میآورم.
تفاوت اینها چیست؟ جن میخواست از توی عالم ماده سیر بکند، برود بیاورد. از فلسطین برود یمن. این فاصله تقریباً ۸۰۰ کیلومتری را قبل از جابجایی در کسری از ثانیه، یعنی ثانیه، برمیدارد. کار جن ثانیه برمیدارد، زمان برمیدارد. چون در عالم ماده است. کار آن انسان ملکوتی که «عنده علم من الکتاب»، بهرهای از حقایق عالم داشت، ولایت داشت، از فوق ماده کار میکرد، از عالم ملائکه تصرف میکرد، اراده میکرد از عالم کن. تعبیر قرآن از عالم امر. اراده میکرد این از آنجا اینجا باشد. فقط با اراده، با رفتوآمد مادی کاری نمیکرد که پاشود برود تخت را بردارد بیاورد. آن سرکرده جنیان پاشود با سپاهش میرفتند تخت را میآوردند در کسری از ثانیه. ایشان که انسان فرهیخته و سالم و عالی بود، تربیتشده حضرت سلیمان بود، با اراده میآورد. ملائکه جنیان همه کارهایشان در عالم ماده است. این تفاوت مهم است.
اگر هم خدماتی برسانند، واسطه نزول، واسطه فیض هستند. باعث میشوند که مثلاً قطرات باران، ملائکه موکلند، تعبیر بهتر موکلند برای این نزول باران. جن دیگر در این عالم نیست؛ یعنی واسطه فیض نیست. البته جنیانی که به عالم ملائکه نزدیک میشوند، کارگزاران ملائکه، از جنس خودشان میشوند. این باز یک بحث مفصل و مبسوط دیگری است. مثلاً اگر برخی ملائکه، مثلاً ملائکه در حرم اهل بیت، حرم امام حسین علیه السلام ۴۰۰۰ ملک دارد که اینها کارشان فقط گریه کردن و مصیبت و دعا کردن برای زائران اباعبدالله است. اینها دستهای از جنها که از جنس اینها هستند، خودشان را به اینها ملحق کردهاند و با اینکه از عالم ملائکه نیستند، قاطی اینها شدهاند و کاری از جنس اینها میکنند. ماجرای ابلیس هم از این جهت است که وقتی ملائکه دستور دادند سجده کنید، او هم سجده کرد. آنقدر بالا رفته بود، خودش را وارد عالم ملائکه کرده بود. و چون اختیار و قدرت دارد، اتفاقاً میتواند از ملائکه هم بالاتر باشد؛ یعنی ملائکه تحت اراده و تسخیر اویند. لذا همین هم دارد در روایت که ابلیس معلم ملائکه بود؛ یعنی به عنوان رئیس اینها شناخته میشود، چون اراده و اختیار دارد، اختیار خودش عبادت میکند. عبادت و ارزشش بیشتر است تا عبادت ملائکه.
خب حالا اینجا جهاد هم دارند و من این را میخواهم الآن به شما عرض بکنم که این بحثی که رهبر انقلاب هم تازگی در همین بحث ماجرای غزه فرمودند. در مافوق این اتفاقات که داریم میبینیم، ما در لایههای عمیقتر پنهانی درگیری عوالم جنیان را داریم. با همه اینها، اولاً دنبال راههای نفوذ میگردند برای اثرگذاری در ما به عنوان انسانها. بدهاشان ابزار دستاند برای آن شیاطین برای اثرگذاری برای آسیب. دارند خیلی کار میکنند. و نکته جالب این است که ما هم جنیان خوب و مؤمنی داریم که هم دارند برای انسانهای مؤمن کار میکنند و خدمات میدهند، هم دارند دفع میکنند آن جنهای شرور را.
