‼ توجه: متن زير توسط هوش مصنوعي تايپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا قاسم المصطفی محمد و آله الطیبین الطاهرین لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین
رب اشرح لی صدری و یسر امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا
حرکت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را از منظر سیاسی که ببینیم، این حرکت ترکیبی از دو گفتمان است. گفتمان تأیید ولایت تکوینی و ولایت (از یک سو)؛ و (از سوی دیگر) یک «نه» بزرگ به گفتمان دیگری. جریان ظرافت معارف قرآن و اهل بیت -که یک ظرافت بیشتر ناظر به حوزه سیاست است- انسانهای ساده کمتر با این ارتباط برقرار میکنند. معارف دین، ارتباطی که با آن برقرار میکنند، بالاخره کسی هر بخشی از (مثلاً) وسایل مربوط به آداب تخلیه یا در حقانیت دینها رو جذب کرده و افکارش ساده و بسیط است؛ ولی او با انسانهای عمیقتر بیشتر صحبت کرده.
نویسنده مصریای را میخواندم. بررسی کردم، دیدم که در قرآن آیاتی که در مورد منافقین است، سه جزء (فقط) در مورد منافقین بحث کرده. بحث «فوقالعاده پیچیده و بسیار کار دشواری» است. (این نویسنده) آیات منافقین را صحبت کرد. بعد گفت: «نماز جمعه سوره منافقون بخوانید هر جمعه...» (بعد از) دوتا خطبه میشنوید که آن دو خطبه حکم دو رکعت نماز را دارد. نماز صحبت نمیکنم که وصفش چیست، هر رکعت نماز ارزشش چقدر است؛ دو رکعتش میشود خطبه. یکی از این دو خطبه هم سیاسی است، باید ناظر به مسائل روز باشد و تحلیل بدهد. خیلی جالب شد. من دارم از آن سه جزء منافقون میگویم. الان مثلاً یک آیه در قرآن بخوانم در مورد یوسف و زلیخا. «این دنبال آن میدوی...» عمیقترین و دقیقترین مسئلهای که رکن دین ماست -که مسئله ولایت است_ یک مسئله کاملاً سیاسی است.
«در یک دعوای خانوادگی حضرت زهرا به شهادت رسیدند سر کوچه. مثلاً با گوجهفروش دعواشون شد، به شهادت رساندن, کشتن.» «با انقلاب مشکل امام حسین رفته بودن اینجا شمشک و دیزین که پشت تهران اونجا رفته بودن اسکی، چوب اسکی شکست، آزاد به شهادت رسیدن.» «مادرمونه دوستداشتنی بودن، یه بیماری در مورد منافقین پیش اومد.» «مصیبت حضرت زهرا، میان گریه میکنن، واکنش محرم، انتخابات، اختلافات فلان اینا. هرچی بود دیگه کنکوری، مال دکترا، ارشد.» «ماجرای فاطمیه چی بود؟» (باید) راه ولایت را دقیق صحبت بکنیم. ما بعضی رفقا، بعضی دوستانی که حالا پیگیر اینها هستند، میگن: «حالا دانشگاه با هم داریم.» شاید خوبی و فهم و ذکاوت و فتانت شماهاست، از من نیست. لذا اینجا من دلم گرمه همیشه به این جلسه که اینجا، اینجا دانشگاه داریم.
اینکه حضرت زهرا شهید شدن تا برای مردم امیرالمؤمنین اثبات بشه، اثبات نشده بود. قدم به قدم با هم پیش (رفتیم). احادیث پیغمبر بود. دیگه چی؟ خود خلفا وقتی کم میآوردند، میفرستادند شهر (پیش) امیرالمؤمنین. رتبه علمی امیرالمؤمنین، جایگاه نظامی امیرالمؤمنین، خویشاوندی امیرالمؤمنین با پیغمبر، خیلی مسائل یکیدوتا نیست. شخصیت تراز اول در مدینه است. حتی در چشم مخالفینش. منابع اهل سنت که مال (یک کتابی است). این از فضایل امیرالمؤمنین در منابع اهل سنت. وقتی گفتگو کردیم توی جلسه، «علی عباده» (عبادت مردم) را جا بندازن برای اثبات امیرالمؤمنین نبود. نفی میشدند که نفی نشده بودند. دوست داشتم. تازه مردم اگه علی را دوست داشتن، فتنه سقیفه و ماجرای حضرت زهرا رقم میخوره. اگر امام زمان را دوست داریم، غیبت رقم خورده. اگه دوست داشتن امیرالمؤمنین و ولایت (میتونست) حل میکرد، سقیفه را حل میکرد، عاشورا را هم حل میکرد.
