در این جلسات، استغفار بهعنوان کلید رهایی از غم، بنبست و گرفتاریهای زندگی معرفی میشود. از دعای عرفه امام حسین (علیهالسلام) تا سفارش امام هادی (علیهالسلام) و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، همه بر نقش استغفار در گشایش مادی و معنوی تأکید دارند. همچنین فضیلت زیارت امام حسین (علیهالسلام) در شب قدر و ضمانت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برای زائران، محتوای این سخنان را به تجربهای معنوی و الهامبخش تبدیل کرده است
* روایت اَعرابیِ گرفتار و نسخه آسمانی امیرالمؤمنین علی علیهالسلام [08:52]
* فرمول قرآنی؛ استغفار فردی= گشایش در زندگی، استغفار جمعی= گشایش در جامعه [17:56]
* "وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِكُمْ"، افزایش تصاعدی توان جسمی، مالی، روحی، علمی.. با اکسیر استغفار! [22:30]
* نقشه گنجی از علم و مال، با نسخه امام صادق(ع) [27:17]
* "وجود پیامبر اکرم" صلیاللهعلیهوآله و "ذکر استغفار"، دو اماننامه الهی میان طوفانهای زندگی [30:15]
* عظمت زیارت امام حسین علیه السلام و برکات سفر به بهشتِ کربلا، به روایت امام صادق علیه السلام [34:00]
* روضه؛ بغض گلوگیر شیعه در عزای پدرِ غریب و سردارِ تنها…. دنیا قدرش را ندانست، آسمان اما، از شوق وصالش، خانه آخرتش را پیشاپیش بنا نهاد!.. [37:10]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد، اللهم صل علی محمد و آل محمد، فعال الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین.
رب اشرح لی صدری و یسر لی ام اهل عقدة من لسانی یفقهو.
شب نوزدهم، اینجا خدمت عزیزان این نکته عرض شد که در جمله مهمترین اعمال شب قدر، استغفار است. استغفار نه فقط برای شبهای قدر، برای همه زندگی ما دارو و کلید است. یکم امشب در مورد یک نکته مطالبی را عرض بکنم انشاءالله، خیلی وقت عزیزان رو نگیریم. روایتی است از پیامبر اکرم، مرحوم آیتالله العظمی بهجت (رضوان الله علیه) این روایت رو زیاد میخوندند و خیلی روی این روایت تأکید داشتند. میفرماید که: «الا اخبارکم به داعکم من دوائکم یا و دوائکم»؟ بهتون بگم دردتون چیه؟ درمانتون چیه؟ پیغمبر طبیب است دیگر، طبیب اول عالم پیغمبر، دکتر اول پیغمبر میخواهد تو یک کلمه نسخه بپیچد برایمان. مهمترین نسخهای که بشریت بهش نیاز دارد، همه درد و همه درمان را تو یک کلمه خلاصه میکند. همه مشکلات به این برمیگردد، رفع همه مشکلات هم به همین. فرمود: «داعکم الذنوب، دوائکم الاستغفار.» بیماریتان دردتان گناه، درمانتان هم استغفار. همه گرفتاریهای جسمی و روحی و مادی و معنوی، فردی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی، همش آخرش به چی برمیگردد آقا؟ به گناه، ریشهاش گناه. همه محرومیتها، همه سلب توفیقها، همه بنبستها، همش از گناه نشئت میگیرد. درمانش هم چیست؟ درمانش هم استغفار. راه حلش هم استغفار. استغفار گرفتاریهای زندگی روزمره ما را برطرف میکند، هم گرفتاریهای روحیمان را برطرف میکند، هم گرفتاریهای معنویمان را برطرف.
