تشخیص سریع اسم، فعل و حرف
ریشهیابی کلمات؛ کلید فهم صحیح آیات قرآن
تورم ادبیات حوزه؛ هدر رفت سه سال عمر طلبه
نود درصد کلمات عربی ثلاثی هستند
رباعی و خماسی؛ ریشههای کمتر شناختهشده
وزن فعل و مصدر؛ دو راه قطعی برای کشف ریشه
چرا فهم روایات بدون ادبیات کاربردی ممکن نیست؟
مضامین فقهی و اعتقادی در گرو ریشهیابی دقیق کلمات
‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد راه طیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین رب اشرح لی صدری و یسرلی امری ولل عقدة من لسانی یقهو خب خاطر عزیزان اگه باشه قبل از تعطیلات بحثمون درباره اقسام کلمه بود و بحث کردیم که کلمه چند قسمه سه نوع چیا بود اسم و فعل و حرف نشانههای اسم چی بود جر و تنوین و ندا و ال مسند دیگه چی دو تارم اضافه کردیم مبتدا تثنیه و جمع را هم اضافه کردیم ۵ بعلاوه ۲ این ۷ تا ۴ تا رم اضافه کردیم اضافه و تسخیر و نسبت و تمیز این چهار تا ۷+۴ فعلم دوره ۷ بعلاوه ۴ ادات تصویف و تا یا افعلی رم گفتیم نون تاکید را هم گفتیم و جذب را هم گفتیم جلسه آخر بود و نواصب رو هم گفتیم اینم شد عرض کنم که هفت تا علامت فعل با امر و نهی و ماضی و مضارع اینم چهار تای اضافهاش حرفم که گفتیم از باب عدم و قبول العلامه هو العلامه علامتش اینه که اون علامتهای اسم و فعلو نمیگیره خب بحثمون امروز بحث فوق العاده مهمی است و یکی از اختراعات این بحث ماشالله بنام بر اینه که ادبیات را از تورم در بیاریم الان مسئولین دنبال اینن که اقتصادو از تورم در بیارن ما دنبال اینیم که انشالله ادبیات از تورم در بیاریم ادبیات خیلی متورم شده سه سال عمر طلبه بیهوده این وسط داره تلف میشه در حالی که همین سه سالم اگه بگیریم تو ادبیات طرف میتونه سهلی بشه انقدر میشه کار کرد به شرط اینکه زوائد زده بشه تکراریا گرفته بشه چیزهای بیخو غیرقابل استفاده ازش در بیاد بیایم فقط تو اونایی که ضروری و لازمه و تمرین اونی که ملاک و اصله تمرین اما امروز اگه خدا توفیق بده انشالله میخوایم درس یک ماه حوزه رو بخون انشالله میشه از یک ماه ولی خب تمرینش دیگه کار شماست و خیلی هم کار میبره تمرینش البته ساده است ولی بحثو خیلی جمعش کردیم اگه خدا توفیق بده انشالله بتونیم تو این بحث پیش بریم بحثمونو عنوانی که و طراحی کردیم عنوان ریشهیابی ما گفتیم که برای اینکه متن عربی رو بتونیم تشخیص بدیم که این متن چیه اصلاً وقتی با متن عربی مواجه میشیم بتونیم بفهمیم بتونیم بخونیم اولین مرحلهاش این بود که اسم و فعل و حرف تشخیص بدیم تو مرحله بعدی باید ریشه بیرون بکش ریش این حروف اصلی کلمه که تمام مشتقات کلمه تو اون ریشه به کار حالا ما اول یه بحث درباره ریشه میکنیم اینجا بعد یه خورده بحثمون عوض میشه دوباره دو سه جلسه بعد شایدم بیشتر برمیگردیم به همین بحث ریشه الان از ریشه میخوایم وارد بشیم بریم تو یه بحث دیگه دوباره دور میزنیم میایم تو ریشه حالا مثالها چند تا مثال من میزنم اینا مثالهای قرآنیه برای اینکه ریشه شو ببینیم عجب اجاق عجبتم تعجبین تعجبون چند تا کلمه است که هم خانواده است با همدیگه حروف اصلی همه اینا چیه عینو جیم و با اینو میگیم ریشه