‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
«الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا قاسم المصطفی محمد، اللهم صل علی محمد. لعنت الله علی القوم الظالمین من الان قیام یوم الدین. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری بحلان عقده من لسانی یفقهو قلبی»
شاید بشود گفت قشنگترین تعبیری که درباره ماه رمضان بهکار رفته، تعبیر «مهمانی» است؛ اینکه در ماه رمضان، همه مهمان خدا هستند. این تعبیر هم در کلام پیامبر اکرم (ص) است که قبل از ماه رمضان خطبهای خواندند. بعد فرمودند: «مردم، ماه رمضان دارد میآید. هو شهر دوعیتم فی الا… این ماه، ماهی است که شما درش به مهمانی خدا دعوت شدهاید.» بعد شروع کردند ویژگیهای این ماه را گفتن: «شهر رحمت، ماه مغفرت، ماه برکت است. نفسهایتان را تسبیح به حساب میآورند؛ دعایتان در این ماه مستجاب است؛ خوابتان در این ماه عبادت است.» و همینجور چیزهای مختلفی که از آثار مهمان بودن در ماه خداست.
ما درباره این تعبیر "مهمانی" باید بیشتر با هم صحبت کنیم؛ بیشتر روش فکر کنیم. حالا معمولاً این را اول ماه مبارک میگویند یا قبل ماه مبارک میگویند که ماهی که دارد میآید، ماه مهمانی خداست. ولی الان هم احتیاج داریم که دوباره یادآوری بکنیم، ولو دیگر ماه رمضان توی سرازیری افتاده و آخرهای ماه مبارک رمضان است. چونکه اصل ماه رمضان شب قدر است که فردا شب است. هدف از این سفره و این مهمانی و این برنامه و این رفتوآمد و همه این تشکیلات، عبادات و اینها، درک شب قدر است. اتفاق اصلی که باید بیفتد، همین شب قدر است. اینها همه مقدمه است، زمینه است؛ مثل یک مهمانی که شما اتاقها را، دالانها را، یکییکی پشت سر هم رد میکنی تا برسی به آن اندرونی، به قول معروف، اتاق اصلی، به آن نشیمنگاه اصلی. آن نشیمنگاه اصلی که قله این ضیافتخانه است، بام این ضیافتخانه است، این چیست؟
شب از روز اول ما وارد این مهمانی شدیم. دالانها را یکییکی آمدیم جلو تا برسیم به این شب قدر. ولی چون آمادگی ندارند، زمینه را در خودشان فراهم نکردند، اینها درکی ندارند. مثل اینکه آدم بیهوش را شما ببرید مهمانی. نمیآورند اینجا، تو حرم امام رضا (ع)، گاهی طرف را میبینی بیهوش است، دگرگون، خراب شده، تو کما. یک همچین وضعیتهایی هست دیگر. میآورند تو حرم و میبرند پشت پنجره فولاد. خوب، بعداً به این آقا بگویند شما رفتی تا پشت پنجره فولاد امام رضا؟ میگوید کی؟ من؟ برو، آقا شوخی! آقا شوخی نکن! شب قدر ما را میبرند سر سفره خدا، درکی نداریم. این میشود شب قدر، این میشود درکش از ماه رمضان.
ماه مهمانی خداست. این ماه دیگر بَدَل ندارد، لِنگه ندارد. ماههای دیگر به گرد پایش نمیرسند. یک ماه رمضان است، یک شب قدر است. سه شب قدر هم باز دوباره زمینهچینی است. اصل شب قدر شب بیست و سوم ماه رمضان است. این دو تا شب قدر هم مقدم است. مردم بیایند دوباره باز یک آبتنی، یک مصیبتی، ذکر مصیبتی، گریه برای امیرالمؤمنین (ع) باشد، آماده شوند، دلها کمکم فراهم بشود. ملائکه از آسمان نازل میشوند. حضرت بقیةالله الاعظم (عج) و دیگر آن امضای نهایی کار رقم میخورد که انشاءالله در شبهای خودش عرض خواهد شد، انشاءالله.
