
جلسه بیست و دو : تحلیل کلیدیترین آیه سوره الرحمن
این دوره آموزشی با محوریت سوره الرحمن برگزار شده و هدف اصلی آن تربیت مخاطب برای خواندن و فهمیدن مستقیم آیات قرآن است. روش کار استاد کاملاً آموزشی-کارگاهی است؛ ابتدا قواعد پایه صرف و نحو (مثل تشخیص اسم، فعل و حرف، علائم اسم، مبتدا و خبر، تثنیه و جمع) بهصورت ساده و کاربردی توضیح داده میشود، سپس شرکتکنندگان روی متن سوره الرحمن تمرین عملی میکنند. استاد در حین تدریس مرتب آیات را تجزیه و ترکیب کرده و مخاطبان را به پاسخگویی و مشارکت فعال وادار میکند تا قواعد بهصورت عمیق جا بیفتد. تأکید اصلی جلسات بر «فهم کاربردی قواعد و توانایی خواندن متن قرآن» است، نه صرفاً حفظ قواعد
آلاء»؛ نعمتی که به اوج میرسد
ربوبیت الهی یعنی سوق دادن به کمال
چرا خداوند عذاب را نیز از آلاء خود میداند؟
تکرار ۳۱ باره «فبه ای آلاء ربکما تکذبان» چه پیامی دارد؟
مفهوم تربیتی رب در رشد انسان و جن
شاهبیت سوره الرحمن چه نکتهای را تبیین میکند؟
‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد الله محمد و آل و آله طیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الا قیام یوم الدین آیه بعدی که محل بحث ماست آیه سیزدهم سوره مبارکه الرحمن فب ای آلاء ربکما تو خوب اینجا فک فعل به هم دوباره حرف حرف سر حرف اومده اشکالی هم ای اینجا حالا اسم به خاطر اینکه مجرور واقع شده و آلا دوباره اینجا چیه اسم چرا چون مجرور واقع شده الف و لام نداره آیا جمع علی جمع مکسر آ علی بوده افع افعال لا بعد ائه شده آ لا یه شمع شده حمزه آلا قواعد محمود و معتل و اینها انشالله خواهیم فب ای آلاء ربکما تکذبان این کلمه رب رو هم بگیم بعد بریم ببینیم که این آلا افعال جمع جمع مکسره جمع مکس اون خیلی معلوم نیست اونجا هرجا که اومده افعال و بله نه لزوما اونجا جمع قله نیست گفتن غالباً جمع قله تو این وزنا میاد نه اینکه حالا هر وقت اینا اومد جمع قلاش بله ربکما هم دوباره رپ چیه آقا اسم اسم چرا اولاً که مجبور شده به خاطر اح کما چی احسن کما چی بله و اونم دوباره اسم تو که از زبان چی فعل چرا تصنیه اومده کلمه آلا و چون شاه بیت آیات این سوره است بله اینو چندین و چند بار سی بار چند بار این آیه تو این سوره به کار رفته خوب لذا باید ما روی این آیه یه خورده مکث بکنیم بمونیم ببینیم چه خبره این دو تا کلمه اصلیشم آلا یکی ربه تو هر تفسیر هر سورهای اونی که مهمه اینه که ما اون شاه بیت آیات رو پیدا کنیم اون اگه پیدا بشه فهم نمیشه آیات دیگه چی میخواد بگه یعنی یا گاهی از تکرار کرده اون یعنی موضوعی که تو اون سوره خیلی تکرار شده یا کلمهای که تو اون سوره خیلی تکرار شده تو یه سورهای یه کلمه ۲۰ بار اومده ۳۰ بار اومده توی سوره کوچیک مثلاً سوره جاثیه میبینیم خیلی رو علم تاکید داره سوره جاثیه ملاحظه بفرمایید از همون اول که شروع میکنه سوره جاثیه صفحه صفحه ما ۴۹۹ از اون اولی که شروع میکنه توی آیه ببین حالا کلمات که زیادی مثلاً خود عزیز حکیم اینجا داره حالا اون بحث حکمت و اینا رو حالا کار خود ماده علم آیه نهم و اذا علم من آیاتنا شیا اتخذها این یه بار علم دوباره میاد پایینتر آیه بحث تفکر یعقلون بله اینام حالا ربط داره و اومده حالا باز دوباره خود علم میاد صفحه بعد حالا باز دوباره حکم و نبوت و اینها رو اینارم که داریم و توشم حالا صحبت دوباره آیه ۱۷ میفرماید که فماختلفو الا من بعد ما جااهم العلم دوباره آیه بعدی ولا تتبع احوا الذین لا یعلمون دوباره علم دوباره میاد پایینتر صفحه بعدی آیه ۲۳ الله علی علم دوباره علم اومده آیه بعدی و ما لهم بذالک من علم دوباره اونجا علم اومده دوباره میاد پایینتر حالا بحث ظن و یقین و اینهارم داره صفحه بعد هم تعمل تعملونه اونجا بله لا یعلم ۲۶ بله بله احسنتم ملاکن اکثر الناس لا یعلم ببینید چند بار واژه علم تو این آیات به کار رفته این خودش یه خورده بوی اینو میده که شاه بیت علمه بعد حالا آفرین بعد اینجا دیگه ما میایم چیکار میکنیم میایم سعی میکنیم ببینیم ربط حالا در کنار اینکه هر آیهای معنای خودشو داره سیاق خودش رو داره باز ما ذهنیتمونو میبریم به این سمت که اینا ربطش به علم چیه ببینید مثلاً اون آیه کلیدی که خیلی ماها شنیدیم و همه بلدیم این آیه رو نصفه میخونیم افرایت من اتخ الهه هوا کسی که الهش هواشه بدشی و ازله الله علی علم خدا او رو با علمی که داره گمراه میکنه