تو روایت دارد، فرمود: «اگه کسی غم و غصه داره»؛ بعضیها افسردهاند، حال پریشانی دارند، به قول معروف استرسی، هی از تو خودشان، خودشان به خودشان استرس میدهند. از بیرون هم اگه کسی به کمترین استرسی به اینها وارد کند، سریع متأثر. بعضی خانمها مثلاً خانم استرسی، باردار هم که میشود بچه سقط میشود، به خاطر شدت اضطراب و استرسش. یا آقایی دائماً استرس دارد، نگران، همش انگار منتظر یک بلایی، بدبختی، گرفتاری، چیزی سرش بیاید. هر زنگی که گوشیش میخورد میگوید الان یک خبر بدی میخواهم بهم بدهند. دیدید بعضیها روحیهشان این شکلی است؟ همش از تو خواب هی میپرد، یک خواب درست حسابی با آرامش ندارد. درمان این چیست؟ پیامبر اکرم فرمود: «من اکثر من الاستغفار، جعل الله له من کل هم فرجا.» کسی که استغفار زیاد بگوید، خدا از همه غم و غصهها، از همه نگرانیها و تنشها نجاتش میدهد. از همه غم و غصه و «من کل ضیق مخرجا»؛ از همه تنگناها راه دررو خدا واسش ایجاد میکند. تو هیچ بنبستی نمیماند، رها میشود. حالا یک وقتی به اینگونه است که خود مشکل حل میشود. یک آقایی بود در قم، حالا روایتش هم میخوانم براتون، استغفار سحر، من یک کلیدی دارم درمان همه دردهاست. یک وقتی هم خود ما توی قضیهای به ایشان مراجعه کردیم چند سال پیش. ایشان از دنیا رفته. ایشان همینو گفتند، البته خب تا حدی هم اثر داشت تو آن قضیه که ما برایش به ایشان مراجعه کرده بودیم. ایشان گفت: «من یک نسخهای دارم به همه دردا میخوره.» راست هم میگفت، یعنی از روایات همین فهمیده. همه رو با این درمان کرد. حالا دقت کنید، خیلی قشنگ. نسخه چی بود؟ همین ذکر استغفار سحرها. حالا اگه زیر آسمان شد که بهتر. نشد حالا همینطور تو خونه نشسته ۱۰۰ تا، نشد قبل سحر، حالا در طول شب. نشد تو کل شب، یک دونه، یک دونه استغفار. تو طول روز یک دونه، تو طول شب یک دونه. ایشان میگفت: «من این استغفار سحرها رو سفارش میکنم.» حالا روایت هم هست، میخوانم انشاءالله. کسی که بچهدار نمیشود توصیه کردند. مشکلات دیگر، مشکلات اقتصادی، خصوصاً ذکر استغفار. اصلاً آیه قرآن است ها، آیه قرآن فرمود: «اگر استغفار کنید من گشایش مادی براتون ایجاد میکنم، بهتون بچه میدهم، هم پول میدهم هم بچه میدهم.» این آیه قرآن است. «من با این همه رو درمان کردم.»
ایشان میگفتش که حتی یک نفر آمد پیش من. اینجایش قشنگ است. گفتش که: «آقا این چیزی که تو داری میگی اصلاً به مشکل من نمیخوره.» گفتم: «چرا؟» گفت: «من مشکل کوتاهی قد دارم، دنبال یک درمانیم که قدم بلند شه. آخه با ذکر استغفار که دیگه بلند که نمیشه. تو هرچی ازت میپرسند هی میگی استغفار، استغفار. قد و چه شکلی با استغفار بلند کنیم؟» دقت کنید، جالب. میگویند که بهش جواب دادم: «گفتم که تو مشکل تو کوتاهی قدت نیست. مشکل تو کوتاهی فکرت است که اونم با استغفار حل میشه.» جواب قشنگ. مشکل تو کوتاهی فکر است. آدمی که فکرش کوتاه است بابت قد کوتاه غصه میخورد. اونی که فکرش بلند است به این چیزا اهمیت نمیدهد. حالا بماند که خود کوتاهی قد یک نعمت است. در روایت آدمهای کوتاه قد هم باهوشترند. روایتهایی دارد ها. خانمها روایت دارد که زنهایی که کوتاه قدند چه مزیتهایی دارند نسبت به خانمهای قد بلند. به هر حال آدما با هم متفاوتند. خدا به هر کسی که هرچی نداده به جایش چیز دیگهای عنایت کرده. خلاصه اینکه درمان همین هم استغفار است. استغفار آدم رو، فکر آدم رو بلند میکند. آدم را آسمانی میکند. آدمی که آسمانی شد به این چیزای پوچ و بیارزش اهمیت نمیدهد. با این چیزا خودشو درگیر نمیکند. فرمود: «راه برونرفت از هر تنگنایی استغفار است و یرزقه من حیث لا یحتسب.» از جاهایی که خیالش را نمیکند خدا بهش روزی میدهد.
ذکر استغفار. محمد بن ریان میگوید: «به امام هادی (علیه السلام) زیارتشون کردیم تازگی، همه زیارت کردید شما، زیارت کردید؟ بله.» امام هادی (علیه السلام). اینو سوغاتی از کربلا ببرید، ولی به نیت سامرا. برمیگردیم، هم سوغاتی سامرامون است، هم سوغاتی کربلا. میگوید: «نامه نوشتم به امام هادی، یادگاری شب قدر از حضرت دعایی خواستم.» نکتههایی که تو دعا مدّ نظرش بوده داشته باشید، خیلی به دردتان میخورد. میگوید: «گفتم آقا یک دعایی بدهید هم به درد شداید و گرفتاریها بخورد، هم به درد نوازل و بدبختیها و مشکلاتی که یهو سر راهم میآید بخورد، هم برای رفع حاجاتم باشد. حاجات دنیایی و آخرتی و ان یخصنی کما خس آبائه موالیه، از اون دستورهای خاصی که پدران شما به شیعیانشون میدادند یک چیزی میخواهم.» پس ۵ تا چیز مطرح کرد. گرفتاریها و اطلاعات و حوائج و حوائج، مسائلی که برام مهم است، حوائج دنیایی و آخرتی با اون چیزایی که پدران شما به شیعیانشون به صورت اختصاصی میگفتند، از اونها میخواهم. الان حضرت دست کردند تو گنجه، یک ذکری درآوردند باید با دو تا مشت میزدی خاکش را میگرفتی، پوست آهو مثلاً نوشته بودند، پیغمبر توی زیرزمینی به امیرالمؤمنین دادند، هیچکس هم چشمش نیفتاده. میگوید: «حضرت نامه نوشتند، دو کلمه.» دو کلمه فرمود: «الزم الاستغفار.» همین. همه اینایی که گفتی خودت را بچسبان به استغفار. ملازم استغفار. گرفتاریهای دنیا و آخرت، اون دستورات خاصی که پدران ما به شیعیان دادند، همش تو استغفار. همین ذکری که ما میگوییم و فکر میکنیم خیلی وقتا که چیز خاص و عجیب غریبی هم نیست، همش تو همینه.
