
جلسه یک : نقش تعیینکننده حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در پیروزی فکری عاشورا
در این جلسات به شکوه و عظمت جهاد فرهنگی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) پرداخته میشود؛ از خطبههای آتشین ایشان در کوفه که کاخهای ظلم را لرزاند تا تحلیل عمیق ایشان از ریشههای سقوط جامعهای که با ظاهر دینی، امام حسین (علیهالسلام) را تنها گذاشت. در این مباحث، به آیات قرآن، آسیبهای نفاق، تحریف دین و حتی مشکلات امروز شیعه همچون تفرقه و ظاهرسازی دینی اشاره شده است. این جلسات، تصویری زنده و تکاندهنده از نقش بیبدیل حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در تداوم نهضت عاشورا ارائه میدهند و پلی میان تاریخ کربلا و نیازهای فکری امروز جامعه شیعی میزنند
نقش حضرت زینب (س) در نهضت کربلا
ارزش فعالیت فکری - فرهنگی
گروهی که خطرش از یزید بیشتر است
تفاوت و شباهت امت اسلام و امت یهود
سخنان بسیار مهم امام حسن عسکری علیهالسلام در مورد علماء فاسد
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَصَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا وَنَبِيِّنَا أَبِي الْقَاسِمِ الْمُصْطَفَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ مِنَ الْآنِ إِلَى قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ. رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
یکی از مباحث کمتر پرداختهشده در بحث کربلا، نقش حضرت زینب (سلام الله علیها) است. این موضوع، متأسفانه، خیلی مورد توجه قرار نگرفته است که حرکتی که حضرت زینب (سلام الله علیها) انجام دادند، اثرش چه بود؟ نقشش چه بود؟ جایگاهش چه جایگاهی بود؟ چه کار کرد؟ کجای این حرکت امام حسین (علیه السلام)، نقش حضرت زینب (سلام الله علیها) دیده میشود؟ انشاءالله در این چند جلسه میخواهیم قدری نقش حضرت زینب (سلام الله علیها) را بررسی بکنیم؛ اثری که حضرت زینب در نهضت کربلا داشتند و نقشی که ایفا کردند برای اینکه این قیام، ثمره خودش را بدهد.
نکته اولی که باید در مورد بحث نقش حضرت زینب (سلام الله علیها) عرض بکنیم، به این نکته اشاره شود که اساساً فعالیت فرهنگی و فعالیت فکری، ارزشش چقدر است؟ تا جا بیفتد نقش حضرت زینب (سلام الله علیها) هم مشخص شود. خوب، امام حسین (علیه السلام) یک درگیری فیزیکی پیدا کردند با حکومت یزید و حکومت عبیدالله ملعون؛ ولی حضرت زینب درگیری فکری پیدا کرد. اون چیزی که باعث شد نهضت امام حسین به ثمر برسد، این درگیری فکری بود. خوب، عدهای میگویند که امام حسین کشته شدند و همه اصحابشان هم کشته شدند، این چه پیروزیای بوده؟ بله، در زمینه فیزیکی، امام حسین ظاهراً شکست خوردند؛ ولی در زمینه فکری پیروز شدند. کی؟ زمینه فکری حالا بخشی توسط خود امام حسین (علیه السلام) بود و خون مظلومانه ایشان؛ بخش دیگری که سهم بسیار زیادی هم هست، به عهده حضرت زینب (سلام الله علیها) و امام سجاد (علیه السلام) بود.
