روششناسی ایجاد فرهنگ غربی؛ استفاده از مشابهات فطری [00:08]
تفاوت فرهنگ اسلام و غرب در مورد حیوانات؛ ترحم انسان به حیوان از منظر مسئولیت نسبت به هستی [01:09]
اشکال مدعیان روشنفکری به مقوله نهیازمنکر؛ خلط مسئله تجسس در امور دیگران و شکلگیری ارتکاز غلط [05:39]
شناخت ارتکازات جامعه؛ مسئله اساسی در جهاد تبیین [08:55]
رذالتهای رسانهای به اسم افشاگری و عدالتخواهی [10:34]
نمونه شاخص جهاد تبیین؛ محتوای عالی کتاب طرحکلیاندیشه اسلامی [14:44]
کارِ سنگین و سخت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در شکستن ارتکازات جامعه [16:25]
مسئله حجاب یک اِلِمان تمدنی و شاخصه سنگربندی است [18:55]
اصل مظلومیت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در چه زمینهای بود؟ [22:34]
مادری که افطارش را به "اسیر" بخشید … [24:59]
زخم زبان دشمن؛ مصیبتی که بر حضرت ایوب (عليهالسلام) از سایر مصیبتها سختتر بود [27:57]
زخمزبانهایی که به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) زده شد … [29:05]
‼ توجه: متن زير توسط هوش مصنوعي تايپ شده است ‼
«رُحَماءُ بَینَهُم» باشید، ولی «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» نباشید. شما هم در همین فرهنگسازیتان باز از مشابهاتش، مشابهات فطریاش، استفاده کنید. این یک بحث مفصلی است. بله، شما یک چیزی این شکلی به یک کسی بگویید که بچه نداشته باش، سگ داشته باش، هیچکس قبول نمیکند و پس میزند؛ «آقا، نسل منه، بچه منه، اسم منه». مشابهتهایی ایجاد میکند.
یک بخشهایی، خوب دقت کنید، حواستان باشد. امشب سخنرانی تبدیل به کلاس سواد رسانه شد، تحلیل فیلم، نقد فیلم و اینها. یک بخشهایی شبیه امور حقّه است، یک بخشهایی شبیه امور باطل است. میآید آن بخشهایش که شبیه امور حقّه است، آن مهرورزیه، محبت است، وفا، حیواندوستی، دوستی، چه میدانم از این مسائل، اینها را برجسته میکند. بلاگر حیوان داریم توی اینستاگرام. آخوندها همین مکانیزم فرهنگی غرب در امور حیوانات را با روایات به خورد مردم میدهند، خیلی جالب است. مشترکات ما و آنهاست که مثلاً چقدر خوب است، آنها میگویند حیوانات، ما میگوییم حیوانات. ربطی ندارد. حیواناتی که ما میگوییم با حیواناتی که آنها میگویند تفاوت دارد. ظاهرش فقط شبیه به هم است. رو به قبله میایستد، دستهایش را این شکلی میکند، شبیه نماز است، نماز نیست. ربطی برمیگردد. آن حیوانی که تو فرهنگ ماست اصلاً یک چیز دیگر است. آن فاصلهگذاریاش، بعد ترحم انسان به حیوان است، از منظر خلافت الهی، از منظر مسئولیت نسبت به هستی: «کُلُّکُم راعٌ وَ کُلُّکُم مَسؤولٌ عَن رَعیَّتِهِ»، «اِنَّکُم لَمَسؤولونَ حَتَّی عَنِ البَقایا وَ البَهائِمِ». یک نگاه دیگر. امیرالمؤمنین فرمودند: «روز قیامت در مورد حیوانات از شما سؤال میکنم.» بحث مسئولیت در برابر خداست. تو در برابر خدا باید پاسخگو باشی در مورد حیوانات.
