‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد(ص). اللهم صل علی محمد و آل محمد، و عجل فرجهم یا الله. اللهم العن اول ظالم، ظلم حق محمد و آل محمد، و آخر تابع له علی ذلک. اللهم العنهم جمیعاً من الآن إلى قیام یوم الدین. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری.
**فاطمیه و نوروز**
سال نود و سه هم دیگر رو به پایان است. سالی که دو بار توفیق داشتیم تا برای حضرت زهرا(س)، بلکه سه بار، عزاداری کنیم، فاطمیه بگیریم. دیگر ماجرا تکرار نخواهد شد که در یک سال، سالیانه، سه بار فاطمیه داشته باشیم. خب، اتفاق مبارکی است، تلفیق قشنگ اینکه فاطمیه و ایام نوروز باستانی با هم تلفیق شدهاند. این را باید به فال نیک گرفت، اتفاق مبارک و میمونی است. ما ایرانیها ایام نوروز را جدای از اینکه برایمان تازگی و وضعیت جدیدی در زندگی ایجاد میکند، یک جشن باستانی و یک جشن ملی میدانیم. جدای از اینکه صرفاً تاریخ عوض شود. خب، مثلاً مردم عراق و شیعیان عراق، روز اول محرم که میشود، سالشان نو میشود، ولی خب جشن نمیگیرند، جشن ملی ندارد اول محرم. البته مقیدند آنها هم مثل ما که خانهتکانی داشته باشند در حد خودشان، لباس نو بخرند، اینها هست، ولی خب جشن نیست. ولی ما ایرانیها، مختص به ما ایرانیها نیست، فارسیزبانها، مردم شریف افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، این ایام را جشن میگیرند. این جشنی که ما مردم ایران میگیریم، خوبیاش این است که جشنمان آدابی دارد و این آداب همه اجتماعی است. این هم اتفاق خوبی است که میافتد. یعنی یک جشن فردی نیست. خب، بعضی جشنها مرسوم هستند در دنیا که اینها جشنهای فردی هستند. یک جشنی را هرکسی برای خودش میگیرد، در این جشن خودش گوشه گوشه برای خودش صفا کند، حال کند. ولی ما جشنمان جشنی است اجتماعی، دورهمی. آدابی هم که دارد، آدابی است که دورهمی است. خیلی اینها چیزهای خوبی هستند، اینها را باید قدر بدانیم.
**آداب نوروز: عیدی، مسافرت و دید و بازدید**
مثلاً ما رسم داریم که عیدی میدهیم به بچههای کوچک، به بچههای بزرگ، فرقی نمیکند، به بچههای خودمان. عیدی دادن خیلی چیز خوبی است؛ دل به دست آوردن است، باعث شاد کردن است، ادخال سرور است. یا ماها رسم داریم که مسافرت میرویم، این هم خیلی اتفاق خوبی است. در مورد مسافرت ما در فاطمیه قبلی مفصل صحبت کردیم که حالا انشاءالله اگر خدا توفیقی بدهد و عمری و حیاتی باشد، آن صحبتهای فاطمیه گذشته انشاءالله به صورت کتابی چاپ خواهد شد. انشاءالله و صحبتهایی هم که امسال داریم انشاءالله به صورت کتابی، انشاءالله خدا توفیقش را بدهد، چاپ خواهد شد. یکی دیگر از سنتهایی که ما در ایام نوروز داریم، سنت دید و بازدید است. خیلی چیز خوبی است؛ صله رحم به قول معروف. خب، دید و بازدید با صله رحم کمی متفاوت است. صله رحم دایرهاش تنگتر از دید و بازدید است. دید و بازدید دایرهاش گستردهتر است. حالا در مورد هر دو باید صحبت شود. امسال در این فاطمیه دیگر بحثمان انشاءالله درباره صله رحم خواهد بود. حالا در مورد مهمانی و اینها هم اگر عمری باشد و توفیقی باشد، در مناسبتهای بعدی که انشاءالله خدمت عزیزان هستیم، در مورد آنها هم انشاءالله صحبت خواهیم کرد.