من این روایت را امروز میخوانم، این جلسه بحثمان را انشاءالله در جلسه بعد ادامه میدهیم. روایتی از امام عسکری (علیه السلام) در کتاب شریف احتجاج، مال مرحوم طبرسی (جلد ۲، صفحه ۴۵۶)، "الاحتجاج علی اهل اللجاج"؛ کتاب فوقالعادهای است که مناظرهها و گفتگوها و بحثهای چالشی که اهل بیت داشتند با مخالفین خودشان، اینها را جمع کرده است مرحوم طبرسی، تک تک از پیغمبر اکرم تا به پایین. آن خطبه حضرت زهرا در این کتاب است، خطبه حضرت زینب در کوفه در این کتاب است، خطبه امام سجاد در این کتاب است. خیلی بحثهای کلیدی ما، منبع اصلیاش همین کتاب احتجاج است. روایت عجیبی را نقل کرده است. من این روایت را بخوانم بعد زمینه فراهم شود، انشاءالله جلسات بعد به نقش حضرت زینب بپردازیم.
در این روایت، امام عسکری (علیه السلام) یک گروهی را معرفی میکنند که خطرشان را برای اسلام از سپاه یزید بیشتر دانستند؛ خیلی عجیب است! یک گروه را معرفی کردند و فرمودند که اینها خطرشان بر مسلمین بیشتر از سپاه یزید است؛ همیشگی هم هست، این خطر دائمی است. این روایت را من از اولش میخوانم، روایت طولانی است، دو صفحه. انشاءالله این جلسه را اختصاص میدهیم به این روایت، کلش را نخوانم تا وقت گرفته نشود. امام عسکری این آیه را تفسیر میفرمودند: "وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لَا یَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِیَّ" (آیه ۷۸ سوره مبارکه بقره).
حضرت فرمودند این "اُمِّیّون" که در این آیه آمده است، منظور از امی کسی است که از وقتی که از مادر متولد شده، تحصیلی نکرده است. وقتی که از مادر متولد شده، سوادش همان قدر است، بیسواد است. نه بلد است بخواند، نه بلد است بنویسد. از کتابهای آسمانی چیزی نمیداند، از کسانی که ادعای دروغی کردهاند در مورد اینکه کتاب آسمانی دارند و بهشان میشود رسالت دارند، آدم امی اینها را نمیشناسد، از اینها چیزی نمیداند، بین اینها نمیتواند فرق بگذارد که کی راست میگوید، کی دروغ میگوید. "إِلَّا أَمَانِیَّ"؛ مگر اینکه بر اینها کسی بگوید. کسی بیاید بگوید که آقا این کتاب را خدا نازل کرده است، این کلام خداست. اگر کسی بهش بگوید، میتواند بفهمد. تازه آن هم باز معلوم نیستش که آنی که دارد میگوید راست میگوید یا دروغ؟ در ظن و گماناند؛ بالاخره عدهای بزرگان هر چه بگویند، اینها گوش میدهند. اگر بگویند پیغمبر ما برحق بوده قبول میکند، بگویند برحق نبوده (العیاذ بالله) قبول میکند. امامت علی را اگر کسی تکذیب بکند، این تکذیب را قبول میکند. اینها مقلدند، در حالی که تقلید در اینجا بر اینها حرام بوده است. پس امی، کسانیاند که مقلدند، عوام منظور است. عوام که حضرت این را کامل توضیح میدهند، بعد خطر خواص را حضرت معرفی میکند.
عوام امت بالاخره همیشه تابعند دیگر؛ اینها رسانهها چه میگویند؟ بزرگان چه میگویند؟ پولدارها، سرمایهدارها، رئیسها، علما. حالا علما، بستگی دارد که تابع کدامشان باشند. تبعیت میکند، از خودش حرفی ندارد، از خودش منطقی ندارد، تقلید میکند. اینها عواماند، اینها امیوناند. حضرت عوام یهود را مثال زدند فرمودند که این عوام یهود، پیغمبر ما را قبول نکردند به خاطر اینکه خواص یهود تحریف کردند مطالب را و در اختیار ایران گذاشتند. یکی از بزرگترین خطرهایی که همیشه هست، تحریف است که حالا اینها، تک تک نکاتی که عرض میکنم، نشان میدهد نقش حضرت زینب (سلام الله علیها) را. یکی از نقشهای بارز حضرت زینب در این بود که نگذاشت جریان کربلا تحریف بشود. از یک جهت؛ از جهت دیگر، خود دین هم که تحریف شده بود، پیغمبر اکرم که تحریف شده بود، رسالت که تحریف شده بود، قرآن که نقشش تحریف شده بود، اینها همه را زینب کبری برگرداند به اصل خودش. پس نشان میدهد چه جهاد بزرگی است!
