رتبه بندی ایمان بر اساس ایمان به استناد قرآن؛ درجات سقوط ایمان
مومنان واقعی چه کسانی هستند؟
ضرورت شناخت امام زمان عج
ایمان به غیب یعنی ایمان به امام زمان عج به استناد قرآن
مودت اهل بیت علیهمالسلام پشتوانه محکم معنوی در دنیا و آخرت
روایت تشرف احمد ابن اسحاق قمی خدمت امام حسن عسگری علیه السلام
تکریم مقام رفیع حضرت عبدالعظیم حسنی (ره)
‼ توجه: متن زير توسط هوش مصنوعي تايپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد و آله الطیبین الطاهرین. لعنت الله علی القوم الظالمین من الآن الی قیام یوم الدین. بحر العادت من لسان یسقه. السلام علیکم یا اهل بیت النبوه! بکم فتح الله. سلام علیک یا بقیه الله، حجت الله.
اگر بخواهیم یک سرمایه، به عنوان سرمایهای مهم و پایدار و درآمدزا برای خودمان معرفی بکنیم، بهترین سرمایه، کاربردیترین سرمایه، درآمدزاترین سرمایهای که پیش روی ماست، ایمان است. سوره مبارکه "والعصر" حساب همه ما را برای ما روشن کرده، تکلیف همه را روشن کرده است. قسم میخورد و میفرماید که به این عصر قسم. حالا این عصر به چه معناست؟ به معنای فشاره، به معنای زمان. برقراری که باشد، به این عصر خدای متعال قسم میخورد، میفرماید که همه آدمها، جنس انسان در حال خسارت است. دارد ضرر میکند، دارد از دست میرود، دارد نابود میشود. با جهنم رفتن، بانک اصل پیش خدا، بهشت رفتن است. دیگر بین ماها به نحوی شده، روند طبیعی زندگی بشر از اول به این سمت رفته که انسان جهتش به سمت جهنم است. برای جهنمی نشدن باید تلاش کرد. خدا ما را نیافریده برای اینکه جهنمی شویم، ولی خب دیگر نقض غرض شد. در صورت حالا راه اینکه آدم خسارت نکند، سرمایهاش را از دست ندهد؛ چون خسارت را میگویند سرمایهای که خودش دارد کم میشود. انسان در ازای دادن سرمایه، در ازای دادن کالا چیزی میگیرد. ولی خب اینها با همدیگر سر به سر نیست. یکی جنسی خرید ۵۰۰ تومان، میفروشد ۲۰۰ تومان، این ضرر است. کسی جنسی خرید ۵۰۰ تومان، جنسش هی دارد تو سرش میخورد، خود جنس دارد ارزشش کم میشود، این را میگویند خسارت. میوهای که دارد خراب میشود، سبزی دارد خراب میشود، یخی دارد آب میشود، هی دارد تو سر انسان کالا ما به ازای نداشته باشد، خسارت محض است. انسان در خسارت است: "إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا".
اولین شرطش ایمان است. اولین سرمایه درآمدزایی که باعث میشود بقیه سرمایهها از دست نرود، همان ایمان است. بعدش عمل صالح. ایمان از عمل صالح هم مهمتر است، چون بدون ایمان، عمل صالح اصلاً معنا ندارد. اگر هم باشد، اثری ندارد. بعدش چی؟ تواصی به حق. بعدش چی؟ تواصی به… وصیت کردن مداوم. تواصی به معنای دو طرفه نیست، به معنای مداوم. مداوماً انسان توصیه کند به حق، توصیه کند به… تواصی به حق، تواصی به صبر. این چهار تا شاهکلید این است که انسان خسارت نکند. سرمایه اصلی انسان همین چهار چیز است.
خدا رحمت کند مرحوم آیتالله العظمی بهجت میفرمود که خیلیها هستند موقع جان دادن حاضرند هر آنچه که از دنیا جمع کردهاند بدهند در ازایش یک مو ایمان بگیرند، یک… ولی نمیدهند. آدم تازه اول مرگش، موقع جان دادن، به محض اینکه ملائکه حاضر میشوند که واسه همین به حال میگویند "حال احتضار"، لحظهای که ملائکه حاضر میشوند و این طرف میفهمد دیگر کارش تمام است، آنجا تازه قیمت ایمان را میفهمد. لحظهای که قیمت ایمان فهمیده میشود، آنجاست. باید خیلی درجات ایمانش بالا برود و رشد معنوی پیدا کند که در همین دنیا بفهمد قیمت ایمان را که حاضر نشود با تمام دنیا یک سر سوزن ایمانش را عوض بکند. به خاطر ۱۰ دقیقه فوتبال دیدن، یک ساعت فوتبال بازی کردن، قید نمازمان را هم میزنیم. عروسی، به خاطر یک خوشایند دیگری، بیحجاب میشویم. به خاطر اینکه دیگری از ما تعریف بکند، انجام میدهیم. قیمت ایمان را نمیدانیم. ایمان میفروشیم. رایگانترین چیز و ارزانترین چیز نزد ما ایمان است. ایمان بخواهی، حاضرم بدهم. محبت به من، لبخند به من بدهید، یک خورده توجه به من بدهید. اینها این است که آدم قدر ایمان را نمیداند.