یعنی این الهی که هوا شده بله یه معنای مطلق داره که هر کسی الهش هواش میشه ولی اینجا در کنار این معنا این معنا رم داره که این خطر برای کسی که اهل علمه بیشتر بله بیشتر مد نظره بیشتر بهش متوجه یعنی این خطر برای اهل علم چون یه ابزاری داره که اهل فهمه میفهمه بله دیگران ندارند و این ابزار ممکنه فریبش بده بعد خودش بشه اله خودش علمش مغرورش بکنه فریبش بده اینجا این کلمه علم انگار محوریه لذا تو این سوره مبارکه الرحمن من حالا سورههای مختلف این بحثیه که هست هر سورهای معمولاً یک کلید واژه این شکلی داره بخت سورهها مثلاً کلمه انسانه برخی صداها همین علم برخی سورهها خود سوره مبارکه همزه مثلاً محوری تمسخر همه آیات حول این مسئله میچرخه بله بله هر سورهای میبینی که یه چیزی محتوای اصلی درکانی که هر آیهای مطلبی رو داره میرسونه مطلبم درسته ولی یه ربطیم به اون نکته کلیدی و محوری داره حالا این سوره مبارکه الرحمن هر آیهای داره اون نکته محوری خودش رو میرسونه ولی اصل ماجرا رو همین فبه ای آلاء ربکما تکذبان پس تو همین آیه هم باز دوباره سه تا کلمه ما کلیدی داریم یکی آلائه یکی ربه یکی تو کذبان یعنی آلا و رب و تکذیب حالا اینها رو باید بشینیم بررسی بکنیم تا اون شاه کلید اصلی سوره دستمون کلمه آلا عرض کردیم جمع در کتاب شریف التحقیق فی کلمات القرآن کریم اینجا کلمه ال در جلد یک صفحه به این کتاب ما فلسفه ۴ میشه کلمه علی ایشون بعد از اینکه خب رویهشون به این نحوه که اول میان اقوال رو در کتابهای لغت بررسی میکنند بعد با کلمه و تحقیق نظر نهایی خودشونو مطرح میکنند حالا علم لغت هم علم خیلی مهم که حالا انشالله باید بعداً مفصل تر البته الان بحث ما رفته لغوی شده تا البته به خاطر مناسبت بحث مصدر لغوی شدیم که لازمم بالاخره ما این لغات رو باید هر کدوم معناش رو کار میکردیم ولو چند جلسه بمونیم دیگه حداقل خیالمون راحته که بخش اعظم نکات ادبیش مانور اینجا از کتاب معجم مقایس میاره از مصباح المنیر میاره از صحاح الغه میاره و آخر اونی که مطرح میفرمایند میفرمایند که الو و علی این دوتا بینشون اشتقاق اکبره الو و علی دیگه این واژهها برای ما خدا را شکر جا افتاده دیگه اشتغال اکبر مثلا یه بحثی داریم توی فقه میگیم ایلا ایلا آیه قرآنم هست والذین یعلون من نسائهم که اینها که ایلام میکنند و خلاصه یه قسمی از طلاق ربطی به بحثی که ربطی به طلاق داره روابط زناشویی خلاصه خدشهای ایجاد میکند اینجا این کلمه الو با کلمه علی ایشون گفتن که بین اینها اشتقاق اکبر الو به معنی توانی و تقصیر کوتاهی کردن کمبود داشتن کم گذاشتن این میشه الو علی به معنای بلوغ و ظهور قدرته ایشون میفرم بلوغ و ظهور قدرت چند نفر با تبانی توانی به معنای کم گذاشتن کوتاهی کردن اینهاست بله هرچند این دوتا معنا متقابل همدیگه است ولی بعید نیست که بینشون اشتقاق اکبر باشه و ما بتونیم اخذ بشه یکی از این دو مفهوم از دیگری به نسبت تقابل و تفریح بکنیم از این دو تا معنا معانی دیگر رو ترکیب بکنیم یه چیز مرکبی از دوتاش با همدیگه در بیاریم حمل ایشون میگه که مثلاً از توانی یه سری فروعاتی در میاد مثل تاخیر تاخیر مثل ابطا کندی مثل ترک مثل بعد اینا از توانی و تقصیر در از باز دوباره از بلوغ یه سری مفاهیمی در میاد مثل تصمیم مثل عهد مثل حل قسم خوردن سوگ مثل استطاعت توان کاری داشتن در توان داشتن مثل اظهار قدرت و عطوفت و نعمت مثل انتها کاری رو به نتیجه رسوندن مثل اجتهاد تلاش کردن مثل خود نعمت الیه و نعمت اینجا میبینیم که دوتا معنا رو که ما لحاظ میکنیم یه سری فروعاتی ازش در میاد بعد میبینیم این فروعات به همدیگه ربط دارند به هم مشترکن توی سری جاها مثلاً حل یعنی سوگند خوردن از فروعات بلوغ و تصمیم عهد جدی و تصمیم نهایی در عمل و اقدام بر کاری نعمت هم دوباره از اینور برمیگرده به اظهار رحمت و پایان دادن در عطوفت نعمت خاصه میشه اون نعمت خواستهای که کذالک نعمت الخاصه التی هی العلیه فی ال اون نعمت پایانی در گوسفند بهش میگن علیه دنبه گوسفند علیه بله بله علی معنای چیه باسن یا دنبه گوسفند این خود گوسفند که قنمه غنیمت قم یه اشارهای کردیم یه روزی این غنم اون دیگه پایان نعمتش که دیگه نعمت خالصم هست چرب چرب و خلاصه چرب و نرم اون دنبشه ته نعمت انته این میشه علیه این واژه انتها رو ما وقتی نگاه بکنیم میبینیم که توی بلوغ بود دیگه بلوغ یعنی به اون حد نهایی رسیدن علیه این