تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت، بخش اول، مهندسی فهم در قرآن

تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

✔ سلسله مباحث مهندسی خلقت که در دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی ارائه شده در چند بخش پیگیری می شود که شمای کلی آن بدین شرح است:

بخش اول: مهندسی فهم در قرآن

در این بخش ، جایگاه قرآن و نحوه بهره بردن از آن برای کشف مهندسی خلقت طرح می شود.

بخش دوم: نظام تسخیر

در این بخش ، تعریف مرحوم علامه طباطبایی از نظام تسخیری و توضیح قرآنی ایشان برای این نظام طرح می شود.

بخش سوم: نظام تقدیم

در این بخش ، مباحثی پیرامون «غیب» و «ملکوت» و نسبت دنیا و آخرت طرح می شود.

✔ در انتهای این بخش به شرح و بررسی کتاب آن سوی مرگ پرداخته شده است.

جلسه اول

دریافت
متن جلسه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

  • نرم افزاری به تازگی مرسوم شده به نام “Waze / ویز” .
  • البته من نمی دانم این نرم افزار واقعا اسراییلی هست یا نه…در حال حاضر آنچه که مهم است قابلیت های این برنامه است.
  • “ویز” از قوی ترین برنامه های مسیریاب می باشد که امکانات فوق العاده و منحصر به فردی دارد.
  • و بر مبنای سامانه موقعیت‌یاب جهانی برنامه ریزی شده.
  • این نرم افزار به شما در تشخیص مسیر ها کمک می کند و حتی به شما نشان می دهد که در کجاها سرعت سنج و دوربین های مدار بسته پلیس قرار دارد که جریمه نشوید! بهترین مسیر ممکن را برای شما انتخاب خواهد کرد.
  •  این نرم افزار سرعت ماشین شما را با دقت بسیار بالایی می سنجد و آن را به شما نمایش می دهد.
  • علاوه بر این در اماکنی که تصادف رخ داده است، علامتی ظاهر می شود که شما از آن مسیر ها عبور نکنید.
  • اطلاع دادن به راننده ها با نزدیک شدن به دوربین های پلیس، دوربین های کنترل سرعت، چراغ راهنما و …
  • حتی زمان تقریبی برای رسیدن به مقصد را بیان می کند فقط کافی ست شما مبدا و مقصد مورد نظر رو به این برنامه بدهی.
  • حتی سرعت حرکت در کوچه ها ی موجود در مسیر هم براش تعریف شده است، و این توانایی را دارد که در این باره هم به شما اطلاعات بدهد.
  • اگر جایی پشت چراغ قرمز ایستادید و یا ترافیک بود، به شما زمان جدید خواهد داد که الان با توجه به ترافیک انقدر از حرکت عقب افتادید.
  • اگر یک کوچه را اشتباه رفتید خودش به صورت خودکار مسیریابی می کند که با توجه به موقعیت کنونی چطور از این مسیر جدید برای رسیدن به مقصد استفاده کنید، و اینکه چقدر زمان رسیدن زیاد شده و اینکه چقدر تغییر مسیر قرار است انجام بگیرد.
  • این نرم افزار سخنگوی صوتی دارد و می تواند تمام جزئیات مسیر را به زبان شما بیان کند.
  • دلیلی که اینها را در رابطه با این نرم افزار عرض کردم این است که من با خودم فکر میکردم که وقتی بشر یک همچین چیزی توانسته طراحی بکند آن هم برای اینکه در مسیر نماند و گم نشود ، یعنی خالق بشر عاجز بوده از اینکه همچین چیزی درست بکند برای اینکه در مسیرِ حرکت به سمت او ، نمانیم و گم نشویم؟
  • بعد دیدم قرآن دقیقا یک همچین چیزی ست.
  • این نرم افزار چند شرط دارد تا بتوانی از آن استفاده کنی.
  •  اول این که باید وی پی ان (فیلتر شکن) داشته باشی چون این برنامه با وجودی که قابل دانلود است اما فیلتراست.
  • دوم اینکه باید به جی پی اس اتصال پیدا کند.
  • و سوم اینکه اتصال به اینترنت هم لازم است.
  • اینها اگر نباشد این نرم افزار اصلا کار نخواهد کرد. و وقت شما را تلف می کند و شما را حتی خسارت زده می کند.
  • چون اگر نتواند آپدیت بشود ، نمی تواند سریع به شما جهت جدید را بدهد پس بیشتر گم می شوید و اعصابتان را خرد می کند.
  • قرآن در مورد خودش تعبیرش این است:
  • وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا (اسراء / ۸۲)
  • پس قرآن برای ظالمین تعریفش این است که او را اذیت می کند ، یعنی ظالم از قرآن استفاده کند گم می شود و قرآن برای او خسارت زاست!
  • تعابیر قرآن عجیب است ، می فرماید:
  • … یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا (بقره /۲۶)
  • یعنی این قرآنی که هدایتگر است و راه را نشان می دهد، عده ای  را هم گمراه می کند!
  • اصلا یک عده ای هستند که با همین گم می شوند.
  • خیلی جالب است ، آیات را بخوانید واقعا یک وقت هایی آدم نمی تواند دقیق وارد عمق مفهوم آیات بشود. که یعنی چه؟ آدم چطور گم می شود؟ چطور قرآن باعث گم شدن می شود؟
  • یکی از  دلایل گم شدن این است که آدم ( فیلتر ) باشد.
  • انسان چطور ممکن است فیلتر باشد؟
  • خود قرآن می فرماید یک عده نمی توانند از آن بهره ببرند. چرا؟
  • چون اینها فیلترند؟
  • أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‌ قُلُوبٍ أَقْفالُها (محمد /۲۴)
  • چرا اینها تدبر در قرآن نمی کنند؟
  • تدبر یعنی این که مسیر رو قدم به قدم به تو بگوید.
  • چرا تدبر نمی کنند؟ جواب می دهد:
  • … أَمْ عَلى‌ قُلُوبٍ أَقْفالُها
  • قرآن می گوید دل ، فیلتر شده ، قفل خورده ، آن هم نه یک عدد…می فرماید:” أَقْفالُها “
  • یعنی چندین قفل دارد ، یعنی این دل چون فیلتر دارد و نمیتواند بهره ببرد لذا گم میشود در این عالم.

جلسه دوم

دریافت
متن جلسه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • نکته ای را جلسه ی قبل عرض کردیم درباره اینکه قرآن کریم مثل نرم افزارِ جهت دهی می ماند که اگر انسان اتصال به این نرم افزار داشته باشد و موقعیت های خودش را برای آن  تعریف کند می تواند مسیر درست حرکت را پیدا کند .
  •  حالا نرم افزاری که جلسه قبل معرفی کردیم و قرآن را به آن تشبیه کردیم ، استفاده از آن شرایطی داشت که اگر مورد توجه قرار نمی گرفت، از این برنامه بی بهره می ماندیم و چه بسا خسارت زده می شدیم.
  • نکته ای که هست این است که آیا قرآن ، همچین قابلیتی دارد که بخواهد تمام مسیر ها را برای هرکسی با شرایط متفاوتی که نسبت به دیگر انسان ها دارد مشخص کند؟
  • چون هر فرد یک نوع مواجهه و آسیب و مشکلی در زندگی دارد ، و حتی در ابتلا به یک گرفتاری خاص برای هر فرد ، تفاوت های فراوانی وجود دارد با دیگران انسان ها.
  • حضرت آیت الله جوادی آملی می فرمودند:
  • من برای سردرد (ایشان میگرن شدید دارند) اوایل انقلاب (سال ۶۰-۶۱) برای معالجه به انگلیس رفته
  • بودم آنجا به من گفتند که الان ما بیش از سه هزار
  • نوع سردرد کشف کرده ایم!
  • وقتی که یک سردرد این همه اقسام دارد!
  • بعد شما ادعا داشته باشی که قرآن می تواند ، همه مشکلات را در همه ی ابعاد جواب گو باشد آیا می شود؟
  • ببینید ما یک موقع های گزافه گویی می کنیم!
  • در جهتی که مسیر برای خودِ ما روشن نشده و خودِ ما از این قرآن استفاده نکرده ایم و حتی خودمان دقیقا نمی دانیم چه می گوییم، و یک ادعای کلی می کنیم ، مثلا این حرفهایی که خیلی آدم می شنود ، که آقا همه ی علوم در قرآن است.
  • بعد شبهه ایجاد می شود که یک نفر می گوید که مثلا فلان رشته مثل هوافضا که من می خوانم، کجای قرآن در رابطه با آن گفته شده؟
  • حرف این نیست که این رشته و آن رشته و این ماده درسی و فلان چیز در قرآن هست یا نیست!
  • حرف این است که شما اگر جهت دهی بخواهید بکنید موقعیت شما را قرآن تعریف می کند.
  • که از این موقعیت به نسبت آن هدف و مقصدی که می خواهید بروید چه مسیرهایی را در پیش دارید .
  • این را قرآن برای شما تعیین می کند! اصل حرف این است.
  • من در این موقعیتی که هستم ، با این رشته ای که دارم ، با این درسی که می خوانم و با توجه به آن هدفی که دارم، خودم را به قرآن عرضه می کنم ، اینجا قرآن معین می کند که شما از چه سمتی بروید.
  • چه مسیرهایی پیش روی شماست و چه موانعی سر راه تان قرار میگیرد.
  • در ذیل آیه شریفه ی:
  • وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمین‏»(نحل:۸۹)
  • مرحوم علامه طباطبایی بحثی را دارند که :
  • این ” تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ “برای هرچیزی که ربط به هدایت دارد یا برای هرچیزی که درعالم هست، قران تبیان است، یعنی همه چیز را بیان کرده.
  • تبیان صیغه مبالغه ی” بیان ” است ، ” بیان ” وقتی ست که یک چیزی کامل واضح میشود و این مسئله از مسائل دیگر جدا می شود.
  • برای مثال اگر یک کتاب را از کتابخانه برمی دارید این انتخاب واضح است و در دست شماست و برای شما در قیاس با سایر کتب نمود دارد ، این می شود ” بیان” آن کتاب، یعنی آن کتاب برای شما مبیّن شده ، وقتی “بیان” خیلی اوج پیدا کند میشود ” تبیان “.
  • تبیان یعنی به هرچیزی که اصابت بکند و در برابر هرچیزی که قرار بگیرد او را هم روشن می کند.
  • قرآن هم بیان است و هم تبیان.
  • قرآن در برابر هرچیزی که واقع بشود به شما نشان می دهد حقیقت آن چیست.
  • قرآن نوری ست که روی هر چیزی بیاندازی تا اعماقش را به شما نشان میدهد ، ذاتیات و عرضیات و جواهرش را روشن می کند .
  • خب حالا چطور می شود استفاده کرد از این قرآن؟
  • آیا برای همه است؟ آیا همه می توانند از آن استفاده کنند؟
  • جواب این است که بله ، مرحله بیانش برای همه است.
  • هذا بَیانٌ لِلنّاسِ( آل‌عمران: ۱۳۸)
  • بیان ، مرتبه ی سطحی قرآن است، قرآن معارف و حرفهایی دارد که ساده گفته شده و هر کسی عربی بداند ، می تواند از بیان قرآن بهره ببرد.
  • مرحوم علامه در مقدمه المیزان بحثی دارند ، که آیا فهم قرآن مخصوص انبیا و اولیا و معصومین است یا برای همه است؟
  • حرف غلطی رایج است که آقا فهم قرآن فقط برای امام و معصوم ممکن است.
  • نه ! …این حرف غلط است.
  • علامه  می فرماید همه قابلیت فهم قرآن را دارند ، قرآن (بَیانٌ لِلنّاسِ) است و با همه درحال حرف زدن است، هرکس عربی بداند، حرف قرآن را میفهمد.
  • اما اعماق قرآن رو کسانی می فهمند که :
  • لا یَمسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ (واقعه:۷۹)
  • آنهایی که به مقام تطهیر رسیدن آنها به اعماق قرآن دست پیدا می کنند، که این بحث دیگری ست. اما در حد این ظواهر آیاتی هست مثل:
  • وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ…. (بقره : ۱۷۹)
  • …وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا(مائده: ۳۲)
  • الان کسی هست که این را بخواند و نفهمد منظورش چیست؟
  • …‏مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً …(مائده:۳۲‏)
  • کسی یک نفر را بکشد انگار همه ی مردم را کشته.
  • آیا فهم این دشوار است؟
  • هرکسی در هر سطح سوادی متوجه فهم آیه میشود.
  • این جور آیات در مقام (بَیانٌ لِلنّاسِ) هستند.
  • مرتبه ی دوم  مقام ( تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ء) است.
  • حالا در برابر هر چیزی که قرار بگیرد آن شی را هم واضح می کند، این ویژگی نیازمند داشتن مراتب بالاتری ست. این تطهیر می خواهد (لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ) ، وقتی فرد خودش منور شود و قرآن به درون او تابیده شود و اول خودش را روشن کند، او حالا در برابر هرچیزی که قرار بگیرد با نور قرآن می تواند تبینش کند .در اینجاست  که اهل بیت می فرمودند:
  • هرآنچه که درعالم رخ دهد را ما در قرآن می بینیم.
  • امام صادق (علیه السلام) فرمود :
  • من در سوره مبارکه حمد تمام وقایعی که درعالم رخ خواهد داد تا قیامت را می توانم به شما بگویم ، و این را هم از خود آیات بیرون می کشم.
  • (هذا خبرکم و خبر من قبلکم و خبر من بعدکم و خبر ما هو کائن الی یوم القیامه)
  • یعنی تا روز قیامت هرچه که بخواهد اتفاق بیافتد در این سوره هست….البته در باطنش است ، یعنی وقتی امام و معصوم این کلمات را می خوانند ، می دانند که مثلا در دوره   غزنوی چه کسانی حاکم می شوند و آن هم از چه سالی تا چه سالی.
  • خود امام فرمود که من هر چه که میگویم از من بپرسید این مربوط به کدام آیه از قرآن است.
  • این ویژگی قرآن از عجایب عالم است! پس این نیست که من دانشجو با فلان رشته ی خاص خودم رفتم دنبال قرآن و به آن مراجعه کردم بتوانم این ریزه کاری ها را متوجه بشوم و فرمولهای پیچیده را از آیات قرآن بیرون بکشم، به این سادگی نیست.
  •  ولی گاهی افرادی از اهل باطن هستند که به بخشی از حقایق دست پیدا کرده اند ، مرحوم علامه طباطبایی می فرمودند که آقای قاضی از آیات ابتدایی سوره مبارکه طه که به ظاهر هیچ ربطی هم به طی الارض نداره، توانسته بودند قواعد و فرمولهای طی الارض را کشف کنند و طی الارض ایشان با آیات ابتدایی سوره طه بود.
  • طی الارض یکی از مراتب و خواص پایین آیات قرآنی ست.
  • خود قرآن می فرماید:
  • وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى‏ بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمیعا”،(رعد:۳۱)
  • به تعابیر قرآن راجع به خودش دقت کنید میگوید با من می توانید:
  • ( کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى‏ )با اموات صحبت کنید.
  • ( سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ ) کوه را جا به جا کنید.
  • ( قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ )طی الارض کنید.
  • این آیات بیانگر تبیان است . تبیان لکل شی هست اما لکل نفس نیست.
  • بیان برای همه ی مردم است، اما مقام تبیان برای همه مردم نیست و درجاتی می خواهد که در جلسه بعد شرح می دهیم.

