اهالی حزب باد

جلسه شش : حضرت خدیجه؛ الگوی انفاق و ایمان واقعی

00:34:25
190

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

رابطه ایمان و رشد جامعه اسلامی
حذف مؤمنین ضعیف؛ آسیب جدی به جریان حق
نگاه پیامبر به خطاهای مؤمنین
مراتب ایمان از اسلام تا باور عمیق قلبی
بدحجابی و نحوه برخورد با دلبستگان جریان حق
نفاق؛ ریشه‌ها و نشانه‌های پنهان
انفاق به‌عنوان سپر نفاق و عامل تقویت ایمان
حضرت خدیجه؛ نخستین ایمان‌آورنده و الگوی فداکاری
جایگاه حضرت خدیجه در تثبیت پیامبر و اسلام
ویژگی‌های یاران واقعی امام زمان در عصر غیبت

متن جلسه

‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ شده و ویرایش نشده است‼️

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحم الله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد الله محمد و آل محمد و آل الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الان لا قیام رب اشرح لی صدری و یسرلی امری ولل عقدة من لسان جلسات قبل نکتهای رو عرض کردیم و بحث به اینجا رسید گرانیگاه اصلی جبهه اسلام و جبهه حق ایمان ایمان که وزن میده به این جبهه ایمانه که این جبهه رو موفق میکنه پیروز میکنه اساساً تو هر مجموعهای اگه قراره پیشرفتی باشه رشدی باشه وابسته به اینه که افراد اون مجموعه به مبانی و مقاصد اون مجموعه ایمان داشته باشد باور داشته باشند تصدیق بکنند تو همین مجموعه خودتون اگه افرادی وارد بشن نه مبانی رو قبول داشته باشند نه مقاصد رو قبول داشته باشم یا یکیش رو قبول داشته باشند یکیش رو قبول نداشته باشند هماهنگ نمیشه مجموعه پیشرفتی نمیکنه رشدی نیست ایمان به هر مجموعهای ایمان به اون آیات هر مجموعهای شرط رشد اون مجموعه است اگه قراره که جامعه اسلامی پیشرفتی داشته باشه رشدی داشته باشه جبهه حق پیشرفت و رشد داشته باشه وابسته به ایمانه ایمان اگه ضعیف بشه ایمان اگه شل بشه هیچ پیشرفتی رخ نخواهد داد فقطم تو جبهه اسلام نیست تو جبهه کفرم همینطوره یعنی اونا هم بالاخره به اون اهداف و آرمانهای خودشون مومنن این لیدنی وزیر امور خارجه سابق صهیونیستها یه خانمی یه جاسوس حرفهایه بالاخره چندین سال دوره دیده برای موساد میگفتش که من برخی کشورها حالا کشورهای حاشیه خلیج فارس رو اسم میآورد برای اینکه من بتونم از اینها آوار و اطلاعات بگیرم گاهی مجبور بودم با فلان امیر امیر فلان کشور همخوابگی داشته باشد بعد میگفتش که من تماس میگرفتم حالا ببینید وزیر خارجه خانمی که بالاخره برای خودش جایگاه قائل بگو من تماس میگرفتم با خاخام خودم چون اینا بالاخره تقلید دارم دیگه صحیح الاسلام تقلید دارد یهودیا تقلید داره جماعتی متشرعتر از یهودیها شما پیدا نمیکنید بسیار متشرع احکام ذبحشون احکام خورد و خوراکشون بسیار مقیده بسیار مقید دیدید یا نه که یکی از این بچه خاخامها در واقع توی خیابانهای تل آویو داره یکی از این تبلیغات صابون یه خانمی عکسش رو تبلیغات صابونه