در مورد کسانی که تحریف میکنند، آیه قرآن خیلی آیه شدیدی است. در سوره مبارکه بقره میفرماید که اینها لعنت خدا و ملائکه و همه لعنتکنندگان بنیهاشمی، هر کی هر جای عالم یکی دیگر را لعن بکند، لعنت اینها، اینهایی که تحریف میکنند حقایق را، به اینها میگیرد. خواص یهود آمدند یک سری علائم دروغی برای پیغمبر اکرم درست کردند. گفتند: "إِنَّهُ طَوِیلٌ عَظِيمُ الْبَدَنِ". گفتند پیامبر قدش بلند است، هیکل خیلی درشتی دارد، خیلی پرمو، بدنش خیلی چاق است، هیکل ایشان؛ در حالی که پیغمبر ما اصلاً این شکلی نبودند. خواص یهود آمدند ذهن مردم عوام یهود را منحرف کردند با تحریف. منحرف کردند. تحریف با انحراف از یک ریشه است.
اینها آمدند گفتند که اصلاً پانصد سال بعد از این میآید. آن موقع که پیغمبر اکرم بودند، خواص یهود (به پیغمبر اسلام) میگفتند شما که منتظرشین، الآن وقتش نیست. اولاً که نشانههایش فرق میکند، پانصد سال دیگر هم تازه میآید. خواستند که حکومت و ریاستی که بر این ضعفا دارند، حفظ بشود و مردم سراغ پیغمبر نروند، بازار اینها یک وقت راکد نشود. تحریف کردند، صفات دروغین برای پیغمبر درست کردند، برای امیرالمؤمنین درست کردند.
بدترین جای جهنم مال اینهاست؛ "فِی أُسْفَعِ بِقَاعِ جَهَنَّمِ"؛ بدترین جای جهنم را میگیرند به خاطر تحریفی که کردند. یک عذاب مضاعفی هم دارند به خاطر اینکه بعد از این تحریف، اموال مردم را گرفتند، پولی که از این راه به دست آوردند، کسبی که کردند، ریاستی که به دست آوردند. خود تحریفش یک طرف، ریاستی هم که پیدا کردند، باعث میشود عذاب اینها مضاعف بشود.
حضرت فرمودند که امام عسکری فرمودند یک مردی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: آقا جان، این عوام یهود، تقصیر گردن علمایشان است. اینها حرفها را از علما یاد میگیرند. عوام یهود گردنشان گیر باشد، "لا سَبِیلَ لَهُمْ إِلَى غَيْرِهِ". بالاخره چه کار کنند این بندگان خدا؟ تقلید کردند، حرف علمایشان را گوش دادند. تقصیر چرا مذمتشان میکنیم؟ وقتی که اینها از علما قبول کردند، مگر عوام یهود مثل عوام ما نیستند؟ از علمایشان تقلید میکنند. خیلی جمله عجیبیه! این را خوب دقت بفرمایید، خیلی این حدیث نکته دارد، بسیار این حدیث توش نکته نهفته است.
عوام یهود که مثل عوام ما، چه جور عوام ما از علما تقلید میکنند؟ خوب، عوام یهود هم از علمایشان تقلید میکنند. تقصیری ندارند. اگر راهشان کج میرود، به خاطر اینکه حرف علمایشان را دارند گوش میدهند. حضرت فرمودند که بین عوام ما و علمای ما و عوام یهود و علمای یهود از یک جهت فرق، از یک جهت برابری است. خیلی حدیث! از آن جهتی که با هم برابرند، این جهت است: خدا عوام ما را مذمت کرده است به خاطر اینکه دنبال علمایشان راه افتادند. همان طور که عوام یهود را مذمت کرده است به خاطر اینکه دنبال علمایشان راه افتادند. حدیث را خوب گوش بدهید، نکته دارد. پس تشبیه امت ما به امت یهود چیست؟ همان طور که عوام امت ما به خاطر اینکه دنبال علما راه افتادند، عوام یهود هم مذمت شدند به خاطر اینکه دنبال علمایشان راه افتادند.
