برخی نکات مطرح شده در این جلسه
شفای قلب در پرتو ماه رمضان
راهکارهای قرآن برای درمان بیماریهای دل
علائم و نشانههای بیماردلان
قلب سلیم؛ سرمایه نهایی انسان
نقش دیرباوری در سقوط معنوی
آثار و پیامدهای نفاق در جامعه
سوغاتیهای ماندگار ماه رمضان
متن جلسه
‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد اللهم صل علی محمد فعال الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی الحول الظالمین من الان الی مهمترین سوغاتی که میشه از ماه رمضان برد چیه ما از ماه رمضان با خودمون روزه رو ادامه بدیم البته خوبه مستحبم هست بعد ماه رمضان بعد عید فطر یک هفته روزش مستحبه نماز شبی که خوندیم سحری که داشتیم تلاوت قرآن برنامههایی که تو ماه رمضان بوده همه اینها از دست نده ازش جدا نشه ولی اصل چیزی که باید از ماه رمضان شفای قلب شفای معنوی سلامت دل ماه ماه پر لطافتی خیلی لطافت تو این ماه بالاست صفا و صمیمیتی قطعاً این بحثها و این دور هم نشستنها و این گفتگوها ایام دیگه سال انقدی کشش و جذابیت و انس نداره این ایام فضا فضای پر لطافت و تلطیف شده از این فضا باید سلامت قلب رو برد ماه رمضان ماه نزول قرآن به قرآن هم برای شفا نازل شده و ننزل من القرآن ما هو شفا و رحمت للمومنین ولا یزید الظالمین الا خص این شفای قلب بیماریها رو بیماریهایی که ازمون دور شده یا برطرف شده یا دور شده اینها رو تو همین فاصله از خودمون اصل بیماری که باید از انسان برطرف بشه چیه قرآن اصل درمانی که داره چیه آخه آدم گاهی میبینه معارف رو سطحش رو میارن پایین قرآن درمانی میگم بعد مثلاً میگه که این آیه برای درمان سیاتیک خوبه اون یکی نمیدونم برای دیسک کمر اینکه قرآن درمانی نیست البته قرآن اثر داره تا این حدم اثر داره همینارم گفته میفهمونه ولی کارش خیلی بیش از این حرفاست یه جراح فوق تخصصی که کلاً دو نفر مثل رو کره زمین هستند بری ازش قرص آسپرین بگیر اون که از همه بر میاد ویژه و فوق العادهای نیست کار اصلی قرآن چیه مداوای اصلی قرآن چیه من یه تیکه از خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه رو براتون بخونم امیرالمومنین اصل کارکرد درمانی قرآن رو اینجور تعریف میکنند فستشفوه من ادوائکم با قرآن مداوا کنید خودتون رو خوب مداوای با قرآن چیه فان فیه شفا من اکبر الداع قرآن بزرگترین درد و درمان میکنه اونم چیه و هو الکفر و النفاق اصل مداوای قرآن نسبت به این درده بزرگترین درد کفر و نفاق والقی و الضلال انحراف بیماری دل اصلش اینه کج فهمی بیراهه روی کفر و نفاق که دیگه سر آمد در اصل حالا ما شاید خیلی بیماری کفر هم در معرضش نباشیم بیشتر در معرض بیماری نفاق بیماری نفاق بیماری جدی است ما خیلی اینها رو به حساب نمیاریم بارها من اینو تو جلسات به دوستان مختلف عرض کردم اگه آدم بره دکتر آزمایش بده بعد بهش بگن که شما فلان بیماری رو داری سرطان خون داری چیکار میکنی احتمال این باشه میگم شما مشکوک به سرطانی چیکار میکنی نذر و نیاز و ذکر و دعایی میمونه که انجام ندیم چه جور میریم حرم حرم با چه حالی حالا اگه در من نشانههای بروز پیدا کنه از حسادت از کینه از نفاق حسادت نظر خیرخواهی دارم اثر دلسوزی دارم اصل بیماری که انسان را بیچاره میکنه اینه ما اونور با قلبمون کار داریم الا من ات الله به قلب سلیم قلب سلیمم اصل اونی که ازش دور شده کفر و نفاقه خیلی لطیفه خیلی جالبه