اینو اومده داره روشو میپوشونه بقیه نبینم مثلاً منحرف بسیار انسانهای متشرعیاند به همون شریعت خودشون من ماجرا زیاد دارم میخوام براتون بگم از تشبع اینها یکی از مباحثشونم تقلیده ولایت مدارند مرجع تقلید دارند این خانم لیلی میگه که من با اون مرجع تقلیدم که خاخامه صهیونیست بود تماس گرفتم گفتم الان بخشی از اطلاعاتی که من میخوام بهش دسترسی پیدا کنم وابسته به اینه که من با این امیر فلان جا هم شما واجبه گفتی من بسیاری از موارد را همین شکلی ارتباط برقرار کردم با اینکه کسر شأنم بود از عربها به شدت بدشون میاد به شدت بدشون میاد نفرت داره دانش آموزان یهود وقتی که میخوان صبح مدرسه برن سرود صبحگاهی توی اتوبوسشون اشعار علیه عربه علیه عربها شعر میخون و به شدت متنفرم اصلاً اینا رو از بچگی بار میارن تشنه به خون عرب حالا مسلمان به کنار عرب از عربها به شدت متنفر حالا یه زنی که تو بالاترین رتبه سیاسی در بین صهیونیستهاست این میاد کنار یه عربی که از بوی گنده و حال این به هم میخوره متعفن میاد کنار او میخوابه به خاطر اینکه اطلاعات پیدا کنه بابا ارتباط برقرار میکنه اینا ایمان اینها رو میرسونه دیگه اینا اون مسیری که دارن میرن مومنن هزینه میدن تو این مسیر فداکاری میکنن تقدیر کرده که هر کسی برای هر جریانی که فعالیت بکنه تلاش بکنه اون جریان پیش میره اینجا دیگه حق و باطلم نداره ها کلا نمدو هالا و هالا وما کان عطا ربک محذورا خیلی واحد تلاش بکنه من مزدشو میدم زحمت بکشی پیشرفت برات حاصل میشه انسان الا پیشرفت وابسته به زحمت تلاش تلاشم وابسته به ایمانه آدم وقتی باور نداره یه مجموعه رو یه سیستم رو یه ایدئولوژی رو براش زحمتی نمیکش اگه زحمت کشید پیشرفت خوب البته اگر جریان حق باشه جریان حق پشتش و پیشرفتش مضاعفه عنایاتی که به این جریان میشه بیشتره پس اون کلید واژه اساسی ایمانه برای امام عصر آدم مفیدی باشیم حالا بحثهایی که در مورد انتظار و اینها مطرح میشه یک واژه اگه بخوایم بگیم برای کسی که مفیده برای امام زمان چیه ایمان یه آدمی که به درد امام زمان میخوره قبل از ظهور بعد از ظهور کیه مومنه یک کلمه آدم مومن اینا به درد امام زمان میخوره اینا به درد امیرالمومنین میخوردن مومنین بودن دیگه آدمایی که اهل کار بودن اهل زحمت بودند امثال عمار پیغمبر میخوردن حالا در مورد حضرت خدیجه انشالله اصل ماجرا ایمانه ایمان البته مراتب داره ایمان ۱۰ درجه است ایمان داریم تا ایمان اینم نباید هر کسی که یکم ضعف و کم و کسری و نقصی چیزی داشت سریع از این دایره بیرونش کنیم الان هرکی که روزه خورد دیگه از جریان ایمان و جریان مومنین خارج شده گاهی ما اینجوریم دیگه تو همین مجموعههای خودمون مجموعههایی که مثلاً یکم خلوص داره عیار ایمانیش بالاست به محض اینکه یه کم و کسری در کسی میبینیم بیرونش میکنیم توی هیئتی مثلاً زیاد پیش میاد زیاد آدم میبینه یه نفر تا دست از پا خطا میکنه و یه کاری کرد و یه بندی به آب توی مثلاً مجموعه بسیج مشکلی تو طرف میبینم سریع بیرونش میکنه آباد دادن که توی مجموعه خلاصه وزارت دفاع و اینها

