در مجموعه جلسات «جغرافیای ظهور»، با نگاهی تحلیلی و الهامگرفته از قرآن و روایات، نقشهی تحولات آخرالزمان را ترسیم میشود؛ از نبرد حق و باطل در سرزمین شامات و فلسطین تا نقش امت منتظر در زمینهسازی ظهور. این گفتارها، تلفیقی از بینش عمیق دینی و تحلیل ژئوپلیتیکی است که مفاهیم مهدویت، امید به فرج و مسئولیتپذیری مؤمنان را به زبانی روشن و تأثیرگذار بازگو میکند. شنونده در این جلسات، نهفقط آینده را میشنود، بلکه خود را در قلب آن آینده مییابد
جغرافیای ظهور همین منطقه ما است [00:33]
جریاناتی که قبل از ظهور به خونخواهی عثمان قیام میکنند [01:38]
امام رضا (علیهالسلام): ما اهل بیت قبل از خروج سفیانی دولتی نخواهیم داشت [02:42]
سندگرایی محض در مسائل مهدویت صحیح نیست باید شبکه معارف قرآنی و روایی را کنار هم گذاشت [05:39]
سبک علامه طباطبایی (ره) در مواجهه با روایات چگونه است؟ [06:58]
لزوم رعایت اخلاق در بحث علمی و نقد [10:14]
نقشه و هندسهای که کتاب سقوط اسرائیل ترسیم میکند، قابل دفاع است [11:28]
نظر برخی کارشناسان مهدویت: از مجموعه روایات استفاده میشود که سفیانی با کمک یهود در مردم تفرقه ایجاد میکند [12:10]
بر اساس آیه ۸۲ سوره مبارکه مائده، شیطان اِنس یهود است [22:57]
تحلیل قرآنی؛ بیشترین خسارت به مؤمنين از طرف یهود مستکبر است [26:53]
دوگانه اصلی در همه عالم: یهودیان و محبین اهل بیت (علیهمالسلام) [29:53]
نژادپرستان یهود؛ پیروان اصلی دجّال [31:58]
معرفی کتاب:
موعود شناسی و پاسخ به شبهات / علی اصغر رضوانی
الامام المهدي ع من المهد الى الظهور / السيد محمد كاظم القزويني
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
این بخش اول از مباحث ماست. این قضایا، البته وقتی وارد روایات بشویم - که البته من فقط یک گریزی به روایت میزنم - یک سیر بحثی خوب است. روایات ما در این زمینه، خیلی جالب است. مثلاً از شرایط حتمی ظهور امام زمان (عج) در روایات ما، خروج سفیانی است. منطقه خروجش، همین منطقه جغرافیای ظهور به نحو کلی و اجمالیاش اینجاست. یعنی شما در وقایع اوکراین منتظر ظهور نباشید، که مثلاً امام زمان از آنجا ظهور کند و در مثلاً قضایای چین منتظر ظهور نباشید، در اروپا مثلاً دنبال حادثه و اتفاقی نباشید که منجر به ظهور بشود. مثلاً در درگیریهای لیبی و سودان و آفریقا منتظر ظهور نباشید. اگر ظهوری قرار است رقم بخورد، آشوبهایی خواهد داشت، قطعاً، قبل از ظهور، که محدوده جغرافیایی این آشوبها، همین منطقه ماست: شامات، عراق، اردن و تا حدودی مصر، بعضی از این کشورهایی که حالا از جهت موقعیت جغرافیایی، در روایات به آنها اشاره شده است. این تقریباً میشود گفت قطعی است؛ آنقدرش برای ما قطعی و واضح است که منطقه ظهور و جغرافیای ظهور، این منطقه است و تقریباً هم واضح است که جریاناتی قبل از ظهور اینجا برمیآیند و قدرت پیدا میکنند و قتلعام میکنند که این جریانات خودشان را منصوب به ابوسفیان و خونخواهی عثمان میکنند که روایات فراوانی در این زمینه داریم؛ روایت معتبری که من برایتان حالا کلماتی از آیتاللهالعظمی بهجت آوردم که میخوانم از کتاب «حضرت حجت»، آنقدر که فرصت شود.
قضایای قبل از ظهور، قضایای حتمی قبل است و قضیه سفیانی بداپذیر نیست؛ دوستان، چون چند وقت است از ما زیاد سؤال میشود. عبارات آیتالله بهجت را برایتان بخوانم، این عین عبارت آقای بهجت است. البته ممکن است جزئیات اینها عوض شود، آنش یک بحث دیگری است. ممکن است آن تعداد کشتهای که گفتند، آنقدر رخ ندهد. مناطقی که گفتند به این شکل قتلعام میکند، اینطور نباشد، ولی اصل قضیه سفیانی جزو «من الامر المحتوم» است. امام صادق (ع) فرمود: «امور حتمی است.» امام رضا (ع) فرمود: «اصلاً مگر قبل از سفیانی ما اهلبیت قدرتی پیدا میکنیم که تو بخواهی مثلاً من...» حضرت فرمود، «ما اهلبیت قبل از خروج سفیانی قدرتی، حاکمیت و دولتی نداریم.» اصلاً جزو واضحات در روایات ماست که دولت اهلبیت، بعد از خروج سفیانی است و خروج سفیانی یعنی آشوب شدن در تمام این منطقه و یک درگیری وسیع و شیعهکشی و البته نبردی که آخر، شیعه در این منطقه قدرتی دارد که میتواند با سفیانی درگیر بشود و به او غلبه کند. خب این هم از نکات کلیدی است؛ معلوم میشود که از مقدمات ظهور، پیدایش یک مجموعه قدرتمندی است که اینها میتوانند درگیر بشوند با سفیانی و آخر، در میانه و کشاکش این درگیری با سفیانی، حضرت ظهور میکنند و امر پایانی، نابودی سفیانی و جریانات انحرافی در این منطقه و آشوبهای این منطقه به واسطه ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) خواهد بود و این تومار جمع میشود به پشتوانه قدرتی که جریان وفادار و علاقهمند و معتقد به امام زمان در منطقه دارد.