اصل اصل کلمه اصل کلمه حالا کلاً همه بحث ادبیات رو همین اصله تمام کلمات برمیگرده به یک اصل خود بحث اصل که خب فوق العاده ضروریه شما اگه نتونی اصل رو در بیاری اینجا کلمه معلوم نیست که این زمان رو گرفتن برخی از زمنه گرفتن اگه زممه باشه به معنای ضمیمه شدنه اگه زمه نباشه به معنای ضمانت خب حالا تو روایت فرموده که کسی که مثلاً اگه فلان کارو کرد ضامن است درست یا ضمانت دارد فله الزمان این فلح الزمان اگه زممه باشه یعنی هم اون طرفی که مثلاً آقا ضامنش بوده او باید خسارت بده با این آقایی که ضام ضامنه باید خسارت داره ریشه خیلی مهمه حالا تو بحثهای فقهی که خیلی ضروریه همه جا کلاً تو ادبیات عرب ریشه کاری یه سری مراحلو طی میکنیم بعد به بحث ریشه میرسیم فقط اینجا چیزی که میخوایم بگیم اینه که آقا این ریشه گاهی سه حرف گاهی چهار حرفه گاهی پنج حرف این تیکشو کار داریم و میخوایم بریم تو بحثمون جان زممه الف و نونش زائد است مثلاً زمان این زمه بوده زمان خب بحثشو به نظرم آقای شبیری دارند وقتی دیگه از آقایونم دارن بحث فقهی رو همین تیکه زمان دارند سه حرف یا چهار حرف یا پنج حرف اگه سه حرفی باشه بهش میگیم چی سولاسی اگه چهار حرفی باشه میگیم رباعی اگه پنج حرفی باشه خماسی بحثمون چی شد گفتیم آقا یه سری کلماتی که همه از یه ریشن از یک مشتق اینها اون ریشهشو که بگیریم گاهی اون ریشه سه حرفه گاهی ریشه چهار حرفه گاهی ریشه پنج حرف سولاسیو رباعی و خما حالا توی مثال اجبتوم و همه کلماتی که به کار بردیم اینا همه چی بود درصدی تقریبا بخواهیم بگیم باید بگیم آقا ۹۰ درصد کلمات تو ادبیات عرب سولاسی ۹ درصد رباعی یک درصدم خماسی درصد این شکلی ۹۰ درصد سولاسی تک و توک رباعی هم پیدا بشه خماسی دیگه خیلی کم فعل خماسی که نداریم اسمی داریم اسم دیگه مثال خواهیم خب من چند تا کلمه رباعی میخوام پای تخته بنویسم رباعی تا اینجا حله مسئله که نبود چند تا رباعی ما فعلاً ریشه داریم فقط حالا اسم میگیم که ریشه بفهم یکی از رباعیهای خیلی معروف جعفر این رباعیها که در مینویسند معمولا تو کتابها کمتر گفته شد کلمات پر استعمار رو بگیم جعفر جمعش میشه جعفر جعفر خماسی نه خماسی فقط رباعی تو فعلم هست تو اسمم هست تو فعل نیست بله بله حالا بحث جعفر و جعفر ریشش چیه جیم این راه این ریشه کلمه دوم اینا کلمات خیلی بحث به درد میخوره تو قرآن ابراهیم از کلمات رباعیه چقدر مشکلات توی تفسیر ما داریم این مباحث حل نشده خود بحث خماسی تفاسیر خماسه اصلاً یه چیز دیگه تعریف کردن سوداسی هم حتی گرفتن جایی سوداسی این مباحث حل نشده قرآن واقعا مهجوره تو ادبیات طرف روستای ادبیاته ولی تو قرآن که میاد میزاد واقعا پیاده است این مباحث کاربردی کار نشده تورم ادبیات که میگم همینه توی جنبههایی میبینی تورم یعنی همین دیگه یعنی کالاهای ضروری میره تو حاشیه کالای غیر ضروری میاد وسط بعد این میشه خلاصه بازار به سمت خودش جذب میکنه و مردم قدرت خریدشون میاد پایین خلاصه بحثهای غیر ضروری اومده وسط بحثهای ضروری رفته تو حاشیه قدرت فهم آیات و روایات اومده پایین ابراهیم در بله ریشه برهم همیشه رباعی از مشتقاتش همین که عرض کردم