ستون دین یعنی چی؟
فاصله مسلمان و کافر چقدر است؟
ریشهشناسی جرائم از نگاه قرآن
از بینماز باید ترسید
ترک عمدی نماز عصر چه عواقبی دارد؟
با بیاعتنایی به نماز توقع رحمت نداشته باشیم!
وای بر کسی که از نمازش محافظت نمیکند!
هیچ بهرهای از دین نبرده کسی که بینماز است!
باید عمود دین سر جای خودش باشد!
چه برخوردی با نماز داشته باشیم؟
نماز، هدف و اولویت در زندگی
از دنیا پیامبر ص همین سه چیز را دوست داشت!
خرج نماز چقدر است!؟
محک عشق امام حسین ع در نماز است
حقیقت نماز اهل بیت علیهمالسلام
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد اللهم صل علی محمد و آل صالح الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین.
رب اشرح لی صدری و یسر لی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی
موضوع بحثی که خدمت عزیزان در این جلسه داشتیم، پیرامون این واژهی تکراری، غریب و مظلوم بود: "نماز ستون دین". یکخرده در مورد این عبارت صحبت میکردیم؛ کلمهی "دین"؛ "دین" اصلاً یعنی چی که نماز ستون دین است؟ خب، تا حدی بحث را پیش بردیم. خیلی بیشتر از اینها میشود صحبت کرد، خیلی... نماز چقدر ازش بگوییم؟ تمامشدنی نیست. ابدی میشود. تا ابد از نماز لذتش هم ابدی است.
الصلاة عمود الدین
حالا بیاییم برسیم به عمود این ستونی که میگوید، منظورش چیست؟ البته یک شب یکخرده اشاره کردیم؛ یعنی چی؟ خیمهی دین چهشکلی است و این ستون چیست و اینها؟ چرا نماز ستون دین است؟ اصلاً ستون دین یعنی چه؟ اینجا میخواهیم برسیم به آن بحث کاربردی که این شبها هی وعده دادیم. انقدر از نماز میگوییم، قرار است نمازمان را چهکار بکنیم؟ میخواهیم چهکارش بکنیم؟ فقط ببینیم آقا، نماز چیز خوبی است، بریم... امشب میخواهیم بگوییم نماز قرار است چهکارش بکنیم. از تو همین کلمهی عمود، "ستون"، میخواهیم در بیاوریم که باید چهکار کرد، چه باید کرد با این نماز؟
"ستون دین است." خب، این خیلی معنایش روشن است؛ یعنی چی؟ یعنی بینماز… (روایت میفرماید که پیغمبر اکرم فرمودند:)
مابین المسلم و بین الکفر الا ان یترک الصلاة فریده.
فاصلهی مسلمان و کافر، نه مؤمن و کافر…، ما یک مؤمن و کافر داریم، یک مسلمان و کافر داریم. فاصلهی مسلمان و کافر چقدر است؟ به اندازهی یک نماز واجب فاصله است. یک نماز واجب را عمدی -او یتهاون بها- فلا اوبالی…، عمدی یا از سر سهلانگاری یک نمازش از دست برود، رفته آنور خط، دیگر از اسلام درآمده.
یک روایت اول… میدانم این حرفها خیلی سنگین است. ما خیلی فاصله داریم با این جرایممان، قتل و چه میدانم بانکزدن و اینها. دیگر قرآن میگوید که در کتابی میفرماید که قومی بودند، اینها بعداً خیلی خلافکار شدند. خلافشان چی بود؟ اول نماز را ول کردند، بعد افتادند دنبال هر غلطی که خواستند بکنند. کانونهای اصلاح را چهکار میکنند؟ چی اینها را درست کنم؟ یک مدتی که این نوجوانِ بزهکار، جوانِ بزهکار، توی زندان و اینها را چیه؟ اینها باید یکی برود آنجا از عرفان نماز بگوید، اصلاً باید یکی برود صبح تا شب نماز…
عز الصلاة و تبع الشعب
نماز را ول کردند، هر غلط دیگری خواستند… نگاه قرآنی میگوید همهی جرایم بعد از ترک نماز است. آدم بینماز هر کاری میکند. باشعور، بافرهنگ، مؤدب، خانوادهدار هم باشد، این هر غلطی بگویی از او سر میزند. نسبت به جایی احساس مسئولیت ندارد. حالا میگوید "من مهربانم، خوشاخلاق و خوشمتکبر" میتواند مهربان باشد... شبهای قبل که دیگر این را اثبات کردیم، دیگر توجیه تکبر که قشنگ صحبت کردیم.
