در این سخنرانیها، شبهای قدر و نوروز بهعنوان نقطه آغاز یک زندگی تازه تصویر شدند؛ لحظاتی که سرنوشت انسان دگرگون میشود. سخن از کربلا بود؛ جایی که دعا و نماز بیدرنگ پذیرفته میشوند و گناهان فرو میریزند. تأکید شد که راز رسیدن به حال خوب، عمل صالح و تغییر واقعی در مسیر زندگی است. این محافل الهامبخش ما را به بازگشتی نو، شروعی متفاوت و سالی پر از نور و معنویت فرا میخوانند
* اعتکاف دهه آخر رمضان در سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله؛ خلوتی برای رسیدن به حقیقت شب قدر [07:28]
* تسرّی حال و هوای شب قدر در حال و هوای کل سال! [11:35]
* روز قدر، امتداد شب قدر است و فرصتی برای جبران نقصان [14:47]
* جواز عبور از صراط، برائت از آتش و سیمای نورانی در محشر، به ازای صد رکعت نماز شب قدر! [21:16]
* اسرار سورههای سفارش شده در شب قدر و توصیه مؤکد به دعای فرج [23:27]
* توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها، عصاره اعمال شب قدر است و کلید حقیقت لیلةالقدر! [27:05]
* روضه، قلب پاره پاره مادر میان ناله های دختر و پیراهن خونین پسر... [30:01]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا قاسم المصطفی محمد؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجه. لعنت الله علی القوم الظالمین من الآن إلی قیام یوم الدین.
به لطف خدا، الحمدلله دو شب قبل را در کربلا میهمان امام حسین علیه السلام بودیم. خدا را شکر میکنیم و انشاءالله فردا شب هم میهمان امام حسین علیه السلام هستیم. خب، مهمترین شبهای ماه رمضان فردا شب است؛ شب بیست و سوم. اصلیترین شب، هم در ماه رمضان و هم در سال و هم در عمرمان، شب قدر اصلی، شب بیست و سوم است. شبهای نوزدهم و بیست و یکم هم در واقع مقدمه شب بیست و سوم هستند. چند دقیقهای در مورد شب بیست و سوم، انشاءالله، عرض میکنم. حالا گفتند نیم ساعت صحبت کنیم، انشاءالله که بتوانم در نیم ساعت این مطالب را عرض بکنم.
فردا شب، برای اینکه بهتر از شب بیست و سوم استفاده بکنیم، چه کارهایی انجام بدهیم؟ تعدادی را عرض میکنم، انشاءالله به آن توجه داشته باشید. اولین کار، احیای شب قدر است که خب میدانید احیای شب قدر به این است که انسان سعی کند بیدار باشد. یک مقداری اول شب، آدم اگر میبیند خیلی خسته است و جلوتر خوابش میگیرد، (حرم دیشب شده بود خوابگاه! قشنگ اول شب اعمال انجام میدهند، بعد میخوابند.) کمی سبک عراق کلاً متفاوت است. دیدهاید دیگر؛ اذان مغرب را طول میدهند تا همه افطار کنند، بعد تازه نماز مغرب میخوانند. در ایران سریع نماز مغرب و عشا را میخوانند که همه افطار کنند. چیزهای متفاوتی است. کمی مراسم، نمیدانم قرآن به سر و اینها هم در حرم ندارد. برنامه این شکلی خیلی بیشتر وقتی است که من فهمیدم در عراق بحث شکم مهمتر است کلاً در مراسمها و پیادهروی و آن جنبههای فرهنگی کار کمی ضعیف است. مثلاً شبهای قدر شما در حرم سخنرانی نمیبینید، مراسم نمیبینید، مداح هم که میآید، شروع میکند از اول سینه زنی. خب الحمدلله حالا اینها از این جهت ما فرهنگمان بهتر و قویتر است. بعضیها هم که میگیرند، خیلیهایشان میخوابند؛ یعنی سر شب مثلاً یک مقدار عبادت کردهاند، اعمالی انجام دادهاند، (اصل شب قدر، گل شب قدر، که آن ساعت است تا اذان صبح) یک چرتی میزنند، باز برای سحر مثلاً سحری بیدار میشوند.