تو مشتقات میشه تکرار شده چند تا حرفه دقت بفرمایید یعنی اینکه آشنایی عجب بود عجب اجاب تعجبونه تعجبی نه دیدیم سه تا حرفه که همیشه هستش این شد حروف اصلیش درست شد ابراهیم البته ابراهیم خیلی مشتقاتی نداشت چون اسمه اسم علمم هست ابراهیم ابراهیمی ابراهیمان ابراهیمون مثلاً برهم لغت بهش اشاره خواهد اصلش عبریه آبراهامز بوده یا آبراهیم بوده یا چی چی بوده دو تا کلمه است ترکیب دو تا کلمه است یا یک کلمه است کلمه بد اطمینان اطمینان رباعیه جعفر و ابراهیم دوتا اسم رباعی بود اطمینان فعل رباعی اطمئن یتمئن و اطمینان که میشه اطمینان احسنت میم حمزه نون جمجمه دوباره اسم جمعشم جماجمه اینا همه تو روایات هست تمام این کلماتی که آوردم تو قرآن و روایات فراوون استعمال شده جمجمه اعیرالله جمجمه تک امیرالمومنین به محمد بن حنفیه فرمودند جمجمهتو به خدا عالیه بده تو جنگ بسپار دست خدا جمجمه جمجمه جم این میشه ربات گاهی رباعی مضاعفه حالا اینا عرض خواهم کرد یعنی اصل کلمه کلمه ثلاثی بوده مثل این جمجمه این جمع بوده جنبه رو برای چند دوبارش کردن مثل زمزمه مثل زلزله این مضاعفش میگن رباعی مضاعف یه چیز دوبار تکرار شده توش جیم و میم جیموم خماسی شقشقه خطبه یادتون حدرت جمعشم میشه شقاشق امیرالمومنین فرمودند شیطان شقاشق داره ان لهو شقاشق او شقاشق داره معنای لغوی خونی که از دهن شتر موقع عصبانیت بیرون میریزه شق ش خلخال خلخال اردبیل خال خلخال جمع خل و خلاخیل خلاخیل این ریشش چیه رباعیه مضاع دملج دستب نت مقاتل خیلی هست تو روضهها بله خلخال دملج مخصوصاً تو روضه حضرت زهرا سلام الله علیها دست بله بازوی ورم کرده دم مثل دانلود شده بود جمعش میشه دمالج و دمالی دم لج خلخال که پابند بود دانلود دست خنزیر خن خوکی خنازیر خنجره زفاادع کلمات قرآنی ظفادع قورباغهها آیه قرآنه بر بنی اسرائیل ظفاده از آسمون نقطه چیز از آسمون بارید یکیش صفاده بود قورباغه میبارید از آسمان و قلم سو قلم سو خب کلاه خود میشه قلم که جمعش میشه قلانس پلا حسین قلنس و قلانس قلم سوور روایت بخونم کلاه خود حالا بورنوس را هم اضافه کنید برنوس مقتل سیدالشهدا اومده برنوس کلاهی که به لباس متصله متصل به لباس خودش کلاه خود جداگانه است اینم برانیس و برنصر این قلم سوورو من روایت بخونم خوب بود آقا کلمات این میشه ادبیات کاربردی این جمع مکسر بله بله همین یه جمع مکسر حالا جمع مونث سالم و اصلاً کلاً جمع سالم قاعده داره که عرض خواهم کرد در موردعقول باید باشه و چه باشه و چه باشه اگه او نبود آرت داشته باشه میشه جمع سالم نداشته باشه کلاههایی بوده که لباس بله بله یعنی یه سره از لباس پشت لباس که مثلاً جلوی لباس رزمی ادوات جنگی بوده یه لباس بوده که میومده یه کلاه بوده که به لباس متصل میشده یه کلاه خودم روش جداگانه گذاشته میشده که میومده جلوی بینی و جلوی گوشها رو میگرفته که شمشیر خوردنش اسم قلم سوی پیغمبر تو روایات اومده خود امام حسین علیه السلام حالا مقتلشم یه خورده سنگینه خیلی نمیشه خوند برنوس حضرت که ضربه شمشیر وقتی وارد شد برنوس شکاف برداشت قلم پاره شد خون سر مبارک ابی عبدالله توی قلم پخش شد حضرت این کلاه خود