معنای بلوغ رو توش داره توی الو هم دیدی معنای بعد هستش اینا به همدیگه ربط داره حد نهایی و اینها اینا هر کدومش در قبال توانی و تقصیره یعنی به همدیگه ربط داره یه انسانی کندی به خرج میده جا میمونه عقب میفته عقب میفته این میشه ال از اونور یه نعمتی به نهایت اوج خودش میاد به اون مرحله پایانی خودش میرسه اون میشه علیه علی ربطی به همدیگه داره اکبر همین بود میشه یه ربطی بینش دید بله اشتباه اکبر به این معنا حالا خلاصه اون مفهوم لغویش بلوغ یعنی نعمتی که دیگه رسیده یا نعمتی که رسیده به شما از این جهت بهش میگیم علی یا نعمتی که به اون حد نهایی رسیده یعنی از این نعمت بالاتر نمیشد بهتر نمیشد انتهای نعمت بالاترین درجه است میگن دیگه این آخرشه دیگه این آخرش دیگه از این بهتر اینجا این علی اون نعمت یکی دیگه آخرش دیگه از این بهتر نمیشد فرض کرد کل مر نعمت اینا یه گیری که ما تو فارسی داریم واژهها رو همه رو مترادف میگیم این یعنی اون مثلاً میگیم آقا زهره یعنی بانه بانه یعنی زهر تو عربی اینجوری نیست اگه میخواست بگه زهرا میگفت زهره عربی هر کلمهای دو تا قید داره چند تا قید داره یه چیز ویژهای جدای از دیگری یه نکته خاصی داره نشون میده تو فارسی این ظرافتها نیست ولی تو عربی هست حالا اینجا فرق علی و نعمت چیه ایشون میگن که هر آنچه که از مصادیق اکمال در رحمت و بلوغ در عطوفت باشد علی شمرده میشود هر آنچه مصادیق اکمال در رحمت و بلوغ در عطوفت آخه خود ایشون تو بحث نعمت نکته قشنگیو میگن میگن که نعمت هر آن چیزی است که بهش نعم گفته بشه نعمه بگی میشه نعمت فلان فلان کتاب نعمه فلان غذا چه غذای خوبیه میشه نعمت نعمه آب نعمه هوا نعمه نعمت ولی علی چیه علی هر نعمتی نیست اونی که دیگه به حد نهایی رسیده یعنی دیگه محبت به اوج رسوند با این کار اون نعمتو به اوج رسوند رحمت رو به اوج رسوند بلوغ در عطوفت کرد اینجا میگن علی میخواد با به وسیله امر باشه میخواد با تقدیر باشه میخواد با خلقت باشه میخواد با تهیه اسباب باشه میخواد با نظم باشه میخواد با نعمتهای عمومی باشه میخواد ظاهری باشه باطنی باشه دنیوی باشه اخروی باشه اینها همه میشه آلا لذا میبینیم تو سوره الرحمن رو واژه آلا تکیه داره نه نعم نمیگه فبه ای نعم ربکما تک آ آیا واژهای که تو قرآن کمتر به کار رفته اون شاه کلید تو سوره مبارکه الرحمن لذا تو سوره الرحمن ذکر میکنه بد توبیخ میکنه یعنی تک تک میگه بعد میگه کدومش تو نعمتها معمولاً اینجوری نیست کمتر یه نعمت هم داریم یه منتم داریم باز اونا با همدیگه فرق میکنه منت رو برای هدایت و رسالت و اینها تو قرآن به کار رفته منت که مثلاً بل الله یمن علیکم ان هداک لل ایمان ان الله بله من الله علیهم از بعث فیهم رسولا این میشه منت اون نعمتی که سنگینی میکنه وزنش رو دوش وظیفه سنگین میاره اونو میگن منت نعمت صرفاً با شما مطابقت داره خوبه با شما سازگاره نعمت نعمت نعومتم همینو میگن حیوانهایی که سازگاری با شما دارم میگن انع انعام اون چهارپایین که سازمان به مطلق چهارپاها نمیگن لذا به گاو و گوسفند و شتر و بز و اینها میگن انع نعومت دارند سازگارند نعمت با انسان سازگاره من هم سازگار هم وظیفه سنگین رو دوشش میاره چون من و سلوا که میگن اون غذای سنگینی که بود میخوردن من و سلوا بله من اون غذای سنگینی که رو ترازو میزنند ترازو میفته منتم همینه اون نعمتیه که رو دوش کسی وقتی میاد سنگینی میکنه وظیفه سنگین براش میاره و علی اون نعمتی که دیگه به نهایت درجه رسیده دیگه از این بهتر و قشنگتر نمیشه فرض کرد تو نوع خودش فرق نمیکنه در ظاهر باشه با امر باشه در تقدیر الهی باشه در خلقتش باشه در تهیه اسباب باشه با نظم باشه به نعمت عمومی باشه حالا ما اولین آلا رو رسیدیم حالا از این به بعد آلا رو که برسیم یه یادآوری میکنیم همین نکته رو که خب این چی بود این ربطش چیه به این آلا الان آیهای که ما خوندیم الرحمن آلا شروع کرد از اول الرحمان به شما قرآن و تعلیم کرد انسان رو خلق کرد به انسان بیان آمو شمس و قمر هر کدوم با اون نظم پیچیده خودشونن نجم و شجر سجده میکنند آسمون رو خدا بالا برد و میزان رو پایین آورد که در میزان طغیان نکنید بله بله و وزن رو به وسیله قسط اقامه بکن نکاتش و میزان رو اخطار نکنید که حالا بعداً میگیم و زمین رو قرار داد برای همه موجودات در آن درون زمین میوه است و نخلیه که دارای شکوفه است و دانهایه که از این دانه گیاه خوشبو