برخی نکات مطرح شده در این جلسه
رازهای نفاق و ترس در تاریخ اسلام
صدق مومنان و نصرت الهی
مهندسی ترس از کوفه تا کربلا
تمدن غرب و کبوترخانه میبد؛ نگاهی متفاوت
داعش و تفاوت شهادتطلبی با عملیات انتحاری
محسن حججی؛ نماد شجاعت و ایستادگی
ترس؛ ریشه نفاق و سقوط ایمان
توسل در قرآن و پاسخ به شبهات وهابیت
درسهای کوفه برای جامعه امروز
شجاعت امام خمینی و احیای دین
متن جلسه
‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین صلی الله علی سیدنا و نبینا قاسم المصطفی محمد الله صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجه نکتهای که جلسه قبل عرض شد این بود که خدای متعال در مسیر امتحان مومنین گاهی شرایطی رو پیش میاره که به حسب ظاهر به نفع جبهه کفر میشه و اتفاق خیلی ویژهای که اینجا رخ میده اینه که منافقین این وسط رومیان منافقین معلوم میشه خدای متعال وعده میده وعدشم حقه ولی جون آدمو بالا میاره تا به وعده واقعاً واقعاً جون آدم بالا تا جایی که آیه قرآن میفرماید که در سوره مبارکه یوسف حتی استیث الرسل خیلی آیه عجیبیه مفسرین تفسیر کرده رضا گفتن که کار انقدر بیخ پیدا میکنه که انبیا مایوس میشن البته اسم مفعول اسم فاعله دچار یزد میشن و گمان میبرند که به آنها دروغ گفته شده برخی گفتن که یعنی انبیا به این مرز میرسند حالا نه اینکه به اینکه اصلاً نکنه خدا واقعا نمیخواد این کارو انجام بده به این لب میرسه پیغمبر خدا به اون مرز میرسه واقعا نمیخواد صدق ما رو محک بزنه بابا صادق کار داره صادق کسی که واقعا رسمی واقعا رسمی برای استراحت پسر ما کتاب کتاب کجاست گفتم تو کمد دفتر کمد وا کرد و طبقه بالاست من دستم نمیرسه حالا من میخواستم ببینم جدی هست یا نه رفتم از اونور رفت که چهارپایه برداشت به زور با خودش آورد گذاشت زیر پا رفت بالا پاشنه پا وایساده خیلی زور زد خیلی وقتها خیلی چیزا رو میخوام بلند میشم رو پاشنه میام دست دراز میکنم جدیم ول میکنم میرم دنبال بازی یا نه واقعاً میخوام با قلم خواستم جدی میخوام تا آخر میخوام با همه هزینهها و سختیاش میخوام اون وقت خدا کمک رسول الله نقاطلو آباءنا و ابنا و اخواننا پیغمبر که بودیم میجنگیدیم گاهی ما این طرف بودیم پدرانمون اون طرف بودن بچههامون اونور ما بچههامون رو باهاشون میجنگیدیم در راه خدا سخته فلما رع الله صدقنا در نهج البلاغه فلما ر الله صدقنا انزل انزل علی عد الک و ان علین النصر وقتی خدا صدق ما رو دید دشمنمونو خوار کرد نصرتشو بر ما نازل کرد خیلی جدی است بالاخره فطرت آدم یه علاقهای داره شب قدریه پا میشیم میایم طرف روزه نمیگرفت سحر آب پا میشه سحری میخورد نمازمو که نمیخونم بالاخره یه چیزایی یه وقتایی مشتری داره دیگه اینجاها که خیلی نمیشه فهمید وقتی که پای هزینهها میاد وسط چیکار میکنه خدا کاری که کرده جبهه کفار رو بهش شکوه داده آدم دارم پول دارم امکانات دارم از اولم همین بوده از اول هم همین بنا نداشته خدا در روایت خدا بنا نداشته از اول تاریخ البته آخر تاریخ ماجراش فرق میکنه از اولین تاریخ خدا بنا نداشته مومنین بر کفار بیشتر باشد معمولا اتفاقی که براش میفته یا میره اصلا جزو اونا میشه یا اگر اینور بود دلش با تو چشماش قلبه کفار روال تشبیه کردم توی مقالهای رفته بودیم شهرستان میبد کار پژوهشی داشتیم یکی از برنامههای تلویزیون ما نویسندش بودیم خدمت شما عرض کنم که یکی از جاهایی که رفتیم کبوتر خانه میبد خیلی برای من جالب بود حالا اگه رفتید