میگوید که یک اعرابی آمد خدمت امیرالمؤمنین که امشب شب شهادتشون است، گرفتاریهاش را گله کرد: «ضیقاً فی الحال و کثرت من العیال.» گفت: «آقا هم حالم گرفته است، هم اوضاع خونوادم درهم برهم است، به بن بست خوردیم.» حضرت فرمودند: «علیک بالاستغفار.» استغفار. بعد این آیه رو براش خواندند که: «استغفر ربکم انه کان غفاراً.» میگوید: «رفتم. این آقا رفت و برگشت و گفت: «آقا استغفار هم خیلی کردم، خوب نشدم.»» جالب شد. درست استغفار نکردی. «لعلک لا تحسن الا استغفار.» استغفارت درست نیست. گفتم: «خوب شما یاد بدید استغفار را. درست درمون. اول باید نیتت را خالص کنی، بعد باید خدا را اطاعت کنی. تصمیم هم اینکه کارهایی که تا به حال میکردی، میدونی غلط است، اصلاح کنی. تصمیم بگیری که بنده باشی.» حالا چون طولانی است نمیخوانم کاملش را. اونایی که اینترنت دارن انشاءالله سرچ میکنند کاملش رو پیدا کنند. «اللهم انی استغفرک من کل ذنبه قوی علیه بدنی و عافیتک.» با این عبارت شروع میشود. چند خطی است که از خدای متعال درخواست هم مغفرت میکند هم گشایش.
اعرابی میگوید: «رفتم برگشتم و گفتم: «آقا من این استغفار رو چند بار انجام دادم، هم غم و قصهام برطرف شد، هم از اون تنگنا در آمدم، هم روزیم توسعه پیدا کرد، هم حالم خوب شد. استغفاری که شما به من یاد دادید مشکلاتمو حل کردم.»» آیه قرآن میفرماید که در سوره هود میفرماید: «ان استغفرو ربکم.» این چند تا آیه شب قدر، شب قرآن. «ان استغفرو ربکم ثم توبوا الیه یمتعکم متاعا حسنا.» خدا ابزار خوب بهتون میدهد. تک تک اینها جای بحث مفصل دارد. «الا اجل المسمی و یئت کل ذی فضل فضله.» هر کسی که نسبت به یک کسی یک مزیت و برتری دارد به واسطه استغفار، کدام مزیت و برتریش را بهش میدهد که امروزیها ازش به عنوان چی یاد میکنند؟ استعداد. استعدادهایت شکوفا میشود. نقش ویژه و استعداد ویژهای که داری به واسطه استغفار فعال میشود، راه میافتد. هر کسی رو برای یک کاری ساختند دیگر، از هر کسی یک کاری برمیآید که از بقیه برنمیآید. عرض کردم هر کی چیزی ندارد خدای متعال در ازایش چیزای دیگری بهش داده. اون چیست که به من دادند؟ چه جور راه میافتد؟ با ذکر استغفار. یعنی چی؟ بسته بودش گناه.
آیه دیگر دوباره در سوره حج. جالب است که سه بار این مطلب استغفار، سهتاش تو بحث سوره هود است. آیه ۳، آیه ۵۲، آیه ۶۱ است. «استغفروا ربکم ثم توبوا الیه یرسل السما علیکم مدرارا.» آسمان میبارد. امسال مشکل آب داریم، ظاهراً تابستان با قطعی آب و بودجهبندی و جیرهبندی و اینها خدای نکرده مواجه خواهیم شد. وضعیت عکسهایی که منتشر شده میگویند خیلی وضع خراب است. هم قطعی برق احتمالاً خواهیم داشت در تابستان، هم قطعی آب. چکار کنیم؟ که دارید برمیدارید. راحت باشید تا گازتان هم قطع بشود. آدم بیعقل میگوید چه ربطی دارد؟ شماها عرضه ندارید مملکت را بچرخانید. ولی این هم هست، بههرحال این هم خدا گفته، این هم آیه قرآن است، این هم روایات ماست. اونی که روزی را کم میکند، برمیدارد. یک روایت داریم میفرماید که هیچ وقت باران... روایت عجیبی میفرماید: «باران کم نمیشود. خدا سهمیهای که برای باران در نظر گرفته هر سال یکسان.» خوب، پس چرا یک سال بیشتر میآید، یک سال کمتر میآید؟ فرمود: «وقتی بندهها گناه میکنند، خدا به ابرها دستور میدهد بروید تو بیابونا ببارید.» همان قدر میآید، باران میآید یک جاهایی میآید که به درد هیچکس. ابرهامون را برداشتم بارور کردن، یادتان است چند سال پیش باد زد رفت افغانستان بارید، سیل آمد؟ حالا فکر کن که بارور کنند، اینو بدهی بالا، اونو بدهی پایین، اینها حل میشود مشکلت؟ خدا دستش رو دست همهتان است. منو که دور نمیتونی بزنی که. بنده خدا یک باد دیگر میفرستم برود آنور ببارد. کار دست من است دیگر. ابرهای اونها را هم یک باد میفرستم بیا سمّت شما ببارد.