عوض کرد یه قلم دیگه در هر صورت این تعابیر معمولا تو مقتل خوب ضعیفیم دیگه بانک یکی از کارهای طلبه همینه باید نسبت به مقاتل مسلط باشه خب این تسلط در ادبیات میطلبه و اونم ادبیات کاربردی بالاخره آدم خودشو باید بلد باشه بتونه بخونه یه وقت خودش کلمه رو نگاه کرد آدم خودش مقتل میخونه وقتی خوند چی میخواد ترجمه کنه چی میفهمه وقتی کلمه رو نگاه کرد چه نوع کلمهایه توش گیر نکنه برنوس چیه مثلاً نه حالا نمیخواد بالا منبر بگه خودش که میخواد بفهمه چی بوده مقتل روایات چقدر داریم حالا این تعبیر تو روایت ببینید در مرحوم صدوق در من لا یحضر نقل کرده جلد ۳ صفحه ۱۷ روی عن الحسین بن المختار القلانسی این کلمه قلانسی یعنی چی بفهمه آفرین مختار قلانسی کلاه خودساز بوده چیه خودش قلانسی چیه فامیلی یعنی چی فامیلی که بدون حساب کتاب نمیذاشتن که قلانسی قلانس جمع غلط بی کلاه خودها نسبت قلا نسی کلاه خودساز بوده شغلش کلاه خودساز بوده زره ساز داشتن بیا القلانس رجال این فروشنده قلانس بود قال قلت روایت خیلی قشنگه قال قلت لعابی عبدالله علیه السلام انا نعمل القلانس با کلاه خود میسازیم فنجعل فیه القتن العتی توش پنبههای قدیمی میزاریم فنبیها تو کلاه خود که باید پنبه جاساز بکنند که رو سر میاد اذیت نکنه سرو این پنبهها رو پهنای کهنه میزاریم پنبه نو نمیزار به مردمم میفروشیم چه حکمی داره ولا نبین لهم ما فیها نمیگم که این پهنا این پنبهها کهنه فقال انی لحب لک ان تبین لهم ما فیها حضرت فرمودند من دوست دارم که وقتی میفروشی بهشون بگی که این پنبهای که توشه پنبه کهنه پنبه نو نیست یه بار دیگه احب لک ان تبین له مافیها من برای تو دوست دارم که وقتی میفروشی ببین چقدر آداب کسب و کار حضرت فرمودند که من دوست دارم که وقتی میفروشی بگی که این پنبهای که توشه پنبه کهنه است حالا اینا رو ببین تو بازار ما چقدر رعایت میشه این مال قلانس بود خود قلم سوه هم مقتل سیدالشهدا اومده که قاضی نعمان تمیمی در شرح الاخبار فی فضائل ائمه الاطهار یکی از کتابهای معتبره قاضی نعمان شیعه بوده ایشون هم دوره با ائمه متاخر ماست امام جواد تا امام زمان بعد از غیبت بله کتاب روایی داره حالا مقتل اینجا تو این کتاب شرح الاخبارش مقتل هم مقتل معتبری از ایشون قاضی نعمان تمیمی ایشون حالا این تعبیر رو برم الحسین علیه السلام بلبرنوس و لب و اتم علیها و تنهاها فقصره که حضرت برنوس را انداختند قلم صور و سر کردن روشم عمامه بستن روغن انصاب عمامه بست بله فیلم مختار دیدین که میاد جلوی بینیشو بغل اونا میشه این بحث رباعی مب برای خماسی گفتم خماسی چیه خلاصه کلمهای که حروف اصلیش ۵ تا باشه خماسی ما اینجا سه تا مثال برای خماسی میزنیم بعد بحثمون دیگه فوق العاده امروز مهم خواهد شد یانتراکتی میدیم انشالله بعدش من سه تا مثال برای خماسی میزنم سفرجل سفرجل به داریم و جمعش میشه سفارج به میوه طبرزد طبرزدم حالا معروف بین ما و زبرجد همین من روایت در مورد سفرجل بخونم بعد روایت درباره سفر جد میخونم این دوتا رو روایت ازش بخونیم سفر که خب باب روایی داره مفصل در موردش تو روایات بحث شده بله حالا یه روایت قشنگم از زبرجد میگم از اون