برخی نکات مطرح شده در این جلسه
ترسهای سازنده و ویرانگر
امتحانهای سخت مومنان در آستانه ظهور
رازهای عملیات روانی شیطان و مدیریت ترسها
درسهای بزرگ از داستان حضرت مریم و حضرت موسی
نفاق و آشکار شدن حقیقت در شرایط سخت
چگونه اولیای خدا از ترس رها میشوند
راز بقا در طوفان فتنههای آخرالزمان
انقلاب اسلامی و استمرار آن تا ظهور
متن جلسه
‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا مصطفی محمد طیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین رب اشرح لی صدری و یسرلی امری ولل عقدة من لسان یفقهو یکی از نکات بسیار مهمی که قرآن کریم بارها و بارها بهش اشاره میفرماید اینه که شما همانگونه که ترستان مدیریت میشود ولایتتان و ایمانتان مدیریت میشود اگر ترس نسبت به مسائلی بود که واقعیت نداره توهم تخیله انسان سیرش سیر از نور به ظلمت اگه ترس انسان ترسی بود از واقعیت از حقیقت سیر انسان سیر الله ولی الذین آمن یخرجهم من الظلم طاغوت جستجونهم من النور این اخراج از نور به ظلمت یا از ظلمت به نور چه شکلیه نور همه حقیقت و واقعیت ظلمات تخیلات توهمات وقتی انسان از توهمات و تخیلات ترسی سیر در ظلم وقتی از واقعیت ترسید سیر در نورانیت در مورد اولیا خدا و اولیا شیطان اینجور می میفرماید اولیا خدا ترسی ندارند اولیا شیطان ترس دارند اولیا خدا ترس از اینایی که بقیه میترسند الا ان اولیا الله لا خوف علیهم ولام یحزن اولیای شیطانچی انما ذالکم الشیطان یخ اولیا شیطون اولیا خودشو فقط با ترس راه میبره چه کفار چه منافقین اینا رو با ترس مدیریت میکنه یعدکم الفقر هی میترسونه از فقر میترسونه از جنگ میترسونه از مرگ میترسونه آبروتو ازت میگیرن برات مشکل پیش میاد بیچارت میکنن نابودت میکنن سر به نیستت میکنن بچهتو فلان میکنم کارتو فلان میکنن اینا همه ترسهایی که شیطان ایجاد میکنه عملیات روانی شیطانی اون کسی هم که ته دلش دلهرهای داره کفری داره نفاقی داره با این ترسا میریزه بیرون نفاقش شرایط که به هم ریخته میشه میپره تو بغل کفار خاصیت نفاق یکم که اوضاع به هم میریزه شرایط سخت میشه بغل شیطون به شیطون متوسل میشه به کفار متوسل میشه آیه امروز آقای دکتر گودرزی خوندن تو این قرائتشون سنوریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق میفرماید که آیاتمون رو هم بیرون نشون میدیم هم درونشون تا به این آرامش برسند که خدا همه واقعیته حتی یتبین لهم انه انقدر خدا بازی میده گاهی آدمو اینور اونور میکنه توی شرایطی میندازه آدم از همه جا میبره این آیات قرآن فراوانه میفرماید من انبیا خودمو به این نقاطی میرسونم که از همه جا دستشون بریده میشه شرایط سخت بکنم یه چشمه اومدیم دیگه از این کارا کردیم ما حرفایی که دیروز زدیم نه برای این بود که پیشگویی بشه پیشگویی نداره نه برای این بود که تصدیق بشه این حرفا دلار بخریم طلا بخریم اون یه بحث دیگست حالا هر کدومش دیدید ما نه برای این بود که در آینده این ماجراها میشه بنده خدا ماجرایی نبوده خودم از طرف خودم بهتون میگم آقا چند ماه آینده خیلی اوضاع خرابه نه پیشگویی میکنم نه تصدیق میخوام فقط بترسونمتون فیدبکها رو میگرفتم از دوستان برام جالب بود البته همه خوب بود تقریباً فیدبکها جالب