سمت یزد و اینها این جوجهها رو برید حالا جاهای دیدنی زیادی خیلی کسی مشتری این چیزا نیست کبوتر خانه میبد یه چیز فوق العاده جای خیلی آنتیک مال ۳۰۰ سال پیشه هوش ایرانی و نبوغ ایرانی ایرانیان ۳۰۰ سال پیش تولید کود کبوتر داشته برق صنایع کشاورزی و فلان و اینا استفاده میکردند کود کبوتر بهترین پودر پرنده بهترین نوع کود موادی که توش هست بهترین مدل کود رو ماشینتونم اگه افتاده باشه خلاصه خوب به شهود رسیدید که چقدر این پول پول خوبی کبوترخانه داشتن چیکار میکردن توضیح دادنی نیست البته جاهای دیگه هم غیر از هست ولی یه ساختمونیه این ساختمان اتاقکهایی داره اتاقک مثلاً ۱۰ سانت در ۱۵ سانت یه حالت گنبدی داره این گنبد دو سه تا سوراخ داره از بغلش پرندهها کبوترها کبوترایی که اونجا در حرکت بودنو در واقع میآوردن توی این کبوتر خانه درست کرده بودن که هم سیستم تهویش سیستم درستی بود یعنی تو زمستون گرم بود تو تابستون خنک حالا ایرانیهای ۳۰۰ سال پیش این کارا رو میکرد باز یه جوری بود که پرندههای مزاحم نمیتونستن وارد شن جغد مثلاً جغد و شاهین و اینا نمیتونستن وارد شن امنیت کامل قشنگ تمرین امنیت میکرد حالا اونقدرم که به نظرم میاد اینه که بهشون گندم و اینام میدادن خوراکشم تامین میکرد جاشم بهش میداد این کبوتر میشست شب تا صبح فقط استراحت میکرد صبح پا میشد میرفت مقداری که ازش میریخت اینو جمع میکردن وقتی مقاله بنده همون روز اونجا نوشتم که این خیلی خلاصه بازتاب داشت و خیلی رفقایی که اهل کار بودن و اینا از این مقاله خلاصه تمدن غرب یه همچین چیزی جلساتی داشتیم با دوستانی که در کانادا بودن دانشگاه کلگری با اسکای خلاصه کلاسشون جمعه ۱۱ ساعت از ما عقبترن کله سحر رو برای دانشگاه کلگری میگرفتن و به لطف خدا رفتیم محضر امام رضا عرض کنم که کلاس داشتیم و خلاصه این دوستانی هم که اونجا کلاس داشتیم این متنو خونده بودم خلاصه اینام تصدیق میکرده عرض کردم که آقا این ساختار تمدن غرب شبیه این کبوترخانه امنیت امکانات حیوانی هم هست خودشون میگن گاوداری داریم امکانات بودیم علوفه بودیم ازش ظرفیتهایی که داره استفاده ظرفیتهایی که داره استفاده بسیار خطرناک جلو سوخت کردم متاسفانه تو برخی ذهنها میگه مسلمی رو اینجا دیدم اسلامو اونجا دیدم علامه طباطبایی در المیزان حمله میکنه به این جمله اساسی علامه طباطبایی کجاش اسلامه جامعهای که موحد نباشه پیشرفتی توش نیست تمدنی توش نیست با ادله فلسفی اثبات میکنه یوسف را ملاحظه بفرمایید سوره آل عمران ملاحظه بفرمایید سوره بقره ذیل آیه انا لله و انا الیه راجع به شما آدرس بده ضامن اجرایی نداره مگر اینکه اون آدم ایمان داشته باشه ایمان به خدا توحید بحثی نیست قطعاً عقبیم خیلی مشکلات داریم ماشین ساخت وایمیستن آمریکا مثلا چراغ قرمز خرابه خود مردم که میان وایمیستن پشت چراغ قرمز چراغ خرابه یه ردیف از هر چهار طرف یه ردیف ماشین میره اون یکی میره اون حق تقدم با ماست چهارراههای خودمون دیدنیه دیگه از این بغل میکشه اینور از اون ته رفته تاکسی مسافرو این گوشه این ور پیاده رو پیاده کرده چراغم زرده بله قبول دارم کافره پیشرفت کرده ایمان تو بهشت کفرم تو جهنم اینو قبول داریم طباطبایی که عرض کردم تو الولایه که بزرگترین اثر ایشونه اونجا میفرماید که بهشت و جهنم تقسیم بندیش به حسب ادعا نیست یکی بگه من مومنم میگم تو برو بهشت به حسب سهم از حقیقت هر چقدر انسان واقعیت رو فهمیده حقیقت رو فهمیده متناسب با