**صله رحم در فرهنگ اسلامی و اعیاد دینی**
در فرهنگ اسلامی ما جالب است بدانیم، هر وقت که اسم عید میآید وسط، آن هم آدابی برایش گفتهاند. در فرهنگ اسلامی گفتهاند آقا برای عید یک سری آدابی هست که باید رعایت بکنیم، یا مستحب است که رعایت بکنیم. این صله رحم جزء آداب اعیاد دینی ماست. یعنی هر وقت که ما عید دینی داریم، عید مذهبی داریم، دید و بازدید داشته باشید، صله رحم بکنید. میخواهم بگویم اینی که ما آوردیم در فرهنگ ایرانی خودمان، یک چیزی است که از اسلام گرفتیم. حرف خوبی است، چیز خوبی است. البته باید در موردش مفصل صحبت شود تا از یک سری انحرافات و خطاهایی که هست، دربیاید و اصل صله رحم اصلاً چیست، محدودهاش چیست. بحثهای خیلی مفصل و خیلی عالی که ما خیلی احتیاج داریم، خیلی احتیاج داریم. در موردش انشاءالله صحبت خواهد شد مفصل اگر خدا توفیق بدهد.
**صله رحم در عید قربان**
در مورد عید قربان مثلاً ما در روایاتمان داریم، امام باقر علیه السلام فرمودند که روز عید قربان شما یکی از بهترین کارهایی که خوب است انجام بدهید، حضرت فرمودند هیچ عملی در عید قربان از این بهتر نیست: "مندم، مسوک." اول از همه خون ریختن، خون آدم (نه! سیاه نیست) خون گوسفندی، گاوی، شتری، حالا مرغ، خروسی. درد کم! مرحله بعدش: "فی بر الوالدین." در عید قربان شما بِری دیدن پدر و مادرت. در مورد پدر و مادر هم یک بحث مفصل است که باید یک وقت دیگر، یک دهه در موردش صحبت بکنیم. "او زیرهم قاطعن، یخذ علیه بالفضل." صله رحم بکنی در عید قربان. عید دینی. حالا عید قربان به مناسبت خود عید قربان بودنش خون بریز. به مناسبت عید بودنش دیدن پدر و مادر. دیدن نیست "بر والدین". حالا در موردش بعداً صحبت میکنیم. چه بسا آدم برود دیدنشان، ولی یک کاری بکند که اینها را اذیت بکند، این ثوابی در آن نیست. به خرج بیندازی، و به دنگ و فنگ بیندازی. "بر والدین" مهم است. شما یک سودی برسانی، یک خدمتی انجام بدهی، وَلو اصلاً با دید و بازدید هم نباشد. اصل صله رحم همین است؛ صرف رفتن و دیدن و نشستن و ناهار و شام و اینها نیست. شما یک خیری برسانی، دستی بگیری، کمک بکنی، مشکلی را حل بکنی، این صله رحم است. و سومین چیزی که مستحب است در عید قربان شما (کسی که از شما بریده)، رحمی که از شما قطع رحم بریده، شما بروی دیدنش، به او سر بزنی "بالفضل". یک پولی خرج بکنی، یک پولی که حالا پول زیادی و اضافی دستت مانده است، این را خرج کنی برایش. به سلام، یا اینکه شما بروی بالاخره یک خوش و بشی با او بکنی، سلام و علیکی بکنی.
**صله رحم در عید غدیر و نوروز**
عید قربان به عنوان یک عید، صله رحم در آن سفارش شده است. عید بعدی، عید غدیر، به عنوان یک عید، صله رحم در آن سفارش شده است. این روایت از امام صادق علیه السلام است. زیاد بن محمد میگوید: "خدمت آقا رسیدم، گفتم آقا جان ما غیر روز جمعه و عید فطر و عید قربان، عید دیگری هم داریم؟" حضرت فرمودند: "الیوم الذی نصب فیه رسول الله امیرالمومنین". بله، روز عید غدیر. حضرت فرمودند که روزهای سال که حالا در گردش است، ولی آن ۱۸ روز که از ذیالحجه گذشت، میشود عید قربان، عید غدیر. این هم به شما بگویم، نکته خیلی خیلی خیلی خوب و قیمتی. زحمت کشیده شده برای این نکته. این عید نوروزی که ما میگیریم، این هم باز یک رگ و ریشه دینی دارد. از چه جهت؟ از جهت این است که روز اول فروردین، روز شمسی عید غدیر است. روز ۱۸ ذیالحجه که پیغمبر امیرالمومنین را منصوب کردند، به تاریخ ایرانی اول فروردین بود. ایرانیان از باب علاقه و ارادتی که به اهل بیت داشتند، علاقهای که به امیرالمومنین داشتند، این جشن را آوردند گذاشتند کنار آن، گفتند آقا یک عید غدیر قمری داریم، یک عید غدیر شمسی هم داشته باشیم، اول فروردین که میشود. به خاطر امیرالمومنین دو بار جشن بگیریم. بگوییم این تاریخ شمسی مبارک. حالا الان دیگر درآمده از آن فرهنگ و برگردانیم به همین فرهنگ. انشاءالله این بحثی که میخواهیم بکنیم برای همین است. همه بحث فرهنگی سال؛ فرهنگ هم تمام شد و خیلی فرهنگ خلاصه نارسیده شد. سال بعد حالا بیشتر به آن رسیده شود.
