‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله ربالعالمین. صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسمِ محمد. اللهم صل علی محمد و آل محمد. لعنت الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین.
شب جمعه اول رجب و مناسبتهای کرونایی. دیگه نه ماه رجب کسی خیلی سراغش میره. و متأسفانه شخصیتهای خوبی را هم این ایام "پست کرونا" از دست دادیم. امروز علمای مدرسه و بزرگان، اول ماه بودند. ایشان (حضرت زهرا) رحمت ایزدی پیدا کردند. امشب بشر مهم نیست.
ماه رجب، دالان ورود به ضیافتالله است. خدای متعال کلاً این شکلی است که، طرح خدا، مدل خدا اینگونه است که خیلی به مقدمات اعتنا میکند و برایش مهم است که ابرها را آرامآرام و تدریجاً در یک بستر قرار دهد، در یک شرایط قرار دهد. و خود ماه مبارک رمضان که ماه ضیافت خداست و قله است، شب قدر را آمده چند سه شب را اعلام کرده که بین این سه شب، یک شبش (شب قدر) است. خوب این سه شب باز دوباره توی برخی روایات دیگر هستش که توی شبهای فرد ماه رمضان شب قدر را امشب نصف ماه رمضان را احیا بگیرید. توی دهه آخر پانزده شب فرد دوباره دهه آخر ماه رمضان فردش را و دیگر بین نوزدهم و بیستویکم و بیستوسوم، از این سه تا من کوتاه نمیآیم. مشخصاً سه شب شکی نیست. نوزدهم و بیستویکم را بهعنوان مقدمه و زمینه، زمینه ورود به ماه فرمودند. حکم "بست" را دارد. اولیه "بست" میخورد به صحن، صحن میخورد به ماه رجب، "بست" (ماه رجب) به ماه شعبان، "صحن" ماه رمضان، "حرم" شب قدر، "ضریح". پلهپله شبهای ماه رجب، شب اول، شب جمعه اول ماه رجب. شب، شبهای جمعه شبهای خاص حقایق و عجایب است. شب رجب خودش مقدمه استفاده از ماه شعبان و ماه رمضان است. شب جمعه هم استفاده از بهرهای انگار از آن شب جمعه زمینهای از شب جمعه را، شب جمعه اول ماه رجب را به ما گفتند اسمش را گذاشتند "شب رغائب". کلاهبرداری عجیب و غریب رسانهای چندین سال قبل صورت گرفت و توی رسانهها اسمش را گذاشتند شب "چی؟ آرزوها!" شاسیبلند داشته، خوانده اون جایزهاش اینه که امشب میتونه به این "رغائب" دسترسی داشته باشد. هر شب "لیلة القدر" است، (شب قدر) اگر قدر بدانی. هر شب شب قدر است، اگر قدر رشتهای شب قدر را تو خودش داشته باشد. شب قدر میشود قله این دامنههایی که به هم متصلاند. همه این شبها به هم متصلاند و همه شبها "رغائب" دارند. "رغائب" جمع "رغیبه" است. "رغیبه" را گفتهاند که به معنای "عطا یا کالای مرغوب" است. آره مرغوب یعنی چه؟ کالایی که نسبت بهش رغبت هست. اون "مرغوبها" جمعش میشود، یعنی جمع "مرغوب" میشود، شب مرغوب. چیزهای مرغوب را امشب میدهند. کالاهای مرغوب وقت عطایش لیلة الرغائب است.
