در این جلسات، استغفار بهعنوان کلید رهایی از غم، بنبست و گرفتاریهای زندگی معرفی میشود. از دعای عرفه امام حسین (علیهالسلام) تا سفارش امام هادی (علیهالسلام) و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، همه بر نقش استغفار در گشایش مادی و معنوی تأکید دارند. همچنین فضیلت زیارت امام حسین (علیهالسلام) در شب قدر و ضمانت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برای زائران، محتوای این سخنان را به تجربهای معنوی و الهامبخش تبدیل کرده است
* به روایت معصوم علیه السّلام، خلاصی از آتش جهنم، مهمترین دعاست در شب قدر [01:03]
* ذکر استغفار، کلید رهایی از آتش جهنم! [04:05]
* احیای شب قدر موجب آمرزش گناهان است ولو به اندازه کوهها و دریاها باشد [09:49]
* زیارت امام حسین علیه السلام در شب قدر یعنی مغفرت تضمینی، فارغ از احیا و استغفار! [11:00]
* استغفار ملائکه و پنج تن علیهماالسلام، برای زائران اباعبدلله علیهالسلام، در شب قدر! [15:33]
* روضه، در سوگ مولای کریمی که گستره کرمش حتی شامل قاتلش شد... [22:08]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
مبارک رمضان، کربلای معلی، جلسهی اول.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد. اللهم صل علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الآن الی قیام یوم الدین.
شب قدر، شب دعا، هم شب عبادت. توی دعا اون حاجتی که از همه حاجتها مهمتره کدوم حاجته؟ کدوم حاجتی که اگر بگیریم، بقیهی حاجتها رو ولو حاصل نشه، بارمونو بستیم؟ کدوم حاجته که اگر نگیریم، حتی اگر حاجتهای دیگمون هم نصیبمون بشه، بازم چیزی گیرمون نیومده؟
امام حسین (علیه السلام) که در محضرشون هستیم، در جوار حرم مطهرشون هستیم، در دعای عرفه یه تعبیری دارند، عرض میکنم: «اللهم حاجتی التی ان اعطیتها لم یضرّنی ما منعتنی.» خدایا، من یه حاجتی دارم؛ اگه اینو بهم بدی، هرچی رو که بهم ندی، ضرر بهم نمیرسه. «و ان منعتنیها لم ینفعنی ما اعطیتنی.» اگرم اینو بهم ندی، هرچی دیگه بهم بدی به دردم نمیخوره. کدوم حاجته؟ امام حسین اینطور میفرمایند که این اون حاجت اصلی منه در دعای عرفه، که خب انقدر مضامین بلندی داره. اون حاجت چیه؟ میفرمایند: «اسئلک خلاص رغبتی من النار.» ازت میخوام که من از جهنم آزاد بشم، از آتیش آزاد بشم. آزادی از جهنم مهمترین حاجت منه. اگر این نصیبم نشه، هر حاجت دیگهایمو که بدی، همسر خوب نصیبم بشه، بچه خوب نصیبم بشه، پولدار بشم، خونهدار بشم، بیماریم خوب بشه، هیچکدام از این حاجتهای من به دردم نمیخوره، اگر این حاجت رو ازت نگیرم. اگه قرار باشه من جهنم برم، پولدارم بشم، سالمم بشم، اوضاع و احوال خونه زندگیمم خوب بشه، به دردم [نمیخوره]. ولی اگر هیچکدام از اینا رو نداشته باشم، مریض هم باشم، گرفتارم هم باشم، بیپول باشم، محتاج؛ ولی آخرش خیالم جمع باشه که بعد از اینکه از دنیا رفتم، گرفتار نیستم؛ اونم گرفتاری ابدی. تحمل میکنم، میسازم؛ ۲۰ سال، ۳۰ سال، ۵۰ سال مشکلات و سختیهای اینجا رو تحمل میکنم، در عوض خیالم جمعه که اون طرف اهل نجاتم.