**نزدیکی به خدا از طریق صله رحم**
روز عید غدیر حضرت فرمودند که: "ینبغی لکم ان تتقربوا الی الله تعالی." روز عید غدیر خوب است که شما کارهایی انجام بدهید که به خدا نزدیک شوید. رحم داشته باشی، دست خیر داشته باشی. روزه بگیرید، نماز بخوانید، صله رحم کنید. در مورد عید غدیر آنی که سفارش شده، صله رحم و "وصلت الاخوان" است. یک صله رحم داریم، یک صله اخوان داریم. به رحم برس، به برادران برس، رفقا، رفقای دینی، بچههیئتیها، بچهمذهبیها، رابطه دینیات. به اینها رسیدگی بکنی روز عید غدیر. دیدن سادات چیز من درآوردی ما زیاد داریم؛ برو پیش سادات و عیدی هم بگیری سید. بنده خدا، بهترین کار خیر رساندن در عید غدیر روزه است. روزه گرفتن، غذا دادن مستحب است. ولی افطاری، افطاری بدهی، همه روزه بگیرند. افطاری! نماز که خب، نماز هم زیاد دارد. صله رحم، برو دیدن فک و فامیل خودت. چرا زن سادات و "وصلت الاخوان"؟ حالا دیدن سادات هم میخواهی بروی از جهت برادران دینی، آن هم مخصوص سادات نیست. فرهنگمان، خیلی چیزهایمان قاطی شده، دست خورده. درستش هر وقت هر پیغمبری وصی برای خودش انتخاب کرد، یک همچین جشنی که میگویم برایش. هر پیغمبری وصی برای خودش که انتخاب کرد، همینهایی که گفتم انجام داده، جشن صله رحم گرفته. صله رحم خیلی مهم است، خیلی مهم است. هر عیدی، صله رحم.
**صله رحم در ماه مبارک رمضان**
ماه مبارک رمضان، ماه مبارک رمضان هم که کلش عید است! امام سجاد در دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه که با ماه رمضان خداحافظی میکنند، آنجا میفرمایند که: "السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیاء الله." ماه رمضان عید اولیای خداست. ماه رمضان کلش عید اولیای خداست. خب، در ماه رمضان که عید اولیای خداست، چه سفارش شده برای اولیای خدا؟ پیغمبر اکرم فرمودند: در این ماه صله رحم کنید. هر شبش، هر روزش. این هم باز از فرهنگهای غلط ماست؛ سحری، افطاری! نه فقط صله رحم. ما در ماه رمضان فقط افطاری میرویم، یا خیلی دیگر بعضی باحال باشند، سحری هم میدهند. صله رحم بابا! برو یک سر بزن، یک زنگ بزن، یک حال بپرس. خیلی سختش کردیم. خیلی ور رفتیم با این فرهنگ اسلامی. ماه رمضان هر روزش، مادرت هر روز زنگ بزن. پدرت، پذیرایی بکند. عید صله رحم بگیرید، صله رحم کنید. بعد کسی در ماه رمضان اگر صله رحم کند، چه اثری دارد؟ امشب کلی روایت آوردم برایتان بخوانم، خدا بهتان رحم کند. فرمودند که کسی اگر در ماه رمضان صله رحم بکند، پیغمبر فرموده، فرمودند که: "بله، من وصل فیه رحم، غفر الله له." کسی یک دانه صله رحم کند در ماه رمضان، خدا هم گناهش... در این ماه هر کار خوبی ثوابش چقدر است؟ "الحسنات فیه مضاعفه." ثوابش دو برابر. کارت هم مورد قبول خداست.