بود آقا انقلاب چی میشه نظام چی میشه خدا مگه واکنش مومنان است این نظام که قطعاً میماند در این شکی نیست قطعاً میماند و انشالله این نظام قطعاً به ظهور حضرت ولی عصام پیشگویی نیست اینا این واقعیته الا وجهه هرچی که وجه الله بود میمونه حضرت امام رضوان الله علیه وجه خداست این انقلاب وجه خداست این نظام وجه خداست با همه مشکلات بیشماری که داره حضرت امام معصوم نیست ولی یک انسان خالص میمونه باقی ماندنی نیست اینا بحثی نیست کار میریزه به هم قبل ظهور اینا دیگه پیشگویی روایات قبل ظهور میفرماید که اوضاع خیلی سخت میشه یه جوری میشه که حتی تفل بعضکم فی تو صورت همدیگه تف میندازی به روایته انقدر شرایط به هم میریزه انقدر آشفتگی اجتماعی پیدا میشه شرایط اینجور میشه روایت کسی نداریم شرایط اقتصادی شرایط بغرنجی میشه اولاً باید وظیفهمونو انجام بدیم مشکلاتیه که درمان نداره چرا قطعاً قطعاً درمان پای خودمون بایستیم درمانش خالی یه دم نمیذارم امید مسئولیت داره مسئولیتشو درست انجام نمیده اونی که باید حمایت بکنه حمایت نمیکنه اونجا چیکار باید کرد اونجا خونه دل خوردن داره دیگه شرایط شرایط بغرنجی میشه طبعاً اونم امتحان خدا میخواد ببینه که چیکارهای کدوم ور میری جبهه کفر یه شکوه ظاهری داره یه آرامش ظاهری داره جذاب دلرباست دل آدمو میکشه سمت خودش خدا انقدر تکون میده یک ذره اگه تمایل به اینا داری بری تو جمع اینا یه جمع خالص اینور میمونه که واقعاً باور کرده حرف خدا رو وعده خدا رو نصرت خدا ایمان یعنی اینا دیگه نماز و روزه و اینا که ایمان که اینا نیستش که الان خیلی جاها نماز روزشون از ما بهتره بازیکنان نیجریه جام جهانی قبلی هم فوتبال بازی میکردن هم تمام روزههاشونو تو سفر هم اهل سنت روز بازیکن جهانی امام یا سر تمرین معیار بانک این چیزا نیست نمازیم که اونا میخونن حمید محمد صلاح بازیکن مصر چند جز قرآن فقط میخونم خیلی قویتر و بهترش هست نماز نه روزست هرچند اینا ربطی به ایمان داره معیار اصلی ایمان اینه که چقدر باور کرد همین همین حرفا ایمان چقدر ترسهای ما رو داره برطرف میکنه میپوشونه چقدر میترسیم چقدر نمیترسیم چقدر تکیه داریم به خدا حضرت مریم رو سلام الله علی گوشهای عبادت کنی خلوت کنی بعضی امتحانات برای ما فرض نداره نمیتونیم یه همچین امتحانی پس بدیم رفتی گوشه خلوت کنه عبادت کنه یه دختر جوان بلکه نوجوان عنایت الهی به اذن الهی باردار شد بچه رو به دنیا آورده برمیگرده خودت بدت نمیاد اینا فحش بخورنا فرستاده با یه بچه تو بغلش یه مدت نبوده خلوت بوده حالا با بچهها شما باشین چی فکر میکنید یا اختهارو ما کانت امک بقیه ماکان ابوک امر عسوع ان و ما کان و ما کانت امک بقیه تو بابات خوب بود مادرت خوب بود برادرت خوب بود تو چی شد به این کارا افتادی خیلی میسوزونه آدم و این حرفا حضرت مریم ترس نداشت چرا ترس داشت ترس مومنانه داشت ببینید خیلی فرق میکنه نگران بود ولی نگرانی نترسه چرا می کفار پناه بیاریم باید دم اینا رو بیشتر ببینی اینا نفاقه بیشتر ببینم استغفار کنم بیشتر برم در خونه خدا رو بزنم اگه همه عالم از من بریدن من نگران نیستم اگر تورو داشته باشم اگه همه عالم با من وصل باشه من یه سری حرفهای ذوقی شاعرانه عاشقانه است