روایت دوم: مابین الکفر و الایمان الا ترک الصلاة.
بین کفر و ایمان... اینجا کفر و ایمان...
حدیث بعدی... وای وای آقا! چه احادیثی است! بعدش چی؟ کدام درد ما میخواهد دوا شود الان؟
با هیأت امام حسین
میفرماید: «یک نماز عصر...» حالا ببین، آن کل نمازها بود، یک دانه نماز عصر. کسی ترک بکند، حواسش هم باشد که نماز عصرش را نخوانده، نماز عصر، حواسش هم باشد، حتی تفوّت... یک نماز عصر را حواسپرت ول کرد، قضایش کرد، «طرح الله اهله و ماله یوم القیامه.» خدا خودش را، بدون اهل و مالش، این آدم را روز قیامت ول میکند، تک و تنها. نماز عصر! روز قیامت یک دانه نماز عصر. حالا یک شبانهروزش چی میشود؟ یک عمرش چی میشود؟ یک عمرش چی میشود؟
خدایا، من این روایتها را کجا بروم؟ برای کی بخوانم؟
پیغمبر اکرم فرمودند: (حالا این روایت، یک روایتی داریم این وسط. این باشد فردا شب بحث میکنیم)
روایت بعدیش: من ترک صلاة ثوابها وای وای! تنها آدم می... و لا یخاف عقاب.
کسی یک دانه نماز را ول کند، اثر اینکه اعتنایی به ثوابش نکند، ترسی هم از عقابش نداشته باشد. میگوید: «نخواستیم ما ثواب این نماز را، نخواستیم.» از کتکش هم نمیترسم. یک دانه نماز را رها کن.
فلا أبالی أیموت یهودیاً او نصرانیاً او مجوسیاً.
من پیغمبر دیگر برایم فرقی نمیکند این یهودی بمیرد یا مسیحی یا مجوس. یک دانه نماز، "صلاتا". یک دانه. روایتهای ماست. إن الحسین ... روایت اینها هم روایت است. پس پیغمبر دروغ گفتند، -العیاذبالله- نماز ستون دین است.
وای آقا، این روایت! صلاتکم. نمازهاتان را ضایع...
حالا در مورد ضایع کردن نماز باید بیشتر صحبت کنیم. نمازتان را ضایع نکنید.
من ضیع صلاة، کسی نمازش را ضایع کند، حشره الله مع قارون و فرعون و هامان.
کسی نمازش را ضایع بکند، خدا او را با فرعون، قارون و هامان محشور میکند. فرعون و قارون و هامان، سه تا دشمن که قرآن دیگر شخم زده اینها را بس که از اینها بد میگوید.
کسی نمازش را ضایع بکند، خدا او را با فرعون، قارون و هامان محشور میکند. لعنهم الله و اخذهم و کان حق علی الله ان یدخا... ان وظیفة الله این است که او را بندازه جهنم مع المنافقین.
فلویل لمن لم یحافظ الصلاة. نفرین بر کسی که مواظب نمازش نیست. نمیدانم. اگر ترسیدید، ما که گفتیم بترس. اگر ترسیدید، ما را دعا کنید. هیچ قرار نیست اینجا بیایم هندوانه بگذاریم زیر بغل همدیگر، همدیگر را تحویل بگیریم، باد بزنیم، فوت کنیم.
یکی دوتا امام صادق علیه السلام فرمودند: الإسلام لمن ترک الصلاة. کسی که نماز را ول کرده، کسی که نمازش را ترک کرده، هیچ بهرهای از اسلام ندارد.
آقای سینهزن امام حسین، مداحی میکنه، هیچ بهرهای از اسلام ندارد. قطع رابطه با عالم بالا. درختی که ریشه کندی، حالا بگو آقا روزی صدبار میآییم -نمیدانم- نوازشش میکنیم، باد فلان بهش میخورد. ریشه ندارد. البته ما نمیخواهیم کسی را ناامید بکنیم. بالاخره تو دستگاه امام حسین بینمازان هدایت شدند، ولی هدایت شدند، بینمازی قاطی نکن. بله ما کسی را بیرون نمیکنیم. اگر کسی بینماز است، پاشو برو بیرون. عشق امیرالمؤمنین، عشق اهلبیت، عشق ابیعبدالله، انشاءالله بگیره همه. دمت گرم. خدا ازت قبول بکنه. انشاءالله که ختم به آنجا. بیا تو نماز، انشاءالله عمود دینت درست بشه.