میاد بیرون حالا این همه اینا به اوج رسیده همین فضا آماده است دیگه رحمتو تموم کرده فضا برای بندگی آماده است دیگه چیکار میخواستیم بکنیم چیکار بکنه از این بیشتر دیگه از این بیشتر که زمین کاملا حاصل خیزه از توش همه جور گیاهی در میاد اونم دیگه گیاهی که بوشم دیگه شما رو مست بکنه هم خاصیت دارویی داشته باشه هم خاصیت خوراکی داشته باشه هم خاصیت برای خودتون برای حیواناتون دیگه از این از این بهتر میشه علی این میشه آلا درست آیات بعدی میاد بحث خلقت و اینها رو مطرح میکنه باز بعدش میگه آلا باز میاد بحث مشرق و مغربو مطرح میکنه فبه ای حالا میاد بحث دوتا دریا رو مطرح میکنه که بینشون برزخ دیگه از این دریا بهتر میشه فرض کرد از این رحمت از این نعمت بهتر میشه از اینا لولو و مرجان بیرون میاد از اینکه از یه دریایی محصولی بهتر از این بیرون بیاد میشه فرض کرد فبه یا علی از اینکه این دریا باهاش بتونی سیر و سفر بکنید بهترم میشه فرض کرد فبعی آلا ربکما تکذبان از اینکه همتون میمیرید فانی میشید و فقط خدا میمونه از این بهتر میشه فرض کرد نکته میشه دیگه از اینکه همتون گدای خدایید و او هم هر روز داره به شما میرسهکذبان از اینکه من وقتمو براتون خالی میکنم بعداً به حساب همتون میریزم میرسم فبی از این بهتر میشه فرض کرد که من با یه فراغتی به حسابتون برسم هر آیه یه ربطی به علی داره دقت میفرمایید یعنی از این دیگه یه چیزی بالاتر و بهتر نمیشه فرض کرد حد آخرشه بله گفتن آقا این عذا پس چه میشه هازهی جهنم التی کذب به المجرمون فیاخذ بانواسی و الاقدام از این بهتر میشد که من اونایی که ظلم و جنایت کردن و به این نح از این قشنگتر مواخذه میشد از این بهتر مواخذه فرض میشد بیان و رب کنت کذاب در نوع خودش یعنی اونی که ظلم کرده من یه ذره دو ذره حالشو نمیگیرم نهایت درجهای که میشه حالشو گرفت اون متناسب با وضع خودش اینکه این کسی که عذاب اصلاً یعنی از ازوبه میاد آبی که گواراست و به آدم میچسبه الان آدم اقتضای این آب رو داشت میگن آب اسب ماء عذب عذاب یعنی اون اقتضای درونی اونی که انسان زمینه شو براش فراهم کردیم میشه عذا لذا عذاب یه چیزیه که کاملا با انسان سازگاره از این عذاب بهتر نمیشه فرض کرد میشه علی قرآن باید با این نگاه دید بله دیگه لذا میفرماید که فذکرو آلا تو سوره هفتم آیه هفتاد و چهارم سوره اعراف آیه ۷۴ این کتاب ما میشه قرآن ما صفحه ۱۶ فذکرو اذ جعلکم خلفا من بعد عاد وکم فی الارض تتخذون من سهولها قصورا و طنحتون الجبال بیوتا وقتی که خدا شما را بعد قوم عاد آورد رو زمین زمین در اختیار شما قرار داد از اون جاهای نرم زمین قصر ساختید اون کوههاشم که خونه ساختید فذکرو الا الله از این بهتر دیگه میشد آلاء خدا را یاد کنید ولا تعصو فی الارض مفسدین بله خب البته هرچی که تو عالم هست علی نیستا ولی نعمت هست از جانب خدا هرچی که به خدای متعال ربط داشته باشه نعمت در اون نعمتها باز دوباره درجه بندی داره در اون نعمتها درجه بندر و البته خدا اون حد نهاییش رو برای انسان قرار داده اینجوری نیست که حد نهایی در دسترس بشر نباشه خب بعضی چیزا رو حد نهاییشو عمومی کرده اصلا الرحمن یعنی اون نعمتهایی که در نوع خودش بینظیره و خدای متعال اون نعمت رو در اوجش همگانی لذا الرحمان آورده حالا بعداً در مورد الرحمان صحبت میکنیم فرقش با ارحیم چیه الرحمن اشاره داره به اون نعمت به اون جنبه گسترده رحمت خدا که همه رو سر سفره نشونده و عمومی حالا این رحمت عمومی هر نعمتی رو تو نعمتهای خاص مثلاً نعمت بچهدار شدن نعمته ولی لزوماً برای کسی نعمت خاص نیست درسته نعمتی که میتونی شما باهاش بهشت بری میتونی باهاش جهنم ولی تعلیم قرآن تعلیم قرآن میشه آدم باهاش بهش جهنم بره ولی اون به اقتضای خود قرآن نیست به اقتضای بله به اقتضای شخص اینجا به خود نعمت نعمتی که در نهایت درجه است اینجا خود نعمت در نهایت درجه است یعنی ما دیگه به کاری که این آقا میخواد باهاش بکنه نداریم قرآن انسانی قرآن میخونه قرآن نفرینش میکنه ما به اون کار خود قرآن رحمت خاص خدا هست یا نیست تو این سنخ رحمت از قرآن توی تعلیم از قرآن میشه چیزی بالاتر پیدا کرد یا نه نمیشه پیدا کرد لذا این میشه علی درست شد خلق الانسان خود خلقت انسان تو مخلوقات از انسان بالاتر داریم یا نداریم نداریم از انسان خلقت بالاتر میشه پیدا کرد یا نه نمیشه پس این میشه علی خود خلقت انسان بحث بهشت خود بهشت خود