سؤالات. چون در مورد امام زمان و سپاه حضرت سؤال است. تعدادی از جنیان، یعنی سپاه امام زمان از جنیان هستند. فعلاً فقط یک نکتهای بگویم. اولین بار کلاً دارم عرض میکنم. شاید اولین بار هم باشد که کلاً عزیزان ما در بین مدافعان حرم و برخی از عملیاتهای برای بچههای مدافع حرم را این جنیان مؤمن مدافع حرم انجام دادند. این که البته اینها همیشه این قدرت را داشته باشند به این نحو نیست. مثلاً در ماجرای کربلا امام حسین علیه السلام به اینها اجازه نداد که اینها وارد میدان شوند. با اذن امام زمان و امام عصر و ولی حق، فرمان از او میگیرند. خودسر نیستند جنهای مؤمن. حالا یا تحت فرمان رهبران مؤمنی از انسانها هستند مثل مثلاً حضرت سلیمان و آصف بن برخیا و اینها، یا تحت ولایت امام عصرشان هستند. اینها رفتوآمد دارند. یک روایت برایتان بخوانم. کم کم دارد حوصلهتان سر میرود. امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف به تو میرسد. تفاوتش چیست؟ بنا به مصلحتهایی، بله، بنا به مصلحتهایی در آن دوره امام حسین علیه السلام ماجرای شهادتشان کلاً به این نحو بود که حضرت چون میخواستند مظلومانهترین شهادت تاریخ را رقم بزنند، کلاً این اسباب را منقطع کردند. نه نصرت ملائکه را اجازه دادند، نه نصرت جن را اجازه دادند و نه در واقع، یعنی هرآنچه که از مظلومیت و مصیبت بود، پذیرفتند، حتی فوق آنچه که لازم بود. یعنی مثلاً ماجرای حضرت علی اصغر هم تکلیف به امام حسین علیه السلام بود. حضرت میخواستند چون میخواستند این اتفاق را به اعلا درجه برسانند، این غربت و مظلومیت را خود حضرت با اراده خودشان حتی مثلاً او را آوردند وسط و دست گرفتند که اگر در خیمه میماند به شهادت نمیرسید. این در آن جنبه امام حسین علیه السلام است. ولی در بحث انتقام، فرق میکند. در بحث انتقام اباعبدالله، این سؤالی است که کسی از امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف پرسید که چرا اسبهایی که بر بدن امام حسین علیه السلام تاختند و بانک اسب از گاو باهوشتر است، خیلی فهمیدهتر است، خیلی حرف بهتر میفهمد. شما با اسب ارتباط برقرار میکنید و میفهمد حرف شما را. گاو نمیفهمد. اسبهایی را آوردند بر بدن اباعبدالله تاختند و اینها تاختند بر بدن امام. ولی گاوهایی را که زمان متوکل آوردند برای اینکه قبر امام حسین علیه السلام را تخریب کند، هر کار کردند این گاو تکان نخورد. از امام زمان پرسیدند چرا اینجوری بود؟ آقا فرمودند که چون آن ماجرای غربت و مظلومیت بود. خود امام حسین علیه السلام اجازه دادند که مظلومیت به اعلا درجه برسد؛ لذا اجازه دادند اسبها بتوانند هر کاری بکنند.
اینجا ماجرای تخریب آثار اباعبدالله بود، در بخش آثار دیگر هیچ اجازهای نیست و هیچ کسی نمیتواند تخریب بکند و ضربه و آسیب بزند به اهل بیت. این بخش آثار را آنجا میبینیم که اجازه میدهند ملائکه وارد میشوند، جنیان وارد میشوند، از اسباب غیرعادی استفاده میشود. نمادهای حق و حقانیت. این آن در واقع عرق گاه خداست. ناموس خلقت و ناموس عالم. ناموس به اینجا کسی دیگر نمیتواند نزدیک بشود. این تفاوت این ماجراست. و جنیان در ارتباطاند. برخی برایشان سؤال است: مرجع تقلید اینها کیست؟ بعید نیست البته اینها مراجع تقلید در بین انسانها داشته باشند که ما خبر داشتیم برخی از علمای قم را بعضی جنیان سؤالاتی که داشتند، میآمدند از اینها میپرسیدند جواب میگرفتند. ولی برایشان اسبابی فراهم است. برخیشان شاید همهشان، برخیشان اسباب ملاقات با امام زمان برایشان فراهم است. و برخی سؤالات همین رتبهبندی در انسانها که بعضی بالاترند، عارفترند، مؤمنترند، پاکتر اند و عنایت خاصی در بین جنیان ما داریم.
