تفاوت ظریف صغیر و اصغر در اشتقاق قرآنی
کبیر یا اکبر؟ اشتباه رایج در طبقهبندی اشتقاق
چرا «برهان» را باید از ریشه «بره» شناخت؟
مصدر انتزاعی؛ کلید فهم واژههای جامد قرآن
نمونههای جذاب اشتقاق انتزاعی در سوره یوسف
معنای پنهان «زرع» در داستان اصحاب کهف
چرا ترجمههای رایج قرآن ظرافتهای لغوی را از بین میبرند؟
‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️
بسم الله الرحمن الرحیم یه بحثی جلسه قبل مطرح شد درباره اشتقاق که گفتیم یکی از اشراق کشف اصل اشتغال گفتیم در مورد اشتقاق دو تا قله یکی اشتقاق رو سه نوع میدونن یکی اشتقاق رو ۴ نوع گل چهارتایی رو ما پایتخت بنویسیم بعد مثالهای کار بکنیم و لذت ببریم انشالله بله اینجا میگن که اشتقاق اولین صغیر یا اصغر خیلی تفاوتی نمیکنه اشتقاق صغیر اینجا گفتن حالا یا صغیر یا اصغر اشتقاق کبیر اکبر انتزا روشن بود هم کلمات حروف حفظ میشه هم ترتیبش مثل ضربه و یذربو اشراق کبیر حروف حفظ میشه ولی ترتیب مثل حمد و کویر دارند با همدیگه مثل درد و رغد با غین مثل روده و ورده و دور رود ساراق صغیر رود ورد اشاعه کویر اینا شاه حروف حفظ میشه حفظ حروف منهای ترتیب تو صغیر که حفظ حروف بعلاوه ترتیب اشتها اکبر حالا اینا هر کدوم هی کبیر یا صغیر اکبر یا کبیر هر کدوم یه درجه کم کرده صغیر یا اصغر کویر یا صغیر اکبر یا کبیر هر کدوم یه درجه کم کرد یعنی اصغر و کبیر و اصغر و اکبر و اکبر و صغیر و کبیر اینجوری اصغر و صغیر و کبیر اونجا صغیر و کبیر و اکبر اینجا اصغر و صغیر و کبیر صغیر و کبیر سه تا رو سه تا واژه خیلی مهم نیست هیچ ارزشی نداره اصطلاحاتی گاهی هست گاهی ممکنه اشتقاق کبیر بگن منظور شاه اکبر باشه اکبر خوندیم برخی ممکنه به عنوان شاه کبیر بگن این حواسمون فقط باشه این فقط تو ذهنتون باشه اکبر خود حروف هم حفظ نمیشه ولی اکثر حروف حفظ مثل سبته و سبته فبته سببته مثل جلله و جلع مثل خبیه و ببخ خی مثل رب و رعبه و ربا نام اشتقاق کویر مثالهایی که زدم قرآنی بود همش قرآنی اشراق انتزاعی رشتههای انتزاعیبخ خیبه اشاره انتزاعی یا الله فشار انتزاعی تفاوتش اینه که شما از ماده جامده از یک کلمه جامد یک کلمه دیگه ساختن مثلاً بشر بشر ازش بشریت ساخته شده بشر کلمه جامده مشتق اینا دیگه نیستم یه وقت مصدر انتزاعیه که حالا در مورد مصدر انت انتظاری بعداً توضیح خواهیم داد اینایی که ع تهش داره مصدر انتزاعیه مثال بزنین انسانیت جاهلیت رهبانیت قرآنی هم زیاد داره محبوبیت معنویت مصدر انتزاعی از ماده مادههای جامد برای اشتغال انتزاعی من میخوام چند تا مثال در قرآن بزنم و بحث امروز ما دیگه تمامش برای اشتغال انتزاعی من دو جلد کتاب شریف از تحقیق را آوردم از کتابایی که باید باهاش انس داشت انصافاً کتاب فوقالعادهای مجله ۱ و جلد ۳ ازش اینجا ۲ ۴ ۶ ۸ ۱۰ ۱۲ ۱۵ تا مثال نوشتم ولی حالا هر چقدرشو برسیم تو این چند دقیقه یکی از مسیرهای ساختن شیوه مشدد با مصدر انتزاعی میشه ۱۹۹ به جلد ۱ صفحه ۱۹۹ ایشون میگه که مثلاً