قرآن منافقین رو به تعبیر بیماردلان ازشون یاد میکنه فی قلوبهم مرض اینا دلشون مریض اینا سرطان روحی داره مرحوم علامه طباطبایی در جلد ۴ تفسیر المیزان بحثی را مطرح میکنند که منافقین و بیماردلان یکی اند یا دوتا از بحثهای فوقالعاده علیزاده بیماردلان غیر از منافقینن فقط نکته اینه که هر منافقی بیمار دل هست ولی هر بیمار دلی منافق نیست اون حالت شدیدش جدید بیماری قلب میشه نفاق مراتب پایینترشم هست کسی ممکنه مومن باشه ولی بیماری قلبی داشته باشه خاصیت این چیه اینو جای دیگه در المیزان مطرح خدمتتون عرض میکنم محصول چهار پنج بحث ایشون در المیزان مجلدات مختلف المیزانه سوره مائده سوره نسا عرض کنم خدمتتون که سوره احزاب سورهای که به نام پیامبر سوره مجادله و جاهای دیگه اینا رو بحث کردم مرحوم علامه طباطبایی ایشون میفرمایند که مشکل اینه که وقتی کسی بیمار دل شد یا خودش منافق میشه یا تو جبهه منافقین سواری میده به منافقین منافقین از او استفاده میکنند جبهه هماهنگ و مشترک رو شکل میدن لذا خود قرآن همیشه منافقین رو با بیماردلان کنار هم میاره گاهی هم اینا رو جدا میکنه که حالا در مورد اون که جدا میکنه با هم بحث میکنیم بیماری این بیماری قلب بیماری جدی خاطره برای شما بگم از خاطرات عجیب زندگی ما و مشکلات رایج که خب جدی گرفته نمیشه متاسفانه چند سال پیش ۸ سال ما جلساتی مشهد داشتیم و شرکت میکردن عزیزان یکی از این کسانی که شرکت میکرد خانواده اینها رو مادر این یکی از این جوانهایی که شرکت میکرد یه روزی با ما تماس گرفت تماس گرفت من قم بودم گفتش که من باردار شدم و بارداری چهارممه ناخواسته بوده شوهر من گفته که من این بچه رو نمیخوام و بریم منم هرچی اصرار و التماس و اینها قبول نمیکن میگه که من نونخور اضافی نمیخوام تو همینایی هم که دارم موندم خرشو از کجا بیارم پس فردا مدرسه میخواد بره پول سرویس باید بدم پول لباس باید بدم پول پوشک باید بدم پولشو باید بدم ندارم نمیخوام من بچه نمیخوام گفت چیکار کنیم گفتم اگه هیچ راهی نداره خب بچه رو به کسی بدید بعد از کلی کشمکش آخر قبول کرده بود اون آقا که به محض اینکه بچه به دنیا اومد خانواده و پذیرفتم تموم شد بچه به دنیا اومد و همونجا سر زایمان تو بیمارستان بچه رو به کسی داده بودم این ماجرا گذشت ماجرای زایمان و اینها مثلاً ایشون اگه ماه پنجم بارداریش بود چهار ماه بعدش زایمان بود دو ماه بعد زایمانش که میشد ۶ ماه بعد دیدم تماس گرفت و گریه و زاری خانم گفتم چی شده گفتش که ندیدم اب گفتش که شوهر ما دو سه شب پیش سردرد داشت رفتیم دکتر گفتم که باید آزمایشی بشه و اینا آزمایش گرفتیم گفتن سرطان خون داره دقیقا دو ماهه که سرطان خون داره از همون وقتی که بچه رو داده سرطان صدای ناله مرده میومد صدای گریه اهل خونه یک ماه بعد دوباره تماس گرفت و گفتش که شوهرم از دنیا رفع و دیشب خواب او رو دیدن که میخواد میخوان ببرنش سمت کربلا یه بچه کوچیکی سر راهش وایساده گفته که تو باید اول حق منو بدی من منو از شیر مادرم محروم کردی از خود مادرم محروم کردی اول باید حق من افسانه کلید اسرار خودمونه از خودمون به چشم میبینه خب این بیماری دله این نفاقه نفاق حادم هست اتفاق جدیه خوب نخور اضافی نمیخواستی من نونخور اضافه نمیخوام بیا بیرون ببینم تو خودت نخور منی حسین چی داری بعد با چه وز و وبالی آدم بیاد بیرون اینا بیماری جدی گرفته نمیشه الان