**آثار اخروی صله رحم در ماه رمضان**
صله رحم در ماه رمضان، روایت دیگر فرمودند که کسی در ماه رمضان صله رحم بکند: "وصل الله به رحمته یوم یلقاه"؛ روزی که خدا را ملاقات میکند، خدا او را وصلش میکند به رحمتش. صله رحم کرده. آنجا همه گیر رحمت خداوند و "رحمت ربک خیر مما یجمعون". میگوید: در قیامت یک دانه رحم خدا بس است. یک دانه عمر، یک دانه رحم مال کیست؟ حالا شبهای بعد در موردش انشاءالله بیشتر صحبت میکنیم. کسی که یک دانه صله رحم کرده در ماه رمضان، از آن رحمتها زیاد داریم. باز دوباره در مورد صله رحم در ماه رمضان زیاد داریم که هر چه شما صله رحم بکنیم، خدا قبول میکند، چند برابر میکند، آثار عجیب و غریبی هم دارد. قدر بدانیم. خیلی چیز خوبی است. این یک مزیتی است که ماها داریم، بقیه ندارند. مخصوصاً آن ور آبیها غبطه میخورند به ما، تعجب میکنند. دور هم بودن، صحبت میکنم، انشاءالله ماجراهایی است. چه خبر است در یک ماجرای خیلی عجیبی. حالا امشب فقط بشارتش را میدهم، شبهای بعد بعداً یادم بیندازید بگویم بچهای که جنازه بابایش را فروخته بود، بعداً انشاءالله تعریف میکنم برایتان در آلمان. این خیلی نعمت است برای ما و دارند ازمان میگیرند، با برنامه، با حساب و کتاب. من اسم این شبکههای اجتماعی که در جیب همه دیگر الان هست، اسم این را گذاشتم صله رحم شیطان. شیطان صله رحم دارد! یک کاری کرده صله رحم خدا را دور بزند، خودش صله رحم ایجاد کرده. دو تا آدم بغل هم نشستهاند، دو تا شما میروی مهمانی برای من که زیاد پیش آمده، این کنارمان نشسته، "رمز وای فایات را بگو." رمز وای فای را میگوید، میزند. این بغل او نشسته، این گوشیاش را درآورده مشغول است. سر سفره هم هی دارد چک میکند، دوباره میبندد، بعد ناهار میآید این ور مینشیند، دوباره خیلی دیگر با همدیگر خوب باشند. یکی از جوکهایی که تازه برش آمده، میخواند برای بقیه. صله رحم شیطان است. چطور صله رحم دارد؟ آقا صله رحم را از ما میگیرند. این چیز این قدر قیمتی و به درد بخور مال فرهنگ اسلام، فرهنگ دین.
**اهمیت صله رحم در دین**
اولین چیزی که ما باید در مورد صله رحم به آن احتیاج داریم، فرهنگ دینمان است. رنگ و لعاب دینیاش را از آن میگیرند. حتماً عزیزان اهمیت میدهند به این حرفها. خیلی اینها مهم است. حاصل تجربههاست. کار دارند میکنند. صله رحم بشود یک دورهمی، دورهمی بشود، کم کم یک قاطی میشود. چیزی به آن داد. دیگر وقتی دورهمی باشد، الان در تهران باب شده آدمهای درستوحسابی که ما سالهای پیش میدیدیم، اینها را با چه تیپهایی! چه آدمهای خوبی! آمده میگوید که: "آره دیگر بالاخره آدم یک گلاسه که باید مهمانی بزند." مهمانی که آدم بالاخره یک تهاستکان عرق نخورد که مهمانی نیست که! "حاج آقا دورهمی است دیگر، چرا شما که آخوند هستی صله رحم نمیکنی؟!" عزیزم، صله رحم داری میگویی اسمش دینی است. پیغمبر، مال پیغمبر خدا، پیغمبر خیلی در ذهن من اهمیت دارد. یک وقتهایی یک چیزهایی بین ما مردم هست، خدا را شکر هست. برویم سراغ آنهایی که نیست بیشتر دقت کرد بهش. خطر آن چیزهایی که هست، همان چیزهایی که هست وقتی بهش دقت نکنی، میآید تو را عوض میکند. بعد یک دفعه میبینی هیچ کاریاش ازدواج نیست. ازدواج کنید.
**تغییر فرهنگها و واجبات دینی**
ازدواج هست، برویم سراغ چیزهایی که نیست. جامعه ما هست؛ خانهداری، ماشینداری، مهریه سنگین. ازدواج را انداختند در آب جوش، پرید بیرون. از زیر. آرام آرام داغش کردند. داغ کردند، داغ کردند، داغ کردند، یک دفعه بود. جا زدند. این آرام آرام، این فرهنگهای قشنگ ما را آرام آرام دارند ازمان میگیرند. گرفتند خیلیهایش را.