اگر کسی هم خوابش میآید و اذیت میشود (در روز شاغل بوده، سر کار بوده، فردا شب سر کار باید برود)، سر شب یک مقداری بخوابد؛ مثلاً از ساعتهای ده، یازده شب دیگر بیدار باشد تا صبح. احیا خیلی مهم است. در روایت هم دارد که کسی که شب قدر را با احیا بگیرد، عذابش یک سال عقب میافتد. عذاب یک سال عقب میافتد تا باز ببینند شب قدر سال بعد اوضاعش چطور میشود. پیغمبر هم نهی میکردند از اینکه کسی در این شبها بخوابد. حتی بچههای کوچک را سعی کنیم یک جوری مدیریت کنیم، تنظیم کنیم بچهها شب را بیدار باشند. بزرگترها را که میفهمند، سعی کنیم در طول روز بخوابانیم، غذای سبک بدهیم، خودشان شب بیدار بمانند. آنهایی را هم که کوچکترند، سعی کنیم بیدار نگهشان داریم. آنقدر برکات شب قدر زیاد است که اگر بچه کوچک هم بیدار باشد، برکاتش به او میرسد.
امام صادق علیه السلام بیمار بودند، از حال رفته بودند، یک جوری که اصلاً حالی نداشتند. شب بیست و سوم که شد، فرمودند "مرا ببرید مسجد پیغمبر." با همان اوضاع و احوال، امام صادق را بردند مسجد پیغمبر تا اذان صبح مشغول عبادت بودند. با آن که بیمار بود! یعنی آدم در بیمارستان هم که هست، باید شب بیست و سوم را احیا بگیرد، به عبادت بگذراند، حتی اگر حالش هم بد باشد. سیره اهل بیت هم این بود. حضرت زهرا سلام الله علیها آب بر صورت بچهها میپاشیدند که اینها خوابشان نبرد.
یکی دیگر از اعمالش غسل است. شبهای اول شب غسل دارد. جوری که گفتهاند نماز مغرب و عشا را با غسل بخوانید. حالا اینکه این احیا داستانش چیست، غسل داستانش چیست، هر کدام یک بحث مفصلی دارد. علمایی که اهل معنا هستند تفسیر میکنند، خیلی مطالب ناب فوقالعادهای میگویند. الله اکبر! نماز چیست؟ سجده چیست؟ رکوع چیست؟ قنوت چیست؟ وضو اصلاً چیست؟ غسل چیست؟ وضو چرا این مدلی است؟ اول سر را میشویند، سر و گردن، بعد طرف راست، بعد طرف چپ. هر کدامش اسراری دارد. حالا برای امثال من که از این اسرار فهمی ندارم، همینقدر که ظاهر این اعمال را انجام بدهیم، خیلی چیز گیرمان میآید. برای خصوص شب بیست و سوم، امام صادق علیه السلام یک بار سر شب غسل میکردند، یک بار قبل اذان صبح دوباره غسل میکردند؛ یعنی دوبار شب بیست و سوم غسل میفرمودند. کسی غسل کند، امام کاظم فرمودند غسل کند تا صبح بیدار باشد، وارد اذان صبح که میشود، از گناهانش درآمده، از همه گناهان خارج شده. سیره اهل بیت هم به این بوده. اینها را بدانید، جالب است؛ کمتر گفته میشود.
