درخشش خانهای که در آن قرآن تلاوت میشود
کسی که نماز شب میخواند زینت آخرت اهل دنیاست
ثوابهای نماز شب
معراج ملائکه و انسان چگونه است؟
حضور ملائکه و شیاطین در منازل
چرا بعد از مرگ عالمان، بعضی شیاطین آزاد میشوند؟
!! توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تولید شده است !!
بسماللهالرحمنالرحیم. اللهم اجعل ثواب مجلسی و منطقی رضاک.
حدیث ما در کافی شریف، جلد ۲، صفحه ۶۱۰، در کتاب "ما بُیوتٍ" که در آن قرآن قرائت میشود، حدیث دوم است.
«عن ابی عبدالله (علیهالسلام) ان البیت اذا کان فیه المرء المسلم یتل القرآن»
وقتی در خانه، انسان مسلمانی باشد که قرآن را تلاوت میکند،
«یترا آه اهل السماء پنجم از کتاب فضل القرآن»
کتاب "فضل القرآن"، باب پنجمش میشود: "بیوتٍ" که در آن قرآن قرائت میشود. حدیث دوم:
«یترا آه اهل السماء کما یترا اهل الدنیا الکوکب الدری فی السماء»
اهل آسمان به همدیگر آن خانه را نشان میدهند، همانگونه که اهل دنیا ستاره درخشان در آسمان را به همدیگر نشان میدهند؛ یعنی اینگونه برای آسمانیان میدرخشد.
حالا نکته چیست؟ درخشش داشته باشد. کوکب یک جنبه زینت دارد. ما چون در دنیا هستیم، زینتهای دنیا را هم از آسمان میبینیم. «و زیّنا السماء الدنیا بزینة الکواکب». سماع دنیا آسمان دنیا. آنها چون در آخرت هستند، دنیا را هم که میبینند، آخرتشان را میبینند.
یک نکتهاش این است که کسی که نماز شب میخواند، زینت آخرت اهل دنیاست، همانجور که کوکب در آسمان، زینت دنیای در آسمان است. او زینت آسمانی در زمین است، این زینت زمینی در آسمان. یکیاش مُلکی، یکی ملکوتی.
ستارهها و «و بالنجوم هم یهتدون» که اینها با ستارهها هدایت میشوند و اینها. خب، ستاره قطبی و ... برای تشخیص قطب و تشخیص قبله از ستارهها استفاده میشود. خود ملائکه یک هدایتپذیری دارند و بین آنها هم سیرشان به واسطه انسان است. سیر آنها در زمین به واسطه همین کسانی است که در دنیا اهل قرائت قرآناند. یعنی کسی که قرآن را میگیرد، میفهمد، چون تدبر در قرآن ندارد، مقاماتش معلوم است. به واسطه تدبری که انسان در قرآن میکند و خوراک او میشود و تغذیه میشود، ملک هم از همین تغذیه میکند، از تغذیهای که انسان در اثر تدبر در قرآن دارد.
یکی هم بحث نماز شب است که میدرخشد، آن هم به خاطر برکات خاصی که «فلا تعلم نفس ما اخفی له...». تنها چیزی که در قرآن جزایش ذکر نشده، نماز سحرخیزی است. برای هر چیزی جزایی گفته شده، غیر از نماز شب که جزایی ندارد. لذا آن هم برکات و رزقی که نصیب «متهجد» میشود، ملک از او ارتزاق میکند. لذا به تعبیر برخی بزرگان میفرمودند که: معراج انسان این است که به آسمان برود؛ معراج ملک این است که به زمین بیاید. لذا معراج ملک در شب قدر است. ملائکه در شب قدر به معراج میرسند که پایین میآیند و بر قلب انسان کامل فرود میآیند. اینها حامل اند، ولی سهمشان از قرآن؛ یعنی میآورند و سهمشان از قرآن را از امام معصوم میگیرند. این خیلی نکته است.