روایتی که به وجد میاد جان اونا نه ترجمه ننوشتم معمولا بعضی جاها نوشته باشم یه چیزایی ولی معمولاً ننوشتم عن ابوالحسن الرضا علیه السلام اینو مرحوم برقی در محاسن جلد ۲ صفحه ۵۴۲ ۵۴۹ نقل کرد قال عهدی للنبی صلی الله علیه و آله و سلم سفرجلن ولی پیغمبر یه سفرجلی هدیه آوردند بهی آوردند علی سفرجل فقط با دست زدن به و نصفش و کان یحبها حب شدیدا حضرت خیلی به دوست داشتن پیغمبر اکرم فکلها حضرت از اصحاب حضرت حضرت بهشون ثم قال علیکم بال سفرجل زبان بر شما باد به خوردن فاننه یجل القلب دلو جلا میده و یذهبو به تخاء ص تیرگیهای سینه را از بین میبره روایت دوم در بحار جلد ۶۳ صفحه ۱۶۷ اینم باز از امام رضا علیه السلام حدیث سلسله الذهب که منتقل میکند به امیرالمومنین امیرالمومنین میفرمایند دخلت علی رسول الله یوم و فیيده سفر جلو یه روزی وارد بر پیغمبر شدم تو دست حضرت به بود فجعل یأکل و یطعمنی حضرت نوش جان میفرمودند و به منم میدادند جعل یأکلو استمراری میشه ماضی استمراری میشه ازت وقتی جعله بیاد سر اینجوریه سر فعل مضارع بیار کان یأکل میخو جعل یأک قرار داده نه همون استمراری باشه بهتره حضرت میخورد و به من میخوراند بله به معنای که نه میگیریم اینجا جع و یقول کل یا علی فانها هدیه الجبار الیه حضرت فرمودند بخور علی جان این هدیه خدای متع قال فوجدت فیها کل لذ امیرالمومنین میگه از اون به خوردم تمام لذتها رو تو اون یه دونه به که خوردن بردم فقال علی یا علی من اکل سفرج ثلاث ایام برای خانم باردار خیلی خوبه دیگه حضرت فرمودند که علی جان کسی که به بخوره ثلاسط ایام علی الری ریغ یعنی ناشتا تو روایات با ریقو میگن بچه ریقو ریق یعنی ناشتا کسی که سه روز به بخوره ناشتا سه روز ناشتا به بخوره صفا ذهن و ذهنش صفا پیدا میکنه ذهنش باز میشه حلما و علم سینهاش پر از حلم و علم میشه ابلیس و جنود از شر شیطان و سپاهیانشان در امان میمونه کسی سه روز به ناشتا بخوره پیغمبر به امیرالمومنین فرمود درباره سفرجل خلاصه ما تو افعال نداریم فعل خماسی نداریم اسم خماسی فقط داریم طبرزد رو شکر زبرجد زم حدیث خیلی قشنگه حالا توشم لابلاش چند تا کلمه رباعی دیگه هم بود زم عربی ولی رباعی بله خودم میگم که از زبرجد ای زمرد خود کلمه عربی حدیث از پیغمبر اکرم خیلی حدیث زیبایی است من خودم به وجد اومدم وقتی خوندم احادیثی که آب از دهن آدم راه میند مرحوم مجلسی به جلد ۷۶ بهار نقل میفرمایند که قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ان الله عزوجل لما خلق الجن خلقها من لبنتین لبنه به معنای آجره لبنه لب به نه لب نه برای آجر خدای متعال بهشت را از دو تا آجر خلق کرده لبنه اون لبنه این لبه است لبه لب نت من ذهب و لبنة من فض امیرالمومنینم داری که حضرت یک لبینهای در دوران حکومتش بر لب نی نذاشت ماوقع لبنه علی لبنه یه آجر رو آجر نذاشت برای خودش هیچی برای خودش جمع نکرد تو دوران حکومت امام حسن مجتبی فرمانده خیلی انس با روایاتی که ذهن آدم باز میکنه فضای ادبیات باید کثرت مطالعه باشه هیچ راه دیگهای نداره آدم زیاد مطالعه کنه روایت بخونه معنا کنه ولو توش گیر کنه ننگ بر مردم بخونهها برای خودش