اصل داستان ماه رمضان و شبهای قدر و اینها، باز حتی همین مدلی که ما ایرانیها برگزار میکنیم هم نیست. اصلش به این است که دهه آخر ماه رمضان اعتکاف میرفتند. امام زمان و یکی از بزرگان، سیره پیغمبر به این بود که دهه آخر ماه رمضان معتکف میشدند. یک سال جنگ بود، نتوانستند بروند، سال بعد قضای این را به جا آوردند. ماه رمضان سال بعد بیست روز معتکف شدند، قضای ده روز سال قبل را به جا آوردند. کی؟ دهه آخر ماه رمضان. اصل اعتکاف این موقع است. قدیمیترها اعتکاف میگرفتند، دهه آخر ماه رمضان اعتکاف میگرفتند. حالا بین ما جا افتاده ماه رجب. آن هم اشکال ندارد، خوب است؛ ولی اصلش ماه رمضان است. مرحوم آیتالله قاضی، که رفتید شاید مزارشان را دیدهاید در قبرستان وادیالسلام، ایشان، علامه طباطبایی فرمود: "دهه آخر ماه رمضان ناپدید میشد، لایُری میشد؛ هیچکس از او خبر نداشت. نه محل درسش بود، نه محل عبادتش بود، نه در خانه بود، نه در مسجد بود، هیچجا نبود. هیچکس نمیدانست آقای قاضی کجاست." یکی از بزرگان فرموده بود: "پسر ایشان برای بنده تعریف کرد، گفت: پدرم گفتش که میدانی آقای قاضی دهه آخر ماه رمضون کجا میرفت؟ دهه آخر ماه رمضان با امام زمان معتکف میشد." پس امام زمان دهه آخر ماه رمضان معتکف میشوند. کسی با امام زمان معتکف بشود، میشود! یعنی بعد از کلی جان کندن و زحمت کشیدن. فرمود: "آنقدر شبهای جمعه کربلا رفتم که به اندازه یک وجب در حرم امام حسین جا پیدا نمیشود که من آنجا نبوده باشم." پیاده هم میآمدند از نجف به کربلا. این توسلات فراوانی که کرد، آخر هم در حرم حضرت عباس علیه السلام آن چیزی که میخواست را به او دادند. پس اصلش دهه آخر ماه رمضان است. این اعتکاف هم این شکلی میشود. امیرالمؤمنین، شما ممکن است بگویید پس چرا امیرالمؤمنین دهه آخر معتکف نبودند؟ خب به هر حال سیستم فرق میکرد؛ مشغلهها و کارها و دوره زمونه. آنی هم که اصل است، این است که آدم در آن اعتکاف احیا بگیرد شبهای قدر را.
این نکته مهم است. و حضرت زهرا سلام الله علیها بچههایشان را غذای مناسبی میدادند، از روز همینها را آماده میکردند، هی بهشان میگفتند که برای شب بیدار بمانند. میفرمود: "محروم من حرم خیرها"؛ هر کسی از خیر امشب محروم بشود، محروم واقعی اوست. دلار میخریم، میآید پایین، در سرمان بدبخت شدیم. دلار صد تومان خریدیم، شده نود و پنج تومان، میدانی چقدر ضرر کردم؟ نه! آنی که ضرر کرده، آنی است که شب قدر چیزی گیرش نیامده. آنی که سکههایش را دزد برده، دلارش قیمتش ریخته، ماشینش چپ کرده، اینها هیچکدام نباخته. آنی که شب قدر را از دست داده، آنی که شب قدر گیرش نیامده، او باخته، بدبخت واقعی! شب قدر را به فوتبال، سریال، تازه اینها حلال! به این چرت و پرتها بعضیها میگذرانند.
شب قدر خیلی مهم است از این جهت که آدم هر حال و هوایی که شب قدر داشته باشد، این حال و هوا سایه میاندازد بر کل سال. تعبیری دارد مرحوم آقای تهرانی، آوردهام برایتان بخوانم از مرحوم هاشم حداد، بزرگان بود، همین کربلا هم دفن است. در کتاب "روح مجرد"، در کتاب "نور مجرد"، جلد دو، صفحه سیصد و هفتاد، میگوید: "از نکات مهمی که ایشان میفرمود، این است، خوب دل بدهید، خیلی جالب است. حالات و ملکاتی که انسان در شب قدر دارد، در طول ایام سال منعکس میشود." مثلاً آنی که شب قدرش امام حسینیه با توسل و گریه به امام حسین، این در طول روزش اثر میگذارد. همینی که مثلاً شما شب قدر کربلا آمدهاید، همین هم چه بسا در زیارت آمدنهایتان در طول سال اثر دارد. روزی زیارتتان هم بیشتر میشود؛ هم کربلا، هم مشهد، شاه عبدالعظیم، جاهای دیگر. آن حال و هوای شب قدر آدم، چون نسخه شب قدر، نسخه سالمان است دیگر، نسخه فشرده سالمان است، عصاره سالمان است. هر وضعی که امشب داشته باشیم، پخش میشود در کل سالمان. نکات قشنگ حال و هوای ارتباط با خدا و این حرفهاست، در طول سالش همین حال و هوا را دارد. آنی هم که دلار و قیمت ماشین، حالا ایام نوروز هم هست دیگر، شب نشینی و خانه فک و فامیل و رفت و آمد و سریالهای تلویزیون، مشغول اینهاست، در طول سال این مدلی میشود. این جمله ایشان خیلی جالب است، میگوید: "حتی آن خطوراتی که در ذهن آدم میآید، شب قدر در طول سال اثر دارد." بعد میگوید: "حتی اگر فرض کنیم کسی در شب قدر توجهش به فرزندش زیاد است، این حال به تمام سال وی تسری مینماید. این بچه کجاست؟ این شامش را خورد؟ این ناهارش را خورد؟ بچه بنشین، بچه پاشو!" یک حال و هوای شب قدرش که هی دنبال بچه و مچه و اینهاست، در طول سال هم همش گرفتار بچه است! عجیبهها!
