‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
بحث بر سر وجوب قصر صلوات در سفر است. استدلال اول به کتاب بود؛ آیات سوره مبارکه نساء که حضرت آقا فرمودند آیات دلالت دارد بر وجوب که حالا بحثی شد. مفصل میرسیم به استدلال به سنت.
در این زمینه، روایات زیادی وارد شده است. روایتی که دلالت میکند بر وجوب قصر، همین روایتی است که دیروز خواندیم و در سند آن تصریح به وجوب و کلمه «وجوب» در این روایت وجود داشت.
روایت دیگر، روایت صدوق است که در ابواب صلات مسافر، باب ۱، حدیث ۱ آمده است. بریم متن روایت را بیاوریم. ابواب صلات مسافر، وسائل، باب ۱، حدیث ۱: «انما وجب التقصیر فی ثمانیة فراسخ، لا اقل من ذلک و لا اکثر.» تقصیر در ۸ فرسخ واجب است، نه کمتر و نه بیشتر. «لان ثمانیة فراسخ مسیرت یوم للعامه و الغوافل و الاثقال، فوجبت التقصیر فی مسیرت یوم. و لو لم یجر فی مسیرت یوم، لوجب فی مسیرت الف سنه. و ذلک لأن کل یوم یکون بعد هذه الی أن ما یجب فی نظره مثله، لا فرق بین…»
خب، این متن روایت بود. میفرماید که: «محمد بن علی بن الحسین به اسناده عن الفضل بن شاذان عن الرضا علیه السلام انه سمعه یقول: انما وجب التقصیر فی ثمانیة فراسخ لا اقل من ذلک و لا اکبر.» در مورد "لعن" بحثی مطرح است، اما عبارت «انما وجب التقصیر» تصریح به وجوب است.
البته ناگفته نماند که سند روایت، سند معتبری نیست. ما قصد نداریم به اسانید این روایات بپردازیم؛ چون روایات فراوانی است. در این روایت هم از آنجا که تعبیر صریح "وجوب" داشت، لذا آن را بیان کردیم. روایت خیلی زیاد است، باید بررسی شود. انقدر که تعداد روایات زیاد است، ولی در دلالتشان این باید بحث شود که فقط اینجا کلمه "وجوب" را داشت. «وجب تقصیر.»
جناب صدوق (رضوان الله علیه) به فضل بن شاذان سه تا طریق دارد که مرحوم صاحب وسائل در خاتمه وسائل ذکر میکند. در هر سه طریق هم کسانی هستند که محل کلامند؛ گرچه بعضیها این واسطهها را توثیق کردهاند، لاکن از نظر ما محل کلام و نمیشود به وثاقت آنها رأی داد. بنابراین روایت صحیحه نیست. این از روایت که سندش...
روایت بعدی، روایت محمد بن مسلم است که در همین ابواب صلات مسافر، باب یکم، حدیث هفدهم. بریم حدیث هفدهم، وسائل، جلد ۸، صفحه ۴۵۵. «عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر علیه السلام عن ابیه عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال: التقصیر یجب فی بریدین.» خوب، بحث بریدین که در آنجا، در آنها تصریح… این هم از آن روایاتی است که در آنها تصریح به وجوب دارد. تعبیر حضرت چه بود؟ "یجب". ۴۵۵ فرمود: «یجب فی بریدین.»
حدیث هفدهم: "محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشّی" در کتاب رجال از علی بن محمد بن قتیبه؛ در سند جناب صدوق هم علی بن محمد بن قتیبه هست که توثیق نشده. بنده اینجا در یک مناسبتی قبلاً شرح دادم که بعضی از بزرگان علی بن محمد بن قتیبه را توثیق کردند به یک قرینهای که آن قرینه را مفصلاً ذکر کردیم و تکرار نمیکنیم. اگر او ثقه باشد، روایت صحیح است، لاکن ما اعتماد نکردیم به آن شیوهای که از آن شیوه خواسته بودند وثاقت علی بن محمد بن قتیبه را استفاده کنند. «عن الفضل بن شاذان عن ابی کشاذان بن خلیل عن غیر واحد من اصحابنا.» این را که میگویند، یعنی اتفاقاً محکم میکنند: «عن غیر واحد» گفته میشود یعنی دیگر آقا کلی آدم. «عن محمد بن حکیم» یا "حکیم" «عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر علیه السلام عن ابیه عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال: التقصیر یجب فی بریدین.»
