جامد یا مشتق؛ تغییری که معنای قرآن را عوض میکند
کفن خریدن یا کفن کردن؟ دو فتوای متفاوت از یک واژه
ذات و حدث؛ کلید فهم اسم و صفت در زبان عربی
چرا فعل ماضی یا مصدر را اصل مشتقات میدانند؟
کوفیون و بصریون؛ جدال نحویون بر سر اصل مشتقات
اسم ذات چیست و چه تفاوتی با صفت دارد؟
‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم مصطفی محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد فعال الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین ربشرح لی صدری و یسرلی امری ولل عقدة من لسانی یفقهون بحث ما جلسات قبل به اینجا رسید که وقتی ما با یک متن عربی مواجه میشیم بتونیم تشخیص بدیم اسم و فعل و حرف و اینها را از همدیگه تشخیص بدیم اینکه حروف اصلی چقدره سه تاست ۴ تاست ۵ تاست حروف زائد چیست حروف اصلی چیست و بتونیم اصل کلمه رو تشخیص بدیم کی روش اصل رو ۶ قسمی که داشت جلسه قبل در موردش صحبت کرد سلام علیکم حالا بحث جدید درس امروز ما در تتمه بحثهای گذشته این میشه که حالا که ما ریشه کلمه را کشف کردیم میخوایم ببینیم که این کلمه مستقیماً از حروف گرفته شده یا نه خود این کلمه یه کلمه دیگه گرفته شده پس ما گاهی کلمهای داریم که این کلمه مستقیم از دل حروف گرفته شده گاهی نه این کلمه از یک کلمه دیگه گرفته شده اگه مستقیم از حروف گرفته بشه بهش میگیم جام اگه از یه کلمه دیگه گرفته بشه بهش میگیم مشتق این مشتق غیر از اون مشتقه بحثهای قبلیمونه صغیر و کبیر و اکبر و انتزاعی و اینها اون یه مشتقه این یه مشتق دیگه است درست شد این مشتق در برابر جامده این تفاوتش اینه همینو عرض میکنم الان ما در مورد جامد و سه تا بحث برای جامد یا مشتق سه نوع تعریف کردن گفتن که جامد اسمی که از فعل اینم بگم که آقا اینها همه تو دایره اسم جامد و مشتق تو دایره اسم وگرنه ما اصلا فعل جامد نداریم فعل وقتی هست همش مشتقه وقتی میگیم جامد یا مشتق یعنی تو توفل ما اصلاً جامد نداریم هرچی فعل داریم مشتق یعنی فعلی نداریم که مستقیم از حروف گرفته بشه فعل از یک کلمه دیگه گرفته شده در مورد انشالله صحبت خواهیم کرد ولی گاهی از یک کلمه ما داریم این کلمه اسم از کلمه دیگه گرفته نشده حالا در مورد خود مصدر برخی قالب به کلمات دیگه اشیا زید مثلاً زوو یا و دال اینو ما نیومدیم از یک کلمه دیگه بگیریم مستقیم کلمه رفتیم از تو دل حروف درآوردیم ولی مثلاً زائد زائد اومدیم از زید گرفتیم درست شد یعنی این کلمه از یه کلمه دیگه اینجا زید رو میگیم جامع زائد رو میگیم مشت جامد رو برخی گفتن پس سه تا تعریف برای جامد و مشتق تعریف اول گفتن جامد اسمیه که از فعل گرفته نشده از فعل گرفته نشد مشتق اسمی که از فعل گرفته شده بله گفتیم که ما دیگه تو فعل هیچ حرفی از جامد نداره یعنی فعل جامد ما اصلا نداریم البته اونم بله البته در مورد فعل هم قولی هستا که ما فعل جامد هم داریم بعداً در مورد فعل صحبت میشه که برخی فعلها مثل نعمه بعث اینها رو میگن آقا مصدر نداره این فعل ما مستقیم از توی حروف گرفتیم ولی اونم باز دوباره به نظر میرسه که از اسم گرفتیم حالا اسمش مصدر نیست انشالله همه رو توضیح خواهیم داد بحثامون به شدت کاربردی به شدت به درد بخور مخصوصاً یه جمله کلیدی داریم امروز که ۳۰۰۰ میلیارد تومان قیمتشه یعنی همین اصل حضور شما