جهنم هر کدومش میشه علی هدایت عرض کنم که همه اینایی که توی این سوره مبارکه داشتیم حوری چه میدونم حسابرسی وجه خدا که این و همه میرن این میمونه خوب از این دیگه شما بهتر چیزی سراغ داری که بچه خدا بمونه نعمت نشد چی گیر شما میاد شما نگاه بکنید که توی این سنخ اولاً که این گسترده است همه رو دعوت کرده گفته شما میتونید از این بهرهمند بش شما میتونید وجه الله بشید شما وجه الله بشید باقی بشید برای باقی موندن یه چیزی که باقی میمونه اونم وجه الله حالا جلوتر میرسیم وجه خدا یعنی کسی که مورد توجه خداست آنچه که مورد توجه است بهش میگن و شما وقتی میخوای به کسی نگاه بکنی به چیه او توجه میکنی به صورتش لذا به صورت میگن درست شد انسانی که مورد توجه خداست احسنتم احسنتم حالا توی بحث وجه هر آنچه که مورد توجه خدا بشه میشه وجه الله همه میتونن باشن یا نمیتونن میتونن بشن بله حالا این گسترده است و عمومیه حتی جهنم رفتن هم عمومیه رحمت عمومی یعنی یه خیریه که به همه میرسه هم برای اونی که تو جهنم رفتن رفته خوبه هم برای اونی که تو بهشت رفته جهنم رفتن این خوبه یعنی یه چیزی که به همه میرسه خیر خود جهنم اونی که بهشت رفته جهنمو دید ترسید اومد بهشت برای خیر اونیم که رفته جهنم برای اونم خیره چرا بر او خیره چون که اولاً پاک میشه آتیش همه که ابدی نمیمونن تو جهنم یه عده پاک میشن خوب میشن میان بهش فیروز شیعه بله فیلم صحبت بکنیم که این خلوت به چه معناست خود به چه معناست بعد باید ببینیم که به چه نوع قتلیه و من تتلم مومناً متعمدا این خودش وصف مومن مشعر به اینه که به خاطر ایمانش کشته درست یه وقت هست اثر کینهای که داشته به ایمانش کار نداشته به خاطر کینه زده کشته اونجا شاید محلش فرق بکنه خلوت نداشته شیعه باشه حالا بله دیگه بله در مورد شیعه در هر صورت همه علیه در اوج از نوع خودشه و عمومی همه رو دعوت کرد لذا داره هم برای انسان هم برای جنم هست نه تنها همه انسانها بلکه همه جنیان امام به پیامبر این جنس یه برتری بر اونها داره چون انسان رو جن میبینه ولی جن انسان اونو نمیبین از این جهت انسان یه برتری داره لذا او از سنخ او امام میشن برای و چون از ترابم خاک این خودش مزیته غلظت داره سفتی داره کثافت به معنای فلسفی خودش کثیف به شیعی میگن که عرض کنم که ترجمه میکنم این واژه رو شیء ذو ابعاد و اینها مثلاً به این معنا ابعادی داره و جنبه مادی داره و اینها جنبه مادیش میچربه اون جنبه لطافت ملکوتیش جن میچربه نسبت مادیش لذا دیده نمی این خودش یه تراب یه مزیتیه بعد بزار میگه یقول الکافر یا لیتنی کنتو تراب ای کاش حالا در صورت وارد این بحث نشیم از محل بحث خودمون خیلی دور شدیم علی ظهور قدرت و اون نهایت رحمت و بلوغ در عطوفت یعنی دیگه این دیگه از این بیشتر نمیشه فرض کرد دیگه آخرین مرحله است آخرین درجه علی بریم سراغ کلمه رپ حالا اینم بگم که ایشون آخرش میگه که اشکال میشه که چه جور عذاب از نعم خدا بر بندهها بلوغ در احقاق و انتهای در بسته عدل خود اصل اینکه خدا عدلو به نهایت درجه رسونده حالا عرض کردیم کاری نداریم که شما باهاش برخوردی میخوای بکنی اونی که شما میری جهنم بله اون یه بحث دیگه است اصل آفریدن جهنم اوج رحم یعنی رحمتش اقتضا کرد که جهنم رو بیافریند اوج عدالته یعنی دیگه از این عدالت بالاتر نمیشه فرش یکی جهنم باید باشه خود قرآن رحمت حالا اینکه یه عده قرآن میخونن و قرآن نفرینشون میکنه قرآن میخونن میرن جهنم اونو ما کار نداریم اون به نحوه بهرهبرداری ما کار نداریم به اصل بودن این شیء این میشه علی به اصل بودن عذاب حالا اون که حالا اکثراً میرن تو جهنم اون یه بحث دیگه است اکثراً عذاب میشن یه بحث دیگه است جهنم نه گفت من عذاب آفریدم ولی نمیخوام یک نفرتونم بره به عذا یک نفرتونم بره به جهنم برانگیزه یعنی خب جهنم پس چی میشه همه دوست نمیدارن اختیار اینها رو میدونست از اول به تناسب اختیار جهنم که اسراف نشه نه گفت به حساب اینکه میدونستم مختاری جهنمو میزارم ولی بهتون میگم که احدی تو جهنم نره من آفریدم ولی نگی خب خدایا آفریدی حیف اصراف من برم توش نخیر من آفریدم اسراف بشه هیچ کدومتون ن خلاصه اجرای حکم و قانون و حفظ نظم همه اینا از رحمت و نعمت و از علیه این واژه رو انشالله که لذتش این کلمات دیگه یادگاری و سوغاتی همیناست بعداً دیگه بحث اینها نمیشه بعداً دیگه همین بحثهای ضر حوزه و اینجور چیزا از این یه خورده از این سفره