توضیح میدهند یعنی چه؟ فرق این امت با همدیگر، با آن امت، این است. از این جهت هم با هم فرق دارند. آن شخص برگشت که توضیح بدهید. حضرت فرمودند که عوام یهود میدانستند علمایشان دروغگو اند، دروغ صریح میگفتند، حرامخور بودند، رشوه گیر بودند. وقتی یک عده میآمدند پولی به اینها میدادند، سفارشی به اینها میکردند، اینها احکام را تغییر میدادند، واجبات را تغییر میدادند. چهار نفر عنایتی به اینها میکردند، تعریفی از اینها میکردند، اینها احکامشان را جابهجا میکردند. عوام یهود میدیدند علمای یهود تعصب شدید دارند نسبت به دین خودشان، تعصب بیخود و الکی دارند. حقوق بقیه ادیان را در نظر نمیگرفتند. اصلاً آدمهایی که مال دین دیگر بودند، آدم حساب نمیکردند. از اموال دیگران، آن چیزی که استحقاقش را نداشتند به خاطر تعصبشان. مثل همین علمای وهابی امروز خودمان دیگر. علمای یهود هم همین شکلی بودند. حلال میدانستند ناموسشان را برای خودشان حلال میدانستند. ظلم میکردند، انواع اقسام گناهان را انجام میدادند. میدیدند که این آدم فاسق است. "لَا یَجُوزُ أَنْ یُصَدَّقَ عَلَى اللَّهِ". جایز نیستش که این آدم را تصدیق کرد نسبت به معارف الهی، به واسطه بین خلق و بین خالق باشد.
برای همین خدا عوام یهود را مذمت کرد. از کسانی تبعیت کردند، تقلید کردند که میدانستند چه وضعی دارند. آدمهای بیخودیاند، آدمهای ناپاکاند. این عوام مقصرند. خواصی هم که دارند حرامخوری میکنند، گناه میکنند به پشتوانه همین عوام قبول میکردند. نباید اینها را تصدیق میکردند، نباید آن چیزی که اینها گفتند عمل میکردند. عوام تقصیری ندارند، عوام حالیشان نمیشود. آنهایی که دارند میبینند گناه بین حضرت فرمودند. عوام امت ما هم به خاطر همین مذمت شدند. دنبال یک سری علمایی راه افتادند، کیها؟ فاسق بودند، فاسد بودند. نکتهها را داشته باشید، خیلی نکتههای مهمی است. یکی از مبانی نهضت امام حسین در برابر یزید به خاطر همین است که مردم دیگر بیخیال شده بودند که علمایی که ازشان تقلید میکنند، آدمهای صالح و سالمی هستند یا نیستند.
بعد حضرت فرمودند که عوام امت ما هم وقتی از فقهای خودشان فسق ظاهر دیدند، وقتی تعصب، وقتی دیدند که اینها دنبال چرب و شیرین دنیا افتادند، دنبال حرام دنیا افتادند، با تعصب دارند دیگران را له میکنند. "عَوَامُنَا مِثْلَهُ لِلْفُقَهَاءِ فَهُمْ مِثْلُ الْیَهُودِ". هر چه از عوام ما که دنبال یک همچین علمایی راه بیفتد، مثل یهودیها میماند. عالم فاسق است، آدم بیخودی است، دنبال حرام است، باز هم عین خیالش نیست. دست آقا را میبوسد، دنبالش هست. این مثل یهودیها میماند. اینها بابت تقلیدشان مذمت شدند به خاطر اینکه دنبال فقهای فاسقاند.
"فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِنًا لِنَفْسِهِ حَافِظًا لِدِينِهِ مُخَالِفًا هَوَاهُ مُطِیعًا لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِ أَنْ یُقَلِّدُوهُ". این حدیثی که در مورد ولایت فقیه شنیدیم، مال اینجاست. اگر فقیهی بود، خود را نگه میداشت، نمیگذاشت دامنش آلوده بشود، حرام الهی انجام نمیداد، حافظ برای دینش بود، دینش را نمیفروخت، مخالف با هوای نفسش بود، مطیع با امر مولایش بود، عوام وظیفهشان است که از او تقلید کنند. فقهای شیعه. این هم عمومی نیست، در امت اسلام همه را شامل نمیشود، فقط فقهای شیعه، آن هم بعضیشان، همه فقهای شیعه را شامل نمیشود، بعضی از فقهای شیعه "لَا جَمِیعَهُمْ" نه همهشان.
بعد حضرت فرمودند که اگر دیدید یک عالمی مثل علمای دیگر مذاهب، یک عالم شیعه بود ولی گناه انجام میداد، اهل فحشا بود، اهل کار قبیح بود، اگر حرفی در مورد ما اهل بیت زد، ازش هیچی قبول نکنید. حتی روایت خواند، روایت هم سند داشت، حرفی گفت، چیزی گفت، هیچی ازش قبول نکنید. اصلاً دنبال یک همچین جایگاهی ندارد. مرجع تقلید است، حالا بیبیسی هم دوستش دارد. کرامت ندارد این آدم، ارزش تف انداختن هم ندارد (تعبیر حضرت). هیچ کرامتی ندارد، هیچ ارزشی ندارد این آدم. آدم به خاطر سوادش، به خاطر علمش.
"وَ إِنَّمَا كَثُرَتِ". اینجا حضرت میفرمایند این عالم شیعه فاسق و فاسد، خطرش برای اسلام از جیش یزید بیشتر است، از سپاه یزید بن معاویه. این آدم خطرش برای اسلام بیشتر است. تن را نابود میکند. اینها روح را نابود میکنند. اینها حرفهای ما اهل بیت را برمیدارند قاطی میکنند، چهار تا حرف ما را با چهار تا چیزی که دشمن خوشش بیاید، بیگانه خوشش بیاید، پیدا میکند که بتواند بالاخره از این روایت این را دربیاورد که بعد با آمریکا سازش کرد، باید با اسرائیل خوب بود، باید دوست بود، باید به فلسطین کار نداشت. دنبال اینهاست. قاطی میکند. اینها خطرشان خیلی زیاد است، خیلی سنگین است.
بعد مردم هم که نمیدانند، عوام نمیدانند، دنبال اینها راه میافتند. معرفت، معرفتشان کم است. حرف اینها را گوش میدهند. از این علمای فاسق به ما دروغ میبندند، دنیا برای اینکه یک چیزی از مال دنیا گیرشان بیاید، پول میگیرند، حدیث میسازند، پول میگیرند، فتوا. بالاخره حقایق را وارونه جلوه میدهند. "مَا هُوَ زَادُهُمْ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ". اینها توشه اینهاست به سمت جهنم.
"نُصَّابٌ لَا یَقْدِرُونَ عَلَى الْقُدْرَةِ فِینَا". یک عده هم که اصلاً ظاهر خودشان را شیعه نشان میدهند، از بیخ اصلاً تشیع را قبول ندارند. "یَتَعَلَّمُونَ بَعْضَ عُلُومِِ صَحیحَ" ما را یاد میگیرند، وجهه پیدا میکنند نزد شیعیان ما با این تیکهها. "وَ یَنْتَقِصُونَ بِنَا إِنَّا نُصَّابُنَا". یک حرفهایی میزنند که دشمنان ما آن وقت بتوانند راحت ما را نابود کنند، راحت رو ما شمشیر بکشند. "أَکَاذِیبَ عَلَیْنَا". چند صد هزار تا روایت دروغ هم به ما میبندند. "براءٌ مِنْهَا". حرفهایی که ما از اینها بری هستیم. مسلمانان ضعیف ما، شیعیان ضعیف ما میآیند این حرفها را قبول میکنند. "عَلَى أَنَّهُ مِنْ عُلُومِنَا". میگویند بالاخره باسواد است این آدم، فقیه است، علوم اهل بیت، فلان کتاب آمده است. "فَضْلُوا وَ أَضَلُّوا". این جور علما هم خودشان گمراهند هم گمراه میکنند و "هُمْ أَضَرُّ عَلَى ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا مِنْ جَیْشِ یَزِیدَ عَلَى الْحُسَیْنِ". ضرر این آدمها بر شیعیان ما از ضرر سپاه یزید بر حسین ابن علی و اصحاب حسین ابن علی.