برای همون یه جمله کوچیک ما کفایت میکنه چقدر اون عبارت کوچیک ما فهم ما نسبت به ترجمه قرآن عوض میکند و دقیقاً ترجمهها کاملاً عوض حالا اون یه کلمه است فقط همون یه کلمه رو بگم میبینیم که چقدر مشتق کردن گفتن آقا جامد از فعل گرفته نشده مشتق از فعل گرفته شده دومی گفتن که جامد بر ذا دلالت میکنه حالا ذات حدس و اینها را توضیح میدم جام بد ذات دلالت میکند ولی مشت بر حدس دلالت میکنه این حدس اون حدس فقه نیستا آره اصغر و اکبر دلالت میکنه خب اینجا ما یه ذا داریم یه حدس داریم ذات چیه حدس این خیلی باهاش کار داریم ما بحثهای مهمیه توی فلسفه و اینها کارایی داره تو این بحثهای ما هم اینجا کارایی ذا چیزی غیر از صفت و فعله یعنی خود من خود خودم ذات یعنی خودش میگن به ذاته یعنی به خودی خود یعنی صفت من نه فعل من نه هیچی از من غیر از خودم نه این میشه ذات من پس ذات یعنی نه صفت نه فعل مثلاً چی میگیم آقا میگیم حجر شجر سنگ درخت انسان حیوان سما تراب خشب کوکب همه اینا چوب سنگ درخت ستاره همه اینا که میگیم این به اسم ذاته اینا همش اسم چیه جامد وقتی که ذات میشه میشه اینا خیلی مهم ها بعداً گیر میافتیم فقط ایناست که کمک ما میکنه یعنی بحث که دایرهاش زیاد بشه تو مصدر که بریم سوره الرحمانو باز میکنیم آقا این این کلمه چی چیه الان این ذکر چیه مصدر چیه آها اونجا بگیم که این جامده یا مشتقه چرا چون بر ذات دلالت میکنه یا بر صفت یا آها ذکر بر فعل دلالت میکنه پس جامد نیست مشتق وقتی مشتق شد مصدر میشه وقتی مصدر شد باید معنای مصدری بهش بدیم که اون معنای مصدری همونی که ۳۰۰۰ میلیارد قیمتشه که فرقش با یاد فرق میکنه ذکر دیگه نمیشه معناش یاد میشه یاد کردن نه یاد یه یاد داریم یه یاد کردن داریم یه پاداش داریم یه پاداش دادن داریم جزا نمیشه پاداش میشه پاداش دادن این ۳۰۰۰ میلیارد قیمتشه یعنی تو تفسیر و ترجمه کاملا معنا عوض میشه وقتی معنا مصدری بشه باید اثبات بکنیم که این جامده یا مشتقه جامد مشتق از کجا ساده است بعد اونجاها ریزه کاریاشو نشون میده بعد تو فتوا عوض میشه روایت دو تا فتوای کاملاً متفاوت ازش درآوردم فقط به خاطر همین دو تا چیزش کاملا روایت فتواشم عوض میشه حالا میگم چقدر جالب پس تو ذات نبر صفت نه بر فعل بر خود شخص با خود خودش کار داره یعنی سنگ نه اسم صفت نه اسم فعله اسم ذات درست شد روشنه ببین صفت که نیستش که مثلاً کرم کرم صفته بخل صفت شجاعت صفت محبت صفت درسته یه وقتی هم فعل خندیدن خوردن دیدن گفتن نشستن اینا همه آها اینا وقتی میشه جامد یعنی نه صفت نه فعله یعنی اسم ذاته اسم یه ذاتی سنگ نه صفت نه فعل ذات انسان ذات حیوان ذات شجر ذات وقتی که زاد شد میشه جامد اسم جامد ما دیگه از یک کلمه دیگهای نگرفتیم مستقیم از حروف گرفتیم اینجاها باز بحثهایی پیش میاد اینکه میگن آقا انسان اصلش چیه دیدید انسان اصلش چیه اصل به چه معنا به اون معنایی که جلسات قبل گفتیم یعنی حروف اصلیش چیه یا نه اسب به معنای اینکه اون کلمه دیگر اون مشتق با این مشتق تفاوتش این شد تو اون مشتق جلسات قبل میگفتیم مشتقه یعنی از یه حروفی گرفته شده تو این مشتق امروز یعنی از یک کلمهای گرفته شده انسان مشتق نیست به این معنای امروز مشتق به اون معنای جلسات قبل درست شد خیلی مهمه این مباحثها خیلی مهمه بحثهای کاملاً غریب بنده