رنگین قرآن فاصله میگیریم البته اونا همش اسباب اینکه سر این سفره بشینیم انشالله خب بریم سراغ کلمه رپ حالا پس علی جامد شد یا مشتق شد جامد شو جمع مکسر جمع جام واژه دوم واژه شریف رب کتاب شریف از تحقیق جلد چهار صفحه ۲۰ اینجا ایشون بحث رب رو مطرح کردن ایشون عرض کردیم اول میان از کتابها تک تک ذکر میکنند بله از مصباح المنیر اولین جا میگن اونم خوبه ولی فرصتشو نداریم اگه میشد خیلی خوب بود که بگیم این نحوه کار ل شناسی را هم قشنگ ولی حیف که فرصتش نیست حالا بعداً انشالله یه خورده بحث ادبیاتمون قوت بگیره و یه سری مباحث اصلی جا بیفته یه خورده میایم از این کارا میکنیم انشالله یه خورده سیستم سبک شناسی در ترجمه لغات دستمون بیاد که خودمون قوت پیدا بکنیم خیلی کمک میکنه به انسان حالا من دیگه نمیخوام شاید مثالشو بگم توی حتی مباحث فقهی به انسان کمک میکنه انسانی که تسلط بر لغات داره و اشتقاقات رو میتونه تشخیص بده بله قشنگ روایت یه جور دیگه برداشت میکنه دقیقاً فتواش یه چیز دیگه میشه روایت داریم که من ادرک رکعت واحده من الو ادرک کل رخته مثلا کسی یه رکعت از نماز را درک کنه کلشو درک کرده خب اینجا یه بحث فقهی شد همین استاد بزرگوار مهاجر مفیدی روی بحث انصافاً خیلی خرید ف ایشون از همین بحث وارد شدند گفتن آقا درک یکی سوال کرد آقا کسی یه رکعت درک کنه اگه سه رکعتش رو قبل اذان یه رکعتش افتاد تو نمازش میدونست اذان نگفتم گفتش با خودش گفت اگه من شروع کنم رکعت چهارمم میفته تو اذا من ادرک رکعت واحده یه رکعت درک درست ایشون فرمودند نخ اینو شامل نمیشه فقط برای وقتی که آخر وقت وقت داره تمام میشه یه رکعتشو درک بکنه کفایت گفتن چرا چون واژه درک مال جاییه که یه کسی از پایین میره اون درجه بالا رو بهش میرسه اینو میگن درک کردن درکن ولا تخش موسی خطاب شد شما تو این دریا راه بیفت برو فرعونیان دنبالت میان ولی نترس از درک یعنی از پشت بیان به شما برسن درک میشه درک کردم ببین خودت تسلط به لغت چقدر کمک میکنه درک اینجا به معنای اینکه شما از حد پایین به حد بالا برسی کسی از قبل اذان بیاد به نماز برسه که نمیگن از حد پایین به بالای ۳ آخر وقت بیاد به دست بیاری اینو میگن ادرکه درست شد اینا بحثهای لغتیه که خیلی کاربردی حالا این تو بحث فقه بود تو قرآن که دیگه هیچی غوغا میکنه از حد پایین به حد بالا رسیدن از صافل به عالی رسیدن بریم سراغ کلمه ممنوع مصطفوی اینجا صفحه ۲۲ وارد بحث تحقیقشون میشن میفرمایند که اصل در این ماده پس اولا ما باید اصلشو این کدوم هیئته اسب اصلترین ماده سوق دادن شی به سمت به جهت کمال دادن به جهت کمال و رفع نقائص به وسیله تخلیه و تحلیه چه در جهت ذاتیات باشه چه در جهت عوارض باشه ذات و ارس ذاتی و عرضی چه در جهت اعتقادات باشه چه در جهت معارف باشه چه در جهت صفات باشه چه در جهت اخلاقیات باشه چه در جهت اعمال باشه چه در جهت آداب باشه چه در جهت علوم متداوله باشه همه اینها براش واژه رب به کار رفتهها بله کسی که معلم کسی دیگری است کسی که داره کس دیگهای رو اخلاقیاتی رو او رو به سمت اخلاقیات سوق میده میشه رب کسی داره به سمت صفات سوق میده میشه ربش کسی به سمت معارف سوق میده میشه ربش سر به سمت علوم به سمت اعمال به سمت اعتقادات به سمت ذاتیات به سمت عوارض همه اینها هست مصادیقشو ادکورنی عند ربک حضرت یوسف به اون پادشاه عرق خوری که این داشت میرفت ساقی او عرق خوره بشه گفت منو پیش رپ بهت یاد کن بله داریم جای دیگه هم باز در مورد همون پادشاه داریم اینجوری نیست که لزوماً واژه رپ واژه مثبتی باشه هر وقت گفته شد لزوماً یه موجود خوب اینها نه هرکی که دیگری رو سوق داره میده بله ولو تو جهت مادیاتشه زندگی بله فرق نمیکنه زندگی او رو داره سوق میده زندگی رو داره به سمت کمال مادی سوق میده به سمت توسعه اقتصادی سوق میده این همیشه رب او اینجا میخواد در انسان باشه یا در حیوان باشه یا در گیاه بازم فرقی نمیکنه انسان یا حیوان یا بله اون کسی که داره گیاه رو داره رشد میده میشه رب به این گیاه بله آب میده رسیدگی میکنه بله ربش میشه خب در هر چیزی به حسب خودشه و به حسب آن چیزی است که اقتضا دارد ترفیع منزلتش رو و تکمیل شأنش رو داره او رو شأنش رو کامل میکنه منزلتشو بالا میبره این میشه رب تو همون جهت خودشها عرض کردم مثال اقتصادی یکی داره یکی دیگه رو در بهره بردن از مادیات سوق میده به سمت کمال چون کمالش در واقع نقصه