حالا یکی میگوید: «خب پس چرا اروپا که انقدر گناه میکنند باران خوب میبارد؟» ممکن است کسی مطرح کند. اینجا پاسخش مفصل است. حالا ما بحث امشبمان این نیست ولی چند تا پاسخ دارد. یک پاسخ این است که پاسخ اجمالی ساده شسته رفتهاش این است که خدای متعال وقتی که از برگشت یک جماعتی ناامید میشود، آیه قرآن است میفرماید که در سوره اعراف میفرماید: «من هی به اینها تو فشار و تنگنا و اینها اینها رو قرار میدهم که اینها حالیشون بشه دارند اشتباه میروند، برگردند.» وقتی دیدم که حالیشان نمیشود: «فتحنا علیهم ابواب کل شیء.» هرچی که تا حالا سختی و فشار بود برمیدارم میگویم راحت باش. این یک. بعدش هم اونجا حالا فکر نکنید که مثلاً یعنی ملت دست میکنند زیر پتو پول درمیآورند، نه. اونها مشکلات اقتصادیش و اینها کم نیست. کسی هم بین اونها بوده باشد، اونجا زندگی کرده باشد خوب میداند. حالا غرضم این است که اینها خودش یک بخشی از اون فشارهای زندگی است که با گناه ایجاد میشود. خدا تنگنا را قرار میدهد که ما متوجه بشویم اشتباه رفتیم، خطا کردیم، برگردیم استغفار کنیم.
فرد وقتی استغفار میکند، برای خودش گشایش ایجاد میشود. جامعه وقتی استغفار میکند، گشایش ایجاد میشود. نکته مهمی است. من با همسرم بد صحبت کردم، خودم استغفار میکنم، یک چوبی قرار بود خودم بخورم دیگر نمیخورم. من و همسرم با هم دعوا کرده بودیم، قهر کرده بودیم، دوتایی استغفار میکنیم، یک بلایی قرار بود تو خانهمان بیاید، یک بلایی که به جفتمان میخورد، به بچهمان میخورد، به زندگیمان میخورد، دوتایی که استغفار میکنیم از خانهمان برداشته میشود. اهل یک محلند، اهل یک خانوادهاند. توی خانوادهای نسبت به یک کسی ظلم کردند، یک عروسی به یک دامادی، توی محلی، توی ساختمانی به یک همسایه ظلم کردند. همه با هم استغفار میکنند، بلا و گرفتاری از اون ساختمان برداشته میشود، از اون محله برداشته میشود. اهلی شهری استغفار میکند، از اون شهر برداشته میشود. اهلی یک مملکتی، از اون مملکت برداشته میشود.
هرچی هم کسی پیش خدا عزیزتر باشد، چوبش زودتر میخورد و بیشتر میخورد، این را بدانید. مثال. بنده زیاد عرض کردم خدا نیاورد کسی بچه لاابالی، معتاد داشته باشد. فرض کن شما، دور از جان شما، دور از زندگی شما، فرض کن یک بچه معتاد، علاّف، دزد، قاچاقچی خدای نکرده تو خانهتان. یک پسر دیگر هم داری پشت کنکوری دارد میخواند برای اینکه رتبهاش تک رقمی بشود. کدامشان را ۷ صبح با لگد بیدار میکنی؟ بفرمایید. کدامشان ۱۰ دقیقه خواب بماند سرش داد میکشی؟ بخوابد بهتر است. بچه بگوید که آقا لندهور ۱۲ ساعت خواب بود یک بار بهش نگفتی پاشو. من ۱۰ دقیقه اضافه خوابیدم با لگد ما را زدی؟ نکتهاش این است. شیعه امیرالمؤمنین بیشتر از همه کتک میخورد، زودتر از همه کتک میخورد. چون برای خدا از همه عزیزتر است. بچه معتاد، دزد، قاچاقچی را خیلی کسی کارش ندارد. مجموعه آیات قرآن و روایات عرض کردم خدمتتان. البته با همانها هم خدا یک جوری بههرحال اونها را هم بنا دارد برگرداند. موسی به سمت فرعون هم که میفرستد، میفرماید: «یک جوری باهاش صحبت کن اون هم برگردد.» ولی اون گوشتها بود، نازدانیهایی که از موسی دارد، موسی پیغمبر. فرعون هم ندارد. موسی یک سر سوزن اشتباه برود زمین و زمان بلا میبارد برایش.