پس یک دوقطبی خیلی واضح در نقشه ذهنی از روایات، که به نحو واضح و مبین به ما ارائه شده، ما میبینیم که یک طرف جریان معتقد و علاقهمند و پایبند به امام زمانی است که قدرت دارد و یک طرف جریاناتی که بعضی از آنها نمایانترند، بعضی از آنها مخفیترند و آنهایی که دارند رو درگیر میشوند و خلاصه صحنه بازی را رقم میزنند، کسانی هستند که به خونخواهی عثمان قیام میکنند و وحشیگریشان در حد... این نقشه کلان و اصلی است که ما از منطقه قبل از ظهور در این جغرافیا داریم.
حالا اینکه فلان نقطه آیا دقیقاً همین نقطه است یا آن نقطه است، این شهر است یا آن شهر، این خیلی دیگر محل بحث ما نیست. مثلاً سفیانی آیا مثلاً داخل مرزهای ایران هم دقیقاً میرسد یا نمیرسد. آن شهری که گفتند، مثلاً استخر که گفتند این آخرین شهری است که سفیان آنجا میرسد، این مسئله دقیقاً کجاست؟ یا مثلاً طالقانیهایی که گفتند اینها میروند، حرکت میکنند، به سمت این لشکر و درگیر میشوند و اینها سپاه امام زماناند. اینها دقیقاً کیستند؟ یا قومیهایی که در روایات متعدد داریم دقیقاً از جهت سندی، روایت قوی نیست. روی دانه به دانهاش وقتی شما میخواهید بحث بکنید، آنقدر قدرت ندارد در مورد خود بحث سند، که باید مفصل بهش بپردازیم و شاید در این جلسه قطعاً وقت نمیشود، حالا جلسات بعد ببینید.
آقا جان، بحثهای مهدویت خیلی این شکلی نیست که شما روی دانه دانهاش بخواهید با سند جلو بیایید. یک نقشه کلانی را باید اصلاً اصل مباحث، مباحث اعتقادی است و آن نقشه کلان را هم شما باید از واضحات معارفی قرآن و واضحات تاریخی و واضحات روایی استخراج کنید. مجموعه اینها را با همدیگر باید کنار هم قرینهسازی بکنید، یک شبکهسازی بین این روایات و ادله بکنید تا به یک منظومهای برسید. آن هم منظورم آخر به نحو کلان است، یعنی به صورت کلی میدانی که از اینجور قضایا و اینجور ماجراها و توقع ظهور داشته باشی نه اینکه حالا با همه جزئیات، که حالا مثلاً عثمانبن عنبسه آیا ۵۰ سالش است، سفیدپوست است، سیاهپوست است، دقیقاً مال این طایفه است، دقیقاً این شهر میآید، دقیقاً این روز میآید. دقیقاً اینها را نمیشود هیچکدامش را در مورد مباحث مهدویت.
بعضی از دوستانی که با رویکرد سندگرایی، سند محوری، اینکه مثلاً این سندش راویش اینطور است، آن سند قوی است، این ضعیف است، نمیشود بحث را پیش برد. بماند که تازه اگر سند هم قوی باشد، تازه میشود خبر واحد. کدام یک از علمای ما خبر واحد را در مباحث اعتقادی حجت میدانند؟ علامه طباطبایی چقدر عبارت تند و تیزی دارد نسبت به اینکه با خبر واحد کسی بخواهد اعتقادیات را درست کند. در عین حال، ایشان در تفسیر «المیزان» یک سری مباحث را مطرح میکند، سفت و قرص بحث قرآنی را اثبات میکند، بعد روایت را میآورد. بسیاری از روایاتی هم که ذیل این مباحث قرآن میآورد، ضعیفاند، مگر اینکه اسرائیلیات باشد که میریزد دور. روایت ضعیفی که همسو باشد، همخوانی داشته باشد، نگه میدارد. خب شما ببینید، تازه در جلسه هشتم مباحث امام جمعه، بحث مهمی را آنجا اشاره کردیم که آن نقشه قرآنی منطقه ما ازش درمیآید و قضایای قبل از ظهور؛ آن قضیه «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا» (سوره اسراء، آیه 7) که افرادی میآیند و با یهودیها درگیر میشوند و اینها. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آن آیات در سوره اسراء این روایت را آورده است. خب، این روایت از جهت سندی بسیار ضعیف است. ولی علامه طباطبایی بدون اینکه هیچ اشارهای به سند این بکند و حتی نقدی به دلالت و محتوای این روایت بکند، این را جزو روایات تفسیری و مرتبط با محتوای تفسیر خودش و مرتبط با آن محتوای این سبک معرفتی و معارفی علامه طباطبایی میداند. خیلی ویژه است اینجور. باید ما بپردازیم و تحلیل بکنیم مسائل را. نه اینکه دانه دانه روی روایت بخواهیم دست... معلوم است که کار به جایی نمیرسد.