پس مهمترین حاجتی که امام حسین (علیه السلام) مد نظر مبارکشونه اینه: آدم از این گرفتاری ابدی نجات پیدا کنه، از جهنم نجات پیدا کنیم. چه شکلی میشه از جهنم نجات پیدا کرد؟ گفتگویی داره حضرت موسی (علیه السلام) با خدای متعال. پرسید که: خدایا، میخوام به تو نزدیک بشم. خدای متعال فرمود: شب قدر بیدار باش، به من نزدیک میشی. گفت: خدایا، رحمتتو میخوام. فرمود: شب قدر به بیچارهها رحم کن، منم به تو رحم میکنم. گفت: خدایا، میخوام از پل صراط عبور کنم. فرمود: شب قدر صدقه بده، از صراط عبور. گفت: خدایا، درختهای بهشتی و میوههاشو میخوام. فرمود: شب قدر تسبیح کن، نصیبت میشه.
اون بخشش که ارزش [دارد]، برای اون تیکهشه، اینجاست: عرض کرد: خدایا، نجات از جهنم میخوام. همین که امام حسین فرمودند: «مهمترین حاجت من». حضرت موسی به خدای متعال عرض کرد: خدایا، نجات از جهنم میخوام. فرمود: «ذلک لمن استغفر فی لیلة القدر.» اونی که نجات از جهنم میخواد، چه جور نجات میدم؟ کسی که شب قدر استغفار کنه، از جهنم نجاتش میدم. پس مهمترین حاجت، نجات از جهنمه. و گفتند: اگر کسی شب قدر استغفار کنه، نصیبش میشه. واسه همین مهمترین اعمال امشب، استغفاره. یه نماز دو رکعتی داره. رکعت اولش سوره حمد یک بار، رکعت دوم ۷ بار سوره قل هو الله. بعد که نماز تموم شد، هفتاد بار استغفار کنیم. چاله امشب همه انجام بدیم: هم امشب، هم بیست و یکم، هم بیست و سوم. خیلی راحت، دو رکعت: یه حمد، هفت تا قل هو الله. بعد نمازم هفتاد بار «استغفرالله ربی و اتوب الیه». تعبیر روایت اینه: «یستغفر سبعین مرة.» هفتاد بار استغفار کنه. چه با «ربی»، چه بی «ربی»، مهم استغفار ۷۰ بار استغفار.
اگر بعدش انجام داد، بعد این نماز فرمود: از جا بلند نمیشه مگر اینکه خدا هم خودش رو میبخشه، هم پدر و مادرشو میبخشه، هم ملائکهای رو خدای متعال مأمور میکنه تا سال بعد شب قدر برای این ثواب بنویسند، حسنات بنویسن. ملائکهای رو مأمور میکنه تو بهشت برای این درخت بکارند، قصر بسازند، نهر جاری کنند. «و لا یخرج من الدنیا حتی یری ذلک کله.» همهی این قصر و درخت و نهر بهشتی رو هم که براش ساختند، قبل از اینکه از دنیا بره، نشونش میدن، بعد جونش گرفته میشه. وزیر [بعضیها] استرس دارن موقع جون دادن؛ مثلاً هواپیما میخواد سقوط کنه میترسم. که [آیا] همچو هواپیما میخواد با سرعت بیاد پایین بخوره تو صخره؟ ما همه اینا رو میخوایم ببینیم؟ نه. مؤمن وقتی که قراره جونش گرفته بشه، اصلاً دیگه فارغ میشه از این چیزا. جای دیگهرو داره میبینه، بدنش هم جای دیگه است. اونی که این نماز شب قدر رو انجام میده، مثلاً هواپیما داره سقوط میکنه، این میبینه یه کاخیه و درختای نهرهای قصرای [بهشت]. بدنش متلاشی شد؟ مثلاً درد مرگ احساس نمیکنی. یکیش از این استغفارهای شب قدر، این نماز دو رکعتیه. دیگه چی؟ صد بار استغفار. دوباره، اگه حاج آقا نگند «ربی» نداره، «یستغفرو» داره. نگفتند با «ربی» یا بی«ربی». «یستغفرو» شب نوزدهم گفتند: صد بار استغفار کنه. حالا با «ربی» و بی«ربی» فرقی نمیکنه. اینم جز اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه.
