ریشهیابی دقیق افعال عربی در قالب ۴۲ وزن
تفاوتهای اساسی نظام وزنی عربی با فارسی
جایگاه مجهول در کنار معلوم و افزایش قالبها به ۸۴
ثلاثی مجرد و مزید؛ کلید اصلی درک ریشهها
حروف زائد و نقش حیاتی آنها در تشخیص ریشه فعل
شناخت قالبهای ماضی، مضارع و امر در یک نگاه
شش وزن اصلی ثلاثی مجرد با مثالهای روشن
‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️
بسم الله الرحمن الرحیم بحث ما درباره ریشهیابی فعل گفتیم ریشه یابی فعل از دو طریق ما میخوایم کار بکنیم یکی اینکه وزن فلو کسب کنیم که این فعل رو چه وزنی بنا شده یکم بریم سراغ مست مصدر بحثش تبعی میشه یه جورایی یعنی اصل با همون وزن الفعل اون کار اصلی که باید انجام بدیم وزن الفعل به دست بیاریم بحث مصدر در مورد حاشیه است تتمه بحث که آخر میندازیم خیلی باهاش کاری فعلاً برای اینکه ما بریم تو وزن فعل چند تا نکته رو اول میخوایم بهش اشاره بکنیم بعد با این مطالب وزن الفلو میخوایم در بیاریم این بحث وزن الفعل خیلی بحث مهمیه نکاتی که اول میخوایم بکنیم اینه یکی اینکه آقا ما تو زبان عربی چند تا چیز داریم این چند تا چیز رو بخوایم تو حاشیه بذاریم از اینها بریم سراغ بحث اولاً که ما تو زبان عربی مذکر و مونث داریم تو زبان فارسی مذکر مونث نداریم یکی دیگه پس این بحث اولمون مذکر مونث بحث بعدی اینکه ما تو زبان عربی مفرد تثنیه و جمع داریم که حالا تو فارسی تسنیه نداریم یکی دیگه اینکه ما تو زبان عربی ماضی و مضارع و امر داریم کلان تقریبا تو فارسی هم داریم سه تا بحث بحث چهارم اینه که ما تو زبان عربی غایب و مخاطب متکلم داریم پس افعال ما بر اساس این چهار تا بحث بنا میشه کلا افعال ما رو حساب این چهار تا بحث البته یه چیز دیگه هم تو زبان عربی داریم به اسم معلوم و مجهول الان نمیگیم وزن الفعلو که درآوردیم آخرش بهش اشاره میکنیم اضافه کنیم خیلی بحث سنگین روی این حساب ما ۴۲ تا وزنه فعل داریم ۴۲ تا وزن فعل داریم این ۴۲ تا رو تا حالا نشنیدیم از اعداد جدیده ۴۲ تا وزن فعل داریم کلا تو زبان عربی ۴۲ برای ترکیب این چهار تا با همدیگه میشه ۴۲ تا وزن اگه ما معلوم و مجهول را هم اضافه بکنیم معلوم ۴۲ تا مجهولم ۴۲ تا در مجموع معلوم و مجهول میشه ۸ پس ما حساب این چارتارو با همدیگه فقط معلوم شه اگه حساب بکنیم میشه ۴۲ تا وزن معلوم که حالا به علاوه ۴۲ تا مجهول در مجموع میشه ۸۴ ما تو زبان عربی تمام افعالمون از این ۴۲ تا وزن خارج نیست خیلی داره راحت میشه تورم ادبیات داره کم میشه رونق اقتصادی داره پیدا میکنه کلاً تو زبان عربی ما ۸۴ تا وزن داریم چه در واقع به زبان بهتر ۴۲ تا وزن داریم ۸۴ تا زیاده ۴۲ تا اون ۴۲ تا خودش گاهی معلومه گاهی مجهوله اینجوری بگیم بهتره پس آقا ترکیب این این چهار تا امری که گفتیم مذکر و مونث یک مفرد تثنیه جمع دوتا ماضی مضارع امر سه تا غایب مخاطب متکلم ۴ تا این چهار تا با هم که قاطی میشه ۴۲ تا وزن درست میکنه بنویسیم خوبه آقا آمادهای ۴۲ تا وزن