بنده مثال واضح برای این دوستان میگویم. بعضی از عزیزانی که در عرصه مهدویت مطالعه میکنند، پژوهش میکنند، گاهی ادعاهایی هم دارند. حالا نمیخواهم وارد نقد افراد بشوم. مثلاً ما یک جملهای نقل کردیم، جملاتی از جناب آقای فتلاوی. حالا یک استاد عزیزی آمده گفتند که آقا چرا گفتی یکی از علمای عراق، علمای عراق نبود! گفتم: «این عالم عراقی، علمای عراق نگفته بودم، عالم عراقی.» خب این استاد عزیز و محترم گفته بودند: «خب این کلمه عالم را نمیگفتی، میگفتی مثلاً فاضل عراقی.» آن آقای دیگری که ادعا میکند منبعشناس و حدیثشناس است، آمده گفته: «یک آدم معمولی بوده این، شما آمدید گفتید عالم.» خب شما منبعشناساید، لااقل به این کتاب مراجعه میکردید! این کتاب «سقوط اسرائیل» که ترجمه شده، این ترجمهاش هم مال کجاست آقا؟ ترجمه بوستان کتاب. بوستان کتاب انتشاراتی است که مرتبط با حوزه علمیه قم و نظارت بر این محتوایی که اینجا میخواهد چاپ شود، توسط این مجموعه نخبه گان حوزوی است. این ترجمهای که در این کتاب صورت گرفته، برای این کتاب که بوستان کتاب چاپ کرده، نشر حوزوی و طلبگی چاپ کرده، در مقدمه آن، عبارتی که بنده گفتم که ایشان را به عنوان عالم معرفی کردم، این مال مقدمه همین کتاب است. لااقل به این ترجمه مراجعه میکردید! بنده تازه عباراتی که گفتم به نسبت آن چیزی که در این مقدمه آمده، کمتر بود. مایهی شبهه کرده بودند. فقط این را میخوانم به عنوان نمونههایی که به هر حال ببینید بعضی قضایایی که پیش میآید در مورد مسائل و گفتگوها و اینها، این شکلی است.
ما البته از این گفتگو استقبال میکنیم چون مفید است، به شرط اینکه اخلاق را دوستان رعایت بکنند. بداخلاقیهای رسانهای خیلی زشت است. نقد علمی بکنید. یک کسی یک حرفی زده، حالا اینکه آقا این انگیزهاش این بوده که مثلاً فلان بکند، چون انگیزهاش این بوده اینطور... این انگیزه را خب طرف مقابل میتواند بگوید شما هم انگیزهتان این است. این زشت است، اینها بیحرمتی است. مردم میفهمند این قضایا را. یعنی واکنشها را مردم... وقتی یک دوست عزیزی دیروز پریروز به بنده میگفت: «من اصلاً این نقدها را اینجوری که گوش میدادم، احساس میکردم مثلاً دارند میگویند آقا ما خوبیم، هرچه مهدویت مال ما است. حرف مفت است. از من بپرس، من منبعشناسام، من حدیثشناسام. اصلاً بقیه حالیشان نمیشود کلاً.» هم خیلی زشت است. یعنی همه آن دوست عزیز او داشت به من میگفت: «من اصلاً در مورد این افراد کلاً سکوت میکنم، هیچی هم نمیگویم به هیچکس.» نقدهای این شکلی که بعضی افراد میکنند.
حالا شما ببینید، در مقدمه این کتاب که محمد باقر ذوالقدر نوشته، بنده هم شناختم از مؤلف این کتاب بر اساس همین مقدمه بود. البته نقد وارد میدانم نسبت به این محتوا. این تحلیل آن آقا است و به بعضی از تطبیقهایی که ایشان دارد، قطعاً من نقد دارم در این کتاب «سقوط اسرائیل». ولی کلیت و هندسه و نقشهای که ترسیم میکند بر اساس روایات، آن چیزی که قابل دفاع است، بنده اعتقاد دارم، یعنی بر اساس آن چیزی که از آیات و روایات آدم احساس میکند، میفهمد این نقشه قابل دفاع است. نقشه قابل دفاع است نه جزئیاتش، یعنی همین... همین منطقه است، همه چیزهایی که گفتم مال همین منطقه است. میدان مال اینجاست، قرقیسیا مال اینجاست. بماند که قضیه آرماگدون که آنها قائلاند، یهودیها قائلاند و اصلاً با نگاه آخرالزمانی آمدند این منطقه را بگیرند. او اصلاً کلاً قضیه را یکطور دیگر میکند و اسرائیل پای ثابت قضایای قبل از ظهور است که بعضی از کارشناسان جریانات مهدویت و دوستانی که در کار مهدویت و اینها هستند، مثل آقای علی اصغر رضوانی، اینها اصلاً قضایای منطقه را همه را بر اساس همین مباحث اسرائیل پیش بردند و تحلیل کردهاند. در همین کتابی که حالا این هم بنده کتاب پیش رو اتفاقاً در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» ایشان رسماً سفیانی را... عبارت ایشان را برایتان بخوانم. رسماً ایشان همین را قائل است به اینکه سفیانی به پشتوانه یهود و صهیونیست اصلاً در منطقه سر برمیآورد.