سپاه یزید آمدند روح را غارت کردند، آمدند اموال را گرفتند، معادن. اینهایی که علمای بدی که ما را قبول ندارند، در ظاهر ابراز میکنند ما را قبول دارند، در ظاهر میگویند ما از دشمنان ما بیزارند، شک و شبهه در ضعفای شیعه برای ما وارد میکنند. آنها را گمراه میکنند، از راه حق باز میدارند. "لَا جَرَمَ أَنَّ مِنْ عِلْمِ اللَّهِ مِنْ قَلْبِهِ مِنْ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ إِنَّهُ لَا یُرِیدُ إِلَّا صِیَانَةَ الدِّینِ وَ تَعْظِیمَهُ". اینها روح را میگیرند، اینها ایمان را میدزدند. خلاصه حضرت میفرماید که خطرشان را بر اسلام میگویند. ادامه بدهم...
بعد یک تیکهای از پیغمبر اکرم امام عسکری نقل کردند، فرمودند: اشرار علمای امت ما کسانیاند که آنها را، مردم را، امت را از ما جدا میکنند. قاطع طریق راهزناند. مردم دارند سمت ما میآیند، اینها راهزنی میکنند. اسمهای دشمنان ما را، اسمهای (خوبِ) ما را، صفات خوب ما را، محاسن ما را، فضایل ما را میگذارند رو دشمنان ما. لقب دشمنان ما را میگذارند رو ما. بر دشمنانمان صلوات میفرستند، مستحقاند در حالی که دشمنان ما برای لعن مستحقاند. ما را لعن میکنند در حالی که ما به کرامات خدا غرق در کرامات خداییم، غرق در صلوات خدا و صلوات ملائکه مقرب خداییم.
بعد حضرت فرمودند به امیرالمؤمنین گفتم: آقا جان، بعد ائمه هدی و مصابیح، دو جا، کی بهترین مخلوقات خداست؟ حضرت فرمودند: "الْعُلَمَاءُ إِذَا صَلَحَوا"؛ علما وقتی صالح باشند. بعد ابلیس و فرعون و نمرود، دشمنانی که شما فرمودید، کی از همه بدتر است؟ حضرت فرمودند: "الْعُلَمَاءُ إِذَا فَسَدُوا". علمایی که فاسد باشند. حرف باطل را اظهار میکنند، حقایق را کتمان میکنند. "أُولَئِكَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ". حضرت فرمودند اینها لعنت خدا و لعنت لعنتکنندگان بر اینها. خاصیت جهاد فرهنگی این است. جبهه فرهنگی، جبهه فکری، کسی که در جبهه فکری دارد ضربه میزند، ضررش خیلی بیشتر از کسی است که در جبهه فیزیکی دارد آدم میکشد. کسی که شبهه دارد میاندازد، کسی که افکار مردم را دارد منحرف میکند، کسی که حقایق را دارد تحریف میکند از آن واقعیتی که بوده، این خطرش خیلی سنگینتر از آنی است که دارد آدم میکشد.