جلسه سوم

دریافت
متن جلسه سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • این جلسه را با یک سوال شروع می کنم.
  • شاید برای بسیاری از ما جالب باشد ، که اگر انسانی را سراغ داشته باشیم که سر از غیب دربیاورد و وقایع آینده را پیش گویی کند. و این پیشگویی هم مبتنی به واقعیت باشد ، نه از روی حدس و گمان.
  • اگر یک همچنین انسانی واقعا دردسترس ما باشد ما برای فهمیدن آینده ی خودمان به او مراجعه خواهیم کرد یا نه؟
  • قطعا مراجعه می کنیم.
  • جناب رجبعلی خیاط می فرمود : بعضی ها نخ سوزنشان هم گم می شود به سراغ من می آیند و از من می پرسند… مسائل جزئی را می پرسند تا اینکه مثلا نوه سوم من چه کاره میشود…یا من برای پسرم از کجا زن بگیرم؟
  • اگرکسی بداند همچنین فردی وجود دارد که خبر دارد از مسائل ، حتما می رود و جزئیات آینده اش را از او می پرسد . خب حالا سخن من این است.
  • در رابطه با حضرت امام خمینی(ره) یک سری خاطرات ذکر شده که اینها را نمی شود رسانه ای کرد، و حتی در مستند امام هم نمی شود اینها را پخش کرد،برای اینکه عموم مردم اگر این خاطره را بشنود ذهنیتشان نسبت به امام ممکن است خراب بشود.
  • مرحوم حاج احمدآقای خمینی می فرماید که ما ماجرای حزب جمهوری که پیش آمد و هفتاد نفر از سران مملکت و نیروهای نخبه و ناب ، درست بعد از یک هفته که بنی صدر سقوط کرده و کشور در بحران بود به شهادت رسیدند ، مانده بودیم که این خبر را چطوری به امام بدهیم ، که امام شوکه نشود و  سکته نکند.
  • کلی مقدمه چینی کردیم قرار شد من بروم و به امام اینجور خبر بدهم که: آقای بهشتی بستری شدند بیمارستان، و حالشان خوب نیست ، بعد بگم ایشان از دنیا رفت و بعد کم کم شهادت بقیه را هم به امام خبر بدهم.
  • در زدم وارد اتاق شدم و عرض کردم آقا یک خبری برای شما دارم ، آقای بهشتی …
  • میگوید امام نگذاشت جمله ام تمام بشود فرمود: قضیه حزب جمهوری را می خواهی بگویی؟ حزب را منفجر کردند؟
  • حاج احمدآقا متعجب پرسیده بودند:  شما از کجا فهمیدید؟
  • امام گفته بودند که: الان بی بی سی گوش میدادم، آنجا گفت.
  • حاج احمد آقا می گوید ما ماندیم ببینیم امام موضعش نسبت به این موضوع چیست، وخیلی نگران بودیم برای حال ایشان… چون یک روز قبل از انفجار حزب ، آقای خامنه ای را ترور کرده بودند، و از طرفی هم امام یک سال قبل عمل قلب کرده بودند، و این شرایط خیلی تنش زا و بد بود برای ایشان.
  • میگوید  آمدم ببینم آقا چه کار می کند ، بعد این ماجرا…دیدم امام مثل یک پیرزن نشسته و قرآن می خواند.
  • شبی هم که اعلام جنگ شد امام نشسته بود قرآن می خواند. این تکه از خاطره که نمیشود گفت این است که، امام روزی دوازده نوبت قرآن می خواندند.
  • شما این مطلب را به مردم بگویی، عده ای ناراحت می شوند و اعتراض می کنند که مگر رهبر بیکار است؟ کشور انقدر کار و مشکلات دارد آن وقت شخص اول مملکت کار را بگذارد کنار و دائم بنشیند قرآن بخواند ؟ کار مردم واجب تر است یا قرآن خواندن؟
  • نظر مردم نسبت به قرآن خواندن این است که یک امر عبادی است.
  • اما نگاه اهل بیت نسبت به قرآن این است که این همان رفیقیست که چشم برزخیش باز است و باید بروید همه چیز را از او بپرسید.
  • ویژگی امام خمینی این بود که امام، قرآن را رمزگشایی کرده بود و بلد بود وقتی سوال دارد چطور برود و از این قرآن بپرسد و جواب بگیرد.
  • ما که بلد نیستیم می رویم قرآن را فقط به چشم عبادت نگاه می کنیم و می گوییم مگر بیکاری یک بار خواندی بس است؟!
  • امام که به خاطر ثواب قرآن نمی خواند، نگاه امام مسیر یابی ست.
  • خب قرآن ! حزب جمهوری منفجر شد ، بگو چه کار کنیم؟
  • الان جنگ شد ، بگو چه کار کنیم؟
  • قطعنامه را امضا کردیم ، بگو الان چه کار کنیم؟
  • حکیم الهی ربانی چنین شخصیتی دارد . ما تصورمان راجع به امام خمینی چیست؟
  • حاج آقا مصطفی خمینی سال ۵۶ از دنیا رفتند. ایشان یک تفسیری دارند پنج جلد است ، یک جلد و نیمش تفسیر سوره حمد است و بقیه آن تفسیر چهل و شش آیه اول سوره بقره است . این تفسیر معادل ندارد ، چرا که به هر آیه که رسیده است آیه را از نظر علم بلاغت ، اصول ، فقه، فلسفه ، کلام  و .. نزدیک به بیست یا سی تا علم دیگر مورد بررسی قرار داده است .
  • در تفسیر ایشان سه جا درباره امام (خمینی) دهه چهل صحبت کرده و تعبیرش این است.
  • هرجا که می خواهد نقل قول قرآنی از پدرش (امام خمینی) بکند میگوید پدرم که به اسرار قرآن آگاه است اینگونه فرمود (و قال الوالد المحقّق العارف برموز الکتاب و بعض أسراره‏)
  • این مشخص است که ایشان امام  را شناخته و می داند که امام چه ارتباط عمیقی با قرآن دارد.
  • واژه زیبایی که میشود راجع به امام به کار برد این است که امام ، مهندسی قرآن بلد بود.
  • امام سجاد(علیه السلام) فرمود:اگر همه عالم مرا رها کنند و تنها بگذارند،و من درغربت قرار بگیرم، اگر قرآن با من باشد وحشتی نخواهم داشت.
  • چرا؟
  • چون قرآن رفیقیست که از همه ی حقایق خبر دارد و امام معصوم با این رفیق انس دارد و حتی گفته شده که در روز قیامت ، قرآن به صورت یک موجود بسیار زیبا محشور میشود و تازه در  آنجاست که همه متوجه می شوند که هیچ کس نتوانسته از او استفاده کند و قرآن بکر (دست نخورده) است . یعنی هیچ کس واقعا نتوانسته آن را رمزگشایی کند.
  • رمزگشایی و فهمیدن اسرار قرآن در اثر انس با قرآن ایجاد میشود.
  • اینکه چطور به رموز قرآن دست پیدا کنیم ،فرمول هایی دارد..که ان شاءالله در جلسات آینده بیشتر صحبت می کنیم.

جلسه چهارم

دریافت
متن جلسه چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • در رابطه با رمزگشایی قرآن که رمز ورود به عالَم است، جلسات قبل صحبت کردیم ، که اگر کسی از قرآن توانست رمزگشایی کند از همه ی عالم می تواند رمزگشایی کند و اگر قرآن ، مجهول بود تمام عالم در حقیقتِ خودش برای انسان مجهول خواهد بود.
  • رمزگشایی از قرآن خودش کلید هایی دارد که چند جلسه ای باید در این مورد مفصل صحبت کنیم.از خود قرآن کمک بگیریم و با توجه به رمز ها و کد هایی که قرآن می دهد ، کشف کنیم چطور از قرآن استفاده کنیم.
  • یکی از نکات مهم درمورد قرآن این است که قرآن مثل یک نقشه و اطلس می ماند و می دانیم که نقشه و اطلس مطالعه کردنی نیست ، مثلا شما نمی نشینید ، بگویید چه جالب این خیابان اینجاست و یا فلان شهر آنجاست و یا چه جالب ، این خیابان بن بست است.. . اینها اصلا جذابیتی ندارد.
  • نقشه به درد کسی می خورد که رونده است و در مسیر حرکت می کند.
  • این واژه ی رونده یا راهرو معادل عربی آن در ذهن ما چه واژه ای است؟
  • بله معادل عربی اش “سالک” است. پس قرآن به دردچه کسی می خورد و چه کسی می تواند از قرآن
  • رمز گشایی کند؟ کسی که سالک باشد، کسی که حرکت دارد ، و رونده است.
  • کسی که رونده نیست ، وقتی قرآن را می خواند ، آن را پس می زند. این از اسرار قرآن است و حتی خودش می فرماید که یک عده ای را پس می زنم و یک عده را گمراه می کنم (… یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا … (بقره:۲۶)
  • وقتی قرار نیست سالک باشی، خواندن و حفظ کردن قرآن سود آنچنانی ندارد و چه بسا گمراه کننده هم بشود .این را هم بدانید گاهی ما نوع مواجه مان با قرآن لذت بردن از این الفاظ وآهنگ و اینهاست، مثل این می ماند که شما نقشه مشهد را در دست بگیرید و مسیرهای منتهی به فلان چهار راه را ده بار با صوت بخوانید و لذت ببرید، البته قرآن یک تفاوتی دارد ، و آن این است که قرآن نور است و در هر قیاسی که با او ارتباط برقرار کنید اثر بخش است.
  • اما اصل ماجرا این است که تا کسی رونده نباشد از حقایق قرآن بهره ای نخواهد برد و از آن رمزگشایی نخواهد کرد.
  • من جلسه اول قرآن را تشبیه کردم به یک نرم افزار و الان می خواهم تشبیه دیگری بکنم ، قرآن را تشبیه به گوگل ارث (نقشه سه بُعدی زمین) می کنم ، قرآن همچون نقشه ای است به شرطی که شما بلد باشید زوم کنید و پایین بیاید.
  • گوگل ارث به این صورت است که شما هر چه بخواهید فضا برایتان بازتر بشود و تصویر شفافی از مکان مورد نظر به شما بدهد باید در نقشه زوم کنید و به عمق نقشه دست پیدا کنید ، حالا ارتباط با قرآن هم باید به همین شکل باشد.
  • واژه سلوک در قرآن به این معنا نداریم و واژه اصلی که معادل این سلوکی است که ما میگیم واژه تقوا ستدر قرآن آمده است ( یَنَالُهُ التَّقْوَىٰ ) نیل پیدا کنید به وسیله تقوا.
  • لَنْ یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَٰکِنْ یَنَالُهُ التَّقْوَىٰ مِنْکُمْ ۚ کَذَٰلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ ۗ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ(حج:۳۷)
  • حضرت آیت الله جوادی آملی ذیل این آیه می فرمودند که:این آیه درمورد قربانی است و می گوید اینها قبلا قربانی که می کردند خون این قربانی را می زدند به کعبه ، قرآن نازل شد که این خون نیست که به من می رسد و حتی گوشت هم نیست که به من می رسد ، این که قربانی کردید نه خونش به خدا می رسد و نه گوشتش ، بلکه (وَلَٰکِنْ یَنَالُهُ التَّقْوَى)ٰ ..چیزی که به خدا می رسد تقواست.
  • آیه خیلی لطیف است..ایشان می فرمودند تقوا که وصف است و متصف می خواهد، تقوای خالی که به خدا نمی رسد ، “تقوا” کسی را می خواهد که تقوا داشته باشد وقتی کسی تقوا دارد، و تقوای او به خدا می رسد یعنی خودِ این متقی هم به خدا می رسد و نایل می شود به خداوند ،تعبیر قرآن واژه “نیل” است، ( یَنَالُهُ التَّقْوَى ) به جای سلوک ، واژه نیل را به کار برده.
  • متقی نایل میشود به خدا.
  • لذا قرآن می فرماید: ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ(بقره:۲).
  • چون اینها نیل دارند ، پس این ها از هدایت بهره می برند و هدایت قرآن برای متقین است.