مردی آمد خدمت امام صادق علیه السلام. امام فرمودند: تو که خیلی ثروتمند نیستی، پس خیلی فقیر هم نیستی. مرد گفت: ثروتم کجاست؟ نکند چیزی داشتم، ارثی به ما رسیده، خبر نداری؟ حضرت فرمودند که تو یک چیزی داری که حاضری حاضر نیستی کل دنیا را با آن عوض کنی؛ "ایمانت". حاضری کل دنیا را بگیری، دست از ایمانت برداری، دست از ما اهل بیت برداری؟ گفت: نه، آقا. حضرت فرمودند تو یک قیمتی داری که به کل دنیا میارزد. چرا فقیر هستی؟ اگر کسی قیمت ایمان را بداند، مشکلات برایش صادر میشود، لذت میبرد از زندگی. اصلاً آدم از زندگی لذت نمیبرد فقط و فقط به خاطر اینکه قیمت ایمان را نمیداند، قدر ایمان را نمیداند. درباره ایمان باید جلسات متعددی صحبت کرد. خیلی بحث هست. آیات قرآن که دیگر سنگ تمام گذاشته است. ما در این چند شب یک فاز ایمان را کار داریم، یک بخشش را کار داریم که الان برای ما از همهاش حیاتیتر است. خیلی هم به همین بندیم. اکثر سقوط ما هم همینجاست. ایمان به اهل بیت قوی هستیم، ایمان به اهل بیت خوب است در حالی که اکثر ما هم اینجا سقوط میکنیم در ایمان نسبت به خدا، کمتر سقوط میکنیم تا ایمان نسبت به اهل بیت. معمولاً آدمها در ایمان نسبت به اهل بیت سقوط میکنند. اول اهل بیت، دوم معاد، سوم خدا. درجات سقوط کردنی البته اهمیتش برعکس است، دقیقاً. اول خدا، دوم معاد، سوم اهل بیت.
ایمان درجهبندی دارد که قرآن به ما مراحل سقوطش را میگوید: اول اهل بیت، بعد قیامت، معاد، بعد خدا. اکثر ماها، حتی بیدینهایمان نسبت به خدا دیگر چون زورشان به خدا نمیرسد، قبولش دارند. دیگر نمیشود که خلاصه درگیری بشود، دست به یقه شد. نسبت به معاد باور بیشتر است. میبینیم طرف اهل بیت را قبول ندارد ولی معاد را قبول دارد، یک نون و نوای آخرتی برسد. میرود هفت تا شیعه میکشد. پس ایمان به معاد، ایمان توهمیها، ایمان خیالی. کجا بیشترین ریزش هست؟ ایمان به اهل بیت که اتفاقاً دروازه بقیه ایمانها هم همین است. آن کانالی که آدم اگر از این کانال وارد بشود، سایر ایمانهایش مطمئن است، درست است، ردیف است. آن دروازه چیست؟ اهل بیت. در زیارت جامعه کبیره همان اولی که شروع میکنیم: "السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و موضع الرساله". یک خورده جلوتر میآید میفرماید: "وَ أَبوَا الإِيمَانِ وَ أَمَنَاءُ الرَّحْمَنِ". شما اهل بیت، دروازههای ایمانید. از این کانال آدم اگر بیاید، ایمانش مطمئن، و محک است. بلکه اصلاً مؤمن حقیقی در این عالم فقط اهل بیتاند. نه تنها دروازه ایمان، مؤمن واقعی فقط اینهایند. به خاطر شباهتشان با اهل الله است. یک جنس اصل داریم، بقیه به خاطر شباهتش به آن. درست است؟ کتاب کتاب اصلی چیست؟ همین است که دستمان میگیریم، گوشی شماست، صفحه را باز میکنی، به آن میگویند کتاب. آنی که در کامپیوتر است، آنی که در اینترنت است، به آنها میگویند کتاب؟ به خاطر چیست؟ به خاطر شباهتش با آن کتاب واقعی است. به این کتاب واقعی میگوییم کتاب حقیقی، به آن کتاب میگوییم کتاب مجازی. درست است؟ گروه مجازی، رسانههای مجازی، اسم مجازی میگذاریم. چرا مجازی میگوییم؟ چون یک شباهتی با واقعیش دارد، خودش واقعی نیست. به خاطر آن شباهت با واقعیش است که به این میگوییم مؤمن، به بقیه میگویند به خاطر اینکه یک شباهتی با اهل بیت پیدا کردهاند، بقیه مؤمن مجازیاند. در این عالم ۱۴ تا مؤمن بیشتر نیست. بقیه دیگر به خاطر شباهتشان با این ۱۴ تاست که بهشان مؤمن گفته میشود. درست شد؟ لذا روایت فرمود: هر وقت در قرآن "یا ایها الذین آمنوا" میگوید، اول از و در رأسش امیرالمؤمنین علیه السلام، به بقیه هم دیگر طفیلی ماها طفیلی. ما به بقیه هم خطاب میکند "یا ایها الذین آمنوا". اصل "یا ایها الذین آمنوا" خطابش با اهل بیت است، چون مؤمنان واقعی اینهایند. "المؤمن مرآت المؤمن". مؤمن، آینه مؤمن است. جورههای مختلفی این روایت را بررسی کردهاند. یکی از وجوه خیلی قشنگش این است: امام مرآت خداست. "المؤمن" به معنای امام، مرآت "المؤمن" مؤمن دوم به معنای خدا. یکی از اسامی خدا هم مؤمن است دیگر. آخر سوره حشر: "المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر". درست شد؟ المؤمن یکی از اسماء الهی است. مؤمن پس در واقع اصلاً اصل اصل مؤمن در این عالم خداست، بعدش اهل بیتاند، بعدش دیگر هرکی شباهت به اهل بیت دارد، به هر میزان که شباهت به اهل بیت.