دیگه چی؟ پس دو تا گفتیم فعلاً. دوباره بگم از اول سخنرانی. اونایی که دیرتر رسیدن: امام حسین در دعای عرفه به خدای متعال عرض میکنند که خدایا، مهمترین حاجت من اینه که اگر [این حاجت رو] بدی، چیز دیگه ندی، من بارمو بستم. اگه اینو ندی، چیز دیگه بهم بدی، چیزی گیرم نیومده. اونم اینه که از جهنم نجات پیدا کنم. حضرت موسی از خدای متعال پرسید: چه جور میشه از جهنم نجات پیدا کرد؟ فرمود: کسی شب قدر استغفار کنه، از جهنم نجات پیدا میکنه. استغفار شب قدر چه شکلی انجام بدیم؟ یکیش اینه: ذکر استغفار همینطور به طور معمولی. دیگه چی؟ دو رکعت نماز استغفار که یه حمد، هفت تا قل هو الله و بعدشم هفتاد بار استغفار.
کار سوم، ببین چقدر خدا راحت کرده امشب استغفار رو. امشب امام باقر فرمود: «من احیا لیلة القدر»، کسی شب قدر بیدار بمونه (بنا داشته باشه که به احترام امشب نخوابه، ممکنه حالا کمی هم اذیت بشه، حالا قبلش یکم استراحت میکنه، در طول شبم مراقبت میکنه که خوابش نبره)، کسی شب قدر احیا بگیره، نخوابه، «غفر له ذنوبه»، گناهاش اینم کار استغفار رو میکنه. «ولو کان ذنوبه عدد نجوم السماء.» حتی اگه گناهاش به اندازه ستارههای آسمون باشه، همینکه شب قدر احیا بگیره، گناهاش بخشیده میشه. ولو به اندازه سنگینی کوهها باشه. ولو به اندازه پیمانههای دریاها باشه. انقدر گناه داریم، ولی شب قدر احیا بگیره، امام باقر (علیه السلام) فرمود: گناهاش بخشیده میشه.
خوب، سه تا چیز گفتیم برای شب قدر، موجب مغفرت میشه. میخوام چهارمیشو بگم. این دیگه مال شماهاست. البته بقیه هم میتونن انجام بدن، ولی شماها امشب به طور خاص روزیتون شده. اونی که شب قدر به صورت خاص مغفرت خدای متعال رو جاری میکنه، شاید از همه این اعمال بیشتر و بهتر. چه کاریه؟ آقا، زیارت امام حسین (علیه السلام). تو روایت داره امام صادق فرمود: «در شب قدر از آسمان فرشتهای صدا میزنه، منادی صدا میزنه، میگه که: إن الله قد غفرة لمن أتی قبر الحسین فی هذه اللیلة.» هرکی امشب خودش رو به قبر حسین رسونده، خدا او را امشب بخشیده. دیگه حتی نماز استغفار، احیای شب قدر، صد تا استغفرالله اینام [نمیخواد]. برسه کربلا، برسه به حرم امام حسین در شب قدر، مورد مغفرت واقع میشه، از جهنم نجات پیدا میکنه.