حالا در باب "رغائب" گفتهاند که: "لیلة اول خمیس من رجب، تسمیها الملائکه ذات الرغائب". گفتهاند که اولین شب جمعه ماه رجب را ملائکه بهش میگویند. ملائکه در عالم بالا، بعضی "اعتباری" باشد. چهارده فوریه ولنتاین، روز عشق یا ولنتاین روز قرارداد که ملائکه این روزها را چه روزی بنامند؟ ملائکه با چه حرکات و علائم و ایموجیهایی به استقبال ما بیایند. امروز شب یلدا در باطن عالم یه تحولی دارد صورت میگیرد. این هدایا و کالاهای مرغوب را گذاشتند در باطن عالم. سپردند به این ملائکهای که مسئولیت توزیع و پایین آوردن دارند. سپردند به ملائکه. کدام شب، حساب موضوعی باشیم؟ نیست. گفتهاند که "رغائب" یعنی هرچی که از ثواب عظیم نسبت بهش روایت، همین باب کنار هم ذکر میکنند. آرزوها، اون آرزوها کجا؟ امام علی (علیه السلام) فرمودند که هر شب "رغائب" است ولی اوجش دل توست. در "رغائب" این روایت میفرماید که در مورد دو رکعت نماز، رکعت الفجر (نماز صبح). دو رکعت نماز در دل شب، "ففیها الرغائب". فرمود سحر نماز بخوانید. امیرالمؤمنین: کلیدش نماز است. دو رکعت نماز در دل شب به نحو مطلقاً. حالا میخواهد دو رکعت نماز شب باشد، دو رکعت نافله باشد، هر نمازی، دو رکعت نماز سحر. این دو رکعت شما "رغائب" آن شبت را میگیری. "رغائب" سالت را نه "لیلة الرغائب" میدهند. "رغائب" آن شبت را. هر شبی هر سحری با دو رکعت نماز.
این بحث "رغائب" را توضیح میدهم که "رغبت" چیه. یه آیه داریم "أثر رغبت و رهبت". خدا را خواندن. واژههای جالبی است که معمولاً بین ماها رایج نیست ولی توی لسان بزرگان هست. مثلاً ملکوت، ملک و ملکوت و واژه "رهبوت" هم داریم، "رهبوت"، "جبروت" استفاده. "رغبت" و "رهبت" اینها دو مدل است. با "رغبت" وقتی کف دستت را میگیری بالا، دعای "رغبت". پشت دستت را توی دعا بگیری، میشود دعای "رهبت". این مدلی دیگر ندیدیم کسی دعا کند. در طول تاریخ یه مدل دعا اینه، دعای "رهبوتی". دعای کف دست، دعای "رغبتی". دعای پشت دستی "رهبوتی". توضیح داده بود این نکته را. کف دست علامت "گدایی بنده" است. اگه من دستم را سمت ایشون دراز کنم، کف دست که دراز میکنم معنایش چیه؟ دست میدهد. دست بگذارد. اگه پشت دست گرفتم چیه؟ وقتی میخواهد رفعتش بدهند پشت دست را میگیرد. وقتی میخواهد استنزال کند چیزی را از بالا به پایین بیاورد کف دست را میگیرد. وقتی میخواهد از پایین به بالا برود پشت دست را میگیرد. از بالا به پایین میشود "رغبت"، پایین به بالا میشود "رهبت". درست شد؟ نداریم. شب جمعه اول ماه رجب شب "رغبتی" است، شب "رهبوتی" نیست. دنبالش هم پیدا بکنیم که کدام شب "رهبوتی" است. من ندیدم هنوز.