اون عمل کرده اگه نفهمیده عمل نکرده این بهشت نیست یه نفری ممکنه پشت کوه بوده این اصلاً چیزی از اسلام و خدا و پیغمبر نشنیده یه سلامت باط و وجدانش فهمیده داره عمل میکنه احسان به والدین خوبه راست گفتن خوبه از من دقت بفرماییدا اسلامو اسلام نیست که اصلاً توحید نیست بله به اسم خدا و ملاقات خدا و ملاقات پیغمبره ولی یقینی که ما میگیم یقینی که مبتنی بر ادله عقلی باشه خدای داعش اصلاً خدا نیست محدوده رو گستردهتر نمیکنم با اهل سنت هم بحثهای جدی در مورد توحید داریم مسلمان میدونیم پیغمبری که قبول دارم پیغمبره کلیتن اسلام قرآن و کلیتش همینه ولی داعش اصلاً کلیت اسلامی هم که قبول داره اسلام نیست خدا خدا نیست پیغمبر پیغمبر اولا که خدا خدایی که با برهان و قرآن خدایی خداست که با برهان و عرفان با برهان و قرآن بهش رسیده باشی خدای ناقص خدا نیست قبول داشته باشی سجده کنی خدای دیدنی با جسم خدا هوای ابن تیمیه است رئیس سلفیان میگه خدا شبای جمعه سوار اسب سوار خرش میشه میاد پشت بوم خونهها خدا بخوره اینا بعد میگه روز قیامتم خلاصه شما میری ملاقات او ملاقاتش میکنی با چشمت روی منبری خدا نشسته بعد میگه خدا انقدم که چاقه صدا میده داره میشکنه اونجا حساب کتاب اون خدا یا خدا خداییه که توسل نداره نمیشه واسطه بردار نیست واسطه برای اون شرکه خب این خدا چقدر تو قرآن اثبات شده رسماً قرآن میگه که آقا این بچههای یوسف یعقوب اومدن سر ماجرای یوسف به یعقوب گفتن که برای ما استغفار کن این چیه این توسل هست یا نیست یوسف پیراهنشو فرستاد چشمش بینا شد این توسل هست یا نیست جایی که اصحاب کهف خوابیده بودن گفتن علیه مسجدا اینجا رو به احترام این جماعت که بودن مسجد بسازیم این توسل هست یا نیست معبد هست یا نیست خدا نیست توهماتشه بهشتشون توهمیه ملاقات خداشون توهمیه این رفقای مدافع حرم به من میگفتن که قاشق چیه یه قاشق بخاطر اینکه میگه که ما میخوایم ناهار با پیغمبر باشیم شورش نمیکشه اگه ناهار پیغمبر بده قاشقشم میده قاشق نمیده موشکها رو چون نصف شب زده بودن پارسال بعد اون ماجرای داعش و اینا اینا میخواستن که زود برن ناهار با پیغمبر باشن الان نصف شب موشکا خورده اونور رفتن خلاصه دیر ناهار خوردن آب جمع کردن ظرفا رو بشورن دیر شده الان عملیات انتحاری کرده و دیدن که یه جلیقه بسته خلاصه به اصافل اعضا بعد گفتن که این چیه گرفته بودنش موقع عملیات انتحاری گلوله بسته با حوریا کار دارم اون تیکه رو میخواستم سالم ببرم با خیالات نفهمیها مشکلات در نطفه و ایناشون که دیگه حالا باز خیلی جدیتره آواره عجیب و غریب در میاد که اینا که از اروپا میان چند درصدشون اون بچههایی که بابا ندارن داعشیها آمارهای عجیب و غریب عشق نداره حزب الله لبنان با داعش چه فرقی داره عملیات استشهادی داره اونم عملیات استشهادی داره اینم شهادت طلبه اونم شهادت طلبه اینم بنیادگراس به قول خود اینا اونم بنیادگراست فرق میکنه جنگ ما با داعش خداوکیلی خیلی سختتره اعتقادی نداشت شب مشغول عرق خوری و پر دیدن غبار بازی بودم میدون جنگ رو هوا بودم نحوه قرآن خوندنشون بلنده این داعشیا یکی از این رفقا که تک تیرانداز بود ابوقناس بود به قول میگفتش که اینا رو که ما میزنیم با قناسه حالا قناسه ایرانی هم که فوق العاده وزنش نیم کیلو مشکلی که داریم توی درگیری با اینا وسط درگیری داری میزنی یه دفعه میبینیم سه نفر سه تا زن از وسط زمین این کمربند انفجاری رو بسته چند تا ضد گلوله هم بسته