لذا آنهایی هم که باز خود امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف باز در حجاب برای جن و انس هستند. بگویم که ما در بین جنها طلبه داریم. این حرفهای عجیب و غریب است و حوزه مرکزی اینها هم حوزه علمیه قم است که در روایتها باز بکنم، روایت عجیب و غریبی است. مهد تربیت جنهای خوب. اثرگذاری که قرآن سوره جن میگوید که این چهار تا جنی که قرآن شنیدند، آخوند دارند، منبری دارند، جلسه میگیرند، روضهخوان دارند. کلی ماجرا داریم در بین جنها. آن آخوندها و طلبه و آنها فرهیختههاشان را میفرستند قم. آنجا درس میخوانند. پایتخت علمیشان در واقع قم است و در جلسات علمی قم هم اینها حضور کثیری دارند. یعنی چهبسا مثلاً یک آقایی، یک عالمی ۱۰ تا شاگرد انسان دارد و پیگیری میکنند، دنبال مطلب مقایسه میکنند، کار میکنند. ولی خب مرجع تقلید و اینها نمیتوانند. و این روایت را ببینید جالب است. ابوحمزه ثمالی میگوید که آمدم خدمت امام باقر علیه السلام. اجازه خواستم وارد بشوم. به من گفتند که: «عنده قوم». آقا مهمان دارد. «اصبت قلیلاً»، صبر کردم تا یک تعدادی رفتند. نمیشناختم، ناشناس. زمان بنیامیه بود. آقا، الآن زمان بنیامیه است، از شمشیر اینها خون میچکد. مسائل اهل بیت، مسائل امنیتی را رعایت میکردند. زمان حرم دارالشفاست. مسائل امنیتی را رعایت نمیکنید؟ چرا همینجور ناشناس راه دادید آمدند نشستند؟ بعد مجلس خصوصی گرفتید، گفتوگو فلان. «یا اباحمزه ثمالی، هؤلاء شیعنا من الجن». اینها مهمانهای شیعه ما، جن بودند. «جاؤوا یسئلوننا عن معالم دینهم». آمدند سؤالهای دینی داشتند، پرسیدند. اینها ما مثل شما افراد برجستهای داریم. مثلاً زعفر جنی وقتی از دنیا رفت، بعضی مراجع قم مجلس ختم گرفتند برایش. شخصیت وارسته و انسان مؤمن و پاکی بود که رفته بود محضر اباعبدالله و درخواست کرده بود. به هر حال این عالم جنیان.
مقدار زیادی عرض کردم، وقتی شما هم زیاد گرفتم. در این سؤال زیاد بله. مجری: «سلامت. یک سؤالی که حالا نحوه تأثیر در زندگی انسان هست، فرمودید خیلی جزئیتر اینکه حالا سؤالی که پیش میآید مبتلا چیست؟ خیلی جنگیر بگردیم ببینیم که داستان چیست؟ امکان همچین تأثیری هست؟»
ببینید کلیت امکانش که اولاً که مثل اینکه بگوییم آقا من یک سگی را بفرستم یکیاش را گاز بگیرد. میشود قطعاً. ولی اینجور نیست که بیحساب و کتاب باشد و طرف مثلاً اگر مسائل امنیتی را رعایت کند، در حِصن و حصار قرار داد، باز هم سگ بتواند پاچه او را بگیرد، گاز بگیرد. این ور به ما گفتند آن ور هم گفتند: آیهالکرسی بخوان، خانه داشته باش، قرآن همراه داشته باش، قرائت قرآن، توسل، سوره ناس، سوره فلق. اصلاً خود دستور سوره ناس و سوره فلق چیست؟ «قل اعوذ برب الناس». بگو این را. دستور قرآن است. «قل اعوذ برب الناس، ملک الناس، إله الناس من شر الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس». بگو پناه ببر، دارم بهت میگویم، به من پناه ببر از جن. دستور من است. تو اگر پناه بردی، دیگر نمیتواند به تو کاری داشته باشد به عنوان یک واقعیت که هست، در رفتوآمد امواجی میآید میخورد و برای جن برنامه دارند، برنامهریزی دارند، ولی اینجوری نیست که روی هر کسی اثرگذار باشد.
و لذا برخی بزرگان فرمودند ما ضد جادو هستیم، ضد سحر هستیم، ضد طلسم هستیم. اصلاً نمیتوانند عالم مخلصین باشند. اگر کسی وارد شد که شیاطین اصلاً نسبت به او کارایی ندارند و هیچ آسیبی به او نمیتوانند بزنند. ولی اینجوری به خود او، به ایمان و به عقاید او نمیتوانند آسیب بزنند ولی به زندگی او، به بدن او چرا. آن هم محدودیتهایی دارد. یک وقتهایی مثلاً حواسپرتیهایی هست، زمینههایی را خود انسان فراهم میکند. همانجور که یک حیوان میتواند به زندگی ما آسیب بزند، ولو طرف ولی خدا هم باشد. دری را میشکند. یک حیوان به من نمیتواند کاری داشته باشد ولی یک جای دیگر را که میتواند آسیب بزند. اینها بسیاریاش با صدقات دفع میشود، با توسلات دفع میشود. اصلاً وارد این عالم نباید شد.