اونی که فرهنگ اسلام در مورد حیوانات اینه، خیلی شبیه هم است. ما هم داریم. حالا دو تا امر باطل و بد هم دارد. از آنور، بچه داری هم دو تا چیز بد دارد که شما معمولا آنها را، مثلا چه میدانم، مانع پیشرفت پدر و مادر ... حیوان نیاز به رسیدگی به این شکل ندارد، این تو خانه خودش، تو اتاق خودش، غذایش را میخورد. بچه تو را از کار نگه میدارد تا چند سال بعد. رسیدگی کنیم، صنعت آسیب میبیند، به اشتغال آسیب میزند، زن از کار میافتد. بعد بعضی خانوادهها پیرمرد، پیرزناند. رئیس حوزه ما اینجا داریم، بنده میشناسم. حوزه میرفتم، سخنرانی میکردم، جلسه داشتم. رئیس حوزه داریم. این حرفهایی که دارم میزنیم، رئیس حوزه گفته اینها را. تو اینجا نیست؟ تو کرج، که مثلا در مورد سگ برای چی علمای ما فتوا دادند نگهداریاش حرام است؟ ببین این همه موارد هستش که مثلا لازم است. زن و شوهر پیرمرد، پیرزنی که بچه ندارند، کسی را ندارند، تک و تنها با کی انس بگیرند؟ ذهن بیمار و دل بیمار را ببین! میگردد دو تا چیز هم پیدا میکند شبیه حق است، دو تا چیز هم پیدا میکند شبیه باطل است. یک جایی هم حیوانها را عقیم کردند، زدند، تکه تکه کردند، کشتند، فلان کردند، بدرفتاری کردند. فرهنگ شماهاست، ارتباط شما با حیوانات است. کار رسانهای این را برجسته میکند، آن را برجسته میکند. ارتکاز تو را میشکند که اینی که ما الان در مورد حیوانات داریم، این اونی که اسلام گفته نیست. اسلام یک چیزهایی دارد. با ما که مسلمانیم فرق میکند.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هر عیب که هست از مسلمانی ماست. قبول میکنی؟ بنده خدا، فیلم برای انقلاب جنسی ساخته، پیامم داده تو اینستاگرام، خیلی ابراز محبت کرده بود، ولی حالا نکته این است که آقا، یک حرفی که حالا دو و سهاش که دیگر به افتضاح کشیده شده بود، مغز من سوت کشید، افتضاح بود واقعا. معنای واقعی کلمه توی آن فیلم، تو قسمت اولش میگوید که آقا، این حرف خیلی خطرناک است، خیلی غلط است. ببین ما مبنا باید دستمان باشد. میگوید که شواهد و قرائن قریب به این مضمون نشان میدهد که آن چیزی که امروز تو غرب، بعد مثلا هتل، شناسنامه نمیخواهند مثلا، ولی تو ایران مثلا تو پارکینگ روپوشم رو ماشین باشد، میآیم میروم بالا مثلا، که یک وقت خدای نکرده چیزی نشود. بعد چی میگوید؟ میگوید که نشان میدهد که امروز اونی که در غرب توی مسائل آزادیهای تو این زمینهها دارد میگذرد چیزی است که با اسلام تطابق دارد. نه آن چیزی که به صورت کلی منکر این نمیشویم که ممکن است یک چیزهایی در غرب باشد که اذیّت رفتاری به آن چیزی که توصیه دین است، نزدیکتر باشد. ببینید، به صورت کلی امکانش هست، ممکن است. منکر این نیستیم. مواردش باید اثبات بشود که آیا این اینجوری است یا آن آنجوری هست یا نیست. ولی این که معلوم است اینجوری نیست. آخه از کجا به این رسیدی؟ چون اینجا گیر الکی میدهند، آنجا گیر نمیدهند، معلوم میشود که آنجا مسلمانتر از ما. این به این بحثهای آداب این شکلی اسلام بهتر از ما دارن عمل میکنند و هر عیبی که هست از مسلمانی ماست. اسلام به ذات خدا! بابا اصلاً اسلام این نیست، این مدلش را نگفته.