حالا بحث است که اینها ملائکه خودشان سیر معرفتی و معارفیشان به چه نحوی است؟ یک جنبه دیگر «اهل السماء» هم خب، ملائکه هستند و مؤمنین و شهدا و صدیقین، اینهایی که شاهد عالم طبیعت و دنیا هستند، اینها هم مصداق «یتراؤا» میشوند.
حدیث بعدی: امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «البیت الذی یُقرا فیه القرآن و یُذکر الله عزوجل فیه»
خانهای که در آن قرآن خوانده میشود، در آن خدا یاد میشود. یاد خدا... در روایت دارد حتی اسامی که در منزل برده میشود هم مصداق ذکر است. «نحن اسماءالله و اعدائنا اسماء الشیطان. اذا ذکرنا، ذکرالله و اذا ذکر عدونا، ذکرالشیطان». دشمن ما وقتی اسمش میآید، ذکر شیطان. لذا فرمود که اسمی که در منزل میآورید، اسم بچهتان اگر اسم ما اهل بیت باشد، ملائکه در منزل شما ارتزاق میکنند از این اسم، از این ذکر. اگر اسم دشمنان ما باشد، شیاطین در منزل شما ارتزاق میکنند که حالا خود همین بحث، یک بحث مفصلی است.
یک وقتی یک منبر مفصل در مورد اینکه حضور ملائکه و حضور شیاطین در منزل، چرا اینقدر در موردش صحبت شده؟ میگوید که شما خانهای که در آن سگ باشد، ملائکه در آن حاضر نمیشوند. خانهای که در او تمثال باشد، مجسمه باشد، ملائکه در او حاضر نمیشوند. خانهای که در او غنا باشد، آلات غنا باشد، ملائکه در او حاضر نمیشوند. چندین روایت داریم زمانی که کجاها ملائکه حاضر نیستند. خانهای که درش ذکر خدا باشد، ملائکه حاضر هستند. آنهایی که قرآن خوانده بشود، ملائکه حاضر میشوند. خانهای که اسم یکی از اعضای این بیت، از اسم ادای اهل بیت نباشد، از اعضای بیت، ملائکه حاضر نمیشوند شیاطین حاضر میشوند. یا خدمت شما عرض کنم که چندین روایت مانند این. حالا الان ذهنم تطبیق نمیدهد، همهاش را.
خب، این چه خاصیتی دارد؟ حضور ملائکه و حضور شیاطین. اینها در واقع علت معدّه برای سلوکاند؛ هم سلوک شخصی و هم سلوک اجتماعی. توی جامعهای هر چقدر... وقتی عالم از دنیا میرود، شیاطین آزاد میشوند به اندازه قبیله "ربیعه" و "مُضَر". دو تا قبیله بزرگی، مثل اینکه الان ما میخواهیم ضربالمثل بزنیم، بگوییم: به اندازه مردم چین. مثل اینکه الان ما بخواهیم جمعیت مثال بزنیم، به اندازه چین و هند آدم بودند. آن زمان، زمان رسولالله، دو تا قبیلهای که پرجمعیتترین آدمها بودند، ربیعه و مضر بودند. فرمود: یک عالم که از دنیا میرود، به اندازه ربیعه و مضر شیطان آزاد میشود؛ یعنی این عالم محدود کرده بود نفس وجود اینها را. این شیاطین میریزند بیرون.
یا مثلاً برای شما تعریف کردم ماجرای ۹ دی را. با یکی از اساتید میرفتیم. من خیلی پکر بودم توی همین راهپیمایی ۹ دی. گفتم: آقا، چی شد؟ کسی جرئت نکرده تو تاریخ شیعه به عاشورا توهین کند. اینها آمدند و اینها... ولی چون او خیابان کنار خیابان بود، اشاره کرد: «درخت را بکنند، چی میشود؟» آلوده میشود. عالم مثل درخت است. وقتی نباشد، فتنه میشود، آلودگی حاکم میشود. گفتش که: «من این را همه را در اثر رفتن آقای بهجت میدانم.» آقای بهجت درختی بود که همه اینها را خلاصه تو خودش هضم میکرد، تمام این فساد و آلودگی را.