از بعد نماز صبح یه ربع پیش فقط اگه ناهار و نماز و اینا مثلاً از اون موقع تا الان مشغول مطالعه بودم بعد نماز صبح یک کله تا همین الان این ریزه کاریهای مباحث یعنی خود اینا الان یه نتیجه درس خارجه چندین درس خارجه که محصول نظرات ادبی فهول این بعد ریزه کاریهایی که از توش در میاد انقدر خلاصه و شسته و رفته شده تو دو سه تا جمله داره گفته میشه که سر تهش یه ربع میشه این محصول ۱۰ ۱۲ ساعت کاره یه روزه فقط حالا سالهای قبل نه ادعایی داریم نه سوادی طلبه بیسوادی مثل ما انقدر کار کرده انقدر دستش اومده حالا کسی که عالم باشه و کار کرده باشه خیلی بیشتر از اینا دستش حدس حدس عرض کردیم دیگه برف صفت و فعل دلالت میکنه صفت و حدس توضیحات خوب دیگری هم داده شده جلوترم در موردش بحث میشه حدس رو گفتن قائم به غیر باشه یعنی به خودی خود نتونه بیاد اگه به خودی خود بیاد میشه ذات به خودی خود نتونه بیاد میشه حدس بله بله خیلی کاربرد داره فلسفه که اینا غوغا میکنه تو فلسفه عرض و جوهر و چه و چه و چه و چه همین عباراتی که انقدر ریزه کاری از توش در میاد تو علم اصول فیلم مشابهت داره با بله بله اصلاً ما یه بحث مشتق داریم تو علم اصول چه غوغ از بحثهای سنگین علم اصول و پرکاربرد علم اصول همین ذات اقدس در میاد اصلاً اسمشم بحث مشتق که مشتق برای اعم یا برای صحیح بعد اونجا بحثهای مفصل شده چقدر ثمره فقهی داره دقیقاً دو تا فتوای کاملاً متضاد در اومده که مثلاً یکی میگه آقا زن که همینجا یادمه که طبقه پایین اصول مظفر درس میدادیم همین بحث مشتق میگفتم پایتخت همین تخته داشتم توضیح میدادم یک دو سال پیش بود بله که همین ثمره رو گفتم اونجا که وقتی زن میمیره شوهر او الان بهش شوهر گفته میشه یا گفته نمیشه شوهر اسم ذاته یا حدسه اگه اسم ذات باشه برقراره هنوز اگه حدس بوده دیگه از بین رفته اگه ذات باشه او میتونه نگاه بکنه به زن اگه حدس باشه دیگه نمیتونه نگاه کنه بزن زنش نیست درسته دیگه علقه زوجیت از بین رفت اینا ثمرات مشتق برای اعم یا برای صحیحه یعنی فقط کسی که صحیح است به شوهر گفته بشه یعنی شوهر یا اعم از کسی که صحیح و صحیح نیست مجازً باشه یا هرچی باشه فیلم ثمره فقیش انقدر ثمره این تازه یکیشه تو حج ثمره داره تو نماز ثمره داره میگن شما صحیحی یا اهمی هستی بحثهای گسترده و فراوانی که پیش میاد اینا عبارات پرمغزی خیلی خاصیت داره هر کدومش ۳۰۰۰ میلیارد یکی دو میلیون قیمت داره خب قائم به غیر ببینید صفت قائم به غیر کرم وجود داره نخیر کجا در کی کجا درکی در کجا سنگ وابسته به دیگری نیست خودش هست ولی فعل خندیدن آقا یه دونه خندیدن به من بدید لطفاً بهم میگن یه دونه سنگ به من بده ولی نمیگن یه دونه کرم لطف کنید بدید یه دونه کرم لطف کنید بدین کرمو میگم ولی کرمو نمیگم درسته کرم صفت یا خندیدن فعله اینا قائم به غیره میشه حدس که مصدرم باید حدس باشه که مشتقه عرض خیلی قاطی نکنید فعلاً اون سیبل خودمونو بریم جلو جامد مشتق اول از همه گفتند جامد اسمیه که از فعل گرفته نشده مشتق از فعل گرفته شده این یک دوم آفرین مشتق بر عدس دلالت تفاوت سوم جامد هیئت و مادهاش با همدیگه یه معنا داره حالا هیئت و ماده هم مهمه که اینم عرض میکنم چقدر این عباراتی که ما داریم به کار میبریم مهمه جامد هیئت ماده یک معنا ولی مشتق هیئتش بر