کلمه اواح ان ابراهیم حلیم لواه حلیم سوره مبارکه حالا اینا عدد من میتونم بهتون بگم سوره ۹ آیه ۱۱۴ آیه ۱۱۴ ان ابراهیم لواح حلیم کلمه اواح چیه ایشون اومده گفته که این از آه گرفته شده توی بحث ادبیات قرآن دیگه باید ترجمهها رو بذاریم کلاً کنار الان این دلسوز خب واسه اینکه عموم بفهمن خوبه ولی ما الان میخوایم با همین اشتقاق انتظاری بفهمیم که اینجا اواح یعنی چی چه حالتون گرفته شد ها ایراد نگرفتم نکته تو ذهنمون باشه که خودمون به اینجا برسیم که ترجمه کنیم خیلی وقتا ظرافتهای قرآن سر همین ترجمهها گرفته میشه خب او ایشون میگه که آقا این اصلشه آه بوده آه کلمه آه اسم جامده نالهای که از دهان بیرون میاد موقع درد و حزن و ناله او اشتقاق انتزاعی مصدرش نیستا شما نمیتونی بگی آه مصدره الواح آه و عوا اجتماع انتزاعی دارند رئیس ارتباط نه اون گفتم یه مدلشه یه مدلش مصدر انتزاعیه انسان و انسانیت انسانیت مصدر انتزاعی از انسانه مصدر انسان چیه انسانیت غلطهها رابطه انسان انسانیت چیه اشتقاق انتزاعی این باید یادمون باشه رابطه جاهل و جاهلیت چیه اشتقاق انتزاعی رابطه ارواح و آه چیه اشتغال انتزاعیه بحث اشتغال بحث مهم یعنی خیلی اهل آه بود بسیار ناله کننده دیگه دلسوز نمیشه چقدر عوض شد بسیار ناله کننده اینجا بحث ناله توضیح میده میگه عارف به خدای متعال دائماً خودش رو دائماً ناله داره به خاطر اینکه کوتاهی و عجز و سستی داره در برابر خدای متعال و ناراحت بابت اون چیزهایی که از وظایف عبودیت رها کرده دردناک بابت اون چیزهایی که نمیتونه بندگی کنه اونجوری که لازمه و با خدای متعال شایسته خدای متعال لذا دائماً آه داره ناله میکنه که خدایا من چقدر عقبم من نمیتونم اونجوری که تو میخوای باشم من نمیتونم بنده خوب و اخلاصی باشم این میشه اواح این لامه تاکیده مثال دوم ۲۸۴ ۲۸۴ خوب سوره مبارکه سوره ۴ آیه ۱۷۴ ۱۷۲ سوره نسا آیه ۱۷۴ کلمه برهان خب این برهان چیه اصلش چیه شما به من ۱۷۴ ۱۷۴ کلمه برهان رو ایشون میفرمایند که اصلش اصلش بره است بد شده برهنه برهان برهه یه چیزی که روشن و شفاف میشه بهش میگن برهه برهه یبرحو قد جاکم بره اینجا ایشون قائل به اینن که برهان مص ولی حالا ما از این برهه تونستیم فعل رباعی هم بسازیم برهنه برحن یبرهنو برهنتن فعللتن دهرجتاً رباعی رباعی مجرد احسنت خب رابطه برهنه و برهه چیه اشتقاقیه انتزاعی یکی از یکی دیگه گرفتیم کلاً گرفتیم ببین وقتی یه چیزی رو کلاً از یه کلمه دیگه بگیریم انتز توی چراغ چیز اینجوری نبود دو تا کلمه داشته باشیم یکی رو کلاً از یکی دیگه گرفته باشیم نه فشار صغیر جای معلوم رو از عالم نگرفتیم جفتشو از یه چیز ولی اینجا از اولاً یه برهه داشتیم ما از این برهه اومدیم یه برهنه ساختیم این شده اشتباه انتز برهنه همونجور که برهه به معنای این بود که یه چیزی شفاف وقتی خیلی سفید و شفاف باشه میگن بره برهنه یعنی مطلبی که خیلی شفاف و روشن و واضح باشه برهان کلمه بعد ۲۹۸ جان برهه اصلش بود که ثلاثی بود ما از