حضرت یونس، فرعون را خدا کی غرق کرد؟ چند هزار تا بچه را کشت. غرق که دیگر غرق شد. یونس چی؟ یک ۱۰ دقیقه زودتر از شیفت، شیفت را تحویل داد و همه عذاب نیامده و گذاشت رفت. هنوز ۱۰ دقیقه جا داشت که مردم را یک نصیحت دیگر بکند، از شهر بیاید بیرون که اتفاقاً همان نصیحت آخر هم اثر کرد، مردم با همان نصیحت آخر عوض شدند. قوم یونس. یکی دیگر هنوز جا داشت، یکی دیگر اگه میگفت مردم اثر میگرفتند. گذاشت و رفت. گفت اینها آدم نمیشوند. قوم یونس با آن همه گناه که عذاب آمد تا سر کوه. خود سوره مبارکه یونس فرمود: «یک جماعت بودند.» قبر حضرت یونس هم پشت کوفه است، همین نزدیکی ما. زیارت ایشان یک بار رفتیم کنار شط فرات. تنها قوم قرآن میفرماید تنها قومی که عذاب آمد بالاسرشان، استغفار کردند، برداشته شدند. استغفار، استغفار حتی عذابی که سر کوچه آمده را برمیگرداند. انقدر استغفار اثر دارد. این جماعت کثیف پلید، عذاب تا سر کوچه آمد، تا سر ساختمان آمد، استغفار کردند، نجات پیدا کردند. یونس پاک ۴۰ روز افتاد تو شکم نهنگ. عجیب نیست؟ سوزنش روی ما گیر کرده. عذابی جای دنیا نمیآید، همین فقط مال ایرانیهاست. هر گناهی بکنیم با بقیه. چوبی از جانب خدا میآید. چوبی نزده خدا با شما کار دارد. علم امام زمان را تو عالم شما بلند کردید. پرچم امیرالمؤمنین را شما بلند کردید. این حرمها را شماها ساختید. امنیتش را شماها حفظ کردید. حالا نمیخواهیم اینجا خیلی این حرفها را بلند بزنیم. شیعه و سنی و عرب و عجم و این حرفها را راه بیندازیم. ولی اگه ایرانیها نبودند، نه کربلا بود نه نجف بود نه حرم بود. ممنوعیت تو عراق بود. نه این راه باز بود. تعارف که نداریم. حالا خیلی جای اینها نمیگوییم ما نوکر عراقیها هم هستیم ولی اینجا زحمت قاسم سلیمانیها و خونهای پاک و این زحمات بود که این حرمها رو میآییم ما میرویم بازسازی. این ستاد بازسازی عتبات دست کی بود؟ دست سپاه قدس بود. فرماندهاش حاج قاسم بود. سامرا را کی ساخت؟ حاج قاسم و سربازاش. این صحن حضرت زهرا، این صحن بینظیر را کی ساخت؟ سپاه قدس. این صحن عقیله تو حرم امام حسین را کی دارد میسازد؟ بچههای ایرانی. کاظمین را کی بازسازی کرد؟ ایرانیان.
چون اینگونه است، چون شما بیشتر از همه به اهل بیت نزدیکتر و فداکارترین هستید. اگه یک جا پا را کج بزنید، زودتر از همه چکشش را میخورید. سیریش مال شماهاست. تعارف ندارد. «هر که در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهند.» بابت کارهای خوبش بلا بیشتر دارد، هم بابت کارهای بدش بلا بیشتر. جفتش این شکلی است. راهش هم استغفار است. اینهایی که یک وقتی با اشتباه ما سمتمان آمده، با استغفار برطرف میشود. فرمود: «یزدکم قوه الی قووتکم.» استغفار کنیم خدا بهتون توان مضاعف میدهد. نگفت چه توانی، توان روحی، توان جسمی، توان فکری، قوت قلب، مطلق قوت. «الی قووتکم.» استغفار خیلی عجیب است ها. آقا ما انرژی نداریم، حال نداریم، حال مطالعه نداریم، حال عبادت نداریم. بچهداری میخواهم بکنم، جانش را ندارم. خیلیها میگویند ما بچه نمیآوریم، نمیدانم حوصلهاش را نداریم، جانش را نداریم. خب استغفار کن بنده خدا. خدا وعده داده تو قرآن. خدا به توان تو میافزاید اگر استغفار کنیم. «یمدت کن به اموال و بنین.» خدا بهت پول میدهد. آقا کم و کسری مالی داریم، قرض داریم، بدهی داریم، خانهمان فروش نمیرود، شغل خوب برایم پیدا نمیشود، پول پیش خانه ندارم. چکار کنیم؟ در راس همه ذکرها، خلاصه و مفید، ذکر استغفار. «یمدتکم به اموال و بنین.» بابا قرآن است دیگر، روایت هم نیست که بخواهی روی سندش بحث. وعده خدا تو قرآن است. اینکه الان برایتان خواندم سوره نوح آیه ۱۰ تا ۱۲. پول بهت میدهد، هم بچه بهت میدهد.