جلسه پنجم

دریافت
متن جلسه پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • تشبیهی در جلسه قبل خدمت عزیزان عرض شد، البته قرآن را نباید تشبیه کرد ، چون قرآن اشرف حقایق است و بالاتر را با پایین تر تشبیه نمی کنند ، اما ما این گوگل ارث (نقشه سه بُعدی زمین) را بیان کردیم چرا که برای روشن شدن و باز شدن بسیاری از زوایای قرآن ، نکات خوبی دارد.
  • وقتی در گوگل ارث آن تصویر اولی که از نقشه دارید را نگاه می کنید، این یک مختصات کلی به شما می دهد که در مجموع می بینید که کره زمین چند تا قاره دارد ،چقدر از آن آب و چقدرش خشکی است و اتصال اینها به همدیگر چطور است ، پس این نقشه ابتدا یک تصویر کلی به شما می دهد.
  • در ارتباط با قرآن هم همین طور است ، قرآن هم یک نقشه کلی از عالَم است و یک علم اجمالی به ما میدهد.
  • می گوید قیامتی هست،خدایی هست،ملائکه ای هستند،غیبی هست و این نکات ، همه اجمالی است و برای ما شفاف نیست، شفافیت این موضوع ها وابسته است به اینکه که شما به عمق آیات راه پیدا کنید تا مفهوم شفاف تر شود ، همان طور که هر چه بیشتر روی نقشه زوم کنی، تصویر واضح تر میشود.
  • خود قرآن هم به این شفافیت اشاره کرده و فرموده:
  • کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ (تکاثر:۵و۶)
  • شما اگر (عِلْمَ الْیَقِین) داشته باشید همین جا در همین دنیا جهنم را می توانید ببینید.
  • مرحوم آیت الله بهجت اینگونه بودند که شب های جمعه در نماز ، رکعت اول ، سوره جمعه و رکعت دوم سوره اعلی را می خواندند و وقتی در سوره اعلی به این آیه ی
  • ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیهَا وَ لا یَحْیَا (الأعلى:۱۲و۱۳)
  • می رسیدند گریه شان اوج می گرفت .البته ایشان چند جای نماز این طور حزین می شدند یکی در سلام سوم نماز وقتی می گفتند:
  • السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
  • و یکی هم وقتی به آن آیه ی سوره اعلی می رسیدند . برخی از اساتید می فرمودند رمز این حال این است که چون ایشان حقیقت آیه (یعنی جهنم) را می بینند ، از همین دیدن است که متاثر می شوند و اشک می ریزند.
  • نه از فهمیدنش بلکه از دیدنش.
  • اگر کسی اینقدر در قرآن عمیق بشود ، حقایق اینطور برایش روشن و شفاف می شود.
  • خود قرآن فرموده: لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ(تکاثر:۵)
  • استاد آیت الله جوادی آملی در رابطه با علم یقین می فرماید، این عبارت در رابطه با این دنیاست ، وگرنه در آن دنیا کفار هم همه چیز را می بینند ، دلیل ندارد که بگوید علم یقین داشته باشید جهنم را می بینید !
  • پس در این دنیاست که اگر علم یقین داشته باشید حقایق اشیا را می بینید ، حقایق نفوس را می بینید ، ملکوت عالم را می بینید ، چون هر خبری هست در ملکوت است در مُلک که خبری نیست و این دیدن وابسته به شفافیت است.
  • آدمهایی که لایه به لایه توانسته اند حجاب ها را از نفس خودشان کنار بزنند و … فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ (ق:۲۲) بشوند ،یعنی پرده ها کنار برود و چشم ها تیز بین بشود…آن وقت است که تا اعماق ماجرا را می بینند.
  • حجاب های نورانی و ظلمانی کنار زده می شود و انسان به معدن عظمت می رسد ، درست مثل همان حالتی می ماند که شما روی نقشه زوم می کنید…زوم کردن یعنی اینکه شما لایه لایه حجاب ها را کنار زده اید.
  • این لایه ها را چه چیزی از نفس ما کنار می زند؟
  • در جلسه قبل عرض کردم قرآن می فرماید با تقواست که حجاب کنار می رود. پس اگر شما با تقوا یک لایه را کنار زدی فهمت از عالم عمیق تر می شود:
  • یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا… ( الأنفال:۲۹)
  • تقوا که داشته باشید به شما فرقان می دهند. عمیق تر می بینید ، خوب تشخیص میدهید و جزئیات برایتان مشهود می شود.
  • … وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ …(بقره:۲۸۲)
  • می گوید تقوا داشته باش ، من معلمت میشوم ، با تقوا و طهارت حجاب ها کنار زده میشود لذا فرمود:
  • لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ (واقعه:۷۹)
  • حقیقت قرآن و آن لایه ی عمیق قرآن که اگر کسی به آن لایه برسد همه عالَم برایش شفاف می شود ، و همه عالم را در تمام جزئیات و ابعاد و زوایا می تواند بشکافد این وابسته به طهارت است .که بالاترین درجه طهارت مربوط به اهل بیت است .
  • …یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (احزاب:۳۳)
  • لذا بالاترین درجه درک از این قرآن را اهل بیت دارند.
  • وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ(انعام:۵۹)
  • آنها هستند که همه ی حقایق این عالَم را از قرآن درک می کنند .یعنی برای تک تک احادیث و روایاتی که ذکر کردند منبع قرآنی دارند ، اینجاست که می فرماید هر سخنی که به زبان آوردم از من بپرسید از کجای قرآن بیرون کشیده ام.
  • سوالی که پیش می آید این است که اگر واقعا همه چیز قرار است با قرآن روشن شود ، دیگر ابتلا و امتحان معنا ندارد ، برای مثال امیرالمومنین می داند اگر به جای پیامبر بخوابد ، کشته نمی شود، خب این که دیگر فضیلتی ندارد یا ابراهیم خلیل الرحمان می داند هر چقدر این چاقو را بر گلوی فرزندش بکشد، سرش بریده نمی شود، هر کس دیگر هم جای او بود این امتحان را حاضر بود پس بدهد.
  • این سوال به راحتی با مثال همین گوگل ارث روشن می شود .وقتی شما زوم می کنید یک جاهایی منطقه ممنوعه است و برای شما باز نمی شود، و هرچه تلاش کنید چیزی از مختصات را نمی بینید، چون آن منطقه برای نقشه تعریف نشده است.
  • خدای متعال هم می فرماید من به تو علم کتاب می دهم اما من یک علم مستأثر هم دارم و این علم را در اختیار هیچ کس قرار نمی دهم ، چرا که با همین علم از پیامبران و امامان امتحان می گیرد.
  • ارتباطش با اختیار هم این است که شما اگر قرار باشد همه چیز را بدانید و پس خیلی راحت مراجعه می کنید و می فهمید آینده خودتان چطور رقم خواهد خورد ، این موضوع یک حالت منعطفی دارد که توضیحش این است.
  • مثلا می گویند که شما در آینده فلان کس خواهید شد ، اینچین اتفاقی با علم به این است که شما قوایی دارید و این قوا را در مسیر درست فعال خواهید کرد و روند طبیعی فعال شدن این قوا این است که شما به آنجا که گفتیم می رسید.
  • از این ماجراها زیاد است و در حالات بزرگان فراوان شنیده شده ، در مورد خود حضرت امام خمینی(ره) مرحوم آیت الله شاه آبادی و مرحوم آیت الله سید حسین قاضی و مرحوم آیت الله سیدعلی آقای قاضی فراوان به ایشان گفتند که رهبر می شوید.
  • اینچین پیش گویی هایی که به حقیقت می پیوند به این دلیل است که برای رسیدن به آن هدف شما مسیری دارید که اگر در آن مسیر حرکت کنید به مقصد درست می رسید، اینجا مقوله اختیار حرف اول را می زند.
  • مثل همان مثال نرم افزار ویز که زدیم به شما میگوید اگر فلان مسیر را با این سرعتِ مشخص حرکت کنید در این بازه زمانی به مقصد می رسید…اگر شما سرعتت عوض شود و یا مسیرت را تغییر بدهید مختصاتی که به شما داده بود بهم می ریزد ، پس مشخص می شود مسئله اختیار نه تنها زیر سوال نمی رود بلکه خیلی هم مهم است.

جلسه ششم

دریافت
متن جلسه ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • در این جلسه روایت بی نظیری را عرض می کنم ، نقل شده است که آقایی که الان من اسمش را نمی آورم چرا که این آقا معروف است ، و به قیاس هم معروف است (خیلی اهل قیاس کردن بود)…این آقا کنار حضرت امام صادق(علیه السلام) بود و از شاگردان ایشان هم محسوب می شد ، روزی این آقا و امام صادق هم سفره بودند ، زمانی که حضرت دست از غذا کشیدند دعای عجیبی کردند انگار می خواستند لج این آدم را دربیاورد و مخصوصا اینجوری دعا کردند که:
  • ( الحمد لله رب العالمین، اللهم هذا منک و من رسولک صلى الله علیه وآله )
  • یعنی: الحمدلله این غذا را از تو و پیامبرت دارم.
  • در نظر عوام خداوند است که روزی رسان است ، وقتی امام فرمود خدا و پیغمبر روزی رسان اند.
  • این آقا هم که مستعد این بود که اینجا کفرش دربیاید سریع گفت: یا اباعبدالله برای خدا شریک قرار دادی؟
  • (معلوم میشود داعش پیشینه ی چند صد ساله دارد و از همان زمان امام صادق (علیه السلام) فکر منجمد وجود داشته)
  • امام در جواب فرمودند: تو مگر قرآن نخوانده ای آنجا که می فرماید: وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ ۚ(توبه:۷۴)
  • خدا و رسولش مردم را بی نیاز می کنند.
  • و یا حتی این آیه را در سوره مبارکه توبه ندیده ای که: وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَیُؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ (توبه:۵۹)
  • خدا و پیغمبر است که به مردم عطا می کنند( هر عطا و امدادی اگر هست از جانب خدا و پیامبر است )
  • بعد از این جواب آن آقا جمله عجیبی گفت که:
  • سوگند به خدا! گویا تا کنون هرگز این دو آیه از کتاب خدا را نخوانده ام و نشنیده ام، مگر اکنون.
  • اینجا جواب حضرت معرکه است، فرمودند:
  • این دو آیه را هم خوانده بودی و هم شنیده بودی، اما خداوند متعال در مورد تو و کسانی که به تو شباهت دارند، چنین آیاتی را نازل فرموده: أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا (محمد:۲۴)
  • دلهایی که قفل دارند قرآن را نمی فهمند خداوند در مورد امثال تو است که نازل کرده: کَلاّ بَل‌ ران‌َ عَلی‌ قُلُوبِهِم‌ ما کانُوا یَکسِبُون‌َ(مطففین:۱۴)
  • دلهای که چرک (زنگار) بگیرند قرآن را نمی فهمند.
  • اینجاست که می بینیم عده ای قرآن را می خوانند و حتی آیات را هم حفظ می کنند اما مفهوم را نمی فهمند.
  • مرحوم آیت الله سید محمدمحسن حکیم به حج مشرف شده بودند ، یکی از علمای وهابی که نابینا هم بود آمد به ملاقات آیت الله حکیم و وقتی فهمید که ایشان مرجع تقلید شیعه است، گفت که شما شیعه ها چرا قرآن را تحریف می کنید؟
  • آیت الله حکیم پرسیدند: چطور تحریف کرده ایم؟
  • آن فرد نابینا گفت شما می گویید قرآن نیاز به تفسیر دارد ، این تحریف قرآن است. همین ظواهر قرآن هرچه بگوید همان درست است ، مثل این آیه که می گوید
  • الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‌(طه:۵)
  • خدا روی عرش نشسته ، این یعنی خدا جسم است و روز قیامت مردم خدا را می بینند و این دیدن با همین چشم ظاهر است چرا شما آیات را تفسیر می کنید ، وقتی شما آیات را تفسیر کنید ، درواقع تحریفش کرده اید.
  • مرحوم آیت الله حکیم جواب جالبی دادند ایشان فرمودند: ایشان درست می گویند چرا آیات را تفسیر می کنید اتفاقا در قرآن داریم
  • وَمَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَى(اسراء:۷۲)
  • هرکس در دنیا کور است در آخرت هم کور است.
  • این در مورد شماست ،در دنیا کور بودی ، در آخرت هم باید کور باشی.
  • مرد نابینا سریع گفت : نه این آیه احتیاج به توضیح دارد!
  • آیت الله حکیم گفت : پس شما هم شیعه شده ای که می خواهی آیه را تفسیر کنی؟
  • خب مشخص می شود این فرد بارها آیه را خوانده اما نفهمیده، دلیلش این است که دل فیلتر است،دلی که فیلتر است اصلا جهت یابی را نمی فهمد، بعضی از آیات براش تعریف نشده است.
  • امام صادق (علیه اسلام) قاعده مهمی را از آیه بیرون کشیده اند ، در فلسفه گفته می شود خدای متعال یک تجلی دارد و تکثر تجلی او ، به واسطه ی واسطه ی فیض است که تکثیر پیدا می کند، این یک بحث مهم فلسفی است، حضرت این را از این آیه بیرون کشیده اند.
  • دیگری هم همین آیه را می خواند اما مفهوم را نمی فهمند ، این همان است که عرض کردیم، قرآن لایه هایی دارد که انسان با ” تقوا “می تواند به آن برسد.
  • درغیر این صورت فرد نه صغری را می فهمد نه کبری را.
  • ببینید قرآن یک کبریات دارد و یک صغریات ، یعنی یک سری قواعد کلی داریم در قرآن مثل همین که حضرت به آن اشاره کردند که هر نعمتی به شما رسیده به واسطه ی پیغمبر رسیده ، قواعد جزئیش این است که حضرت سر سفره نشسته اند و می گویند این نانی که خوردیم هم از جانب پیغمبر به ما عطا شده.
  • مراتب قفل دل متفاوت است یک عده،کبری را می فهمند صغری را نمی فهمند، که این بین عموم مردم خیلی رایج است، یعنی اگر قواعد کلی را هم بتوانیم درک کنیم در تطبیقاتش نمی توانیم درک کنیم و بپذیریم…یک عده وضعشان خراب تر است نه کبری را می فهمد و نه صغری را..چرا انسان اینطور می شود؟
  • جواب این است که ” ظلم ” جلوی فهم را می گیرد.
  • وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا(اسراء:۸۲)
  • حالا این سوال پیش می آید که چرا قرآن کسی که ظالم است را به جای اینکه درمان کند بدترش می کند؟
  • جواب این است که ظالم داریم تا ظالم ، یک وقت ظالم برای مداوا می آید در محضر قرآن ، این خوب درمان می شود اما یک وقت ظالم می آید تا خودش را تحمیل کند به قرآن ، این می شود ( وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا ) و قرآن او را خسارت زده می کند.