تا حالا چی گفتیم؟ قاطی نکنیم، بحث از دستمان در نرود. گفتیم سرمایه اصلی که آدم از این دنیا با خودش میبرد چیست؟ ایمان. ایمان جنس اصلیش دست کیست؟ با اینش. یک روایتی از امام صادق علیه السلام هست. این روایت روایت طولانی و خیلی زیباییست. مختصراً به من امشب عرض میکنم. خیلی هم قصد نداریم وقت عزیزان را بگیریم، زود سر و ته بحث را جمع میکنیم. بخشی از این روایت را من میخوانم خدمتتان. امام صادق فرمودند که خدای متعال بعد از پیغمبر اکرم دو تا چیز به یادگار گذاشت برای امت پیغمبر که این دو تا در تأیید همدیگرند. این دو تا چیست؟ قرآن و عترت. قرآن عترت را تأیید میکند، عترت قرآن را تأیید میکند. این دو تا حوای همدیگر را دارند. حضرت این را فرمودند. بعد جلوترش فرمودند: اگر کسی از امت پیغمبر، امام زمان خودش را بشناسد. امام زمان خودش را بشناسد. حالا ما میگوییم امام زمان، همه یاد حجت بن الحسن ارواحنا فداه میافتیم، ولی امام زمان در هر دورهای امامی میشود امام زمان. دیگر امیرالمؤمنین امام زمان آن دوره است. امام حسن، امام زمان زمانش است تا آخر دیگر با امام زمان یکی است. حجت بن الحسن امام زمان فقط مخصوص ایشان که نیست. هر کسی امام زمان خودش را بشناسد، آن امامی که حق امامت دارد. خاصیتش چیست؟ چقدر این روایت زیباست: "فَمَنْ عَرَفَهُ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ وَجَدَ حَقَّهُ وَجَدَ حَلَاوَةَ الْإِيمَانِ". هر کسی امام زمان خودش را بشناسد، آن امامی که حق اطاعت دارد، در گردن ما بشناسد، طعم شیرینی ایمان را میچشد. شیرینی زندگی به چیست؟ به ایمان. شیرینی ایمان به چیست؟ به امام زمان. به شناخت امام زمان. کسی میخواهد از زندگی لذت ببرد، شرطش این است که ایمان داشته باشد. کسی میخواهد از خود ایمان لذت ببرد، شرطش چیست؟ معرفت به امام زمانش. کاملاً از روایت برمیآید.
معرفت به امام زمان، ارادت به امام زمان. اینی که امتحانات مختلف پیش میآید، آدمهای فراوان در دورههای فراوان چپ میکنند، از امامت اهل بیت برمیگردند. شبهای آینده انشاءالله خواهیم گفت. مانند سفیر امام زمان. سفیر امام زمان بود، چپ کرد. حضرت لعنش کردند. شلمقانی و نفرین امام زمان از دنیا رفت. مانند حضرت رسول در شیعیان خاصشان هم لعن. کسی بود که اموال را میگرفت، به حضرت میرساند. مخصوصاً درباره امام زمان، درباره تمام ائمه گفته شده که امتحانهای سختی هست. امام زمان بیشترین خطرات را دارد. امام زمان، ۱۰ هزار سال طول بکشد، نگه میداری چند نفر ثابتقدم وایمیستند؟ خیلی عجیب است! این حساب را روی بقیه ائمه نداشت. خدای متعال هیچ کدام از ائمه ما را مخصوص این نیاورده بود که ببیند چند نفر در ایمانشان پس میدادند. بسیار جهنمیها روشن میشدند. امام معصوم به شهادت میرسید، از دنیا میرفت، امام بعدی میآمد. این حجت آخرش را خدا گذاشته فقط برای اینکه ببیند چند نفر مرد در عالم گیر میآید. خدایا ۱۴۰۰ ساله گیر نیامده تا ۱۴ هزار سال دیگر هم طول بکشد، نگهش میدارم. مرد ثابتقدم این است که بحث امام زمان باید از این زاویه بهش بنگریم. بحثهای سمبولیک قشنگ است، لذتبخشی که بنشینیم دور هم به وجد بیاییم و چند قطره اشک بریزیم و احساساتمان تحریک بشود، خوب است. این جنبش، اصل کار است. ایمان به امام زمان. اولین صفحه قرآن درباره ایمان به امام زمان حرف زده، میدانستید؟ سوره بقره را شروع کنیم: "بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. الم. ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ". این کتاب به خدا فرستاده شده، هیچ شکی در آن نیست. هدایتگر متقین است. متقین کیانند؟ آدمهای با تقوا. آنهایی که ایمان به غیب دارند. غیب چیست؟ امام صادق فرمود: "وَ أُمُّ الْغَيْبِ فَهُوَ الْحُجَّةُ الْغَائِبُ". حجت غائبه... امام زمان. صفحه اول قرآن، قرآن که شروع میکنی میگوید همین کتاب اگر میخواهی بهت هدایت برساند، باید با تقوا شوی. خدایا چه کار کنم با تقوا؟ ایمان به امام زمان داری؟ از کتاب، از این کتاب لذت ببر. ایمان به امام زمان داری، ایمان به غیب داری. ایمان به غیب داری، تقوا داری. تقوا داری، قرآن بهت هدایت میدهد. وگرنه برو.