شب قدر سعی کنیم انشاءالله اگر میتوانیم گوشی را، حالا من بنا دارم خودم این کار را بکنم اگر بتوانم قدرتش را پیدا کنم خدا بهم بدهد، از فردا غروب تا پس فردا در جیبمان بپیچانیم، کاری باهاش نداشته باشیم. اعمال مفاتیح و اینها انجام بدهیم. گوشی خودش باب همه بدبختیها و گرفتاریهاست، میبرد، غرقم میکند. گفتگوها را به حد ضرورت آدم برساند با بقیه؛ خیلی مختصر و مفید. بخش عمده وقتی که دارد، فردا شب را بگذارد به دعا و عبادت و ذکر و اینها که حالا عرض میکنم چه کارهایی انجام بدهیم. مهمتر از همه دعا قبل از اینکه رد بشویم.
یک نکتهای را بگویم. روز قدر مثل شب قدر مهم است. کمتر به این نکته توجه میشود. در روایت هم داریم این را که فرمود: "یومها مثل لیلها." روز قدر مثل شب قدر است. امثال بنده دیگر صبح که میشود، دیگر میرویم میگیریم میخوابیم و بعد دیشب هم فشار آمده تا پیامها را نخواندیم، تا فردا غروب پیامهای دیشب را برویم بخوانیم و تماسها و کار مغازه و اداره. نه! روزش هم تا غروبش همان حکم را دارد. آدم سعی کند استفاده کند. کارهایی که از شب میماند را در روز انجام بدهد که یکیاش سوره نازعات خواندن است که عرض میکنم. اگر شب نرسید هزار تا را تمام کند، وقتمان هم کم است، فرصت کم است، در طول روز سعی کند تا غروب هزار تا را تکمیل کند.
حالا مثلاً خدا را توفیق داده فردا شب کربلا هستیم. خیلیها فردا پس فردا پرواز دارند به مشهد. روز بیست و سوم خب مشهد که میرسیم، انشاءالله نرویم دیگر برویم عید دیدنیهایمان دیگر! بچهها میآیند و افطاری و فلان و نه! سعی کنیم این روز بیست و سوم، شب بیست و سوم را حکم شب سیزدهم دارد. به نیت زیارت شب بیست و سوم برویم حرم تا غروب نشده. این هم مثل زیارت شب بیست و سوم میماند. نکات مهمی است که بهش کمتر توجه [میشود]. قرآن فرمود: "هو الذی جعل اللیل و النهار خلفةً لمن اراد کذکر او اراد شکورا." هر کی میخواهد خدا را یاد بکند، خدا روز و شب را جای همدیگر قرار داده که هر چی کم و کسری شب داشتی، روز جبران کنی، قضایش را به جا بیاوری. یا روز کم و کسری آوردی، شب جبران کنی. روز و شب جای جبران همدیگر است. روز قدر برای کم و کسریهای جبران شب قدر. یک سری کارهایش را که نمیرسی، روز قدر انجام بدهی. این هم نکته کنکوری خیلی مهم.
خب، چیکار بکنیم شب قدر؟ کارهای اصلیاش چیست؟ اول از همه دعا. مهمترین چیز دعاست. میگوید که امام باقر علیه السلام شب بیست و سوم، رفتند تا خود اذان صبح مشغول دعا. میگوید که حماد بن عثمان میگوید: شب بیست و یکم ماه رمضان رفتم خدمت امام صادق علیه السلام. به من فرمودند: "حماد، غسل کردی؟" (غسل شب بیست و یک) گفتم: "بله فدایتان بشوم." میگوید حضرت فرمودند: "یک حصیر بیاورید." [حصیر را] آوردند. "بیا بنشین بغلم." میگوید که به من فرمود: "نماز بخوان." حالا در مورد نمازش هم عرض میکنم. میگوید حضرت نماز میخواندند، من هم نماز میخواندم و نمازها که تمام شد، "ثم اخذ یدعو و انا أؤمّن." ایشان دعا میکرد من آمین میگفتم.
