در این سخنرانیها، شبهای قدر و نوروز بهعنوان نقطه آغاز یک زندگی تازه تصویر شدند؛ لحظاتی که سرنوشت انسان دگرگون میشود. سخن از کربلا بود؛ جایی که دعا و نماز بیدرنگ پذیرفته میشوند و گناهان فرو میریزند. تأکید شد که راز رسیدن به حال خوب، عمل صالح و تغییر واقعی در مسیر زندگی است. این محافل الهامبخش ما را به بازگشتی نو، شروعی متفاوت و سالی پر از نور و معنویت فرا میخوانند
* شب قدر و کربلا؛ زمان و مکان مقدس برای فرود و عروج ملائکه حامل نزول تقدیر و صعود اعمال [01:03]
* کربلا، استثناءِ قیامت! قطعهای از بهشت که نقطهی اتصال زمین و آسمان شد [06:12]
* قبّه عشق؛ مدخل شاهراه استجابت دعا! آنجا همه چیز آسمانی میشود [10:33]
* کربلا یعنی، توقف تیک تاک گذر عمر، یعنی شفا، یعنی استجابت دعا... [13:38]
* کربلا؛ وعدهگاه دلدادگی، نجوای عاشقانه خدا در گوش دل زائر امام حسین(ع)؛ " اطلب منی عطک" [16:45]
* ملاقات خصوصی حضرت زهرا سلاماللهعلیها با تک تک زائران کربلا و طلب استغفار برای آنها [19:01]
* روضه؛ آنجا زمین چشم به راه خونیست که به آسمان رفت و بازنگشت... [20:11]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ.
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا وَ نَبِینَا اَبوالْقَاسِمِ الْمُصْطَفَی مُحَمَّدٍ.
اللهم صل علی محمد و آل طیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین.
شب گذشته در مراسم شب قدر خدمت عزیزان عرض کردیم که شب قدر و کربلا شباهتهایی با همدیگر دارند. یکی از آنها این بود که اعمال در شب قدر هزار برابر و در کربلا ثواب اعمال یک میلیون برابر مضاعف میشود.
یک شباهت دیگر کربلا و شب قدر این است که در هر دو انسان از نو متولد میشود. شب قدر تولد جدید و از نو زندگی را برای انسان آغاز میکند، و نیز در کربلا، زیارت امام حسین (ع) مانند وقتی است که انسان از مادر متولد میشود. در مورد این شباهت، انشاءالله شبهای بعد بیشتر صحبت خواهیم کرد که در کربلا انسان از نو متولد میشود. گفتهاند زائر مانند روزی است که از مادر متولد شده است، وقتی به زیارت امام حسین (ع) میرود.
شباهت سومی که کربلا و شب قدر دارند، در این نکته است که هر دو فرودگاه هستند. شب قدر یک فرودگاه است. فرودگاه این شکلی است که از یک طرف میآیند و از یک طرف میروند. فرود میآیند و پرواز میکنند: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ». ملائکه و روح، در بعضی روایات فرمودند روحالامین، و در بعضی روایات فرمودند روحالقدس. هرچه هست، این روح، حالا یا مطلق روح هستی به همراه ملائکه، شب قدر نازل میشود.
بعضی اساتید ما قائل بودند که اینطور نیست که یک بار شب نوزدهم، یک بار شب بیست و یکم، یک بار شب بیست و سوم بیایند؛ بلکه ملائکه از شب نوزدهم تا طلوع فجر شب بیست و سوم حضور دارند. این نکته مهمی است و نشان میدهد که شبهای بین شبهای قدر هم ملائکه حضور دارند و مهم هستند. بعضیها احتیاطاً بین این شبها قرآن به سر میگرفتند و اینگونه اعمال را انجام میدادند. اگر برسیم و وقت داشته باشیم، خوب است دوباره انجام دهیم. شب قدر هم شب فرود است و هم شب پرواز؛ هم ملائکه میآیند و هم اعمال ما بالا میرود. پروندههایمان بالا میرود، اعمالمان بالا میرود، دعاهایمان بالا میرود. کربلا هم همینطور است. کربلا هم فرودگاه است، هم نزول و هم پرواز.
نزول چیست؟ نزول کیست؟ نزول ملائکه است. ملائکه در کربلا. حالا روایات متعدد است؛ بعضی میگویند روزی ۴۰۰۰ فرشته میآید، بعضی میگویند روزی هفتاد هزار فرشته میآید. میآیند و برمیگردند. صبح میآیند و غروب برمیگردند، یا صبح میآیند و همان صبح برمیگردند. حالا روایات متعدد است. مثلاً در بعضیها گفتهاند به حرم امیرالمؤمنین میروند، در بعضی فقط حرم امام حسین اشاره شده است. بیشتر این ملائکه هم یک بار بیشتر نمیآیند؛ میآیند و برمیگردند. بعضی از ملائکه، رفتوآمدشان زیاد است.