خب حالا راهحل چیست؟ حالا چهکار کنیم؟ هفت شب آقا پدر ما را درآوردی! حرف دل شماست دیگه. هی ما را ترساندی و هی... حالا چهکار کنیم؟ ما باید چهکار کنیم؟
باید عمود دین را سر جای خودش گذاشت. سهشنبه میخواهم تا شب عاشورا، تا شب تاسوعا، سه شبی که داریم، شب عاشورا بحثمان چیز دیگری است.
باید عمود دین را سر جای خودش گذاشت. کجا گذاشت؟ این خیمه را که راه میاندازند، یک خیمهای که یک عمود دارد، عمود خیمه را کجا میزند؟ وسط. یعنی باید بیشترین فاصله را داشته باشد با زمین. بغلهای خیمه که ارتفاع کم میشود، هیچوقت نمیآید کسی آنجا عمود بزند. مرتفعترین جای خیمه را میدهند به چی؟ به عمود. درست است؟ آنجایی که قرار است بیشترین ارتفاع را داشته باشد یک خیمه، آنجا سهم عمود است. عمود آنجا میزند. درست است؟ یعنی مهمترین بخش آن مال عمود است. بیشترین سهم مال عمود است. جایگاه بلند، بگو مال عمود است. گرفتی چی میخواهم بگویم؟
باید با نماز چه برخوردی کرد؟ حضور قلب داشته باشیم؟ نخیر. اول وقت بخوانیم؟ نخیر. احکامش را یاد بگیریم؟ نخیر. زیاد نماز بخوانیم؟ نخیر. باید نماز مرتفعترین بخش زندگی ما، اولویت زندگی ما باشد.
ما زندهایم چهکار کنیم آقایان، عزیزان؟ شما چرا خودکشی نمیکنید؟ سؤالی که خواستگاری که رفتیم پرسیدیم، قبل از من پرسید، معمولاً کسی مشاوره چیزی هست این را میپرسد. دختر و پسر، دو تا شاگرد دانشجو داشتیم توی یکی از دانشگاههای مشهد. پسر دختر را دیده بود، خوشش آمده بود، خواستگاری کنه. به ما گفت و شاگرد که پابرهنهی ما هم بود، بعد تو اتاق اساتیدی که بود و اینها آمدند و بعد دختر خوشمان آمده، میخواهیم با هم آشنا بشیم و اینها، خواستگاری میشود شما لطف کنین ما را به همدیگر معرفی کنید. گفتم: «بله. خودکشی نکردی، زندگی کنم پول در بیاورم، زندگی...» اینها همدیگر را پسندیدین؟ آدم آدم میشود از اینجا شناخت. برای چی داری زندگی میکنی؟ زندهماندی چهکار کنی؟ بخورم؟ زندهماندن به گوسفند اقتدا کند. این عین تعبیر امیرالمؤمنین در نهج البلاغه است. میفرماید: «علی دنبال خوراک خوب باشه، حاشا و کلا! تو این پیری من دنبال گوسفند راه بیفتم، ادای گوسفند درآورم؟»
کجاست؟ نامهای به عثمان بن حنیف، نامه. طرف فرماندار امیرالمؤمنین بود تو بصره، مهمانی دعوتش کردند. پولدارها فقط دعوت بودند، فقرا دعوت نبودند. آقا امیرالمؤمنین نامه زدند: لبهی جهنم روی هوا پرت شده. مجلسی دعوت بود که فقرا دعوت نبودند. برای چی؟ از من یاد بگیر. دو تکه لباس دارم، دو تکه قرص نان خشک. امام شما اینجور زندگی میکنه. من هم مثل گوسفند بشم که همیشه علفه دنبال علوفهی بیشتره؟ «حاشا و کلا، چشم علی روشن! سر پیری دنبال گوسفند راه بیفته، ادای گوسفند درآره!»
آقا فدات بشوم. اصلاً اکثر مردم دارند اینجوری زندگی میکنند. زندگی میکنه که پول در بیاورد، کی بیشتر بخورد؟ امشب پول در... بعدش چی؟ که بیشتر زندگی کنه، که پول در بیاورد، که بخورد. برمیگردی رلهی گوسفندی است این، دیگر. علف میخورد که شیر بدهد. علف بخورد، شیر بدهد. خلاص.