اگه کسی عقد موقت انجام بده بیرونش میکنه ها درسته من نمیخوام زیر آب قوانین سازمانی رو بزنم بالاخره هر سازمانی برای خودش حالا اینم بالاخره در نوع خودش جالبه دیگه با محدوده منکر رو تا کجاها توسعه میدیم و حساسیت خودش خلاصه پدیده جالبی ولی عرض من اینه که گاهی به محض اینکه ما یه خورده اشکالی میبینیم یه نقطه ضعفی میبینیم تو فضای سیاسیمونم همینه تا یه موضوعی مثلاً از کسی میشنویم که حالا نباید مثلاً شنی به حق نیست درست نیست مضر مبتنی بر واقعیتی نیست دایره خارج خیلی آدم میبینه یه دایره تنگی که آخر چهار نفر تئوریسین توشون توش موندن که این چهارتا معمولا با هم سر سازگاری ندارند و هر کدام منتظرند که از اون یکی یه چیزی داشته باشن که اینم بیرون کنن تهش یه نفر بمونه اینجا که کار پیش نمیره جریان پایه رکاب پیغمبر که اینجوری نبود سوره مبارکه توبه سه نفر آدم رو دارید که اینا از جنگ تبوک خودداری کردن پیغمبر فرمودند که همه برای جنگ خارج بشن سه نفر نیومدن و ثلاث الذین خل آیا تا آخر سوره مبارکه توبه که سوره توبه به خاطر اینها سوره توبه شد به پیغمبرم برخورد بسیار شدیدی با اینها کرد حصر از کجا در اومده حذف از دوران پیغمبر در اومده این سه نفر رو پیغمبر حذف کردن وقتی که رفتن جنگ برگشتن این سه تایی که جنگ تبوک نیومدن که اسامی شام اومده در تاریخ مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی ذیل این آیه میفرماید که از این آیه برداشت میشه که مجرمین را باید حصر کرد راهنما حل فرهنگ قرآن میگه هم تفسیر راهنما تفسیرشون تفسیر بسیار خوبی است تفسیر قابل استفاده اینها رو حذف کرد پیغمبر اکرم فرمود که کسی با اینها معامله نمیکنه ارتباط برقرار نمیکنه سلام علیک نمیکنه حتی زن و بچه اینها رو رها کردن از اینها جدا شدن اینا دیدن که جامعه اینها رو طرد کرد رفتن تو بیابونها گفتن خب حالا که ما محصور شدیم خودمونم هم همدیگه رو حذف کنیم رها کردن هر کدوم رفتن به یه ستونی چسبیدن و گریه و زاری و اینها خطای غیر قابل گذشت در نگاه پیغمبر خطای سیاسیه این خیلی توش نکته مال ماها مثلاً خطا اینه که ببینیم که مثلاً این آقا با یه خانمی بوده این نقطه جوش ماست دیگه نقطه حساسیتمون نسبت به اینهاست نه خطای سیاسی از خطای مربوط به دامن به اضعاف مضاعفه بدتر تازه میخوام بگم همینم باز دوباره باعث نمیشه که طرف از حیطه جامعه ایمانی خارج بشه خطای سیاسی خطایی که پیغمبر باهاش به شدت برخورد میکردند دور پیغمبر بودن همه علیه السلام که نبودن اهل همه جور فسق و فجوری بود یا رسول الله این آقایی که پشت شما نماز میخونه این جوون از مسجد که میره هزار تا کار میکنه حضرت فرمودند که همین نمازش نجاتش میده روز نمازو بیار مسجد رو بیار تو چرا میخوای بری بیرون کنی آخه ما دنبال فقط یه بهونه برای بیرون کردنیم میگردیم تو مسجد یه