یکی از کارهای خوب شب بیست و سوم، حالا وقتمان هم کم است، یکی از کارهایی که مرحوم آقای حداد هم سفارش میکرد، این بود که دورهمی دعا کنید. مراسمهای دورهمی داشته باشید. حالا جدا از کارهایی که خلوت آدم انجام میدهد، حال بقیه را هم اثر میگذارد، اعمالشان هم بر هم اثر میگذارد. این یکی کم که میرود پایین، آن یکی هم میرود بالا. این هم توی جمع صد نفری، یکی سوره دخان میخواند، یکی میخواند، یکی جوشن میخواند، یکی فلان میخواند. این جوشن جمعی که مینشینیم با همدیگر اعمال انجام میدهند، آنقدر اثر دارد. امام صادق دعا میکردند، من آمین میگفتم، در دلم مثلاً تکرار میکردم. میگوید تا خود اذان صبح حالمان همینطور بود. حضرت دعا میکردند و من آمین میگفتم تا اینکه دیگر وقت اذان شد و نماز خواندیم.
چی بخواهیم از خدا شب بیست و سوم؟ عبدالله بن یزید میگوید که عایشه سؤال کرده بود، البته خب تناسب هم دارد. بعضی افراد سؤال کردن از اهل بیت، جوابی که شنیدند با حال و روزشان هم تناسب دارد. عایشه از پیغمبر سؤال کرده بود که اگر من شب قدر را درک کردم، از خدا چی بخواهم؟ حضرت فرمودند: "عافیت بخواه." به حال این بنده خدا هم تناسب [داشت]. عاقبت بخیری مهمترین نیازش بوده که البته آخر هم گیرش نیامد بنده خدا. حالا هم به حال او میخورد، هم به حال ما میخورد. مهمترین چیزی که شب قدر لازم داریم، عافیت، عاقبت بخیری. عافیت آن حالتی است که خدا مواظب بنده است، نمیگذارد سقوط کند، زمین بخورد، پرت بشود. این مهمترین چیزی که باید از خدا بخواهیم که خدا نگهامان دارد. دعاهای مخصوص هم دارد شب بیست و سوم که در مفاتیح هست و انشاءالله میبینید و انجام میدهید.
یک تعبیری دارد سید بن طاووس، خیلی جالب است. میگوید: "من در شب قدر میخواستم دعا کنم. به ذهنم آمد برای کی دعا کنم؟" شنیدهاید؟ چون بعضی نقل کردهاند در فضای مجازی اینها منتشر [میشود]. در کتاب اقبال سید بن طاووس میگوید: "میگفتم برای کی دعا کنم؟" خب ما بگوییم پدر و مادرمان، همسایهمان، رفیقهامان، مؤمنین، رهبرمان. خب این خوب است. ایشان فرمود: "من دیدم که بیشترین کسانی که نیاز به دعای ما دارند، گناهکارها [هستند؛] آدمهایی که نسبت به خدای متعال جفا میکنند، لج کردهاند با خدا و پیغمبر." مملکت ما متأسفانه کم نیست و روز به روز هم که اوضاع بدتر است. "دیدم اینها بیشتر از همه نیاز به دعا دارند. کار اینها از همه کارها زشتتر است در پیشگاه خدا. آنی که اهل طاعت است که به هر حال سر به راه [است؛] نمازش را میخواند، روزهاش را میگیرد. او هم نیاز به دعا دارد. ولی آنی که اهل این حرفها نیست." مثال میزند که اهل بیت و انبیا برای اینجور افراد دعا میکردند و از خدا میخواستند که این عاقبت به خیر بشود که حالا یک بحث مفصلی عبارت ایشان را آورده بودم ولی چون وقت نیست دیگر نمیخوانم.