باید با نماز چهکار کرد؟ نماز باید بشود هدف زندهماندن ما. ما میخواهیم زنده بمانیم نماز بخوانیم. مثل امام حسین (علیه السلام)، مثل امام حسین (علیه السلام).
امام حسین روز پنجشنبه دوم محرم وارد کربلا شدن. چهل تا روایت برای امشب فقط آورده بودم بخوانم، واگذار کردیم. گاهی روضه یک چیز دیگر است. توی بلندگوییم هر چه استاد ازل گفت، بگو.
پنجشنبه دوم محرم وارد کربلا شدند. قرار شد دستور بیاید که چه بشود و اینها. متوقف شدند. روز پنجم دستور آمد که یا بکشش، کت بسته تا سر... هفتم محرم مثل فردا آب را بستن. نهم محرم عمر سعد لعنتالله وارد کربلا شد. تا وارد کربلا شد، گفت: «خیلی خوب، تسلیم میشوی یا بجنگی؟» امام حسینی که به احدالناسی رو نمیزند، روز تاسوعا (پنجشنبه بود، عاشورا جمعه بود) قمر بنیهاشم را فرستاد: «به نفسی انت و الکب یا حسین فدات بشود! سوار اسبت شو عزیزم. تو میدانی من چقدر نماز دوست دارم. برو از اینها درخواست کن جنگ را بندازند جمعه. من شب جمعه بیشتر نماز میخوانم. شب جمعه است، نمازش فضیلت دارد. میخواهم زنده بمانم که نماز بخوانم.» این منطقه است، این زندگی است.
اینجوری زندگی، برای این زندگی نسبت ما چیست؟ ما سیاهپوشهای حسین، مازارهای حسین، ما عاشقهای حسین، عشقش تو وجود داره، میکشد ما را. خوش به حالتان. میدانم واقعاً اینجوری هستید. از گریهها و این عشق و حالی که تو این مجلس دارین معلوم است. ولی حسین زنده بود که نماز... ما نمیگوییم امام حسین کشته شد به خاطر نماز، نه. این حرف غلطی است، یعنی با کلیتش غلط است. اصلش درست است، بله، امام حسین کشته شد برای دین. دین هم که خب عمودش چیست؟ نماز. بله. یعنی این نماز شکستهبستهی امام حسین، برای نماز شکستهبستهی ما کشته نشد. امام حسین برای حقیقت نماز کشته شد، که حقیقت نماز... جمعیت آمدند، عزاداری شروع شده، حالا نباید الان یکجوری بشود با نماز تزاحم پیدا کند. حالا شده. حقیقت نماز، کشته شد. هدف کشته شدنش رسید. اولویت باشد همهی زندگی ما برای زندگی.
میخواهم دور باطله پیش نیاید. آن دور حالا نگم دور گوسفندی، چه بگویم؟ بهترین اصطلاح باشد، دیگر. دور گوسفندی نداشته باشیم توی زندگی که بخوریم که شیر بدین که بخوریم. اینجوری زندگی نکن. کار کنیم پول در بیاوریم که کار کنیم پول... کار کنیم پول در بیاوریم که بخوریم که کار کنیم که پول در بیاوریم که کار میکنه پول در بیاورد، برود شمال، بخورد، یک استراحتی بکند، دوباره بیاید برود کار کند پول در بیاورد، دوباره برود شمال استراحت کند بخورد. مثلث برمودا، مثلث نابودی دچار نشویم.
پیغمبر اکرم چی میفرمایند؟ خدایا شکرت که به ما نان دادی. آقا عجب روایتی است! وای وای وای! خدایا شکرت به ما نان دادی. اگر نان نبود، «ما صلینا لول الخبز ما صلی الله.» میرویم کار میکنیم که پول در بیاوریم که نان در بیاوریم که بخوریم که نماز. بالا میرویم، بالا میرویم، بالا میرویم، بالا. دیگر هی میرویم کار میکنیم که نان داشته باشیم بخوریم که هی بریم بالا. اصلاً نماز اگر نباشد آدم زندگی نمیکند. کافر نماز. زندگی گوسفندی! چقدر تحقیر کردیم بینمازها را این چند شب. نه. آدم آدم از حقارت خوشش میآید. تحقیر کند دیگر لذت ندارد. شما یک کسی که غدهانگاری که میکردند یک زمانی تحقیر کرد.