**صله رحم: یکی از مهمترین گناهان کبیره**
مهمترین واجب دینی، یکی از مهمترین واجبات دین، مرحوم شهید دستغیب در کتاب "گناهان کبیره" (عجب کتابی است اینجا کلاس قرآن کبیره دارید دیگر، دارید چندشنبههاست؟ از امشب دوستان برنامهاش را میریزند، اعلام میکنند فردا شب چند شنبه کلاس گناهان کبیره) این کتاب را باید دور هم بنشینند بخوانند. در این کتاب گناهها را به ترتیب اهمیت که شروع کرده مرحوم شهید دستغیب، اول شرک به خدا و اینها، آمده جلو. شرک به خدا، ناامیدی از رحمت خدا، آدمکشی و اینها. گناه هفتم که میرسد؛ قطع رحم. هفتمین گناهی که در نگاه خدا خیلی عظمت دارد. قطع رحم. اسمش را نگه داشته. اولین چیز هم به صله رحم این است که رنگ و لعاب دینیاش را شما یادت نرود. واجبات دینت اَست. جزء مناسک دینت اَست. جزء اعمال دینی است. قصد قربت کنی. نیت کنی: "خدایا به امید تو، به خاطر تو دارم میروم به این مادرم سر بزنم. دارم میروم دیدن پدرم، دیدن برادرم. دارم زنگ میزنم تبریک بگویم." من در مورد این دیگر روایت خیلی دارم. میخواهم بخوانم امشب، فردا شب که زودتر هم بحثمان تمام بشود.
**پیامبر اکرم و بیعت با صله رحم**
پیغمبر اکرم از غار حِرّاء که برگشتند آمدند به امیرالمومنین و حضرت خدیجه سلام الله علیهما، گفتم من در غار حِرا بودم. خدای متعال من را پیغمبر اسلام را به من داده. آمدم اول از همه شما دو نفر را دارم دعوت میکنم مسلمان بشوید. عجب روایتی! این روایت خیلی روایت زیباست. گفتند که: "خب، این اسلام چیست؟ چه کار باید بکنیم مسلمان؟" حضرت فرمودند که یک سری شرایط دارد، یک سری شروط دارد، یک سری ضوابط دارد. اینهایی که میگویم به آن معتقد باشید، قبول کنید. شروع کردند تک تک گفتن. گفتند: "اول از همه این است که خدا را یکی بدانید. قائل به این بشوید که خدا نه بچه دارد، نه بچه کسی است." این اعتقاداتی که اعتقادات اصلی مسلمانی ماست. این اصول اعتقادات. من چند شب پیش تهران گفتم، گفتم که آقا این کتابهای اصول عقاید ما باید عوض بشود. یک پنج شب در مورد اصول عقاید صحبت کردیم. اصول عقایدی که تا حالا هیچ کس نشنیده بود. دور هم مینشینیم: "خب، خدا یکی است، چرا یکی است؟" کار بشود، کتابها نوشته بشود، اصول عقاید درست و حسابی. حالا ببینیم برخی عقاید و پیغمبر اینجا گفته. اول از همه شما قبول کنید که خدا یکی است. من پیغمبر خدام. خدا من را برای همه مردم فرستاده. قائل به این بشوید که خدا حیات میدهد، خدا ممات میدهد. خدا بالا میبرد، خدا پایین میآورد. خدا بالا میبرد، خدا پایین میآورد. خدا غنی میکند، خدا فقیر میکند. بعد روز قیامت هم همه را از توی قبرها در میآورد. گفتند که: "یا رسول الله، ما شهادت میدهیم. قبول کردیم." بعد پیغمبر فرمودند که: "خب، حالا میرویم سراغ اعمال." سراغ اعمال که میآییم اینهاست. اول از همه ببین پیغمبر دارد امیرالمومنین را مسلمان میکند با اینها. ببینید چقدر اهمیت دارد.