خیلی روایات عجیب و غریبی داریم در مورد زیارت امام حسین (علیه السلام) و بخشیده شدن. تو یه روایت داره، چند تاشو بخونم و کم کم عرضمو تمام کنم. حالا بنده روایت زیادی آورده بودم، چون که خوب وقت جلسه مقداریش رفت، امشب دیگه نمیرسم، شاید حالا شب بیست و یکم بازم چند تا روایت دیگه بخونم. امام صادق به ابن علی بن میمون (صائغ زرگر بود)، حضرت بهش فرمودند که: «برو زیارت امام حسین و رها نکن زیارت رو.» میگه: پرسیدم که: آقا، برم زیارت امام حسین چی بهم میدن؟ «ما لمن أتاه من الثواب؟» ثواب زیارت امام حسین چیه؟ فرمود: «اگر کسی پیاده بره، به هر یک قدمی که برمیداره، یه دونه حسنه خدا واسش مینویسه، یه دونه گناه ازش پاک میکنه، یک درجه بهش [میده].» وقتی هم که میاد، خدا دو تا مأمور، دو تا فرشته را مأمور میکنه، هرچی که از زبان این خیر بیرون میاد، براش یادداشت میکنن. هرچی که [شر] بیرون میاد، این دو تا فرشته مأمورند که یادداشت نکنن، حرفایی که به درد نمیخوره رو نمینویسم.
بعد چی؟ وقتی که میخواد برگرده زائر امام حسین، این فرشتهها باهاش خداحافظی میکنند. بهش چی میگن؟ میگن: «یا ولی الله!» تعبیر رو داشته باشید، خیلی عجیبه. این دو تا فرشتهای که تو مسیر همراهش بودن، [به] زائر کربلا وقتی میخواد برگرده، حالا شماها چند شب دیگه انشاءالله بنا دارید برگردین شهر خودتون، این دو تا فرشته به شما میگن: ای ولی خدا! ولی خدا! آقا، ولی خدا شوخی نیست. ما افراد خاصی رو اولیای خدا میدونیم. اینا فرشتهها به زائر امام حسین میگن: «ولی خدا، مغفوراً لک.» پاک شدی، آمرزیده شدی. «أنت من حزب الله و حزب رسوله و حزب اهل بیت رسوله.» تو دیگه از این به بعد تو دارودستهی خدا و پیغمبر و اهل بیت [هستی]. «والله لا تری النار بعینک أبداً.» به خدا از این به بعد دیگه با جهنم مواجه نخواهی بود. این یه بار اومده کربلاها؛ تو عمرش یه بار اومده کربلا، داره برمیگرده بهش میگن: ولی خدا، تو دیگه جهنم رو نخواهی دید. «و لا ترآک و لا تطمئک أبداً.» گوشتت هم به جهنم حرام. جهنمی نخواهی شد. البته این معناش نیست که ما جرئت پیدا کنیم بر گناه، وقتی برگشتیم با یه دل قرص بریم گناه کنیم. معناش اینه که اون مغفرتی که دنبالش بودید و جاهای دیگه معلوم نبود چقدی نصیب بشه، اینجا تضمینی برای زائر امام حسین چک کشیدند که بخشیده میشه.
شب قدر به ما سفارش شده که استغفار کنیم، ولی کسی که میاد زیارت امام حسین (علیه السلام)، ولو خودش استغفار نکنه، براش استغفار میکنند. کیا استغفار میکنند؟ براتون چند تا روایت بخونم و با همینا بریم تو روضه.
برای زائر امام حسین چند گروه استغفار. گروه اول: ملائکه. در روایت داره ۴۰۰۰ فرشته همیشه دور قبر امام حسین (علیه السلام) هستند که همیشه گریه میکنند و «یستغفرون لزواره.» کارشون اینه که برای زائرای امام حسین استغفار میکنند. ملائکه دور قبر امام حسین که از ظهر عاشورا اینجا تا ظهور امام زمان هستند، این ۴۰۰۰ تا همیشه ثابته. اینا برای شما استغفار میکنند حتی اگر خودت استغفار نکنی. کنار قبر امام حسین که میای اینا برات استغفار میکنند.