تو فرهنگ جامعه ما اعتیاد چقدر جدیه چقدر براش برنامه میسازن چقدر روش کار میکنن برنامه ماه عسل چند درصد از گفتگو ربط به اعتیاد داره هر سال اعتیاد یه معضل جدی تو جامعه در حالی که اهمیتش واقعاً چقدره اعتیاد در قیاس با سایر بیماریها و معضلات حالا یه وقتایی یه بست یه لول هرچی میشه تفریحی آخه طرف گفتش که پرسیدن که چی شد معتاد شدی گفتش که روزهای تعطیل تفریحی بکشیم و خلاصه زد و حالا عید که نه یه مناسبت دیگهای که دو هفته مملکت تعطیل شده بود نمیتونم اشاره کنم اون اتفاق افتاد خلاصه دیگه همینجور تعطیلی تفریحی کشیدن و اینا دیگه معتاد شدیم تو اون دو هفته تموم شد حالا یه کسی خیلی سنگینه برای عموم مردم مابین فقها علما اندیشمندان کسانی داشتیم که خلاصه سیگار که خب خیلی رایج بوده الان همون سیگارشم خلاصه عکس مرحوم آیت الله طالقانی وقتی چاپ خب حالا ما اگه قرار باشه که یه دایرهای به اسم معتادین درست بکنیم و بشینیم آه و ناله این حضرات هم جز این دایره محسوب میشن چقدر غصه ماست الان اینکه مثلاً این بزرگوار فلان چیزو میکشه علمای مشهد و خدا رحمتشون کنه از قدیمیهای مشهد و شجری نخودکی بود مجتهد بود منزل ایشون رفت و آمد داشتیم و اینها ماه رمضانم خیلی سال پیش ایشون که الان ۸۹ از دنیا ۸ ساله که از دنیا رفته ماجرا مال ۱۰ سال پیش ماه رمضون میشستیم فضای خوب و فوق العاده خدا رحمت یه بار رفقای طلبه از تهران اومده بودن گفتن آقا ایشونو دعوت کنید بیاد شب نیمه رمضان یه صحبتی بکنم یه عمامه به سریم مراسم عمامه به سرم اما گذاری بعد عرض کنم که ما ایشونو دعوت کردیم حالا من رفتم ماجرا داشتیم رفتم دنبال ایشون ایشونم پروستات شدید داشت ۴۵ دقیقه دستشوییش طول حالا خیلی ماجراها داشتیم و اینها ایشون سوار کردیم و اومدیم و یه چایی نمیخوایم برای من بیارید رفتن چایی آوردم بدار بعد چای آوردن و بشقابهای گلدار هست امکانات نبود بشقاب بشقاب داشتم میلرزید اینجوری اینجوری نصف اون چایا ریخت رو لباسش همینجوری رفت بالا و یکم صحبت کرد کباب پایینم زیاد شوخی میکرد و چیزایی گفت و اینا طلبهها طلبههای سال اولی تازه اومده بودن فکر قداست طهارت و تهذیب نفس آتیش گرفت و روشن کرد و هیچی حالا امشب گذشت و خیلی ماجراها داشتیم البته دیده بودم ظهرش ایشونم دعوت کردم و آقای توحیدی ایشون که اومد این بزرگوار از من پرسید که ایشون کیه گفتم حاج آقای توحیدی داماد آقای بهاءالدین عجب بهادینی معروف من شنیده بودم که ایشون رفته حرم امام رضا به امام رضا گفته بوده که آقا ضرر سیگار از من بردار دکترم که برده بودن بعد ۳۰ سال که ایشون سیگار میکشید گفته بود ر ایشون مثل ریه بچه ۵ ساله میمونه سالم سالم آره منم رفتم به امام رضا گفتم تو فقط سیگار از بهاءالدینی که برنمیداری از منم ورداری سیگار فرداش اون مدیر مدرسه ما رو خواست گفت آقا طلبهها رو نابود کردی همه افتادن تو خط سیگار حالا ما گاهی خیلی بعضی چیزا رو بیش از حد تقبیح میکنیم برای چیزایی که باید تقبیح بکنیم تقویم نمیکنیم در مورد اعتیاد تشویق به اعتیاد کرد و از معتادا دفاع کرد نه مشخص حرف روشنه اعتیاد خانمان سوز پدر آدمو در میاره به هزار تا فساد و فحشا میکشونه هر کسی که معتاد هست باید دیده حقارت و فلان و اینا نباید نگاه کرد این بیماری اگه تازه بشه اسمشو بیماری در مورد همه گذاشت در مورد همه بشه اسمشو بیماری گذاشت بیماری جسمی انقدر