دیگر چه چیزی نازل میشود؟ روح مؤمنین، روح انبیا. اینها هم پایین میآیند و فرود میآیند به کربلا. مخصوصاً کی؟ آقا شب جمعه! روح همه انبیا و شهدا و صدیقین اهلبیت میآیند به کربلا. پس کربلا محل است. چیز خاصی اشاره نشده، بعد گفتهاند شب جمعه میآیند. دست شما درد نکنه!
پرواز هم دارد. پرواز چیست؟ این روایت را یادگاری بشنوید. حالا امشب وقتمان خیلی کم شد. مطلب زیاد بود. امشب دیگر بیشتر از این نبود.
اول در مورد فرود بگویم برایتان، بعد هم در مورد پرواز.
امام صادق (ع) فرمودند که: «لیسَ شَیءٌ فِی السَّماواتِ...» روایت عجیبی است. نه فقط بحث ملائکه؛ فرمود چیزی در آسمانها نیست - هرچه در آسمانهاست: ملائکه، روح مؤمنین، شهدا، خوبان، هرچه در آسمانهاست - «إِلَّا وَ هُمْ یَسْأَلُونَ اللَّهَ أَنْ یَأْذَنَ لَهُمْ فِی زِیَارَهِ الْحُسَیْنِ عَلَیهِالسَّلامُ»؛ همه موجوداتی که در آسمانها هستند، از خدا درخواست دارند. منِ که خدا میفرستم، درخواست دارم. نه یک بار، درخواست دائمی دارم. «یَسْأَلُونَ اللَّهَ»؛ دائم درخواست دارند.
کسی که رفته به آسمان، دیگر اصلاً به زمین کاری ندارد. اصلاً این دنیا مفت هم نمیارزد برای اینکه بخواهم به آن نگاه کنم. یک جای زمین. آن دوست ما هم در آن قضیه شنود میگفت: «وقتی از زمین جدا شدم و رفتم توی آسمون، گفتم این دنیای کثیف، این زمین کوچک را رها کردم! مفت نمیارزی!».
زمین یک چیزی دارد که جای دیگر خبری نیست. گفت: «یکهو من و برگرداندند و کربلا را نشان دادند. دیدم قُبّه نور است.» وقتی توی عکسی به بنده نشان میداد، میگفت این مدل دیدم. «از توی آسمون کربلا را یک تیکه نور دیدم. دیدم همه زمین ظلمت، خاکه، خاکستره، پوچ، مفت و بیارزش. یک تیکه زمین ارزش دارد. بابا آنجا که رفتم، بهم گفتند در مورد زمین اینجوری صحبت نکن. دنیا ارزش ندارد؟ آره ولی زمین یک چیزی داره که آن با ارزش است.»
ارزش زمین و آسمان و ارزش همه هستی به خاطر آن چیست؟ کربلا.
فرمود هرچه در آسمانهاست، از خدا درخواست دارد که خدا به آنها اجازه بدهد بیایند کربلا. موجودات آسمانی طبعاً نباید علاقهای به زمین داشته باشند، ولی مسئله این است که کربلا در زمین هست، ولی زمینی نیست.
یک روایت عجیب دیگر هم دارد. میفرماید: «قیامت که میشود، زمین محو میشود.» یعنی حالا روایت متعدد است؛ نابود میشود، تکهتکه میشود، یک لقمه نان میشود، کوچک میشود، یک لقمهای که میخورند و تمام میشود. زمین پودر میشود، خاکستر میشود، نابود میشود، منهدم میشود، تا وارد صحنه قیامت شوند و وارد بهشت شوند.
یک تکه از زمین است که منهدم نمیشود. خودِ درستش منتقل به بهشت میشود. معلوم میشود اصلاً اینجا هم که بود، زمین نبود، دنیا نبود، به شکل دنیا ظاهر شده بود. چطور در مورد ملائکه میگویند مثلاً حضرت جبرائیل برای حضرت مریم ظاهر شد، و مریم فکر میکرد یک آدم است. او مرد بود؟ نه مرد نبود. آدم نبود. مریم به شکل مرد میدید: «فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً.»
این زمین کربلا ما فکر میکنیم زمین است، ما فکر میکنیم خاک است، ما فکر میکنیم دنیاست. نه! اینجا نه زمین است، نه خاک است، نه دنیاست. اینجا آسمان است، اینجا بهشت است.
در قیامت زمین کربلا درست به بهشت منتقل میشود که آنجا اهل خودش را هم میشناسد. آنهایی که آمدهاند را میشناسد. سوا میکند، جدا میکند. خودش شفا! خود زمین کربلا شفاعت میکند، جدای از امام حسین (ع) و شهدای کربلا. خود این زمین شفاعت میکند. این میشود محل نزول. این میشود فرود. «فَوجٌ یَنْزِلُ وَ فَوْجٌ یَعْرُجُ». هی میآیند این آسمانیها به پایین و برمیگردند. این فرود آسمانیها به کربلا.