فاصله ۵۰ متری هم برسه بکشه همه رفتیم رو هوا روسیه اومد پای کار درگیری با داعش همینا بود دیگه حاج قاسمیا برگردن که این چشم خلاصه داعشیان اینجوریه با این باور داره میاد با این اعتقاد داره میاد فیلم آلمان و در کجا اومده عملیات انتحاری بکنه پیامشو داره میذاره داره خلاصه وصیتشو میکنه بگو توهم بله میشه آدم با خیالات نفاق حالا این وسط نفاقش چیه اصل نفاق با ترس شکل میگیره اصل نفاق با ترس آدم با ترسش مناسب باشه نگاه میکنی آخه من با اینا در بیفتم تجهیزات وقتی آمریکاییها بودن سال ۲۰۰۴ مثلاً ۲۰۰۵ تو بغداد منو پایگاه تجهیزات آمریکا رو دیده بودن نمیدونم یه چیز عجیب و غریبی بود تجهیزاتی که آمریکاییها تو عراق مثلاً اندازه کل فریدون کنار شاید بود محوطه خیلی وسیع بود تا چشم کار میکرد تانک بود و ماشین جنگی بود و تجهیزات نظامی بود چشم عرا چند نفر واقعاً این ابهت ظاهری چیزی توش نیست محسن حججی پیدا میشه دست کم نباید گرفت که سر ایشونم از تن جدا میکنن منتشر شده که ندیده باشی خیلی نتونستم ببینم به مختصری دیدم صلابت که بودیم اون سالهایی که فداییان فعالیت داشتن اینها اینا رو که دستگیر کردن میخواستن اعدام کنن ما رو بردن که ببینیم طلبههای مدرسه مروی رو بردند که عبرت بگیریم ببینیم که اگه انقلابی شدیم عاقبتش اینه بزرگواری که به تیربار بستند بهشون فرمودند که ما نواب رو که دیدیم دیدیم از صلابت نواب اونی که داره با تیر میزنه سلامت داره این میلرزه کمتر کسی میرسه همسر ایشون میگه برگشت به من گفتش که ببین من میدونم دست داعشیا اسیر اسیر بشم میخوام یه کاری بکنم حال اینا رو اون موقع که اسیر شدم بگیرم انگشترم چیزی بنویسم که اینا با دیدن اون انگشتر من هیچی ندارم هیچ سلاحی ندارم خالی کنم بدن ایشون جدای از اینکه سرش را از تن جدا میکنند قطعه قطعه میکنن میسوزونن شهید حججی تست گرفتن دست دشمن داعش آخه شوخی هم نیست اصلاً عقل منطق نداره گفتگو اصلا نداره فقط سر میبره تعدادی از این جوونای عراقی رو گرفته بودن اینم نمیدونم دیدید یا نه چند تا تریلی از این جوونهای عراقی گرفتن یکی از دانشگاهها بودن دانشگاه چشمش باز میشه اینا رو از ماشین میریزم بیرون این همه جوون من با دولت اسلامم گرفتن دولت اسلامی داعش خدا لعنت کنه مالکی رو بعد شروع میکنه به ایرانیا فحش دادن به سپاه قدس فحش دادن یه تپهای درست کرده یه چالهای ذلت محض ۵۰۰ نفری که اینجا هستند همه با هم یه تکونی بخورن یه دعوایی راه بندازن میکشم یه اتفاقی میفته چه مرگ ذلیلا نیست بعد عظمت اباعبدالله رو آدم اینجا میفهمه اسم مذاکره و چه و چه خیلی محترمانه ترور کنند محترمانه ترور کنم بعد بگم با سرماخوردگی از دنیا رفت کاری که با همه میکنن یاسر تلفات مذاکره چهار تا وعده بهش دادن رفیق شده مراسم ختم اسحاق رابین دولا میشه دست زن اسحاق رابینو میبوسه از این خاک بر سری نکبت بیشتر لباس زیرش ۵۰ نفریم اونا ۳۰ هزار نفرن ترس از جنگ ترس از مردن بیچاره میکنه آدمو آخر به مناسبت صحبت بکنم تلفیق کنیم خلاصه علت حضرت امام رضوان الله علیه هم شهادت امیرالمومنین با مناطقی که اصلاً قابل قیاس با هم نیست امیرالمومنین کجا امام خمینی رضوان الله علیه کجا معنا نداره برام فرقی نمیکنه من برم سمت مرگ یا مرگ یا سمت من شوخی گرفتن برگه بچه به سینه مادر چقدر انس داره به خدا انس من آدم میترسه آخرم میمیره با ذلتم میمیره شرافتشم میده ناموسشم میده مالشم میده عزتشم میره عزت میده هم ناموستو نگه