عبارت ایشان این است: ایشان میگوید که از مجموعه... صفحه ۵۲۷ کتاب «موعودشناسی» ایشان از اساتید مهدویت در عرضِ این عزیزانی که در مسائل مهدویت کارشناساند، خب ما که نه سواد داریم، نه بلدیم، نه هیچی، نه منبعشناسیم، نه حدیثشناس. تقوا داریم، دنبال مریدیم، چیزهایی داریم میگوییم مجلسگرمکن باشد، سند هم ندارد، روایت هم نصفه میخوانیم، دروغ میگوییم. حالا بماند. روایت را ایشان نوشته بود که من نصفه خواندم در کتاب سقوط اسرائیل. خب این آقا که همکار شماست، ببین ایشان چه گفته و مطالبی که ایشان در این کتاب دارد و بقیه مباحث که دیگران دارند. حالا بنده اینجا کلی کتاب الان جلوی من باز است که بخواهم به اینها اشاره بکنم در مورد مطالبی که قدم به قدم جلو برویم. صفحه ۵۲۷اش میگوید: «از مجموعه روایات در این باب به خوبی استفاده میشود که در این جنگ، فرمانده عملیاتی این جنگ از جانب دشمنان اسلام، شخصی به نام سفیانی است. او کسی است که به کمک مراکز جاسوسی یهود و آمریکا در میان مردم تفرقه انداخته...» حالا آن بزرگوار میگوید این وایستاده دیده الان طوفان الاقصی گرفته، بگذار من بیندازم گردن اسرائیل، بگویم اینها به ظهور منجر میشود. اخلاق داشته باشیم در مباحث. بحث علمی بگویید، جواب میدهد. چه اشکال دارد؟ خیلی هم خوب است، استقبال میکنیم. ولی اخلاق داشته باشید، بداخلاقی نکنیم. این مدل بیان انگیزهخوانی، نیت چسباندن، اینها مغالطه است دیگر. مغالطه انگیزه و انگیخته، مغالطه منشأ، مغالطه مسموم کردن چاه، مغالطه پهلوانپنبه. اینها مغالطاتی است که انجام میشود دیگر. اینها مغالطه... حیا میکنیم بگوییم جای مغالطه را کردی، آنجا مغالطه را کردی. بحث علمی است. دو تا میگویید، دو تا دوتاش را قبول میکنیم، دو تایش را جواب میدهیم، میپذیریم. بعضی از انتقادات وارد است. بله، کلمه «عالم» بهتر بود که بنده نگویم که میگویم که ایشان گفته بود. میخوانم برایتان. ایشان دارد میگوید آقای رضوانی که از اساتید مطرح مهدویت است. ایشان میگوید آقا این سفیانی به کمک مراکز جاسوسی یهود و آمریکا در میان مردم تفرقه انداخته و مردم را بر ضد شیعیان اهلبیت تحریک خواهد کرد. بعد میگوید: «در همین جنگ است، قضای جنگ سفیانیها، در همین جنگ است که بنیه یهود از هم پاشیده شده و بسیاری از آنها نابود خواهند شد.» رسماً جریان سفیانی را ایشان ملحق به یهود میداند و در امتداد میداند. حالا نمیگویم برای دفاع و اینکه سفیانی مستظهر به یهود و آمریکاست. این حرف ایشان است. کسی که دهها مقاله دارد در مباحث مختلف مهدویت، حرف ایشان را ما بلد نیستیم. ما هیچ، ما هیچ، ما هیچ. ما. نگاه کنید.
این هم در مورد آقای فتلاوی. چون احساس کردم ایشان هم دارد مظلوم واقع میشود، گوشت قربانی شد این وسط. این مترجم کتاب در مورد آقای فتلاوی دارد این طور میگوید. میگوید که: «اولین جمله ایشان اما در بینش اسلامی آخرالزمان چگونه رقم میخورد؟ جدال مستمر حق و باطل به کجا میانجامد؟ سرنوشت یهود و صهیونیست و رژیم اسرائیل با یک تاریخ ظلم و جنایت به کجا میانجامد؟ و تکلیف ملت مظلوم فلسطین چه میشود؟ اینها سؤالهایی است که کتاب حاضر با استناد به آیات الهی و کلمات معصومین درصدد پاسخگویی به آنهاست.» عرض میکنم این کتاب اتفاقاً همسو با بعضی از کتابهای بسیار معتبر ماست. با اینکه بهش میشود نقدهایی وارد کرد در تطبیقات، آن هم نکاتی دارد. عرض به ایشان میگویم: «اصل این کتاب عربی است با نام "سقوط إسرائيل: من العلو والإفساد إلى الزوال" که محقق عرب، شیخ مهدی احمد الفتلاوی، آن را در اواخر سال ۲۰۰۱ میلادی نوشته است و اینک برگردان آن به فارسیزبانان تقدیم میشود. اینکه چه میزان توانسته است از عهده این مهم برآید، قضاوت بر عهده اهل نظر و صاحبان اندیشه است. لاکن در قیاس با حجم عظیم کاری که در جبهه مقابل صورت میگیرد، این نیز غنیمت است و باید پاس داشته شود. نویسنده فاضل و پرتلاش این کتاب که حیات و سرمایه علمی خود را مصروف مطالعه و بررسیهای آیندهشناسی از منظر اسلامی نموده است...» یک آدم عادی این کتاب را نوشته. انگار مثلاً طرف سر چهارمردان قم مثلاً نشسته بوده، بعد از ظهرها مشتری نداشته، یک چیزهایی مینوشته و چاپ میکرده، بعد چهار نفر دیگر مثلاً زیراکس کردهاند، پخش کردهاند، بعد یکم دیده الان خیلی میگیرد این را بالا منبر گفته که مردم را بشویند. حرفهای هیجانی و مفت و کارشناسی نشده از ما بپرس! حالا آدم هی سکوت میکند. سریع قضای... خودی نمیزنیم، درگیر با خودی نمیشویم. من ظلم… دیگر وقتی که یک کسی اینجور هتک میشود، خودش و حرفش و همه قضایا، دیگر واقعاً جایی برای سکوت نمیماند.