هی بخونه بخونه بخونه کم کم هی انس پیدا میکنه دیگه کلماتو همونجور که میبینه و میشنوه میفهمه چیه بله بله خودش دستش میاد که پله چنده هرچی هم که بیشتر موس میشه بیشتر یاد میگیره دستش میاد که این کلمه یعنی چی یه آجر از طلا یه آجر از نقره پس با آجر طلا و آجر نقره خدای متعال بهشت و ساخته و جعله هیتان حل یاقوت یاقوت بر وزن فائول یقتس سولاسیه یاقوت ثلاثیه فاول حالا من عرض میکنم حروف زائد رو وقتی دستمون باشه دیگه میتونیم سریع بفهمیم که چه کلمهای حروف زائدش چیاست زمرد و سقف الزبرجد دیوارهای بهشت از یاقوت سقفش از زبرجده هیتان جم حا یاقوت از یقت به معنای درخشنده است وزن فاعولم اسم مبالغه است دیگه خیلی میدرخشه یاقوت یعنی دیواراش از یاقوت بهشتی که آجراش طلا و نقره است دیوارش از یاقوت سقفش زبرجده سنگریزههاش لولو خاکش زعفرانه سنگریزههاش لولو خاکش زعفران زعفرانم خودش رباعیه زعفر زعفران اینم رباعی والمسک الاز مشکی که بوش همه جا رو گرفته از فر یعنی منتشر شده خاکش از زعفران و مشکه فقال لها تکلمی خدای متعال به بهشت فرمود که حرف بزن فق لا اله الا الله انت الحی القیوم قد سعد من یدخلنی هیچ خدایی غیر از الله نیست تححی قیومی تو بهشت جنت مونث قد سعد من یدخلنی اینا دیگه بحثی که تا حالا داشتیم اومده معلوم که این فع سعد من یدخلنی خوشبخت کسیه که داخل من بشه بهش میگه فقال عزّوجل به عزتی و جلالی و ارتفاعی خدای متعال فرمود به عزت و جلال و ارتفاعم قسم رفعت جایگاهم لا یدخلها مزمن خمرین یه چند دسته رو فرمود وارد این بهشت یکی کسی که عرق خور باشه قسم خورد به عزت و جلال و ارتفاعش چند نفر وارد این بهشت نمیشن یکی عرق خو برای سکیر سه ک** کسی که دائم الخمره مسته اینم صیغه مبالغه است از شکر میاد زیاد مسته ولا قتاط بله یعنی ممکنه که چیز دیگه بزنه حالا شراب نباشه چیز دیگه بزنیم ولی همیشه نعشه مست همیشه ولا قطات قطات هم وارد این بهشت نمیشه کیه و هو النما نمام سخنچین اینم وارد قسم خورد که این وارد سخن چین به معنای نم ولا دیو د*** هم وارد بهشت نخواهد شد و هو التبان غللتبان هم رباعیه غلط آدم بیغیرت باکش نیست که با کافه قاف و لام و پا و ب تای دسته قلببان پس این آدم بیغیرت بیناموس هم وارد بهشت نمیشه ولا قلا قلاع هم وارد بهشت نمیشه و هو شرطی پاسبون و سرباز حکومت جائر اینم وارد بهش نمیشه ولا ذنوغ و هو الخنثی ذوق هم وارد بهشت نمیشه که خنثیست مخنص داره مردی که خودشو به زنانگی میزنه کارهای زنانه انجام میده تو برخی روایات برخی نسخههای دیگه مخنص داره مخنص به نظر بهتر میرسه ولا جیاف و هو النباش اینا همه صیغههای مبالغه است کسی که قبر رو میشکافه نبش قبر میکنه ولا قاطع رحم کسی هم که قطع رحم کنه غلظت جلالم ولا قدری کسی هم که تو اعتقادات مشکل داشته باشه قدری مسلک باشه مسلک ظاهراً جبریها و اینها میشن بله اینها رو چند تا شد یکیو دوتا و سه تا و چهار تا و پنج تا و شش اشرار رو نگفتیم اشرار کسی که گمرکیه سر مرز وایمیسته و اششار ولا قاطع و رحم ولا قدری فکر کنم این ده تا رو قسم خورد که خدای متعال وارد بهشت نمیکنه به مناسبت زبرجد اینو مطرح کردیم بله احتمالاً همین