یکی از کارهای مهم شب بیست و سوم، صد رکعت نماز است. این صد رکعت را چند مدل گفته، یا نماز مستحبی آدم انجام بدهد. هم به صورت معمولی میتواند صد رکعت بخواند؛ یک حمد، ده تا قل هو الله هر رکعت که سفارش شده. این را حضرت فرمودند: "ایستاده توانستی؟ ایستاده! نتوانستی؟ نشسته! نتوانستی؟ دراز کشیده بخوان!" آنقدر که این صد رکعت مهم است. در یک روایت دیگر حتی مستحبیاش هم نگفته، گفته کلاً صد رکعت که این را بعضی سنت خوبی [میدانند]. بنده بعضی شهرهای مازندران دیده بودم علمای آنجا باب کرده بودند. شبهای قدر بعضی جاهای دیگر هم بود، تا چند سال پیش هم بود، الان خیلی کمرنگ شده. شبهای قدر صد رکعت نماز جماعت میخواندند. نماز قضا. ما بچه بودیم در مساجد بود، الان دیگر خیلی خبری ازش نیست. خیلی سنت خوبی است مخصوصاً به جماعت اگر باشد، که خیلی عالی است.
اگر کسی صد رکعت نماز بخواند در شب بیست و سوم، فرمود خدا معیشتش را توسعه میدهد. امام باقر: "کسانی که باهاش دشمنی میکنند را خدا او را کفایت میکند. از غرق شدن نجاتش میدهد. از اینکه خانه روی سرش خراب بشود نجاتش میدهد. از دزدی نجاتش میدهد. از شرّ دنیا نجاتش میدهد. از ترس نکیر و منکر نجاتش میدهد. از قبرش در حالی خارج میشود که نورش برای همه اهل محشر میدرخشد." کتابش را دست راستش میدهند. برائت از آتش بهش میدهند. جواز بر صراط بهش میدهند. امان از بهشت بهش میدهند. بدون حساب وارد بهشت میشود و "یجعل فیها من رفقاء النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین." در بهشت هم جز رفقای انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین میشود. کسی که شب بیست و سوم صد رکعت نماز بخواند، که بهترینش چیست؟ صد رکعت نماز قضا. بهترینش هم در حرم امام حسین که دیگر هر نمازش هم مقبول است و خودش چند میلیون نماز. این صد رکعت هم پس انشاءالله بهش توجه داشته باشیم.
یکی دیگر از اعمال شب بیست و سوم، سوره مبارکه عنکبوت و روم و دخان. سوره دخان صد بار سفارش شده. ولی ما که خب نمیرسیم صد بار بخوانیم. آدم زرنگ چیکار میکند؟ میرود در حرم امام حسین، یک دانه میخواند، میگوید اینجا هر عملی یک میلیون برابر است. یک دانه دخان بخوانیم. گفتم ما اینجا در حرم ده تا میخوانیم. کمبود وقت و اینها. سوره عنکبوت و روم را. این روایت، خیلی روایت عجیبی است. از آن روایتهایی که من اولین بار که شنیدم دهانم باز ماند، منظور حضرت چیست؟! مشکل پیش آمد. میگوید امام صادق به ابوبصیر فرمودند: "کسی که شب بیست و سوم ماه رمضان سوره عنکبوت و روم را بخواند، این دو تا (عنکبوت و روم)، فهو و الله و الله و الله یا ابا محمد من اهل الجنة لا استثنی فیه ابداً." فرمود: "به خدا کسی که سوره روم و عنکبوت را شب بیست و سوم بخواند، به خدا جزو اهل بهشت است. ماشاءالله! انشاءالله! اینها را هم نمیگویم، کنارش استثناء هم نمیکنم." فرمود: "ترسم ندارم بابت این قسمی که خوردم خدا بخواهد برایم گناه بنویسد. «لا أخاف أن یکتب الله علی فی یمینی إثماً»، ترسم ندارم خدا بابت این قسم، چون میدانم که دروغ نیست، مطمئنم که دروغ در نمیآید. واسه همین قسمی که خوردم ترسم ندارم بابت والله بهشتی [بودنِ] هر کسی [که عنکبوت و روم بخواند] سوم [قسم را] «لا أستثنی فیه أبداً»، هیچ استثنایی بهش نمیزنم." خیلی عجیب است. البته هر کسی هم توفیقش نمیشودها! یادش میرود، خواب میماند، این داستان [ها پیش میآید]. فرمود این دو تا سوره پیش خدا جایگاه ویژهای دارند. سوره [حدید؟] داستان مفصلی دارد. فرمود: "اگر کسی این را... اگر فرصت بشود در جلسه عرض میکنم. فرمود یکی از برکاتش این است که یقین بهش میدهند. کسی که هزار [دوباره دخان را] شب بیست و سوم بخواند."