بله، تجسس را گفتند، "تجسس نداشته باش"، "فضولی نکن"، "در مورد مردم دخالت نکن". اینها دیگر پاسخهایی است که به این حزباللهیها که نهی از منکر میکنند، میدهند. حالا منکر را کار ندارم، درست است، غلط است، سر جایش است، ولی پاسخ بامزه است. نهی از منکر میکنند. میگوید: "مگر ندیدی اسلام گفته فضولی نکن، غیبت، تجسس نکن؟" یعنی به نظرش آیه تجسس دارد آیه نهی از منکر را خنثی میکند. چاشنی این دارد، او یکی را خلاص میکند، منسوخش میکند. "آیه را گفته بود نهی از منکر، ولی دیگر تجسس که قرار نبود باشد که تو فضولی کنی تو زندگی مردم؟" چه نهی از منکری میماند؟ کجاست؟ الان من میخواهم یک نهی از منکری کنم. کجاست که فضولی نباشد؟ بعد بامزهاش به این است که اصلاً نهی از منکر را گفته: "بَعضُکُم اَوْلِیاءُ بَعضٍ"، "مؤمن و مؤمنات، بعضیشان اولیاء بعضی دیگرند". اصلاً از این دریچه نهی از منکر گفته. ببینید، شماها نسبت به همدیگر ولایت دارید. تجسس پس چی بود؟ خب تو اصلا نفهمیدی تجسس چی میگوید. تجسس آوردی وسط، بعد گفتی غربیها الان بیشتر به این عمل میکنند. "یا دیدی؟ دیدی غربی از ما مسلمانترند؟ تجسس نمیکنند، به همدیگر کار ندارند، فضولی نمیکنند". خاک بر سرتان با این مسلمانیتون! "اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هر عیب که هست از مسلمانی ما". ما را کارش نداریم، تجسس است، به همدیگر کار نداریم، در زندگی همدیگر دخالت نمیکنیم. هم بزنن، سر ببرن، مثلاً صدایش میآید. شما حق نداری بهش کار داشته باشی، حریم شخصی خودشه، تجسس است مثلاً. جزو آداب دینی ماست که به این آداب دارند عمل میکنند، تجسس نمیکنند. تو مفاهیم را شبیه یک بخشهایی شبیه حق است، بخشهایی شبیه باطل است. هی پردازش میکند. ارتکازت را میشکند. آن وقت دیگر نهی از منکر در ارتکاز میشود فضولی، میشود تجسس. این آن کار عمیق است.
حالا برگردم، بحث را تمام کنم. بحث مهمی هم بود، ولی خب وقتمان هم کم بود. اصل بحث را خیلی بهش نپرداختم.
تو چه بستری فاطمه زهرا سلامالله علیها خطبه فدکیه را خواند؟ آن اول بحثمان، توی بستری که یک سری ارتکازات عوض شده است. این خیلی بحث مهم است. بنده هم یادم نمیآید جای دیگری دیده باشم در تحلیل و شرح خطبه فدکیه به این بخش پرداخته شده باشد. فقط به خود عبارتها پرداختیم. چرا فاطمه زهرا وارد میدان میشود؟ اصلاً جهاد تبیین، آقا، یک بخش جدیش این است که شما بشناسی که الان تو ارتکازات جامعه چی دارد بالا و پایین میشود، چی دارد عوض میشود؛ و اصل کار و دفاع و خصوصاً حمله نسبت به اینهاست. از چی باید دفاع کنی؟ از آن ارتکازات درستی که به غلط دارد خراب میشود. به چی باید حمله کنی؟ به آن ارتکازات غلطی که دارد شکل میگیرد و همه فکر میکنند درست است اتفاقاً. این مدل جهاد تبیین، اصل جهاد تبیین است، و این مدلی وارد میدان جهاد شدن سخت است، پدرشان در این مدل کار است. نه اینکه تو اینستا پیج بزنیم و مثلاً شبها بیاییم دختر و پسر با همدیگر گپ بزنیم و جهاد تبیین داریم میکنیم. دورهمی روضه در کافه. دعوت کردند: "کافیشاپ محرم." گفتند که: "بیا اینجا شبها." به هر حال، حالا نمیخواهم وارد این بحثها بشوم. خیلی اوقات اصلاً از تو دارد خودش خودش را نقض میکند و اسمش را گذاشتیم تبلیغ. اسمش را گذاشتیم جهاد تبیین. تبیین نیست. چهار تا ارتکاز درستی هم که طرفدار اسلام دارد، خراب میکنی. این کجایش جهاد تبیین است؟ یک ارتکاز درستی هم که از آخوند داشت، از حوزه داشت. اینجا یک آقایی بود، الانم دیگر بزرگوار خودش را خلع لباس کرده و تازگی هم با سگ فیلم گذاشته بود و گفته بود: "سگ یک ویژگیهای خوبی دارد که آدمیزاد ندارد." یک جلسه ما را دعوت کرده بودند، اینجا شاندیز. ما که نمیشناختیم این بنده خدا را. "فلانی فلانی، ایشان سخنران قبل از ما بود." سه نوع هوا را پرت کرد آنور و شروع کردم با راه رفتن و اینها که حالا من کار ندارم. حالا اصل قضاوت را ندارم. بعد هی دیدم دارد توی دوگانهای بین خودش و من، به عنوان مثلاً اینکه من را نمیشناخت، اولین بار بود همدیگر را دیده بودیم، من هم نمیشناختم او را. نماینده آخوندهای سنتی و نماد اساتید حوزه علمیه. اشکال ندارد. اینها میخندند. آخه شماها معمولا احمق هستید؟
بعد انقدر او مرا خالی کرد که هرچی تو جیب ما بود کرده بود تو جیب خودش که بیاید بالا. "جهاد تبیین، قتلعام، خباثت!" کارشان برکت ندارد. همیشه این کثافتکاریها را خدا رسوا میکند. ما عادت نداریم که خراب کنیم. خراب که نکند، سکوت میکردم. فلانی، جلسات فلانی، سخنرانی فلانی، پیج فلانی، پیج فلانی را یاد بگیر! بابا، این دو زار هم نمیارزد. کار چه کاری است؟ جنس محتواش ارزل محتواست. یعنی دیگر از این محتوای بنجلتر ما نداشتیم. روایت را در لحظه تولید میکرد: "سنتی بودم. سند ندارد. آن غلط است. این فلان است." این روایت اصلش او است. "اعرابش را غلط خواندیم." یک جوری هم اینها را غلیظ میکرد که هیچکی نتواند انتقاد علمی بهش بکند. این که جهاد نیستش که! بابا، این اصلاً تبیین نیستش که! این نابود کردن ذهن مخاطب است. این به فحشا کشیدن ارتکازات درستش است. چهار تا ارتکاز خوب و درستی هم که دارد، دارد خراب میکنی. یک ذهنیت نسبت به علما دارد، نسبت به حوزه دارد، نسبت به روحانیون دارد، نسبت به یک طهارتی، یک سوادی، یک اطلاعاتی. همه را داریم به باد میدهیم که بیایی بالا.
بیشتر هم متاسفانه آقايان، این بلاگرهای آخوند ما، مخصوصا تو اینستاگرام، سبکشان بیشتر این مدلی است. بنده اگر این کار را بکنم، شروع کنم-کم هم الحمدلله آتو ندارم- از این موضوع اگر بخواهم دست بگیرم، یعنی یک روزه میلیونی میشوم. من اینها را اگر افشا کنم، دو تا اینجوری اینور آنور به لجن بکشی، دو تا این را بزنی، دو تا آن را بزنی. "افشاگری از آن بکنی، نقد آن را بکنی که سواد ندارد که!" "غلط است، فلان اینجا اینجوری گفته، فلان کرده است و خانهاش فلان جا، با پول فلان جا خرید." "این بچهاش فلانی و فلان جاست و این کیف بچهاش انقدر قیمتش است." عدالتخواهی و جهاد تبیین و فلان! کجا کار فاطمه زهرا این مدلی بود؟ معاونت ندارد که، اصلا زحمت ندارد که! عوامفریبی است. این که رذالت است، شیّادی است؛ "اینکه بخواهی توضیح بدهی، روبرو بایستی. بگوید: آقا، غلط فهمیدی! اینجور نیست. فدا کنی برای فهماندن. این هنر میخواهد، این مرد میخواهد." این جنس آیتالله مصباح است. این جنس شهید مطهری است. این جنس علامه طباطبایی است. این جنس امام خمینی است. این جنس خود رهبر انقلاب است. تو این کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی بینظیر است این کتاب. شما کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی نگاه کنید.