بیماریهای روحی داریم توجه نمیکنه تو مدارس اونقدری که آموزش در مورد اعتیاد و اینا داده میشه نسبت به هزار تا مسئله فقط بحثهای جنسی و اینا نیست حاشیه است اونم فرعیه مهمون آیفون تصویری زنگ که میزنی تصویرش میفته بد میگه اینو نداره تو خونش بدتر نفاق اینا بیماریه بیماری قلبه دریچه آورتش مشکل داره نفاقشم مشکله یه فکری به حال این بکن این بیماری قلبه فی قلوبهم مرض فضادهم الله مرضا هی این مریضی هم داره شدیدتر میشه من در مورد بیماری دل یه چند تا نشونه به شما بگم که اولاً این کسایی که بیماری دل دارند چه حرفهایی میزنند و چه علائمی داره بیماری دل بحث امروزمون این باشه به جلسه آخرمون دیگه عرض ما تمام با دلی شاد و خاطره مطمئن از خدمت برادران و خواهران مرخص یار ابدی رهسپار خواهیم شد اذ یقول المنافقین والذین فی قلوبهم مرد کلا شش دایره میخوام براتون بخونم شاید یه چند دقیقهای خطامسک بشه بحثمون تمام بشه منافقین و کسایی که بیمار دلن چی میگن به مومنان به اون آدمای پاکار به اون آدمای جدی به اونایی که حرف خدا رو جدی گرفتن به اونایی که وعده خدا رو جدی آدمای افراطی توهم زده قره هالاء دین عدم هیجانی شعار زده جوگیر جوگیر جوگیر قرهالاء دینهم دینش فریبش شده جو گیره حالا پیغمبر گفت بیاین بریم بجنگیم گفتم براتون اینا تو جنگ احزاب کلنگو که زدن خندق رو بکنن اولین کلنگو که زدن جرقه زد پیغمبر فرمود که این جرقه که زد من دیدم روم شکست خورد کلنگ دوم زدن جرقه حضرت فرمودند که دیدم ایرانم شکست نقل کرده روایت رو منافقین در گوش برگشتن گفتن که ما تا مستراح خونه نمیتونیم بریم امنیت نداریم این میگه ایران و رومو فتح کردیم بابا بسه دیگه خدایا بسه دیگه خسته شدیم بسه دیگه چقدر عوام فریبی اینا به اونا میگن عوام فریب بیمار دل نمیتونه قبول کنه باورش نمیاد بیماری دیرباوری دیرباوری بر وزن دیر چیزهای دیگه که دیر بیماریهای دیوی دیگه داریم دیر باور باورش نمیاد دست خودشم نیست البته زودباوری از سد ساده لوحی هم بده ولی جالب اینه که میگه که روایت میفرماید که مومن زودباوره خیلی جالبه اکثر اهل الجنه البله بل ترجمه فارسی میگیم ابله ولی ترجمه عربیش این نیست آدم زود باور به اینا میگن بل اکثر بهشیها بلحن زود باورن به شارلاتانا میرم به سمت نفاق و کفر هزارتا بازی دیگه شفاف تو روایت داره که خیلی روایت قشنگی روایت داره که حضرت موسی خواب دید حضرت آدم رو گفتش که بابا بزرگ آخه چه کاری بود آخه چرا بیرون حضرت آدم یه تشری زد به حضرت موسی به من ایراد نگیر و جمله خیلی جمله فوق العاده جمله عجیبی البته این احتیاج به ۱۰ ساعت تفسیر داره یعنی چی این جمله حضرت آدم فرمود که من باورم نمیاومد رو کره زمین کسی دروغ بگه چه برسه به اینکه قسم وقتی ابلیس به من گفت که از این درخته بخور تکونا من الخالدین تکونا خالدین خلوت پیدا میکنید و ملک میشید تکونا ملکه ملک فرشته میشه اگر این درخته بخوری قاسمین قسم خورد که من راست میگم باورم نمیشه کسی دروغ بگه با کی جرات داره دروغ بگه فدای زودباوریت بشم ارزش اینو داره منتها اول تو این دنیا بمونیم داشته باشی همه هزینهها برای زودباوری تو بشه اشکال نداره ارزششو داره صفا تو روایت پیغمبر فرمود که مومن کسی دروغگو نمیدونه چون خودش دروغ نمیگه برای همین سرش کلاه میذاره الهی فدای مومن بشه آدم بعضیا میاد من دیدما اینا تجربه است آدمای شارلاتان همه را