درباره ماه رمضان که عرض کردم ماه مهمانی خداست، توی این مهمانی اتفاقاتی میافتد. خدا در این مهمانی پذیرایی خاصی دارد. برای بعضی، ماه رمضان و غیر ماه رمضان فرقی نمیکند. میبینید که توی خیابان بعضی هنگام لجشان هم بیشتر دربیاید، بخواهند یک جوری نشان دهند که مثلاً ما! ماه رمضان فرق نمیکند. الان دهم تیر، دوازدهم تیر، چهاردهم تیر است؛ یک وقت دیگر هم مثلاً مرداد است؛ یک وقت دیگر هم شانزدهم مهر است. تقویم دیگر، روزها عوض میشود. صبح میرویم سرکار و ظهر ناهار و بعد چی؟ میانوعده و خواب و شام و همان. هیچ تغییری توی سیستم زندگی نمیآید. هیچ! هیچ اتفاقی برای این آدم نمیافتد. هیچ درکی نسبت به ماه رمضان ندارد.
ولی آن آدمی که اهل خداست، میشود سید بن طاووس! (ره) شب اول ماه رمضان که میشود، من میفهمم. ماه رمضان هم که تمام میشود، بدون اینکه به ماه نگاه کنم، از رفتوآمد ملائکه، شب اول ماه رمضان که میشود، میگویم ملائکه آمدند. شب آخر و لحظات آخر ماه رمضان که میشود، شب اول شوال که میشود، میفهمم یک تعداد جدیدی آمدند، یک تعداد جدیدی رفتند. این از اینجا میفهمد. قبله اینجوری نیست که شما وایسادی کج وایسادی. میگفت: «بابا! من دارم کعبه را میبینم. این کعبه است.» خوب، چیکار کنم! ارتباط برقرار میکند. بعضی تو ماه رمضان یک ارتباط دیگری برقرار کردهاند با خدا. یک درک دیگری دارند از این شبها، از این روزها. یک حس دیگری دارند.
بعضی از الان ماتم گرفتهاند که یازده، دوازده شب دیگر قرار است ماه رمضان تمام بشود. از الان دارند گریه میکنند. امام سجاد (ع) از شب اول ماه رمضان گریه میکرد. ورود به ماه رمضان تو صحیفه سجادیه میفرماید: «خدایا! من از الان دلم گرفته، این ماه میخواهد تموم شود. ماهی که من از پارسال تا حالا منتظرش بودم و باید تا سال بعد منتظرش بنشینم.»
یک فرمایشی دارند پیامبر اکرم (ص) درباره ماه رمضان. حالا عبارات را بخوانم امشب لذت ببریم: «ماه رمضان اولش رحمت خداست.» این سه دهه را تقسیم میکند؛ دهه اول، دهه رحمت؛ دستهبندی کنند. دهه اول ماه رمضان، دهه رحمت. دهه دوم ماه رمضان که دیگر شبهای آخرش است، فردا شب تمام میشود، دهه مغفرت. دهه سوم ماه رمضان، دهه اجابت. دهه اول، دهه رحمت. حالا شما فرض بگیرید از ماه رجب که از ماه رجب شروع شده، این گیتهای بازرسی قبل از مهمانی را گذاشتهاند. از آنجا فضا عوض شده. آرامآرام میآیی جلو، میآیی جلو، میآیی جلو. این شبستانها را یکییکی، محل اصلی باز دوباره شبستانی دارد. اول شبستان رحمت میروی جلو، شبستان مغفرت میآیی جلو. دیگر شبستان اجابت است، شبهای قدر. خدا تو این شبستان گذاشته، اجابت والعتق من النار. تو آن دهه سوم دو تا کار اتفاق میافتد: یکی اجابت، یکی گردنها را از جهنم و آن غُل و زنجیر جهنمی را وا میکند.