که مثلاً آدم یه وقتایی حالش خیلی خوب بود جنس خوب بهش رسیده بود یه حالی پیدا کنه نه اینا اصل ایمان اینا متن ایمانه اینا اصل حرف دینه اصلاً همه دعوای دین و با بیدین جلو با روسری کار نداره با توسری کار داره این تو چیه حالا چادری باش ببندی دلت وقتی با اوناست عین کفره بکش پادشاهان سعودی مگه چادریه خیلی چادره خفن خفن تو اردوغانو ببینیم چه حجابی زنش داره خانواده حجابه مسخره بازیا رو جمع کنیم عوامانه فکر نکنید عوام نباشی اثر منطق این سر این منطق دعوا داری مریم انقدر نگرانه میگه یا لینی تو قبل هذا و کنت نسیا من سیاه حرف عجیبیست باردار که میشه بچه رو به دنیا میاره میگه خدایا ای کاش مرده بودم قبل از یه دختر نجیب پاکدامن بره یه خلوتی به واسطه روحالقدس باردار بشه بعد بیاد مریمی در عالم و در تاریخ نبود این بدنامیها رو تحمل کنه خدا تا کجا میاره تا اون لبه میاره به تعبیر سوره احزاب اذا بلغت القلوب الحنا قلتو به حنجرهات میرسونه ترسو یه فضای اوکی میکنم ناامنی ترس مشکلات فراوان حالا ببینم بترسونم ولی ترسی که از توش امید در نترس الکی عین توحیده ترسی که به سمت خدا یه ذره ناخالصی داشته باشیم سر میخوریم میریم این به خودم دارم میگم شرایط قبل ظهور این شکلیه یکم سس باشه یکم شل باشه یکم هنوز توجیه نیست اباعبدالله هم همینطور آدم رو به راهی بودن خیلیا یکم سستی تردید کدام حضرت مریم را چه شکلی نجات میده چیکار کنیم بدنامی رو تحمل کن خانم مریم آماده همه بدنامیها رو تحمل کنی اگه تو میخوای بله مدت اصلا شما رو به عناوین بد صدا بزنم میاد قشنگ همه حرفا رو میشنوه بچه شیرخوره از تو گهواره شروع میکنه دفاع کرد بنی بشری در طول تاریخ هیچ دلیلی محکمتر از این برای حقانیت خودش نیاورد تا اونجا میرسونه بعد اینو رو میکنه ببینم چیکارهای چی داری چقدر منو باور داری چقدر منو جدی گرفتی ضرب المثلهای تلگرامی قشنگ خوندید دیگه بچه میخنده چرا بابا اعتماد داره بدون اینکه انداخته بالا خودش میگیره چقدر منو جدی گرفتی یه تقه میزنه نگرانی نگرانی واقعی است حضرت موسی بهش دستور میرسه من دو تا مثال دیگه براتون بزنم یه مثال حضرت مریم دو تا مثال دیگه حضرت موسی تو کاخ فرعون آدم کشته آقا جان حالا فرعون که خودش انقدر قلچماق اون کاخ اون دربار و تشکیلاتم انقدر عجیب و غریب اینا همه به کنار مجرم رسماً وانتد زدن براش تحت پیگرد قانونی حالا نمیدونم عکسش رو دیوار بوده نبوده درگیر میشه با یکی از این قبطیا سربازهای فرعون فستقاصه الذی من شیعته دستش سنگین فرار کرد رفت تو بیابونا از مصر حرکت کرد به سمت مدیه سرزمین اونجا خلاصه آشنا میشه و ازدواج میکنه ۱۰ سال زندگی میکنه حضرت موسی بعد ده سال میخوام برگردن سمت شهر با فرعون نداره میخواد برگرده شهرش بره یه گوشهای زندگی کنه تو مسیر داره میاد همسر او درد زایمان میگیره تو بیابون تو تاریکی آتیشی میبینه آتیش بردارم بیارم یا از کنار آتیش راهو ببینم میاد یه تیکه از آتیش بگیره صدا میاد یا موسی من تورو پیغمبر کردم اولین دستورم چیه فضب الی فرعه از همین جا صاف صاف مثل که رسیدی هیچ جا نمیری صاف میری کاخ فرعون خدایا من بین اینا آدم کشتم اعدامم میکنن چقدر از گذشتههامون میترسیم از سابقهها میترسیم آقا اون