(اینکه) بیفتن اون کفر به طاغوت، اون گفتمانی که باید محو بشه، آسیب ببینه، قیام حضرت زهرا برای این بود. بخش عمدهای این گفتمان ـ چیه دور و برش میچرخه؟ ـ گفتمانت چیه؟ بعضیا تصورش اینه که ما دو مدل حکمرانی و حکومت داریم: یک مدل ولایت خیلی باید تابع شریعت و چه میدونم حقوق الهی ماورایی خدا و اینا، این دموکراتها و دستگاه اینا باشه. یکی از مدل عاقلانه و عقلی، عقلی شرعی. (نه) این عقلی: عقل ناسیونالیستی پیغمبر، مردم خیلی براشون طبیعیه، عقل بشریه، خرد جمعیه، تشخیص خودمونه. دقیقاً حضرت زهرا برای (این هستند که) معطلت نکنم، مقدمه را لفتش ندم، این همون دموکراسی الانمونه. حضرت زهرا (سلام الله علیها) علیه دموکراسی قیام کردن. و خلاص و راحت بگو: حضرت زهرا شهید دموکراسیست؛ شهید مبارزه با دموکراسی. یعنی با دموکراسی کشتن حضرت زهرا رو. معادل دموکراسی است. هرجا لازم بود منطقه حیطهای داره برای خودش. هر وقت لازم بود این مسائل ما رو حل بکنه، دیگه ما امنیت میخوایم، بهداشت، آموزش، شکم سیر، سواد.
بعضی فکر میکنن ما یه ولایت داریم، یه دموکراسی. اینا دو تا چیز در برابر همند. آیات جالب قرآن. اون سه جزء که اگه دقیقتر نگاه کنی، شاید در بیست جزء هم بره. همه دارن ذیل ولایت زندگی میکنن. دموکراسی یه چیزی در برابر ولایت نیست؛ یک مدل ولایته. آدما از ولایت خارج نیستند، ولی فقط فرق میکنه. آیت الکرسی بودن که سه آیه: «اللهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النّورِ وَ الَّذینَ کَفَروا اولیاؤُهُمُ الطّاغوتُ یُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ اِلَی الظُّلُماتِ» (و اینا) دموکراسی دارند. دموکراسی زندگی کنه. کافر شدی؟! خیلی خوب، رفتی در ولایت طاغوت، در ولایت ابلیس. تو یه مدل دیگه از ولایت را انتخاب کردی. دموکراسی در برابر ولایت نیست؛ یک مدل دیگری از ولایته. غریبه بعضی از ماها. بعضی وقتا برای اولین بار میشنویم. نبات باشه. هیچ رفتاری نیست که خالی از سیاست باشه. بعد پیراهن مشکی شما یک گفتمانی را تقویت میکنه، مگه نمیکنه؟ این گفتمان یک جبههای را تقویت میکنه، مگه نمیکنه؟ این جبهه رقیبی داره، مگه نداره؟ این جبهه که تقویت میشه، اون رقیبش تضعیف میشه، مگه نمیشه؟ بازی در نیاید.
فرصت بشه. ماجرای سقیفه با همین جناحبازی بین اوس و خزرج و انصار بود. این شکلی خوردن، بردن. جناح نباشد، هر رفتاری سیاسیه. مسجد میری، سیاسیه. نماز میخونی، سیاسیه. طراح سیاسی، آدم کلاننگر، او مهندس، اون اتاق فکر اتاق فکری که داره جریانسازی میکنه، تصمیمسازی میکنه، فکر میکنه، بررسی میکنه، نگاه تمدنی داره به تکتک این رفتارهای شما کار داره. شما رو در تصمیمات او اثر داره. تهران بودم، «پره بابا». فکر (کنید) دکمه داره، نداره، یقه داره، نداره، تمام اینها روش حسابوکتاب میشه. یه آرایش جنگی به حساب میآید. تمام رفتارهای شما، آرایش فیزیکی و بدنی شما، آرایش ظاهری شما، تماماً آرایش جنگی به حساب میآید.