این برهه اومدیم برهنه ساختیم برهان ثلاثی نیست دیگه برهان و برهه انتزاعی دارند مثل انسان و انسانیت نساختیم ولی یکی از دیگری از ماده جامد از بره مثلاً کلمه بره به معنای شفافیت واضح بودن ما اومدیم از این بر برهان ساختیم درست شد برهان انتزاعی برهان از بره خب برهان دو تا قول بودا برهان و برخی گفتن آقا این سلاسی مجرده فولانه مثل غفران مصدر غفران سبحان غفران آفرین برهه بره نخیر این رباعیه چرا رباعیه چون شما وقتی فعلشو میاری میگی برهن یا برهنو چراغ غفران غفران مصدره سبحان غفران ادوان مسخره به حسبان همین سوره مبارکه الرحمن که محل بحث نخیر سبحان م عددی تقسیم کرده منقول و مرتضی کدام کتاب نگاه میکنم دوباره ولی اینجور یادم نمیاد کسی اسم فعله سبحان مصد تو سوره مبارکه الرحمن داره و نجم الشجره به حسبان حسبان حسبان مصدره فولان هم مستر برهان برخی گفتند مصدر بره است وقتی فعلش اشتقاق صغیرش برهنه است پس این از رباعیه خب ربایش را از سولاسیش ساختند شناق انتزاعی خب کلمه سوره مبارکه حالا این کلمه چون زیاد اومده تو قرآن بخوایم بگیم مثال بزنیم زینو رد کنم یه کلمه دیگه بگم ۳۰۹ وقتمونم کمه خب سوره مبار یوسف آیه ۴۲ فلب صف السجنه کلمه آیه ۴۲ بز به معنای بریده قطعه بخش بخش بریده قطعه اینا همه گفته میشه اینجا از بز بز بز به یه بخش مخصوصی از بدن گفته میشه بز به دستگاه تناسلی انسان میگن بزع بخش تناسلی انسانو میگن بزع این تو فقهم خیلی استفاده میشه این کلمه بز وما از بز گرفتیم چه ربطی معنیش نداره معنای قطعه است البته از اون بز ما فعل میسازیم البته کار نداریما با خودت بز کار نداریم از بزع فعلش کار داریم این بز رو شما بذارین کنار که تو سوره یوسف اومده ببین بزع میگیم و با زعته با زتو این بازتو یعنی من با او جماع کردم وضعته اصلش چیه بز بز مصدره نه اسم یه بخشی از بدنه پس شما از اسم جامدی فعل ساختی اینی که از اسم جام اجتماعی انتظاری جا افتاد یه مثال دیگه چند تا مثال بزنم کامل دیگه واستون واضح میشه که چی میخوایم بگیم صفحه ۱۶ کلمه بطن اینجا باتری دسته دار بطن ببینید بطن به کجا گفته میشه شکم شما اگه بخوای بگی که من زدم تو شکمش میگی وطن تو رج فتن تو رجل بطن تو مصدر که نداره که وطن تو بطن که مصدرش نمیشه که چو مست در حال جلسه بعد عرض خواهم کرد مصدر باید معنای دال و نون و تا و نون بده زدن خوردن کشتن بعد فارسیش دالون و تا و نون بده اینجا الان بطن رو شکم شکم نه دال و نون داره نه تعاون داره پس مصدر نیست خب پس بین بطن و بتن تو چه نسبتیه وطن تو مگه از بطن گرفته نشده حالا من از شما سوال میکنم یعنی بطن مصدر وطن توئه نخیر مشتق منحشه چه نوع مشتق منهی صغیر نخیر کویر نخیر اکبر نخیر اشتراق انتزاعی از بطن گرفته شده مشتقه چرا اشتقی چند تا مثال دیگه از جلد سوم این کتاب بزنم صفحه ۶۸ دیگه بحث ما هم رو به اتمام مثلاً کلمه خش خشا به معنای چیه خشب چوب حالا به یکی میگیم آقا تخشب تخشب داره یا اخوشاب داره تخشب یعنی خیلی سفت