آدمی پیدا میکنیم این به چه دلیل باید بیرون بشه با لگد پرتش میکنیم بیرون نگاهمون نگاه حذفی و یه نگاه دفعی دیگه خیلی هم بده خیلی بده خیلی پیغمبر اینا همه رو جذب میکردن به بهانههای مختلف اون بابا مشغول شراب خوردن بود امام صادق از کنارش رد شدن زدن رو شونش پشت کرد حالت مستی حالم حال رو به راهی نیست حضرت فرمودند که تو هر حالتی که هستی از ما رو برنگرد از این قبیل خیلی داریم یه آقایی بود سید اسماعیل نامی بود سادات به نظرم از نسل امام جواد علیه السلام شاید بشه امام عسکری علیه السلام حالا روایت جابجا نگم روزم مشکلدار نشه به یه آقایی فرمودند که تو چرا ارتباط با سید اسماعیل قطع کردی گفت آقا اون عرقخوره اون اهل قمار هزار و یکی ماجرا داره حضرت فرمودند باشه ارتباط زمینههای خوبی داره هنوز از جامعه ایمانی بیرون نرفته میگه من رفتم بهش گفتم که امام عسکری اینو فرمودن گفت واقعا حضرت اینو فرمودن گفتم آره متحول شد الان یکی از کسایی که تو سامرا تو سامرا قبور مطهر اهل بیت یه قبری که کنار اینهاست قبر همین سید اسماعیل بیرون کنیم آقا این عروسیشو فلان مدل گرفت تموم شد دیگه همین بسه دیگه برای بعضی از ماها آقا یه عروسی گرفت بزن بکوب تمام دیگه قطع رابطه جشن تولد برای بچهاش گرفته اونجوری فلان گناه یا فلان حرف فلان موضع اون ماجرای جنگ تبوک این سه نفر رفتم توی گوشه خلاصه از همدیگه رها شدن پیغمبر به اینها رو کردن و اینا رو برگردوندن به جامعه تازه اون با اون گناهی که پیغمبر به شدت باهاش برخورد کردن وقتی اینا برگشتن شدن مثل افراد عادی یعنی پیغمبر هیچ برخورد ویژهای نکردند که اینها انگار طرد شدن داشتن تو فضای پس ایمان مراتب داره بعضی کندترن وقتی تندترن برخی شلن برخی قوین حالا معصیت دیگه از آدم سر میزنه اهل معصیت نباشیم خیلی آدم گاهی توقعات ویژه میبینه اینم از مشکلات ماست دیگه مخصوصاً بین مسئولینمون یه توقعات ویژهای داریم بعد اون توقع ویژه تو اون حد ۱۰۰ درصدی محقق نمیشه ما هم که نگاهمون منطقه فازی تا این اون تحقق را برآورده نمیکنه دیگه حذف شد مسئولیت نمیخوره فلان ریاست نمیخوره اون به درد ریاست جمهوری نمیخوره به درد مجلس نمیخوره چرا برخورد نمیکرد مومنین با مراتبشون با درجاتشون همه رو باید داشت نکته بعدی اینکه اصلاً ایمان یعنی چی که حالا ما این مراتب میخوایم بر اساسش ترتیب بدیم ایمان یعنی تصدیق واقعیت تصدیق جریان حق این جریان حق رو حق میدونه یه موضوع رهبر معظم انقلاب گرفتن تو سفر خراسان شمالی نمیدونم خاطرتون هست یا نه خیلی موضوع ماندگاری و حرفی بود که مبدا تاریخی به حساب میاد از جهتی ایشون فرمودن که تو این امروز که ما اومدیم حالا یادم نیست