انگار خطراتی در کمین است. آدم یک خورده احساس خطر میکند. همه این حرفها برای این است که ما تمرکزمان را بگذاریم روی ایمان به امام زمان. سفیر امام زمان کاری کرد که با لعن امام زمان از دنیا رفت. ما خیلی میترسیم. باید بترسیم. دسته اصلی چه کار؟ اکنون عرض میکنیم که چه کار باید کرد. حالا یک سری روایاتی من شبهای آینده میخوانم، آن که دیگر هیچی. حضرت میفرمایند که اصلاً هرکی خادم اهل بیت، خادما و قوامنا، "شِرَارُ خَلْقِ اللَّهِ". خادمهای ما بدترین مخلوقات خدایند. شیخ طوسی روایت را توضیح داده. شیخ صدوق هم آورده. از خود امام زمان پرسیدند: آقا این حدیث امتحان؟ پایان کار ما زیاد است. اکثراً کم میآورند. رکاب امام زمان این جوری است. خیلی کار سخت است. خیلی سخت است. سختترین چیز. خود ایمان، ایمان آوردن چقدر سخت است؟ قرآن میگوید بعضیها میخواهند ایمان بیاورند، جانشان به لب میآید. سختترین جای ایمان، ایمان به امام زمان است. سختترین بخش ایمان، ایمان به امام رضا، امامی که غایب است. خود امام را وقتی هست، قبول نمیکنند. معجزه دارد، میآورد. امیرالمؤمنین راه های آسمان را بهتر از راه های زمین بلدم. هرچی سؤال دارید، بیایید بپرسید. امامی که الان ۱۴۰۰ ساله کسی ازش خبر ندارد کجاست، چه کار میکند، ۱۲۰۰ سال تقریباً. حالا شما به این ایمان بیاری، بعد فتنههایی که هی پشت سر هم دارد میآید و سختتر میشود، باز پایش بمانی. سیاهی روی سفیدی نوشته روی کاغذ. پیغمبر اکرم نشسته بود. چقدر دلم برای یارانم تنگ شده. گفتند: آقا ما که یاران شما هستیم، کنارتان نشستهایم؟ برای که تنگ شده؟ حضرت فرمودند: یاران آخرالزمان میآید، ایمان میآورند به سفیدی به سیاهی روی سفیدی، به نوشته روی کاغذ. دلم برای آنها تنگ شده. پیغمبر این اصحابی که خیلیهاشان بدری و خیبری و احادی و اینها برش نشستند، درس ایمان از آنها بگیرید. شما که مستقیم حرف پیغمبر را میشنوید، هنر ندارید. عمل کردن فتنهها خیلی بارش سبکتر است نسبت به آخرالزمان. دشمنان خیلی تعدادشان کمتر است نسبت به آخرالزمان. ابزار فشار دشمن خیلی کمتر است نسبت به آخرالزمان. هنر نکرد ایمان بیاری بعد پیغمبر. فقط سه چهار نفر مؤمن ماندند، همه مرتد شدند. حالا ما میخواهیم به این امام غائبی که بهش دسترسی نداریم، علی الظاهر کشورهای بعد عرض میکنم. دسترسی داریم، خوب هم دسترسی به این امام غایب در این فتنهها با این فشارها با این وضعیت میخواهیم ایمان بیاوریم، پای رکابش بمانیم. اینجاست که کار، آنی که دست ما را میگیرد، خب؟
بخشی از جواب این خواهرمان که این سؤال را پرسیدند، امیرالمؤمنین این را جواب دادهاند. روایتی از امیرالمؤمنین در کتاب "اسرار آل محمد" سلیم بن قیس. کتابی دارد. این کتاب زبان امیرالمؤمنین نوشته شده. امام صادق فرمودند: کسی این کتاب را در خانهاش نداشته باشد، از شیعیان ما نیست. بنده جزء اولین کتابهایی که در کتابخانه منزلم خریدم، گذاشتم همین کتاب است. به این اسم چاپ شده، اصل کتاب، کتاب سلیم بن قیس خودش از امیرالمؤمنین شنیده. در این کتاب آورده. یک روایتی نقل میکند در این کتاب از امیرالمؤمنین. حضرت میفرمایند که ده تا ویژگی من دارم که اگر کل دنیا، کل هر آنچه که خورشید بر آن طلوع و غروب میکند به من بدهند، من حاضر نیستم عوض بکنم. برادر پیغمبرم، خلیلم، وصیم، وزیرم، خلیفهام. تک تک اینها را میگویم. حضرت میفرمایند که این را که گفتند، رو کردند به اصحاب. "ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ". ده تا ویژگی خودش را گفت، برگشت رو کرد به اصحابش. "فَقَالَ يَا مَعْشَرَ الْأَصْحَابِ". اصحاب امیرالمؤمنین خیلی باد نکنید ما یار یک همچین علی هستیم. این ویژگیها را دارد: "وَاللَّهِ مَا تَقَدَّمْتُ عَلَى أَمْرٍ إِلَّا مَا عُهِدَ إِلَيَّ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ". هر کاری کردم به امر پیغمبر بوده. من علی با این همه ویژگی، مطیع محض پیغمبرم. هر کاری کردم تعهد داده بودم به پیغمبر این کار را بکنم. "أَهْلُ الْبَيْتِ فِي قَلْبِهِ". خوش به حال کسی که محبت ما اهل بیت در دلش رسوخ کرده. "لِيَكُونَ الْإِيمَانُ أَثْبَتَ فِي قَلْبِهِ مِنَ جَبَلِ أُحُدٍ فِي مَكَانِهِ". اگر کسی محبت اهل بیت در دلش رسوخ کرده باشد، امیرالمؤمنین میفرماید: ایمان در دلش از کوه احد ثابتتر است. رمز اینکه ایمان در دل آدم ثابت بماند چیست؟ محبت قوی اهل بیت. خنثیکننده محبت چیست؟ شهوت. فرصتش نیست درباره رابطه محبت و محبت بیشتر صحبت کنیم. از بین برده از اولش این بوده تا آخر. به میزانی که آدم به شهوت رو میآورد، محبت اهل بیت در دلش کم میشود. کم. بعد محبت کم بشود، آدم به میزانی که محبتش کم میشود، شل میشود در ایمانش. گفتم در ایمان اهل بیت. اگر میخواهی ایمانت به خدا باقی بماند، به ملائکه، به رسل، به کتب، به انبیا، قیامت، به هرچی، دروازهاش اهل بیتاند. دروازه ایمان به اهل بیت باز چیست؟ امشب خیلی کلیدی صحبت کردیم. همیشه به دوستان گفتیم ما شب اول همیشه. شبهای بعد دیگر تفریحی میآییم، خلوتتر هم از خصوصیت شلوغ میشود، دیگر همگانی میشود. دروازه ایمان به اهل بیت چیست؟ محبت اهل بیت. هر چقدر این محبت قویتر باشد، ایمان سالمتر. کوه احد ثابت. کوه احد الان بهت بگویند: آقا شنیدی یکی از بچههای محل رفته کوه احد را کنده از جا؟ میخندی. خندهدار است. باید بگویم یکی از بچههای هیئتی محل که مؤمن بوده، چپ کرده در اعتقادات خودش؟ همینقدر باید خندهدار باشد. اگر نیست، مشکل از کجاست؟ ایمان پشتوانه محکمی نداشته است. تعبیر حضرت خیلی اینجا عجیب است. گفتم روایت مال کجاست دیگر؟ یک وقت شیطان دل دل نزند برای ما که آقا روایت خیلی جدی نگیر. مال خودش از امیرالمؤمنین شنیده. مهر امضای امام صادق در پایه کتابش است. "وَ مَنْ لَمْ تَسْرِ مَوَدَّتُنَا فِي قَلْبِهِ انْحَلَّ إِيمَانُهُ فِي قَلْبِهِ". هرکی محبت ما اهل بیت در دلش ثابت نشده باشد، همان جوری که نمک در آب حل میشود، ایمان در دلش حل میشود. ایمان در دل آدم حل میشود. میبینی آدم خوبیست، کم کم کم دارد چه رنگی میشود؟ سفید کم کم کم ته نشین. چی میگوید؟ آب آب. روشن. سکن. نمکی جماعتش، نماز شبش، هیئتش، روضهاش. بینماز، بیحجاب، بیدین، پای ماهواره چی؟ بعد یک آدم نگاه میکند: بابا تو آدم امام حسینی بودی، دو ماه قبل محرم پا میشدی خیمه علم میکردی. چی شد؟ صفر نبود. روور پلاک نبود. به همین جوری سر دل گذاشته بود بغل دریل میخواهد سوراخ کند این دل را. ببر ایمان را ته دل جا کن. سوراخ کند. یک امتحانی، بلایی، ابتلایی، مشکلی، یک فشاری میخواهد بیاورد که این دل را سوراخ کند. ایمان را فرو کند در این دل. بادی میآید، و میوفتد.
احمد بن اسحاق اشعری، چی بگویم؟ احمد بن اسحاق اشعری. یکی از یاران ناب اهل بیت. یاران تاپ اهل بیت. مسجد امام حسن عسکری که در قم بنا شده به دستور امام عسکری، به ایشان، ایشان بنا کرده. وکیل امام در قم بوده. سر پل ذهاب از دنیا رفته که رزمندههای دوران دفاع مقدس به این حرم خیلی متوسل شدهاند. از ایشان حاجت میگرفتند. ایشان کمک میکرد. احمد بن اسحاق قمی یا اشعری خدمت امام عسکری علیه السلام رسید و سؤال کرد که آقا بعد از شما امام ما کیست؟ حضرت بدون اینکه من چیزی بگویم، تا نشستم خدمت حضرت فرمودند که: از روزی که خدای متعال زمین را آفریده، هیچ وقت از حجتش خالی نبوده. از زمان آدم تا قیامت. جوابم را داد. حجتی خدا دارد که بلا را باهاش از اهل زمین دور میکند. باران را باهاش نازل میکند. برکات زمین را خارج میکند به وسیله آن حجتش. بعد از شما؟ "فَمَنِ الْإِمَامُ؟" امام کیست؟ "وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدَكَ؟" و خلیفه بعد شما کیست؟ حضرت سریع از جا بلند شدند، رفتند داخل خانه. برگشتم دیدم یک بچهای را روی دوششان. چهرهاش مثل ماه شب ۱۴. "مِنْ اَبْنَاءِ ثَلَاثَ سَنِینَ". بچه سه ساله. صورت قرص ماه را روی شانه گذاشته بود. امام عسکری آمدند. حضرت فرمودند: احمد بن اسحاق! اگر جایگاه تو نزد ما نبود و نزد خدای متعال نبود، این بچه را بهت نشان نمیدادم. این بچه همنام پیغمبر است، کنیهاش هم کنیه پیغمبر. خدای متعال زمین را با او پر از حس و خوبی و عدل میکند بعد از اینکه پر از عدل، پر از جرم و ظلم شد. "یَا أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِي هَذِهِ الْاُمَّةِ مَثَلُ الْخِضْرِ وَ مَثَلُ ذِي الْقَرْنَيْنِ". فرمودند: احمد بن اسحاق! مثل این بچه صحبت میکنیم اگر فرصت بشود. مثل این بچه من مثل حضرت خضر است، مثل ذوالقرنین است. شباهت خیلی زیادی با خضر دارد. شباهت خیلی زیادی با ذوالقرنین دارد. این جایش. این جایش اینجا: "وَاللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَاكِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ دَعَا لَهُ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ". به خدا قسم، امام عسکری دارد قسم میخورد. به خدا قسم، احمد بن اسحاق! این پسر من غیبتی میکند که در این غیبت هیچ کس نجات نمییابد مگر کسی که ثابتقدم بماند بر امامت او و خدا توفیق بهش بدهد که برای فرج این پسر من دعا کند. اینها فقط نجات پیدا میکنند. در دوره غیبت این پسر همه جهنمی میشوند. همه از بین میروند. همه نابود میشوند. احمد بن اسحاق میگوید که آقا جان من دلم قرص شد. خود بچه به زبان آمد. امام زمان ارواحنا فدا به لسان عربی فصیح: "أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ". خدای متعال هستم.