مادر مهربان دعا میکردن. تصویری از خاک حمزه برداشته، تربت درست کرده، ۳۴ تایی، دستش میگیره، هرجا میره. یعنی ایشون نمادسازی کردن. کار فرهنگی را ببین. نمادسازیهای رسانهای و این برد تصویر. نماد تو دنیا جنگ نماد کار میکنه. همش. همش رسانه. فهم داره. تمام حرکت دست دنیا اینه الان. تثبیت تربت درست میکنه. تربت شهید. یه عده میخواستن یاد حمزه از بین بره. شهادت نمونه شنبه صبحها. حضرت زهرایی که تا مسجد نمیاومدن. رفتید مدینه، مسجد پیغمبر با خون حضرت زهرا فاصله چند متر، نه چند سانتیمتره. ۱۰۰ سانتیمتر نمیشه، ولی صبح شنبه میاومد، همه کوچهها رو رد میشد، میرفت مذاهب شهدای احد تو دید هم میرفت. جمعیتی هم با خودش میبرد. بعد روایتگری میکرد: «هر هفته فلانی اینجا کشته شد، اینجوری کشته شد.» برمیگشت. رسانه امیرالمؤمنین بود. ما ولایت دموکراسی، یک مدل ولایته. مردم انتخاب میکنن. خیلی دوست دارم وارد جزئیات بحث بشیم، ولی خب جمع نمیشه. هی دارم کلیاتشو هی میگم. وارد جزئیپکی از سؤالات برای من بیارید که من نمیتونم توی یکی دو جلسه جواب بدم. جلسه با هم صحبت (میکنیم).
اوقات تو دموکراسی، دیکتاتوری و فلان. اگه یک نفر قیمومیت داشته باشه، حکومت داشته باشه و اینا، اینا دیگه کلاً دیکتاتوری یا دموکراسی برای دفاع از دیکتاتوری کشته شدن. این الان منطق دنیاست. زهرا در مبارزه با دموکراسی کشته شدن. اینا راست میگن. در دفاع از دیکتاتوری دروغه، ولی در مبارزه با دموکراسیاش درسته. مسئول باش. کار دستت باشه. مدل ولایتشو ببین.
احزاب خیلی مهمه. احزاب تو مدینه چیکار کردن؟ چه بلایی درآوردن تو سقیفه. الانم تو دنیا احزاب کار میکنن. توی دموکراسی و اینا، دموکراسی یاغی جمهوریخواه. تشکیلات داره، آدمش از بالا تا پایین. بین خود ماها. حتی بعضی وقتا برای بچههای حزباللهی، من بعضی وقتا از این حرفا میشنوم. رئیسجمهورش معلومه. نخستوزیر معلومه. وزیر راه معلومه. وزارت راه مثلاً مدیران کل معلومن. بعد تازه آدمسازی برای ۵۰ سال بعدش هم کرده. از الان مدرسه دارن. دارن نیرو تربیت میکنن برای فلان مسئولیتهای آتی. اصولگرا رای میدیم، اصلاحطلب رای میدی. «از تو، از اول با ما نبود.» حزب نداریم. اصولگرا و اصلاحطلب هم منافقین ما فقط درآوردن. سه تا جناح. ضد انقلابی، انقلابی. خیلی وسیع. دوستان ما، دوستان، دوستان ما، دشمنان، دشمنان ما. اینا همه تو دایره انقلابیها تعریف صلاحیت داره. تأیید صلاحیت میکنه. یه مرجعیه که خودش صلاحیت ذاتی داره. این تیکه رو داشته باشید. شما رو به خدا، این تیکه اصل جان مطلب تو این دو کلمهست. صلاحیت ذاتی داره. الان مردم، مهندس مثلاً از دانشگاه فردوسی مدرک داره، خود دانشگاه فردوسی خودش صلاحیت ذاتیه. دیگه دانشگاه شریف صلاحیت ذاتیه. یه کسی که به شریف صلاحیت نمیده، تأیید شده فردوسیه، کفایت میکنه.
نه تنها توی فضای سیاسی، هیچ گوشه زندگیمون نیست که خالی از ولایت (باشد). دانشگاه فردوسی به همه ساختمانسازیهای تو شهر. سازمان نظام مهندسی ولایت دیگه. صلاحیتش ذاتیه. حوصلتون که سر نمیره؟ با هم عمیق صحبت (میکنیم). صلاحیت ذاتی یعنی چی؟ این دکتر بودنش دیگه ذاتیه. صلاحیتش ذاتیه. دموکراسی ختم نمیشه. بگه نهادی که مرجعیت صلاحیتبخش تأیید میکنه، صلاحیت و صلاحیت میده. مگه ذاتیه؟ ذاتی یعنی چی؟ یعنی مردم فهمیدن که این خودِ «بده» رو میدونی. مردم کیو دارای صلاحیت ذاتی (میدونن)؟ کسی را که یا قدرت دارد یا ثروت. یعنی چه؟ یعنی میتواند صلاحیت ذاتی. قشنگه. من سرتو ببرم، دستاتو ببرم، آویزونت بکنم. کدومو بدم انتخاب آزاد (به شما) میذاشت در اینکه من چه مدلی تو رو نابودت کنم. مملکت آزادی صلاحیت انتخاب کنیم. ماجرای مدینه و سقیفه دقیقاً اینه. اول یه خرد جمعی در برابر ولایت، بعد چهار تا آدم قلدر و غنچماق زورگو. ۵ الی ۱۰ دقیقه وقت دارم. من الان آزاد گذاشتم. بدون روضه، با وقت اضافه. خزر، اینهایی که اومدن رأی آوردن در سقیفه. رأیسازی کردن، سازی کردن و منبع اعتبار شدن، و دیگه شدن اونی که باید بشن و کسی نتونه چیزی بگه. خیلی جالبه. ببینید، فوقالعاده جای تحلیل و گفتگو داره. مطالب گفته نمیشه. سبحانی کتاب «سقیفه، زمینهها، معیارها و پیامدها.» تاریخ خالیه. (اینجا) بحث اعتقادی و تحلیلی. بحث تاریخیش خیلی گذاشتن.