بسم الله الرحمن الرحیم آقا جان اول شما یه دونه از اون یه دونه مفرد تثنیه جمع باید بگید بعد یه دونه مذکر مونث بعد یه دونه ماضی مضارع امر بعد یه دونه غایب مخاطب متکلم من خودم تک تک میرم شما با من ۱ این وزن اول ماست مفرد به علاوه مذکر به علاوه ماضی بعلاوه قای حالا مفردشو عوض میکنیم تثنیه میشه وزن دوم تثنیه آفرین اینو دیگه تکرار میشه ماضی غ سومیش جمع مذکر ماضی غایب چهارمی حالا دوباره مفرد مذکر عوض میکنیم مونث ماضی غایب پنجمین تثنیه مونث ماضی غایب ششمی جم مونث ماضی غایب این تموم شد حالا مرحله هفتم چیکار میکنیم برای صیغه ۷ دوباره میایم مفرد مذکر ماضی مخاطب حالا این غایب و مخاطب متکلمشو عوض میکنیم حالا شما فعلاً فقط دارین وزنا رو میشنوید بعداً من معادلشو که بنویسم آقا چقدر جالب شد قال میخوایم این ۴۲ تار انشالله دوستان بنویسند یادم نرفته تو هفته هر روز تمرین میکردیم امروز تمرین هرچی رفت و آمد دارند این ۴۲ تا رو تو طول هفته ۱۰ بار ۲۰ بار ۳۰ بار همین صیغهای که فقط میدیم هرجا میرن و میان و اینا فقط اینو تکرار میکنم انقدری که دیگه حفظ بشن از اول تا آخر این ۴۲ تا ۴۲ تار از اول تا آخر جلسات بعدی میایم میگیم که آقا این چی چیه اون چی چیه تک تک میریم سراغش درست شد فعلاً میخوایم این تمام افعال همین ۴۲ تاست بیرون از این ۴۲ تا ما فعل نداریم مستقبل در واقع مضارع مستقبل خالی که ما نداریم مضارعهای است که روش علامتی آمده که مختص مستقبل شد بله مضارع چرا مذکر مونث میکنیم ۲ مف مفرد مذکر ماضی مخاطب حالا دوباره تسنیه مذکر تسنیه مذکر ماضی مخاطب دوباره جمع مذکر ماضی مخاطب دهمی مفرد مونث ماضی مخاطب یازدهمی تثنیه مونث ماضی مخاطب دوازدهمی جمع مونث ماضی مخاطب حالا دوباره چیکار میکنیم میکنیم متکلم توی متکلم ما مذکر مونث نداریم تسنی و جمع هم نداریم لذا فقط دو تا صیغه داریم اینجا دید هر کدومش سه تا شد مفرد مونث تثنیه مونث جمع مونث مفرد مذکر تصنیه یه چیز داریم یعنی مذکر مونثش یکی تقسیم جمعشم یکی لذا صیغه ۱۳ و ۱۴ ماه وزن ۱۳ و ۱۴ ماه میشه مفرد مذکر یا مونث ماضی مخاطب این سیزدهمی چهاردهمی جم تثنیه یا جمع تصنیه جمع به علاوه مذکر یا مونث ساده است دیگه گیر که نداره هیچی ندارا هیچی نداره هیچ ذهنتون درگیر نکنید خیلی ساده است آقا کتبه کتبا کتب همینه همین هیچی نیست فقط میخوایم فرمولش تو ذهنمون باشه درست شد جمع تثنیه یا جمع مذکر یا مونث ماضی مخاطب این ۱۴ تای ما تموم مخاطب گفتم ببخشید متکلمین اشتباه گفتم مخاطب آخرش میشه متکلم یعنی ماضی و متکلم بله آخریش متک ماضی تمام باریکلا الان آقا به جای الان این ۱۴ تایی که من نوشتم همه رو ماضیاشو پاک میکنم مضارع همون ۱۴ تا دوباره اضافه میشه این میشه مذکر خب میشه صیغه چند ۱۴ دوباره از اول میشه ۱۵ مضارع همه اینا رو مضارع میکنیم اینم مضار اینم مضارع وثیقه ۱۵ چی شد مفرد مذکر مضارع غایب بعدی تثنیه مذکر مضارع غایب بعدی جمع مذکر مضارع غایب بعدی مفرد مونث مضارع غای