خوب، پرواز چی؟
این روایت یادگاری است که امشب میخواهم بخوانم. تا به حال جایی نخواندهام. اولین باری است که دارم این روایت را میخوانم؛ روایتی بسیار زیبا.
شیخ صدوق یا شیخ طوسی نقل کردهاند. روایت دارد: اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) نقل کرد. حضرت فرمود: «مَوضِعُ قَبرِهِ مِن یَومِ دُفِنَ...»؛ از روزی که امام حسین (ع) را در کربلا دفن کردند، این محل قبر اوست، «رَوْضَهٌ مِن رِیَاضِ الْجَنَّهِ»؛ یک باغی از باغهای بهشت، «وَ مِنها مِعْرَاجٌ»؛ کربلا معراج است، محل عروج، محل پرواز.
چه شکلی؟ معراج فرودگاه است دیگر؛ هم میآیند و هم میروند. آسمانیها میآیند، زمینیها. آسمانیها میآیند اینجا، زمینیها هم از اینجا آسمانی میشوند. «مِنهَا مِعرَاجٌ»؛ چه شکلی آسمانی میشوند زمینیها؟ «یَعْرُجُ فیهِ بِأَعمالِ زُوَّارِهِ إِلَی السَّمَاءِ»؛ کارهایی که زائران انجام میدهند به آسمان میرود. اینجا در آسمان باز است. اینجا به آسمان میبرند.
وقتهای دیگر، جاهای دیگر معلوم نیست. مثلاً دم اذان، اذان ظهر یا اذانهای دیگر، گفتهاند در آسمان باز میشود، یا وقتی در کعبه باز میشود، در آسمان باز میشود، آنجا دعا مستجاب است. وقتی خون یک مظلوم دارد روی زمین ریخته میشود، آنجا در آسمان باز میشود، دعا مستجاب است. ولی در مورد کربلا دیگر قید و بند و زمان و اما و اگر ندارد. کنار قبر امام حسین (ع)، علیالدوام در آسمان باز است. علیالدوام همه چیز بالا میرود.
یکی از چیزهایی که اینجا بالا میرود چیست؟ اعمال. جاهای دیگر خیلی معلوم نیست. نماز اگر با حضور قلب نباشد، اگر اول وقت نباشد، یکم میرود بالا، بعد چی؟ گفتند مچالهاش میکنند و برمیگردانند در سر نمازگزار. به درد نماز بالا نمیرود، ولی کنار قبر امام حسین (ع) نماز هرطور باشد، اول وقت باشد، آخر وقت باشد، با حضور قلب باشد، بیحضور قلب باشد، اینجا نماز بالا میرود. اینجا چیزی ردخور ندارد. اینجا چیزی برگشت ندارد. اینجا معراج است. «مِنهَا مِعرَاجٌ». اینجا همه چیز آسمانی میشود. همه چیز بالا میرود.
یکی از چیزهایی که اینجا بالا میرود دعا است.
دعا وقتهای دیگر، جاهای دیگر معلوم نیست چقدر بالا برود. خیلی اخلاص و سوز و صفا و طهارت باطن میخواهد که دعاهایمان بالا برود، ولی کنار قبر امام حسین (ع) این شرط و شروط را ندارد. هر مدلی، هرکی هرجور دعا کند: «الْإِجَابَهُ تَحْتَ قُبَّتِهِ». خدا اجابت را زیر قبه امام حسین (ع) قرار داده است.
امام صادق (ع) فرمود: در ازای شهادتش خدا چند تا چیز به او داد. یکی اینکه امامت را در ذریهاش قرار داد، یکی اینکه شفا را در تربتش قرار داد، یکی دیگر اینکه اجابت را کنار قبرش قرار داد. یکی دیگر هم هست، این هم چیز عجیبی است که نشان میدهد اینجا قواعد دنیا را ندارد. این هم نشان میدهد اینجا قواعد دنیا را ندارد.
آن هم این است که ایام زیارتش برای زائرانش، روزهایی که زائران میآیند کربلا، جزء عمر حساب نمیشود. یعنی چه؟ یعنی آنی که برای شما عمر تنظیم کردهاند، به لحاظ کردهاند، بدون محاسبه کربلاهایی که میآیند. کربلاهایی که میآیی. مثل اینکه خدا ۷۰ سال عمر نوشته، ۷۰ سال بدون کربلا تو نوشته. یک ما هم که اینجا باشی، این یک ماه از آن ۷۰ سال حساب نمیشود، بلکه اضافه هم میکند به آن عمر. حتی داریم یک زیارت تا ۳۰ سال عمر طرف را افزایش میدهد.
ولی این را هم بهتان بگویم که کمی بترسیم. فرمود: «کسی اگر بتواند کربلا بیاید، شرایط داشته باشد، پول داشته باشد، نیاید، یک سال بگذرد و نیاید، سر سال که میشود یک سال از عمرش کم میکند.» این هم روایت دارد. اگر کسی لیاقتش را ندارد، یک عمر برایش زیادی است. اگر نیاید کم میشود، اگر بیاید اضافه میشود. روزهایی که میآید زیارت، جزء عمر حساب نمیشود.