اولویت زندگی. ازدواج بکنیم برای چی؟ باید ازدواج بکنیم؟ یک روایتی آوردم آقا، محشر است. بخوانم؟ شما اهل روایتی. من خوشم میآید برای شما بگویم. پیغمبر فرمود: «از زندگی شما، از دنیای شما من چند تا چیز را دوست دارم.» همه بلدید. چند تا چیز؟ سه تا بود: زن، بوی خوش، نماز. نور چشم من کدامش است؟ نماز. آخر چه ربطی به زن دارد؟ پیغمبر زن دوست داشتن یعنی چی؟ جوانها، بوی خوشش معلوم است. حالا باز خوب است. زنش یعنی چی؟
روایت نصف این روایت در بحارالانوار جلد ۷۹ صفحهی ۲۱۱ آمده. محمد مجلسی این روایتی که نقل کرده، پایینش توضیح این روایت را گفته؛ یعنی چی. از امام صادق علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند:
رکعتان یصلی بهما المتزوج افضل عندالله من سبعین رکعة یصلی بها غیر المتزوج.
و انما حب الیه النساء لأجل الصلاة.
پیغمبر چرا زن دوست داشت؟ چون با ازدواج نماز شما، ثوابش، ثواب حرکتش ۷۰ برابر است. «الیه نسا» پیغمبر زن دوست داشت به خاطر نماز. ازدواج پیغمبر، ازدواج کردن برای چی؟ من ۲۰ تا دلیل دیدم تا حالا، ندیدم کسی این را گفته باشد. ازدواج کردن که قبیلهها را مثلاً چی کنند و یک شهری را بردارند و اینها. خودشان التماس میکردند. آقا امام، پیغمبر ازدواج میکرد به خاطر چی؟ نماز.
خب بوی خوش. ادامه روایت بعدی: هر دو رکعتی که شما خوشبو باشی، چند رکعت خدا از شما قبول بفرماید ؟ بوی خوش را دوست داشتند. عمود. دیگر همه زندگی دور این باشد. غذا میخورد آدم، مهمانی میرود آدم معرفی میکند توی سورهی نور قبل نماز، بعد نماز. بعد آن نماز ظهر، قبل نماز مغرب، مثلاً این شکلی، ساعتهای قرآن این شکلی است. هفت و نیم، یک ساعت بعد از نماز عشا داخل پرانتز. هفت و نیم. کسی که نماز اولویت عمودش را گذاشته سر جایش.
یک شخصی بود جاسلیق، این رهبر ستارهپرستها بود، صابئه و اینها. تو مناظرات با امام رضا (علیه السلام)، از همه جا دعوت کرد دیگر. امام رضا مناظره کنیم. عجب روایتی است! اصلاً عجب دینی است! یک مدت آدم انس با روایت و اینها داشته باشد، بخواند، دیگر اصلاً میخواهد سر به بیابان بزند. چقدر قشنگ! جاسلیق آمد و خیلی آدم غدّی هم بود. بحث کردن و بحث کردن و بحث کردن. حضرت نگاه کردند، فرمودند: «وقت اذان شد. من باید بروم نماز.» گفت: «آقا لان قلبی، دلم نرم شده. یکخرده دیگر ادامه بدهید. نماز بود، مسلمان بشوم. من نماز دارم میپرستیدم. مناظره میکردم برای چی؟» برای نماز. اولویت زندگی من این است. اصلاً من زندگی میکنم برای نماز. از خواب بلند میشوم به عشق نماز. میخوابم به عشق نماز. وقت آدم و گل زندگی آدم نماز است.