ما همیشه پا رکابیم برای جان دادن و خون دادن و اینجا آبرو. این کار زینب است. نه جان داد نه خون داد، آبرو داد. ایستادن جلوی یزید، سخنرانی کردن با آن فضای مسموم که تعابیر عجیب و غریبی به کار بردند. چقدر حضرت زینب را تحقیر کردند. جلسه بعد بخوانم هم در مجلس عبیدالله با انگشت اشاره کردند با آن نحوه بیانی که گفتند این خانم، حالا با آن تعبیر زشت، این کی است اصلاً در این جلسه شرکت کرده؟ گفتم: "هَذِهِ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ". تحقیرهای عجیبی که نسبت به زینب کبری داشتند. آن نحوه ورود حضرت زینب در کوفه، نحوه ورود زینب، در تحقیری که در مجلس یزید بود، در مجلس عبیدالله بود، از آبروی خودش مایه گذاشت. حضرت زینب ایستاد سخنرانی کرد. انصافاً سخنرانی در مجالس، واقعاً آدم قید همه چیز را باید بزند. یزید را به سخره بگیرد، مخاطب قرار داد. من اصلاً با تو. این چیزی بود که زینب کبری. این قوت و قدرت. حالا انشاءالله خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) را در کوفه انشاءالله جلسه بعد به توفیق الهی میخوانیم. ببینیم حضرت زینب چه کرده است. این جهاد فرهنگی که خطرش همیشه سنگینتر است، نهضتش ثوابش بیشتر است.
لذا در روایات دارد شما به یک نفر، فکرش را اگر اصلاح بکنی (در تفسیر امام عسکری دارد، یک روایت) به کسی یاد بدهید به فقیران شیعیان ما، ایتام شیعیان ما. این هزار مرتبه بالاتر از این است که یک یتیم ظاهری را شما اطعام بکنی، تحت پوشش بگیری. کسی چند تا یتیم فکری را تحت پوشش داشته باشد، به اینها خط بدهد، اینها را تزریق بکند، تغذیه بکند. این هزار مرتبه بالاتر از این است که. لذا ما همیشه میگوییم خرج دادن، شام دادن، اطعام، اینها همه خوب است. کتابخانه درست کردن، سیدی گرفتن، سخنرانی چه چه. اینها را آدم بگیرد پخش بکند. خب متأسفانه مردم خیلی به این جور چیزها ارزشی نمیدهند. اصل ارزش را چه کارهایی است که حالا شکم مردم سیر بشود، چه میدانم رفاهی چیزی تأمین بشود، یتیمخانهای بزنم. همه اینها خوب است، ثوابش خیلی زیاد، ولی در برابر یتیم فکری ثوابش خیلی ناچیز است. آدم بتواند یک یتیم فکری را تغذیه کند، شبههای را جواب بدهد، کتاب آدم بگیرد رایگان در موضوعات مختلف پخش کند در فامیل، این طرف آن طرف، سیدی بگیرد پخش بکند. ابزار امکاناتی در اختیار طرف قرار بدهد، بتواند معارف اهل بیت را منتقل بکند. حالا کسی اگر دستش به قلم باشد بنویسد، سایتی، وبلاگی. خیلی آثار و برکات بیشتری دارد.
خب، انشاءالله به حق حضرت زینب (سلام الله علیها) همه ما را اهل جهاد فکری، نهضت فکری، جهاد فرهنگی قرار بدهد. تا حدی که هستیم، به آن جایگاهی که داریم، بالاخره هر کسی تا یک حدی میتواند کاری بکند. انشاءالله همهمان اهل. خوب سلام بدهیم، امام حسین (علیه السلام) عرض ارادتی بکنیم.
اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفَنَائِكَ عَلَیْکُمْ مِنِّی سَلَامُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ اَلسَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْن.