آقا، بنده با خودم، من همین حرفها را الان تو یکی از مساجد مشهد، همین محرم صفر که چالشهای پیش آمده بود، با خودم گفتم همین محتوا، این کتاب را من بردارم بنویسم، به زبان خودم بخواهم بگویم، تو همین مساجد، مسجد، میگیرند من را میزنند، پرتم میکنند بیرون. الان ۱۴۰۲. ۵۱ اینها را گفته. ۵۱ سال پیش. تو مسجد مشهد، تو مسجد، نه تو دانشگاه، تو مسجد. اینها را گفته. آقا خیلی شهامت میخواهد. بعد نوعاً چیزهایی که دارد میگوید نوآوری است. تا حالا کسی نشنیده. باورش سخت است. کسی این تلقی را از قرآن نمیپذیرد. اصلاً یک بخشی که مردم واکنش نشان میدهند این است که آقا چرا تا حالا این را کسی نگفته؟ این تا یک حدیش خوب است، جذاب است. کسی حرفهای نو میزند تا یک حدی. از یک جایی به بعد دیگر استرس میآورد.
همین الانش بحث نوع است، همین الان یک نگاه جدید به دین است. ۵۰ سال پیش، قبل انقلاب، زمان شاه. الان مدارس را پر کرده است این حرفها، مساجد، منبرها، تلویزیون، کتاب و همه جا این حرفهاست. بازم غریب است. آن موقع تو آن فضا گفتن این حرفها این جهاد است. من جمعبندی بحث بکنم، روی مطلب حضرت زهرا سلام الله علیها به بحث را تمام کنم. فاطمه زهرا برمیگردد اینها را به یک مسائل اساسی که اصلاً شماها دنبال چی بودید؟ وقتی به پیغمبر اعتقاد پیدا کردید، اینها را به چالش میکشد. این را نمیشود. مردم، همه اینهایی که پای انقلابند و پای نظامند و اینها را به چالش بکشید. شما برای چی رأی دادید؟ به چی رأی دادیم؟ خیلی شهامت میخواهد و طرح این حرف و گفتنش و نشاندنش خیلی زحمت میخواهد.
اون چیزایی که رسوخ کرده، گاهی به غلط رسوخ کرده، توقع غلطیه. یکی از دوستان، از رفقای پزشکمونه تهران، خیلی صمیمی هم هستیم، همین بحثهای از حیوانیت و حیات، یک جلسهاش را حالا اونجا پیگیر بود، تماس گرفته بود. گفت: "آقا، بابت فلان حرفت از شدت شادی حالا یا دارم این کار را میکنم یا میخواهم این کار را بکنم، دور خانه دارم همینجور میچرخم." گفت: "اینی که برگشتی گفتی مگر ما به خاطر شکم انقلاب کردیم؟" نمیشه اینها را به چالش کشید، نمیشه تو اینها خدشه کرد، نمیشه تو اینها تردید کرد، نمیشه کسی را به سوال وادار کرد.
انقلاب کردیم آقا، اختلاس، قبول. خدا لعنتشون کنه. فراتر از اختلاس بود. اصلاً نمیشه این را گفت. یعنی چی ما فراتر از اختلاسم داریم؟ آره، آدم شدنه. درکی از آدم شدن نداره. اختلاس. بعد حیوانی، ولی شکم انقلاب نکردیم. پس شکم چی؟ بله، آدم بشیم، شکممان هم درست میشه. شکم هم باید پیگیرش بود، شکم هم باید مراقبت کرد. مسئولی هم که به شکم مردم خیانت بکند، پست است، کثیف است، نجس است، خدا لعنتش کند. ولی این قله ما نیست. قرار ما کدوم وصیتنامه، کدوم شهید در مورد اختلاس و اقتصاد، در مورد تورم ما رفتیم که انشاءالله تورم را مهار کنیم؟ "نگذاشتیم صدام بیاید، تورم تان را افزایش دهیم." کجا شهدا اصلاً حرفشان این است؟ اصلاً کی برای این رفت جبهه؟ "کجا داری میری جبهه؟ چرا تورم زده بالا؟ من دیگه نمیتونم تحمل کنم. قیمت دلار میدونی چنده؟ اینجا دیگه جای ماندن نیست، میروم جبهه آمریکا." رفتن اینجوری، ولی جبهه کسی این شکلی نرفت.