به اهل بیت هم مراجعه میکرد میگفتند: «آقا ما بچهدار نمیشویم.» امام مجتبی فرمودند. روایت دیگر هم داریم، فرمودند: «این آیه قرآن گفته استغفار کنید.» میگوید: «رفتم استغفار کردم خدا ده تا بچه بهم داد.» میگوید: «همسر دیگری گرفتم. همسرم از دنیا رفت. همسر دیگری گرفتم اون هم بچهدار نمیشد. دوباره استغفار کردم.» متن روایت است. میگوید: «من با خودم اینطور خیال کردم که اگه ۱۰۰ تا مثلاً به قول من اگه ۱۰۰ تا زن داشته باشم که همه نازا باشند، بر فرض اگه ما مداومت به استغفار داشته باشیم، هر وقت بخواهیم بچهدار میشویم. انقدر که من از این ذکر استغفار اثر دیدم.» البته ممکن است کسی هم اهل اینها باشد، خدا برایش نخواسته باشد. خود امام رضا (علیه السلام) در سن نزدیک به ۵۰ سال پدر شدند. حضرت ابراهیم تا اواخر عمرش فرزنددار نمیشد. حضرت زکریا تا اواخر عمرش فرزنددار نمیشد. بعضی انبیا اصلاً تا آخر عمرشان بچهدار نشدند. بعضی علمای ما، بعضی بزرگان ما بچهدار نشدند. این هم هستا. این بستر روزی ما به خاطر گناهمان تفاله انداخته، راهش بند آمده. این با استغفار راهش باز میشود. انقدر برکت دارد استغفار.
امام صادق فرمود: «این هم یادگاری بهتون بگم.» اینو بگم که خودم عمل کنم. شماها اگه دوست داشتید عمل کنید، دعایم کنید که ما هم انشاءالله توفیق پیدا کنیم و عمل کنیم. سال نو است دیگر، هم امروز روز اول فروردین است، سال ۴۰۴ هم شب قدر است. دو تا سال نو با همدیگه مقارن. این سال جدید انشاءالله تصمیم بگیریم این کار رو انجام بدهیم. خدا انشاءالله به حق امام حسین توفیقش را به همهمان بدهد. فرمود: «روزی ۴۰۰ بار اگر کسی این ذکر را بگوید دو ماه پشت سر هم.» حالا تا آخر سال اگه تونست که چه بهتر، نشد دو ماه پشت سر هم روزی ۴۰۰ روزها. «یا گنجی از علم بهش داده میشود، این امام صادق فرمود. یا گنجی از علم بهش داده میشود یا گنجی از پول.» بههرحال یک گنجی بهش میرسد. بعد دو ماه. اگه جفتش را هم بدهند که به هر حال خدا کریم است دیگر. به جفتش نیاز است. «رب انی لما انزلت الیه من خیر فقیر.» آدم زرنگ بههرحال. دو ماه پشت سر هم روزی ۴۰۰ بار. چه ذکری؟ «استغفر الله الذی لا اله الا هو الرحمن الرحیم الحی القیوم بدیع السماوات و الارض من جمیع جرمی و ظلمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه.» ۴۰۰ بار. آدرس روایت: «المصباح کفعمی صفحه ۹۳». آدرس استغفارش را باید بروید دیگر. یک بار دیگر میگویم ذکرش را، حالا اگه خواستید: «استغفر الله الذی لا اله الا هو الرحمن الرحیم الحی القیوم بدیع السماوات و الارض من جمیع جرمی و ظلمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه.»
به امام جواد (علیه السلام)، اسماعیل بن سهم گفت: «آقا بدهی سنگین دارم.» فرمود: «استغفار زیاد بگو. زبانت هم با «انا انزلنا» هی تر باشد.» یعنی با «انا انزلنا». این دو تا. استغفار و «انا انزلنا». این دو تا ترکیبی دیگر غوغا میکند. ترکیب این دو تا با همدیگه میکس کنید، دوتاییش با همدیگه غوغا میکند. استغفار و «انا انزلنا». تعداد نگفتند اینجا. تو این روایت نگفته در شبانهروز برای استغفارش هم عدد ن. اونجا روزی ۴۰۰ بار بود. برای شبهاش هم دیگر از هفتاد تا صد تا، ۴۰۰ تا، ۷۰۰ تا، ۱۰۰۰ تا. هر چقدر دیگر کسی حال دارد. خدا به همهمان توفیق بدهد انشاءالله بتوانیم انجام بدهیم، برکاتش را ببینیم.
به امام جواد گفت: «آقا یک ذکری بهم یاد بدهید اگه انجام دادم تو دنیا آخرت با شما باشم. تو دنیا و آخرت با شما باشم.» میگوید: «حضرت با خط خودشان نوشتند: «انا انزلنا» زیاد بخوان. استغفار زیاد کن. دنیا و آخرت با ما.» آیه قرآن فرمودند، بگذارید کمکم تمام کنم. فرمود: «ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون.» تا وقتی تو پیغمبر بین اینها هستی من اینها را عذاب نمیکنم. تا وقتی استغفار میکنند عذاب نمیکنم.