بهترین لباسها را... پس کله من میفرماید: «مؤمن کسی است که بهترین لباسهاش را بگذارد برای وقت نمازش. بهترین جای خانهاش را بگذارد برای نماز. بهترین جای خانه انجام بدهد برای تلویزیون. بهترین لباس برای عروسی.» آقا دیدید کسی پیغمبر یکسوم یا دوسوم درآمد ماهیانهشان را عطر میخریدند. یعنی الان شما ماهی سه میلیون اگر درآمد داشته باشی، ماهی یک میلیون باید حداقل پول ادکلن بدهی. اهمیتش را نشان بدهیم. پیغمبر همهی عشقش به نماز بود، همهی خرجش مال نماز بود. به خودش میرسید برای نماز. نماز این میشود ستون دین. این یعنی ستون سر جایش. اولویتها. قلهی بلند مال نماز است. بهترین وقت، گل وقت، حجم نماز. بهترین سجاده بخریم؟ اسراف نیست. پول بدهیم بهترین سجاده را بخریم؟ بله. مسجد درست کردن اسراف است. گل و بلبل بکشید. خدا امام زمان وقتی ظهور میکند، به اندازهی قامت یک آدم دیوار فقط نگه میدارند. کلاً گنبد و گلدسته، همه را علی موسی میگویند یک سایبان بندازیم روی سقف. سیر کرده توی این گلدسته و کاشیهای گنبد پرواز میکند. چقدر اینها خوشگلاند؟ به نمازت برس. برای نمازت خرج کن. نماز خرج کن یعنی چی؟
طرف آمد پیش پیغمبر. اینها پیغمبر اینجور آدم تربیت میکرد. آمد پیش پیغمبر. پیغمبر داستان دیگران هم نقل کردم، به نظرم عطّار هم یک همچین داستانی دارد. اونی که من خواندم روایت بوده. یکی از اصحاب پیغمبر آمد، گفت: «آقا، باغم را نخواستم. مال شما.» محل درآمد زندگی نماز. یک گنجشک از جلوم پرید. رفت روی آن شاخه نشست. بعد وسط نماز بودم، حواسم پرت شد به این گنجشکه. بعد هر کاری کردم هی حواسم را برگردانم، نشد. باغی که بخواهد نمازم را از من بگیرد باغ نمیشود. کاری که نماز را از آدم بگیرد کار نمیشود. چسبیده به مسجد خدا آمده، در مغازهاش نماز جماعت راه انداخته. آدم چقدر ملحد میشود! آخر آدم چقدر بیدین میشود! خدایی نیست که روزی برساند که خودمان فقط توی همین تایم مشتری میآید. باز دمش گرم، نمیرود نماز. بعد که میروند و تو مغازه میرود امام جماعت دارد میخواند. این وایستاده این ته یک هفت رکعت مغرب و عشا را گوله تموم کرد. پسر قیافه توی چشاش نگاه کنی، آرم اسکناس افتاده.
یکی از روایتهایی که نمیشود خواند، یکی از احکامی که نمیشود گفت، این است که نمیشود گفت مثلاً شما کاسبی در روز احتمال ۱۰ تا مشتری می... احکام ما میگویند مشتری داشته باشی، از هر مشتری چقدر سود کنی؟ در روز میشود چقدر درآمد؟ روایت ما میفرماید: «شما صبح رفتی در مغازه. یک روز کاسبی خوب بود. تا دو سه ساعت ۲۰۰ هزار تومان سوت را کرد.» حالا چهکار کن؟ در مغازه را ببند برو. مؤمنان به خاطر نماز میروند سر کار، میروند یک پولی در میآورند، جان داشته باشند نماز بخوانند.
رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذکر الله و یقیمون الصلاة. (سورهی نور)
مرد خدا که این آیه در مورد اهلبیت است و مخصوصاً در مورد امام حسین (علیه السلام)، مرد خدا کسی است که کاسبی بکند، از نماز نمیافتد. وسط پول شمردنش تو نماز است، دقیقاً برعکس من که وسط نمازم تو پول شمردنم. این وسط پول شمردن تو نماز است. این تو سجده پول میگیرد، دقیقاً برعکس من.
«فاصلهی اولویت زندگی بشود نماز.» اولویت که شد نماز، آن وقت از اولویت نماز دیگر فردا شب یک سری توضیحات. اولویت بشود نماز، یعنی هم حضور قلب در نماز. چرا اولویت بشود نماز؟ حضور قلب میآید. فردا شب عرض میکنم. اولویت بشود نماز، یعنی نماز اول وقت. وقتی میگویم اولویت کامل توی نماز، همه اینها هست. اولویت بشود نماز، یعنی نمازهایی که تا حالا قضا شده بخوان. قضا کنم؟ قضای بهجت. نماز خوشگلتر توی دنیا سراغ داشتید؟ یک دور ایشون توی زندگی خودش کل نمازها را قضا کرد. یک دور هم وصیت کرد بعد از من کل نماز عمرم را قضا... بابا دیگر نماز اگر توی این عالم باشی، نماز شماست. سرمایهی آدم نوازش است. پیغمبر، خداوند... تنم میلرزه شبها. میآیم اینجا با ترس و لرز حرف میزنیم، میرویم، الان است که این دهه تمام میشود. از نماز، نماز صبحهای خواب، نماز ظهرهای دم غروب و... خدا کمک کند به ما. از خودش و امداد باید برساند. خیلی حرف داشتیم باز هم بزنیم در مورد نماز. فردا شب انشاءالله برخیهاش را عرض خواهم کرد.