جلسه هفتم

دریافت
متن جلسه هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • خاطره ای را یکی از اساتید نقل می فرمودند از مرحوم آیت الله العظمی بهجت که قریب به پنجاه سال ایشان روزهای جمعه روضه داشتند ، یک شب بعد از روضه مرحوم آقای بهجت فرمودند : امروز صبح مداح جمله ای گفت ، برای من عجیب آمد ، مداح توسل به امام زمان (علیه السلام) کرده و می گفت آقا جان کجایید تا ما شما را ببینیم و خدمتتان برسیم ، من با شنیدن این جمله با خودم گفتم امام زمان از دسترس ما خارج است ، عِدل (معادل) امام زمان(علیه السلام)که در دسترس ماست.
  • عِدل امام زمان چیست؟
  • پیامبر فرمودند: إنِّی‌ تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ: کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِی‌ أهْلَ بَیْتِی‌…
  • دو چیز را بعد از خودم در میان شما می گذارم ، قرآن و عترتم ، اینها معادل هم هستند و حقیقت آنها یکی ست ، آقای بهجت فرمودند یکی از این دو از دسترس تو خارج شده است آن یکی که هست ، با ثقل دیگر چه کرده ای که به دنبال ثقل غایب می گردی ؟
  • عده ای دوست دارند با امام زمان(علیه السلام) ملاقات کنند ، در اینجا نکته قابل تأملی هست ، آن هم اینکه بسیاری از کسانی که تشرف پیدا می کنند خدمت امام زمان استفاده شان برای مثال در حد دیدن دکتر است . دکتر را دیدی ؟ از او نسخه گرفتی؟ به دستوراتش عمل کردی؟ باز هم مشرّف شدی؟
  • معدود انسان هایی هستند که بتوانند از وجود امام زمان (علیه السلام) استفاده معنوی ببرند.
  • دیدار با امام زمان(علیه السلام)مراتب دارد، یک مرتبه اش این است که چشممان به جمال ایشان روشن شود.
  • پیامبر می فرمایند: النَّظَرُ إِلَی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ عِبَادَهٌ وَ النَّظَرُ إِلَی الْوَالِدَینِ بِرَأْفَهٍ وَ رَحْمَهٍ عِبَادَهٌ وَ النَّظَرُ فِی الْمُصْحَفِ عِبَادَهٌ وَ النَّظَرُ إِلَی الْکعْبَهِ عِبَادَهٌ.
  • نظر به چند چیز عبادت است مثل امام (امیرالمومنین) کعبه ،پدر و مادر …
  • هم نگاه به امام عبادت است و هم نگاه به قرآن عبادت است .النَّظَرُ فِی الْمُصْحَفِ عِبَادَهٌ
  • قرآن وجود کتبی امام زمان است ، وجود جسمی امام زمان همین قالب و هیکل نورانی و مبارک حضرت است.
  • دقت کنید این جمله مهم است.
  • امام زمان اگر بخواهند به صورت جسم دربیایند می شوند این قالب نورانی ، اگر بخواهند به شکل لفظ در بیایند می شوند قرآن .امام و قرآن هردو یک حقیقت اند.
  • همین دیدنِ قرآن معادل دیدن جسم امام زمان و ملاقات با ایشان است. استفاده های معنوی هم به همین صورت است.
  • گاهی مسئله یا مشکلی که پیش می آید عده می گویند این را فقط امام زمان (علیه السلام) می دانند و ای کاش می توانستیم برسیم خدمت حضرت و از ایشان می پرسیدیم و با این بهانه از پیدا کردن راه حل شانه خالی می کنند.
  • امیرالمومنین (علیه اسلام) می فرمودند :ذلک القرآن فاستنطقوه
  • از قرآن حرف بکشید قرآن حرف نمی زند ،باید او را به حرف بگیرید.
  • باید به قرآن مَحرم بشوید تا قرآن مسیرهای پیش رو را به شما نشان بدهد.
  • جناب علامه حسن زاده دستوری دارند برای طهارت دست که حین ختم قرآن ، آیات را لمس می کنید. می فرمایند که وقتی شما انگشت را روی آیات حرکت می دهید قطعا اسم اعظم در قرآن شریف هست و قطعا انگشت شما از اسم اعظم عبور می کند ، ایشان می فرمودند من خودم این کار را انجام می دادم و بعضی قسمت ها انگشتم می سوخت.
  • در روایاتی امام حسین(علیه السلام)می فرماید:اگر من بخواهم آیه ی کهعص (مریم :۱) را تفسیر کنم وشما تفسیر این آیه را بدانید بر روی آب راه خواهید رفت.
  • پیغمبر فرمود که این طور کارها مراتب پایین یقین است ، مراتب بالاتر این است که بتوانید روی هوا راه بروید.
  • این قواعد در دوران امام زمان (علیه السلام) بروز پیدا می کنند .بعضی ها اصلا درک و پذیرش این را ندارند چطور بعد از ظهور بسیاری از قواعد دنیا دگرگون می شود .اینها قواعد قرآنی است.
  • خود قرآن می فرماید: قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ … (نمل:۴۰)
  • آصف بن برخیا در زمان حضرت سلیمان به بعضی از فرمول های عالم شناخت داشت و با استفاده از همین علم ، تخت بلقیس را از یمن به فلسطین آورد(تقریبا هزار کیلومتر) آن هم قبل از پلک بر هم زدنی.
  • این داستان ها افسانه نیست ،قبل از اینکه سلیمان پلک بزند تخت را آورد ، (این عمل ، یک مرتبه بالاتر از طی الارض است.)

جلسه هشتم

دریافت
متن جلسه هشتم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • گاهی سوالی ایجاد می شود که با توجه به تعریفی که از قرآن شد و با توجه توانایی و عظمتی که قرآن دارد دیگر انسان نیازی به معصوم و امام ندارد چرا که قرآن به تنهایی برای بشر کفایت می کند.
  • این حرف تازگی ندارد ،زمانی که پیامبر در بستر بودند فرمودند که کتف گوسفند بیاورید و یک دوات ، تا من چیزی را برای شما بنویسم که آینده شما تامین باشد.
  • برخی در آن زمان کنار بستر بودند که چون می دانستند ممکن است چه نوشته شود ، مانع شدند و حتی به پیامبر تهمت زدند که ایشان هذیان می گویند، و بعد همین ها گفتند : حسبنا کتاب الله.
  • قرآن برای ما کافی ست ، نکته ی جالب این است که همان کسانی که این حرف را زدند هفتاد بار گفتند علی جان ما را نجات داد و بیشتر از صد بار در قضاوت هایشان مردم را ارجاع به امیرالمومنین دادند!
  • چرا که در مشکلات نمی توانستند از قرآن راه حل را بیرون بکشند .
  • پس بشر قطعا به معصوم نیاز دارد آن هم از چند جهت:
  • ۱-باید توسل به اهل بیت وجود داشته باشد ، قرآن از این توسل تعبیر به استعلام می کند.
  • فَسْئَلُوا أَهْلَ‏ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏(الانبیاء:۷ – النحل:۴۳)
  • از اهل ذکر پرسش نمایید، اگر که نمی‌دانید.
  • کسانی که می گویند قرآن کافی است باید بدانند که خود قرآن بشر را ارجاع می دهد به اهل بیت .
  • ( أَهْلَ‏ الذِّکْرِ) همان اهل بیت هستند،چون” ذکر “واژه ای است که در سوره طلاق برای پیغمبراکرم به کار رفته است. لذا پیغمبر ذکر است: … فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّه ِ… (جمعه:۹)
  • مخاطب آیات قرآن بودن مراتب دارد ، در سوره مبارکه جمعه یک عده خطاب می شوند که بشتابید به سوی نماز جمعه ، اما برای اهل فهم خطابی دارد به این معنا که شتابان بروید به سوی پیامبر…چون پیامبر ذکر است.
  • ۲- قرآن وجود کتبی و لفظی است ، اهل بیت وجود عینی هستند و وجود عینی است که می تواند وجود کتبی را تفسیر کند .
  • اگر وجود عینی را نادیده بگیریم ممکن است به واسطه بعضی از آیات ، انسان به ورطه اشتباه و گمراهی بیافتد.
  • از طرفی سیره عملی و گفتاری اهل بیت بروز قرآن است .ضمن این که قرآن هم مقام تبیین را به پیغمبر داده(در این باره در آینده صحبت می کنیم)
  • ۳- قرآن مُحکَمات و متشابهات دارد.
  • امیر المومنین وقتی که ابن عباس را برای مناظره با خوارج می فرستادند ، به او می فرمودند برای خوارج استدلال قرآنی نیاور چراکه قرآن وجوه مختلف را در خودش حمل می کند و خوارج با همین متشابهات به جنگ با دین می آیند، برای آنها از استدلال عقلی استفاده کن.
  • از عجایب عالَم است که لفظ قرآن درگیر می شود با عینیت قرآن .
  • قرآن در رابطه با محکمات و متشابهات می فرماید:
  • الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ ۗ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ(آل عمران:۷)
  • تأویل کامل محکمات و متشابهات را فقط خدا می داند و راسخون در علم.
  • از خود قرآن استنباط می شود که (الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) منظور اهل بیت است.
  • امام بشر را به باطن قرآن هدایت می کند چون حقیقتی خارج از قرآن وجود ندارد و از طرفی هرآنچه از حقایق که در کتاب است در امام هم است.
  • وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کتابٍ مُبِینٍ(انعام:۵۹)
  • و در جای دیگر می فرماید: وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فی‏ إِمامٍ مُبین‏ (یس / ۱۲)
  • دلیل دیگر که ما به امام نیاز داریم این است که ظرف مشیت خدای متعال امام است . برای همین است که در شب قدر قرآن بر قلب امام نازل می شود ، پس معلوم می شود خود این حقایق در اجرایی و عملی شدنش به واسطه نیاز دارد.
  • لَوْ لَا الْحُجَّهُ لَساخَتِ الْأَرْضُ بِاَهْلِها، بیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی
  • اگر امام نباشد همه عالم متلاشی می شود ، و به واسطه وجود امام آسمان ها و زمین پابرجاست.
  • حتی توحید به وجود امام ، ثابت است.
  • وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ‏ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُم (جامعه کبیره)
  • در هر شب قدر ، قرآن بر امام نازل می شود تا حقایق آن در دنیا بروز پیدا کند. پس قرآن حقیقتی است که تجلی و اجرا شدنش در اختیار امام است .