همه شورا همین غلیظ است اتفاقاً، قضیه حجاب خیلی غلیظ است تو وصیتنامه شهدا. همین حجابی که میزنند تو سرش واقعاً هم اولویت اول نیست، ولی اصلاً حجاب تو نگاه شهدای ما به عنوان یک فرع دینی باز از مسائل مهمی است که تو مغالطات ما معمولاً میآید. اصلاً قضیه حجاب بحث فرع دینی ما و یک حکم و یک مسئله جزئی نیستش که ما چیزهای دیگر هم توی دین، توی آیات و روایات داریم، همین شاید به اندازه حجاب بهش پرداخته شده باشد، بعضاً از حجاب هم مهمتر است، ولی ما انقدر سنگربندی و صفبندی باهاش نمیکنیم. برای اینکه قضیه حجاب یک المان تمدنی، یک شاخصه درگیری شاخص است. فرض کنید آقا، امروز آمدند دستهبندی کردند و فضاسازی کردند. تو جامعه ما هرکی لباس آبی پوشیده بود این مال فلان طیف. رنگ آبی پوشیدن حرام یا حلال است؟ مباح. ولی اگر این قضیه تبدیل به یک صفبندی شد و دشمن ما بر اساس این قرار شد رتبهبندی کند، بگوید: "اینها با من، آنها با ما نیستند." و وقتی عیار شد، وقتی شاخص شد، وقتی نماد تمدنی شد، وقتی پرچم یک جریان شد، زندان اهل بیت این کارها را میکرد. وقتی یه چیزی قرار باشد پرچم آنهاست، حربه آنهاست. بزن قرآن را! خیلی حرفه قرآن این است که بشود پرچم اینها. بابا، آن را هم وا میایستیم. امام فرمود: "لا اله الا الله بگویم ما قبول نمیکنیم." پرچم حالا هتکش نمیکنی به خاطر الفاظ جلالهای که دارد. صورت که نباید ما را فریب بدهد که. بحث مو نیستش که. دعوا یک چیز دیگر است.
خیلیها هم تو این افرادی که حجاب اصلاً اول هی حرفهای آقا را حزباللهیها هی اینور آن ور میکنند. منظور ایشان این بدپوششها و فلان نیست. ایشان رسماً آمدند دیگر بیحجابها را گفتند. ایشان رسماً گفتند: "همینهایی که اصلاً حجاب ندارند، اگه بدونند قضیه چیه، من میدانم با آنها چیکار میکنم." بعدش برای اینکه اصلاً این قضیه یک صورتی دارد، یک معنایی دارد و ما درگیریمان اصلاً با صورت بدحجابی نیست، با معنای بدحجابی است. نه آن معنایی که تو ذهن این بنده خدا ممکن است باشد یا نباشد. آن معنایی که تو ذهن آن کسی است که از کار این استفاده میکند. اگر هم روبروی کار این ایستادیم به خاطر آن معنایی است که تو ذهن اونی است که از کار این دارد استفاده میکند. این است قضیه. قضیه چی است؟ بله، قضیه بیحجاب تو ایران و گرفتنش با آخوند یک معنایی دارد که توی آلمان ندارد. دو تا حیثیّت است، دو تا قضیه است اصلاً. دو کاملاً متفاوت است. هم زدند، قاطی کردند، مشتبهات را هی به هم آمیختند.
این قضیه حضرت زهرا سلام الله علیها بود و این مظلومیت حضرت زهرا سلام . فهم . بعد کارش شبیه کار کیا بود؟ مظلومیت، کارش شبیه اونایی بود که از میدون بازی بیرون میافتادند، سروصدا شبیه اوناست. یه ابهامی داره دیگه. رحمت خدا به این امت هست در کل. مظلومیت اولیایش هم هست دیگه. این رحمت به قیمت مظلومیت اولیایش. این کار یک شباهتی دارد با کار اونایی که سهمخواری دارند میکنند. "جناح ما چی پس؟ ما چی؟ سهم ما ندادین، تو لیستتون نیستیم. عه! خونه من، زمین من، زمین منو چرا گرفتین؟ با هم بخوریم! قرار شد با هم باشیم. ما رو کنار انداختین. سهم ما رو ندادین." این شبیه هست یا نیست کار حضرت زهرا سلام الله علیها؟ در حالی که اگه عقل باشه، فهم باشه، میفهمه. بابا، این خانم کسیه که شب عروسیش لباس نو تنش رو تقدیم کرد به مسکین. با لباس کهنه منزل رفت. این میآید دنبال خونه.