«تاکنون بیش از ۳۰ اثر در این باب تألیف نموده و ۱۳ عنوان از آن به چاپ رسیده است.» نویسنده کتاب این شکلی است: ۳۰ کتاب در این زمینه دارد، ۱۳ تایش چاپ شده است. «متولد عراق است و از عشیره آل فتله.» جد او فلان... که دیگر، حالا توضیحاتی در مورد شخصیت ایشان. بعد جلوتر میگوید که: «خود وی از دوران نوجوانی وارد حوزه علمیه نجف اشرف شد. از محضر دانشمندانی همچون شهید والامقام آیتالله سید محمد باقر صدر بهره جست. در اثر فعالیتهای سیاسی مورد تعقیب رژیم عراق قرار گرفت و پس از دو مرحله زندان و زندگی مخفی از آن کشور به لبنان گریخت و به امام موسی صدر پیوست.» و اینها، و تا میگوید که: «هماینک در لبنان و با انگیزه حمایت از مقاومت اسلامی در آن سرزمین به فعالیتهای پژوهشی در مورد این قضیه...» کلیت مطلبی که تا اینجا رسید این بود که فضای روایات ما ناظر به این است که قبل از ظهور، ما یک درگیری گسترده در تمام منطقه خواهیم داشت که رأس این جریان، سفیانی است. پشتوانه این جریان، از آیات و روایاتی استفاده میشود که جریان یهود است و... که میخوانم اتفاقاً برایتان. و حالا مطالب دیگری که الان بهش اشاره نمیکنم، سر وقتش انشاءالله نکاتی هست، وارد آنها خواهیم شد.
بفرمایید فردا شب مثلاً این مسائل را. هشت دقیقه پایانی جلسه، از دوستان عزیز. اگر چند دقیقه پایانی استاد، حالا تا سایر دوستان، چند تا سؤال اینجا پرسیده شده. حالا مقررین... سؤال مال چند قدم جلوتر از مباحث ماست. ما فعلاً تو آن مقدمات بیشتر سعی کردیم نکاتی را عرض بکنیم. بله، جزو چیزهایی که در روایات ما هست و در کلمات بزرگانمان هست، نسبت به اینکه از علائم حتمی ظهور امام زمان است قضیه «صیحه آسمانی» است و همه افراد هم میشنوند. ولی حالا این صیحه از جانب کیست، به چه نحو است، چه کیفیتی دارد، با جزئیاتش، به هر حال بحث مفصلی میطلبد و به هر حال اختلافاتی هم در این مباحث در بین علماست. ساعت ۸ دوستان هستیم. بله، حالا این ۵ دقیقه جمعبندی که بخواهد بشود، خب با ۵ دقیقه که ۱۰ ثانیه هم کفایت میکند چون جمعبندی کرد. ولی از این ۵ دقیقه اگر بخواهم استفاده بکنم، مبحث اصلی که مطرح برای آخرالزمان است. حالا اولاً از دوستان درخواست دارم اگر توانستند آن جلسه هشتم مبحث امام جمعه... البته بحثهای ما ارزش شنیدن واقعاً ندارد. من متلک نمیاندازم. به نقد میکنند، واقعاً در این جهت با آنها همنظرم که مباحث ما از جهت بیان بنده و به هر حال اینی که بنده گویندهاش هستم، ارزش ندارد. از آن جهت ارزش ندارد ولی حالا چون به هر حال نکاتی است که بیشتر هم متکی به مباحث مهم علامه طباطبایی و تفسیر «المیزان» بوده و یک نقشه کلی از این مسیر ایجاد میکند. آن جلسه هشتم بحث امام جمعه را که بارگذاری شده هم در سایت ما هست هم در کانالها هست، در تلگرام و روبیکا و جاهای دیگر.