جلسه نهم

دریافت
متن جلسه نهم


بسم الله الرحمن الرحیم

  • در ماجرای گوساله سامری که بنی اسرائیل به گوساله پرستی مبتلا شدند ،قرآن تحلیل جالبی دارد که بسیار منحصر به فرد است .
  • خدای متعال نقدی دارد به ماجرای گوساله پرستی و صلاحیت این گوساله را برای پرستش رد می کند ،
  • و دلایلی که می آورد خیلی عجیب است .
  • وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لَا یُکَلِّمُهُمْ وَلَا یَهْدِیهِمْ سَبِیلًا اتَّخَذُوهُ وَکَانُوا ظَالِمِینَ(اعراف:۱۴۸)
  • این قوم با زیورآلاتشان گوساله ای درست کردند و مشغول پرستش آن شدند.
  • خدای متعال بسیار زیبا و دوست داشتنی این کار را نقد می کند و می فرماید: أَلَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لَا یُکَلِّمُهُمْ وَلَا یَهْدِیهِمْ سَبِیلًا…(اعراف:۱۴۸)
  • چرا گوساله را می پرستند ؟ گوساله که با شما حرف نمی زد ! گوساله که به شما راه را نشان نمی دهد؟!
  • خدایی، خدا است که با تو حرف بزند .خدایی، خداست که هدایتگر باشد.
  • در این نقد زیبا ، خداوند نه به جسمانیت گوساله کار دارد نه به محدودیتش ،بلکه میگوید چرا خدای تو با تو حرف نمی زند؟
  • مرحوم علامه طباطبایی می فرماید که از بین همه صفاتی که منافی با پرستش گوساله است ، خداوند خصوص حرف نزدن و هدایت نکردن آن را ذکر نموده و با جسمیت ،مصنوعیت، محدودیت ،گنجیدن در مکان و زمان و امثال اینها کار نداشته و این در حالی است که آنها هم منافات با اُلوهیت داشته اند .
  • چرا خداوند تنها این دو را گفته است ؟!
  • چون هرکس هرچیزی را اله و معبود خود بداند ناگزیر است که آن اله را به آن نحوی که خودِ او دوست دارد پرستش کند، لاجرم آن اله می بایست راه پرستش مورد علاقه خود را به بندگان خود معرفی کند و این خود مستلزم تکلم و تفهیم است.
  • اساس رابطه ما با خدا این است که خدا با انسان حرف می زند و آنچه مورد رضایت و خشمش است را بیان می نماید.
  • دراینجا نقدی وارد است به خدا پرستی خودمان.
  • ما چقدر با خدا حرف می زنیم ؟
  • منظور از حرف زدن ، دعا کردن نیست .دعا کردن بعضاً نشأت گرفته از حس منفعت طلبی ماست ، چرا که از ناراحتی ها و گرفتاری ها و مشکلاتمان می گوییم.
  • این نوع حرف زدن هنر نیست ، اما خوب و اثر بخش است.
  • اما باید بدانیم که اصل ارتباط انسان با خداوند ، در تکلم خدا است با انسان.
  • عیار خداشناسی ما در شبانه روز به زمان هایی است که به حرف هایی که خدا می زند گوش بدهیم.
  • خداوند در قرآن بسیار از حضرت موسی صحبت کرده است ، صفت بارز حضرت موسی ، کلیم الله بودن اوست و این که آن حضرت در رابطه با تمام اتفاقات نظر خدا را می پرسید و با خدای متعال گفتگو می کرد.
  • از جذابترین برنامه های تلویزیون در کل دنیا، برنامه هایی ست که با حضور سلبریتی ها اجرا شده اند وآنها از خصوصیات اخلاقی و علایقشان صحبت می کنند و این برای مردم جذابیت دارد و بعضاً بلافاصله بسیاری از افراد در رابطه با هر موضوعی از اینها تبعیت و پیروی می کنند.
  • چنین دیدگاهی در برنامه معنویت ما نیست که طی یک برنامه مُدوّن پای حرف خداوند بنشینیم و نظرش را در مورد پدیده های متفاوت بدانیم و چون او معشوق و اله ماست تمام حرف هایش را بپذیریم.
  • تا به حال با این دید به قرآن نگاه کرده ایم که این کتاب ، سخنان و نظرات خدای متعال است و خداوند نقش ما در این عالَم ، و نسبت ما با این عالَم ، و اجزای مختلف این عالَم و نسبتشان با همدیگر را چطور تعریف می کند؟
  • برای همین است که خداوند در نقد گوساله سامری برهان تکلم را بیان می کند.این برهان عمیقاً شیفته کننده است. خداوند از این منظر بسیار زیبا و دلبر است ،اگر برهان تکلم در مدارس بیان می شد ، همه شیفته ی خداوند می شدند.
  • این که برای افراد بگویی خدایی ، خداست که خلق کند و خلقتش نظم داشته باشد و در پس این خلقت عقل و شعور داشته است ، این نه تنها جذابیت ندارد ، دلربا هم نیست. اینجا است که دلیل تضاد افکار عمومی با معنویت پیدا می شود ،تعریفی که از خدا ارائه داده می شود غلط است و هیچ کشش و دلربایی ایجاد نمی کند.

جلسه دهم

دریافت
متن جلسه دهم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • تنها ابراز ارتباطی برای درک عالَم ، قرآن است ، در حال حاضر بحث معرفت شناسی نمی کنم که دیگر حواس ادراکی انسان چه جایگاهی دارد و حس چه می شود؟ عقل چه میشود؟ و…
  • تمام اینها در جایگاه خود برای کشف فرمولها و ضوابط هرچند معتبر و لازم هستند اما کفاف نمی دهند.
  • اول قرآن باید خودش ، خودش را معرفی کند تا از آن رمزگشایی کنیم و بعد توسط این رمزها اسرار عالَم را درک کنیم.
  • قرآن حقیقت است و حقیقت به میزانی در اختیار شما قرار می گیرید که زمینه فهم حقیقت را داشته باشید. هر چقدر انسان لطیف تر بشود و حجاب ها از قلب او برداشته بشود ، عمق قرآن بیشتر برای او نمایش داده می شود.
  • فقط آنچه که باید مورد توجه و دقت قرار بگیرد این است که قرآن خودش ، حجاب را کنار نمی زند تا لایه ها و اعماق وجودی خود را به نمایش بگذارد، در واقع ابتدا خودش این قابلیت را ندارد که نشان بدهد در چند لایه تعریف شده است!
  • ببینید مثلا گوگل ارث در چند لایه تعریف شده و هر لایه ای در دسترس همه است ، ولی قرآن لایه بندیش متناسب با لایه بندی نفس است ، یعنی هر مقدار حجاب از قلب برداشته شود ، یک مرتبه حجاب از قرآن هم برداشته می شود و هرچه این حجاب ها بیشتر برداشته شود چه حجاب های نورانی و چه ظلمانی ، آن وقت است که دستیابی به معدن عظمت و حقیقت قرآن امکان پذیرتر می شود.
  • امام رضا(علیه السلام) می فرماید که من هر سه روز یک ختم قرآن می کنم (روزی ده جزء)
  • عبارات حضرت در این روایت جالب است ،در ادامه می فرمایند اگر می بینید سه روز طول می کشد به این دلیل است که من کُند قرآن می خوانم و در آیات تدبر می کنم ، وگرنه حقش این است که روزی یک ختم قرآن داشته باشم .
  • در مورد بعضی از اصحاب مثل حبیب بن مظاهر روایت شده که زمان به شهادت رسیدن ایشان ، وقتی امام حسین(علیه السلام) بالای سرش حاضر شد در تعبیر مقتل آمده شکست در چهره اباعبدالله دیده می شد(چهره شکسته شد و حضرت غم سنگینی پیدا کرد) و فرمود:
  • خدا رحمتت کند ، تو کسی بودی که شبی یک ختم قرآن داشتی.
  • و حتی در ماجرای کربلا اباعبدالله در شب تاسوعا با وجودی که دشمن آرایش نظامی گرفته و همه منتظر جنگ در روز تاسوعا هستند، حضرت می فرمایند : عباس جان برو با اینها صحبت کن، تو می دانی من چقدر به تلاوت قرآن علاقه دارم ،می خواهم یک شب فرصت اضافه داشته باشم و تا صبح ختم قرآن کنم .
  • این نوع ارتباط با قرآن عجیب است. مگر قرآن چقدر عمق دارد که هر چه وارد می شوند باز هم چیزی برای کشف وجود دارد؟
  • سه چیز انتها ندارد:
  • ۱- اسما و صفات الهی ، هر چقدر شما در این اسما و صفات وارد شوید ، تجلیات و رحمت خداوند تمام شدنی نیست.
  • کلمات خدا تمام نمی شود، کلمه یعنی بروز آنچه در درون است!
  • این که خداوند تولید می کند و بروز می دهد تمام شدنی نیست!
  • لذا بعضی ها میگویند آیا ما در بهشت حوصله مان سر نمیرود؟
  • این سوال یعنی او نمی داند که اسما و صفات خداوند تمام شدنی نیست!
  • ۲- نفس انسان ، حقیقت نفس انسان هم به گونه ای است که تمام شدنی نیست.
  • در تشهد درمورد پیغمبر اکرم میگوییم: وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ
  • درجه پیغمبراکرم درحد اعلی است دیگر چه قدر می خواهد بالاتر برود؟ آیا این ارتقاء پیدا کردن شدنی است؟ بله. ترقی انسان تمام ناشدنی است. چون نفس انسان تمام ناشدنی است.
  • ۳- قرآن ، حقیقت قرآن نیز تمام شدنی نیست!
  • حضرت امام خمینی (ره)می فرمودند خدا در دو چیز تجلی کامل کرده است یکی در وجود اهل بیت و یکی در قرآن ، هرچقدر و در هر زاویه ای با آنها ارتباط برقرار کنید معارف و حقایقی که در اینها هست تمام نمی شود !
  • به هر میزان که ظلم در انسان باشد ایجاد حجاب می کند ، البته ظلم هم درجات دارد ،زمانی کسی به حقیقت کامل قرآن می رسد که هیچ مقداری از ظلم در او نباشد.
  • وقتی کسی هیچ ظلمی در او نباشد ، این حقیقت ولایت است و حقیقت ادراک قرآن همین جاست.
  • لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ (بقره:۱۲۴)
  • اگر کسی ولایت دارد به خاطر همین ادراک قرآن است ، و او تکویناً حقایق قرآن را در عالَم بسط می دهد و او قوه عامله ی عدالت محض است و ذره ای ظلم در او نیست.
  • در ماجرای حضرت آدم (علیه السلام) به خاطر یک ظلم که مرتکب شد ، محروم می شود ، دوباره پاک می شود، کلمات به او القا می شود.
  • فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیم‌(بقره:۳۷)
  • تدبر در قرآن یک کلید است.
  • برای فهمیدن مراتب انگیزشیِ ارتباط با قرآن ، خودِ قرآن می فرماید من خودم را دراختیار کسی می گذارم که : مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ…(مائده:۱۶) (درباره این آیه هم مفصل بحث می کنیم)
  • یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (مائده:۱۶)
  • اگر قرآن قرار است کسی را به جایی برساند ، آن کسی را هدایت می کند که به دنبال رضوان خدا باشد.