امام حسین (ع) تو دعای عرفه یک فرمایشی دارند: «خدایا! این همه گریه کردم، این همه خواسته داشتم، این همه دعا کردم. یک… اگر ندهی، هیچی گیرم نیامده. این گردن من را از آتش…» خدا همه این بساط را چیده که مفتِ مفت شب دهه سوم ماه رمضان پر بدهد. بهانههای مختلف، به یک بهانههایی خدا آزاد میکند. یک بهانههایی آزاد میکنم. همه را میکشانم، یک جوری درگیر شب قدر فضا نیست. یک جوری میآورد از عجایب کار خداست دیگر. ماه رمضان هم روزه نگرفته، تو این فضاها هم نیست، ولی شب قدر را یک جوری شده، پای…
خدا تو این ماه چیکار میکند؟ چه جور پذیرایی میکند؟ چند تا روایت براتون بخوانم خیلی قشنگ.
امام باقر (ع) فرمودند: «شهر رمضان، شهر رمضان، ماه رمضان و صائمون فی الله.» روزهدارها توی ماه رمضان مهمانهای خدا هستند. اونی که روزه است و اونی که حالا نمیتواند روزه بگیرد با یک عذر شرعی، ولی دلش با روزهدارهاست، دلش با ماه رمضان است، این مهمان خداست. هر کس مال ماه رمضان مهمانی همه نیستها، اشتباه نکنید! اون بابایی که الان توی فلان جای دنیا اصلاً نمیداند ماه رمضان چیست، توی فلان کشور رفته تو فلان جشنواره… نمیدانم چیچی مثلاً گوجهفرنگی به هم پرت میکند، فلان تاریخ میلادی مثلاً روز فلانی است، جشن فلان. مهمانی ماه رمضان نیست. مهمانی ماه رمضان مال همه نیست. اونی که یا روزه دارد یا دلش با روزهدار است. اگه عذر شرعی دارد، نمیتواند بگیرد، مسافر، مریض. دلش میتپد. تا آنجایی که میتواند کنترل میکند، ولو نمیتواند روزه بگیرد و اهل کرامت است. خدا به مهمانهایش چیکار میکند؟ اصلاً مهمانی برای چیست؟ شبهای بعد در مورد این زیاد صحبت میکنیم انشاءالله.
مهمانی برای اکرام است. آدم مهمانی میدهد که چیکار کند؟ اکرام! تحویل بگیرد؛ غیر از این است؟ مهمانی میگیرم که تحویل بگیرند. پاشو بیا خونه ما بهت غذا بدهم. اگه هدف ما دو مدل داریم: یک وقت اطعام داریم، یک وقت اکرام داریم. اطعام شما صحبت… ولی اکرام چیست؟ دنبالش دعوتش میکنی، بعد میروی دنبالش، میآوریش. سفره براش فرق میکند. یک جای خوب بهش میدهی، دستش را میشویی. در مورد اینها حالا شب آینده انشاءالله صحبت خواهد شد. سفره را طرح میکنی، جلوی مهمان پهن میکنی، غذا را جلویش میگذاری، حتی اگه شده مثل امام… میخواهی بگویی تحویلت دارم میگیرم. ماه رمضان، ماه تحویل گرفتن خداست.
یک دانه روزهخوری عمدی از مهمانی خارج میکند. حتی روایتی داریم که ایمان آدم را میگیرد. یک بار کسی روزهخوری عمدی بکند، نور ایمان از وجود آدم… آداب مهمانی را بلد نیست. دست به چیزی نزنید! نظام ماه رمضان که میشد، امام سجاد (ع) دیگر با کسی حرف نمیزد؛ یا نماز میخوانده یا قرآن میخوانده یا دعا میخوانده. دیگر حالا در حد ضرورت با زنی، بچهای، کسی بنشینند و گپ بزنند و مشغول خانهصاحب است.
«گر تو را در منزل جانان مهمانت کند، گول نعمت را مخور، مشغول صاحبخانه شو.»
بعد توی این ماه رمضان، خدا یک امتحانی میگیرد برایمان. مهمانی اصلی، یک مهمانی اصلی دارد. اینجا دارد امتحان میگیرد. مهمان کجاست؟ بفرمایید بهشت! اصل پذیرایی بهشت است. ویزای بهشت را اینجا میدهند. هر کس تو این مهمانی بیاید، آداب را رعایت کند، نشان دهد که لیاقت دارد، مهمانی اصلی، کسی ماه رمضان روزش را روزه بگیرد، شب هم یک مقدار اهل ذکر و عبادت باشد، در طول ماه رمضان هم مراقب باشد گناه نکند، حساب مفت و مجانی میبرندش بهشت. روزه بگیرد، غضب بصری، شر نرساند چشمش را. مهمانی خداست.