بعدی تثنیه مونث مضارع غایب بعدی جمع مونث مضارع بعدی مفرد مذکر مضارع مخاطب بعدی تثنیه مذکر مضارع مخاطب بعدی جمع مذکر مضارع مخاطب بعدی مفرد مونث مضارع مخاطب تسمه مونث مضارع مخاطب جمع مونث مضارع مخاطب مفرد آها مذکر یا مونث مضارع متکلم مذکر یا مونث مضار متکلم این شد چند تا ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۴۲۸ درست شد این ۲۸ دوباره مضاریم این میشه بیست و نهمی ما بیست و نهم مفرد مذکر امر غایب تثنیه مذکر امر غایب جمع مذکر امر غایب مفرد مونث امر غایب جمع مونث امر قائ مفرد مونث نه مفرد مذکر امر غایب مفرد مذکر امر مخاطب دیگه تو امر مخاطب امر مخاطب امر حاضر تمرین مخاطب یا امر حاضر مفرد مذکر امر حاضر بگیم تثنیه مذکر امر حاضر جمع مذکر امر حاضر مفرد مونث امر حاضر تثنیه مونث امر حاضر جمع مونث امر حاضر مذکر امر متکلم مفرد مذکر یا مونث امر متکلم تثنیه یا جمع مذکر یا مونث امر متکلم ۴۲ تا مثالاش خیلی ساده است حالا تمام اینها رو شما میتونی یه معلوم و یه مجهول هم جلوش بنویسید تمام این ۴۲ تا رو بکنی معلوم مجهول که میشه چند تا ۸۴ تثنیه مونث امر حاضر معلوم یا مجهول درست شد آخرش که معلوم یا مجهول اضافه مثالش تمام این صیغههای ۴۲ تا رو من واسش مثال مینویسم من با مثال که قرآن زیاد استفاده کرده کتبه میشه مفرد مذکر ماضی باریکلا دومی کتبا سومی کتبو چهارمی کتبت مفرد مونث ماضی قایق این کته بتا مفرد مونث تثنیه مونث ماضی غای کتب نه ۷ کتب کتب توما صیغهها رو اینو بگم معادلشو بگم دوباره برمیگردیم از اول از حفظ با همدیگه یه بار بگیم کتبتون کتب کتب توما کتب ۱۰ کتبت ۱۱ کتب توما ۱۲ کتبتن ۱۳ کتب تو ۱۴ کتبنا درست ۱۵ یکتب ۱۵ یکتبو یکتوبانه خوب شد آقا خوبه یکتبانه یکتبونه عربی دبیرستان همش همین بله بله هجدهمی تکتب تکتوانه یکتب نه توی غائب میشه یکتب تو حاضرش مخاطبش میشه تککتب نه خوب یکتب نه حالا دوباره تکتب تکتوبانه تکتبونه احسن تکتوبین تکتوبانه تکتب نه الان گفتم تکتب نه ۲۷ اکتو مکتوب مضارع اون ماضی بود کتب تو کتبنا ماضی حالا امر آقا اینا دیگه فرمولاش چرا اونجا اینجور شد اینجا اینجور میشه تو امر اونجور میشه امر غایب اونجور میشه امر حاضر اونجور میشه فرمولا رو همه رو بعداً بهش خواهیم رسید انشالله فعلاً فقط میخوایم ریخت تو ذهنمون باشه یعنی الان به ما یه جمله عربی دادن سریع من برمیگردم به جزوه اگه فعل کدوم نوع فعله ماضی مضارع امر کدام یک از این ۴۲ تا صیغه همه ادبیات این شکلیه کل ادبیات ۴ تا کاغذ جلو چشممون هر متن عربی میذارن یا حرف اگه فعل کدوم یکی از این ۴۲ تا صیغه است حالا ریشش چیه مصدرشه اون مال بحثهای بعدیه اصل لغت از کجا گرفته شده مصدر چیه اینا میشه بحث بعدی ما که بحثهای لغتی هم هست دیگه توی ادبیات و اینها نیست بحث مصدر رو خواهیم کرد مثلاً ده نوع مصدر ثلاث مجرد داریم اینو بحث میکنیم ولی میخوام یه سری وسایل چون ما ادبیات قرآن میخوایم بخونیم در مورد خود ریشه چند تا قوله