"بریدین" یعنی هشت فرسخ، هر برید چهار فرسخ که ۱۲ میل میشود، ۱۲ مایل. بنابراین از بین روایاتی که در آنها به وجود تصریح شده، سه روایت را خواندیم: "یجب" داشت. دیگر لاکن تعدادش بیش از اینها است. روایاتی هم وجود دارد که ظهور در وجوب دارد، هر چند تصریح به "یجب" هم نشده، اما ظهور در وجوب دارد که آنها هم زیاد است.
بنابراین در وجوب صلات قصر، به حسب ادله ما (چه کتاب، چه سنت)، هیچ تردیدی وجود ندارد و در بین شیعه، هیچ اختلافی در وجوب صلات قصر نیست. پس آقا، لا شک و لا شبهة که نماز در سفر شکسته میشود. از مجموع روایات با همدیگر درآمد. از رو تک تک روایات نه، مجموع کتاب و سنت از واضحات کتاب و سنت است.
مرحوم سید در ادامه عبارت سید را میخوانند، نگاه کنید: «لا اشکال فی وجوب القصر علی المسافر مع اجتماع شرایط، باسقاط رکعتین رباعی و...». اما صبح و مغرب: «و من الصبح و المغرب فلا قصر فیهما.» اگر شرایط جمع شود، دو رکعت از رباعیات ساقط میشود. صبح و مغرب هم که قصر میفرمایند، قصر صلات عبارت از این است که از نمازهای چهار رکعتی، دو رکعت کم میشود. اما نماز صبح و مغرب بدون کم و کاستی ادا میشود. این مقتضای روایت ماست. علت اینکه روی این تعریف قصر تکیه میکنیم، این است که در بعضی از کلمات مخالفین، مراد از تقصیر، تقصیر در صفت فرض شده، نه در کمیت.
تقصیر یعنی کوتاه کردن. کوتاه کردن میتواند در صفت نماز باشد، مثل اینکه انسان در عوض رکوع ایما کند، با اشاره رکوع کند یا با اشاره سجود کند. این صورت هم نوعی تقصیر است. تقصیر کیفیت است، تقصیر صفت است. و نیز میتواند تقصیر، تقصیر در کمیت باشد، یعنی عدد رکعات را کم کند. آنی که مراد از تقصیر در کلمات فقها و معروف بین... معنای دوم یعنی تقصیر در کمیت، تقصیر در رکعات که بهاسقاط رکعتین از رباعیه است. برای این تعریف استدلالی لازم نیست، اگرچه استدلال هم از روایات استفاده شده که عرض میکنیم. لاکن معروف و متسالمعلیه بین مردم در طول زمانهای مختلف که هرجا گفتند نماز قصر، همه فهمیدند این دارد رو نماز قصرش میگوید، نه رو وجوهش. میفرماید که همه فهمیدند که مراد از نماز قصر این است که چهار رکعتی را دو رکعت بخواند.