توی دعاهایم ندیدم دعای "رهبوتی" که اینجا مثلاً پشت دست را بگیر. توی ماه رجب انگشت. اینم باز خیلی بهش توجه نمیشود و به اشتباه خوانده میشود. اون "یا ذالجلال والاکرام" و انگشت تکان میدهند، غلط میخوانند. یه چیز عجیب و غریبی نیست. میگه امام صادق (علیه السلام) به راوی گفتند که ماه رجب بعد نمازهای دعا را بخوان. کل شهر خوانده تا آخر رسیدند "یا ذالجلال والاکرام". دعا را تا سر "یا ذالجلال والاکرام" حضرت تعلیم دادند به اون راوی. راوی میگوید: دیدم که حضرت این دعا را که خواندند، ظاهراً ماه رجب هم باید باشد قاعدتاً. وقتی حضرت این را یاد دادند، میگوید حضرت وقتی این را گفتند دیدم منقلب شدند. خود حضرت شروع کردند انگشت به محاسن گرفتن، یه دست به محاسن گرفتن، یه انگشت سبابه را هم شروع کردند با التجاع تکان دادن. بعد دعا را از اول شروع کردند خواندن. "یا من ارجوه" را به من یاد داده بودند. اثر "یا من ارجوه" را شروع کردند خواندن، "یا ذالجلال" هم بهش اضافه کردند. متن روایت اینه. "ذالجلال" که رسیدند دوباره از نو با گریه شروع کردند خواندن همه را. خود امام صادق (علیه السلام) وقتی که تعلیم میدادند این کار را نکردند. نکته مهمی است. یعنی اصل دعا این جزو اعمالش نیست. دعا، دعاست. در واقع اشانتیون کنار اون دعاست. این حالات در دعای بحث دیگری است. توی ادعیه ما این حالات را نگفتند. قیمتی اهلبیت وقتی دعا را یاد دادند دعا را یاد دادند. وقتی دعا میخواندند یه حرکاتی هم داشتند. این شکلی میکنند. وقتی خودشون خواندند انگشتشون این شکلی کردند. این یک موقعیتی است. یعنی این را میخواهم تذکر بدهند: شما با این وضع دعا را داشته باشید. باطن آدم متأثر از ظاهر است دیگه. ظاهر وقتی که متوجه شد توی قالبی قرار گرفت، توی آدابی قرار گرفت، باطن را متوجه میکند. یکی از حالات دعا دستهای این جوری، این جوری کردهاند. بعضی بزرگان بودند بعد. امام حسین و این دعایی که میگویم بخوانید، دست حالت این شکلی است. حالت التجاع دیگه. آدمی که یه عزیزی از دست داده، یه چیزی حالت سرگشتگی دارد. یک مدل در دعا پشت دست گرفتن است. دعا هیچکدام از اینها بند نیست. شما پشت دستت را هم نگیری دعاست. انگشتت را هم تکان ندهی دعاست. دستهایت را هم تکان ندهی دعاست. این حال شما توی دعا متناسب با مضمون اون دعاست. اگه دعا، دعای "رغبتی" است.
درست شد. "رغبت" چیه؟ "رغائب" چیه؟ ما توی فارسی میگوییم تمایل. یکی از ضعفها و مشکلاتمان هم همینه دیگه. ده تا واژه عربی، یه معادل فارسی بیشتر ندارد. گناه را مثلاً همه واژههای عربی معادلش میشود گناه. میگه معصیت یعنی چی؟ اثم یعنی چی؟ گناه. ذنب یعنی چی؟ گناه. خطا یعنی چی؟ گناه. سیئه یعنی چی؟ گناه. بیکار بودن معنایی دارد؟ زبان فارسی در برابر زبان عربی زبان پویایی است. خودش به نسبت در برابر زبان عربی کشش ندارد زبان عربی را ترجمه بکند. امام باقر فرمودند که تنها زبان دنیا که ترجمه همه زبانهای دنیا را ترجمه میکند. تک واژه بیاورید. واژه "رغبت"، "رهبت" به معنای "تمایل" نیست. "رغبت"، تمایل به علاوه یه سری چیزهاست. صحبت میکنیم. رغبت یعنی چی؟ رغبت چه مدل تمایلی است؟ الان بنده برای شرکت در این جلسه تمایل داشتم، شما هم تمایل دارید. برای شام هم تمایل، تمایلش را دارید بدون خود شام داشته باشید. صرف تمایل باعث رغبت نمیشود. چه تمایلی؟ رغبت وقتی برای رسیدن به چیزی، قید چیزی را که تمایلت را بهش نشان بدهی، این میشود رغبت. حالا اگه بنده امشب مثلاً یه شام خوبی، یه استیکای مثلاً دعوت بودم، در یک، با شرکت بکنم این میشود رغبت. رغبت جلسه اینجا. تمایل دارم شما الان با کرونا مبارزه کردید. پاشید تو جلسه. یعنی قید سلامتی. چرا؟ سحر "رغائب" میدهند. خواب را زد. کلاً سحر خیلی خاصه دیگه. قید خوابم خیلی مهمه. خدا هم اصل اونجایی که بین خواب و اینها گیر میاندازد آدم را. الان قید خواب را میزنی یا نه؟ این پتوئه که این دو کیلوش ساعت یک و دو به بعد هر یک کیلویی دویست کیلو وزنش را کنار زدنش کار سنگینی است. یعنی قویترین مردان هم اینجا توی این کار کم میآورند. ساعت سه و نیم شب کنار بزنیم و پاشی صورتت را بشوری، فعالیت انجام بدهی، خیلی چیز عجیبی است. مادر پسر عمه بنده هم دارد. کثیری از مردم، عنایت خاصی، همه دوست دارند "رغبت". قید وقتی میزنی به خاطرش میآید. توی روزش قید خوردن را زده، روزه گرفته. یک ساعت و نیم وقت گذاشته، یه مایعی گذاشته، یه نشانهای داده از خودش. قید دو تا چیز را زده. دیشب تفریح داشتیم. "رغبت". من کادوی ویژه را به کیا میدهند؟ اونهایی که اهل "رغبت"اند. عید زده. حالا این میشود "رغبت". دعای "رغبتی" بود که قیدشون را میزند. ها! توی مسیری که میخواهد بیاید میترسد که یه وقت نکنه من کم و کسری داشته باشم، به من ندهند. مدارکم جوره. "رغبت" و "رهبت" با هم. قید را زده که بیاید. "رهبت"اش، رحمتش چیه؟ جلسه تعطیل شود یا مثلاً رفقا نیان یا خدای نکرده دلخوری پیش بیاید. هی دلنگرانی با من هست، یه استرسی هست در مورد وضو.
خیلی جالبه. امام رضا (علیه السلام) فرمودند که چرا دست را باید هم پشتش را بشوری هم جلوش را. مرحوم صدوق فرمودند که: "اصل یدین لیقلبهما". دست "ملکوتی" جلوی دست "ملکوتی" دارد، پشت دست. درسته؟ یا واسطه "یدین". خدا هر دو دستش را باز کرده برای عطا. دو دستی گدایی میکند. دست دارد. دو تا دست راست دارد. فضای ذهنیت را به این دست راست و چپ و اینها نکن که خدا دو تا دست دارد. بعد یکی دست، دست نبود. قدرت. کارهای خوب را با این دست راستت انجام میدهی که نماد برکت و میمنت میشود. دست قدرت بر بالای شوم داریم چه مشعمه. خدا قدرت بر مشعمش را فعال نمیکند. کارهای شوم را، کاری که دیگر ازش ناگزیریم با دست راست انجام میدهیم. حالا خدا همه کارهایش با برکت و با میمنت است. بگذار دو تا دستش است. دست نماد. دست نماد اینه. حالا جلو عقبش را بشوریم. این دست را جابهجا میکند. پشتش را میشورند. این از باب رحمت است. "رغبت" اینه که دستهایت را باز کنی، باطن دستت را نشان بدهی. و "رهبت"، رحمت اینه که پشت دستت را بگیری، پشت دستت را نشان بدهی. رحمت فانی است، "رغائب" باقی است. بعضیها هر شب میخوابند. شاسیبلند میخواهم. این "رغائب فانی" هم ماجرایی است واقعاً. امروز رفته بودیم باغ و خدا روزی کند ایشالا همچین جمعی همچین ایامی کرونا و اینها. گفتم که قراره ما به حیوونا کرونا بدیم یا اونا به ما کرونا بدهند. و انواع اقسام حیوانات را جاتون خالی، محضرشون بودیم و زیارت کردیم و گوزن، مارال. بعد آمدیم و رفتیم دیدیم که یه جایی روباه گذاشتند، عقاب و بدبخت چند ده متری بپرد، توی قفسه انداختند. تهش دو متر. خشکید. سگ قطبی که بهش میگویند "هاسکی". سگ هاسکی این ننه مرده بدبخت این مال دمای سیبریه. سرد بود. آفتاب افتاده بود. اون یکی سگه آمده بود سایه کرده بود برای این یکی که بیاید توی سایه که این اذیت میشود. توی خانهها و فریزر عادت به گرما ندارد بدبخت. این رو برداشتند آوردند از سیبری توی قفس انداختند. بسیار عاطفی هم هستند. یه جور خاصی مال مراکش بوده، زندگینامه دارد. برو بگیر بخوان. قشنگترین سفرنامه تاریخی که نوشته شده ظاهراً مال ابن، مال قرن اوایل بعد از حافظ، معدود کتابهایی که مست کرد من را واقعاً به معنای واقعی. اهل سنت هم هست. توی کل دنیا رفته گشته و زنی گرفته. ایران آمده و رفته آفریقا و از خشک مال آفریقاست. جزایری رفته اطراف ژاپن، همان اوایل قرن. بزن بکوب یه جزیره کوچک یه پادشاهی دارد و دو سه تا زن میرقصند. اشعار آشنایی دارد میخواند. گفتم که این چیه؟ گفت این پادشاه ما ایرانیه. اینها هم اشعار حافظه. خاطرات عجیب و غریب. حرم امام رضا بردنش قصابی و بازار و اینها. یه دری بازه و شمعدانی اینها گذاشتند. حرم امام ماست. این سگهای هاسکی را یه جایی بود دمای منفی ده درجه به نظرم و توی از یه نقطهای به نقطه دیگر سیبری که میخواستیم بریم. بعد میگوید که من دیدم که این ارابهران ما که چی میگویند سورتمه خیلی ناز این سگها را میکشد. یک کلمه با اینها تند صحبت بکنی اینها قهر میکنند. وسط لقمه. سر وقت خودش. اینقدر انسانیت. بدبخت حس "تملک" چه فجایعی را که بار نمیآورد؟ یعنی این حیوان بدبخت را از اون زیستگاه خودش آورده اینجا زمین باشد برای اینکه این شهوت او تأمین بشود که توی قفس انداخته بیا پشت قفس من دوست دارم از نزدیک. از نزدیک مثلاً میمون قفس. این حس او تأمین بشود. اینستاگرام که توی دیدن توی قفساند، قفس افتاده. لایک و اینها. قفس بدبخت را از زیستگاه خودش خارج کردند. "رغائب فانی" است اینها. نیست. اتفاقاً شب قید اینها را زدن است. رغبت. اگه کسی اولین کاری که میکند برای قید "رغائب فانی" را بزند. لایک و این بوس فرستادنها، فرستادنها و چه میدانم دور جمع شدنها و کف زدنها و تعریف کردنها و قید این "رغائب فانی" را تا کسی نزند، از اون "رغبت به خدا" خیلی مضامین عالی و فوقالعادهای دارد که احتمالاً دیگه فانیه. بعضی نفوس دنبال "رغبت" فعالیت. اینها دیگه در طلب اینها هلاک میشوند و بدبخت میشوند. وقتی میخواهند برگردند مسیر برگشت نابود. "رغائب باقیه، یجتهد فی اقتناء رغائب الباقیه". پیدا کند، قطعاً به طلبش میرسد.
خیلی جالبه چه شکلی میشود به "رغائب" رسید. این سه تا را اگه داشته باشی اینها کلیدی است که همه حاصل میکنند. نسبت به بلا. اینها دوره شکوفایی ماست. پیام دی ماه ما بد، و ماجرای هواپیما و اینها عرض کردم که بعضی الان کم آوردند. ما پدافند و هواپیما و اینها. تازه اول ماجراست. هنوز خیلی ماجراها هست. اول کار فرمود. یه جوری میشود که همه با هم میآیند توی خیابان یا میگویند "یا مرگ یا ظهور" نشده که هنوز "یا مرگ یا ظهور" نشده. جلویمان اهلیت ندارید. هر دورهای هم که مردم یه بروز و ظهور خوبی از خودشون نشان میدهند. حاج قاسم، ماجرای هواپیما گذاشته توی انتخابات خوبی از خودشون نشان دادند. ما توقعمان، توقعمان زیادتر از این حرفاست ولی در مجموع بازم وظیفه عمل نکردند یا حالا به هر دلیلی