احمد بن اسحاق میگوید من خیلی خوشحال و سرحال رفتم. فرداش دوباره برگشتم خدمت امام عسکری. سلام گفتم. آقا جان! من خیلی خوشحال شدم. شما یک چیزی در کلامتان فرمودید، فرمودید: مثل پسر من مثل خضر و ذوالقرنین است. این چیست؟ مثل خضر ذوالقرنین چیست؟ حضرت فرمودند که: "طُولُ الْغَيْبَةِ رَسُولُ اللَّهِ". غیبتش طول میکشد. "فَقَالَ: إِي وَ رَبِّي لَا حَتَّى يَرْجِعَ الْأَمْرُ أَكْثَرُ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ". آنقدر غیبتش طول میکشد که اکثر کسانی که قائل به امامت او هستند، دست از امامت او برمیدارند. "وَ لَا يَبْقَى إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلَايَتِنَا". فقط کسانی باقی میمانند که خدا از آنها عهد گرفته باشد برای ولایت ما. و در یک ایمان. غیبت این پسر من طولانی است. هیچ کس نجات پیدا نمیکند مگر کسی که ایمان در دلش ثابت باشد. ایمان در دلش قرص باشد. سفت با دلش عجین شده باشد. این آدم نجات پیدا میکند. این آدم امید داشته باشد که یار مهدی من باشد. شیعه مهدی من باشد. یار که خیلی بالاست. ایمان در دلش رسوخ کرده باشد. احمد بن اسحاق! این امری از امر خداست، سری از اسرار الهی، غیبی از غیب الله است. بگیر و کتمانش کن. دیگر به کسی هم چیزی نگو.
امروز سالگرد کدام بزرگوار است؟ حضرت عبدالعظیم علیه السلام. به شهادت حضرت حمزه است. یا در مورد حضرت حمزه انشاءالله فردا شب صحبت. حضرت عبدالعظیم علیه السلام. از امشب با تمام حضرت عبدالعظیم علیه السلام عرض دین کرد خدمت امام هادی علیه السلام. ماجرای قشنگی دارد. اشارهای بکنم، نمک امشبمان باشد، بعدش کمک بخواهیم از حضرت عبدالعظیم، توسل برای این ثبات قدم در دینداری، در ایمان. حضرت عبدالعظیم آمد خدمت امام هادی علیه السلام. میگوید تا حضرت چشمشان به من افتاد. ببینید این است آدم. باید لذت ببرد. چشمشان به من افتاد. فرمودند: "مَرْحَبًا بِكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِيُّ حَقٍّ". خوش آمدی ابوالقاسم. کنیه عبدالعظیم ابوالقاسم بود. خوش آمدی ابوالقاسم. تو حقیقتاً ولی مایی. "مَرْحَبًا يَا فُلَانِيُّ أَنْتَ وَلِيُّ حَقٍّ." خوش آمدی فلانی. همین که رفتیم در حرم امام رضا، حضرت بگویند: "مَرْحَبًا يَا فُلَانِيُّ أَنْتَ وَلِيُّ اللَّهِ حَقِّ". خوش آمدی. تو حقیقتاً ولی ما هستی. در ولایت ما ذوب شدی. در ایمان نسبت به ما سفت شدی. قرار دل اهل بیت باشیم که مایه خرسندی اهل بیت باشیم.
گفتم: بابا جان! آمدم دینم را بر شما عرضه کنم. اگر مرضی شماست، از آن رضایت دارین، بر این دین ثابت میمانم. قرص پایش تا روزی که خدای متعال را ملا قات کنم. گفتم: آقا! من قائل به اینم که خدا یکی است. "لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ". از حد ابطال و حد تشبیه خارج است. اینها توضیح دارد. خدای متعال جسم و صورت نیست، عرض نیست، جوهر نیست، بلکه به اجسام جسمیت داده، به صورت داده. خالق اعراض و جواهر است. ورق به هر چیزی. مالک هر چیزی است. هر چیزی را به وجود آورده. هر چیزی را حادث کرده. و محمد صلی الله علیه و آله و سلم "عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ". خداست. خاتم پیغمبر است. بعد او پیغمبری نیست تا قیامت. و من قائلم به اینکه امام و خلیفه و ولی امر بعد از پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین، سپس حسن، سپس حسین، سپس علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، و شما. بعد از منم حسن، امام عسکری. "فَكَيْفَ لِلنَّاسِ لِلْخَلَفِ مِنْ بَعْدِكَ؟" مردم با خلف بعد از حسن چه میکنند؟ با امام زمان چه خواهند کرد؟ حضرت عبدالعظیم حسنی میگوید مردم چه خواهند کرد با حجت بن الحسن؟ حضرت فرمودند که: "لَا يُرَى شَخْصٌ وَ لَا يَحِلُّ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ". مردم او را نمیبینند. اسمش هم حرام است که بر زبان بیاورند. اسم حقیقی امام زمان را حتی ما نمیدانیم. اول حرام بوده کسی بر زبان بیاورد. خروج بکند و زمین را پر از عدل و داد بکند. گفتم من اقرار میکنم و قائلم به اینکه ولی آنها ولی خدا است. دشمنشان دشمن خدا است. طاعتشان طاعت خدا است. بغضشان بغض خدا است. معصیت فریاد. و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و میزان و قیامت و اینها همه بر حق است. در آن شکی نیست. و من قائلم به اینکه فرایضی که واجب است بعد از ولایت، نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر. خب.