و خدمت شما عرض کنم که تأثیرگذاری اینها طبیعی است و تام است. و مقدمات و زمینه را فراهم نکنیم، نمیتوانند آسیب بزنند. در بین فرمایشاتتان در مورد حریم نباید رفت. پیامبر فرمودند اجنه و اجانین به پنج صنف تقسیم میشوند: مثل بادها معلقاند، نمیدانم، مثل مار، مثل عقرب، مثل حشر. یعنی مثل انسانها. حالا اینکه میفرمایید وارد حریم اجانین نباید شد، حریمشان مشخص است؟ یعنی ما چهجوری باید تشخیص دهیم ببینید بیشتر وارد حریم اینها شدن همان بحثهای جنگیری و طلب جن و تسخیر جن و اوراد و دستورات و اذکار و اینهاست. بیشتر آن که افرادی میروند در این وادیها که با جن ارتباط برقرار کنند. عملی انجام میدهند. چیزهایی را میخوانند. طلسمهایی، جدولهایی، برنامههایی. این بیشتر از این جنس است، ورود در عالم اینها. البته مسیرهای دیگری هم هست. نوعاً آن مسیرهای دیگر چون مسیرهایی است که مسیرهای قطعی و قالبی نیست، نمیخواهم مطرح بکنم که وقتی نکرده اذ ذهن مشوش بشود، دچار ترس بشوند و واهمه و اینها. ولی مثلاً خوب است که آدم کلاً کارها را با بسمالله انجام بدهد. آیهالکرسی با صدقه. به هر حال توی محلهایی که ما زندگی میکنیم، عبور و مرور مثلاً دارد که شما در آب مثلاً یک نمونهاش را میخواهم عرض بکنم که یکم دور از فضای زندگیمان بگویم. از این جنس است بقیهاش که نزدیکتر به فضای زندگیمان نمیگویم. آب ادرار. اهل زندگی به صورت رمزی اینجا میگوییم. آقا، تو اینجا محدوده زندگی کسی است، شما فکر کردی که چون انسان اینجا زندگی نمیکند، خب انسان زندگی نمیکند، موجودات دیگری که هستن. یک بخشی هم جنیانند. جنیان آب استفاده میکنند. مثلاً چایی خیلی علاقه دارند. چایی میخورند. از آتش است. به این معنی نیست که اگر آب بخورد خاموش میشود. از جنس آتشاند، یعنی ماده اولیهاش آتش است. خورد و خوراک دارند، آشپزی دارند. از آتش استفاده میکنند، از آب استفاده میکنند. عرض کنم خدمتتان که و از آب استفاده میکنند. آنجا رفتوآمد دارند. لذا شما هرجایی که مثلاً دارد که زیر درخت مثلاً فلان کار را نکن، در آب فلان کار را نکن. اینها یک بخشیش میشود همین حیطه اینها. همانجا هم اگر انسان با حِصن و حصار و اینها وارد بشود، با حرز وارد بشود. عرض کنم که از اذکار و ادعیه و «تعوذات» - «تعوذ» با عین و ذال - که بزرگان خیلی سفارش میکردند. این تعب و این مثلاً دو تا سوره فلق و ناس را «معوذتین» بهش میگویند. اینها باعث حِصن و حصار میشود و ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم». یک حمد و ۱۱ تا قل هوالله، آیهالکرسی. عرض کنم خدمتتان که داشتن انگشتر عقیق، داشتن تربت اباعبدالله. عوالمی دارد. روی همینها هم سعی میکنند آسیبهایی داشته باشند. با تربت شرورند، درگیر میشوند، دعوا میکنند. میان خاک از منزل میبرند. لذا دارد که حتی برای خود تربت هم بگذارید به حرز بگذارید، چون اینها در عالم ماده میتوانند تصرف کنند، میتوانند بیایند بردارند ببرند.