نمیزنند. چهل درصد با همه مشکلات محاسبه دیگری حساب کردند. که مشارکت خارجی که توی انتخابات ریاست جمهوری حساب میشود. چهار میلیون خارج از ایران داریم. به اصطلاح فقهی "مهجور" و عقبماندگی ذهنی دارند. اختلالاتی دارند. مشکلات صاحب صلاحیت به حساب بیاید. در زن و مرد افراد صاحب صلاحیت به حساب نمیآید. اون جوری اگه حساب کنیم مشارکت الان پنجاه و هفت است. حالا خلاصه عرض من اینه که "رغبتهای ما". میخواهم اعلام بکنیم. ما چقدر حاضریم هزینه بدهیم در راه اونی که دنبالش میگردیم. اون "رغائب"ی که میخواهیم چقدر. فرمود یه اشارهای به آیات بکنم. مطالعه سوره انبیا آیه نود و آیه (نا مفهوم) بود که خواندم. سوره (نا مفهوم). آیه هفت و هشت: "إلی ربک فرغب". خستگی میگیرد. خسته بشی بعد رغبت پیدا کنی. تو خسته نشدی. "نصب" به معنای "نصب کن" نیست. "نصب" یعنی خستگی. سفرنا. "نصب مساحت" یعنی خستگی. فارغ شدی بعد دوباره خسته کنی خودت را. خستگی ببینی وقتی خسته. نکته بعدی سوره مبارکه قلم. آیات فوقالعاده است. اگه انشالله زنده بودیم و کرونا نجاتمان. بنزین مسئولین و پراید و اینها هیچکدام نتوانستند ما را از شما جدا کنند انشالله. آیه هفده تا سی و شش: باغ داشتم شب که صبح بیایند، قبل اینکه آفتاب بزنه فقرا باخبر بشن. طاغین ما طغیان کرده بودیم. خدا کند که خدا یکی بهتر از این به ما بده. "إنا إلی ربنا راغبون" رغبت پیدا. شرایط سختی و این وضعیت این جوری پیش میآید که یه رغبت ما به اون دوره بیشتر.
رغبت دوستان اگه حالی بود و علاقهای بود بهش مراجعه کنند. و عرض آخرم همین که توی این دوره خدا میخواهد محک بزند. رغبت وارد ماه رجب، شعبان، رمضان میخواهم بکنم. ابری را که بهش جایزه بدهند. اول شب جمعه اول. میخواهم ازش بپرسم چهکارهای؟ رغبت. شب جمعه. شب جمعه، شب شکوهمندی است. شب عجیب. ماه رجب، ماه زیارت است. این "رغبت" ماه ما زیارت قرار دادند. به هر مناسبتی هم یه جوری تنگش یه زیارت کربلا امام حسین انداختند. شب اول رجب برو کربلا، شب جمعه اول رجب، نیمه رجب برو کربلا، بیست و هفت رجب برو کربلا، آخرین رجب برو کربلا. ماه شعبان که دیگه میلاد امام حسین. نیمه شعبان کربلا. کلاً این سه ماه بهشت کربلا است بسته. امام هادی (علیه السلام) که شهادتشون. اینها ما را به زیارت امام هادی (علیه السلام). دوره اوج بلوغ شیعه نسبت به زیارت دوره امام هادی (علیه السلام) با چند تا از این زیارتها، زیارت غدیر، زیارتهای فوقالعادهای که فرهنگ ایجاد کرد برای. حالا بحث زیارت دوره امام هادی (علیه السلام). زیارت را غافل نشود. زیارت نسبت به همه این بقاع و اماکنی که اطراف، فرهنگ بسط پیدا کند. به همه جاهایی که میشود رفت کنارش یک جمعی جمع بشوند. اظهار رغبت بکنند. پولی داد. کربلا که رفتی زیر قبه من و من واسطه بشوم که خدا امام. من امامم درست. دعای منم. خدای سفید به غایت اظهار رغبت بنده مهمه. بحث دعایش لزوماً نیست که اجابت. رغبت نشان داده کربلا یه جایی که خدا دوست دارد در بنده خودش رغبت. اگه کسی حج رفت توی دلشون آمد که خدا خسته شدند، دیگه نمیآیم مکه. این قسمت زیر این اظهار بیرغبتی. خیلی سختم بود ولی دوست دارم زنده باشم بازم افزایش اظهار رغبت کردم. اربعین که میآید. خدا این را دوست دارد. این رغبت است. این خیلی سرمایه ایجاد جان به غربت مظلوم است.