ماجرا اگه لو بره ترسهای ماست دیگه بعد برای این ترسها چه دست به چه کارهایی منافقانه گاهی میزنیم حضرت موسی اومد تو کاخ فرعون اول از همه وایساد یه عصا داشته یه لباس پشمی وایساد رو به فرعون گفت میخوای این کاخت برات بمونه به من ایمان بیار آب گرفتم تو این کاخ بزرگت کردم آدم کشتی بین ما حالا حضرت موسی وقتی اینو که گفت به خدا گفت که خدایا من بین اینا آدم کشتم میترسم منو بازخواست کنم آرومش کرد یه جمله بداند که نترس برو انی معکما من باهاتم تموم شد ماجرای قتل و فلان و اینا همه چی آدم کشی دستشو درآورد حضرت موسی از تو دستش نور سفیدی درخشید و یادش رفته فرعون ماجرای قتل و اینا یادش رفت این چی بود تو رفتی ساحل شدی ترسهای ما اینا از خدا خدا هست بین بالاتر از همه ترسها وسط همه این ترس و همه ماجراها داستان سوم پیامبر اکرم شبونه اینا میخواستن ترور کنم پیغمبر شنیدید یادآوریه دیگه قرآن اصلاً همش برای یادآوریه بحث علمی خیلی نمیخوایم بکنیم یه چیزی حتماً که نمیخوایم یه چیزی یاد بگیریم بعد مرور بشه گاهی این حرفا برام شبانه ریختن پیامبر رو بکشن پیغمبر با خبر میشن میرن امیرالمومنین میخوابن غار سرخ رو شاید خیلیاتون رفته باشید دیده باشید اطراف مکه بدقله و بر راهی هم هست پیغمبر این راهو میرن و میرن داخل غار یکی هم همراه پیغمبر بوده کار نداریم کی بوده حالا خیلی هم اثبات نمیشه از جهت تاریخی کی همراه پیغمبر بوده آقا اینا تا اون پشت غار رسیدن یعنی تا دم غار رسیدن صدای اینا اومد پاک بشه میترسه دیگه نباید بترسه لا تحزن ان الله معنا خدا با مثبت است پیغمبر کار تا کجا میرسه اون میاد تا اون پشت همه چی به هم ریخت و همه چی تموم شده است پیست ثانیه عنکبوت تار میبنده کفتر فلانم که مثلاً چقدر طول میکشه تا تخم گذاری کنه روی تخم بشینه و فلان و اینا شونه درست کنه جلوی اون تار عنکبوت لونه میکنه و تخم میذاره پیغمبرشو نگه داره اصلاً کارای خدا بامزه است با اوحن البیوت تار عنکبوت بیوته دیگه سستترین خونههای عالمه اشرف مخلوقات عالم با سستترین خونهها قدرت نمایی کنه منما ببین فکر نکن کاری کردی اینجا رسیدم پیغمبری که شبونه میخواستن تو خواب بریزن سرش چه بهتر از اینکه تو غ زنده زنده تیکه تیکش کنم حالا رسیدن به پیغمبر این طرف همراه پیغمبر تار با اون شتری که پیغمبر اومده بودن از پهن شتره تشخیص دادن مسیر رو اون راه شناس برگشت گفت ببین این تا دم این غار اومده یا رفته تو زمین یا رفته تو هوا جلو خیلی عجیبه اینا خدا این وسط داره کار میکنه دستگاه محاسباتی میریزه به هم خود حضرت موسی وقتی که این بنی اسرائیل رو جمع کرد رسیدن به دریا فرعونم با سپاهش بیدار شدم دنبال اینا راه افتادم حالا یه جماعت محدودی فرعون دنبال اینا دسترسی پیدا میکرد تیکه بزرگی اینا گوش اینا بود انا لمدرکون رسیدن به ما گرفتن ما رو تموم شد لو رفتی دستگیر شدیم بدبخت شدیم بیچاره شدیم نابود شدیم حضرت موسی چی فرمود خدا با منه خدا چیکار کرد دریا رو باز در طول تاریخ یه بار این دریا باز شد کفشو به تعبیر حضرت فرمود کفه تنها جایی از کره زمین که یه بار آب یه بار آفت تو سوره احزاب و سوره آل عمران این دوتا آیه رو بخونم بعد یه داستانی عرض کنم عرض من تمام میفرماید