دیگر چی جزو اعمال بیست و سوم؟ دعای برای امام زمان. یکی از چیزهایی که از سر شب تا صبح سعی کنیم مقید بهش باشیم. به ما گفتند که این را تکرار کنید؛ چه در حال سجده، چه در حال ایستاده، چه در حال نشسته و الا کل حال. در هر حالتی این دعا را شب بیست و سوم تکرار کنید. کدام دعاست؟ فرمود: "کیف ما أمکنک"؛ هر طور توانستی. "و متا حضر من دهرک"؛ هر وقت شد. این است که اولم اینطور است: اول بسم الله بگو، بعد صلوات بفرست، بعد شروع کن: "اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیا و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً." این جزو اعمالی است که گفتند شب بیست و سوم خیلی تکرار کنید. به یک بار، دو بار خواندن کفایت [نمیکند]. در قنوت نمازها بخوانید، در راه رفتنتان. این هم جزو اعمال خیلی سفارش شده است.
خب کم کم تمامش کنم. آخرین کاری که شب بیست و سوم خیلی مهم است، چیزی است که خدا امسال روزی ما کرده. آن هم چیست؟ زیارت امام حسین علیه السلام. امام رضا فرمود: "ولتعرس من زار الحسین فی شهر رمضان... الله! یفوته لیلة الجهجنی." کسی که ماه رمضان میرود کربلا، حرص بزند که شب بیست و سوم را بتواند یک بخشیش را کربلا باشد، کنار امام حسین. حرص بزند که این آن شب قدر اصلی است. امام جواد علیه السلام فرمود: "کسی که شب بیست و سوم امام حسین را زیارت کند، که شبی است که امید میرود شب قدر باشد، و «فیها یفرق کل امر حکیم»، آن شبی که همه چیز از هم تفکیک میشود، حساب و کتاب انجام میشود، «سافحوه روح اربعین و عشرین الف ملک و روح» (بیست و چهار هزار فرشته و پیغمبر میآیند باهاش دست میدهند.)" کسی که شب بیست و سوم زیارت امام حسین علیه السلام [کند]، همه اینها هم کسانی بودند که از خدا اجازه گرفتند بیایند زیارت امام حسین علیه السلام. انبیا و ملائکه که شب سوم میآید بدرقه شما، استقبال شما، پذیرایی از شما، دست دادن با شما. حالا خود این دست دادن چیست؟ داستانها دارد. کسی که یک شب در ماه رمضان افطاری بدهد، جبرئیل باهاش مصافحه میکند، دست [میدهد]. اثر مصافحه جبرئیل این است که رقت قلب پیدا میکند، روحش لطیف [میشود]. یک افطاری بدهد، جبرئیل بهش دست [میدهد]. شب سوم کربلا میرود، بیست و چهار هزار فرشته و پیغمبر بهش دست میدهند.
متفاوت. شاید از همه این اعمال بهتر برای شب بیست و سوم این باشد که عرض میکنم. پهلوانی تهرانی از علامه طباطبایی پرسیدند که آقا بعضیها حال این اعمال را هم ندارند. بیست و سوم ماه رمضان، ساده و چکیدهای که از همه اینها راحتتر باشد، که دیگر آن از همه اینها هم راحتتر است و هم مفیدتر، چیکار بکنم؟ ایشان فرمود: "توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها." چون حقیقت لیلة القدر حضرت زهرا سلام الله [علیها] است. وقتی به او توجه میکند، معدن همه وقایع و برکات و عنایات شب متصل میشود به آن سرچشمه فیض. توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها، آن هم اینجا که جای توسل به حضرت زهرا کنار پاره تنش، کنار میوه دلش اباعبدالله الحسین علیه السلام است.