پولهایی هم که خرج میکند، چند صد برابر است. باز یک بحث دیگری است، یک جای دیگر باید در موردش صحبت بکنیم که هزینههایی که زائر میکند چطور حساب و کتاب میشود.
خلاصه آقا، دعا مستجاب است. روایات متعدد هم دارد که کسی که کربلا بیاید کنار قبر امام حسین (ع)، در بعضی جاهاش گفتند دو رکعت نماز هم بخواند، بعضی جاها دو رکعت گفتند، بعضی جاها چهار رکعت گفتند، بعضی جاها نماز هم نگفتند. همین قدر که بیاید کنار قبر امام حسین (ع)، دعایش مستجاب است.
حالا بعضی جاها تعبیر «قبه» دارد. حالا قبه به معنای چیست؟ به معنای گنبد. بعید است؛ چون از اول که گنبد نبوده. که گنبد حالا فرض کنید میخواهند گنبد را بردارند، دیگر چند سال است میخواهند گنبد را جابهجا یا تغییر دهند یا بزرگترش کنند. یعنی قبه امام حسین (ع) بزرگتر میشود یا کوچکتر میشود. منظور آنجایی است که دیگر جزء حرم حساب میشود، کنار قبر. البته هرچه نزدیکتر به قبر اصلی و ششگوشه باشد، به ضریح باشد، خوب بهتر است. وگرنه همین توی حرم، همین کنار حرم هم، کنار قبر امام حسین (ع) حساب میشود، دعا آنجا مستجاب است. روایت متعدد هم دارد، روایات عجیب و غریب هم دارد.
یک روایت بخوانم و دیگر کمکم بریم توی روضه. وقتمان هم خیلی کم است متأسفانه.
روایت دارد، فرمود: «وقتی کسی از خانه خارج میشود به سمت قبر امام حسین (ع)، اولین قدمی که برمیدارد از خانهاش، اوّلُ خُطْوَهٍ مَغْفِرَهٌ لِذُنوبِهِ»؛ اولین گام، همه گناهانش بخشیده شد. «ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یُقَدَّسُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ»؛ از آنجا به بعد هر قدمی که برمیدارد، هی تقدیس میشود، تطهیر، بالاتر از اینکه بخواهد گناهش بخشیده شود.
تا میرسد به اینجا، به کربلا که میرسد، چی میشود؟ «فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ...» نه خدا فرشته میفرستد. به کربلا که میرسد، خدا به زائر امام حسین (ع) خطاب میکند. خدا با ما حرف میزند. انشاءالله خدا گوش دلمان را باز کند، بشنویم.
زائر وقتی میرسد کربلا، خدا خطاب میکند به زائر. چی میگوید؟ «عبدی سَلْنِی أُعْطِکَ»؛ بنده من درخواست کن بهت عطا کنم. بدون واسطه. نه فرشتهای، نه کسی. خودش مستقیم. درخواست کن عطا کنم. «اُدْعُونِی أُجِبْکَ»؛ دعا کن اجابتت کنم. «اطْلُبْ مِنِّی أُعْطِکَ»؛ از من طلب کن، درخواست کن بهت بدهم. «سَلْنِی حَاجَتَکَ أَقْضِهَا»؛ حاجتت را بگو برات برآورده کنم.
بعد امام صادق (ع) فرمود: «حَقٌّ عَلَی اللَّهِ أَنْ یُعْطِیَهُ مَا بَدَا»؛ اینجا دیگر حق به عهده خداست که هرچی این بنده میخواهد بهش عطا کند. خدا خودش گردن گرفته، گفته: «اینجا خرج با من است.» زائر به اینجا که رسید، دیگر از اینجا به بعد با من است. هرچی بخواهد.
دعا هم که نکند، چی میشود؟ ملائکه برایش دعا میکنند. ملائکه برایش دعا میکنند. چندین روایت دارد که امشب وقت نیست، انشاءالله اگر فرصت دیگری بشود، برایتان میخوانم. ملائکه دعا میکنند. ملائکه هم دعا نکنند، پیامبر اکرم (ص) برایش دعا میکند، امیرالمؤمنین (ع) دعا میکند.
آنها هم دعا نکنند، روایت مال امشب است، شب جمعه، برایتان بخوانم. امام صادق (ع) به داود بن کثیر فرمود: «إِنَّ فَاطِمَهَ سَلَامُ اللَّهِ عَلَیْهَا تَحْضُرُ لِزُوَّارِ قَبْرِ ابْنِهَا الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ.» «تَحْضُرُ»؛ نه از آسمانها.