بعضی میگن که مثل مرحوم مصطفوی تمام ریشههای ریشه است تصادف داریم در ریشهها اشتراک داریم اینا بعداً بحث میکنیم بحثهایی که دیگه تو کتابهای ادبی ما از ۲۹ نه دیگه امر خب بیست و نهمی لیک ل یکتو مفرد مذکر امر غایب لیکتبا تثنیه مذکر امر غایب اول با مذکر میره بعد با مونث باریکلا اول با مذکر میره مفرد تثنیه جمع بعد مونث مفرد تثنیه بعد میاد غایبش عوض میشه غایب مخاطب متکلم بعد تموم شد ماضی مضارع امرش عوض میشه روشن شد غایب مخاطب متکلمتون سه تا چهارتایی که نوشتیم اینو بکنیم ۴ لیکتوبو ۳۱ لیکتوب لیکتب لیکتوبا لیکتبو لتکتب به تکتوبا احسن توب آها حالا ۳۵ اکتبر مفرد مذکر امر حاضر امر مخاطب امر حاضر غایب بود تا اینجا الان اومدیم مخاطب اکتبر امر مخاطب یا بگیم امر حاضر اکتبر اکتوبا مذکر امر مخاط آفرین جمع مذکر ۳۸ اکتبی ۳۹ اکتبا ۴۰ طبنه دوباره برمیگردیم ۶ تا گفتیم غایب ۶ تا گفتیم مخاطب دو تا میخوایم بگیم متکلم لعتو لنکتو ۴۱ میشه لعک مفرد تصفیه یا جمع مذکر یا مونث احسنت امر متکلم امر متکلم دوتا آخری امر متکلم حاضر همون مخاطب این فقط تو امر میشه حاضر در امر حاضر اینو میخوایم بنویسیم در امر حاضر پیاده نشده آره رساله قرآنی خیلی داره دیگه اینم ۴۲ تای ما دوباره شما اینها رو برای مجهولش مجهول ما فعلاً تو جزوه هم جلوشو خالی گذاشتیم مجهول نمیگیم فعلاً مجهول بعداً بهش مجهول وقتی خود بحث رو آوردیم رو خودش چرا اینجا اینجوری میشه چرا فقط اینجا یادتون باشه تمام این ۴۲ تا یه معادل مجهول هم داره کتبه یک کتبه داره کتبو کتبو داره کتبت کتبت داره یکتب یکتبو داره همه مجهول معادل این ۴۲ هر کدومش یه دونه مجهولم بغلش میشه گذاشت لتوکتب درست شد هر کدومش یه مجهولم داره با این ۴۲ تا مجهول فعلاً ما کاری این بحث مجهول ما پس تمام این ۴۲ تا یا بفرمایید ۸۴ تا تو زبان عربی ما هیچ فعلی نداریم که خارج از این ۴۲ تا ۸۴ تا باشه درست شد در واقع اون چارتایی که نوشته مثلاً مفرد مذکره امر مثلاً غایب ۴۲ تایی که اینجوری نوشتیم تمام افعال رو همین ۴۲ تا ۴۲ تایی که نوشتیما همه افعال رو همین حالا معلوم و مجهولش باز دوباره با همدیگه بحث بعدی که میخوایم بگیم دوباره برمیگردیم به اون سلاسی و رباعی که داشتیم حله سلامت باشید خودش با مثالشو مفرد مذکر ماضی غایب جلوش یه فلش کتبه یه کاغذ میزنیم جلو تا هفته ۲۰ بار نگاه این نوع صرف کردن کامل تو ذهن مونده چی چی هست اون واوش چیه تو کچب این چرا کتبه شد اون چرا کتبه شد این لیاکتب چرا شد اون چرا اکتب شد ساخته میشه معلومه چه ساخته میشه ساخته میشه خواهیم ۱۴ تا ۱۴ تا تقسیم میکردن بحث بعدیمون گفتیم اینجا پس این ۴۲ تا رو ما تو دو تا بخش داریم این ۴۲ تا بگیم حالا من حالا خیلی اصراری ندارم ۸۴ تا بگیم زیادش کنم همون ۴۲ تا بگیم بهتره این ۴۲ تا تو دو بخشه چون فعل گفتیم یا چیه یا چی یا سولاسی یا رباعی درست شد پس ۴۲ تا سولاسی داریم ۴۲ تام رباعی داریم این ۴۲ تا هی ریخت و فرمهای مختلفی پیدا میکنه سولاسی سلاثیه از چه جهت سلاسیه بفرمایید ریشه هی برمیگردیم به اون ریشه مج باریکلا مجرد و مزیدشو اینجا میخوایم اشاره کنیم اونجا فقط به اصل سه تا یا چهار تاش اشاره کردیم الان میخوایم مجرد و مزیدشو پس تو فیلم خماسی نداریم یا ثلاثیه یا رب اینا هر کدومش دوباره یا مجرده یا مزیده تعریف ما از مجرد و مزید تعریف خاصیه کمتر گفته شده این تعریف تو جزوه هم تعریفمون از مجرد یعنی صیغه ماضیش حرف زائد نداشته باشه صیغه ماضی فعل حرف زائ نداشته باشد اگر حرف زائد داشته باشه چی میشه مزید یا مزیدون فی یه مثال بعد حرف زاهدو توضیح بدیم تعریف مشهور یه خورده فرق میکنه اونا مضارع و امرش حروف مضارعه و نمیدونم لام امر اونها رو حساب نمیکن سادهاش کردیم صیغه ماضیش حرف زائد نداره مثلاً حس سو با احسنه احسنه آفرین چرا چون احسنه احسنه احسنا احسنو درست شد احسنه بازیه دیگه صیغه یک ماضی صیغه یک مازیش حرف زائد داره یعنی سه تا حرف اصلی داره کهها و سین و نونه سولاسی حرف زائد داره میشه ثلاثی مزید این یکی حسنه میشه ثلاثیه باریکلا یا مثلاً میگیم آقا حالا برای کتبه خود کتبه مثلاً کاتبه کتابه و کاتبه کاتبه میشه ثلاثی مزید چرا سولاسی ۴ تا حرف داره که نه یکیش زائده دیشه باید جز حروف اصلی باشه چهار تا حرف اصلی باشه تا بشه رباعی اینجا حرف زائده آقا مگه حروف زائد چیه آها این بحثی که کمتر گفته شده سئلتمونیها اینا حروف زائده سل تومو نیها جان سلتامونیها سألتمونیها سین حمزه لام ت میم واو نون یا هاد الف این میشه ده تا این ده تا حرف حروف زائده حروف زائده بحثی بکنم سین حمزه لام ت م واو نون یا ها ۲۴۶۸ به این شکل نوشتیم که در بیاد این حروف با همدیگه یه جمله ازش ساختیم یه کلمه داستانی داره پس این حل شد این ده تا سین و همزه و لام و ت و میم و وا و نون و ی و ها و الف اینا حروف زائده الان تو احسنه کدومش اومده حمزه اومده درست شد خوب شما هر کلمهای که نگاه میکنی مزیده مزیده یعنی اون حرف زائدش یکی از این روشن شد حروف زیاده چیه یه کتابی داره ابن حاج کافیه داره یه دونه شافیه داره کافیه رو نحو نوشته شافیه رو در صحن نوشته عثمان بن عمر ابن حاجب جانشینه نبود ابن حاجب شیعه نبود ولی این کتاب ایشون شروع مختلفی براش نوشته شده یکی از کتابهای خوب شافیه و کافیه از کتابهای معتبر یکی از شهرهایی که بر این کتاب نوشته شده مرحوم رضیالدین استرآبادی ایشون شیعه بوده و کتابشم تو حرم امیرالموم عرضه میکنه به ایشون متوسل میشه ایشون ارادت دارم و به کتابش شرح رضی شرح رضی بر کافیه شرح رضی بر شافی گفتم کافیه در علم نحو شافیه در علم صرف به جفت شهر نوشته شرح نظام هم دوباره شرح همین ابن حاجب شرح شافعی و کافی است نظام ارج ایشونم شهر نوشته شهرهای مختلفی نوشته شده به همینه حالا اگه اشتباه نکنم خود ابن مالکم فکر کنم به همین شهرداری تو ذهنمه جز کتب خیلی معتبر جز اولیش نیست چون ایشون مال قرن هفته تقریبا اولین بررسی بکنم بعد ابواسود حالا باید یه بررسی