به لاتانی خویش پندارند ماجرایی داره بابا بدبخت این اومده داره میگه همه حرفش همینه یه چیزی پشتش است اشکال نداره آدم دقت کنه تفحص کنه تبین کنه قرآنم اینا رو گفته ولی نه با این روحیهای که همه رو شارلاتان و دزد و گرگ و اینا میدونه ۸ دسته میکنن آدمای کره زمینو که هرکی شبیه یه مثلاً تشبیه به یک حیوانی شده روباه و گرگ و سگ و یکی هم گوسفند بعد حضرت دستهبندی که میکنن میفهمن که مومنین اگه بخوای تو این هشت تا تشبیه به یه حیوانی کنی گوسفند این هم همه وجودش خیر و منفعته من یه روایتشو براتون آورده بودم چند جلسه قبل فرصت نشد بخونم فرمود مثل المومنه کمثل الارض مومن مثل زمین میمونه همه کلنگ تو سر او میخوره همه منافع از تو اون در میاره هرچی فحش و تهمت و دروغ و بدبختی و مصیبت و کار مال اینه هرچی منفعتم از اینه مومن اینجوریه یه صفایی داره یه خلوصی داره این روحیه شارلاتان این منافق چرا میگه اینا هیجانی جو زده گول خوردن چون خودش اهل فری شارلاتانی این بیماریهای قلبی ایناستا روحیههایی میبینه عجیب و غریب بعضیا صاف و ساده شفاف بعضی بچهها معلومه طبع عشق به سمت ایمان میکشه بابا کلاه میذاره سر ننه کلاه میذاره یه بازیهایی در میارن بعضیا اصلاً عجیب مشاور آدم میبینه بچهای که کلاهی که سر ننه بابایی نمیذاره بچه ۴ ساله تب تب منافقانهایست پس یکی از بروز بیماری دل اینه دیرباوری دیرباوری دومیش اینم دوباره همون دیرباوری در سوره اون در سوره انفال بود که خوندم این در سوره احزابه و یقول المنافقون وال چند بار خوندیم تو خدا پیغمبر گولمون زدن این حرفا نیست یه چیزی گفتم حالا یه چیزی مگه میشه آدم بیمار دل این شکلی سه تا نشونه من برای بیماری دل برای شما بگم و عرض من تمام آدم چی میشه که بیمار دل میشه چه جور چه جور تشخیص بدیم بیماری دل رو الان سینهای که مثلاً عفونت داره چرک داره از این سرفهها فهمیده از گلو دردش فهمیده میشه نشونههایی داره دیگه علائم بیماری علائم بیماری بحث بحث بسیار مفصلی است بحث قلب یکی از اساتید که من ۱۰ ساله دارم روی قلب تخصصی کار میکنم تخصصی قلب و قلب قلب و عروق قلبی که تو روایات اومده قلب در نگاه فلسفی قلب در نگاه انسان شناسانه ۱۰ سال مداوم دارم کار میکنم تموم نمیشه خیلی بحث مفصلی بحث قلب اولین نشونش اوه عجب آیه این آیه رو ای کاش یه ماه رمضون روش بحث کنیم سوره مائده آیه ۵۲ فتر الذین فی قلوبهم مرض یسارعون فیهم کسی که بیمار دله دلش هی میره سمت کفار هی میکشه اونور بنده خدا بود بالای منبر روضه میخوند و هر روز غش میکرد شنیدید دیگه واست پرده کشیده بودن این و خانمها بودن و آقایون این ۳۰ شب بنده خدا روضه خوند و هر سی شبم غش کرد گریه کردی و غش کردی و اینا یه سوالی برام پیش اومده این ۳۰ شب چرا به طرز عجیبی چه ماجرایی بود با ذهنهای جستجوگر دارید بررسی میکنید کی بوده ماجرای خیالیه منافقا حالا منافقم نگیم بیمار دل اینجوریه دلش میره برای میره برای مثالی براتون بزنم مثال خیلی قشنگ اون فوتبال واقعاً چقدر کارا رو راه میندازه حالا از فردا هم که شروع میشه و کیا در جریانند که بازی تیم ملی کیه آقا احس خوب نه همه هماهنگه فوتبال خیلی خیلی از مفاهیم فلسفی و اعتباری رو با فوتبال میشه حلش کرد خداوکیلی خیلی کار راحت کرد یه مثال قشنگی که در مورد حق و باطل و مومن و کافر و اینا میشه زد مثال فوتبال شما فرض کنید اون گلی بود که کریس