یک معنا مادهاش بر یک معنای دیگه هیئت چیه ماده چیه فعل یا بفرمایید یه چیزی بگین یه کلمهای بگید مثلاً میگیم یذربو یا ضربه این یذرب یه ماده داره یه هیئت داره هیئتش اون ریختیه که اینو توش ریختن قالب مادهاش اون چیزیه که معناش میچرخه اون کلمه میچرخه توش حروف اصلیشه اینجا یذربو ماده چیه زادو رائوبا که یذربو یذربانه یذربونه حالا این یذربو یه هیئته هیئت چیه یعنی بر قیافه یفعلوئه ماده ضربه رو آوردیم تو قیافه یفعلو قیافه یفعلون است یه وقت ماده ضربه است یه وقت ماده عمل است یه وقت ماده کتب است یه وقت ماده جلسه است درسته این یفعلو میشه هیئت این ضربان میشه ز و را به میشه ماده ضربه غلط بگیم ماده زاد و را و با چون حروف اینم باز یه بحث اصولی مفصلی هیئت و ماده و هیئتش هرچی دلالت داره ماده بحث خوبی مشتق مثل همین یذرب هیئتش یه معنا داره ماده یعنی هیئت یفعلو خودش یه معناست یه ریخته دیگه باز ضربان یه معناست اگه این ضربه بشه کچلم معنا عوض پس معنا دوتا معناست یه یفعلوئه یه ضربه ولی توی حجرالشجر این دیگه هیئت ماده یکیه جفتش با همدیگه یه معن نمیگن یه هاوجیمورا یه معنا داره اون فعلشم یه معنا داره هیئت هیئت فعال دیگه فعل حجر شجر این هاو جیمو راه نمیگن خب این یه معنا مادش هیئتشم یه معنا نخیر دوتایی با همدیگه یه معنا ولی توی مشتق هیئت یه معنا داره ماده یه معنای دیگه داره اینم روشن ساده بود حالا با این بحث بریم سراغ اینکه در مشتقات اونی که باز خودش اصله چیه اینا بحثهایی که تو کتابهای صرفی و نحوی کم در موردش صحبت شده متاسفانه بحثهای خیلی مهمی هم هست اینی که فقط الان میخوام بحث بکنم من کم میگم ولی اینجا تقریبا فقط فیش مختصری که من آوردم شاید ۱۶ ۱۷ صفحه باشه که چقدر حرف در مورد این مطلب زده شده اصل در مشتقات چیست پس اولاً جامد و مشتق معن روشن شد تو خود مشتقات مادر مشتقات چیه اونی که از تو مشتقات از تو این در میان چیه همه بنده به اینن چیه تهشو که برسی میبینی که اینه آخر کار کدومه کدوم یکی از این مشتقات مشتق زیاد داریم دیگه اسم فاعل حالا ۱۱ تا گفتم من ۴ ۵ اسم مفعول صفت مشبهه اسم مبالغه افعل تفضیل اسم مکان زمان آلت علی هذا مصدر که بحث اصلی ماست توی این مشتقات خود فعل ماضی فعل مضارع نام مشتقه دیگه فعل امر نهای مشت توی اینا اصل کدومه همه اینا از چی گرفته شده دو تا ادعای کلی داریم چهار پنج تا نظریه است اینجا ما نمیخوایم نظریه پردازی بکنیم درس خارجش بکنیم دوتا ادعای کلی اینجا داریم یکی اینکه آقا اصل فعل اونم فعل ماضی یکم اینه که مصدره اونایی که گفتن فعل ماضیه کوفیونم اونایی که گفتن مصدره بصریون هر دو استدلالات خوبی دارند ولی جفتشون حرفشون غلطه ما آخر میگیم که آقا کامیون درست میگن بله تهرانیون بصره نظر بصریون نه کوفیون نه مصدر نه فعل ماضی بلکه ماده است مبدا مشتق ماده خالیه هیچی دیگه هم نیست ماده خالی نظریه شما فعلاً کار نداشته باشید این چهار پنج تا قولی که اینجا داریم رو من مطرح بکنم بنویسید تا یه استراحت مختصری داشته باشید مطلب بعدی رو بگم ثمرات بله مثلاً همین که میتونی معنای مستری بگیریم یا نمیتونیم همین کلمه ذکر که مثال زدم این ذکر الان جامده یا مشتق اگه بر ذات دلالت بکنه نمیتونه مشتق باشه اگه بر صفت یا فعل اینجا فعل شما معنای فعل ازش میفهمی مصدر