همه مصیبتهای کربلا برای زینب کبری سنگین بود، ولی از همه سنگینتر آنجایی بود که به معارف دین بیاحترامی میشد، به امیرالمؤمنین اهانت میشد، به رسول الله بیتوجهی. همه غمها، همه زخمهای طرف، همه غصه "نبینم چرا این مردم از پیغمبر برگرداندن؟ چرا به امیرالمؤمنین پشت کردند؟". لذا هر جا وارد، داخل هر مجلسی، داخل هر شهری، فرمود: "نَحْنُ صِبْیَانُ أَبْناؤُ رَسُولِ اللَّهِ"؛ ما فرزندان رسول الله هستیم. آی مردم! اگر پیغمبر را قبول دارید، ما از نسل پیغمبریم. برای همین، الله اکبر. یک وقت در شهر، بعضی از این مردم، وضع این زن و بچه که دیدند، رفتند داخل خانه، لباس جمع کردند به عنوان صدقه برای اینها آوردند. این غذاها را جلوی بچههای حسین انداختند، لباسها را انداختند. تا نگاه زینب، غذا را از دست بچهها گرفت، لباسها را. فرمود: "إِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَیْنَا مُحَرَّمٌ". صدقه بر ما حرام است. اینجا هم میخواهد به مردم بفهماند و از نسل فرمود: ما ساداتیم، صدقه بر ما حرام است. مردم، به خدا ما بچههای رسول اللهایم. ما فرزندان رسول اللهایم.
لذا مثل دو سه روز قبل، با خیابان زینب را کنار گودی قتلگاه. همین که نگاهش به بدن پاره پاره برادر، ناله زد: "يَا مُحَمَّدُ، يَا رَسُولَ اللَّهِ!" "مُقَطَّعَ الْأَعْضَاءِ، يَا رَسُولَ اللَّهِ". این همون، همیشه جایش رو سینه شما بود، همیشه جایش رو شانه شما. حالا ببین چه جور در خون خودش غلط میزند! ببین بدنش پاره پاره شده. این کشته فتاده به دشت حسین تو، این صید دست و پا زده در خون حسین تو.
"وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ".
الهی آمین.
اَللَّهُمَّ وَ نَدْعُوکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ الْأَكْرَمِ، بِعَظَمَتِکَ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَنُ وَ یَا رَحِیمُ.
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ.
اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
إِلَهِی یَا حَمِیدُ بِحَقِ مُحَمَّدٍ، یَا عَالِیُ بِحَقِ عَلِیٍّ، یَا فَاطِرُ بِحَقِ فَاطِمَةَ، یَا مُحْسِنُ بِحَقِ الْحَسَنِ، یَا قَدِیمَ الْإِحْسَانِ بِحَقِ الْحُسَیْنِ.
اَللَّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ.
خدایا قلب نازنین آقامون از ما راضی و خشنود بفرما.
نوکری حضرتش قرار بده. نسل ما را نوکران حضرتش قرار بده.
اموات، علما، شهدا، امام راحل را سر سفره با برکت زینب کبری میهمان بفرما.
اسلام خصوصاً مریض این سائل، با عافیت بر تنشان بپوشان.
الهی حاجات حاجتمندان را امیرالمؤمنین حاجت روا بفرما.
در دنیا زیارت، در آخرت شفاعت اهل بیت را نصیب ما بفرما.
دشمنان دین، قرآن، انقلاب، ولایت را اگر قابل هدایت نیستند، نیست و نابود بفرما.
رهبر معظم انقلاب، مراجع عظام، علمای اعلام، مسئولین خدمتگزار را مؤید و منصور.
هر آنچه گفتیم و صلاح ما بود، آنچه نگفتیم و صلاح ما را میدانی، برای ما رقم بزن.
اَلنَّبِیُّ وَ آلِهِ.
رَحِمَ اللَّهُ مَنْ قَرَأَ الْفَاتِحَةَ مَعَ الصَّلَوَاتِ.
جلسات مرتبط

جلسه دو : روانشناسی مردم کوفه در کلام حضرت زینب (سلاماللهعلیها)
جهاد فرهنگی حضرت زینب(س)

جلسه سه : خطبه حضرت زینب (سلاماللهعلیها)؛ تجلی فصاحت، توحید و ولایت
جهاد فرهنگی حضرت زینب(س)