حالا به نظر شما امام هادی چه گفتند؟ "يَا أَبَا الْقَاسِمِ! هَذَا وَاللَّهِ دِينُ اللَّهِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ فَاسْبِتْكَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ". بر این دین ثابت بمان. خدا بهت کمک کند بتوانی ثابتقدم بمانی هم در دنیا هم در آخرت. خدایا دیگر در آخرتش چیست؟ روایت میفرماید وقتی مؤمن از دنیا میرود، باز هم در برزخ شیاطین میآیند با ایمانش ور میروند. خیلیها در برزخ کافر میشوند. تا قیامت ادامه دارد. برنمیگردد. در برزخ...
آن استاد به شاگردش گفت: پسر جان! از شیطان بترس. در دنیا بترس. در قبر هم بترس. در بهشت هم ازش بترس. شیطان را از در بهشت بیرونش کردند. از در بهشت. آن عالم داشت از دنیا میرفت. لحظه آخر شیطان آمد بهش گفت. لحظه آخر موقع جان دادن. شیطان آمده بهش دارد میگوید: خوش به حالت. عاقبت بخیر. این عالم فلاح از اهل بیت جدا است. حضرت عبدالعظیم حسنی، حضرت میفرمایند که: اعتقادات همه بر حق است، ولی اگر توانستی ثابتقدم بمانی مردی. تا آخر نگهش دار این اعتقادات خوبی که داری. نگهش دار. نگهش دار. اگر کسی توانست اعتقادات خوبش را نگه دارد، با خودش در قبر ببرد. خاصیتش چیست؟ قبرش متصل میشود به قبور معصومین. سر قبر این آدم شما میروی، سر قبر این آقا امام حسین حاجتت را میدهد. امام زمان جوابت را میدهد. موسی بن جعفر فرمود: هرکس نمیتواند بیاید زیارت ما اهل بیت، "زِيَارَةُ صَالِحٍ مِنْ اِخْوَانِک". زیارت برادران صالح ما، مؤمنان. مؤمنانی که با ایمان از دنیا رفتهاند. سر قبر هر مؤمنی که با ایمان از دنیا رفته، اگر بری، ثواب زیارت اهل بیت را به شما میدهند. خاصیتش این است. چنین ولایت را حفظ کرده تا آخر. پیوند دارد با اهل بیت. آن طرف چه جور؟ بلا تشبیه. این شبکههای شتاب بانک مرکزی است. بستی. یکی بانک درجهاش بالاتر است. یکی خودپردازش شیکتر است، خوشگلتر است، زودتر کار راه میاندازد. یکی بیشتر طول میکشد. گوشیهای موبایل ما، همه به مخابرات وصل است. یکی تلفنش بهتر است، قویتر است، آنتندهیش بیشتر است، بهتر است. اتصال. وقتی قطع میشود دیگر این گوشی با حلبی فرق نمیکند. با گوشکوب فرق نمیکند. همه ارزش این گوشی و آن اتصالش به مرکز. ارزش ما به اتصال با اهل بیت. اتصال قطع میشود، دیگر مفت نمیارزد. یک تکه قبر اشغال کردیم. یک تکه زمین.
آمد خدمت امام هادی علیه السلام. خیلی روایت عجیب است. خیلی باید روش فکر کرد. این همه راه از ری آمدم. با آن دوره، آن امکانات، با آن وضعیت. آمدم رفتم امام حسین را زیارت کنم. کربلا شوخی نیست. تقریباً دوره متوکل. دوره متوکل ۱۷ بار کربلا را تخریب کردند. وای میایستادند مأمورها. ۵۰ قدم ۵۰ قدم رصد میکردند. کسی به کربلا نزدیک میشد، میکشتند. با این وضعیت رفته امام حسین را زیارت کرده. آمده خدمت امام هادی. حضرت میفرمایند که: عبدالعظیم! اگر عبدالعظیم را زیارت کرده بودی، انگار آمدی کربلا. شوخی نیست. اتصال است. وقتی میروی سر قبرش، احساس سلامی که داری میدهی، از زبان امام حسین جواب برمیگردد. هر آنچه از امام حسین میخواهی، اینجا بخواه. زیارت حضرت عبدالعظیم، لطف ام ایمان. لطف امین. به خدا اقتضا دارد. هر آنچه در کربلا به آن زائرای پیاده میدهند، اینجا اتصال دارد. یکی یعنی حرمها اینها. همه یکان به یک جا. بندر امام رضا خطاب کن. به امام عسکری سلام بده. به حضرت زهرا سلام بده. به امام حسین سلام بده. خودمان وصل بشویم. بستری بشود وجودمان برای جاری شدن ولایت. وقتی کسی ما را نگاه میکند، ثواب نگاه کردن به امام زمان را بهش بدهم؟ مگر در مورد عالم نمیگویند: نگاه به عالم ثواب نگاه به کعبه دارد. نگاه به کعبه نگاه به امام زمان دارد. نگاه به این عالم میکنی، ثواب نگاه امام زمان بهت میدهند. چون اتصال دارد. ولایت. البته درجه کمتر، پایینتر. بند بودن، متصل بودن، ثابت بودن. باید حضرت عبدالعظیم را بخواهیم. کسی که با این ثبات قدم از دنیا رفت. متوسل از ایشان بخواهیم، کمک کند. دست بگیرد. یاری کند. در این فتنهها، در این لغزشها، در این چالهها دست ما را بگیرد. نگذارد زمین بخوریم. از جا در نرویم. سلامی بدهیم به امام حسین. عرض ارادتی داشته باشیم به حضرت عبدالعظیم در این شبها. نظر بکنند. بتونیم درباره امام زمان صحبت بکنیم. جدی بگیریم صحبت کردن درباره امام زمان. خود نشستن در مجلسی که درباره امام زمان صحبت میشود. خیلی گرههای ما را باز میکند. با نیت بیاییم در این جلسه. با حاجت بیا.