رونالدو پا شد قیچی برگردون زد این گل و مثلاً و بلکه از این قشنگتر یه کسی توی آفساید بزنه فینال جام قهرمانان درواز بانه اومد گل مفتی بیخود قابل قیاسن با هم اونی که پا شده رو هوا قیچی زده ۵ متر مثلاً پریده ۴ متر پریده تا هفته بعد خلاصه دو متر پریده مشتری چقدر بود حساب کرده بودن سه متر و چه این پدیده هوا برگردونم زده مفتی انداخته یلخی توگل کدومش قشنگتره حالش بیشتر کدوم خیال خیلی جلوه داره ولی آفسایده بازی تموم شده داور سوتو زده این آقا از وسط زمین شوتیده بعد از سوت داور شوت بعد سوت از اون وسط صاف رفته سه کنج دروازه شاید زیر طاقم شده یکی خورده اون گوشه رفته پایین خیلی گله اصلاً ته گله خارج از قاعده است دقت بفرمایید خیلی مهمه خارج از قاعده است خارج از واقعیت خارج از حقیقته تازه واقعیت اعتباری اعتبار کردن که هر وقت من سوت زدم تمام از مدافع آخر رد شدی آفساید اینا که خودشون نشستن اعتبار کردن قشنگ بودنش نمره بده انداخت رفت گل نیست کفار میبینی این نمودی که تو زندگی اینا میبینی بله قشنگه من جلوه دادم زهر اصلا تعبیر قرآن خیلی قشنگ لا تمدن آخر سوره طاهاست خیلی زیباست لا تمدن عینیک الی ما معتنا به ازواج منهم زهر حیات دنیا شکوفه این درختا که شکوفه داره خیلی قشنگه شکوفه چیه بهار نارنج فکر کنم ارزش داره ها میوهاش کجاست میوه کو حالا کار داره تا میوه بشه گرفته چشمتو زهرت الحیات این شکوفه است جدیتر وصل کنیم ۱۰ ۱۵ جلسه لااقل در مورد هتل با هم بحث کنیم در مورد برج با هم بحث کنیم ارکان مؤلفههای مختلف تمدن غرب و مدرنیته و پست مدرنیته مولفههای قدرتشون چیه شاخصههای توسعهشون چیه چقدر نه اصالت داره چقدر اصالت نداره بحثهای جدیست تو شاخص یکی از شاخصهای توسعهشون اینه که چقدر نیروی انسان شما از بین زنهاست شما پیشرفته نیستید به خاطر اینکه شما مثلاً ۳۰ میلیون زن داری ۱۰ میلیون اینا کار میکنه پیشرفته نیست جلوهای داره چقدر واقعیت داره چقدر مطابق قاعده است بچهها همه تو مهد کودک زنا مشغول کار اون زندگی چقدر زندگیه وصلن چقدر خانواده است خیلی شکوه داره مشکل بیماری دل بیماردلان اینه که اونا رو که میبینن این جلوههای ظاهری میبرتش و گاهی توجیه هم دارند حالا توجیه فوق العاده است یقولون نقش ان توصیبنا دائره میگه ببین اینی که من میرم با اینا خوبم و خوشمو دست گردنم میندازیم سلفی میگیریم فلان میکنیم دلم رفته حالا مثلاً یه خانمی از اتحادیه اروپا اومده اینجا وایسادیم سلفی میگیره میرم رو دلم رفته به خاطر منافعمونه دایره فکر نکن من آدم ندیدم من زن ندیدم من اروپایی ندیدم میدونی من نه اینکه دنبال منافعم میخوام منافع تامین بشه اینجوری میرم دایره مرض داره این بیماره پس فردا مومنو پیروز میکنم حالا ببینیم بیمار سرافکنده و سرشکسته بشم همچین ضایع بشن این یه جلوه از بیماری دل دو تا دیگه رو سریع بگم عرض من تمام یا نساء النبی لسن سوره احزاب مرض میگه زن با کرشمه صحبت نکنه با مرد با کرشمه صحبت نکنه اگه با کرشمه صحبت کرد اون مردی که دلش بیماره طمع میکنه در این یکی از علائم بیمار دلی اینه خیلی لطیفه نامحرمات به سمت غریبههاست به سمت بیگانههاست با خودته از جنس توئه با اینا حالت غریبه پرستی ارتباط با زن هم بروز داره نسبت به زن این و اون تبر داره خودت باشه غلط کرده دوست داره مردم کشش تو به اون چیه دیگه مرض قلبی مرض دله خیلی حرف است فرصت ما گفتگو کردیم