الان یک خورده تنفس کنید. این اکسیژن مهمانی را… خدا! این اکسیژن ماه رمضان با اکسیژن ماههای دیگر فرق میکند. دیگر گیرت نمیآید. هیجده شب هم گذشت. هیجده شب گذشت. باشد. ولی تو حرم بنشینی، روابط دارالسلام را بنشینید ببینید هر روز جنازههایی که میآورند، جوان هجده ساله، بیست و پنج ساله. میآورد سر ظهر. برو بنشین! دیروز بوده، داشته بازی میکرده، داشته والیبال نگاه میکرده. ماه رمضان سهمیه داشت. حالا استفاده کرد یا نکرد؟ معلوم نیست. چقدر دیگر سهمیه از این مهمانی داریم؟ الآن این در باز بشود: «آقا بیا! علی بفرما بیرون! وقت تمام شد!» آقا ما تازه آمدیم مشغول بشویم. میگویند پیغمبر اکرم (ص) ماه رمضان که میشد، هر فقیری که میدیدند، دیگر بهش… مهمانی خداست. دیدی تو مهمانی بعضیها خودشیرینی میکنند؟ مهمانی خدا و خودشیرینی کنیم. عروسهای دیگر نشستهاند، این میگوید فلان چیز هم بیاورم، اون هم درست کنم. ظرفها را من میشورم. فلان! آه، بسه بابا! چه خبره! تو ماه رمضان برای صاحبخانه! هر کسی آمد از من هرچی خواست، هر کمکی خواست کمک.
یک خورده از پذیراییهای ماه رمضان بگویم براتون. پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: «پنج تا خصلت امت من خدا تو ماه رمضان بهشون داده که به هیچ…» پنج تا پذیرایی خاص خدا کرده است از امت پیغمبر (ص) تو ماه رمضان، از هیچ امتی نکرد. حوصلهتون سر بره نه، وقتمان خیلی گرفته بشود نه.
اولیش: شب اول ماه رمضان که میشود، خدا به اینها نگاه میکند و کسی هم که خدا بهش نگاه کند عذابش نمیکند. شب اول کار حسابها را صاف میکند.
شب اول! دومیش: به، به، به، به! در مورد این حالا یک خورده باز هم صحبت میکنیم. بوی دهان که دیگر دم افطار دیگر به اوج خودش میرسد. خدا این را برایش شیرینتر است، زیباتر از بوی مُشک.
سومیش: ملائکه را میفرستد کل شبانهروز برای اینها استغفار کنند. نیروی کمکی برای استغفار.
چهارمین: خدا به بهشت، اون ضیافتخانه اصلی، میگوید که: «تزئین کن! خوشگل کن! آرایش کن! آماده باش! مهمانهایت دارند میآیند، یوشک ان یستریحو من نصب دنیا.» الآن که دیگر اینها راحت بشوند از این مصیبت دنیا. بهشت خانومه، خانم بهشت! آماده باش! اینها دارند میآیند. بهشت خواستگاری میرود. خواستگاری چند نفر هم رفته. یکیش امیرالمؤمنین (ع) است. خواستگاری امیرالمؤمنین (ع)، خواستگاری سلمان رفته، خواستگاری ابوذر رفته. بعد تازه گفته: «آقا! اینها چرا نمیآیند؟ ما مردیم! آقا این داماد چرا نمیآید؟» اشتیاقش به سلمان بیشتر از اشتیاق سلمان به بهشت بوده. عروس خانم شب و روز منتظر نشسته آقای سلمان بیا! کلی رشوه بدهیم.
چهارمیش به بهشت میگویم آماده باش! اینها دارند میآیند.