اول از همه باید به وضوتان: "تو وضو صورت باید بشوری، دستها را باید بشوری، مَسح سر، مَسح پا." غسل جنابت، نماز، زکات، حج، روزه ماه رمضان، جهاد، نیکی به والدین و صله رحم. چقدر اهمیت دارد. اول ماجرا آمده بود: "علی جان مسلمان شو!" پیغمبر اینها: نماز، روزه، صله رحم! جزء ارکان دین است. نمیدانم چرا جزء فروعات دین ما نیاوردند. جزء فروع. میگویند ده تا، صله رحم را نیاوردم. به نظر من باید جزء فروع باشد. تک تک شمردن و اینها هم قبول کردند. اولین مسلمان. بیعت کردند. بعد تازه آنجا پیغمبر برای امیرالمومنین بیعت گرفت از حضرت خدیجه. خیلی قشنگ است. من پیغمبر و اینها، خدیجه خانم این علی هم امامت است. به او بگو: "تو امام منی." بگو: "تمام بچههایت هم تا امام زمان، همه را به امامت قبول کردن." همه را قبول، مسلمان شدند. اولین نماز را آمدند پشت پیغمبر خواندند. صله رحم را نشان بدهیم. بعد در دنیا برویم داد بزنیم و برویم سازمان ملل بگوییم آی مردم ما یک چیزی به اسم صله رحم داریم. مسلم، به خاطر صله رحمان هم که شده مسلمان بشو.
**علامات اهل تقوا: صدق الحدیث، اداء الامانه و صله رحم**
صله رحم جزء علامات دین، بلکه جزء علامات اهل تقواست. جونتان حال بیاید با روایت امیرالمومنین علیه السلام. هر کی دوست دارد با این روایت حال کند، حال معنوی. یک صلوات مشتی بفرستید. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
امیرالمومنین فرمودند: "اهل دین یک سری علامت دارند، یُعرفون بها." آقا میخواهی آدم متدینی را بشناسی؟ آمده خواستگاری میگوید: "حاج آقا چه کار کنم بفهمم آدم دینداری است؟" خب، یک سری ویژگیها بفهمیم آدم دینداری. با یک کسی میخواهیم شریک بشویم، یک کسی میخواهیم با او کاسبی داشته باشیم. آقا دینداری چیست که من بفهمم آدم دین دارد؟ امیرالمومنین در حدیث، اول از همه: "صِدقُ الحدیث." وقتی حرف میزند راست میگوید، دروغ. آدمی که دروغ میگوید، "و اداء الامانه." امانتدار باشد. گوشی خراب کرده، این آدم دین ندارد. سومی: "الوفاء بالعهد." وقتی عهد میکند وفا کند. میگوید: ساعت ۷ میآیم. ۷ بیاید التماس. چهارمی: "وَ صِلَةُ الرَّحم." علامت آدم دیندار در صله رحم اوست. روایاتش را شبهای بعد میخوانم برایتان. با برادر، خواهرش خوب است یا نه؟ صله رحمش چه جوری است؟ اینی که با برادر و خواهرش رحم نمیکند، با تو اصلاً خوب نیست. کسی که اهل صله رحم نیست، با او رفیق نشوید. خیلی مشکل داریم، اکثر ما مشکل داریم. خدا خیرت بدهد حرف، مشکل داریم. خدا خیرت بدهد. چقدر ما خوبیم! خیلی خوبیم. یک اسفندی برای خودمان دود کنیم! که نمیشود که. مشکل را بشناسیم، حلش کنیم انشاءالله. برکت اهل بیت، به برکت این روضه. آنی که حضرت زهرا از ما میخواهد همین است؛ مشکلمان را پیدا کنیم، حلش کنیم.
**فضیلت صله رحم و درخت طوبا**
"رحمت الضُّعفاء." پنجمیش به ضعیفها رحم کند. شیشمیش را ولش کن. هفتمی: "بذل المعروف." اهل کار خیر است. هشتمی: "و حُسنُ الخلق." خوش اخلاق. نهمی: "و سَعَةُ الخلق." گشاده رو. دهمی: "و اتباعُ العلم." دنبال علم است. یک چیزی یاد بگیرد. "وَ مَا یُقرّبُ إلی الله." دهمی دنبال این است که به خدا نزدیک شود. خب، حالا این آدم خدا بهش چه میدهد؟ به به به! "تُوبَى لَهُم وَ حُسْنُ مَئَابٍ." و اینها "طُوبَى" دارند. طوبی. "طوبی خانوم" نه! درخت طوبی. "وَ طُوبَى شَجَرَةٌ فِی الجَنَّةِ، أَصلُهَا فِی دَارِ النَّبِیِّ..." طوبی یک درخت در بهشت است. ریشه این درخت در خانه پیغمبر است در بهشت. "وَ لَیسَ مِن مُؤمِنٍ إلاّ و فِی دَارِهِ حَسَبُ..." خانه پیغمبر در بهشت، از این درخت شاخه درآمده است. هر مومنی یک شاخه از درخت طوبی آمده است در خانهاش. در برخی روایات دارد که این درخت، درخت حضرت زهراست در بهشت. طوبی درخت حضرت زهرا.