مفصل این آیات رو پنج شش جلسه بحث کردیم قبلا آیا آخر اسم سوره رو چند بار گفتیم اسم نیاوردیم بگیم دیگه صلواتشم بگیم سوره مبارکه محمد صل علی محمد و آل محمد آیه ۲۰ و یقول الذین آمنوا لولا نزلت سوره قتال رایت الذین فی قلوبهم مرض یدرون الیک نظرخشی علیه تای دستور جهاد و کار جهادی میاد این بیمارشون در میره نوک مرض قلب دارم رنگ شده سفید مثل گچ مثل آدمی که از ترس فوق العاده است از ترس مرگ غش کرده مرد نه جنگ نشه صدای اینکه داره جنگ میشه ۱۰ نفر سکته کردن علامت بیماری قلب ترس از جنگ چقدر جدیه چقدر بیماری بدیه کار میکنن کار کرد موقعیت درست کرد پایگاه اجتماعی آدم درست کنه ابوموسی اینجوری رایا رو جمع کرده بود شعارش این بود امیرالمومنین فرمود که هر قومی یک سامری داره سامری امت پیغمبر ابوموسی اشعری بود اون سامری موسی میگفت لامساس بیماری گرفته بود که دست بهش میزنن تب ۵۰ درجه میکرد مذاکره مذاکره فقط جنگ نشه سامری جنگ بدن دادن با ذلتم دادن برگشت ناپذیر جنگ باشه چیزی هم دادیم برمیگرد یعنی همه رو میده هیچ ابزار دفاعی و قدرتی نداره خرج میکردم آدم میفرستادم فعال میکردم مفت و مجانی بهم دادی میخواستم نابودم بشی خب با کمترین هزینه نابودم میش بیماری قلبه یه جوونی از جنگ بترسه خطرناکتره یا مورفین بکشه و شیشه بکشه و ترامادول این سرطان اینه از ماه رمضان این منطق باید ببریم سوغاتی ماه رمضان اینو از دست ندیم اون غبارها میاد میشینه تلاوت روزانه قرآنمون ادامه داشته باشه انشالله دائم مرور کنیم این حرفا رو ذکر باشه یادآوری کنیم ماه رمضون برام یادگار بمونه انشالله این ماه ما شما را اذیت کردیم خدمت شما بودیم خیلی خوش گذشت خیلی خوب بود رفقای جدید دانشمند خلاق سرزنده شاداب مومن خدا نصیب ما کرد تو این استان مازندران که استان مازندران همیشه برای ما ذکرش و حضورش منشا خیر شهر استان مازندران رو از اعماق دل خودم بدون تعارف عرض میکنم واقعاً دوست دارم هم آدمایی که توش هستند هم خود این منطقه غنی و سرشار از نعمات الهی این مردم مهربان دست و دل باز خون گرم خیلی خصلتهای فوق العاده مردم مازندران دارد یک ماه بودیم میخوایم بریم با غصه داریم میریم نه خسته شدیم نه اذیت شدیم جز خوبی چیزی ندیدیم ذرهای رغبت به رفتن نیست جمع عزیزان وقتتونو گرفتیم معطلتون کردیم اذیتتون کردیم بعضیا رو از خواب پروندی مانع خواب شدی مانع استراحت شدی عذرخواهی میکنیم ما رو حلال کنید ببخشید گاهی حرفی زدیم ترسیدید خلاصه کم و کسری زیاد داریم خودمونم واقفیم میدونیم هم در بیان هم در محتوا در قالب در همه اینا مشکلات فراوانی ما داریم شما تحمل میکنیم ولی خدا را شکر میکنیم که ما رو با شما آشنا کردیم جمع صمیمی رو خدمت شما بودیم و انشالله که حیاتی باشه برای همه و باز دور سفره قرآن جمع بشیم با هم از این سفره انشالله استفاده خدایا در فرج امام عصر تعجیل بفرما قلب نازنین حضرتش از ما راضی بفرما عمر ما نوکری حضرتش قرار بده رهبر عزیز انقلاب حفظ نصرت عنایت شر بیماردلان منافقان از سر این امت دور بفرما روح بلند امام راحل علما شهدا زابل حقوق از سال سر سفره با برکت رسول الله مهمان بفرما ما رو از ماه رمضان با دستی پر سرشار از مغفرت رحمت برکت خارج بفرما این ماه رمضان آخرین ماه رمضان عمر ما قرار مده این ماه رمضان آخرین ماه رمضان غیبت قرار بده و صلی الله علی سیدنا محمد و آله
جلسات مرتبط