نماز را نباید دست کم بگیریم. نماز خیلی مهم است. اولویت زندگی ماست. برای نماز زندگی میکنیم. برای نماز نفس میکشیم. برای نماز سر کار میرویم. برای نماز رفاقت میکنیم. اصلاً عشق امام حسین کجا خودشو نشان بده؟ ما کجا باید محک بخوریم که امسال عاشقتر شدیم نسبت به پارسال برای امام حسین؟ جایی ندارد. مرغ مرگ بخوریم. ما الان امسال محرممان بهتر بود یا نبود؟ کی ما الان امسالش بهتر بوده؟ کسی که نمازش بهتر شد. نماز بهتر یعنی چی؟ یعنی سرش بیشتر خم است توی نماز. دلش بیشتر نرم است. این معلوم است که روضهی امام حسین روی دل اثر گذاشته. دست کم میگیریم نماز را.
آقا، یک روایت من برایتان بخوانم، با این روایت دیگر بریم هر جا قرار است بریم. با این روایت. اصلاً این روایت خیلی توش حرف است. در مورد زیارت اهلبیت چی داریم؟ میفرماید کسی بیاید زیارت چه ویژگی داشته باشد؟ «عارفاً بحقه.» چه اثری خدا بهش میدهد؟ «فله الجنه.» کسی «عارفاً بحقه» در حالی که معرفت به حق اون امام دارد، برود زیارت اون امام چی میشه؟ بهشت برش واجب میشه.
من اتى الصلاۃ عارفاً بحقہا، غفر الله له...
کسی بیاید در محضر نماز، در حالی که عارف باشه و حق نماز، یعنی حقیقت نماز. حقیقت نماز امام حسین. امسال نسبت به امام حسین نرمتر شدی، خب باید توی نماز خودش را نشان بدهد؛ یعنی توی نماز.
بعد حالا فاصله چهجوری است؟ تفاوت نماز واجب با نافله چهجوری است؟ تفاوت اهلبیت با اون یارهای نابشان هم این شکلی است. امام حسین، اهلبیت، ۱۴ معصوم، اینها مثل نماز واجب میمانند. این دور و بریا مثل نافله. نافله راه را باز میکند برای اون نمازهای واجب. مداومت بین نافله توفیق این نافله، بعد نماز عشا دو رکعت نشسته است. این اصل نماز آدم را حفظ میکند. نافلههای دیگر هم میآورد. یک نافلهی کوچولو میشود پیوند ارتباطی شما با نماز واجب. یک آقازادهی کوچولو میشود پیوند ارتباطی شما با امام حسین. اصلاً امام حسین این را آورده برای اینکه همه را جذب کند. این را آورده نماز بخوانید.
به حقیقت نماز برسید. ساده است دیگر. شما میخواهی بخوانی و نماز بگذاری. یک روضههای امام حسین دارد. شما از هیچی توی آمریکا یک مجموعهای ابزارهای رسانهای شما استفاده بکنید برای اینکه برای امام حسین روضه بگیریم. تبلیغ کنیم و بگوییم به مردم چی شده. مسئول رسانه گفته بود که شما برای ما یک سمپل خودشون بنویس ؟. یک نمونه بیار ببینیم ماجرای امام حسین چی بوده، بررسی بکنیم. اگر دیدیم رسانهای و میشه گفت. به شما امکاناتشان را میدهیم شما بیا اینجا کار کن. کل ماجرای کربلا فقط روضهی علی اصغر را نوشته بودم. مجموعهی رسانه اینها خوانده بودند، گفته بودند: «ما باورمان نمیشود شما یک همچین مصیبتی داشتین. چجور به دنیا توی گوش دنیا نزدین که ما یک همچین مصیبتی توی دینمان وارد شده. واقعیت؟ مگر اصلاً میشود اینجوری؟ همچین چیزی!»