پنجمین: وقتی شب آخر میشود، همه را از دم میبخشد از امت پیغمبر (ص). به یکی بر گشت گفت: «یا رسول الله! شب آخر مگر لیلة القدر است؟» حضرت فرمودند: «نخیر! ولی شب آخر میدهند مزد کار را.» لحظه آخر که کار تمام شده. شب عید فطر، شب جایزه است. مهمان کرده، صبح تا شب پذیرایی کرده، آخر هم داری میروی همه جیبهایت را پر میکند. جایزه اینکه تو مهمانی بودی. یک کار نکردی بیرونت کنم. بچهها را جمع کند بیاورد با کلی پفک و تیتاپ و چه میدانم شکلات و اینها. بیاورد بچهها را بگوید: «بچهها! هر کی فقط کار خرابی نکند، من اینجا نگهش میدارم.» بعد کل این مدت از این بچهها پذیرایی کند. بعد آخر چون این بچهها کار خرابی نکردند که بیرون نرفتند، موقع بیرون رفتن باز دوباره کلی بابا! خدا دیگر کی…
یکی از پذیراییهای خدا تو ماه رمضان میدانی چیست؟ خیلی قیمتی است. هفتم. جزای خاص خدا میدهد به آن کسی که تو ماه رمضان روزه میگیرد برای خدا.
اولیش این است: این اولیش اصلاً بهت بگویم جانت حال بیاید. قیمتش را بدانی چقدر است.
اولیش این است: آن مقداری که حرام تو وجود آدم آمده، جزء گوش، جزء خون آدم شده، جزء پوست آدم شده، با روزه ماه رمضان… خاصیتش چیست؟ دو تا خاصیت دارد. اولاً اینکه بدنی که توش حرام نباشد، خدا روزه ماه رمضان. هرچی حرامه قبلی بوده میآید بیرون، این یکی. دومین: یک ماجرایی بود امیرالمؤمنین (ع) دیدند یک جوانی گفت استغفرالله. شنیدهاید که مادرت به عذابت بنشینم؟ مگر میدانی استغفار چیست؟ همینجوری شروع کردی استغفرالله، استغفرالله. گفت آقا! من استغفار گوش به بدنت آمده از حرام، باید بروی ذوب کنی. یکی از سختترین مراحلش همین بوده که این حرامی که تو وجودت آمده آب کنی. خدا چقدر ماه رمضان کار را ساده کرده. سی روز روزه میگیری حرامه قبلی که آمده میرود بیرون.
دومین: به رحمت خدا نزدیک میشود.
سومی: کفّاره گناههای باباش آدم است. حالا این توضیح، چون این سی روزی که ما میگیریم، بابت آن غذایی که از آدم سی روز تو بدنش بود. سی روز طول کشید تا اون غذای که خورده بود بهش آمد بیرون از بدنش خارج بشود.
چهارمین: سکرات مرگ برایش راحت میشود.
پنجمین: روز قیامت از گرسنگی و تشنگی نجات پیدا میکند.
ششمین: خدا بهش برائتنامه از آتش میدهد.