رغبت ما نسبت به امام هادی (علیه السلام) چقدر. ماجرا را ببینید چقدر غریبانه و شبانه دستور داد. هفده بار خودش ملعون با دستور مستقیم حرم اباعبدالله را تخریب. متوکل عجیب و غریبی. آخرش هم پسرش نتوانست تحمل کند. گفت من همه چیز را تحمل میکنم. توهینهای پدرم به امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا را دیگه تا آخر شبانه ریخت و شما نکش. درسته پدر مهدورالدمه ولی تو عمرت کوتاه. شبانه حمله کرد و تاریک بود. توی تاریکی با رفیق. هجده ضربه دیشب. امیرالمؤمنین دلقکی داشت. تراشیده، شکم بزرگ. مسخره میکرد امیرالمؤمنین را. متوکل هم شعر میخواند. امیرالمؤمنین خیلی به من توهین کرد ولی من تحمل توهین به فاطمه (سلام الله علیها) متوکل. دستور داد شبانه امام هادی (علیه السلام) را احضار. مجلس شرابش. پیشنهاد شراب، گوشت، خون و نامحرم را گفت. خوب پس لااقل باید شعر بخوانی توی این قبر و قیام شب جمعه اول ماه رجب، "لیلة الرغائب". همین بس است دیگه برای اینکه گریز خون نامعلوم. روحانی عزیز ما که سالگرد شما اهل مازندران به ایشون خیلی ارادت دارید. واقعاً حق همینه باید بهشون ارادت. با دست بسته ببرم توی مجلس شراب. عکس گناه. آدم وقتی میشنود چه حالی پیدا. بزرگی را تحقیر. مجلس شراب کفایت. حالا من از شما بپرسم. اگه شما با خبر امام. اولاً با دست بسته نه با سر بریده وارد مجلس شراب. با طناب همه را به هم بسته بودند. با دست بسته وارد مجلس شراب کرده. همه را نشان بدهد. نمیخواهم روضه را باز بکنم. روضه مفصل. یزید ملعون مشغول. تشتی را وارد کردند. تشت طلا. چه فجایعی رخ داده. چطور جسارت کرد. بین سر نازنین در این جلو گذاشت و شروع کرد بالای این سر شراب خوردن و شطرنج بازی. شراب دیدید و هر وقت شطرنج از این دیدید به یاد جد من اباعبدالله باشید که بر سر بریده او شراب خوردند و غبار مظلومیت جد من باشد که بالای این سر شراب خورده. سرک میکشند میخواهند توی این تشت را ببینند. لا اله الا الله. اینجا درد دارد که با پشت پا. زمین بود. یزید هم بالا سر. بچههای سرک کشیدند بلند شدند. هی عقب میزدند یه چیزی مو برده بودند. کسی به اینها چیزی نگفته بود ولی فهمیده بودند انگار بابا توی این خیالشون راحت شد که این سرسرای باباست و دیگر تاب نیاوردند. اون نازنین اباعبدالله. خوبی یکی از اهل جلسه: نامرد. نزن. خودم با چشمهای خودم دیدم پیغمبر این لبها را. السلام علیک یا اباعبدالله. و شب جمعه اول ماه رجب آمدیم. رغبتمان را به تو نشان. یا اباعبدالله. رغبت ما به شماست. عزای ما دست شماست. عنایاتی که به ما میشود از کانال این مردم بیگناهاند. گرفتاریها هجوم آورده. اطلاعات از زمین و آسمان میبارد. این ملت، ملت شماست. گریه کن شما. سینهزن علم شما را توی این عالم این ملت سرپا نگه داشته. میدانیم شما رها نمیکنید ما را. این ملت، ملت اربعین است. ملت پیادهروی. هر جور شده کشان کشان خودشان را کربلا میرسانند. میدانیم دست ما را رها نمیکنی. شب جمعه دست به دامن شما بشویم. یا اباعبدالله. و علیک منی سلام الله أبدًا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم و السلام.
در حال بارگذاری نظرات...