بله عرض کنم خدمتتان که آن را اگر توانستند دوستان گوش بدهند. یک کلیتی از داستان و این نبرد با شیاطین انس که در نوک پیکان این شیاطین انس، یهود است و تعابیر قرآن اصلاً دیگر فوق روایت و تحلیل و حرف فلان آقا و تشرف آن یکی و اینهاست. «وَحْیٌ» حق محض است، «تِبْیَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ» که یکی از این کل... ظهور امام زمان، فرایند و روند ظهور به قرآن، همین هم تبیان، همین هم بیان. که شما اگر میخواهید به آن حاکمیت اسلام برسید که میشود امنیه رسولالله در این منطقه، میخواهید آقا، امر خدا و حاکمیت دین را برقرار کنید، شیطان نمیگذارد این امنیه محقق شود. شیطان هم شیطان انس و جن. شیطان جنش میشود ابلیس در راس شیاطین و شیطان انسش میشود... میشود اسرائیل. «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا» (سوره مائده، آیه 82). خیلی این آیه پر... یک دو سه دقیقهای من تحلیل این آیه را عرض بکنم. تکمیل هم بحث خودش است و هم آن جلسه هشتمی است که حالا انشاءالله دوستان گوش دادند یا گوش میدهند.
ببینید اولاً که اینجا یهود و مشرکین و مسیحیها جدا شدهاند. اگر مشرکین منظور عنوان عامش باشد که خود مسیحیان مشرکند، یهودیان... چون یهودیها «ید الله مغلوله» گفتند، «عزیر ابن الله». مسیحیان که گفتند: «الله مسیح»، گفتند: «ان الله ثالث ثلاثه». اینها همه مشرکند، واضحترین وجه مشرکاند. پس دیگر وجهی نداشت خدای متعال بگوید یهود و مشرکین یک طرف، مسیحیها... چون بعضیها ممکن است بگویند آقا سفیانی بر اساس تعریفی که در روایت دارد، جزو همان «الذین أشرکوا» است، نه عامش بود، نه سفیانی دربرگیرنده یهود و مسیحیت هم در پس این نمیتواند آن باشد. شدیدترین دشمن ما سفیانی است؟ سفیانی شدیدترین شیطان ما نیست و جالب روایاتی هم که در مورد کشتن سفیانی هست، این را میرساند که حضرت با یک رحمت و شفقتی با او برخورد میکند. در کتاب «حضرت حجت» بهش اشاره میکنند و او درخواست میکند از امام زمان که حضرت رهایش بکنند، حضرت هم رهایش میکنند، بعد به اطرافیان، شما هرکاری خواستید. اینها همه دال بر این است که این «أشد الناس» و آن «أشد الشیاطین» نیست که آن «أشد الشیاطین» ذبح میشود توسط حضرت. دجال را دارد که بحث دجال از آن بحثهای پیچیده و بسیار مهم و مفصل است که بنده ترس دارم از اینکه بخواهم در این جلسات بهش بپردازم، چون بحث مفصل شاید واردش بشوم.
حالا چیزی که هست این است که یهود را و مشرکین را یک طرف گذاشته، مسیحیت را یک طرف گذاشته است. مسیحیتی هم که آورده، فرموده که به خاطر اینکه اینها «لَا يَسْتَكْبِرُونَ» معلوم میشود با هر یهودی هم کار ندارد، چون خیلی از یهودیها مسلمان شدهاند. با جنبه استکباری یهود و مشرکین کار دارد، با هر مشرکی هم کار ندارد. جریانی است که مستکبرند ولی با پرچم و گفتمان یهود و شرک میآیند به میدان. اولاً یهود را علنی یهود گفته، «والذین أشرکوا...» پرچم و مکتب ندارد. زیر بلیطاند. زیر بلیط الیهودند. چون این عنوان الیهود، مکتب نگفته: «علی یهود و المشرکون» مثلاً، یا «آل یهود و الیهود و الذین اشرکوا...». آدمهایش را گفته، این اسم مکتبش را گفته، آن آدمهایش را گفته است. باز آن مکتبی که روبروی این جریان یهود است و ویژگیاش هم این است که «يَسْتَكْبِرُونَ»، یهود مستکبر است، یهود استکباری است. ایران خودمان یهودیانی داریم که علیه صهیونیستها هستند. این یهود نه.
نکته بعدی اینکه تعبیر «عداوت» را آورده نه تعبیر «بغض» را. «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً» (بسیارترین مردم در دشمنی). شدیدترین عداوت. خیلی مختصر بگویم، جمعبندی کنم، تمام. ببینید تعبیر عداوت، آن کینه و نفرتی است که در مقام عمل، ایجاد مزاحمت میکند. یک تعبیر «بغضا» داریم. بغض یک تعبیر شناعت، «إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (آن دشمن تو دنبال بریده شدن است) یک یک خوشش نمیآید. یک تعبیر «أَدُوٌّ» داریم. شیطان را به عنوان مبغض و بغض شما معرفی نکرده، به عنوان شانهگیر معرفی کرده است، به عنوان «أَدُوٌّ». «أَدُوٌّ» آنی است که ایجاد زحمت و مزاحمت و مانعتراشی در عمل، درگیر است با او. پس یهودیها داستانشان این نیست که در دلشان یک کینهای دارند بیشتر از همه از شما کینه... نه، بیشتر از همه برای شما مزاحم و مانع ایجاد میکند. یک قضیه بیرونی است که نمود تمدنی دارد. زمان هم ندارد. همیشه همینطور بوده تا وقتی که نظام عالم ملحق بشود به صراط مستقیم و حاکمیت خدای متعال و دین، دست و بال شیاطین بسته شود. اتفاقاً هرچه شما به صراط مستقیم نزدیکتر میشوید، این دست و پا زدن شیاطین بیشتر میشود و ایجاد زحمت و ایجاد عداوتشان هم بیشتر میشود. کی بیشتر از همه عداوت دارد نسبت به شما؟ یهود. پس شما قبل از ظهور، بیشترین زحمت و درگیری و خسارت و آسیب را از یهود خواهید داشت. اینها دیگر تحلیل قرآنی است. این فوق هر روایت و تحلیل هر عالمی است؛ تحت قرآن است.