قدرت و ثروت. علی فدک داشته باشه، مردم به خاطر پول، مردم منبع حیاتبخش اعتباربخش صلاحیتذاتی اونه که پول داره، قدرت داره. جون! ثروت امیرالمؤمنین. زدن فاز قدرت. خودشون چیکار کردن؟ افکار عمومی که با اینها نبود. مردم، پیغمبر، نخبگان مخالف بودند. در رأس مخالفین امیرالمؤمنین و بنیهاشم. خود حزب بنیهاشم به این معنا غلطه. بسیار قدرتمندی بود. افراد کمی در اینها نبودن. مردم میدیدن اینها رو. چیکار؟ اعراب بادیه. سرمایهگذاری کردن. اعراب بادیه آدمهای بی اراذل و اوباش مدینه (را) خرید کنن. «قبیله اسلم آمد با ابوبکر بیعت کرد، قدرت یافت، پس از آن مردم با او بیعت کردند.» سپس مردم با او بیعت. ماجرا چیه؟ بیعت مردم در حال وحشت و ترس از این اعراب مسلح بوده که وارد شهر شده و پیوسته اینها اومده بودن مدینه. «گروهی از اعراب خارج مدینه وارد مدینه شده تا نیازمندیهای خودشون را خریداری کنن.» تو ایام سقیفه خرید کنن. مدینه جنس بالاخره تو شهره دیگه و آذوقه مورد نیاز شما را هم در اختیارتان میگذاریم. «شما هم برید و مردم به بیعت خلیفه دعوت کنید. اگر کسی خودداری کرد، بر سر و روی او بکوبید.» دارید دیگه. «قدرت دموکراسی از سقیفه تا الان.»
«اعراب کمربندهای خود را محکم بسته، پیراهنهای بلند یمنی را پوشیدند، چوبها را به دست گرفتند، بر سر مردم ریختند.» آنها را به زور و انتخابات اصلی انتخاباتی بود که بین عثمان و علی بود. اون شورای ۶ نفره. اونجا کو بیا با هم دوست باشیم. این میشه قدرت و ثروت داشته باش. بعد رسانه داری. پول داری. آدم داری. پول داشت. پول داشت. با پول قبیله اسلمو آورد. بعد با زور داشت. اراذل تو کوچهها مردم و زدن. بعد باز بیعت گرفت. فشار بیشتر کردم. شهید حاجقاسم سلیمانی با چی به شهادت رسید؟ روضه سیاسیم باشه. قبل از اینکه وارد روضه بشیم، شهادت حاجقاسم نتیجه برجام است. برجام نتیجه دموکراسی. شهادت حاجقاسم دموکراسی. خط برجامیون خط دموکراسیست.
مسائل شفافه که خود این حضرات انقدر شفاف حرفشون رو میزنن. خط، خط دموکراسی. پیغمبرم که کلاً ولایت. ولایت اینا همه چی لوث بودن و پیغمبر (در) تاریخ حضرت زهرا درست. حضرت زهرا شهید مقابله با دموکراسیست. از مردم بپرس. ما مردمسالاری پیغمبری من که دموکراسی در برابر ولایت (هستیم).
اگر چهار نفر شهادت بدن که اونی که فاطمه سرقت کرده، چیکار میکنید؟ دموکراسی. بیعتند بر تو. حتی اگر هیچ کسی نماند. اگر همه مردم به من پشت کنند، من احساس وحشت و تنهایی. هیچکی ازت نفهمه. شبا بیای بری سوار شتر بشی با پهلوی شکسته، با بازوی شکسته. «علی جان! منو سوار شتر کن، ببر در خونه مهاجرین و انصار.» فاطمه زهرا روی شتر: «شما با علی بیعت نکردید.» «فراموش قبول نداره.» میدون اصلی مدینه با سرتر. «جان به فدای تنهایی تو مادر.» «هیچکی به علی تو رای نداد.» علی، کربلا، «وجه الله». تا وقتی فاطمه زنده بود، علی بین مردم یه اعتباری داشت.
در حال بارگذاری نظرات...