خب، این خود اینها بحث بسیار مفصلی است که حضور ملائکه، حضور شیاطین. یا دارد که شما حدیث کسا که میخوانید، ملائکه در آنجا حاضر میشوند. مجلسی که فضائل اهل بیت در آن نقل میشود، ملائکه حاضر میشوند. مجلس علم، ملائکه حاضر میشوند. «اجنحه»شان را باز میکنند. هیچ جا در مورد این هم ندارد. بالها را زیر پای اینهایی که بحث علمی میکنند، باز میکنند که به تعبیر جوادی آملی باز میکنند که اینها را با خودشان ببرند به سماوات، چون «یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات». چون رفعت پیدا میکند اهل علم، اینها ملائکه دارند میآیند که ببرند.
خلاصه این بحث مفصل که این شامل عکس علما نمیشود، این اختلافی است. آقای بهجت که حتی قائلاند کشیدن اینها هم مصداق تمثال است؛ تصویرگری محقق بشود. ولی معمولاً قائلاند که "تمثال" مجسمه است؛ یعنی تجسیم بشود، همه چیز یک انسان را داشته باشد، همه چیز یک حیوان را داشته باشد، غیر از روح و ... سلوک خود عرفا و اینها. بله بله. مرحوم آقای پهلوانی، این عکس معروف چهلتایی از عرفا این تو منزل ایشان بود. استناد بکنیم، مسئله فکریاش را حل بکنیم. ولی سلوک خود بزرگان. حضرت امام، عکس معروف پیغمبر را که در جوانی هستند، بین دندانهایش فاصله دارد. دوست من دچار شدم که خطاب به این عکس گفته بود: «امام». من رفتم بررسی کردم در شام، دیدم که این عکس سابقه تاریخی همین بوده از پیغمبر بوده، همان ۱۳ سالگی که پیغمبر شام تشریف برده بودند، همان موقع این را کشیدند. غیر از اینکه سیرشان بوده، خود حضرت آقا، عکس مرحوم آقای لاری، سید عبدالحسین لاری، عکس ایشان تو پشت شانه ایشان است. یکی از بزرگترین علمای تاریخ شیعه میدانم، ایشان اجرا حدود میکرده در فارس. سیره آقایان همیشه بر این بوده. اساتید ما، عکس مرحوم علامه را حتی استاد ما، عکس مرحوم علامه، نقاشی شده؛ یعنی نقاشی کرده، تابلو کرده، بزرگ باشد. بله. عکس علامه و به نظر نمیآید اینها مخالف باشند. مثلاً از بهجت به یاد ندارم که کسی همچین چیزی گفته باشد. تو مسجد آن ماجرای معروف که عکس امام را میخواستند بزنند و زیرش نوشته بود: «مخالف امام مخالف امام زمان است.» بزن جلو باشد. من فردا جوابش را میدهم. بزن خوشگل عکس بزن تو مسجد. ایشان حتی فرمودند: «عکس قاعدتاً مصداق تمثال به این معنا نمیشود.» حتی در مورد خود مجسمه هم باز الان اقوال فرق کرده. حضرت آقا اینها فتوا متفاوت است.
خود حضور ملائکه، فضا را فضای ذکر میکند. ورود شیاطین، خب، شیاطین هر چقدر بیشتر باشند، بیشتر مسلط ترند، زمینههای دعوت به گناه بیشتر است، آلودگی. حدیث معروف حضرت مسیح (علیهالسلام) که فرمود: «اگر این خانه دود گرفته باشد و در و دیوارش بوی دود بدهد، شما در این خانه حاضر هستید؟» به حواریون فرموده بود: «شما توی خانه حضور دارید؟» گفته بودند: «نه.» فرموده بود: «کسی که فکر گناه میکند، فضای روح او اینشکلی میشود، آلوده.» حالا جایی هم که شیاطین حضور دارند، همینشکلی است. فضا فضای آلودهای است. فضا فضای تیره و تاریک است. آنهایی که لطافتی دارند، میفهمند. سریع میفهمند، سریع متوجه میشوند.