امیرالمومنین با "چی" طوبی میدهند؟ صله رحم. بقیهاش را بخوانم، طاقت ندارید. خیلی قشنگ است. "لَا یَخطِرُ عَلَى قَلْبِهِ شَهْوَةُ شَیءٍ إلاّ أَعطَاهُ بِهِ." شما نشستی در خانهات، یک شاخه از درخت طوبی آمده است. در ذهنت یک چیزی بیاید که بخواهی، درخت بهت میدهد. هر چی بخواهی، هر چی بیاید، درخت طوبی برایت میآورد. "وَلَوْ أنَّ رَاکِبَا مُجْدًا سَارَ فِی ذیِّلِهَا مِائَةَ عَامٍ مَا خَرَجَ مِن سَایَةٍ." چقدر است؟! یک کسی سواره تندترین مرکب بشود، بیشترین سرعت. بتازد، صد سال، که با بیشترین سرعت بتازد، از سایه درخت طوبی خارج نمیشود. سوار تندترین مرکب بشوی، بتازی، صد سال بتازی، بعد ۱۰۰ سال هنوز زیر سایه درخت طوبی. "وَلَوْ أنَّ طَائِرًا مِن أَسفَلِهَا قَرَى مَا بَلَغَ أَعْلاَهَا حَتَّى یَسقُطَ هَرِمًا." یک کلاغ از پایین این درخت بلند شود، برود سمت بالای درخت، بخواهد برود بالای درخت، درخت طوبی. میرود، میرود، میرود، میرود. این قدر میرود تا پیر میشود، خسته بشود، میافتد آخر. "الَا فِی هَذا فَارَغَبُوا." امیرالمومنین مردم! دنبال این باشید. دنبال این باش. آقا یک پنت هاوس سراغ دارم. یک برجی ۲۰۰ طبقه رو به ساحل، رو به دریا. یک ویلای رو به دریا، رو به جنگل. آن طبقه بالایش. بعد تازه خدمتکار دارد. زنگ بزنی هر چی بخواهد میآورد. کسی نرود نمیگوئید عقلش کم است، خداوکیلی؟! امیرالمومنین میگوید: درخت طوبی است. شاخهاش در خانه مومنهاست. صد سال زیر سایهاش بروی تمام نمیشود. کلاغ بخواهد بالایش برود، پیر میشود به آن بالا نمیرسد. "الَا فِی هَذا فَارَغَبُوا." دنبال این باشیم. مفت میدهند. این ایام نوروز. خدایا با فلانی بدم. میروم به خاطر درخت طوبیها. خدایا بسم الله. زنگ میزنم. "سلام علیکم! حال شما؟ مبارک صد سال به این سالها!" از این حرفها دیدم که دیگر خب نباید بگوییم دیگر. عیدتان مبارک، سال نو مبارک. فرهنگ اسلامی، علامت اهل اسلام، علامت اهل تقواست. بعد از ایمان به خدا، چه چیزی بیشتر از همه ارزش دارد؟ "قَالَ صِلَةُ الرَّحْمِ." شاخ درمیآورد. آقا ما مومن باشیم، بعدش دیگر خدا از ما چه میخواهد؟ اول بسم الله ایمان است دیگر. تمام شد. حالا از ما چه میخواهی؟ صله! صله رحم کنیم.
**زیارت حضرت زهرا و امام زمان**
اهل بیت، در این شبها صله رحم کنیم. به حضرت امام صادق علیه السلام، فلانی تو تازگی یک صله رحمی کردی. من پنجشنبه که اعمالت آمد پیش من، خیلی خوشحال. امام زمان خوشحال. این قدر خوشحالم که ما دور هم باشیم، خوش باشیم. به خدا قسم. دور بابا، مادر! مادر دلخوشش به این است که بچههایش با هم خوب باشند، خوش باشند. عشقش به گل میگویند گل میشنوم. این قدر رفقا، این قدر حضرت زهرا خوشحال میشوند. سلام و علیک میکنیم، دست میدهیم، روبوسی میکنیم، تحویل میگیریم. مادرمان خوشحال میشود. به مادرمان خیلی مهربان است. مادر ما منتظر بود ما فاطمیه بیاییم، دور هم بنشینیم، دور هم باشیم. اصل کار این است که دور هم باشیم. من یک رازی در مورد زندگی خودم به شما بگویم. نگفتم این را جایی تا حالا. خدا را شاهد میگویم سیاهیها، به صاحب این روضه، هر فاطمیهای که میآید، من که ناقابلم، نالایقم. هیچی نیستم. حضرت زهرا یک هدیه بزرگ در زندگی من میآورد. هدیه بزرگ. مناسبت گرفته، هوای بچههایش را داشته، بعد گفته: "حیف است این بچهها یک بار بیایند، دو بار. یک کاری میکنم فاطمیه هم دو بار بشود در سال."