بشه معناش عوض میشه ذکر یه وقت یاد یاد کردن یعنی اون وقتی که شما داری یاد میکنی اون وقتی که این فعل فعله دیگه مشغولی این پرورش بار میشه درسته خیلی تفاوتی نداره ها حالا میبینیم تفاوتش ببینید کفن و کفن مثال زدن روایتشو میخوام بخونم براتون کفن و کفن کفن چیه همین پارچهای که اسم جامد کفن چیه تکوین کفن کردن میگن کفن و دفن تو روایت داره که وظیفه شوهر اینه که کف همسرش رو علی الزوجه ان یک والکفن زوجتها خب این کفنه یا کفنه اگه کفن باشه یعنی شوهر باید کفن زنشو بخره اگه کفن باشه یعنی تو کفنش باید بکنه کفن کردن تفاوت روشن شد دو تا سواری فقهی کاملا متفاوت که شما این کفن الان اگه اسم ذات بگیری یعنی جام اگه به عنوان فعل بگیری میشه مشتق بعد مشتق که باشه مصدر میشه مصدر که باشه معنای اینکه یه کاری انجام بده این کار انجام دادنه وظیفه شوهره نه صرف اون وسیله رو آوردن تفاوت کرد غوغا میکنهها اینجا ساده ادبیاتی که تو حوزه تدریس میشه اینا نیست ثمره خب اینجا ۴ تا نظریه کلیه که من فقط کوفین و بصرین اشاره کردم دوتا دیگه هم هست ابن طلحه گفته که اصلا فعل و مصدر هر کدوم قائم به خود اصلاً هر کدومش ذاته هم فعل هم مصدر نظریه پرتی هیچ کدومش اصل برای اون یکی نیست بعد یه عده از نهویونا اومدن گفتن که مصدر فقط برای فعل نه برای بقیه مشتقات مصدر برای خود فعل خالی اصل بعد بقیه مشتقات از فعل گرفته میشن اینم قائل زیاد داره بین نحوی اون ولی اونی که الان دعوای اصلی بین نحویه همین کوفیون و بصریون آرا این دوتاست دعوا سر حرف این دوتاست که معمولاً هم رای بصریون اینجا میچربه نسبت به کوفی بریم سراغ دلیلهای اینا از دلیلشون بگم که اشکال نداره دلیل هر کدام چرا کوفیون فعل ماضی اصل میدون چرا بصریون مصدر را اصل میدون آره اگه رد کردیم که هیچی خب اینجا یه ثمرهای گفتن براش یکی از نحویون به اسم سهیلی اینجا یه ثمره خوبی گفته حالا گفته که اگه ما اینو فعل رو از مصدر مشتق بدونیم فقط من در حد همین دو سه کلمه ۲۰ جزوه رو مختصرش میکنم همین دو سه کلمه که در حدی که به دردمون میخوره که ثمره داره ببینید گفته اگه شما فعل از مصدر مشتق شده باشه یعنی اصل چی باشه مصدر باشه بعد فعل از سر گرفته شده باشه اگه اینجور باشه مصدر خبر واقع میشه حالا بحث مبتدا خبر بعداً مستر خودش به تنهایی خبر واقع میشه ولی اگه مصدر اصله برای فعل نباشه فعل اصل برای مصدر باشه مصدر نمیتونه خودش خبر واقع بشه باید یه چیزی در تقدیر بگیریم یه مثال ساده و شفاف اینا چون سنی بودن این مثال نداره من مثالشو میزدم از زیارت جامعه کبیره زیارت جامعه خیلی نکات ادبی زیاد داره بعد با نکات ادبی هم کاملا معانی عوض میشه عادتکم الاحسان الاحسان مصد وصیتکم التقوا این از تقوا مصد وصیتکم مبتدا التقوا خبر آیتکم مبتدا الاحسان خبر اگه قائل به این باشی که مصدر اصل خود الاحسان میشه خبر اگر قائل به این باشی که فعل اصله باید یه چیزی در تقدیر بگیری عادتکم فی الاحسان وصیتکم باتقوا درست شد یه چیزی باید در تقدیر بگیری بعد اونی که در تقدیر میگیری معنا رو عوض میکنه اصلش فعله یعنی مصدر از فعل گرفته شده نه که خودش فعل باشه هم آوردیم با همین نکته کوتاه امیدوارم که جا افتاده باشه حالا یه استراحتی داشته باشیم انشالله ساعت بعدی با مثالهای قرآنی و روایی الحمدلله