فاطمه، مادر اباعبدالله، حاضر میشود کنار قبر زائران فرزندش. حاضر میشود. این را خیلی فکر کنید یعنی چی؟ حاضر میشود. نه به صورت دستهجمعی، نه به صورت کاروانی. دانهبهدانه کنارشان میآید. برای تکتکشان حاضر میشود. دانهبهدانه حاضر میشود. «تَحْضُرُ لِزُوَّارِ قَبْرِ ابْنِهَا الْحُسَیْنِ فَتَسْتَغْفِرُ لَهُمْ لِذُنُوبِهِمْ»؛ بابت گناهان اینها برایشان استغفار میکند.
فاطمه زهرا (س) دعا میکند، امیرالمؤمنین (ع) دعا میکند، پیامبر اکرم (ص) دعا میکند.
عرضم را تمام کنم. اینجا آسمانش این شکلی است. چیزی که به آسمان رفته، برنمیگردد. اینجا معراج است. اینجا محل پرواز است. یکی از چیزهایی که اینجا به آسمان رفت و برنگشت، که گفتم دعا، نماز، اینها، انگار راه آسمان با یک چیزی باز شد که از آنجا به بعد هرچی میفرستی دیگر برنمیگردد. آن چی بود که به آسمان فرستاده شد و دیگر برنگشت؟ آن چی بود که به آسمان فرستادند ولی دیگر برنگشت؟
برایتان لهوف سید بن طاووس را بگویم. عزیزانمان روضه را بخوانند.
یکی از آنها این بود که ظهر عاشورا خیلی اتفاقات افتاد. یکی از چیزهایی که ظهر عاشورا به آسمان رفت و برنگشت، این بود: «لَمَّا رَأَي الْحُسَيْنُ مَصَارِعَ فِتْیَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ...»؛ امام حسین (ع) دید همه یارانش کشته شدهاند. تصمیم گرفت به میدان برود. ایستاد، صدا زد: «هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟ هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ اللَّهِ؟ هَلْ مِنْ مُعِينٍ يُعِينَنَا؟ هَلْ مِنْ رَاحِمٍ يَرْحَمُنَا؟»؛ کسی هست از حرم پیغمبر دفاع کند؟ کسی هست به خدا ما را کمک کند؟ کسی هست از خدا بترسد در مورد اینکه به ما ظلم کند؟ «فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ». صدای زنها از تو خیمهها بلند شد. «فَتَقَدَّمَ إِلَی بَابِ الْخَیْمَهِ»؛ جلو در خیمه آمد اباعبدالله. به زینب کبری فرمود: «نَاوِلِینِی وَلَدِی الصَّغِیرَ حَتَّی أُوَدِّعَهُ»؛ فرمود: «زینب جان! این بچه کوچکم، پسر کوچکم را به من بده. زینب جان! میخواهم باهاش وداع کنم. علیاصغرم را بده باهاش وداع کنم.»
«فَأَخَذَهُ وَ هُوَ یُعَانِقُهُ وَ یُقَبِّلُهُ.» اینجا نقل سید بن طاووس این است؛ اصلاً حرفی از آب و سر دست گرفتن و اینها نیست. بچه را بغل کرد که ببوسد و باهاش وداع کند. همین. یعنی اصلاً دیگر انگار رو به جمعیت هم نبود. آغوش اباعبدالله بود.
«فَرَمَاهُ حَرْمَلَهُ بْنُ الْکَاهِلِ بِسَهْمٍ»؛ اینجا حرمله ملعون تیری پرتاب کرد به سمت این بچه، «فِی نَحْرِهِ حَتَّی ذَبَحَهُ»؛ به گلوی بچه. گلوی بچه را برید. سر بچه را از تن جدا کرد. اباعبدالله بچه را به زینب کبری تحویل دادند.
«وَ تَلَأَنَّ یَدَیْهِ بِالدَّمِ»؛ دستهایشان را گذاشتند زیر گلوی علیاصغر. دو تا دست پر از خون شد، «وَ رَمَی بِهِ نَحْوَ السَّمَاءِ»؛ و این خون را به سمت آسمان پاشید. صدا زد: «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَيْنِ اللَّهِ»؛ خدایا! چون میدانم تو نگاه میکنی، تحمل میکنم.
امام باقر (ع) فرمود: «فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذَلِکَ الدَّمِ قَطْرَهٌ إِلَی الْأَرْضِ»؛ از آن خون دیگر قطرهای به سمت زمین برنگشت. دنیا خون معصوم را به آسمان بردند.
«عَلَیْهِ لَعْنَهُ اللَّهِ»
---
**توضیحات اصلاحات:**
* **علائم نگارشی:** نقطه، ویرگول، علامت نقل قول و ... مطابق با قواعد نگارش فارسی اعمال شدهاند.
* **پاراگرافبندی:** متن به پاراگرافهای کوچکتر تقسیم شده تا خوانایی بهبود یابد و ساختار منطقیتری پیدا کند.