عرض روضه مختصر باشد. مجلس، مجلس حضرت رقیه سلام الله علیهاست. برویم خرابه شام. از توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها گفتم در خرابه شام. این قضیه رخ داد. آنجا هم نشان میدهد همه دست به دامن مادرشان حضرت زهرا سلام الله علیها [شدند]. دوستان راحتتر گریه کنند. سید بن طاووس در "لهوف" نقل میکند، میفرماید که حضرت سکینه سلام الله علیها فرمود: "روز چهارم که ما در شام بودیم، «من رأیت فی المنام رویا»، یک خوابی دیدم." خواب طولانی هم هست که بنده بعضی وقتها مفصلش را نقل میکنم. چون وقت کم است، بخش آخرش را فقط نقل [میکنم]. میگوید که مرکبهایی دیدم از آسمان دارد پایین [میآید]. اول یک تعداد مرکب آمد پایین. آقایانی بودند، هر کدام اوضاع و احوالی داشتند. ولی یک مرد مسنی بود که دیدم هی به چپ و راست خودش دارد تکان میخورد از شدت اضطراب و حال گریه و نالهای که دارد. پرسیدم: "این آقایون کیان؟" گفت: "آن نفر اول حضرت آدم، بعدی حضرت نوح، ابراهیم." پرسیدم: "این پیرمردی که آنقدر حال پریشان دارد کیست؟" گفتند: "آن جدت رسول الله." دوباره دیدم صحنه عوض شد. هودجهایی، مرکبهای دیگری دیدم دارد از آسمان میآید. ولی اینها خانمهایی هستند سوار بر این هودجها و این مرکبها. دیدم زنهایی هستند که آنجا باز پرسیدم. گفتند: "این عاصیه است." او کیست؟ آن کیست؟ آن کیست؟ تک تک گفتند. میگوید: "یک خانمی را دیدم، دیدم که «یدوها توضع علی رأسها»، هی با دست به سر میزند." پرسیدم: "این خانم کیست؟" گفتند: "هذه فاطمة أم ابیها." این فاطمه است. مادرپدر ندیده بوده این بچه، مادر را ندیده بوده. گفتند: "مادرت فاطمه است." این توسل به حضرت زهرا که اصل اعمال شب بیست و سوم مال همه آنهایی است که از همه جا کندهاند، از همه جا بریدهاند، بیکس و کارند، مثل بچههای ابی عبدالله در خرابه شام.
در همان عالم رؤیا گفتم: "و الله لأطلبن إلیها، میروم درد و دلام را با مادرم فاطمه میکنم. «لأخبرنها بما صنع بنا»، بهش میگویم با ما چه کردند. بهش خبر میدهم از کربلا تا شام." "فسعیت مبادرة النحوها"، میگوید در همان عالم رؤیا دویدم دنبال مادرم فاطمه زهرا. "لحقت بها"، رسیدم به مادرم. "و وقفت بین یدیها أبکی"، وایستادم روبروی مادرم شروع کردم گریه کردن. گفتم: "یا اماه، جحدوا والله، مادر زیر پا گذاشتند! یا اماه، بددوا والله، مادر پراکندهمان کردند! استباحوا والله حریمَنا، حریممان را هتک کردند! یا اماه، قتلوا والله الحسین، مادر بابامان را کشتند!" دست به دامن مادرش شد. مادر چی گفت بهش؟ به این دختر نقل سید بن طاووس در لهوف [این است]. میگوید مادر بهش فرمود: "کفری صوتک یا سکینه، آرام بگیر دخترم. آرام ناله کن. فقط نیّات قلبی [شاید منظورش «قطّعتِ قلبی» بوده]، رشته قلبم را پاره پاره کردی با این نالهها، دخترم." بعد مادر یک چیزی فرمود. میگوید: "یکهو دیدم مادر یک پیراهنی به من نشان داد در همان عالم رؤیا. فرمود: «هذا قمیص ابیک الحسین»، این پیراهن بابات حسین است. «لا افارقه حتی القی الله به»، از خودم جداش نمیکنم تا قیامت پیراهن را به خدا نشان دهم. بگویم این پیراهن خونین پسرم است تا انتقام نگیرم، این لباس را از خودم جدا نمیکنم." شاید این لباس همان لباسی باشد که خودش برای حسین دوخت. شاید همان لباسی باشد که حسین زیر همه [لباسهایش] پوشید که ازش جدا نکنند. ولی به همین هم رحم نکردند.
در حال بارگذاری نظرات...