هفتمین: خدا بهش از طیّبات بهشت اطعام لذت ببریم امشب. روایت زیاد خواندیم اشکال ندارد. داریم آماده میشویم برای شب قدر. یک شب خدا تو این ماه اصلاً دیگر پذیرایی را به اوج رسانده. گارسون فرستاده از عالم بالا. این ملائکه هر کدام یک مسئولیتهای خاص توی این مهمانی. مسئولیت گردگیری؛ یعنی من به شما بگویم گردگیری؛ ببین تا چه حد تو این مهمانی خدا یک سری فرشته فرستاده فقط با پَر و بالشان میآیند. این پر و بال را میمالند به صورت کسانی که روزه دارند، استغفار میکردند. یک تعداد ملائکه آمدهاند گردگیری؛ جارو کردن یک مرحله است، گردگیری یک مرحله دیگر است. دیگر شما یک وقت خانه را جارو میکنی، ولی... درد دارد. تازه تو مهمانیها وقتی میآیند تمیز میکنند، کجا را تمیز میکنند؟ الآن این مسابقات والیبال، این چند تایی که بازیکنها را تمیز کند که تمیز کند. بیست و چهار ساعته مثل قطره عرق میآید. یکی برام مأمور این را پاک کن از سر دکتر. بعد یک تعداد دیگر را مسئول کرده که برای اینها استغفار کنند. «لا یعلم عدد الا الله.» انقدر عدد اینهایی که ملائکه که میآیند پایین زیاد است، عددشان. غیر خدا کسی چند میلیارد، میلیارد، میلیارد فرشته میآیند برای گردگیری، تمیز کردن مهمانهای مهمانی خدا. خودش این هم باز برای شما، شماهایی که تو این روزها گرم روزه میگیرید، فشار میآید؛ میفرماید: «تو روز گرم کسی روزه بگیرد، تشنهاش بشود، خدا وکلاء به الف ملک. خدا برای هر یک دانه آنها هزار فرشته میفرستد پایین. این را میآیند صورتش را پاک میکنند، عرقش را پاک میکنند، نوازشش میکنند و یبشرونه تا دم افطار.» میگویند: «عزیزم! چیزی نیست. آرام باش! تحمل کن! الآن تمام میشود.» هزار تا فرشته برای هر کدام.
بعد افطار که میشود، جانم! به به! افطار که میشود، خود خدا برمیگردد. روزگاری که تشنه شده تو این شانزده، هفده ساعت روزهداری روز گرم، خدا میگوید: «ما ریحک و روح! به به! چه بوی خوبی! چه روح خوبی!» بعد خدا رو میکند به ملائکه میگوید: «اشهد انی قد غفرت له.» شاهد باشید! توی این مهمانی به ظاهر میگوید چیزی نخور، روحت را سیراب میکند. امام رضا (ع) آقا ما، امام رضا (ع) میفرمود: «تو ماه رمضان خواب قیلوله داشته باشید.» قبل ظهر، خواب قیلوله که خوب نشاطی که میآورد فوقالعاده است؛ معادل چند ساعت خوابیدن در شب است، قبل از ظهر، نیم ساعت یک ساعت. سلولهای مغز را فعال میکند. مفصل صحبت بشود. ژاپنیها باید بیایند برایتان صحبت… یک ساعت مانده به ظهر تعطیل میکنند، اتاق خواب دارند. ظهر که میشود تو ماه رمضان آب قیلوله داشته باشید. خواب قیلوله وقتی داشته باشید: «فان الله یطعم الصائم فی منامه و یسقی.» تو خواب روزهدار خدا میآید بهش غذا میدهد و آب میدهد. خود صاحبخانه بیاید با دست خودش جانت را سیراب کند.
مهمانی هدفش چیست؟ یکی از خاصیتهای مهمانی این است که آدم نشاط پیدا میکند. شما برای چی مهمانی میروید؟ آقا خسته شدیم، دلم… ماه رمضان مهمانی، ماه رمضان نشاط میآورد. بلال الصدور. این غم و غصهها، افسردگیهایی که تو وجود آدم میآید، روزه ماه رمضان برطرف میکند شادابی. اونایی که روزه میگیرند، ببینم یک هفته قبل ماه رمضان، روزه ماه رمضان بنده خدا چارهای ندارد از درونم احساس، چرا حالا افسردگی را از بین میبرد؟ چون خود خدا دارد پذیرایی میکند. بابا! دست یک مؤمن یک ولی خدا میآید میخورد به سر آدم، آدم حال و هوایش عوض میشود. چقدر یادش بخیر. آقای بهجت (ره)، خدا رحمتش کند. ما میدانیم، مردم من یادمه یکی یک گونی تسبیح آورده بود. آقای بهجت (ره) که پا شدن رفتن محراب ولی خدا نماز خوانده حالا خدا با دست خودش دارد پذیرایی میکند از روزهدار در ماه رمضان. نه آقای بهجت! آقای بهجت کیست؟ خود خدا با دست خودش دارد ازت پذیرایی… دارد نوازشت میکند. خود خدا دارد باهات حرف میزند. دارد به دل… یادمان میرود! یادمان میرود.