میداره منافقانه تفاوتش اینه نمیترسه واقعاً یادگاری داشته باشه آقای دکتر عارفی دلها کتابیه صد و خورد خاطرات ایشون از امام خمینی تو قلب آدم ترکید یه کیسهایه موقع ترس یه ترشحاتی تولید میشه ترشحات سبز رنگی جراحی کردیم قلب ایشون رو کیسه در قلب امام نیست آدم موقع ترس چرا نیست چون حضرت امام فرمود والله قسم در تمام عمرم نترسیدم اعتراضی سر و صدایی قیام کرد این بچه امیرالمومنینه دیگه این خونه امیرالمومنین ۶۳ ساله پدر من رسول الله و امیرالمومنین از این سن بیشتر عمر نکردند ۶۳ سال ساواک او را دستگیر میکنه شبونه توی ماشینی میذارن و میان سمت تهران تهران این چهار نفر ساواکی که تو ماشین نشسته بودند که هر چهار تا مسلح بودن اسلحه شدم تو دستشون آماده من دیدم اینا دستشون میلرزه اینا گفتن که تو آدم زیاد داری ما میترسیم الان از تو زمین آدم در بیارن طرفدارای تو بریزن رو ماشین دلداری میدادم والله قسم اونجا هم ذرهای نترسیدم فرمود حتی منحرف به سمت بیابون شدن که من تقریبا به این باور رسیدم که منو بکشن این ترسایی که کل دینمونو به باد میده ترس از فقر ترس از مرگ طرز نفاق هرجا دروغه هرجا یه عملیات بیدینانه خطرم اینجاست حالا گاهی آدم منافق نیست ایمانش ضعیفه حالا من چند تا مثال میخواستم بزنم که گاهی آدم منافق نیست ایمانش ضعیفه اتفاقی که میفته چیه منافقین با عملیات روانی آدمان مهندسی میکند منافق نیست فلان کارو کردیم فلان جریان سیاسی فلان کاندیدای فراوانی که میاد میفته جدی هم میشه گاهی برای آدم ترسا رو فعال میکنم کاری که معاویه میکرد کالیک یزید کرد امام حسین کیا کشتن مردم کوفه مردم کوفه میدونی خیلی مردم خوبی بودن امام صادق فرمودند که در کره زمین هیچ جا به اندازه کوفه مردم مردم ما رو دوست نداره قبول کرد به شدت علاقه من به اهل مفصلی هم هست شهر کوفه بیشترین درصد شیعه رو داشت مثلاً بعضی روزا که میخونن رسماً دروغه میدون بودن جنگیدن فرق میکنهها یه عده تو شهر بودن مردم ع تو میدون بودن تو کربلا اونا منافق بودن همشون کاملا مدیریت شده وقتی که عبیدالله اومد توی کوفه تبریک محرم نیستیم همدیگه رو ببینیم دو جمله محرم عبیدالله وقتی وارد کوفه شد با شمایل امام حسین وارد شد فیلم مختارم بود به نظرم باباش سریال ح******* خیلی پایهای نفاق و صدق بنی هاشم بمونید و حسین ابن علی بصیر و اینها خیلی خوب من فقط همین قدر بهتون بگم این عرض من داشته باشه یزید یه سپاهی تو شام داره اسباباش اینطورن شمشیراش اینطورن تجهیزات وجود نداشت وجود نداشت سر سوزنی مهندسی ترس سقوط کردن اونا قدرت گرفتن بعد اول مسلم بن عقیل گرفتن کشتن به هر آنچه انقلابیهایی که در کوفه بود وضعیت کشتن مردم تازه فهمیدن چی شد جلسه بعد یکم با هم بیشتر صحبت میکنیم چند تا مثال ریزه کاری براتون بزنم این ترسه معلوم بشه فلاش فوروارد در واقع فلش بک نه فلش فوروارد براتون بخوام بگم که در آینده خواهید دید مثلاً همین که میترسه بچهدار بشه میترسه ازدواج کنه از فقر میترسه از بی پولی میترسه مفصلتر گفتگو خواهیم کرد خدایا در فرج امام زمان تعجیل بفرما قلب نازنین امام از ما راضی بفرما که شب قدر ارتباط با خود طهارت در به ما عنایت بفرما ما را از یاوران و مومنین صادق پای رکاب امیرالمومنین قرار بده رهبر عنایت بفرما دشمنان قرآن و عترت اگر قابل هدایت روح بلند امام راحل علما شهدا بزرگان حقوق در این شب مهمان امیرالمومنین قرار بده و صلی الله علی سیدنا محمد
جلسات مرتبط