لذا اگر در خانهای این امنیت ایجاد شد، ملائکه آمدند. ملائکه که مظهر اسم «حفیظ»اند، محافظت را به عهده گرفتند. جنیان مؤمن رفتوآمد داشتند، اینجا دیگر جنیان شرور آسیبی ندارند. محل ورودشان بسته است و قروق میشود، نمیتوانند وارد شوند. همانجور که شما مثلاً برای گلهای مثلاً یک سگی میگذارید، آن سگ دفع میکند آن گرگ را از جنس خودش. اگر گوسفند بگذارید هیچ گوسفندی نمیتواند مقابله کند با گرگ. ولی از جنس اوست؛ یعنی بینابینی است. یک چیزی مابین. یعنی هم با گوسفند یک سنخیتی دارد، هم با گرگ سنخیتی دارد. جنهای مؤمن این شکلیاند. یعنی هم با آن جن شرور یک سنخیتی دارند، هم با این انسان، با انسان مؤمن. و ملائکه هم که همینطور. به شدت روایت قشنگی است. میفرماید که امام باقر علیه السلام میفرمایند که در خانههایتان یک چیزی مثل کبوتری، مرغی، پرندهای چیزی داشته باشید. «لیعبث به سبیان الجن و لایعبثون به سبیانکم». این جنها که در حال رفتوآمدند، آن خانههایی که توش بچه دارند، تو جنها هم بچه دارند دیگر. مثل محیط پارک. مثل جایی که میروید یک خانواده هستند. چطور بچهها همدیگر را میبینند، علاقه مند میشوند، خوششان میآید، میروند سمت هم، رفتوآمد میکنند. بچههای خانه شما را که میبینند، علاقمند میشوند بیایند با بچههای شما بازی کنند. اگر در خانه پرندهای چیزی از اینها داشتید، حدیث از امام باقر علیه السلام سندش هم در «غریب الاسناد» صفحه ۹. اگر از این چیزها داشته باشید، اینها دیگر میروند به آن پرندهها بازی میکنند، با بچههای شما بازی نمیکنند. «سؤالم پرسیدن در مورد بچه که آیا درسته که قبل از دو سالگی جن به این نحو مطلقه؟»
ببینید، بچهها بالاخره عوالم لطیفی دارند ولی ادراک مثل ما نیست و آن به معنای مکاشفه برزخی و ادراک برزخی و اینها نیست. بله، یک سری چیزها را بچهها میتوانند ببینند. خود این بچهها متفاوتاند. ادراکاتشان متفاوت، تصویرهایی که میبینند متفاوت. ولی بله، جنیان را ممکن است بعضیشان به یک نحوی با یک صورتهایی ببینند. ممکن است با اینها بازی بکنند، سرگرم باشند، بخندند. اینها هست. «و حمام و کبوتر و الا لم یصب اهل ذلک البید آفت من الجن». اگر در خانه پرنده باشد هیچ آفتی از جن به آن خانواده نمیرسد. «سفهاء الجن»، آن جنهای سفیه، جنهای نادان، جنهای عیاش، لاتهای در زندان. مثل ما لات هست، اوباش، بیدروپیکر و بیحیا و مثلاً قلدر و بزنبهادر. اینها هست. آنها میآیند «یعبثون فی البیت»، میآیند در خانه و مشغول میشوند. ور رفتن و بازی کردن. اگر در خانه پرنده باشد، دیگر آدمها را ول میکنند، مشغول کبوتربازی با این کبوتر و پرنده بودنشان در خانه خیلی خوب است برای اینجور مسائل. هرچند از خود باز از کار، یعنی الآن فضای زندگی ماها نوعاً به کبوتر و اینها نیست. کبوتر داشتیم، هم خروس داشتیم، هم مرغ، همهچیز داشتیم. ولی اینجا فضای زندگیمان آماده نیست برای اینجور مسائل. نظم داشته باشیم ولی آن اذکار و ادعیه به شدت اثر دارد.
مجری: «کتابی لابلای فرمایشاتتان، جنی و انسی دارند علیه جمهوری اسلامی. سؤالم این است که فعالیت اینها علیه حالا جریان جمهوری اسلامی چگونه است؟»
ببینید اولاً اینها مثلاً میتوانند دسترسی به اسناد داشته باشند. محل عبور و مرور راحت است دیگر. گیت و امنیت و فلان و اینها برای فلان نامه محرمانه مثلاً فلان فرمانده. اینها را بردار برای من. و میتواند بیاید، رد میشود، میرود. فلان نامه را میآورد. از یک جلسه سری و مخفیانهشان یک جنی را میفرستند برود یک سری اطلاعات بیاورد. البته ادراک او خیلی قوی نیست ها، خیلی هوشی ندارد، خیلی هم نمیفهمد. جنها معمولاً نوعاً این شکل اند که مثلاً چندین بار باید یک مطلب بهشان گفته شود و مثلاً خیلی سخت حفظ میکنند و سطح پایینی از مطلب را میفهمند. و مثلاً این میآید میگوید آقا در فلان جلسه مثلاً داشتم میگفتند که یکشنبه و پنجشنبه حمله. حواسمان باشد که میخواهند پنجشنبه مثلاً آنجا حمله کنند. کلیت ماجرا را ممکن است نفهمد. چهار تا کلیدواژه را میگیرد میآید به اینها منتقل میکند. اینها را گفتند در جلسه. البته اگر آن افراد، آن مجموعه، آن جریان، جریان مؤمنی باشد، دفع میکند اینها را، پس میزند. تسلط دارد، حواسش به این مسائل هست. نمیتوانند وارد شوند. جنیان مؤمن، ملائکه مانع حضور اینها میشوند. بخشی از آسیبها این شکلی است. بخشی دیگرش از راه سحر و کهانت و اینهاست.