در عین حال، بعضی از روایات وارده در این مورد را میخوانیم برای اینکه مطلب کاملاً روشن شود. یک روایت، روایتی است که در ابواب صلات مسافر، باب سوم، حدیث نهم ذکر شده است. باب سوم، حدیث نهم، جلد ۸، صفحه ۴۶۵: «انه عن ابیه،» یعنی علی بن ابراهیم از پدرش، «عن ابن ابی عمیر عن عمر بن اذین عن زراره.» روایت صحیح است. «عن ابی جعفر علیه السلام قال: حج النبی صلی الله علیه و آله و سلم فأقام به منا ثلاثا، یصلی رکعتین. ثم صنع ذلک ابوبکر و صنع ذلک عمر. ثم صنع ذلک عثمان ست سنین، ثم اکملها عثمان اربعا. شسته شکسته بعد کاملش کرده. فصلی الظهر اربعا. ثم تزلک بدعته. فقال للمعذّن: اذهب الی علی فقل له فلیسلی بناس العسر. فعت المعذّن علی علیه السلام فقال له ان امیرالمومنین عثمان یامرک ان تسلی بناس العسر. چقدر درد داره این جمله. فقال: اذان لا اسلی الا رکعتا کما صلی رسول الله. فذهب المعذّن فخبر عثمان بما قال علی علیه السلام. فقال: اذهب الیه و قل له انک لست من هذا فی شی اذ فصل کما تعمر. فقال علی علیه السلام لا والله لا افعل. فخرج عثمان فسلی بهم اربعا. فلما کان فی خلافت معاویه و اجتمع الناس علیه و قل امیرالمومنین علیه السلام حج معاویه فصلّی بناس بمنا رکعتین الظهر. ثم سلمه بن امیه بعضم را وثقیف و من کان من شیعت عثمان. ثم قالوا: قد قضا علی صاحبکم و خالفه و شمت به عدوه. فقاموا فدخلوا علیه فقالوا: اَتَدری ما مازت ما صنعت علی؟ انقضیت علی صاحبنا و اَشمت به عدوه و رغبت عن سنیه و سنت. فقال: ویلکم، اما تعلمون ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم صلی فی هذا المکان و ابوبکر و عمر و صلی صاحبکم ست سنین کذلک؟ فتأمرونی ان ادا ادع سنت رسول الله و ما صنع ابوبکر و عمر و عثمان؟ فقالوا: لا والله.» اینها را ببینید! دارد میگوید بابا پیغمبر و ابوبکر و عمر و حتی خود عثمان این کار را میکرده. میگوید نه، تو آن کاری که آخر عثمان کرده باید انجام دهی. «قال: فقبلوا فقبلونی فانی مشفعکم و راجع الی سنت صاحبکم. فصلی العصر اربعا. فلم یزل الخلفاء و الامراء علی ذلک الی الیوم.»
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در سفر حج که همان حجة الوداع باشد، وقتی به منا رسیدند، سه روز در آنجا اقامت کردند. این سه روز چون سفر بود، ابتدا به عرفات رفته بودند، از آنجا برگشته بودند؛ تا عرفات چهار فرسخ است. در مراجعت به مشعر و منا رفتند و سپس در منا سه روز اقامت کردند. «یصلی رکعتین.» نمازهای چهار رکعتی را دو رکعت میخواندند. البته روایت مفصل است که در ادامه آمده.
بعد از حضرت ابوبکر هم همین طور عمل شد. بعد از ابوبکر، عمر هم که به مکه رفت، او هم همین طور عمل کرد و در منا نمازهای چهار رکعتی را دو رکعتی میخواند. بعد از عمر، عثمان که به خلافت رسید، او هم تا ۶ سال که مکه میرفت، در منا همین کار را میکرد؛ دو رکعتی میخواند. بعد از سال ششم، در منا نماز چهار رکعتی خواند. بعضیها استنکار کردند که شما نماز چهار رکعتی میخوانی و پیغام به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرستاد: شما از امروز به نماز برو. حضرت فرمود: اگر من نماز بروم، دو رکعتی میخوانم. لذا نرفتند.
البته بعد فشارهای به عثمان آوردند مبنی بر اینکه چرا سنت پیغمبر را تغییر دادی و او دوباره نمازهای چهار رکعتی را در منا دو رکعت خواند. بنابراین مسلم است که در منا که در بازگشت از سفر چهار فرسخی است، پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و خلفای بعد از آن حضرت، نمازها را دو رکعتی خواندند. پس از این روایت روشن میشود که مراد از تقصیر، قصر در کمیت صلاة است، نه صفت صلاة.
استدلال آقا به این روایت چه بود؟ یکی اینکه فعل پیغمبر بوده، آن که هیچی. یکی دیگر هم اینکه این قصر، قصر در کیفیت نیست، قصر در کمیت است.