که منافقین میان میگن که ان الناس الجمعوا لکم فخشهم همه جمع شدن اجماع بینالمللی علیه درست شده ما منزوی شدیم بیچاره شدیم تحریم میشیم جنگ میشه میکشنمون تیکه تیکهمون میکنن مومنین افکاری که میشنوند فضادهم ایمانا خیلی جالبه پس خدا یه کار خیلی متفاوتتری میخواد بکنه المومنون الاحزاب مومنون که میان وایمیستن لشکر دشمنو که میبینن همه جمعن همه با هم اومدن جایی که بترسم که او چه خبره چه وضعیه میگن هازا خیلی لطیفه این آی خیلی زیباست هذا ما وعدنا الله و رسول اینام اومدن پیغمبر گفته بودن پیغمبر راست گفته بود خیلی جالبه واکنش مومنانه اینه آقا بدبخت شدیم یه چهار تا شعار دادیم غلط کردیم خدایا آمریکا اله ما چقدر از این نظراتی که سفارت آیا غلطی کردیم سفیر ایران میشه راش نمیدن دیگه از دیوار رفتی بالا آیا کاری کردیم اونجا که میرسه اینو که میبینه کپ میکنه قرآن قشنگ داره توضیح میده میگه مومنان و منافقو وقتی میان با این جبهه عجیب و غریب کفار مواجه منافقین میگن ما وعدنا الله ورسوله الا خیلی لطیفه مومنین میگن این همونی که خدا و پیغمبر با ما وعده داده بودن میبینی منافقا میگن خدا و پیغمبر ما رو سرکوب گولمون زدن جوگیر کردن احساسی کردن هیجانی کردن انقلاب دوم که نابود شدیم ما بدبخت شدیم غرورا گولمون زد آقا امام با حرفاش گولمون زد به اتمامش برس خدا نسبت به ترسهای ما خیلی حساسه نسبت به خدا آقا کنتور گذاشته دائم داره چک میکنه نگرانیهای ما رو هی داره سوال میکنه الان از چی نگرانی اومده مثلاً تو مسجد دارن با این چیزا کیسه با این کیسهها کمک جمع میکنه تا خونه بری صندوق صدقه شمال صدقه درشتی انداخت که تصادف نکنه یکم که رفت گردنه رودهن اینا رو که رد کرد تصادف من مرحوم علامه طباطبایی این داستان آخر من عرض من تمام امروز به نسبت روزهای قبل زودتر تموم میکنیم ترجمه تفسیر شریف المیزان که مرحوم آقای موسوی همدانی ترجمه کردند جلد ۱ ترجمه تفسیر المیزان ذیل اون آیهای که میفرماید که شهدا زنده و حیات برزخی و اینها این خدمت علامه طباطبایی ترجمه رو به آقا من اینو اینجوری ترجمه کردم درسته یا غلط به این بخش که میرسه پاورقی میزنه میگه من الان دارم میرم خدمت علامه طباطبایی میخوام ترجمه المیزان به ایشون عرضه کنم ولی این پاورقی که اینجا نوشتمو بهشون عرضه نمیکنم چون اگه اینو عرضه کنم ایشون اجازه چاپ اینو نمیده خواننده کتاب ماجرا چیه میگه میخوام یه کرامتی از خود علامه طباطبایی برای شما نقل کنم در مورد حیات برزخیانها فقط شهدا نیستند که زندهاند علما بزرگان اینها هم حیات برزخی ماجرا چیه علامه طباطبایی نجف که بودند علامه طباطبایی شهریه نمیگرفتن با وجوهات و اینها زندگی نمیکرد اخوی ایشون استاد محمد حسن تو تبریز یه زمینی داشتن ایشون کار میکرد البته استاد محمد حسن زودتر از ایشون نجف بود درسشو خوند برگشت سید محمد حسین علمای بسیار بزرگ ایشون تو اون زمین کار میکرده پول میفرستاده برای علامه در نجف روابط ایران و عراق به هم میخوره مغز بسته میشه گمرک علامه طباطبایی به برخی شاگردان خاصشون فرموده بودند که من مشغول مطالعه بودم پشت میزم نشسته بودم یک لحظه تو ذهنم این اومد یک لحظه چقدر حالا عجیب غریبه این عالم عجیب غریبه خدا چقدر