بکنم هست یکی بوده تا من دیده بودم خیلی قدیمیه الان اسمش از ذهنم در اومد که ایشون کتاب معتبری هم داره مال همون دورههای قرن دوم سومم هست حالا اسمش یادم بیاد س تو همین کتاب بهجت المرضیه اهانت مستقیم نیست یه جورایی مثلاً حالا شان حضرت زهرا را پایین آورده من دوست دارم ما خلاف فاطمه حتی فاطمه رو هم بیشتر دوست دارم حتی فاطمه رم انقدر دوست ندارم پیغمبر فرمودند مثلاً من فلانیو خیلی دوست دارم حتی فاطمه هم انقدر دوست احادیث مجعوله این ماجرایی داره مرحوم وزیر دین استرآبادی تو شرح شافیه این ماجرای سلتامونیها رو نقل کرد به بخش حروف زائد که میرسه تو جزوه آوردم اینو جلد ۲ صفحه ۳۳۱ هم از شرح شافیه رضیالدین البته توی شهر جلد ۲ صفحه ۳۳۱ شرح نظامم عبارتش رو آورد تفریح که بحثمونو مجردشو اوزانش رو بگیم و سلاسی مزید انشالله باشه جلسه بعد بحث خوب بود امروز دیگه خدا را شکر الحم ایشون میگه که ق المیزان شیخه عن حروف زیاده یه شاگردی اینو توی پاورقی صرف سادم آورده بود خب بحث به این مهمی اصلاً پاورقی نیست البته اینو با من داستانشو آورده بودم خود ح حروف زائد است ایشونم توی صفحه ساده اشاره کرد شاگردی از استادش پرسید که آقا حروف زیاده چیه حروف زائد چیه استادمونیها سلتامونیها عبارت عربی یعنی شما آن را از من پرسیدهاید برگشت گفتش که آقا من که نپرسیدم تا حالا دفعه اولم سوال میکنم ایشون دوباره برگشت همین حروف رو جابجا کرد گفت یوم تنساها امروز یادت رفته همین حروفه یا احمق مررتین آی نادون دوبار جوابتو دادم یه بار با سلتامونیها یه بار با الیوم تنسا این حروف الیوم تنسا همون ده تا حرفه سلت منیها همون ده تا ماجراهای دیگر نقل شده حالا تو نظام این هویت الزمان هویت الزمان فشیبنی بله یا احمق مررتین هویت السمانا این شعر هم ایشون آورده بعد باز میگه که حروف از زائدات انسمها فقالت ولم طبخل و تسهیل امان و تسهیلم دوباره همین ده تا حرفه چند تا چیز گفتن یا هل نمته لم یعتنا سهوا همه اینها هست ولی اونی که برای خود من خیلی خوبه جالبه چون عبارت قرآنیشم نزدیکه هم یسل سلامونیها بگیم چی هم یسعلون ببخشید هم یتسائلون یتسائلون فهم لایتسائلون حروف زائد چی میگیم حروف هم یتسائلون چرا دیگه نتسائلون حمزه حمدهسا لون نه دیگه هوم دوتا یا س ت ۴ سین ۵ الف ۶ همزه ۷ لام هشت واو ۹ یتسائلون حروف زائد چیه حروف هویت ساعلون این دیگه بین ما قرارداد تا آخر چون جز حروف هم یتسائلونه اینجا زائده تفسیری خیلی کاربرد دارهها آقا این حرف زائده یا جز ریششه چنین کلمهای رو آورده مثلاً افرنج مثلاً میگه این نونش جز حروف زائده یا جز حروف سهلتمونیهاست اف رنج آورده با عین رنج مثال عرض کردم این افرنجو گفته آقا اگه این نونش جزوتونیها باشه چه نوع کلمهای میشه رباعی میشه نباشه چه نوع کلمهای میشه حماسی میشه یادتون باشه تو عبارت زیاد تو تفاسیرم میبینید زائده شرح نظام آورده بودا هویت سال این افرنج مثلاً نونش جز خونش عینش که معلومه نیست فاعش که معلوم