دیگه کی برات استغفار میکنه؟ بهبه! امام صادق فرمود: «ان فاطمة سلام الله علیها تحضر لزوار قبر إبنها الحسین.» فاطمه زهرا کنار زائران قبر فرزندش حسین حاضر میشه. [نه از آسمان میاد] جلو میاد، کنارت میاد، بغل دستت میاد، کنار گوشت. «فتستغفر لهم ذنوبهم.» فاطمه زهرا برای زائر حسین استغفار میکنه. شب قدر، شب استغفاره. استغفاری که من برا خودم بکنم کجا، استغفاری که فاطمه زهرا برا من انجام بده کجا. اینو به کی وعده دادن؟ کسی که زائر قبر حسینه، چه روزی خدا امشب نصیب ما کرده در شب قدر، با دعای فاطمه از آتش جهنم رها بشی، آزاد بشی.
دیگه چی؟ اینم یادگاری امشب، شب نوزدهم ماه رمضان از کربلا با خودمون ببریم. روایت خیلی جالبیه، بازم غیر از فاطمه زهرا کسی برای ما استغفار میکنه. آره، کیه؟ مفصلیه آخرش معلوم میشه. میگه که محمد بن مسلم میگه: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم، فرمود: «امام حسین (علیه السلام) پیش خداست در آسمان، از اونجا نگاه میکنه به کربلا، به محلی که به شهادت رسید و شهدایی که کنارش به شهادت رسیدند و ینظر الی زواره.» نگاه میکنه به زائراش. امام حسین پیش خداست ولی همه حواسش پیش زائراشه. «و هو أعرف بهم و بأسمائهم.» خوبم زائراشو میشناسه، هم اسماشونو میدونه، هم اسم باباهاشونو میدونه. میدونه از کجا اومدن، چه جوری اومدن، با کیا اومدن، با چه زحمتی پول جمع کرده بود آخر سالی، پساندازی داشت، بهش گفتن هزینه کربلا زیاده، گفت: فدای سر امام. این تعطیلات کربلا نرم کجا برم شب قدره؟ خودمو برسونم کربلا. خوب میدونه همه اینا رو امام حسین حواسش هست به درجاتهم و منزلتهم عندالله. میدونه پیش خدا چه موقعیتی دارند. انقدی شناخت داره که آدم از بچهاش انقدر شناخت نداره. تعبیر امام صادق اینه: «و إنه لیری من یبکی.» حواسش هست به زائرانش، حواسش هست به گریهکناش، هم حواسش هست. نگاه میکنه به اونایی که براش گریه میکنن. امام حسین استغفار میکنه برای زائراش. امام حسین استغفار میکنه.
دیگه چی؟ «و یسأل آبائه أن یستغفروا له.» از پدرانشان درخواست میکنه برای زائراش استغفار کنه. امام حسین از پیغمبر میخواد که پیغمبر برای زائراش استغفار کنه. دیگه از کی میخواد؟ امام حسین از امیرالمؤمنین میخواد. یعنی چی؟ یعنی شما میرید کنار شش گوشه، امام حسین شما را به امیرالمؤمنین نشون میده، میگه: بابا، این از راه دور اومده، این زائر منه، شما براش استغفار کن. امیرالمؤمنین هم براش استغفار میکنه.
بعد اونجا زائری که با دل شکسته، با چشم گریون اومده، امام صادق اینطور فرمود، خیلی عجیبه، فرمود: امام حسین به زائرش یه جملهای میگه. حرم رفتید، این روایتو دوباره مرور کنیم برای خودتون. احساس کنید این جمله رو دارید از امام حسین میشنوید. میفرماید: «لو یعلم زائری ما أعد الله له.» اگه زائر من میدونست اینجا براش چیا کنار گذاشتند، پیش خدا چه موقعیتی پیدا کرده، چه جایگاهی پیدا کرده، «لکان فرحه اکثر من جزعه.» خوشحالیش به این دل شکستش غلبه میکرد، خیلی حالش خوب میشد، غم و غصه از دلش میرفت. «و إن زائره لینقلب و ما علیه من ذنب.» زائر حسین وقتی از کربلا برمیگرده، به اندازه یک غبار هم گناه به وجودش نمونده، پاک و پاکیزه برمیگرده.