عجیب غریب مستاجر این وضعیت اقتصادی مرز بسته شد پول دیگه نمیاد میخوای چیکار کنی فقط سوالها سوال میخوای چیکار کنی صدای در خونه اومد در سیمای قدمای تبریز چهره چهره تبریزیهای قدیمی با لهجه غلیظ آ به من گفتش که آقا سید محمد حسین خدا مرا فرستاد به شما بگویم در این ۱۲ سال ما کی به فکر تو نبودهایم که تو نگران شما من شاه حسین ولی هستم شاه حسین علامه طباطبایی میگن که من یه لحظه به خدا اومدم دیدم من پشت میز نشستم اصلاً من نرفتم نبوده کسی نیومده مکاشفه بوده یه ارتباط برزخی ماجرا چی بود ۱۲ سال چی بود شاه حسین ولی کی بود میگه نشستم فکر کردم ۱۲ سال از کجا شروع میشه از وقتی که من طلبه شدم اون که ۱۸ سال پیش از وقتی اومدم نجف اینم که ۱۰ سال گذشته ۱۲ کی بود حساب ۱۲ ساله که من معمم شدم ۱۲ سال معمم علامه طباطبایی از نجف برمیگردد تبریز ماه رمضان هر روز قبرستان میرفتند ما که توفیق نداشتیم امسال این کارو انجام بده هر روز قبرستان میرفتم به شاگرداشونم سفارش میکردم ماه رمضان هر روز قبرستان یه روز یکی از قبرستانهای تبریز یه قبری توجه ایشون رو جلب میکنه میایستن میرن رو قبر نوشته شاه حسین ولی از ضحاد و عباد مال چه تاریخی مال ۳۰۰ سال قبل بوده خدا ولی خودشو از عالم برزخ فرستاده یه لحظه حواست خیلی خوب بود ایشون تا وقتی از دنیا رفت مستاجر بود لباس ایشون پاره پوره بود عمامه سیاهشون انقدر شسته شسته بود که آبی شده بود شکمتو پر میکنم علوفه داری که نمیکنم که گاوداری که نمیکنم که من فقط شکما رو پر کنم دنیا که فقط اینا نیست که مالزی فرمودن رفتم اندونزی دیدم یه آقای تقصیر نوشته تفسیر سال اندونزی شده اونجا خیلی نسبت به قرآن تفسیر اعتنا میکنه این استاد بزرگوار ما که شاگرد علامه طباطبایی بودند و ما هم افتخار داشتیم محضر ایشون سالیانی بودیم از اندونزی من رفتم اندونزی گفتم فلانی بهترین تفسیر اندونزی رو نوشته یه قرار ملاقاتی با هم گذاشتیم رفتیم تو اندرونی گفت شما از علمای قم هستید من یه سری رو میخوام به شما بگم این بین خودمون بمونه تازه این استاد ما هم که سر کلاس گفت فرمود خودتون بمونه علامه طباطبایی اون آقا گفته بود که شما از قم اومدی شاگرد علامه طباطبایی تفسیر من تو اندونزی تفسیر اول شده و خیلی گرفته یه رمز داره تفسیر المیزان رو به اسم خودم منتشر کردم مال علامه طباطباییه میگفتن اینا شیعه نوشته به من حمله میکردن هرچی که از المیزان بوده چکیده مختصر کردم به اسم خودم ایمیل خودمون بمونه دنیا دنیا رو گرفت کی قراره آب بده زمینه داریم ماهیهای ته کف دریا که جون ندارند تکون بخورند غلطیدن کف دریا اونو میدم اونو فراموش نمیکنم در زمین دیگری خانه مکن کار خود کن کار عاقبت ما رو بخیر کنه دلهامون آخر ماه رمضان لبریز از ایمان باشه از کفر و نفاق و شرک رها باشه انشالله سراسر نورانیت باشه قلبمون به امید به خدای متعال شوق به خدای متعال ترس از خدای متعال بر دل ما حاکم باشه خدایا در فرج امام عصر تعجیل بفرما قلب نازنینش از ما راضی بفرما نسل ما دودمان ما همه شیعیان خلص امام زمان قرار بده روح بلند امام راحل علما شهدا حقوق اهل بیت مهمان بفرما رهبر عزیز انقلاب تا روز ظهور معید و منصور و قوی و عزیز قرار بده
جلسات مرتبط