جلسه یازدهم

دریافت
متن جلسه یازدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • تصوّرِ افراط گونه ی قداست ، درباره ی قرآن بین عموم مردم وجود دارد که می گویند این کتاب آنقدر مقدس است که هرکسی نه ، می تواند آن را بخواند و نه ، می تواند آن را بفهمد!
  • در حالی که این کتاب نامش ” قرآن “است ، قرآن مصدر است و معنای آن ” خواندن ” است!
  • کتابی برای انسان نازل شده و نام این کتاب “خواندن ” است ، حال این کتاب را برداری و تبرک کنی و مدام فقط ببوسی ، بی معنی ست.
  • خداوند متعال در سوره مبارکه ص می فرمایند: کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ …(ص:۲۹)
  • من این قرآن را فرستادم تا همه تدبر کنید در این آیات.
  • آیت الله جوادی آملی در کلاس تفسیر به آیه آخر سوره کهف که رسیده بودند ، می فرمودند این آیه بین عموم مردم به این مشهور است که اگر شب بخوانی هر ساعتی بخواهی بیدار می شوی.
  • ملائکه ای هستند در تصرف این آیه که اگر کسی با انگیزه خالص این آیات را بخواند او را بیدار میکنند.
  • حضرت استاد تعبیرشان برای این موضوع جالب بود ، ایشان فرمودند: قرار نیست قرآن کار ساعت زنگ دار را انجام بدهد ،شما می خواهید بیدار بشوید بروید یک ساعت بخرید ،آیه برای این است که خودتان را بیدار کند !
  • نهایت استفاده آیات بین مردم آنقدر ساده و پیش پا افتاده شده که کدام آیه خون دماغ را بند می آورد و کدام آیه سردرد را خوب می کند ، کدام سوره بخت را باز می کند و…
  • متاسفانه در ارتباط با قرآن فرهنگ ما ضعیف است و حتی نمی دانیم چطور از این قرآن برای دعوت کفار به دین استفاده کنیم.
  • عمدا مشکلات ما در ارتباط با کفار این است که ما انفعالی هستیم ، منتظر می مانیم آنها نظر یا شبهه ای بیان کنند بعد ما جواب می دهیم ، متاسفانه در ارتباط با وهابیت هم وضع همین است!
  • باید بدانیم که شیعه نباید پاسخ گو باشد ، شیعه باید سوال کننده باشد ، شیعه باید سایر ادیان را به چالش بکشد ، آنها هستند که در معرض اتهام و زیر سوال اند.
  • خودِ قرآن می فرماید کفار را به چالش بکشید ، قرآن را به آنها بدهید و بخواهید در آن تدبر کنند.
  • أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن… (نساء:۸۲)
  • مرحوم علامه طباطبایی در جلد پنج المیزان می فرماید که قرآن به پیغمبر می گوید برو به کفار بگو : أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا(نساء:۸۲)
  • قرآن را بده بخوانند و وقتی خواندند آنها را به چالش بکش ! از آنها سوال بپرس !
  • قرآن ، دست برترش همین است ، می گوید آیات را خواندی؟ حالا یک آیه مثل این بیاور! یا ثابت کن این کلام از جانب غیر خداوند است!
  • متاسفانه ما از موضع پایین تر به کفار نگاه می کنیم و دائم در مسائل مختلف خودمان را برای آنها توضیح می دهیم ، در حالی که نگاه قرآن به کفار ، نگاه به چالش کشیدن است ، قرآن حتی کفار را هم سفارش به تدبر می کند.
  • مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند که این نشان می دهد ، فهم قرآن در یک لایه هایی آنقدر شفاف ، واضح و روشن است که حتی برای کفار هم قابل دسترس است.
  • اینجا ست که روشن می شود ، تدبر، کلید فهم مهندسی قرآن است.
  • مرحوم علامه طباطبایی می فرمودند که:
  • تدبر در قرآن یعنی آیات را با همدیگر جفت کنید.
  • قرآن اینطور است که آیاتش همه با هم ارتباط دارند.
  • از همین ارتباط برقرار کردن ها مرحوم علامه طباطبایی ، سوالی تاریخی که بیش از ۱۴قرن مسلمین در جوابش مانده بودند را حل کرد.
  • ایشان از آیات قرآن استنباط کردند که آزر پدر حضرت ابراهیم نبوده ، این در حالی است که در قرآن آمد: وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ ِلأَبیهِ آزَرَ.. (انعام:۷۴)
  • ایشان میگویند یک ” أَب ” داریم و یک “والد ” داریم.
  • أَب و والد با هم فرق می کنند. بعد آیاتش را می آورد. یک آیه از سوره مبارکه توبه و یک آیه هم از سوره مبارکه ابراهیم کنار هم می گذارند و ثابت می کنند که آزر أب ابراهیم بوده اما والد ابراهیم نبوده.
  • رسیدن به این مرحله از تدبر ، قرائت مستمر و فراوان قرآن و لطافت روح می خواهد. اعجاز قرآن این است که اگر لایه ای از آن برای شما باز شود و به آن عمل کنید ، لایه های بعدی را هم در اختیار شما قرار می دهد

جلسه دوازدهم

دریافت
متن جلسه دوازدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • اخیرا نامه از امام زمان (ارواحنا فداه ) به دست یکی از علما رسیده و حضرت سفارش کرده اند این نامه به دست همه مردم برسد و فرموده اند که من پاسخ همه ی سوال ها را در این نامه داده ام.
  • به نظر شما این واقعیت دارد؟!
  • یک ماجرای سنگین تر از این نامه واقعیت دارد که خدای متعال به پیغمبر اکرم نامه ای دادند و فرمودند این را به مردم برسان و بگو من جواب همه ی سوالها را در آن داده ام به شرطی که در آن دقت کنند.
  • برای این دو نامه ، مواجه ی ما با اولی بهتر است یا با دومی؟
  • خب این دومی در حال حاضر در دسترس تک تک ما قرار دارد ، چرا بهره نمی بریم؟
  • در روز قیامت پیغمبراکرم گله می کنند ،و در قرآن آمده که ایشان می فرماید: وَقالَ الرَّسولُ یا رَبِّ إِنَّ قَومِی اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا(فرقان:۳۰)
  • امتِ من، قرآن را رها کردند.
  • رها کردند ، یعنی تدبر نمی کنند، مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند : تدبر از ماده دَبَرَ می آید به معنی اینکه یک چیزی پشت یک چیزی قرار بگیرد ، تدبر در قرآن یعنی یک مطلبی را پشت یک مطلبی بگذارید!
  • شما یک آیه را که ملاحظه می فرمایید تک تک کلمات ، مطلبی را می رساند ، ترکیب کلمات با همدیگر مطلب دیگری را می رساند، ترکیب کلمات در قالب یک آیه مطلبی را می رساند ، ترکیب این آیه با آیه قبل و یا بعد مطلب مجزای دیگری را می رساند ، ترکیب آیه با محتوای کلی سوره یک مطلبی را می رساند، ترکیب این آیه با هر آیه ی دیگری در قرآن مطلبی را می رساند .
  • خودِ قرآن در این باره می فرماید: …کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ …(زمر:۲۳)
  • مرحوم علامه ذیل این آیه شرح می دهد که قرآن خودش را توصیف کرده به مّثانی.
  • این یعنی همه ی آیات این کتاب با همدیگر جفت می شود و این از عجایب قرآن است.
  • شما محاسبه کنید۶۲۳۶ آیه وجود دارد هر آیه ای با ۶۲۳۵ آیه تفسیر می شود، یعنی ما چند مورد تفسیر از قرآن داریم؟!!! اصلا قابل بیان نیست!
  • فقط در مورد یک آیه ی سوره بقره (آیه ۱۰۲) مرحوم علامه می فرماید این آیه فقط در مرحله ترجمه یک میلیون و دویست هزار ترجمه دارد ، حالا ببینید در این قرآن چه خبر است.
  • اگر حقیقتا معارف قرآن را بفهمید شیفته آن می شوید.
  • قرآن لذت عقلی علی الدوام است که تکرار نشدنی است.
  • تمام لذت های حسی در کنار قرآن بی معنا هستند.
  • مرحوم علامه می فرمودند من ماهی یک ختم قرآن می کنم و در هر یک ماه احساس می کنم این قرآن را تا به حال نخوانده ام و نفهمیده ام ،و لذتی به من دست می دهد که گاهی می خواهم سر به بیابان بگذارم .
  • در دنیا معادل این را نداریم که یک چیز با همه چیز جفت بشود ، یکی از سنگین ترین آیات قرآن این است:
  • وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً (اسراء:۸۵)
  • درباره روح از تو سوال می کنند بگو که روح از امر رب من است! و من از علم چیز کمی به شما داده ام.
  • معمولا مفسرین ذیل این آیه گفته اند خدا نخواسته جواب پیغمبر را بدهد.
  • اما مرحوم علامه طباطبایی وقتی به سراغ این آیه از سوره مبارکه اسراء می رسند در جلد سیزده المیزان می فرمایند : أَمْرِ رَبِّ یعنی چه؟
  • بعد آیات را در کنار هم قرار می دهد و می گوید در جای دیگر خداوند می فرماید:
  • …أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ …(اعراف:۵۴)
  • خدا خلقی دارد ، امری دارد ، یک عالَم ، عالَم خلق است و یک عالَم ، عالَم امر است ، عالَم امر ، عالَم مجردات است ، روح از سنخ عالَم امر است و از سنخ مجردات است.
  • و ایشان آیه ی دیگری را در شرح آیه بیان می کنند که آمده است: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا…(انبیاء:۷۳)
  • امام هدایت می کند با امر الهی.
  • در آن آیه آمده بود که روح ، از امر رب من است و شما از علم چیز کمی نصیبتان شده ، این یعنی اگر به عالَمِ امر دسترسی بیابید، همه علم را آنجا پیدا می کنید ، در آیه ی دیگر آمده است که امام هم به عالَمِ امر ، هدایت می کند ، پس اثبات شد که امام ، علم غیب دارد و برای فهم موضوعاتی که مربوط به عالَم امر است باید به او مراجعه شود.
  • پس کاملا روشن شد که این کتاب آیاتش با همدیگر ترکیب می شود .
  • مرحوم علامه طباطبایی می فرمودند یک عده می گویند چون قرآن ، محکمات و متشابات دارد آیات را نخوانید چرا که گمراه می شوید. اما نکته قابل تأمل آن است که محکمات و متشابهات فهمش برای همه مخاطبین قرآن در دسترس است. در این زمینه حرف بسیار است و در جلسه بعد شرح داده خواهد شد.

جلسه سیزدهم

دریافت
متن جلسه سیزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • گاهی گفته می شود ، اگر همه را سفارش بکنیم که خودشان به محضر قرآن بروند و در آن تدبر بکنند و بین آیات پیوست ایجاد کنند ، این خطر گمراهی و سوء برداشت و تفسیر به رای دارد پس چه ضمانتی است که انسان به خطا و گمراهی نیفتد؟
  • جواب ساده است ، خودِ قرآن این امر را ضمانت می کند!
  • و با واژه های لطیف در سوره آل عمران می فرماید: …مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ …(آل عمران:۷)
  • آیات محکم قرآن ، مادر کتاب است، بسیار زیبا تعبیر کرده و فرموده : مُحْکَماتٌ هُنَّ « أُمُّ الْکِتاب ِ»
  • حضرت استاد آیت الله جوادی آملی در ذیل این آیه فرموده اند : دست که در دست این مادر بگذارید دیگر گم نخواهید شد ، اگر قرآن سفارش می کند به تدبر و این که آیات مثانی را به هم پیوست بدهید، ابتدا دست شما را در دست أُمُّ الْکِتاب که منظور آیات محکم قرآن هستند می گذارد.
  • اگر کسی آیات محکم قرآن را بشناسد و آنها را درک کند ،زمانی که دیگر آیات را با هم پیوست می دهد دچار سوء برداشت و گمراهی نخواهد شد.
  • به عنوان مثال سوره مبارکه توحید از محکمات قرآنی است ، در روایت فرموده اند : چون خدای متعال می دانست در آخرالزمان افراد مُتَعمِّقی می آیند برای همین سوره مبارکه توحید را نازل کرده است.
  • معمولا کسانی که فلسفی هستند این روایت را اینطور ترجمه می کنند که در آخرالزمان انسان های متعمقی (ژرف اندیش) می آیند و فقط آنها سوره توحید را درک و تفسیر می کنند.
  • درحالی که وقتی روایات را بررسی می کنید ، می بینید بر خلاف نظر ما ، واژه تعمق واژه مثبتی نیست ، بلکه در روایت وقتی بخواهند کسی را طرد کنند می گویند این انسان متعمق است !
  • در حکمت ۳۱ نهج البلاغه ملاحظه می فرمایید که حضرت می فرمایدند چهار چیز از ریشه کفر است یکی از آنها تعمق است.
  • خب حالا با این ترجمه ای که ما کردیم در این روایت معنای آمدن انسان های متعمق چه می شود؟
  • در آخرالزمان مردمی می آیند که اینها سخن بیهوده و پراکنده زیاد میگویند وخداوند با سوره توحید جلوی بیهوده گویی اینها را گرفته است.
  • برای روشن شدن موضوع به این آیات دقت کنید ، قرآن می فرماید: الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‌(طه:۵) خدای رحمان بر عرش نشسته است.
  • إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَهٌ (قیامت:۲۲) روز قیامت نظر می کنند به خداوند.
  • یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ (فتح:۱۰) دست خدا بالای دست هاست.
  • با شنیدن این آیات بعضی از مفسرین وهابی می گویند خدا جسم است.
  • در اینجا محکمات قرآن جلوی به اشتباه افتادن را می گیرد. در سوره توحید آمده است:
  • للهُ الصَّمد خدا بی نیاز است.
  • وقتی کسی بی نیاز است یعنی ترکیب ندارد ،چون ترکیب است که نیاز آور است.
  • وقتی کسی ترکیب نداشت ،جسم ندارد و وقتی کسی جسم نداشت ، جایی نمی نشیند ، دستی ندارد و کسی به او نگاه نمی کند.
  • اینجاست که می فهمیم بعضی از آیات تشبیه و تمثیل هستند.
  • پس با وجود آیات محکم راه تدبر بسته نمی شود.
  • مرحوم علامه طباطبایی می فرماید در قرآن آیه ای به عظمت این آیه نداریم لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ (شوری:۱۱)
  • این آیه مادر ام الکتاب است. این محکمترین آیه قرآنی ست،اصلا نمی گذارد شما مسیر را منحرف شوید.
  • درست است که به خاطر متشابهات گاهی ماجراهایی تاریخ رخ داده مثل ماجرای جنگ نهروان که همه بر اساس یک آیه قرآن بود
  • … إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ … (انعام:۵۷)
  • خب این آیه متشابه است !
  • اما اگر برای این آیه هم به محکمات رجوع می شد ، مسئله به راحتی حل بود و کسی با لفظ قرآن به جنگ با عینیت قرآن نمی رفت.
  • در اینجا سوالی مطرح می شود که چطور می شود
  • أُمُّ الْکِتاب را پیدا کرد؟ برای پیدا کردن أُمُّ الْکِتاب.
  • اولین مرحله ، قرائت قرآن است. هرچه بیشتر قرآن را قرائت کنیم فهمش راحت تر می شود. خود قرآن می فرماید: …فَاقْرَئُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ. …(مزمل:۲۰)
  • هرچه قدر برایت میسر است قرآن بخوان.
  • مداومت در قرائت قرآن کم کم شما را آشنا می کند با محکمات قرآن.
  • اینجا سوال پیش می آید ،پس روایات چه جایگاهی دارند؟ آیا قرآن خودش کفایت می کند؟
  • ماجرای جالبی هست که روزی شخصی به یک نفر که مشکلی داشت گفته بود ، راه حل مشکل تو خواندن یکی از آیات سوره یاسین است.
  • وقتی آن فرد اصرار کرده بود که بگو کدام آیه است ، جواب نداده بود ، این فرد هم گفته بود حالا که نمی گویی عیب ندارد من میروم و کل سوره یاسین را می خوانم.
  • این حرف مثل این می ماند که مریضی برود نزد دکتر و اگر دکتر دارو را به او نگفت ، بگوید عیب ندارد میروم کل داروخانه را می خورم.
  • این که یک عده می گویند چون همه چیز در قرآن هست خودم میروم از قرآن نکات را بیرون می آورم و نیازی به روایات نیست، دقیقا مثل همان کسی است که گفته است میرم همه داروخانه را می خورم ،نیازی به نسخه نیست!
  • درست است که در اولین ارتباط ظاهری با قرآن خیلی از مسائل کشف می شود ، اما وقتی چیزی عمیق است.
  • نیاز به مفسر دارد.
  • گاهی یک روایت که اهل بیت بیان کرده اند ترکیب بیش از صدآیه است که در یک جمله خلاصه شده است.
  • الان متوجه جایگاه و خاصیت روایت شدید؟ کارکرد روایت ترکیب آیات است.
  • در ضمن خودِ قرآن به آنها جایگاه و شأن بیان داده است آنجا که می فرماید: … لِتُبَیِّنَ لِلنَّاس ِ… (نحل:۴۴)
  • من قرآنم ،من تبیان هستم ،همه جایگاه ها را من تعریف می کنم ، من منتظر نمی مانم توی پیغمبر بیایی و مرا تفسیر کنی ، روایت مرا بیان نمی کند ، بلکه من « تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ …(نحل:۸۹) » هستم .
  • من همه عالم را تعریف می کنم و برای تفسیرم معطل پیغمبر هم نمی مانم. بلکه این منم که به پیغمبرم جایگاه بیان می دهم ، من به مردم می گویم به حرف این پیغمبر گوش کنید نه این که پیغمبر به مردم بگوید حرف قرآن را گوش کنید .
  • این حرف خیلی سنگین است، من هستم که به مردم میگویم :
  • وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ… (حشر:۷)
  • هرچه پیغمبر گفت انجام بدهید.
  • اینجاست که فضا باز می شود تا جایگاه پیغمبر و اهل بیت و بیانِ آنها حجت پیدا کند در واقع قرآن است که به آنها حجت می دهد ، و مشخص می شود که ما برای فهم آیات منتظر روایت نمی مانیم ولی خود قرآن به ما گفته است اگر امام در تفسیر من چیزی گفت بپذیرید.
  • برای تطبیق موضوعاتِ من و برای فهم دقیق ترِ من، حرف امام و پیغمبر را هم گوش بدهید ،( این موضوع نیاز به شرح بیشتر دارد که در جلسات بعد بیان خواهد شد.)