با حاجت بزرگ. با توجه به اخلاص امام زمان، عنایت، نظر، کمک بگیریم از حضرت عبدالعظیم. از این مرد بزرگ، یار اهل بیت که ولی حقیقی اهل بیت بود. ما را هم دستمان را بگیرد، بیاورد به آن جایگاه خودش. ولی اهل بیت مایه دلخوشی. "السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک. علیک منی سلام الله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النهار ولا جعل الله آخر العهد منی لزیارتکم. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین."
ای دامنِ مدینه، کربلایِ ای اهلِ تشنه جامِ ولایِ تو ری،
خانه امام حسن سید الکریم، ای افتاده جود و آمد به پای تو مدح تو را امام زمان تو گفته است،
من کیم که مدح بگویم برای جسم مطهر تو؟ با آه خاک بر دل هستی.
جای بر اهل ری نبر. همه عالم واجب بود زیارت صحرای سرایِ تو.
بر زائری درود که گردد دور تو، بر شاعری سلام که گوید سرایِ تو.
در کنج فتنههای اجانب، خدا گواست، ایران نیازمند بود تو.
بیمار ناامید ز درمان، به صد امید رو به جانب دارالشفایِ تو.
میوزد از خاک غربتم مجتبی، که دو عالم فدای تو.
پرواز میکند دل انقلاب مدام، چون مرغ جان به جانب دار ولای تو.
همچون کبوتران حریم فرشتگان، گردند دور گنبد و گلدستهی تو.
تو سیدالکریمی و ما سائل، بسته به هم حوائج ما و عطایِ تو.
گرد اذان نشست به رخسار اهل ری، در خاک تیره رفت چقدر تو.
شبانه شد محرم کربلا در روز رحلت تو، و بزم عزایِ تو.
لا اله الا الله. آمادهاید؟ با این یک تکه بریم کربلا؟ پرواز کرد روح شریفت ولی نشد بریده گلو از تو. تشییع گشت پیکر پاکت به خورشید. نی رخ دلربای تو. پیچیده شد درون جسمت از حرم. دیگر نشد حصیر کفن از بر. در خاک قبر هادی و دیگر کسی نزن چوب جفا به لعل لب. ثواب زیارت شماست. ثواب زیارت کربلاست. ولی هیچ جا، هیچ حرم و ضریحی برام ما، جای شش گوشه رو گرد حرم دوید. صفا و به دیدهام هیچ برای من کربلا نمیشود. امشب کربلای ما را به دست حضرت عبدالعظیم بگیرید. ثواب کربلا دارد زیارتش ولی هیچ کجا برای من کربلا نمیشود. آخه کجا محاسن عبدالعظیم خونه گلوش خضاب شد؟ کجا صورتشو به خاک مال است؟ سرش بر نیزهها رفت؟ کجا خیمهها شد آتیش؟ کجا زن و بچهاشو سیلی زدند؟
آی مظلوم آقا! چه کسی تو را بیچاره کرد؟ چه کسی تو را زینب آواره کرد؟ هرچی بود دیگه پیراهن از تنت نکرد. هرچی بود به رویت شمر نتاخت. هرچی بود کفن داشتی. بدنت زیر آفتاب نبود. چی بود؟ سر بریده. چی بود؟ سرت تو دشت نبرد. قربون اسم حسین جان. حسین حسین حسین.
"يَا أَلِيمَ الدِّينِ". لعنت الله علی القوم الظالمین الاکرم عظمائک. "يا الله یا رحمان و یا رحیم، یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک. انک علی کل شیء قدیم. یا حمید، به حق محمد و علی. یا فاطمه، به حق فاطمه. یا محسن، به حق الحسن. یا قدیم الاحسان، به حق اینها. اللهم عجل لولیک الفرج. خدا به حق دل داغدار زینب کبری، امام زمان برسان. قلب نازنینش از ما خوشنود بفرما. عمر ما را نوکر حضرتش قرار بده. نسل ما نوکران حضرتش قرار بده. اموات، شهدا، فقها، ما را سر سفره ما، برکت اهل بیت میهمان بفرما. شب اول قبر، علی اولاد علی به فریادمان برسان. دشمنان دین، قرآن، انقلاب، ولایت اگر قابل نیستند، نیست و نابود بفرما. مرزهای اسلام، مرزهای مسلمین. شفاعت عاجل و کامل عنایت بفرما. حاجت حاجتمندان حاجت روا فرما. رهبر معظم، سلامتی. مراجع عظام، علمای اعلام، مسئولین خدمتگزار. در دنیا زیارت، در آخرت شفاعت اهل بیت. کسی به ما نگفت. تا لحظه آخر در این دنیا همین اندک ایمان برای ما ثابت و محفوظ بماند. هر آنچه گفتیم و صلاح ما میدانیم. آنچه نگفتی، مسلمان ماست. برای ما رقم بزن.
در حال بارگذاری نظرات...