امام حسین از امیرالمؤمنین میخواد استغفار کنه برای زائرش. شب نوزدهم کربلاییم. الحمدلله خدا را شکر میکنیم. من در خودم واقعاً این لیاقتو نمیبینم. چقدر این خانواده کریم ما رو راه دادن شب قدر کربلا باشیم. خیلی موانع میتونست بیاد، خیلیام دلاشون اینجاست که دعاگوشونم هستیم انشاءالله، شاید از ما به امام حسین نزدیکتر باشند، ولی به هر حال لطفی شامل حال ما شد، زائر امام حسین شدیم این شبهای قدر. الحمدلله. امیرالمؤمنین برام ما تو این شبها استغفار میکنه برای زائر کربلا. کدوم امیرالمؤمنین؟ امیرالمؤمنین مهربان، دلسوز، برا زائر پسرش دعا میکنه، استغفار میکنه. همون امیرالمؤمنینی که حواسش به قاتل خودش بود. محبتش شامل حال قاتل شد، وقتی ابن ملجم [لعنت الله علیه] چند ساعت بعد ضربهای زد به فرق مبارک امیرالمؤمنین، حضرت از حال رفتند. ضربه محکمی بود، ضربه کاری بود و شمشیر مسموم بود، این زهر اثر کرد در وجود نازنین امیرالمؤمنین. از حال میرفتند و هی به حال میومدند. تو منزل بود، دستگیر کرده بودند ابن ملجم رو. اینجا داره که به هوش اومد امیرالمؤمنین.
دو تا روایت بگم امشب با اینها گریه کنیم و اینجا کنار امام حسین، امیرالمؤمنین انشاءالله بهمون نظر کنه. امیرالمؤمنین به هوش اومد، فرمود: «علی بالرجل.» این مردو بیارید پیشم. ابن ملجم رو بیارید. آوردنش. ببینید مهربونی رو. این امیرالمؤمنین برای زائر حسین استغفار میکنه. امیرالمؤمنین نگاهی کرد به ابن ملجم، فرمود: «ألم أحسن إلیک؟» من برات خوب نبودم؟ من بهت خوبی نکردم؟ جای دیگه تعبیر اینه: من امام خوبی برات نبودم؟ اونم گفت: بله، چرا. فرمود: «فما حملک علی هذا؟» چرا این کارو کردی؟ چرا این ضربه رو زدی؟ اونم البته وقیح بود، گفتش که من چهل روز به این شمشیر رسیدم، تیزش کردم، از خدا خواستم با این شمشیر پستترین مخلوقات خدا کشته بشه. خیلی بیحیا. حالا ببینیم چه تعبیری امیرالمؤمنین به کار برد. خیلی عجیب. فرمود: «دعایت مستجاب شد، چون من کشته بشم با همین شمشیر خودتو میکشم. پستترین مخلوقات خدا با این شمشیر کشتن.» هی از حال میرفت امیرالمؤمنین، به حال میومد. تعبیری که تو بعضی روایات داره اینه که وقتی به حال میومد «کان علی (علیه السلام) یفتقده.» هر بار که کمی سرحال میشد، سؤال میکرد از ابن ملجم چه خبره؟ بعد میفرمود: «أ ارسلتم إلی أسیرکم طعاماً؟» غذای اسیرتون رو بهش آب دادین؟ افطاری دادین؟ غذا دادین؟ بعد گاهی میگفتند بله. میفرمود: «از چه غذایی بهش دادین؟ نکنه غذای بیکیفیت دادین؟ همون غذایی که همه خوردن باید بهش بدیم.» همون شیری که حتی یه روایت دیگه داره مقداری از شیر رو خودش خورد. خوب، بیمار بود. برای مداوا برای شیر خاص آورده بودند. یه مقدار که نوشید، فرمود: «بقیهشو ببرید به این ابن ملجم بدین، اونم یه جونی بگیره، از این شیر کمی بخوره.» این آقای رؤوف و کریم ماست؛ امیرالمؤمنین که به قاتلش اینطور نظر داره: «دوستان را کجا کنی محروم، تو که بر دشمنان نظر داری.»