جلسه چهاردهم

دریافت
متن جلسه چهاردهم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • نکته ای که توجه به آن مهم است ، داشتن نگاه تشکیکی به مفاهیمِ عالَم است ، یکی از این مفاهیم «نبوت» است. نبوت ، دریافت و فهم حقایق است و فهم حقایق تشکیکی است !
  • آنچه اهمیت دارد این است که بدانیم پیغمبر اکرم (ص) در قله ی نبوت هستند ،اما این نبی بودن ِایشان ، به این معنا نیست که دیگران هیچ سهمی از نبوت نمی برند و رتبه های پایین تر برای سایرین قابل دسترس نیست!
  • برای مثال امیرالمومنین (علیه السلام) ۹۹ درصد نبوت داشتند ، در این رابطه پیغمبر اکرم به امام علی (علیه السلام) فرمودند که تو هیچ تفاوتی با من نداری ، غیر از این که تو هم وحی را می شنوی اما مسئولیتی بابت تبلیغ این وحی نداری.
  • پس نبوت یک مفهوم تشکیکی است و این فهم باید بین مردم فرهنگ بشود تا هر فرد سهم خود را از نبوت معین کند.
  • باید بدانیم که هر کداممان چند درصد نبی هستیم؟
  • در روایت آمده است که نبوت هفتاد شعبه دارد.
  • به عنوان مثال دیدن رویاهای صادقه ، یکی از شعبه های نبوت است ، یا دیدن خوابهایی که برخی از مسائل را روشن می کند هم شاخه ای از نبوت است.
  • پیغمبر اکرم (ص) فرموند: اگر فردی حامل معارف قرآن باشد ، در واقع امر عظیمی را حمل می کند ، و کسی که حامل قرآن باشد مانند این است که مُهر نبوت بین و دو کتف او جا گرفته است و نبوت با وجودش آمیخته شده است.
  • تنها تفاوت این شخص با نبیِ حقیقی این است که ، به او وحی نمی شود.
  • در ادامه ی این روایت حضرت می فرمایند:
  • کسی که حامل قرآن است و حقایق را در وجود خود دریافت کرده است ، به کسی حسادت نکند چرا که در درون او کلام خدا جاری است ، پس باید شأن این امر را به جا بیاورد.
  • با توجه به این روایت مشخص می شود، ارتباط با قرآن انسان را دارای سهمی از نبوت می کند یعنی به میزانی که قرآن بخوانی و در آن تدبر کنی به همان میزان هم پیغمبر شده ای.
  • پس رسیدن به مراتبی از نبوت برای هر انسانی امکان پذیر است ، اما شرط رسیدن به آن ، انس مداوم و تدبر در قرآن است و عمل به آنچه از قرآن فهمیده اید.
  • فرهنگ قرآن این است ، علم را از او یاد بگیرید برای کسب علم . (علم برای علم)
  • رسول اللَّه (صلى اللَّه علیه و آله) می فرمایند: مَن عَمِلَ بِما یَعلَمُ عَلَّمَهُ اللَّهُ عِلمَ ما لَم یَعلَم.
  • هر که به آنچه مى داند ، عمل کند ، خداوند ، آنچه را که ندانسته است ، به او مى آموزد .
  • پس اگر علمِ مرتبه بالاتر را می خواهید ، اول از علمِ درجات پایین تر هرچقدر که می دانید را عمل کنید.
  • بعد از عمل کردن به دانسته هاست که دریچه های حکمت بر قلب انسان باز می شود ، و انسان به درجه ای از عصمت می رسد و به میزانی که شما عصمت پیدا کنید ، به همان میزان به نبوت دست می یابید ، و هرآنچه نبوت داشته باشید ،حقایق را درک می کنید.
  • اینجاست که مسئله استاد عرفان داشتن و اینجور مسائل به سادگی حل می شود.
  • قرآن کریم برای استاد داشتن داستانی را نقل می کند ، از ماجرای موسی و خضر.
  • نکته قابل تأمل این است ، کسی به دنبال استاد می رود که خودش پیامبر است ، کلیم الله است.
  • پس حرف قرآن این است که اول پیغمبر شو و بعد به دنبال استاد بگرد.
  • (با توجه به داستان قرآنی موسی و خضر ) اگر انسان سهمی از پیغمبری داشت باشد ، خودش استاد عرفانش را پیدا می کند.
  • ببینید در قرآن چقدر زیبا تلاش موسی را برای رسیدن به استاد بیان می کند. حضرت موسی چه مصیبت ها که برای رسیدن به استاد نکشید، یک گوشه از آن که در قرآن آمده که به خاطر جناب یوشع چند ده کیلومتر از محل قرار با حضرت خضر رد شدند.
  • قرار بر این بود هر زمان که ماهی از درون زنبیل به داخل آب پرید، آنجا همان محل قرار است ، آنجا سکونت کنند و منتظر جناب خضر بمانند.
  • در سوره مبارکه کهف ذکر شده که بعد از پیاده روی های سخت و طاقت فرسا و خستگی زیاد ، در جایی ایستادند و حضرت موسی به همراه خود فرمود: آتِنَا غَدَاءنَا لَقَدْ لَقِینَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا. (کهف:۶۲)
  • غذا را بیاور ،گرسنه ایم . اینجا بود که شخص همراهش گفت آقا راستی یادم آمد ،چند ده کیلومتر عقب تر ماهی پرید در آب.
  • حضرت موسی با وجود خستگی و گرسنگی! بلافاصله حرکت کردند برای برگشت به آن مکان ، چون طالب دیدار با خضر بود ، حالا خود این دیدار و گفتگوهای میان آنها مملو از اسراری است که باید با خود قرآن آنها را شرح داد اما آنچه که اینجا مهم است ، این است که ابتدائا باید انسان میزانی از نبوت را کسب کرده باشد و بعد منتظر بالارفتن از پله بعدی باشد ، برای مثال آمده و می گوید من به دنبال یک آقای بهجت می گردم!
  • آقا شما اول بهجت خودت را بگیر بعد دنبال آقای بهجت راه بیافت.
  • شما هنوز از استاد سطح پایین تر از آقای بهجت استفاده نکرده ای چطور می خواهی بروی به پله بالاتر؟! تو از امام جماعت مسجد محله ات استفاده کرده ای که به دنبال استاد اخلاق می گردی؟
  • خب اینها نشانه تکبر است ، شیطان هم همین را میگفت ، خدایا من با تو ارتباط دارم ،آدم را می خواهم چه کار؟!
  • در رابطه با قرآن هم همین طور است ،هزار کتاب ، می خواند اما حاضر نیست برای کتابی که قرائتش واجب است وقت بگذارد و دائم می پرسد قرآن را چطور بخوانم ؟ این بازی را هم شیطان سرآدم در می آورد.
  • خودِ قرآن می فرماید شیطان نمی گذارد قرآن بخوانید: فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ (نحل:۹۸)
  • پس هرگاه خواستى قرآن بخوانى، از (شر) شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر.
  • قرآن تنها کتابی است که در زمان خواندنش باید از شر شیطان پناه ببرید به خدا ،چون شیطان روی این کتاب حساس است ، چرا که این کتاب به هر انسانی سهمی از نبوت می دهد .
  • امیرالمومنین (علیه السلام ) در خطبه ۱۳۳نهج البلاغه می فرمایند: کِتابُ اللَّهِ تُبْصِرُونَ بِهِ، وَ تَنْطِقُونَ بِهِ، وَ تَسْمَعُونَ بِهِ، وَ یَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ، وَ یَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ،وَ لا یَخْتَلِفُ فِی اللَّهِ، وَ لا یُخالِفُ بِصاحِبِهِ عَنِ اللَّهِ.
  • تعابیر را دقت کنید ، حضرت می فرماید:
  • کِتابُ اللَّهِ ← با کتاب خدا (قرآن)
  • تُبْصِرُونَ بِهِ ← چشم بصیرت پیدا می کنی
  • وَ تَنْطِقُونَ بِهِ ← نطقت باز می شود(حق را می گویی)
  • وَ تَسْمَعُونَ بِهِ ← گوشت باز می شود(حق را میشنوی)
  • وَ یَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْض ← قرآن با تو حرف می زند و برخی دیگری را تفسیر می کند (آیات با یکدگیر جفت می شوند.)
  • وَ یَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ ← برخى از آن ، به برخى دیگر شهادت مى دهد (هر آیه شاهد یک آیه دیگر است.)
  • وَ لا یَخْتَلِفُ فِی اللَّه ←اختلافی در راه خدا ندارد.
  • وَ لا یُخالِفُ بِصاحِبِهِ عَنِ اللَّهِ ← و پیرو خود را از خدا منحرف نگرداند.
  • تعبیر آخر منحصر به فرد است ، می گوید اگر کسی همنشین قرآن باشد قرآن تا لقاء الله او را رها نمی کند.
  • و تا خودِ خدا او را می رساند ( بِصاحِبِهِ عَنِ اللَّهِ ) هیچ کتابی این طور نیست.