* **غلطهای املایی و تایپی:**
* "رب ال و علی" به "رب العالمین و صَلَّی اللَّهُ عَلَی" تغییر یافته است. (با توجه به لحن و ماهیت متن، کامل کردن صلوات و الحمدالله به "رب العالمین" ضروری به نظر میرسید، این تنها موردی است که کمی از "بدون حذف جمله" عدول شده اما برای حفظ معنای عبادی و تکمیل ذکر اصلاح شده است.)
* "تولد جدید و از نو" به "تولد جدید و از نو زندگی" (برای وضوح جملهبندی)
* "فرود می یاد پرواز می کنه" به "فرود میآیند و پرواز میکنند"
* "رو روح القدس" به "روحالقدس"
* "روح حالا یا مطلق روح هستی" به "روح، حالا یا مطلق روح هستی"
* "که اینجوری نیستش که" به "که اینطور نیست که"
* "میاد تا طلوع فجر شب بیست و سوم هستند این نکته مهمه ها" به "حضور دارند. این نکته مهمی است"
* "اگه برسیم حالا انجام بدیم وقت داشته باشیم" به "اگر برسیم و وقت داشته باشیم"
* "پرونده هامو میره بالا پرونده هامونو میبرن اعمالمونو میبرن دعاهامونو میبرن" به "پروندههایمان بالا میرود، اعمالمان بالا میرود، دعاهایمان بالا میرود"
* "حالا روایتم متعدده بعضی اینه که روزی ۴۰۰۰ فرشته میاد روزی هفتاد هزار فرشته میاد میان بر میگردد صبح میام غروب برمیگردم یا صبح میام همون صبح برمیگردند حالا روایت متعدده" به "حالا روایات متعدد است؛ بعضی میگویند روزی ۴۰۰۰ فرشته میآید، بعضی میگویند روزی هفتاد هزار فرشته میآید. میآیند و برمیگردند. صبح میآیند و غروب برمیگردند، یا صبح میآیند و همان صبح برمیگردند. حالا روایات متعدد است."
* "بعضیاش گفتن حرم امیرالمومنین میرن تو بعضی فقط حرم امام حسین" به "بعضیاش گفتهاند به حرم امیرالمؤمنین میروند، در بعضی فقط حرم امام حسین"
* "بیشتر این ملائکه ام یه بار بیشتر نمیاد" به "بیشتر این ملائکه هم یک بار بیشتر نمیآیند"
* "میان برمیگردد به بعضی ملائکه خوب بیشتر رفت و آمد" به "برمیگردند. بعضی از ملائکه، رفتوآمدشان زیاد است."
* "چیز خاصی اشاره نشده بعد گفتن شب جمعه میام دست شما درد نکنه" به "چیز خاصی اشاره نشده، بعد گفتهاند شب جمعه میآیند. دست شما درد نکنه!"
* "یادگاری بشنوید حالا امشب وقتمون خیلی کم شد مطلب زیاد بود امشب دیگه حالا بیشتر از این نبود" به "یادگاری بشنوید. حالا امشب وقتمان خیلی کم شد. مطلب زیاد بود. امشب دیگر بیشتر از این نبود."
* "در مورد این شباهت انشالله شبهای بعد بیشتر صحبت خواهیم کرد که انسان از نو متولد در کربلا گفتند زائر مثل روزی است که از مادر متولد شده وقتی زیارت امام حسین علیه السلام" به "در مورد این شباهت، انشاءالله شبهای بعد بیشتر صحبت خواهیم کرد که در کربلا انسان از نو متولد میشود. گفتهاند زائر مانند روزی است که از مادر متولد شده است، وقتی به زیارت امام حسین (ع) میرود." (برای وضوح جملهبندی)
* "هی میاد این آسمانیها به پایین و برمیگردن این فرود آسمانیها به کربلا" به "هی میآیند این آسمانیها به پایین و برمیگردند. این فرود آسمانیها به کربلا."
* "مرحوم شیخ صدوق نقل کرده یا شیخ طوسی نقل کرده" به "شیخ صدوق یا شیخ طوسی نقل کردهاند."
* "منها معراج چه شکلی آسمونی میشن زمینیها" به "مِنهَا مِعرَاجٌ. چه شکلی آسمانی میشوند زمینیها؟"
* "گفتن مچالش میکنن برمیگردونن تو سر نمازگذا" به "گفتند مچالهاش میکنند و برمیگردانند در سر نمازگزار."
* "وقتای دیگه جاهای دیگه معلوم نیست چقدر بالا بره خیلی اخلاص و سوز و صفا و طهارت باطن میخواد دعاهامون بالا بره" به "وقتهای دیگر، جاهای دیگر معلوم نیست چقدر بالا برود. خیلی اخلاص و سوز و صفا و طهارت باطن میخواهد که دعاهایمان بالا برود"
* "صادق علیه السلام فرمود در ازای شهادتش خدا چند تا چیز بهش داد" به "امام صادق (ع) فرمود: در ازای شهادتش خدا چند تا چیز به او داد."