بجنورد بودجه شهر دیگهای بود جمعیتی که برای استقبال اومده بودند یه تعدادی هم بودن خانمهایی که تو عرف به اینها میگن چی بدحجاب پلما برخوردمون ما که میگم یعنی یه قشری از جامعه مومنین که بیشتر به اون مباحث سطحی و روبنایی نظر داریم برخوردمون با یه خانم بدحجاب مثلاً چطوره گاهی تو تذکرونها یه تندیهایی هست که بیشتر دافعه میاره دیگه که اینم برمیگرده به این فکریمون که نظرمون نسبت به نظر منفی فرمودند که اینایی که اومدن خیلی تعبیر تعبیر دقیقی خیلی از اینایی که اومدن تو عرف به اینا میگن بدحجاب حالا ما چیکارش بکنیم این خانم رو اینی که دلبسته به این جریانه ببین اصلاً تعریف رو از دایره مومنین ببینید دلبسته به این جریانه این جبهه رو دوست داره طردش بکنیم نفیش بکنیم درسته عین تعابیر ایشونه درسته این کار مصلحت حق حق خیلی قشنگه گاهی ما نهی از منکری میکنیم که نهی از منکر اون باطله نهی از منکر اون باطله از این موضع باطلی داریم نهی از منکر میکنیم تذکر داد بله من تذکر دادم ولی نه این شکلی با این مدل کسی مقیم حریم حرم چو پردهدار نداریم اینجا کسی کسی مقیم حریم حرم نخواهد مصرع اولش بله از خاطرم رفته حافظ میگه اینجوری اگه بخوای همه رو پس بزنی که دیگه کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند کسی نمیمونه تهش از این جریان روزه هم نمیگیره روزه خوری میکنه این از جریان مومنین خارج نمیشه لزوماً حتی معاصی بالاتر از این مومنین خارج نمیشه برای شما بخوام بگم این تصدیق واقعیت آقا کسی اهل بیت رو فقط در حد امامت و اون جایگاه قدسی قبول داشته باشه یعنی فقط تصدیق بکنه ولو متناسب با این هیچ کاری هم نکنه همین پیغمبر اکرم فرمود که انا لغتل الحسین علیه السلام فی قلوب المومنین حرارت لا ترد ابدا در پس شهادت حسین بن علی در دل مومنین حرارتی است که هر کسی که نسبت به شهادت امام حسین یه حرارتی تو دلش داره مومن مبنا چند نفر غیر مومن ما تو ایران داریم محرم نه عزاداریم نه ها یه جوششی تو دلش یه حسنی تو دل یه احترامی همین همین ایمانه اینا همه تو دایره مومنینن با همه مراتبش بله خب یه عده هم هستن ایام محرم خیلی میبینیم دیگه طرف اومده میگه که رفتم مدرسه توییت کرده بود ایام محرم یادم شرکت تویوتا میخوندم که نوشته بود که مدرسه من امروز مدرسه دخترم امروز مداح آوردم رفتم گفتم که دخترم از روحیه این بچه رو درک نمیکنی آدم آوردین اینجا گریه این بچه رو در بیاره خب این در این سطح از شعور هم انسان داریم نیستند به اندازه خودشون در قیاس با عموم مردم که بالاخره یه جریانی یه طیفی اینا غیر مومنین خارجن بله اینا رو کار حالا اینکه خارجن حالا یا جزو کافرینن یا جزو منافقین ایمان مراسب داره مرتبه اولش همین هسته قلبی آقا امام زمان رو امام میدونه این جریان را حق میدونه کمترین درجه ایمانه اسلام جلسه قبل خاطرتون هست گفتم که توی دعای افتتاح ایمان و نفاق رو در برابر هم قرار نداده در برابر هم قرار داده اسلام و نفاق که اهل اسلام عزت پیدا میکنند اهل نفاق ذلت پیدا میکند اسلام رو چرا در برابر نفاق قرار داده چون نفاق منافق رو دیگه اصلاً ما از حیطه مسلمین هم آقا مسلمان نیست چرا مسلمان هست احکام مسلمان رو به او جاری میکنیم به اون زن میشه داد معامله