چند تا بزرگوار میمونن آخرش ما بحثمون توی ریشه گفتیم یه بحث اجمالی داریم تمام شد بعداً به ریشه برمیگردیم دوباره سولاسی رباعی خماسی این سه تا رو داشتیم پس کلمه ما تمام ادبیات عرب خالی از این سه تا نیست یا سولاسی چون که همه ادبیات خالی از کلمه نیست کلمه یا اسم بود یا فعل یا هر این یکی به یه بنای دیگه کلمه یا سولاسی یا رباعی یا خماسی درسته اگه حرف باشه که خب دیگه حالا اون توش بحثه که اون دیگه بله بله اینجا از باب تقریب میگیم دیگه از باب اینکه با مسامحه یعنی در مجموع شما هرچی یکی ببینی از این سه حالت خارج نیست کار نداریم که فعل یا حرف خماسی داره یا نداره هرچی شما ببینی یا خیلی کم بله بله حالا عرض کردم اونو ما قائل به این بشیم که حالا حرف یک حرفی و دو حرف بله که یک حرف یا دو حرف این میشه سولاسی و رباعی و خماسی این بحث ما درباره ریشه بود ریشه کلمات اینه حالا میخوایم ریشه رو کسب بکنیم ریشه رو در بیاریم ریشه رو در بیاریم برای اینکه ریشه رو در بیاریم باید حالا ما میریم تو بحث ریشه از این سه تا اسم و فعل و حرف با حرف که با ریشهاش کار مشتقات نداره که بخوایم داشته باشیم با اسم و فعل خیلی از ریشههاش وابسته به فعله این ۱ دو فعل هم از خیلی جهات سادهتره ریشهاش نسبت به اسم لذا ما اول از ریشه فعل بحث ریشه اسم چون بسیاری از اسمها از فعل گرفته شده مثل اسم فاعل و مفعول و صفت مشبهه و اینجور کلمات صیغه مبالغه و افعل تفضیل و اینها همه از فعل گرفته شده شده دیگه وابسته به فعله لذا ما درباره فعل اول بحث میکنیم ریشه یابی فعل ما دو تا مرحله رو میخوایم طی کنیم که اینجا یه چند وقتی خواهیم موند روی این بحث چند جلسه احتمالاً خواهیم پس بحثمون درباره چی بود ریشه و دستمون باشه درست برای ریشه یابی گفتیم که فعل و ریشه یابی داره بعد گفتیم که ریشه یابی فعل راحتتره چرا چون هم محدودتره همین که بسیاری از اسمها ازش گرفته شده نظام اول میریم سراغ ریشهیابی ریشه یابی فعلو تو دو جهت کار میکنیم از دو طریق ما میتونیم ریشه فعلو در بیاریم پس از دو طریق ما ریشه فعلو میتونیم دربیاریم یکی وزنش رو به دستمون باشه که این فعل در چه وزنی یکی هم مصدرش رو بتونیم کسب کنیم مست در بیشتر توی سولاسی مجرد به درد ما میخوره مصدر عجب مصدر عرض کنم خدمتتون که حالا ما پس از دو طریق میتونیم فعل رو ریشه یابی کنیم یکی وزنش یکی چی یکی اصل بحث وزن مفصل روش بحث میکنیم چند جلسه روش مانور میدیم آخرش میایم سراغ مص یه چند جلسهای هم توی مصدر بحث خواهیم کرد انشاالله حسابی که تا حالا گفتیم چند نوع کلمه داشتیم بفرمایید نه این از جهت ریشه سولاسی رباعی خماسی کی خماسی گفتی مختص چیه اسم بحث میکنیم فعل میخوایم وزن فعلو پیدا کنیم پس تو وزن فعل با خماسی کار نداریم با چی کار داریم سولاسی رباعی درسته آقا جان گفتم چون بسیاری از اسمها از فعل گرفته میشه و این فعلم محدودتره قواعدش سادهتره تو دست فعلا وزنش یا سولاسیه یا ربا خب اینو تا اینجا داشته باشیم یه استراحتی بکنیم برگردیم تو بحثمون میخوایم بحثو شروع کنیم بحث مفصلی دیگه من شروع کنم باید ۵۰ دقیقهای حداقل الحمدلله رب الحمدلله رب العالم