امیرالمؤمنین در نهج البلاغه فرمود: «خدا دو تا چیز را امان قرار داده بود برای مردم. یکی حضور پیغمبر، یکی ذکر استغفار.» یعنی چی؟ یعنی ذکر استغفار کار حضور پیغمبر را انجام میدهد. خیلی عجیب است. بعد امیرالمؤمنین فرمود: «یکی از این دو تا امان را خدا ازتان گرفت. پیغمبر رفت. اون یکی مانده، به اون بچسب تا اونو داشته باشید، عذابی نمیآید.» اون پدافندی که آقا زندگیاتان رو حفظ میکند با فلان موشک و اینها نیست. بدیم که امنیتمان تامین بشود. با آدمهای عاقل داریم صحبت میکنیم. آدم عاقلی که میفهمد بههرحال موشک امنیتش را تامین میکند. عاقلتر که بشود میفهمد که موشک هم نیست که تامین میکند. استغفاری است که تا من کنار نداشته باشیم اون اصل کاری این است. اونی که پدر ما را درمیآورد گناه است. از بمب آمریکا و F-35 اسرائیل بدتر گناه خودمان است. این ما را به خاکستر مینشاند. این دودمان ما را به باد میدهد. ذکر استغفار گرهگشاست.
حالا این بشارت را بهتون بدهم. چرا استغفار انقدر غوغا میکند؟ تو استغفار آدم را از تاریکی به نور میبرد. از ظلمات خارج میکند. از کثافت آدم را درمیآورد. از عصیانگری آدم را خارج میکند. آدمی که رو به نور میرود، پاک میشود، پرواز میکند، اوج میگیرد. این دیگر خیلی از این مشکلات جسمی و روحی و گرفتاریهایش برطرف میشود. خود ما خیلی وقتا دیدهایم. حال دلمان وقتی خوب میشود مثلاً الان این چند روز کربلا. بنده به خودم مراجعه میکردم دیدم اصلاً این چند روز به لطف خدا بانک دلارمان انقدر رفته بود بالا! تا قبلش استرس دلار و اینها را داشتیم، آقا دلار چند، سکه چند. حواسمان به سکه و دلار و این حرفها خیلی پرت نمیشود. نظرات زیارت. آدم کربلا که میآید، حالا بنده که چند تا از بچههایمان هم گذاشتیم خانه مادر همسرمان. آدم سر کار میرود، گاهی مدرسه، اومد؟ این نیومد؟ اینجا آمدیم زیارت. یک هفته است بچهها را ندیدیم. خبر هم نداریم این در چه حال است، اون کجاست. این اثرات اون حال معنوی است. اثرات اوج گرفتن. حالا بنده که اوجی هم نمیگیرم، سر تا پا گناه است. یکم که آدم از این حال و هوای دنیا خارج میشود میبیند خیلی از این چیزایی که برای بقیه بحران درست میکند، ذهن و روحشان را به هم میریزد، دغدغه درست میکند، خیلی از اینها برایش از بین میرود. تو زیارت امام حسین (علیه السلام) اینها حاصل میشود. روایتش را بخوانم برایت.
امام صادق فرمود: «ان لله ملائکته موکلین ب قبر الحسین علیه السلام.» خدا یک سری فرشته دارد. اینها مامورند دور قبر امام حسین (علیه السلام). «رجل ب زیارت.» وقتی کسی تصمیم میگیرد بیاید زیارت امام حسین (علیه السلام)، «اعطاهم ذنوبه فاذا خطا محو.» گناههاش را میآورند. این ملائک میگذارند زیر پایش. قدم اول را که زائر از خانه برمیدارد، پا میگذارد روی گناههاش. همه رو میریزد. همه همانجا از بین می رود. از اونجا به بعد هر قدمی که ورمیدارد فقط برایش حسنه نوشته میشود، به صورت مضاعف، هی میآید جلو، حسنات مضاعف. از یک حدی که رد میشود این حسناتش. «توجب له الجننه.» بهشت بهش واجب میشود. بعد اینها میآیند در آغوش میگیرند. این فرشتهها این زائر را تقدیسش میکنند و صدا میزند. به این ملائکه از آسمان صدا میزنند که: «ای ملائکه! زوار حبیب، حبیب خدا را تقدیس کنید. حبیب خدا پیغمبر. حبیب، حبیب خدا امام حسین است. زوار حبیب، حبیب خدا را تقدیس کنید.» وقتی که میآید زائر غسل زیارت میکند، پیغمبر اکرم صدایش میزند: «یا وفد الله ابشرو به مرافقتی فی الجنه.» ای مهمان خدا، شاد باش که تو بهشت رفیق من خواهی بود. پیغمبر صدا میزند به زائر امام حسین. «ثم نادام امیرالمومنین علیه السلام.» امشب شب شهادت امیرالمؤمنین است. بعد اینکه پیغمبر صدا میزند به زائر امام حسین، امیرالمؤمنین صدا میزند میفرماید. این عبارت را داشته باشید تو را به خدا شماها فردا راهی نجفید. شما عزیزان، درست است دیگر؟ از اینجا این عبارت را داشته باشید. انشاءالله با همین حال و با همین جمله امیرالمؤمنین بروید نجف. امیرالمؤمنین خودش به تک تک زائران خطاب میکند. اینطور میگوید: «انا ضامن لقضا حوائجکم و دفع البلاء عکم فی الدنیا والاخره.» امیرالمؤمنین میفرماید: «زائر حسین، من ضامنم که حاجتت برآورده بشود و من ضامنم که بلا ازت تو دنیا و آخرت دفع بشود.»