بابا اشکال نداره اگه جایی دست تر زده نجس نشده این احکام بر منافقین هم جاری میشه ولی مسلمان به اون معنا نیست کدوم معنا اسلامی که کمترین درجه ایمانه پایه قرآن فرمود که به اعراب بگو که این اعراب میگن ما ایمان آوردیم بگو شما ایمان نیاوردید ولکن قول اسلمنا ولما یدخل ایمان شما اسلام آوردید ایمان نیاوردید اسلام یعنی چی یعنی همون تصدیق قلبیه مرحله اول هنوز اون باورها به نحو کامل تو دل نیومده مفصلتر با جزئیات ذکر مثالهای متعدد انشالله توضیح خواهیم داد فشرده شد ایمان میخوایم بشیم مومن هرچی که به این تصدیق خودش ترتیب اثر داد ایمانش تقویت میشه تو مشاورهها زیاد پیش میاد میان پیش ما مخصوصاً بین طلبهها خیلی شایع شده نمیدونم چرا شک دارم یه حس رکودی پیدا کردم تو مسائل معنوی انگیزه ندارم باورم نمیاد تو همه چی حالت دو دلی دارم بعد جالبه بعضیشون بندگان خدا میگن چه کتابی بخونم میگم کتاب نباید بخونی الان مشکل با کتاب حل نمیشه مشکل با چی حل میشه این راهکارش مرحوم علامه طباطبایی جلد ۱ تفسیر المیزان فرمود وقتی یه واقعیتی رو قبول کردی اگه متناسب با اون عمل کردی باورت به این واقعیت بیشتر مثال چیو میزنه مثال انفاق آدم مومن مومن تو کمترین درجه ایمان کمترین درجه ایمان دست کیه مسلمان بشه چی میگه تازه قرآن که میگه از مشرکینم اگه بپرسی جواب میدم که رزق دست خداست خیلی جالبه میگه از همین بت پرستام اگه بپرسید رزق دست کیه میگه دست خدا خالق کیه میگه خدا خالق و رازق کیه حالا ما واقعاً تو زندگیمون چقدر به این ترتیب اثر میدیم یه عکس رو امروز دیدم توی لبنان یه مغازه داری خیلی لذت بردم حالا عکسش اگه میشد اینجا جالب یه مغازه داری که یه سوپرمارکتی داره و اینها یه سری میوه و سبزیجات و اینها گذاشته جلوی در بعد به عربی نوشته که اخ العزیز حالا عین متنش یادم رفته میگه برادر عزیز اگر پول داری برای خرید که این مثلاً فلان قیمت میشه پولشو بذار بغلش اگرم پول نداری وردار و رزقی و رزقک علی الله رزق من و تورو خدا میره وردار برو منم میگم رزق دست خداست این آقام میگه رز دست خداست این دوتا یکیه یا من فقط یه تصدیق کلی دارم میکنم که تو عمل من هیچ بروزی نداره کمترین مرتبه ایمانه همون اسلامه کمترین مرتبه ایمان نفاق از کجا شروع میشه نفاق از اینجا شروع میشه که حالا من خدا رو با یکی دیگه کنار هم بیارم رازق بدونم اینو انشالله

فردا مف وقتی رزقمو تو جیب شما دونستم البته خدارم قبول دارم به عنوان رازق قبول دارم یه جوری عمل میکنم که شمارم از دست ندم حمایت شمارم از دست ندم نظر شمارم از دست ندم از اینجا نفاق شروع از اینجا اصالت مراتب ایمان سقوط میکنه ولی وقتی که من ترتیب اثر دادم به اون باورم حالا وقتی رزق و دست خدا دونستم انفاق کرد این هم باورم تقویت میشه هم از نفاق فاصله میگیر یه جزوه ما نوشتیم اینو اگه دوستان خواست مطالعه بفرمایید البته هنوز چاپ نشده ولی خب قدیمیه یه پنج شش سالی هست که نوشتیم تو اینترنت