غرض اینکه اینها خب، حالا جایی که بیشتر در آن ذکر شده، ذکر بوده، قرائت قرآن بوده. لذا دارد که وقتی کسی میخواهد جان بدهد، محتضر را ببرید جایی که قرائت قرآن میکرد، ببرید جایی که نماز میخواند. خود این فضا، فضای متفاوتی از جاهای خوب است.
حدیث بعدی را هم بخوانیم، باب را تمام کنیم.
«آهنگ بود بله فیه تکثر برکته و تحضرره الملائکه که عرض کردیم و تهجره الشیاطین و یضیع لاهل السماء کماتوذیع الکوکب لاهل الارض که توضیحش عرض شد عزوجل تقلب بر برکتش کم»
برکاتی در آن زیاد میشود، و ملائکه در آن حاضر میشوند، و شیاطین از آن دوری میکنند، و برای اهل آسمان میدرخشد همانطور که ستاره برای اهل زمین میدرخشد.
این از مرحوم حاج شیخ احمد آقای تهرانی، میرزا حسینعلی تهرانی بود، شاگرد مرحوم رجبعلی خیاط. ایشان هم نویسنده کتاب "رند عالم سوز" است، زندگینامه ایشان. انسان باصفا و خاصی بود. خیلی مورد عنایت امام حسین (علیهالسلام) بوده، ماجراهایی دارد ایشان. حواله میدهد. ایشان فرموده بود که: «منزلی که منازل مثل انسانها هستند، دچار حدث میشوند، خانهها جُنُب میشوند و غسل جنابتشان روضه اباعبدالله است.» خانهای که درش روضه گرفته نشود، این همینجور محدث میماند. و عرض کنم که آن وقتی میآید، پاک میکند، میبرد، همه این آثار را دفع میکند. خود جنابت هم معنی بعد ش به کار میرود. «والجار ذیالقرب، والجار الجُنُب». یعنی همسایهای که با فاصله. «فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ». سوره قصص دارد گزیدهای است. فاصله دوری دارد. خواهر موسی آمد او را چک کرد. "جنب" یعنی دوری. این حالتی که انسان دچار بُعد است. لذا تو این حالت، قرائت قرآن، نماز، مسجد، نه، همه از او فاصله میگیرند. منازل همینجور میشود. یکی از آن چیزهایی که این را دفع میکند، خود قرائت قرآن، مجلس ذکر، محفل علمی، محفل ذکری.
و جالب است که به نظرم جناب آقای مبشر کاشانی خواب دیده بودند، گفته بودند که: «من مجلس حدیث کسایی داشتم منزلم، شبش خواب دیدم که ملائکه تو منزل ما ازدحام کردند و اینها تا صبح بودند.» حاج آقا فخر که رفتند، اینها رفتند. خود حاج آقا فخر پرسیده بود این را. تا وقتی اینها پراکنده نشدند، این ملائکه هستند. یک نفرشان هم که باشد، ملک هست. دو نفر جمع شدند، یکی رفت، یکی ماند، تا وقتی یک نفر مانده، ملائکه هم هستند. همه که رفتند، اینها میروند. خود این حضور اینها وابسته به این جمع بودن است. غیر از اینکه اینها خلاصه بودنشان، حضورشان برکاتی دارد، وابسته به همین است که آن محفل محفل ذکر باشد یا نباشد.
«الملائکه و تحضر الشیاطین»، این تمام شد. حالا باب بعدی هم باب بسیار زیبایی است که انشاءالله نوبت بعد واردش خواهیم شد.
در حال بارگذاری نظرات...