نیست درسته آقا ریش که معلومه نیست جیمش که معلومه نیست پس تا ربایش یقین داریم به چه درد میخوره تا ربایشو یقین داریم شک در اینه که خماسی هست یا نیست چی باعث میشه که خماسی بشه نباشه خماسی میشه اگهونیها باشه رباعی میشه حالا اوزان ثلاثی مجرد را هم بگیم و بحثمون تو این جلسه تمام پس آقا ما سولاسی داشتیم رباعی داشتیم مجرد داشت مزید داشت رباعی و مجرد داشت مزید داشت مجرد یعنی چی توی صیغه مازیش حرف زائد نداشته باشه حرف زائد چی بود هم یتسالون اگه تو صیغه یک مازیش هم یتسالون نداشت میشه مجرد اگه داشت میشه مزید اگه سولاسی باشه سولاسی مجرد مزید رباعی باشه رباعی مجرد ۴ تا ۷ باشه ۱۰ رجب درست شد اگه زائد داشته باشه مثلا چی چی اندحراج چی چیه تعابیری داره تدحرج تدحر این تدرج از هومیتسائلون داره تدحرجه تبرج از برجس باب تفعل ثلثی مزید خیلی دیگه مهمه این بخش بخشهای فوق العاده کلیدی و مهم ماست که مخصوصاً اسم فاعل و مفعول و اینا از تو همینا در میاد تدرج میشه رباعی تدحرج تبرج میشه ثلاثی تبرک ثلاثی مزید میشه باب تفعل حالا بابها رو مزیدش فعلاً امروز کار نداریم سلاسی مگر پس آقا ما چهار تا بخش داریم سولاسی مجرد سولاسی مزید رباعی مجرد رباعی این چهار تا بخش شده درست شد اوزانی داره امروز فقط میخوایم چی بگیم سولاسی مجرد جلسه بعد ثلاثی مزید رباعی مجرد رباعی حله برنامه چیه خیلی سولاسی مجرد ما ۶ تا وزن داریم سریع میگم اینا خیلی ساده است تموم صیغه ماضی ما این فعله فععلی که داریم این به سه صورت خونده میشه دیگه عین الفعلش ف درست شد مازیش مضارعشم آفرین یا الو یفعلو ترکیب بشه میشه ۶ تا حالت یعنی فعل الو این وزن ۱ فعل ال این وزن ۲ ۳ یزد علو این وزن ۳ وزن ۴ وزن ۴ دیگه این سه تای ما دیگه هر کدومش این فعله دو تا وزن داره فعله فعله یافعل نداریم فعل الو دوباره فعل الو گفتیم نداریم یافعلو ساده بود یافعلو اینا به درد میخوره اولین خط لمعه رو که شروع میکنیم این بحث فعالیت به کار برده اولین خط لومی کتاب طهارت اولین خط آقا میگه طهور لازم وزن تفعل یفعلو در متعدی به کار نمیره در لازم به کار میره و استفادههایی میکنه اونجا مرحوم شهید از این مطلب فعل یفعلو منع بفرمایید فعل یفع بفرمایید مثال معروف یزرب آفرین کتب چهارم فعل یفعلو علم علم لمو فعل یفع حس یحسبو مثال قرآنی همش و شیشمی حسن یحسن این ۶ تا وزن ما یعنی آقا جان فعل ثلاثی مجرد ما خوب دقت چی شد به اینجا رسیدیم امروز بحث ریشه رو گفتیم یا رباییه یا خماسی توفل مخماسی نداریم یا سولاسی داریم یا رباعی اینا هر کدومش یا مجرد داره یا مز ۴۲ تا قالب داره درست این ۴۲ تا قالب تو وزنهایی میآید یعنی این ۴۲ تا قالب توسلاسی میاد ۴۲ تا قالب توربایی میاد ۴۲ تا قالب تو ثلاثی مجرد میاد ۴ مزید توربایی مجرد تو رباعی مزید ۴۲ تا قالب ما توی سولاسی مجرد فقط تو ۶ تا قالب میاد اون ۴۲ تای حله ساده تموم خیلی خوب این بحث این جلسه ما بحث ثلاث مزید انشالله باشه جلسه بعد و الحمدلله رب