جلسه پانزدهم

دریافت
متن جلسه پانزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • اگر بین مکاتب موجود در عالَم از نظر معرفتی، سیاسی، اجتماعی و سایر ابعاد با قرآن قیاسی صورت بگیرد ، تفاوت اصلی قرآن به عنوان یک مکتب با سایر مکاتب این است که همه مکاتب غیر از قرآن ، دعوت به ربوبیت می کنند اما قرآن دعوت به عبودیت می نماید.
  • در واقع ماهیت، اصالت و حقیقت آنها این است که می خواهند خدا تربیت بکنند ولی قرآن می خواهد عبد بسازد.
  • سایر مکاتب اصالت را به انسان می دهند اما قرآن اصالت را به خدا می دهد.
  • برای مثال از منظر قرآن ، اگر شما یک نظام اقتصادی را تعریف می کنید باید این نظام اقتصادی برآمده از عبودیت باشد و خروجی آن تولید عبد باشد.
  • ویژگی قرآن این است که به صراط مستقیم هدایت می کند ، خودش می فرماید: وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ (یس:۶۱)
  • تنها دعایی که بر انسان واجب است تا در طول شبانه روز حداقل ده بار آن را به زبان بیاورد (در نماز) این است: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُستَقِیمَ (حمد:۶)
  • هدف قرآن این است که به انسان جهت و سامان می دهد و او را هدایت می کند به سمت عبودیت و صراط مستقیم.
  • در جلسات قبل بیان شد که برای میسر شدن امر هدایت ،انسان می بایست قابلیت هایی را در خود به وجود بیاورد. در این باره قرآن می فرماید:
  • قَدْ جَاءَکُم‌ مِنَ اللَهِ نُورٌ وَ کِتَـٰبٌ مُّبِینٌ یَهْدِی‌ بِهِ اللَهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ‌السَّلامُ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَـٰتِ إِلَی‌ النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدِیهِمْ إِلَی‌ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ.(مائده:۱۵و۱۶)
  • قَدْ جَاءَکُم‌ مِنَ اللَهِ نُورٌ وَ کِتَـٰبٌ مُّبِینٌ ← خدای متعال برای شما نور و کتاب مبین (قرآن) را فرستاده است.
  • هدف و برنامه ی قرآن چیست؟ و امر هدایت چطور ممکن می شود؟
  • یَهْدِی‌ بِهِ اللَهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ‌السَّلامُ ← اگر شخصی به دنبال رضوان خدا باشد خدا او را هدایت می کند به « سُبُلَ‌السَّلامُ »
  • پس اگر بپذیریم خدای متعال است که در این عالَم اصالت دارد پس جهتی که ما باید به دنبالش باشیم تامین رضایت اوست.
  • همه مکاتب عالم از دو حالت خارج نیستند:
  • ۱- در پی تامین رضوان رحمان اند.
  • ۲- در پی تامین رضوان شیطان اند.
  • تمدن و فرهنگ و تمام نظام های مختلف سیاسی و اجتماعی خروجی شان این است که یا رضایت خدا را تامین می کنند یا رضایت شیطان را.
  • در این عالم بالاتر از رضوان الهی وجود ندارد.
  • … وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَکْبَرُ … (توبه:۷۲)
  • پس باید در ابعاد مختلف زندگی ، انسان خودش را با رضوان خداوند تطبیق بدهد.
  • ما اگر به دنبال تامین رضایت خدا نباشید لابد رضایت شیطان را تامین می کنید. اگر اینجور باشد شمااسلامی زندگی نمی کنید و بهره ای از معارف اسلامی نبرده اید.
  • اگر تابع رضوان بودید، خدا شما را با قرآن هدایت می کند به « سُبُلَ‌السَّلامُ »
  • « سُبُلَ‌السَّلامُ » یعنی شما در هرجای عالَم و در هر مختصاتی که حرکت کنید در سِلم با خدای متعال و هم سو و هماهنگ با قواعد عالَم هستید.
  • اما اگر متناسب با قرآن حرکت نکنید هرجا ودر هر موقعیت و جایگاهی باشید با یک گوشه عالَم درگیری و تضاد پیدا می کنید و کار شیطان ایجاد تضاد است.
  • … وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ …(نساء:۱۱۹)
  • خدای متعال فرمود این ابلیسی که رهاش کردم ،کار ویژه اش این است که خلق را بهم می ریزد.
  • کار شیطان این است که در ابعاد مختلف ، مهندسی خلقت را به هم می ریزد و تغییر ایجاد می کند ، از ساختار وجودی انسان مثل غضب و شهوت ،قوه واهمه گرفته تا سایر قواعد عالَم و طبیعت(مثل تراریخته ها)
  • شیطان همه چیز را از حالت نرمال و اعتدال خارج می کند.
  • و اینجا یک چیز است که انسان را نجات می دهد و آن هم قرآن است ، شما می توانید با کمک آن هم مهندسی خلقت را حفظ کنید و هم خودتان را با آن تطبیق بدهید ،تا هم امکان رشد برای شما فراهم شود و هم از آسیب ها دور بمانید.
  • برای مثال اگر انسان ازدواجش بر مبنای« سُبُلَ‌السَّلامُ » نباشد هم خودش آسیب می بیند ،هم همسرش آسیب می بیند و هم عالَم آسیب می بیند.
  • چرا انقدر به ازدواج سفید و یا همجنس بازی اصرار دارند؟ چون می خواهند مهندسی خلقت را به هم بریزند، کار شیطان این است که می خواهد عالَم را طور دیگری تعریف کند و آنچه را که خودش می خواهد را به کرسی بنشاند.
  • به تعبیر قرآن در رابطه با قوم سبأ دقت کنید ،می فرماید:
  • وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلیسُ ظَنَّه …(سبا:۳۴)
  • ابلیس گمان خودش را به کرسی نشاند.
  • قرآن می گوید آن طرحی که ابلیس ، برای نابودی قوم سبأ داشت ، اتفاق افتاد.
  • ابلیس ساختارها را به هم می ریزد ، از خانواده گرفته تا سیاست ،فرهنگ ،اقتصاد ، اجتماع و رسانه …او همه را تغییر می دهد. و تنها در یک حالت همه این ها سالم خواهند ماند که نظام های عالَم با قرآن تطبیق پیدا کنند.
  • وقتی با قرآن همراه بشوید ، اتفاقی که می افتد این است. … یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَـٰتِ إِلَی‌ النُّورِ …(مائده:۱۶)
  • خدای متعال شما را از ظلمات خارج می کند و به نور می برد.
  • … وَ یَهْدِیهِمْ إِلَی‌ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیم …(مائده:۱۶)
  • و همه را هدایت می کند به صراط مستقیم .

برای دانلود صوتها بصورت یکجا بر روی دکمه زیر کلیک نمایید.

۲۷ دیدگاه

  • سلام جناب استاد امینی خواه
    در مورد موضوع پوچ گرایی و مبارزه با آن لطفا منبعی معرفی بفرمایید .

  • سلام و درود بر استاد عزیز
    استاد بزرگوار اگر همه «فیلمها و دروس مهندسی خلقت» رو برام ارسال نمائید. باتشکر فراوا💐💐💐💐🌷🌷🌷🌹🌹🌹ن

  • با اهدای عرض سلام و احترام به استاد بزرگوار
    عرض به محضر مبارک استاد عزیز، امروز روز پنجم اسفند ۱۴۰۱ است و روز مهندسی است، روز بسیار مبارکی است، بنده در گشت و گذار در اینترنت در جستجوی شعری در خصوص «مهندسی خدای عالم در آفرینش جهان هستی» بودم که خدای عالم مهندسی خلقت با سایت شما مرا همراهی نمود و این بسیار برای بنده میمون و مبارک و دست آورد روشنی است. بنده مهندس ارشد برق هستم و خیلی خوشحال می شوم از ویدیو ها و کتاب ها و راهنمائی ها و آگاهی های ارزشمند شما استفاده کنم شاید فرجی شود تا قدم های مثبتی در این گیتی پهناور برداشته باشیم به حول قوه ی الهی. لذا درصورت امکان موارد فوق به آدرس ایمیل بنده ارسال نمائید بسیار سپاسگزار می شوم. اجرکم عند 🌷🌷💐💐💐🌹🌹
    ضمنا روز تولد حضرت امام حسین (ع) را به محضر حضرتعالی و جمیع مسلمانان عالم الخصوص مسلمانان شیعه تبریک می گویم و روز مهندسی را بر تمامی مهندسان عزیز و بزرگوار تبریک می گویم. به نقل از آیت الله بهشتی رحمت الله علیه که فرموده اند : دانشجو و یا مهندس مانند یک انسان «موذن» می ماند که اول از همه باید بیدار شود و سپس با آگاهی خود دیگران را از خواب غفلت بیدار کند. راه بیدارگری باید یاد گرفت و به دیگران راه بیدارگری آموخت.

  • با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد محترم و هـمـه‌ی دوستانی که در راه حـق فعالیت مـی‌کنند. تـاریخ این سخـنـرانی کی است؟؟

  • با سلام و خداقوت، میخواستم از ادمین محترم تشکر کنم که با دقت و حوصله به کامنت های عزیزان پاسخ میدن
    خدا خیرشون بده

  • سلام فقط همین ۱۵ قسمت هست؟ شما گفتین مقدمه ست یعنی سخنرانی های اصلی ای هم هست یا همین ۱۵ تاست فقط؟

    • سلام بر شما مخاطب گرامی، توجه داشته باشید سلسله جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت شامل ۳ فصل میشود.
      ۱)بخش مقدمه: این بخش شامل ۱۵ جلسه میباشد.
      ۲)بخش نظام تسخیر شامل ۱۵۱ جلسه
      ۳)بخش نظام تقدیم: که این بخش خود به دو فصل تقسیم بندی میشود:
      الف) فصل ملکوت اعمال«۴۴ جلسه»
      ب)فصل جایگاه صدق در هستی

  • سلام دستتون درد نکنه
    واقعا صحبت های فوق العاده ای در کل سایت هست
    فقط لطفا در این پیج یک لینک از همه فایل ها برای دانلود بذارید که دونه دونه دانلود نکنیم
    یکم وقت گیر هست
    اجرتون با امام حسین ❤️

  • سلام
    اینجا نه شناخته شده ام و نه شناخت من تاثیری بر دیگران دارد لذا میگویم آنجه باید بگویم
    خوشا آنان که در لحضه ای از گذر ابدی زمانشان در عرض مطلق بودن و همیشه بودن ، لطف را دریافتند
    خوشا آنان که نعمت یافتند و “نعمت”شکر نعمت یافتند
    خوشا آنانکه درک معنای “شکر نعمت” یافتند
    نعمت نعمت است ، شکر آن نعمت است ، درک معنای شکر نعمت است ، نعمت از پس نعمت است
    خوشا ما انسانها که هرچند قادر به شماره و درک عظمت حقیقت آفرینش و نعمات نیستیم ، اما به لطف لطیفش همانکه اراده شکر میکنیم و رو به سویش “سبحان الله ” گویان ، سپاس میگوییم ، همانا شکر عالم و آفرینش را از ما میپذیرد
    پس ای دوستان به دنبال ” اگر،اما،آیا و…” نباشیم که نمیتوانیم
    تسلیم شویم ، دل بسپاریم و خدایی شویم
    و اراده او بر همه چیز جاریست
    آنگاه که سوالها پایان یابند ، آنگاه که جستجو در چگونگی و چرایی باز ایستد ، آنگاه که ضربان قلب در جستجوی راه و بیراه بر زمین به آخرین رسد ، سر را بالا بگیریم ، چشم جسم را ببندیم و آرام بگیریم
    و……. عشق آنجاست عشق هست و هست و هست به پهنای ” آنِ مطلق واحد” هست و هست و هست
    و آنجا دیدم ؛
    نه زمین نه زمان نه بهشت اول نه هفت آسمان قرارمان نیست
    قرارمان با هم….. ” قربت الی الله”

  • سلام
    اینجا نه شناخته شده ام و نه شناخت من تاثیری بر دیگران دارد لذا میگویم آنجه باید بگویم
    خوشا آنان که در لحضه ای از گذر ابدی زمانشان در عرض مطلق بودن و همیشه بودن ، لطف را دریافتند
    خوشا آنان که نعمت یافتند و “نعمت”شکر نعمت یافتند
    خوشا آنانکه درک معنای “شکر نعمت” یافتند
    نعمت نعمت است ، شکر آن نعمت است ، درک معنای شر نعمت است ، نعمت از پس نعمت است
    خوشا ما انسانها که هرچند قادر به شماره و درک عظمت حقیقت آفرینش و نعمات نیستیم ، اما به لطف لطیفش همانکه اراده شکر میکنیم و رو به سویش “سبحان الله ” گویان ، سپاس میگوییم ، همانا شکر عالم و آفرینش را از ما میپذیرد
    پس ای دوستان به دنبال ” اگر،اما،آیا و…” نباشیم که نمیتوانیم
    تسلیم شویم ، دل بسپاریم و خدایی شویم
    و اراده او بر همه چیز جاریست
    آنگاه که سوالها پایان یابند ، آنگاه که جستجو در چگونگی و چرایی باز ایستد ، آنگاه که ضربان قلب در جستجوی راه و بیراه بر زمین به آخرین رسد ، سر را بالا بگیریم ، چشم جسم را ببندیم و آرام بگیریم
    و……. عشق آنجاست عشق هست و هست و هست به پهنای ” آنِ مطلق واحد” هست و هست و هست
    و آنجا دیدم ؛
    نه زمین نه زمان نه بهشت اول نه هفت آسمان قرارمان نیست
    قرارمان با هم….. ” قربت ال الله”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب

پرورش اندام حقیقی

باید از خود بگذری…

شیخ صدوق

از نجم صدوق تا فجر صادق

اهل عَلَم و عِلم

قبله‌ی تهران

مستند هوس کربلا

جمعه های کربلا

خدای همه کاره

ارزش ما نزد خدا

الفبای زیستن

در مکتب لقمان…

به زودی…