جلسه نه : تمدن فرعونی و عبرتهای تاریخی امروز
اهالی حزب باد

جلسه ده : عقل و راه تشخیص واقعیت
اهالی حزب باد

جلسه یازده : جبهه ایمان در برابر هژمونی کفار
اهالی حزب باد

جلسه دوازده : از کوفه تا کربلا؛ مهندسی ترس در تاریخ
اهالی حزب باد

جلسه سیزده : مومنانه بترسیم یا منافقانه؟
اهالی حزب باد

جلسه پانزده : دورویی خوب؛ هنر عبور از بنبستها
اهالی حزب باد

جلسه شانزده : منافقین و مشکل فهم عمیق
اهالی حزب باد

جلسه هفده : سوغاتی اصلی ماه رمضان
اهالی حزب باد
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات اهالی حزب باد

جلسه چهار : خرافات مدرن و سنتی؛ چالشهای فرهنگی امروز
اهالی حزب باد

جلسه پنج : درسهای جنگ ایران و عراق از نگاه قرآن
اهالی حزب باد

جلسه شش : حضرت خدیجه؛ الگوی انفاق و ایمان واقعی
اهالی حزب باد

جلسه هفت : باور به آخرت؛ کلید رهایی از نفاق و گناه
اهالی حزب باد

جلسه هشت : تمدن غرب؛ پیشرفت یا دیکتاتوری؟
اهالی حزب باد

جلسه نه : تمدن فرعونی و عبرتهای تاریخی امروز
اهالی حزب باد

جلسه ده : عقل و راه تشخیص واقعیت
اهالی حزب باد

جلسه یازده : جبهه ایمان در برابر هژمونی کفار
اهالی حزب باد

جلسه دوازده : از کوفه تا کربلا؛ مهندسی ترس در تاریخ
اهالی حزب باد

جلسه سیزده : مومنانه بترسیم یا منافقانه؟
اهالی حزب باد