این امیرالمؤمنین برای زائر حسین استغفار میکنه. این علی بن ابیطالب که حواسش به ابن ملجم بود، به گرسنگی ابن ملجم بود، به اینکه ابن ملجم سخت نگذره. جواهری رو گرفتند امشب از بشریت. دنیا محروم شد. از چه جواهری؟ از چه گوهری؟ خیلی معطلتون نکنم. کی بود؟ امیرالمؤمنین که عاشق سر مستش فاطمه زهرا بود. عاشق جان بر کفش حسین بن علی. گفتن، متلک انداختن به امام حسین که تو اسم همه پسراتو گذاشتی علی. علیاکبر، علیاصغر، علیاوسط، همه رو علی گذاشتی. فرمود: «تا قیامت اگه خدا بهم پسر بده، اگه صد تا پسر داشته باشم اسم همشونو علی میذارم بس که عاشق این مردم.» و تو بعضی مقاطع اینطور داره، بگم و نالشو بزنیم، کربلا نشستیم با این روضه دلمونو بفرستیم کنار امیرالمؤمنین عزیزانمون انشاءالله فیض بدن. چند جا امام حسین در کربلا بلند بلند گریه کرد. ظهر عاشورا چند جا بلند بلند گریه. بعضیهاشو میدونی شنیدید. یکیش تو قضیه علیاصغر بود. وقتی تیر به گلوی علیاصغر نشست، صحنه رو که دید، امیرالمؤمنین، مظلومیت این بچه رو که دید، دلش آتیش گرفت، بلند بلند گریه کرد. کنار علیاکبر بلند بلند گریه کرد. کنار بدن حضرت عباس بلند بلند گریه. یکی از جاهایی که بلند بلند گریه کرد اینجا: اومد وایساد با لشکر دشمن گفتگو کردن. عمامه پیغمبر رو به سر کرد. با شمشیر پیغمبر اومد وایساد. فرمود: «مردم، یه سؤالی ازتون دارم. روی این کره زمین پیغمبر شما غیر از من بچهای الان داره؟» گفتند: نه. فرمود: «دختر پیغمبر غیر از من بچهای داره؟» فرمود: «من حرامی رو حلال کردم؟» نه. «حلالی رو حرام کردم؟» نه. فرمود: «متستحلون دمی؟» براچی میگید خون من مباحه؟ باید ریخته بشه؟ جمله عجیبیه تو مقاتل، گفتن، فریاد زدن، گفتن: «بغضاً لأبیک.» ما از بابات کینه داریم. تو تقاص کار علی رو باید پس بدی. گفتند: اینجا بابت مظلومیت امیرالمؤمنین، امام حسین در کربلا ظهر عاشورا بلند بلند گریه کرد. شمام امشب برام مظلومیت امیرالمؤمنین بلند بلند گریه کنید. اون آقایی که در خیبر رو از جا کند، صبح فردای [فاجعه] زمینگیر. راوی میگه: اومدم دیدم هی این پا رو اون پا میزد. کمی به این طرف بدن میچرخه، کمی به اون طرف بدن میچرخه. دیدم علی از جا نمیتونه بلند شه. گفتم: خدایا، من یادم نمیره این علی در خیبر یل میدان بود، این چه زهری بود، این چه ضربهای بود، این علی رو زمینگیر کرد...
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.
در حال بارگذاری نظرات...