جلسه هفت : باور به آخرت؛ کلید رهایی از نفاق و گناه
اهالی حزب باد

جلسه هشت : تمدن غرب؛ پیشرفت یا دیکتاتوری؟
اهالی حزب باد

جلسه نه : تمدن فرعونی و عبرتهای تاریخی امروز
اهالی حزب باد

جلسه ده : عقل و راه تشخیص واقعیت
اهالی حزب باد

جلسه یازده : جبهه ایمان در برابر هژمونی کفار
اهالی حزب باد

جلسه سیزده : مومنانه بترسیم یا منافقانه؟
اهالی حزب باد

جلسه چهارده : راهکارهای غلبه بر عملیات روانی شیطان
اهالی حزب باد

جلسه پانزده : دورویی خوب؛ هنر عبور از بنبستها
اهالی حزب باد

جلسه شانزده : منافقین و مشکل فهم عمیق
اهالی حزب باد

جلسه هفده : سوغاتی اصلی ماه رمضان
اهالی حزب باد
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات اهالی حزب باد

جلسه چهار : خرافات مدرن و سنتی؛ چالشهای فرهنگی امروز
اهالی حزب باد

جلسه پنج : درسهای جنگ ایران و عراق از نگاه قرآن
اهالی حزب باد

جلسه شش : حضرت خدیجه؛ الگوی انفاق و ایمان واقعی
اهالی حزب باد

جلسه هفت : باور به آخرت؛ کلید رهایی از نفاق و گناه
اهالی حزب باد

جلسه هشت : تمدن غرب؛ پیشرفت یا دیکتاتوری؟
اهالی حزب باد

جلسه نه : تمدن فرعونی و عبرتهای تاریخی امروز
اهالی حزب باد

جلسه ده : عقل و راه تشخیص واقعیت
اهالی حزب باد

جلسه یازده : جبهه ایمان در برابر هژمونی کفار
اهالی حزب باد

جلسه دوازده : از کوفه تا کربلا؛ مهندسی ترس در تاریخ
اهالی حزب باد

جلسه سیزده : مومنانه بترسیم یا منافقانه؟
اهالی حزب باد