بعد تا الانش هم فدک مگه چیزی تو خونه فاطمه آورد؟ همه عواید این بود که رفت یا بیتالمال یا رفت سهم فقرا، کمیته امداد و اینها شد. نفهم. فاطمه کیه؟ نشناختید فاطمه رو؟ چقدر مظلومیت؟ گفتن: "از میدون بیرون افتادن، صداشون بلند شده، سهم اینها رو ندادن." حالا امیرالمومنین که اصلاً حرف نمیتونه بزنه. اول مظلوم عالم. متهم از اول بود، از قبل رحلت پیغمبر متهم بود، از همون غدیرش متهم بود. روایتی هم هست من نمیخوام بهش بپردازم که اینا چی میگفتن با همدیگه. میگفتن: "علی رو نشون دادن، گفتن: ببین چقدر خوشحاله! مثالی که ما داریم با دمش گردو میشکنه." "دیدی آخر رئیس شد چقدر خوشحالی؟ آخر رئیس!" امیرالمومنین که اصلاً هیچی. میماند فاطمه زهرا. این کدوم فاطمه؟ این همون فاطمهای است که نان آرد نداشت، امیرالمومنین رفت قرض کرد، بعد فاطمه زهرا پنبه رشته کرد و قرض رو دادند و این گندم رو فاطمه زهرا آرد کرد.
همین فاطمه است. همه هم میدانند. همه هم دیدهاند. همه هم خبرند. همه خبر دارند دیگر. از این سند بالاتر که سوره «العَتّا» نازل شده، مهر خدا خورده به این کار، تا ابد در پیشانی تاریخ و عالم اسلام میدرخشد. اینها کیان هستند؟ این زنی که میگوید: "به خاطر باغ خودش و خانه خودش جامعه را دارد به آتش میکشد، مردم را دارد به جان هم میاندازد." میدانی کیه؟ «طعام علی حبه مسکین و یتیما و اسیرا». این همونی است که گرسنه بود، جان نداشت، گندم (آرد)، لقمه خودش و بچههایش را داد به مسکین. به یتیم داد. به اسیر داد. اصلاً همکیش او نیست. اسیر یعنی چی؟ یعنی در میدان جنگ با مسلمین دستگیرش کردند. روز آخر هم داد، نه روز اول. سه روز این خانواده گرسنهاند. این بچهها ضعیفند، نحیفند. این مادر با این جثه نحیف، فدای اون جثه. همه عالم به فدای نخ چادر او. با چه حالی فاطمه زهرا با اون بدن رنجور، با اون ظرف سنگین این گندم رو آرد کرده، توی این تنور نان پخته. با زبان روزه، سه روز روزه است. فدای اون زبان روزه. عالم به قربان تو مادر. شب اونطور عبادت کرده، روزه او هم که همچین با یک بدن قوی و با یک سحری آنچنانی، اینها که نبوده که. استراحت آن چنانی هم که ندارد. بچهداری هم که هست. اون هم بچه مریض. کار خونه رو هم که با فضه تقسیم کرده. روز اولی که فضه رو آورد، فرمود: "یک روز تو کار کن، یک روز من کار کنم." گفت: "من خدمت میکنم." همچین مادری است. به خادمش ظلم نمیکند، دیکته نمیکند، تحمیل نمیکند، فشار نمیآورد. به کسی که کنیز است. اینجور اطعام کرده. زبان روزه، با شکم گرسنه، با زبان تشنه، دهان تشنه. روز آخر که به اسیر داده بود افطار رو، آیه نازل شده. اینجور مدح این بانو کرده. حالا میگویند: "دنبال زمینش راه افتاده، دیدن نونش قطع شده، میخواهد همه جامعه را به جان هم بیندازد." فدای تو مادر. چه کشید این تهمتها. از همه اینها سختتر است به حضرت.