این را که عرض میکنم، شما سفیانی را باید در پازل یهود تعریف بکنید و ببینید. شما وقتی به روایت فقط نگاه میکنید، میبینید حرف خیلی از یهود نیست، اگر هم باشد سند ندارد. ولی وقتی که به این منطق قرآنی مراجعه میکنید، برای شما معنا میشود. من یک روایت اگر حال داشته باشید، الان برایتان بخوانم. اگر زحمت نیست که این را در ذهنتان، عقبه ذهنتان داشته باشید. با این بحث را تمام کنم. فردا شب انشاءالله. البته فردا شب میخواهم انشاءالله مفصل به سفیانی بپردازم، اگر خدای متعال توفیق بدهد. فقط این را اجمالاً داشته باشید در ذهنتان، این روایت را. یک روایت خیلی جالب و پرمغزی است که خیلیها هم این روایت را نقل کردهاند از علما و بزرگان. مرحوم برقی در «محاسن»، روایت را دارد، دیگران هم دارند. میفرماید که در جلد اول «المحاسن»، صفحه ۹۰، شما این روایت را ببینید، روی آن فکر بکنید. ببینید چقدر این روایت معنا دارد. پیغمبر فرمود: «مَنْ أَبْغَضَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ...» هرکه نسبت به ما اهلبیت بغض داشته باشد، «بَعَثَهُ اللَّهُ یَهُودِیًّا» خدای متعال او را در قیامت یهودی مبعوث خواهد کرد. بعد گفتند: «یا رسول الله و إن شهد شهادتین؟» ولو شهادت وحدانیت خدا و رسالت شما را داده باشد؟ فرمود: «نه، بله، باز هم یهودی». «إنما احتجب بهاتین الكلمتین أن یسك دم» (با گفتن این دو کلمه تنها جان خود را حفظ میکند)، «مسلمان میشود خونش دیگر مباح نیست. أو یعدل جزیه» (یا از او جزیه اخذ میشود)، دیگر جزیه نمیخواهد بدهد، کافر ضمنی دیگر نیست و «هو صاغر» دیگر خردش نمیکنند، از او جزیه... بعد فرمود: «مَنْ أَبْغَضَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ بَعَثَهُ اللَّهُ یَهُودِیًّا». بعد گفتند: «و کیف یا رسول الله؟» (چطور یا رسولالله؟) چطور هرکی نسبت به شما بغض داشته باشد، یهودی مبعوث میشود؟ مح... همه را در جلگه یهودیها در قیامت محشور. یعنی دو گروه: یکی آنهایی که محب اهلبیتاند، یکی همه هم یک طایفه، همه یهود. دو جریان در عالم بیشتر ندارد. هرچه دیگر هم هست که محب اهلبیت و در این جریان و در این سیستم نیست، همه در مکانیزم یهود است. گفتند: «خب چرا اینها یهودی میشوند؟» حضرت فرمود: «إِنْ أَدْرَكَ الدَّجَّالَ آمنَ بِهِ» (اگر دجال را درک کند به او ایمان میآورد.) چون این اگر دجال را درک میکرد به او ایمان میآورد. برای همین یهودی مبعوث میشود. خب چه ربطی بین دجال و یهودیت و یهود است؟ فقط یک اشارهای میکنم، نمیخواهم بحث را باز کنیم، بحث مفصلی است.