ها داره بیشتر از خدا دور میشه ولی به ظاهر کماله بادش میکنه در جهت توسعه اقتصادی هی بیشتر بهرهمند بشه از نعمتهای دنیا ولا ممکنه که اینم دور بشه هی از خدا ولی از جهت اینکه این داره او رو سوق میده تو این مسیر و میبره بالا میشه رب او بله میشه واژه حالا اینها گاهی با اصلاح گاهی با انعام گاهی با تدبیر با سیاست گاهی با اتمامه اینها دیگه توی مصادیق خودشه بله به یه نحوی حالا داره اینو سوق میده در مقام سیاست گذاری داره سوق میده گاهی در مقام نعمت دادن داره سوق میده گاهی در مقام اتمام داره سوق میده اینها باز دوباره ایشون میفرمایند که حالا مالکیت مصاحبت سیادت قیمومت زیادت نما اصلش هیچ کدوم مترادف رب نیست بلکه از لوازم ربه کسی وقتی رپ میشه مالک دیگری میشه کسی وقتی رپ میشه بر دیگری سید میشه بالاتر میشه بالا دست میشه او رو جهت میده او رو رشد میده اینا دیگه میشه لوازمش معنای خود رپ نیست که لزوماً هرکی به دیگری رشد بده بشه اونی که داره سوق میده کسی رو در یه جهتی اون میشه رپ حالا ممکنه که این سوق دادن و اینها به نحو چی باشه به نحو رشد دادن بر فرض اینم باز نکته مهم میگن ربت الامم بلدها مادر بچهاش رو رب فرزندشه رب سید مولا سید رب مولاشه رب زیر دستیشه و رب المعلم تلمیزه معلم رب شاگردشه و رب العارف مریده عارف رب مریدشه برب المتر النباط باران رب گیاهه و رب التاجر مال تاجر رب مالشه و رب ال زارع ارض کشاورز رب زمینشه و ربت المرضع ال اون زن شیردهنده رب طفله و رب زیدون الامره زید رب امره جهت به جهت کمال سوق میده و ربت الربیبه مربوطه اون زن مربی رب مربوب خودشه مربی مربوبه خودشه یعنی یه کسی در تربیت یه زنیه ربیع بشه البته ربیبه اونجا فرزندی که با مادرش حالا این زن اون دختر بچه در این زن رب اون دختر بچه است بله خانواده پدر خانواده و رب الثانه از سقا فهو رابن و ربیب و ربن و ربان و رب و رب وذاک مربووبن و مربا کسی که ربه گاهی میگن راب گاهی میگن ربیبه گاهی میگن رب گاهی میگن ربان گاهی میگن رب ربابه رو رو نه اون کسی که داره سوق میده نوشتن را به فارسی خودم ر با ب مش و رب به اون کسی هم که در ذیل این ربه میگن مربوب بله و مربا این واژه دیگه از واژههای کلیدی قرآنه یعنی بخش اعظمی از قرآن رو این واژه تشکیل میده بحث اصلی مثل همین جا که خیلی نکته کلیدی اینجاست که ربو به معنای مصدری بگیریم یا معنای صفت مشبه اینجا اصل بحث خاصیت بحث مصد اینجا مشترک مصدریت و وصفیت رب گفتیم واژه وزن فعل وزن چیه آه این چیه ملسه مصدر خورش ملسه رب هم وزن فعله درسته بله رب ب بوده رب که مشبد شده شده رب این فعله گفتن مشترک در مصدریت و فیت مستری اگه باشه میشه مثل ضرب وصفی اگه باشه میشه مثل صعب سعد بر وزن فعله ولی صفت مشبه است حالا این رپ کدومشه مصدر یا وص ایشون فرمودند که مشترکه در هر دوتاشه هر دوتاش میاد هر دو تا معنا را با هم میده با همدیگه معنا میده حالا این جزو چیزهای عجیب غریبه دیگه هم مصدر هم صفت مشبه چون ما قرینه بر هیچ کدومش نداریم هر دو به یه اندازه است هم این میشه گرفت هم اون میشه گرفت پس جفتشو میگیریم ایشون میگه ها حالا اصل اینجا بر مصدر بودنه یعنی ما اصل بر مصدر میگیریم اگر هم بله اگرم بخواهیم صفت مشبه بگیریم باید بگیم که که این از مصدر بودن به صفت مشبهه نقل پیدا کرده این نقلی هم هستش که اون معنای صفت مشبهه توش اون معنای مصدر توشه اشرابه این نکته مهمه به این معنا میتونیم بگیم مشترکه یعنی الان صفت مشبه است ولی صفت مشبه که چی بوده آفرین مصدر بوده و الان معنای مصدری تو این صفت مشبهه یعنی اون مبالغه رو ما توش داریم در عین حال ثبوت صفت مشابه براتون توضیح میدیم اصل صفت مشبه ثبوتشه میخواد بگه آفرین این وصل بر این ذات ثابت است صفت مشابه اینو میخواد بگه حالا رپ کیه کسیه که اوج این جایگاهو داره یعنی دیگه اصلاً نهایت درجه اینه که داره سوق میده به سمت کمال درست و این وصف هم براش ثابته دائماً داره سوق میده به سمت کمال این ر مربی اون غلط ها تربیت از یه ریشه دیگه است از رببه یا ربیه هر دوش گفته تربیت لب اینجا رببه البته با همدیگه اشتقاق اشتقاق اکبر داره تو اون بحثی نیست ربنا یعنی چی یعنی ای مربی ما خیر غلطه ربنا یعنی چی یعنی ای کسی که ما را به سمت به سمت کمال به سمت بالاترین چیزهای این عالم سوق میدی و این سوق دادنت هم دائمی ربنا و رپ چقدر تو قرآن به کار رفته همون اول آیه اول بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین شناسنامه خدا که اینم کلید اصلیش همین همه سوره توی آیه اولشه این آیه بسم اللهشه اون بسم الله تو بایشه اون با هم تو نقطهشه اون نقطه هم بله امیرالمومنین علیه السلام حالا در هر این واژه رب کلیدیترین واژه است حالا من از تفسیر حاج آقا مصطفی خمینی هم آوردم بخونم که امروز فرصت نمیشه پنجشنبه انشالله در مورد رپ خیلی بحث قشنگی ایشون جان خواهش میکنم الحمدالله فیلم سلامت باشین انشالله سلامت باشین انشالله خدا حفظتون کنه سلامت باشین حالا در مورد رپ باز ما اینجا هنوز مطلب داریم چون کلمهای که فوق العاده کاربردی و تو همین سوره ما نمیدونم چند بار ما به کار بردیم تو این سوره ما فقط واژه رب داریم خیلی برای ما کاربردیه بله بله خاصیت این من بدونم که فعل برای مصدر به کار میره خیلی خوب هذا اول الکلام بفرمایید ربط چیه اینجا گیر میفته آدم اینجا کار سخت میشه اونیم که ما میخوایم اینه قواعد بلدم حفظم فرمون بکشم پدال گازو بکشم کلاچ بکشم ترمز بکشم بگم خب بریم بشین پشت یاد بدم روشن میشه تا ته میگیره میسوزه بلد نیستی که خلاص باشه یا مثلاً پاش باید روی کلاچ باشه باید چی باشه اینا دیگه فونیه که توی روش عملی دست آدم میاد اتفاقاً تو روش عملی که آدم دستش میاد قاعدشم تو ذهنش میمونه بله الان دیگه تا ابد وزن فعل تو ذهن شما مونده اگه من پای تخته میگفتم میرفتم لذت میبره معنا رو میفهمه چی میخواد بگه دعا میخونه انگار داره دستش میاد معصوم یه چیزایی داره پشت این کلمات به آدم میگه رپ اینجا یه معنایی داره چرا اینجا گفت اللهم چرا اینجا گفت ربنا چرا اینجا گفت ربی بیت چرا اینجا میگه ربه هادا شهر الحرام بلد الحرام هذا البلد الحرام آها میگه رب اون خونه رب این شهر رب پیغمبر میگه رپ الم کیف فعل ربک آها رب تو رب تو غیر از رب العالمینه درسته جفتش یکیه ولی دو تا حیثیته خیلی بالاتر از رب العالمینه اون خدایی که رب رسول الله این یه مرتبه است اون خدایی که رب العالمینه این یه مرحله است حالا این کاری که با اصحاب فیل شد کی کرد رب رسول الله کرد درسته رب رسول الله همون رب عالمینه ببین یه وقت میگم آقا شما هم دکترید هم مهندسید هم طلبید هم کاسب ولی وقتی که الان ابزار پزشکی دارید معاینه میکنید نمیگم آقای مهندس دارن معاینه میکنن آها میگن دکتر داره معاینه میکنه این واژه دکتر دلارامی میاره بر اون کسی که الان بچهشو سپرده به این آقا درست شد درسته که ایشون هم دکتره هم مهندسه ولی من اینجا به اون شان دکتر بودنش کار دارم خیلی نکته مهمیه تو قرآن این ظرایفی که به آدم کمک میکنه اینجا با کدوم شأن خدای متعال کار داره الم تر کیف فعل رب به اصحاب الفی شان من رب اون دیوارم هستم رب اون گوجه فرنگی هم هستم رب یزیدم هستم رب رسول الله هم هستم خب حالا کیو میگه رپ به رسول الله میگه درست یا از اون طرف فال یعبدو رب هذا البیت رپ این خونه آها این باز یه چیز دیگه شد این خونه رب اینا نکته مهمیه بعد توی این سوره الرحمن رب کی رب کم رب انسان و جن نه فقط انسان هم انسان هم جن هم انسان رو داره دائماً به جهت کمال سوق میده به کمال به جهت کمال سوق میده اونم با چی با آلا بهترین از این نعمت دیگه بهتر نمیشه فرشاد آدم مست میشه یا نمیشه با این آیا بعد اینجا میشه توبیخ میکنه فبه ای آلا ربکما تکذبان حالا تو در برابر این کار من منی که ربم و آلا دارم تو چیکار میکنی تکذیب میکنی این میشه کار انسان جن اینجا آدم حق میده خدا هر کاری بخواد بکنه درسته توضیحاتی که کلمه ارباب کلمه رب ربیون ربانی اینجور استعمالاتی که تو قرآن داریم انشالله من جلسه بعد یه صحبتی میکنم و اون کلام حاج آقا مصطفی خمینی رحمت الله علیه را انشالله روش
جلسات مرتبط

جلسه هفده : قیاسی یا سماعی؟ روشهای شناخت مصدر
ادبیات قرآن

جلسه هجده : نقش معنای مصدر در ترجمه
ادبیات قرآن

جلسه نوزده : تأثیر اوزان افعال بر بلاغت
ادبیات قرآن

جلسه بیست : ارتباط مصدر و مباحث تفسیری
ادبیات قرآن

جلسه بیست و یک : بررسی تفاوت اسم جنس و اسم جمع
ادبیات قرآن

جلسه بیست و سه : ربوبیت در لغت و فرهنگ قرآن
ادبیات قرآن

جلسه بیست و چهار : تفاوت اسم جامد و مشتق
ادبیات قرآن

جلسه بیست و پنج : معنای عمیق «کل یوم هو فی شأن»
ادبیات قرآن
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات ادبیات قرآن

جلسه یک : ادبیات قرآن و تاثیر آن بر فهم دین
ادبیات قرآن