این آیه: «کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن» که در سوره مبارکه جن آیه ۶ است. راوی میگوید که زراره از امام باقر علیه السلام پرسیدم که این آیه چه میخواهد بگوید؟ حضرت میفرمایند که: «الرجل ینطلق الی الکاهن»، یک آدم پامیشود میرود پیش فالگیر. «الذی کان یوحی الیه الشیطان». شیطان به او وحی میکند، دریافت و تلقیاتی از شیطان دارد. «فیقول قل». بعد شیطان اینجور پناهنده به عالم شیاطین میشوند. به شیاطین جن. شیاطین جن یکجوری پناهنده به شیاطین انساند. نابود کن، حمله کن، فلان کن، حاج قاسم سلیمانی را ترور کن. یکجور القا از جانب شیاطین جنی به شیاطین انسی است. یکجور دیگر هم القا یعنی دریافت و درخواست از طرف شیاطین انسی است از شیاطین جنی. به ما اطلاعات بده، خبر کجاست؟ جنها علم غیب ندارند. تو اصلاً به عالم غیب راهی نداری مگر یک محدوده اندکی. اینها همین سرعت انتقالشان در فضای ماده است که به اینها اطلاعات میدهد.
سلیمان هم دارد. قرآن اصلاً در سوره مبارکه سبأ تصریح به این میکند: «لو کانوا یعلمون الغیب». اگر جنها علم غیب داشتند، رسوا و خوار نمیشدند که این جنیانی که دوروبر حضرت سلیمان بودند، از ماجرای مرگ حضرت سلیمان باخبر نشدند. مدیریت کرد که حضرت سلیمان آمد بیرون توی تراس منزلش، میخواست موقعیت شکوهش را ببیند و حضرت عزرائیل آمد برای قبض روح ایشان و ایشان این آیه قرآن است. به عصای خودش تکیه زد در سوره مبارکه سبأ. به عصا تکیه زد و مدتها گذشت در همان حالت دنیا رفت. روی عصا. هیچکی باخبر نشد در قصر سلیمان. آخر «من سعی او» در واقع این موریانهها آمدند، یک عصای او خورد و این بدن حضرت سلیمان که خشک شده بود خورد زمین. یک صدای سنگین و مهیبی داد. تازه فهمیدند که ایشان مرده است. یعنی ریخت. قرآن میفرماید اگر جنها علم غیب داشتند، پس چرا اینجوری شد؟ از دنیا رفته. دروازههایی دارند، کانالهایی دارند، نفوذ پیدا میکنند، میبینند، باخبر میشوند از همین سمع و بصر و اینجور چیزها. شاید حالا دریافتهای ارتباطی دورادوری هم داشته باشند، مثل ما که گوشی موبایل و اینها داریم. آنها دورادور به هم مطلب منتقل کنند. ولی اصل ماجرا این است، اینها علم غیب ندارند، دسترسی به لایههای غیبی ماجرا ندارند. اینها از همین کانال سرعت بالایی که دارند، اطلاعات را میگیرند، منتقل میکنند. این اصل ماجرای درگیری ما با شیاطین انس و جن از این جنس است که اینها به نصرت همدیگر میآیند و بسیج میشوند.
ماجرای «تحدی» میفرماید که جن و انس «زهیر» هم بشوید، پشت به پشت هم بدهید، یک آیه مثل قرآن بیاورید. اوج تحدی است دیگر. به ما راهکار میدهند، ایده میدهند. مثلاً بر اساس اطلاعاتی که دارند که مثلاً اینجا را بزنید، فلانی را چهکار کنیم، آن یکی مثلاً اینجوری است. یک سری اطلاعاتی، حرفهایی این وسط هست. سؤال: «نصبشان در مورد اجانین در تاریخ زمان حاضر الی زمان عجل رسید؟» خیلی مختصر عرض بکنم. حضرت حجت سپاهی از جن دارند. من حالا یکی دو تا روایت فقط خیلی سریع بخوانم: «عده اصحابه فی ذلک الیوم سته و اربعین الفا من الملائکه». وقتی حضرت ظهور میکند ۳۱۳ تا حلقه اولیه اصحابشان از انسان و ۴۶ هزار فرشته نام دارند. حلقه اول سپاه حضرت از ملائکهاند و «و مثلها من الجن». و ۴۶ هزار تا جن هم سپاه اولیه حضرت را از جنیان تشکیل میدهند و «نقبا ثلاث و ثلاث». آن نقبا انسانیشان هم ۳۱۳ نفرند که این روایت در «بحار» جلد ۵۲، صفحه ۱۴ آمده. شبیه به این هم باز جای دیگر دارد. مثلاً ۷۰ تا جن تو اینها خیلی خاصند که اینها حلقه اول اصحاب امام زماناند.