* "یکی اینکه امامتو در ذریهاش قرار داد یکی اینکه شفا رو در تربتش قرار داد یکی دیگه اینکه اجابت رو کنار قبرش قرارداد" به "یکی اینکه امامت را در ذریهاش قرار داد، یکی اینکه شفا را در تربتش قرار داد، یکی دیگر اینکه اجابت را کنار قبرش قرار داد."
* "اگه نیاد کم میشه اگه بیاد اضافه میشه روزایی که میاد زیارت جز عمر حساب نمیشه پولایم که خرج میکنه چند صد برابر باز یه بحث دیگریست یه جای دیگه باید در موردش صحبت بکنیم که هزینههایی که ظاهر میکنه چطور حساب کتاب میشه" به "اگر نیاید کم میشود، اگر بیاید اضافه میشود. روزهایی که میآید زیارت، جزء عمر حساب نمیشود. پولهایی هم که خرج میکند، چند صد برابر است. باز یک بحث دیگری است، یک جای دیگر باید در موردش صحبت بکنیم که هزینههایی که زائر میکند چطور حساب و کتاب میشود." (اصلاح "ظاهر میکنه" به "زائر میکند")
* "روایت متعددم داره که کسی که کربلا بیاد کنار قبر امام حسین تو بعضی جاهاش گفتن دو رکعت نمازم بخونه بعضی جاها دو رکعت گفتند بعضی جاها چهار رکعت گفتند بعضی جاها نمازم نگفتن همین قدر که بیاد کنار قبر امام حسین علیه السلام دعاش مستجاب" به "روایات متعدد هم دارد که کسی که کربلا بیاید کنار قبر امام حسین (ع)، در بعضی جاهاش گفتند دو رکعت نماز هم بخواند، بعضی جاها دو رکعت گفتند، بعضی جاها چهار رکعت گفتند، بعضی جاها نماز هم نگفتند. همین قدر که بیاید کنار قبر امام حسین (ع)، دعایش مستجاب است."
* "حالا قم به معنای چیه به معنای گنبد بعیده" به "حالا قبه به معنای چیست؟ به معنای گنبد. بعید است"
* "همین تو حرم همین کنار حرم هم کنار قبر امام حسین علیه السلام هرجا محسوب بشه دعا اونجا مستجابه" به "همین توی حرم، همین کنار حرم هم، کنار قبر امام حسین (ع) حساب میشود، دعا آنجا مستجاب است."
* "اول خطفتن مغفرت لذنوبه" به "اوّلُ خُطْوَهٍ مَغْفِرَهٌ لِذُنوبِهِ"
* "لم یضل یقدس به کل خطبه" به "لَمْ یَزَلْ یُقَدَّسُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ"
* "تا میرسه به اینجا به کربلا که میرسه چی میشه فاذا عطاه ناجا الله سب نه خدا فرشته میفرسته به کربلا که میرسه خدا به زائر امام حسین خطاب میکنه" به "تا میرسد به اینجا، به کربلا که میرسد، چی میشود؟ «فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ...» نه خدا فرشته میفرستد. به کربلا که میرسد، خدا به زائر امام حسین (ع) خطاب میکند."
* "سل اتک بنده من درخواست کن بهت عطا بدون واسطه نه فرشتهای نه کسی خودش مستقیم درخواست کن عطا کنم ادعونی اوجبک دعا کن اجابتت کنم اطلب منی اتک از من طلب کن درخواست کن بهت بدم سنی حاجتک ارضها حاجتتو بگو برات برآورده کنم" به "سَلْنِی أُعْطِکَ»؛ بنده من درخواست کن بهت عطا کنم. بدون واسطه. نه فرشتهای، نه کسی. خودش مستقیم. درخواست کن عطا کنم. «اُدْعُونِی أُجِبْکَ»؛ دعا کن اجابتت کنم. «اطْلُبْ مِنِّی أُعْطِکَ»؛ از من طلب کن، درخواست کن بهت بدهم. «سَلْنِی حَاجَتَکَ أَقْضِهَا»؛ حاجتت را بگو برات برآورده کنم." (اصلاح و تصحیح نقل قول حدیث)
* "یمای بد اینجا دیگه حق به عهده خداست که هرچی این بنده میخواد بهش عطا" به "مَا بَدَا»؛ اینجا دیگر حق به عهده خداست که هرچی این بنده میخواهد بهش عطا کند."
* "ملائکه براش دعا ملائکه براش دعا میکنند چندین روایت داره که امشب وقت نیست انشالله اگه فرصت دیگهای بشه براتون میخونم ملائکه دعا میکنند ملائکم دعا نکنند پیامبر اکرم براش دعا میکنه امیرالمومنین دعا میکنه اونام دعا نکنن روایت مال امشبه شب جمعه براتون بخونم" به "ملائکه برایش دعا میکنند. ملائکه برایش دعا میکنند. چندین روایت دارد که امشب وقت نیست، انشاءالله اگر فرصت دیگری بشود، برایتان میخوانم. ملائکه دعا میکنند. ملائکه هم دعا نکنند، پیامبر اکرم (ص) برایش دعا میکند، امیرالمؤمنین (ع) دعا میکند. آنها هم دعا نکنند، روایت مال امشب است، شب جمعه، برایتان بخوانم."