بعضی نشانههاش از علائمش هست. سندهای تاریخیش از کتب تاریخیش هست. فیلم بسازیم، من کار بکنم. مصیبت از این سنگینتر عالم به خودش ندیده. راستم میگفت. امام حسین توی کربلا یکجا خودش به خودش تسلیت گفت. یکجا خودش به خودش رو به آسمان «خدایا میدانم داری میبینی. تحمل میکنم. تحمل. خدایا سخته.» خیلی از چی خطاب کرد ابیعبدالله، جملهاش خیلی عجیب است. چقدر به این قلب فشار وارد شده. فرمود: «خدایا تو همه جنگها تو از آسمان کمک میفرستادی. تو این جنگ مصلحت نبود. حالا ما از زمین به آسمانت میفرستیم.» هی دست کرد زیر گلوی علی اصغر. این خونها را جمع کرد. همیشه تو از آسمان به زمین میفرستادی. ما از زمین کربلا به رفقا میگفتم، میگفتم: «اینجا هر دعایی دارید، زیر قبه دعا کنید.» امام حسین ظهر عاشورا آسمان به روی ما باز کرد. آنقدر خون برای آسمان پاشید. راه آسمان باز شد. دیگر هر کی بیاید اینجا نماز بخواند میرود بالا. دعا کنه میرود بالا. بسته نیست. این خون مظلوم است. خون معصوم است. دست کم نگیر. مثل نماز که نباید دست کم بگیری. علی اصغر را دست کم نگیریم. علی اصغر خیلی کار ازش میآید. دشمن علی اصغر را دست کم نگرفت. لا اله الا الله. شب هفتم، هفت شب محرم گذشت. شب محاصره، از شب بستن آب است. علی اصغر را دست کم نگیر. دشمن علی اصغر را دست کم نگرفت. دشمن گریههای علی اصغر را دست کم نگرفت. قبول نداری؟ اگه دست کم میگرفت سه شعبه مال مرد جنگی است. مال آهوی شکاری است. وقتی میخواهند آهو شکار کنند، آن موقع سه اسم دیگرش نشابه است. چیزی که سه تا جهت دارد. حیوانی که توی دویدن سرعت بالا دارد، همچین میزند، حیوان نتواند در برود.
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک.
آقازاده، یا حضرت علی اصغر. خدا رحمت کنه حاج آقا حقشناس هرکی هر حاجتی داشت متوسل به علی اصغر بشه. سلام.
ما بقی فی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارته.
امشب چهجور سلام بدهیم؟ رسم شب هفتم: «السلام...» درد و پر! نه تو یک پر، دو پر! سهم تو تیره شده. سه تا از بقیه بیشتر شده؟
یا صاحب الزمان، یا صاحب... جای گلویش دریده. خون چقدر! درد لشکر پیش پدر! ششماهه که آقا پدر شده. جان جان. ناله، ناله، ناله. سرت تو ذبح. که تازه باور من باخبر شده. دیگر گلو نیزه نشینی نمیکند. از بس که رشته، از بس که رشته و زیرو یاد شده. حالا چگونه خیمه روم با کودکی؟ با کودکی که ذبح عظیم پدر شده.
علی لایلای علی علی، قربون غربتت برم.
عاشق میگفت کنار جاده ماشینم خراب شد. پیاده شدم برای تعمیر ماشین. هوا سرد بود، شب بود، تاریک. هرچی ور رفتم، دیدم نمیتوانم درستش کنم. کنار جاده ایستادم. هرچی دست تکان دادم، کسی واینستاد. به کمک نیامد. رفتم به خانمم تو ماشین گفتم: «خانم، بچه شیرخواره را بده بابا.» بچه را بغل کردم، کنار جاده وایستادم. بچه به بغل، اول ماشینی که رد شد، ایستاد. پیاده شد. شیعه! با بچه کوچک بغل جاده وایسا.
نمیدانم چهجور بوده ماجرا. فقط میدانم یک آن دستاش گرم شده. سرش روی پای دو نفر کربلا ذبح شدن. ذبح. میدانی یک وقت اول میکشند، بعد سر از جنازه جدا میکنند. ولی یک وقت زندهزنده سر جدا میکنند. در مورد دو نفر فقط تعبیر از قفس. یکی دیگر این آقازاده است. با یک تیر گوش تا گوش. همهی سر جدا.
در حال بارگذاری نظرات...