بودن خشک بودن خوش بودن فارسی که ما میگیم تشعش آدم خشکی از خشم میاد یعنی آدم چوبیه یعنی چوبیت داره توبیت فارسی این خش مشتقالمنهشه تخشب تخصص چون نمیتونه مصدرش بشه که خشب یعنی چوب چوب نمیشه میشه اشتقاق صغیر مثال بعدی صفحه ۸۴ کلمه خضر خضر به چه معناست سبزی ما اومدیم ازش اقتدار رو گرفتیم یا مخاب مخاب مخابره یا اقتضار یعنی روییدن رویش سرسبز شدن آها خب این از روی دیگت مثلاً خوب از خضر گرفتیم یا از خضر گرفتیم جفتش از خضر بهتره از خضر گرفتیم حالا این خضر مصدر نخیر پس چیه رابطه خود را اقتضار اشراق انتزاعی صفحه ۱۴۳ خیلی مثال خوبیه خیلیاشم تو قرآن حالا من دیگه مثال قرآنیشو خیلی اشاره نکردم قرآن هست حالا مراجعه بفرمایید حالا این مثال که دیگه کلمهای که کلمه خمر خمر خمر به معنای چیه مستی حالا پوشش هم میتونیم بگیریم پوشش پوشیدن نو پوشش خمر خمره گفته میشه خمر پوشش همون پوششی که خمر برای پوشش حالا از این خم ما خمار گرفتیم اختمار گرفتیم تخممر گرفتیم تخم مرغ اختتمار اختار احتمال یعنی پوششیت پوششیت که معنا نداره که پوشش و پوشاندن اختبار یعنی پوشاندن خب این احتمال رو ما از خمر گرفتیم خمر که معنای مصدری نداشت درست شد پس رابطه این دوتا چیه اشغال انتزاعی دوباره یک مثال دیگه صفحه ۱۶۶ کلمه خوول خوول به معنای مراقبت و رعایت و اینهاست بعد برای همین به خال و خاله و اینهام گفته میشه خاله یعنی زنی که مراقبت داره خال دایی مردی که مراقبت داره از این بچه د حالا ما میخوایم بگیم اخول الرج اخول الرجل مرد دایی شد اخول الرجل دایی شد دایی که مصدر نیستش که درست شد داعیت که نمیتونی بگی پس خوول یا خال مثلاً برای اخوله اشتقاق انتزاعی ۲۶۰ دیگه خوولناکم تو قرآن داریم حالا اونا مثالهاشو دیگه من عرض نمیکنم ۲۶۰ کلمه دلو دلو دلو به معنای چیه سطل حالا آیه قرآن سوره یوسف آیه ۱۹ و جائت سیارة فرسلو واردهم ف عدلا دلو عدلا یعنی سطل خوب سطل انداخت عدلا دلو و مصد نیست پس اشتقاق عدلا از دلو چی میشه انت مثال بعدیم بگیم ۳۳۵ کلمه زرع زرع چیز هم گفته میشه آرنج به آرنج گفته میشه کلبهم باسط زرا ایه بالوسید دوتا آرنجشو گذاشته بود رو زمین سگ اصحاب کهف خوب از این زر میایم فعل میسازیم میگیم زرعتو وقتی شما آرنجتو دراز میکنی میگی زرعتو یا میگی زرعتهو میخوای بگی زدم تو آرنجش میگی زرعته زرعته آرنجش را زدم آرنج که مصدر نیست که اشتقاقش میشه اشتقاق انتظار مثال آخر ۳۴۶ کلمه خودش معنای مصدر میده یه کلمه یه وقت مصدره بعد یه کلمه دیگه از اون مشتق شده درست شد حالا نه لزوماً مصدر باشه مشتق باشه حالا مصدر یکی از اقسام مشتقه کلمه جامد داری میگیری مشتق نیست از یعنی ریشه کلمه شما کلمه جامده زرک کلمه مشتقی نیست که جامده اشتقاق انتزاعی درست شد حالا مثال آخر ذکر یعنی چی مرد حالا میگن مذکار زنی که همش بچه میزاد میگن مزکار این مزکار چیه چون اصلش یه کلمه جامده زکر که مشتق نیست که لذا میشه اشتراق انتزاعی زنی که همش پسر به دنیا میاره الحمدلله رب الع