همین ماه رمضان است. بوی خوش این پذیرایی چیست؟ تو پذیرایی عطر میآورند. تو مهمانی عطر میآورند، ادکلن میآورند. مهمانی خیلی باکلاس. هر کس میآید یک عطر یک میلیونی، دو میلیونی خودش زده کل کوچه را برداشتی بوی عطر. این مهمانی بوی دهان روزهدار است که میخواهد صحبت کند، خجالت میکشد دستش را میگیرد جلو دهانش. این بود! همه ملکوت تو خوشبو گردیم. اینجا به ظاهر بد بود، اونجا غوغای ملائکه را مست کرد. روایت آورده بودم براتون بخوانم دیگر وقتمان رفت. امیرالمؤمنین (ع) یک خطبهای دارند خیلی زیباست. سفارش میکنند: «آی روزهدار! تو ماه رمضان مهمان خدایی.» بعد شروع میکنند. «حالا که مهمان خدایی باید مراقب باشی.» آداب مهمانی خدا را میگوید. توی مهمانی آدم باید چه جور برخورد کند؟ من خیلی سریع چند جمله.
آی روزهدار! شب و روزت را مراقب باش! (بدون) جلو خودم نشست. یکی از عرفا. یک جوانی آمد پیشش، چقدر من این داستان را دوست دارم. گفت: «آقا! یک سفارشی با ما بکنید.» ایشان گفتند که: «امشب میرویم منزل با خودت تصور میکنی من کنارت نشستهام.» امشب میروی منزل تصور میکنی پیغمبر و اهل بیت کنارت نشستهاند. رفت خانه. فردا آمد دید حال متغیر. «امشب میروی خانه تصور میکنی در محضر خدا.»
دفتر منزل چی شد؟ چه خبر؟ دیشب. روبروی قرآن نشسته بود، نشست نشست نشست. افتاد و مرد. پیش گفتم احساس کن در محضر خدا. در محضر خدا آدم احساس کند، میخواهد قرآن بخواند، میمیرد. گناه کند تو مهمان خدا! جلو چشم خدا! سر سفره خدا! از دست خدا نعمت بگیرد گناه احساس موج چشم من نگاه میکند. گفت زلیخا پیشنهاد داد به یوسف. اول رفت اون پستوی پرده داشت انداخت. آمد جلو یوسف. پیشنهاد را داد. حضرت یوسف (ع) پرسید: «این چی بود؟ چیکار کردی؟ بُت من است توی اتاقمه. پرده را انداختم چشمش به گناهی که میخواهم انجام بدهم نیفتد.» پرده میاندازی نمیبیند! و خودت درست کردی و زیر دست خودت است و اینها. خدایی که من را از ته چاه در آورد، یوسف کنعان کرد، یوسف مصر کرد، این همه نعمت به من داد، بزرگم کرد. مهمانی خداست جلو چشم خودم.
بعد امیرالمؤمنین (ع) فرمودند که: «اگه این ماه رمضان، این مهمانی تمام بشه، پاک نشی، خدا باهات رفیق نشه، یک بار سنگین از ماه رمضان که هیچ وقت دیگه نمیشه درستش کرد.» تو این ماه رمضان مراقب باش آخرش که میخواهد بهت جایزه بدهد، یک کاری نکنی ماه رمضان شب هجدهم. باورت میشود؟ هجده! فردا عشق امیرالمؤمنین (ع) حواسمان را جمع کنیم. گوشی از ما بگیرد، یک گوشی بتاند. شب هجدهم میخواهیم برویم محضر امیرالمؤمنین (ع). در خانه امیرالمؤمنین (ع). همه مصیبتها از این است که این خانم در این خانه را باز میکند. همه روضهها از این است که شب هجدهم اگه در خانه هجده ساله، نرویم کجا برویم؟ بلبل خانم ما که آبرو نداریم شب قدر. انقدر سریع گذشت من هنوز تو فضای ماه رمضان نیامدهام. پریشب میخواهیم خدا را به حق اهل بیت قسمت بدهیم حضرت زهرا (س) در بزنیم. یک خانم بیاید.
در حال بارگذاری نظرات...