هست بله جنگ انفاق و نفاق تفسیر سوره مبارکه توبه است جنگ انفاق و نفاق انفاق و نفاق با هم درگیرند اون عامل اصلی که انسان از نفاق نجات میده انفاق انفاق هرچی آدم هزینه میکنه در راه اون باور این از نفاق فاصله حضرت خدیجه سلام الله علیها ویژگی اصلیش ممتاز اهل انفاق بود او بالاترین درجه ایمان رو داشته باشه در بین زنهای اطراف پیغمبر جدای از حضرت زهرا سلام الله علیها بالاترین مومن در بین همه زنها حضرت خدیجه سلام الله علیه اولین کسی که ایمان آورد امیرالمومنین نبود شما بفرمایید اولین مومن مگه امیرالمومنین نبود چرا ما اولین مومن رو حضرت خدیجه میدونیم هستید نیستید آخر مجلس که شهدا را چیدن خلاصه اون که هیچی سوال دقت کردین چی شد ما میگیم اولین مومن پیغمبر حضرت خدیجه پس امیرالمومنین چی میشه بفرمایید بین خانمها این یه جواب جواب فنی دقیق جواب فنی دقیقش اینه خوب دقت کنید جواب مهم جواب فنی دقیق اینه که اولین کسی که دعوت پیغمبر رو شنید دعوت پیغمبر رو شنید و ایمان آورد امیرالمومنین چی امیرالمومنین دعوت بر پیغمبر نشد تو نهج البلاغه فرمود که وقتی وحی بر پیغمبر تو غار حرا نازل اونجا شنیدم ایمان آوردم هرچی پیغمبر شنید منم شنید اونجا فریاد شیطان رو هم شنیدم که ناله زد گفتی همه چی از دست من در پس امیرالمومنین اولین مومن به چه معنا قبل از اینکه دعوت را از پیغمبر بشنوه ایمان آورد حضرت خدیجه اولین معامله به چه به چه معناست دعوتی که از پیغمبر شنید اول از همه ما حالا هزینههای هست خدیجه یه بحث مفصل چقدر هزینه کردن مگه چقدر میشه هزینه کرد مگه چقدر داشتن که بخوان هزینه کنن یه بابایی هست توی فوتبال حالا اسم نمیارم که ایشون همه تیمها رو خلاصه ساپورت میکنه و اینا عابر بانک دیگه اشاره نکنم اول بدهکار بانکیم هزینه میشه خلاصه از ارثیه پدر نیست از بدهکاری که به بانک داره نمیده این فوتبالیستها رو که میبینه میگه آقا یه ناز که میکنه تو جیبش بعد آدم به ظاهر مقید و مذهبیام عرض کنم که تصورشون نسبت به حضرت خدیجه اینه نه اینجوری نبوده شما ماجرای شعر ابیطالب را مطالعه بفرمایید جنگ احزابی که حالا بعداً توضیح خواهیم داد اینا مگه چقدر سرمایه داشتن چقدر دارایی داشتن مسلمین حضرت خدیجه همه پول خدیجه مثلاً کار پیش رفت پولی نبوده که بخواد هزینه بشه اون مقدار کفی که لازم بوده برای اینکه کمترین هزینههای اطرافیان پیغمبر تامین بشه اینا رو از خدیجه دادن این اسم ماندگاری جزیره رو وقف کرده باشه برای پیغمبر چقدر خرج کرده این اسم ماندگاری که به شمشیر علی و پول خدیجه اسلام مونده که درستم هست فیلم پول خدیجه یه پول هنگفت آنچنینم چون سرمایه ایشونو مسدود کردن همون اول کار دشمن زد غارت کردند مسدود کردن تحریم اقتصادی کردن نمیذاشتن کسی با اون مبادله انجام بده همون مقدار سرمایه و دارایی هم که داشت انجام بدن تجارتی نمیتونستن انجام بدن لذا سرمایه آنچنانی نبود این سرمایه در همین حد بود که بخوره گرسنگی نمیره ولی