روایت بعدی هم روایت صدوق از فضل بن شاذان عن الرضا (علیه السلام) فکر کنم ادامه همان روایت است. روایت قبلی مال علل الشرائع است. روایت: «انما قصرت صلاة فی السفر.» چه روایت طولانی خفنی است! توی علل الشرائع، علل و شرائط ۱، صفحه ۵۱. همین جور میرود دیگر. فکر کنم یه بیست سی صفحهای است. حال داشتی بعداً حالا خودمان بخوانیم، لااقل حالا با هم نخواندیم. خوب! «انما قصرت الصلاة.» خب، این هم توی وسائل، باب ۲۲، جلد ۸، صفحه ۵۲۰، حدیث ۱۲: «انما قصرت صلوات فی السفر لان الصلاه المفروض اولا انما هی اشرک عشر رکعات و سبع صلوات، مزیدت فیها بعد فخفف الله عنه لتلک الزیاده لموضع سفره و تعبه و نصبه نصب قبلا و اشتغالی فلاننا فعلا رحمتا من الله تعالی تعطفا علیه.» همین باب بود خواندیم، باب ۲۲ بود که قبلاً با همدیگر خواندیم. این از این روایت.
آقا میفرماید: البته روایات متعددی با این مضمون داریم که اولاً خدای متعال نمازها را به صورت دو رکعتی واجب کرد. بعد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از خدای متعال، دو رکعتهای نمازهای چهار رکعتی و یک رکعت نماز درخواست نمودند که بعداً اضافه شد. «فخفف الله عنه تلک الزیاده لموضع سفره.» خدای متعال این زیادی را به خاطر سفر برداشت. «خفف الله» یعنی تخفیف داد. زیادی را که در حضر معین شده بود، مراد دو رکعتیهاست. شامل نماز مغرب نمیشود. «الا صلات المغرب» تصریح شده: مگر نماز مغرب. پس آقا، این هم روایت دیگری بود که دلالت میکرد قصر صلات، قصر در کیفیت نیست، قصر در کمیت است.
روایت دیگر، روایت سومی که در باب سیزدهم آمده از ابواب اعداد الفرائض که جزء ابواب اولیه صلات. بریم صلات، ابواب اولیه، اعداد، جلد ۴، وسائل، باب سیزدهم از ابواب اعداد الفرائض، باب سیزدهم، جلد ۴، صفحه ۴۵. خب، یه صفحه بعدش میشود روایت سوم. «قال: الفریضه و النافله احدی و خمسون رکعه.» نافله ۵۱ رکعت است. «منها رکعتان بعد العتمه.» دوتایش بعد از عشاء است، «جالسن» که همو "رتیله" باشد، «تعدان به رکعت.» یه رکعت محسوب میشود. «و هو قائم. الفریضه منها سبع عشر و النافله اربع و ثلاثون رکعه.»
باب سیزدهم، حدیث دوازدهم میفرمایند که ... که جز انواع وسائل ذکر شد که این روایت هم صحیح است. زراره از ابی جعفر (علیه السلام) عن ابیه: «عشر رکعات. فرمود: عشر رکعات، رکعتان من الظهر و رکعتان من العصر و رکعت صبح و رکعت المغرب و رکعت العشاء الاخره. لا یجوز الوهم فیهن. من وهم فی شیء منهن استقبل الصلاة استقبال.» و هی صلات بحث شک دیگر، شک در نماز. هرکی تو دو رکعتهای اول شک کند، بعد دوباره نمازش را از اول بخواند. چرا؟ «و هی الصلاة التی فرض الله عزوجل علی المومنین فی القرآن. این همان نمازیه که خدا تو قرآن مومنین واجب کرده. مفوض الی محمد صلی الله علیه و آله و سلم. فساد النبی فی الصلات سبع رکعات.» پیغمبر هم هفت رکعت اضافه کردند. «هی سنه که اینها سنته. لیس فیهن قرائه درش قرائت نیست. انما هو تسبیح و تهلیلا و تکبیران و دعا. قرائت نداره. «او لا صلاة الا بفاتحة الکتاب.» انگار همینه دیگر. این یعنی آن فاتحة الکتاب مال این دو رکعت است. دیگر آن سومی و چهارمی فاتحة الکتاب نداره و مثلاً دیگر خیلی چیزها را نداره، احکامش هم این دو رکعت با آن دو رکعت فرق میکند. «فالوهم انما یکون فیهن.» شک در نماز را تو آن دو رکعتی که پیغمبر آورده، میتوانی داشته باشی؛ ولی تو آن دو رکعت... «فضا فزاد رسول الله صلی الله علیه و آله فی صلاة المقیم غیر المسافر. پیغمبر در صلات کسی که مسافر نیست و مقیم، دو رکعت اضافه کردند در ظهر و عصر و عشا. یه رکعت هم اضافه کردند در مغرب، هم برای مقیم و هم برای مسافر.»