ایوب در روایت دارد. روضه امشب ما تقدیم محضر امام رضا علیه السلام. در روایت دارد، به حضرت ایوب گفتند: "تو خیلی اذیت شدی. فقر و تحمل کردی، بیماری رو تحمل کردی. در فرزند، در همسر دچار آسیب شدی. کدوم مصیبت تو، همه مصیبتها برای تو سختتر بود؟" بین همه سختیهایی که گفت: «شتم الأعداء». "زخم زبان دشمن از همه اینها برای من سنگینتر، سختتر بود." میخواهم بگویم این مادر بین در و دیوار رفت، سیلی خورد، تازیانه خورد، محسنش را از دست داد. چشم مبارکش رو با تازیانه زدند، دست مبارکش رو با غلاف شمشیر. ولی از همه اینها این بود که به دختر پیغمبر زخم زبان زدند، تیکه انداختند، متلک گفتند. من بعضی از این تیکهها و زخم زبانها را نمیتوانم نقل کنم. خیلی سنگین است. مثلاً اشاره میتوانم بکنم چی گفتند به فاطمه زهرا. ولی خب از یک طرف هم باید بدانیم مظلومیت این مادر را. واقعاً سخت است، اصلاً تصور این عبارات. عبارات خیلی زشت. دو تا عبارت تند. یکیاش رو نمیگویم. یکیاش رو فقط اشاره میکنم که به فاطمه گفتند: "شاهد بیار." خب حالا فاطمه زهرا شاهد اصلاً نمیخواهد. هم طبق قواعد فقهی شاهد نمیخواهد به خاطر اینکه فدک دست او بوده. شاهد اصلاً آن کسی که ادعا دارد باید شاهد بیاورد، دیگران باید شاهد بیاورند. فاطمه زهرا سیده نساء العالمین است، سیده نساء اهل جنت است. مگر دروغ میگويد که بخواهد شاهد بیاورد؟
ولی مظلومیت این خانم در این است که شاهد آورد. علی علیه السلام رو شاهد فرمود. این کسی که برادر پیغمبر، جان پیغمبر، همهتون میدانید عادل است. من عذر میخواهم از محضر امام رضا، عذر میخواهم. آن نامرد بالای منبر گفت: "ببین، شاهد کیو آورده؟" من خجالت میکشم. گفت: "به روباه گفتن شاهدت کیه؟" من نمیدانم چه حال بود مادر وقتی برگشت از مسجد. ببینید رفقا! داریم با همدیگر تحلیل میکنیم. وقتمان هم گذشت. روضهمان هم خواندیم، ولی این دو کلمه رو هم میخواهم بگویم. شما الحمدلله اهل فکر هستید، اهل فهم هستید، اهل منبر هستید، اهل معرفت هستید. بعضی روضهها رو خیلی تو جمعهای عمومی نمیشه خوند.
همهتون خوب میدونید فاطمه زهرا فدایی امیرالمومنین است. اصلاً حرف ندارد. رو حرف علی ع همه اینو میدونند و نمیشه فاطمه س به علی ع انتقاد کنه، اعتراض کنه، تند صحبت کنه. همه اینها واضحند. میخواهم همون ارتکازه که چی میشه که یه حرفی گفته میشه؟ این روضه رو میخواهم یکم روش فکر کنید. من نمیدانم حال مادر چی بود و چطور تو مسجد تحقیرش کرده بودند که وقتی برگشت خونه، به علی ع گفت: "همینجوری اینا بینی منو به خاک مالیده."
«أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.»
خدایا! در فرج آقا امام زمان تعجیل بفرما. عمر ما را نوکری حضرتش قرار بده. نسل ما را نوکران حضرتش قرار بده. اموات، علما، شهدا، فقها، امام راحل، حقوق ذوالارحام السابق، سر سفره با کرم و با عنایت فاطمه زهرا میهمان بفرما. شب اول قبر فاطمه زهرا به فریادمان برسد. خدایا! به آبروی این بیبی، حوائج مسلمین، خصوصاً مردم مظلوم و بی پناه غزه را از سایه حاجت روا بفرما. امت اسلام را فتح و ظفر نهایی عنایت بفرما. جبهه استکبار و کفر را نیست و نابود بفرما. رهبر عزیز انقلاب را حفظ و نصرت عنایت بفرما. مرزهای اسلام را شفای عاجل و کامل عنایت بفرما. هرچه گفتیم و صلاح ما بود، هرچه نگفتی و صلاح ما میدانی برای ما رقم بزن.
نبی و آله، رحم الله من قرأ الفاتحه مع الصلوات.
در حال بارگذاری نظرات...