هسته خرما رو تو دهنش میک میزد خرما رو میکوبیدن بعد اون کوبیده هسته خرما رو گوشه دهن میذاشتن که این فقط از ترشح این هسته خرما یه چیزی خلاصه تو بدن اینا وارد بشه خدیجه داده بود اون به پول خدیجه اسلام مونده اونه هزینهای کرده برای این جریان اونقدی که بخواد هزینه اسلام و پیغمبر بشه اونقدری نبوده یعنی عرض کردم که چه مشکلاتی پیدا کرده با این حال ماند پیغمبر هزینه کردن اینم عرض کنم ارزان تمام ماجرای انگشتر امیرالمومنین شنیدید دیگه که سائل اومد امیرالمومنین در رکوع بوده تفاوت عمل مومنانه و غیر مومنانه اینه که اثر داره و نداره بعد این آقا اومد و داد زد آقا یکی به من به داد من برسه حضرت انگشتر مبارکتو گرفتن و این برداشت برد دو نفر تو مسجد بودن اینا تو این ماجرا رو دیدن رفتن قرار گذاشتن گفتن که بریم ما میریم نماز بخونیم اینا شما از تو بازار و محله و اینا برو این فقیر فقرا رو بردار بیار تو مسجد میگه ۷۰ بار این کار رو کردم این دوتا ۷۰ بار هی فقیر میومد اینا هی تو رکوع انگشتر میدادن هیچ آیهای نازل نمیشه شوخی نیست یه بار امیرالمومنین دستشو آورد جلو گرفت رفت آیه نازل شد تفاوت چیه تفاوت عمل مومنانه است خیلیا بودن بیش از حضرت خدیجه هزینه کردن ولی چون مومنانه نبود یا اون درجه از ایمان و باور رو نداشت ماندگار نشد پیغمبر اکرم دائماً من حیفه بعضی حرفا نزن این دیگه آخریشه وقتمون تموم شده این آخریش دائماً پیغمبر اکرم از خدیجه یاد میکردند عایشه برگشت گفتش که چته انقدر تذکر عجوزتاً حضرت خدیجه دختر جوون به جلو به تو داده زن خوب جوون یه پیرزن ازت گرفته یه جوون بهت داده منزل خارج میشود یاد خدیجه میکرد خیلی علاقه پیغمبر به خدیجه زیاد بود حالا میگن این آقا کاریکاتور براش میسازن که این شهوت دنبال زن و این حرفا بوده کسی دنبال زن باشه پیرزن از دست داده جوون خدا بهش داده نمیشینه یاد اون پیرزنه رو کنه پیغمبر رو بشناسی پیغمبر دیگه دنبال چه بساطی بودیم حضرت فرمودند که خدیجه من وقتی ایمان آورد که هیشکی منو قبول نکرد حتی اطرافیان نزدیک پیغمبر هیچکی منو قبول نکرد وقتی هزینه کرد که هیچکی به من کمک نکرد نیش و کنایهها رو به خاطر من تحمل کرد فداکاری کرد به خاطر من که وقتی خدیجه از دنیا رفت خدای متعال این وقتی حضرت خدیجه از دنیا رفت خدا مثل امروز که از دنیا رفت خدای متعال به دیگه مکه جای تو نیست از مکه برو دیگه یاوری نداری دیگه نصرت اینجا نیست از اینجا برو این بود خدیجه یه تنه پشت پیغمبر یه زن جوون داده ولی بهتر از اون دیگه کسی نیومده و خدا نسل امامت را از طریق او و راننده داشت نه از طریق بقیه پر از الطاف و ادعیه حضرت خدیجه سلام الله علیها در این روز بهرهمند بفرماید و در فرج امام عصر این ذریه طاهره حضرت خدیجه سلام الله علیها تعجیل باید و همه ما را اهل ایمان و درجات بالای ایمان قرار دهد و صلی الله علی سیدنا

سخنرانی‌های مرتبط

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00