مرحوم آقای آیتالله سید محمد کاظم قزوینی، کتابی دارد: «امام مهدی (عج) من المهد إلی الظهور». کتاب خیلی خواندنی و مهمی است. ایشان بسیار انسان محققی بوده و مطالب قابل استفادهای دارد. بحثی که در مورد ظهور ایشان میکند، ببینید صفحه ۶۸۸ کتابی که الان بنده دارم ترجمه فارسی. در مورد دجال یک مباحثی را ایشان مطرح میکند. در مورد سفیانی مطرح میکند. دجال خیلی محل بحث است و باید مفصل بهش پرداخته شود. ایشان میگوید که به هر حال: «آنچه میتوان دریافت این است که زندگی نکبتبار این عنصر پلید» یعنی کی؟ سفیانی «در فلسطین به پایان خویش» و امام عصر «پس از قیام خویش و فرود آمدن عیسی (ع) به آن پیامبر بزرگ دستور میدهد که دجال را از صحنه بردارد». پس دو جریان روبروی امام زمان است: یکی سفیانی، یکی دجال. البته این عنصر پلید دجال است، بله. در مورد دجال بعد از قضیه سفیانی که حالا توضیحات ایشان در مورد دجال قبلش میدهد و مطالبی را مطرح میکند. ایشان میگوید: «دجال در شرایط قحط و تورم اقتصادی و خشکسالی قیام میکند و پیروان او را...» خوب دقت کنید، پیروان دجال، «پیروان او را انبوهی از عناصر پست و فرومایه و آلوده به گناه و رذایل اخلاقی همچون زنان ولگرد و نسل تبهکار آنها و نژادپرستان یهود و غیره تشکیل میدهند.» یعنی رسماً ایشان با اینکه محقق است و در مورد دجال قائل به این است که دجال یک فرد است – سید محمد صدر قائل است به اینکه دجال یک جریان است، فردا یک اشاره بهش خواهم کرد – ولی قائل است که دجال... یک مشت هرزه و پست است که وقتی میخواهد بگوید اینها کیایند و با کدامها هستند؟ یک قطب. میگوید: «زنهای هرزه با بچههایشان و نژادپرستان یهود.» عین عبارت سید محمد کاظم قزوینی است در این کتاب. رسماً جریان دجال را روی اسرائیلیها دارد تعریف میکند. اینها جریان دجالاند. بعد ایشان میگوید: «بعد از ظهور، دجال به دست حضرت عیسی کشته میشود. حضرت میروند فلسطین. در فلسطین او را میکشند.» پس معلوم میشود با یهودیها در این منطقه درگیر میشوند. یهودیهای نژادپرست اینجا هستند. نه اینکه حضرت بروند مثلاً در آلمان اینها را بکشند. این هم باز مختصات ظهور است که سفیانی هست، دجال هم هست، مریدهای دجال هم هستند. هرچه هست حضرت کار دجال را در فلسطین تمام میکند. خب یک دانه دجال، اگر فرد باشد، تک و تنها در فلسطین. همه نیروهایش مثلاً این ور و آن ور عالم پخشاند. تک و تنها دجال مانده، حضرت میروند، حضرت در جلوی او را میکشند؟ یا نه، یک جریانی است، آدمهایش هنوز هستند؟ ایشان رسماً دارد میگوید: «نژادپرستان یهود آنجا هستند.» معلوم میشود که حضرت درگیر میشوند با این جریان دجال، با این طرفدارها و نوکرها و مریدها و شیعیانش، چه اسرائیلیان حالا یا اسرائیلیهای الاناند یا اسرائیلی ۱۰۰ سال بعدند یا اسرائیل ۵۰ هزار سال بعد. هرچه هست این طیفاند، این جنساند. ما هیچ تطبیق زمانی نداریم ولی نقشه کلی است که نمیتوانیم روی آن پا بگذاریم. که این را کلیتش را به ما دادهاند.
ایشان میگوید که حضرت عیسی، «دجال را از صحنه بردارد و او نیز دستور را اجرا میکند و بشریت را از شرارت و دجالگری او رهایی میبخشد.» پس پایان کار دجال بعد از ظهور امام زمان و قتل دجال به دست حضرت عیسی؛ این جریان دجال هم این مدلی است. دقت کنید. دجال با اینجور آدمها. دیدید این روایت پیغمبر چه روایت عجیبی بود؟ فرمود: «هرکه بغض ما را داشته باشد، یهودی است. چون این آدم اگر دجال را ببیند بهش ایمان میآورد.» دجال را گذاشته رأس آن هرم و آن مجموعه هم یهودی تعریف کرده است و به هرکسی هم که بغض اهلبیت را دارد، برده در آن دستگاه. خب ببینید این روایاتی که این همه مستظهر به این نقشه معرفتی ماست، نمیشود از کنار اینها گذشت. بگوییم سند ندارد. شاید مثالی که میخواستم عرض بکنم که بحث یک پرانتزی باز شدهاست، کمی طول کشید، این است: اگر عزیزانی میخواهند فقط سندگرایانه با روایات برخورد بکنند و هرچه سند متقن نداشت، بگذارند کنار. یکی از مشکلات جدی مسجد جمکران، مسجد جمکران مگر سند دارد به آن شکل؟ مگر سند روایی شما میتوانید محکم قسم بخورید که آقا روی این روایت دیگر بحثی نیست؟ تازه خبر واحد هم هست. همان خبر واحدش هم در سندش اشکال جدی هست. خب عزیزانی که در مهدویت ما که در این کار و پژوهش میکنند در مورد مسجد جمکران چی میگویند؟ آقا مگر ما فقط با این، با یک دانه روایت میخواهیم مسجد جمکران را بهش پی ببریم؟ این همه قرائن هست. جمکران دارد داد میزند حقانیت خودش را، دارد داد میزند ارتباطش با امام زمان را. این همه اینجا آدم شفا گرفته، این همه اینجا اتفاقات عجیب و غریب افتاده. مقام معظم رهبری فرمود: «من هر وقت حاجتی دارم، مشکل دارم، میروم مسجد جمکران، نمازش را میخوانم، مشکلم برطرف میشود.» این یک منظومه و یک مجموعهای است، باید همه را با همدیگر بهش نگاه کرد.
خب من بحث را تمام کنم. عزیزمان سؤال کردند، من متوجه سؤالتان نشدم. یعنی علامه طباطبایی اشتباه کرده؟ نفهمیدم یعنی چی؟ چه گفتم که همچین برداشتی میشود کسی از صحبت من بکند که علامه طباطبایی اشتباه کرده؟ لااقل همین را برای من توضیح بدهید دیگر. بحث را تمامش میکنیم. سلامت، التماس دعا. خداحافظ.
در حال بارگذاری نظرات...