بعد این ملائکه از راست و چپ اینها را اسکورت میکنند میآید زیارت تا وقتی برگردد خانه. این ملائکه محافظند، همراهی میکنند میرسانندش به خانه. امیرالمؤمنین اینطور فرمود: «من ضامن برآورده شدن حاجت شما.» فدای امیرالمؤمنین (علیه السلام). فدای مظلومیت این آقایی که انقدر هوای زائران حسینش را دارد. تا صد سال کسی قبرش را نمیدانست کجاست. صد سال قبر امیرالمؤمنین مخفی بود. کسی که تا دیروز امیر بود، رئیس بود، فرمانده بود، لشکرها زیر دستش است. این سرزمین پهناور اسلامی تو قبضه قدرتش است. امشب وقتی به شهادت رسید، همین شبانه قبل از اینکه بگذارند کسی بفهمد امام حسن، امام حسین مخفیانه شروع کردند کار غسل و کفن امیرالمؤمنین را انجام دادند. شبانه دفنش کردند. مخفیانه دفنش کردند تو تاریکی شب. مدیر کل یک اداره از دنیا میرود، جنازه را دو سه روز نگه میدارند، فامیلاش از همه جای دنیا بیایند، تشییع جنازه راه میاندازند، میدان شهر، مصلا، خیابانها غلغله میشود. امیرالمؤمنین را شبانه مخفیانه دفن کردند. به خدا مجرمین را این شکلی شبانه دفن نمیکنند. هر چقدر هم مجرم باشی تو روز روشن با یک عزتی با یک احترامی. چقدر اینها مظلوم بودند. فرمود: «مخفیانه دفن کردیم خوارج نیایند نبش قبر کنند، پیکرش را بیرون بیاورند، آسیب بزنند.» فدای غربتت یا امیرالمؤمنین. دستور داد به امام مجتبی: «چهار تا صورت قبر برای من درست کن جاهای مختلف که کسی متوجه نشود قبر اصلی من کجاست.» امام حسن مجتبی امشب چهار تا تابوت از مسجد کوفه بیرون فرستاد. هر کدام یک طرف، یکی سمت مکه، یکی سمت بیتالمقدس. هر کدام یک طرف که اگه کسی جاسوس دارد، جاسوسی میکند، این جاسوسان رد گمکنی بشود برایشان. نفهمند که آخر کدام یکی از این تابوتها بود، کدامور. کدام یک از این قبرها بود.
خود حضرت چهار تا قبر کند؟ امام مجتبی امشب شب سختی بود برای امام حسن (علیه السلام). همه کار امشب با امام حسن بود. غسل دادن، کفن کردن، قبر کندن، دفن کردن. ولی خب الحمدلله امام حسن امشب تنها نبود. امشب یک طرفش امام حسین بود کمک کرد، یک طرف قمر بنیهاشم بود. برادرهای عباس بودند. دامادهای امیرالمؤمنین بودند. شیعیان ناب و خالص امیرالمؤمنین بودند. اینها امشب کمک کردند. مخفیانه بود، شبانه بود، غریبانه بود ولی دست تنها نبوده. خودش هم سفارش کرد به حسن و حسین: «شما تابوت را بلند کنیم. جلوی تابوت را جبرئیل و میکائیل بلند میکنند.» تا سر زحمت قبر کندن هم نداشتند. اولین کلنگ رو که زدم قبر باز شد. قبری که حضرت نوح ۷۰۰ سال قبل از طوفان برای امیرالمؤمنین کنده بود. از خدا خواسته بود کنار او دفن بشود. امشب یک بخش زیادی از کارها حل شد از رو دوش امام حسن. شما دلتان امام حسن خیلی از این جهت امشب بهشون فشار نیامد. فدای اون آقایی که با چهار تا بچه قد و نیمقد تو دل شب چهل تا صورت قبر کند؟ غسل داد، مخفیانه، کفن کرد. به این بچهها فهمانیدیم صدای گریه بلند نشود یک وقت کسی نفهمد اینجا چه خبر است. این بچهها. آستین تو محرّم هم نبود. آمد پیکر مطهر فاطمهاش را به سمت قبر سرازیر کرد. نگاهی کرد دید این حسن و حسین که کم سن و سالند، بقیه هم که محرّم نیستند. دست تنها ماندیم. امیرالمؤمنین هنگام دفن فاطمه یکهو نگاه کردی دو تا دست شکل دستگاه پیغمبر بیرون. اونجا بود خطاب کرد: «لقد استرجعت الودیعه یا رسول الله.» امانت بهت برگردونده شد. نگفت برگردوندم، برگردونده شد. این اونی نبود که من ازت تحویل گرفتم یا رسول الله. این اونی نبود که من میخواستم بهت تحویل بدهم. لذا خودش گفت، گفت: «یا رسول الله، سوال خودت فاطمهات را سوالپیچ کن. تو بپرس باهاش چه کردند.» به قول ما به من که نگفت چرا صورتش. به من که نگفت چرا دست به دیوار میگیرد. یک بار خون تازه ترشح میکند. تو ازش سوال کن یا رسول الله.
در حال بارگذاری نظرات...