در ماجرای کربلا اجانین بودند. آمدند کمک. بعدش اینها زائرانی که همیشه هستند، جنیان هستند. گریهکنانی که دائم شیون میکنند از بین جنیان داریم که اینها روایاتش همه هست، نمیخواهم واردش بشوم. عرض کردم و جاهای دیگر در قرآن ماجرای رابطه حضرت سلیمان و جنیان را مطرح میکند که من حالا در بحث تاریخیاش فقط یک چند تا نکته سریع بگویم. مثلاً ما توی زیارتنامه سلام میدهیم به حضرت سلیمان. «السلام علی سلیمان الذی ذلت له الجن و عزته». سلام بر سلیمانی که جن در محضر او ذلیل شد؛ یعنی در اختیار و تسخیر او قرار گرفت. خوب در درگیریهایی که با دشمن داشت حضرت سلیمان، لشکری از اجانین داشت. دشمن را تسخیر کرده بود. شیطان بودهها، جن شرور هم بودهاند ولی تحت اختیار ایشان بودهاند. آیات ۱۰ تا ۱۴ همین را مطرح میفرماید که خیلی جالب است. میفرماید که: «و من الجنه» آیه ۱۲. «و من الجنه من یعمل» خصوصاً درخواست میکنم این بخش را در تفسیر المیزان جلد ۱۶ مطالعه بکنند. آن بخش اول تفسیر سوره جن از طریق جلد ۲۷ مجموعه آثار ایشان است. آن بخش را مطالعه بکنند، خیلی نکات خوبی گیر آدم میآید. بعضی از جنها هستند که در محضر سلیمان کار میکردند. «و من یزغ منهم عن امرنا»، دنبال راهدررو بودهها که از کار در بروند، نافرمانی کنند. «من عذاب السعیر». آنها را میزدیم. پدر مؤمن نبودند. شیاطین هم همینطور. جای دیگر تبدیل میشود به شیاطین. «و من الشیاطین من یغوصون له». غواصی میکردند برایش. خیلی جالب است. محل بستر زندگیشان آب دریاست اصلاً. چون از جنس حرارتاند، به خنکیها هم بیشتر نیاز دارند. مرطوب است، مثلاً خنکی و اینها دارد. شاید اجانین آنجاها مثلاً بیشتر رفتوآمد دارند. گرم نیست. برای سلیمان چیزی میآوردند، غواصی میکردند برایش. شیطان هم بودند ها، قشنگ شرور بودند، در اختیار و تسخیر ایشان بودند. مثل اینکه بگوییم حضرت سلیمان مثلاً یک طایفه از سگهای هار در اختیار ایشان بودند. دقیقاً مثل همین. تسخیر کرده بود، استفاده میکرد. «یعملون له ما یشاء من محاریب». محراب میزدند برایش. «تماثیل». تمثال میزدند. «جفان کالجواب و قدور راسیه». که این بخش را بخوان. دیگهای بزرگی که جابجایی نداشت میساختند و در اختیار حضرت سلیمان بودند. کارهای او را در همان امور مادی انجام میدادند: در ساختوساز، صنعت، عرض کنم که بنایی، در اینجور کارها از این اجانین نهایت استفاده را میکردند.
چون فرصت نیست که کتاب «رابطه» بنده را فرصت نکردم کامل بخوانم و وقتی هم کتابی را کامل نخواندهام از ادب و نقد به دور است که بخواهم در موردش نکته بگویم. به هر حال یک زبان رمانگونهای در این کتاب هست و خدمتتان عرض کنم که و قابل نقد هم است. مطالب این کتاب با این نکاتی که عرض کردیم. این کتاب را بخوانید و با چالش مواجه به چالش بکشید کتاب را. یک بخشی از کتاب که میشود یکی از پینوشتههای کتاب، «دلیل اصلی دشمنی جن با انس» مطرح کرده. درک این بحث، بحث درستی نیست. دقیقاً جنس جن درگیری با انسان نیست. اتفاقاً بعضی از این جنیان از مادر برای این انسیان و آنقدری بعضی از اینها رفاقت و دلسوزی و محبت دارند، آنهایی که مؤمناند، زیارت میروند، خیرات میدهند، وقتی آدم مریض میشود بهش سر میزنند. حتی چهبسا دارو برایش بیاورند، کارهایش را راه بیندازند. آنقدری دلسوزی که ازش بر میآید با حق و حقوق برادری. آنقدری کار میکند که شاید برادر انسی آدم این کار را نکند. این بحثی که ایشان در اصل درگیری جن با انس از جهت جنسیت مطرح کرده، بحث دقیقی نیست و قابل نقد است. من خیلی نکته در مورد کتاب میخواستم عرض بکنم. دیگر فرصتمان نشد و خیلی از مطالبمان هم ماند.