* "حسین علیه السلام تحظر نه از آسمونا فاطمه مادر اباعبدالله حاضر میشود کنار قبر زائران فرزندش حاضر میشود این خیلی فکر کنید یعنی چی حاضر میشه نه به صورت دسته جمعی نه به صورت کاروانی دونه به دونه کنارشون میام برای تک تکشون حاضر میشه دونه به دونه حاضر میشه تحضر لزوار قبر ابن الحسین فتستغفر لهم زانوبهم بابت گناهای اینها براشون استغفار میکنه" به "حسین (ع) «تَحْضُرُ»؛ نه از آسمانها. فاطمه، مادر اباعبدالله، حاضر میشود کنار قبر زائران فرزندش. حاضر میشود. این را خیلی فکر کنید یعنی چی؟ حاضر میشود. نه به صورت دستهجمعی، نه به صورت کاروانی. دانهبهدانه کنارشان میآید. برای تکتکشان حاضر میشود. دانهبهدانه حاضر میشود. «تَحْضُرُ لِزُوَّارِ قَبْرِ ابْنِهَا الْحُسَیْنِ فَتَسْتَغْفِرُ لَهُمْ لِذُنُوبِهِمْ»؛ بابت گناهان اینها برایشان استغفار میکند." (تصحیح نقل قول عربی و وضوح جملات)
* "لحوف سید بن طاووس بگم عزیزمون روضه رو بخونن یکیش این بود ظهر عاشورا خیلی اتفاقات افتاد یکی از چیزهایی که زهرا عاشورا به آسمان رفت و برنگشت این بود لماره الحسین مصارع فتیانه و احبته امام حسین دید همه یارانش کشته تصمیم گرفت به میدان بره ایستاد صدا زد هل من ضامن کسی هست از حرم پیغمبر دفاع کنه کسی هست به خدا ما رو کمک کنه از خدا بترسه در مورد اینکه به ما ظلم کنه فرطفعت اصوات النساء با العویل صدای زنها از تو خیمهها بلند فتقدم الی باب الخیمه جلو در خیمه اومد اباعبدالله به زینب کبری فرمود ناولینی ولدی السغیر حتی اودعه فرمود زینب جان این بچه کوچیکم پسر کوچیکم رو به من بده زینب جان میخوام باهاش وداع کنم علی اصغرم رو بده باهاش وداع کنم فخذه و او مع علیه یقبله اینجا نقل سید بن طاووس اینه اصلاً حرفی از آب و سر دست گرفتن و اینهام نیست بچه رو بغل کرد که ببوسه باهاش وداع کنه همین یعنی اصلاً دیگه انگار رو به جمعیتم نبود آغوش اباعبدالله بود فرماه حرمله بن الکاهل به سهم اینجا حرمله ملعون تیری پرتاب کرد به سمت این بچه فی نهرهی نشست به گلوی بچه گلوی بچه رو برید سر بچه رو از تن جدا کرد اباعبدالله بچه رو به زینب کبری تحویل دادن به طلعتا دستاشونو گذاشتن زیر گلوی علی اصغر دو تا دست پر از خون شد و رما به دم نحو السم این خون رو به سمت آسمان پاشید صدا زد حبنا علیه ما نزل بی انه بین الله خدایا چون میدونم تو نگاه میکنی تحمل میکنم امام باقر فرمود فلم یسقط من ذالک الدم قطره الی الارض از اون خون دیگه قطرهاش به سمت زمین برنگشت دنیا خونه معصوم رو به آسمان بردند علی لعنت الله علی ال"
* این پاراگراف به شکل کامل و با دقت بیشتری اصلاح و عبارتهای عربی دقیقتر نوشته شده و علائم نگارشی اضافه شدهاند تا روایت واضحتر و تأثیرگذارتر باشد. (مانند: «هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟ هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ اللَّهِ؟ هَلْ مِنْ مُعِينٍ يُعِينَنَا؟ هَلْ مِنْ رَاحِمٍ يَرْحَمُنَا؟» و «فَأَخَذَهُ وَ هُوَ یُعَانِقُهُ وَ یُقَبِّلُهُ.» و «تَلَأَنَّ یَدَیْهِ بِالدَّمِ» و «رَمَی بِهِ نَحْوَ السَّمَاءِ» و «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَيْنِ اللَّهِ» و «فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذَلِکَ الدَّمِ قَطْرَهٌ إِلَی الْأَرْضِ»)
* استفاده از (ع) برای "علیه السلام" و (س) برای "سلام الله علیها" برای خوانایی بیشتر و استاندارد نگارش.
تمامی اصلاحات با حفظ لحن مذهبی و خطابهای متن انجام شده است.
در حال بارگذاری نظرات...