جلسه دوازده : از کوفه تا کربلا؛ مهندسی ترس در تاریخ
اهالی حزب باد

جلسه سیزده : مومنانه بترسیم یا منافقانه؟
اهالی حزب باد

جلسه چهارده : راهکارهای غلبه بر عملیات روانی شیطان
اهالی حزب باد

جلسه پانزده : دورویی خوب؛ هنر عبور از بنبستها
اهالی حزب باد

جلسه شانزده : منافقین و مشکل فهم عمیق
اهالی حزب باد
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات اهالی حزب باد

جلسه چهار : خرافات مدرن و سنتی؛ چالشهای فرهنگی امروز
اهالی حزب باد

جلسه پنج : درسهای جنگ ایران و عراق از نگاه قرآن
اهالی حزب باد

جلسه شش : حضرت خدیجه؛ الگوی انفاق و ایمان واقعی
اهالی حزب باد

جلسه هفت : باور به آخرت؛ کلید رهایی از نفاق و گناه
اهالی حزب باد

جلسه هشت : تمدن غرب؛ پیشرفت یا دیکتاتوری؟
اهالی حزب باد

جلسه نه : تمدن فرعونی و عبرتهای تاریخی امروز
اهالی حزب باد

جلسه ده : عقل و راه تشخیص واقعیت
اهالی حزب باد

جلسه یازده : جبهه ایمان در برابر هژمونی کفار
اهالی حزب باد

جلسه دوازده : از کوفه تا کربلا؛ مهندسی ترس در تاریخ
اهالی حزب باد

جلسه سیزده : مومنانه بترسیم یا منافقانه؟
اهالی حزب باد