مجری: «ممنون. خیلی مطلب مهمی شما در اختیار ما گذاشتید.»
به هر حال سؤالات که زیاد است. غیر از نقل قول نکته خیلی قشنگ لابلای فیشهای من گم شده بود ها. یک لحظه چشمم به آن خورد. سید بن طاووس در کتاب شریف «الامان من اخطار الاسفار». یک کتاب دارد در مورد اینکه اگر میخواهیم سفر برویم در امان باشیم، صفحه ۱۲۳. ایشان میگوید که «یاباصالح». اصلاً صالح که به امام زمان هم میگویند اباصالح، صالح یکی از افرادی که اسمش صالح است، آن جنی است که وظیفهاش امدادرسانی به کسانی است که در راه را گم کردهاند. یکی از جنیان خوبی که جز سربازان امام زمان است و یکی از وجوه اینکه به حضرت میگویند اباصالح، چون مدیریت این صالح با امام زمان است و این مسئول گم کردههایی است که راه گم کردهاند. و معلوم میشود که اینها کارکردشان اینشکلی است و ما در روایاتمان هم در مورد اینها کلی مطلب داریم: در مورد جنیان خوب، در مورد جنیان بد و در مورد مجاهدت اینها، محشور بودن اینها. دیگر من خیلی نمیخواهم وارد آن مباحث بشوم. ممکن است یکم دچار آفات همان توهمی و اینها بشویم.
به هر حال این جنیان این مسئله را برای اینها فعالیتهایی دارند و از آن طرف هم آفاتی برای ما دارند؛ یعنی بعضیها را چهبسا میروند ترور میکنند. این شکلی دارند و برنامهریزیها میتوانند داشته باشند، مهندسی میتوانند داشته باشند. یک وقت یک مطلبی نمیخواهم خیلی توضیحش بدهم، ولی یک عزیزی میفرمود که یک کسی داشت وارد یک مسائل سری که نباید بشود، میشد و اجانین برایش یک تصادف ساختگی درست کردند و توی ماجرای آن و اینجور ماجراها هم هست. یعنی هم آنوری داریم، هم اینوری داریم. ما آقا اصل ماجرا همان است که عرض کردم؛ یعنی برای دفع: امیرالمؤمنین علیه السلام: «وکفنی شر الجن و الانس». چی بود؟ ادعیه، ادعیه! بله. این شر، آیا سریع که این شر جن و انسی که از دشمنان مناند از من دور کن و کفایت کن من را. مسئله مهم است. باید با قالب دعا و صدقه و این مسائل بخواهیم که اینها دور بشود. همانجور که یک زنبور میتواند بیاید من را بزند. واقعیتهای زندگی ماست و ممکن است انسان با آن مواجه شود. همانجور که یک تیر برق ممکن است بیفتد. چیزهایی که توی عالم هست ممکن است یک تصادمی و تصادفی با اینها رخ بدهد و آسیبی از این جانب انسان بخورد. انسان میتواند به ما آسیب بزند. به خدا ترسناک نیستند. والله به خدا آدمها خیلی ترسناکتر از جنها هستند. کاری مثل ترور بیولوژیک و ماجراهای این شکلی و اینها را که اگر اینها واقعیت داشته باشد خیلی وحشتناک است. یعنی کدام جن قدرت این کار را دارد که این میلیونها نفر درگیر ماجرای یک ویروس و بیماری و اینها بکند؟ کاری که از هیچ جنی برنمیآید، به مغز هیچ جنی نمیرسد. این انسان خیلی خطرناکتر است. ما در معرض آفات فراوانی در عالم دنیا از جانبهای گوناگون هستیم که راهی جز پناه بردن به خدا و استعاذه به حق تعالی نداریم. اگر مطلب از زندگی عمیقاً احساس خوشبختی میکنم، حاضر سلامت باشید، کسب فیض کنیم.
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید.
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیرات جن در ابعاد گوناگون زندگی
تاثیرات جن در ابعاد گوناگون زندگی
تاثیرات جن در ابعاد گوناگون زندگی
در حال بارگذاری نظرات...