این از این. آقا میفرماید: شک در این دو رکعتها جایز نیست. جایز نیست یعنی گذرا نیست، مجاز نیست، این نیست که بشود ازش رد بشوی. شک کردی، همانجا باطل است. شک در دو رکعت اول که از شکوک باطل است. «من وهم فی شیء منهن استقبل استقبل الصلاه استقبل.» اگر در دو رکعت اول شک کردید، باید نماز را از ابتدا بخوانید. «استقبل الصلاة» یعنی نماز را استیناف کند، از سر بخواند. «و هی الصلاة التی فرضه الله عزوجل علی المومنین فی القرآن.» آن نمازی که در قرآن ذکر شده، «تقیم الصلاه، ان الصلاة کانت علی المومنین کتابا موقوتا.» آن همین ده رکعت است؛ یعنی دو رکعتیهایی که خدای متعال فرض کرده به پیغمبر. بعد امر نماز را خدای متعال بعد میگوید: امر واگذار کرد به پیغمبر. محمد (صلی الله علیه و سلم) اصلاً واگذار کرده به پیغمبر. «فزاد النبی فی الصلاه فلان کلش فیهن قرائه.» هفت رکعتی که پیغمبر اضافه کردند، سنت پیغمبر است. قرائت هم درش نیست، حمد و سوره ندارد، تسبیح و تهلیل و تکبیر و دعاست. «فالوهم انما یکون فیهن.» شکی که صحیحه و علاج دارد، اگر شک کردیم نماز باطل نمیشود، تو این رکعاتی که بعداً اضافه شده. محل شاهد ما تو ادامه روایتی که: «فزاد رسول الله صلی الله علیه و آله فی صلاة المقیم غیر المسافر رکعتین فذهر و العصر والعشاء الاخره و رکعت فی المغرب للمقیم والمسافر.» آن دو رکعتی را که خدای متعال به پیغمبر تفویض کرد و پیغمبر اضافه کردند، تو نمازهای چهار رکعتی مربوط به مقیم است؛ یعنی غیرمسافر. اما رکعتی که به دو رکعت مغرب اضافه شده، بر مقیم و مسافر هر دو واجب است.
خب، این روایت کاملاً صریح است در اینکه آنچه در سفر کسر میشود عبارت از آن دو رکعتی است که مربوط به فرض النبی، سنت پیغمبر است. به مضمون همین روایت، روایت دیگری هم وجود دارد در باب ۲۱ از همین ابواب اعداد فرائض و نوافل در اوایل کتاب الصلاة وسائل. روایات متعدد دیگری به مناسبت اسقاط نوافل که در سفر، نوافل یومیه برداشته شده، وجود دارد. باب ۲۱: «باب و سقوط رکعتین من کل رباعیة فی السفر و سقوط نافلت ظهر و العصر خاصتا.» این باب ۲۱. و بعد مقایسه بخوانیم. در اوایل اینجا روایت دیگر هم هست که...
روایت بعدی، روایت دیگری که از آن معنای قصر در صلات استفاده میشود، ذیل صحیحه زراره و محمد بن مسلم آمده. همان روایتی است که قبلاً خواندیم. آنجا فرمود: «الصلاة کلها فی السفر الفریضه رکعتان کل ص صلوات الا المغرب فانها ثلاث لیس فیها تقصیر.» این ذیل صحیحه محمد بن مسلم در نقل وسائل نیست، در من لا یحضره. تو وسائل نداشتین، اضافه را تو من لا یحضره. پس این معنا که تقصیر بهمعنای این است که تو چهار رکعتیها دو رکعت باید خوانده بشود، محل شبهه و کلام نیست؛ با دلیل قطعی ثابت است.
نکتهای در اینجا وجود دارد که ان شاء الله عرض خواهیم کرد و صلی الله علی سیدنا محمد و آله.
در حال بارگذاری نظرات...