خانهتکانی کردید؟ نیت کن از همین امشب. تا الان به نیت هر کی بود و هر چی بود، از امشب به بعد خانهام را دیگر آماده میکنم. مادرم امسال میخواهد به من سر بزند. مادرم خانهام میخواهد بیاید. به خدا اگر نیامد. اگر نیامد بچهها. مخصوصاً آنهایی که مجردی بودهاند میفهمند من چه میگویم. خانه دانشجویی داشتند یا نوعی دیگر مجردی زندگی کردهاند. مادر آدم وقتی میخواهد بیاید به خانه آدم سر بزند، آدم یک جور دیگر مرتب میکند. خانه مادر حساس است. یک خورده گرد باشد در خانه، مادرم دلخور میشود. پدر خیلی توجه نمیکند. مادر! برای مادرت خانهات را مرتب کن. مادرمان بیاید. گاهی به این دل ما سر بزن. یک جور باشیم مادرمان بتواند بیاید بازدید دیدن ما. آخه ما مریضیم. بیماری همه وجودمان را زخم برداشته است. "ما جَرَحتُم بِالنَّهارِ." آیه قرآن است. در مورد گناه نمیگوید: شما در روز گناه کردید. میگوید: شما در طول روز به خودتان جراحت وارد کردید. به خودتان زخم وارد کردید. خودتان را آلوده کردید. خانم جان یا فاطمه زهرا! ما جراحت داریم، ما مجروحیم، ما بیماریم. شبه مادر، سر بزن. شما عیادت، حالمان خوب بشود. شب اول برویم در خانه پسرش امام زمان. مسجد هم که مسجدی است که به اسم مادر است. چه بهتر از این. استاد ما میفرمودند: نمیدانم حالا این از کجا بود، چه جور بود. میفرمودند که امام زمان در شهری وقتی میخواهند نماز بخوانند، حالا دارند گاهی از شهری رد میشوند و اینها، اگر در شهری بخواهند نماز بخوانند، در آن مسجدی میروند که به اسم مادرشان حضرت زهرا است. نمیدانم. شاید. حتماً عزاداری فاطمیه هم میخواهند بگیرند. آن جایی میروند که مثل مادر. گفتند در گوش من زائر کربلا داریم امشب. از کربلا آمده. نمیدانم شاید حداقل بازدید این زائر کربلا را بیایند امشب پس بدهند. خانم جان ما یادمان نرفته. ما یادمان نمیرود. این داغ از دل ما آرام نمیشود. ما چشم به راه پسرتیم. خانم جان بیاید انتقام بگیرد. خانم جان هنوز این صدای ضرب سیلی...
اللهم کل لولیک الحجت ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلاً.
خوب شد ما را دور ننداختی که افطاریام زیاد شده
ز دست تو طلب زیاد شده
چقدر واسطه شدی خدا مرا بخشد
ببخش توبه تکراری زیاد شد
بزرگواری؛ نگذاشتی زمین بخورم
به زحمت افتادم که این بار بدهی زیاد شد
به چشم خلق گناه است گریه کردن ما
مگر چه کار میکنم هر شب هر شب روضه؟
به چشم گریه کردن چه خوب که گنهکاریم زیاد شد
ز درد روضه دیگر شب نمیبرم خوابم
فاطمیه کی شروع میشود؟ شب اول کی است؟
ز درد روضه دیگر شب نمیبرم خوابم
شبیه فاطمه بیداریم زیاد شده
صدای یا ابتا به گوش میآید
دلم شکستنی شده
کسی که صاحب اشک است، لشگر زهراست
به لطف فاطمه یاری زیاد شده
(آرام میخوانم یا بلند بخوانم؟)
قسم به غیرت حیدر زدن زهرا را...
((غیرت زدن زهرا...))
به این دلیل زیاد... از این بیت به بعد من امشب نمیخواهم روضه بخوانم.
خوش به حال هر کی که بفهمد.
گفت: "دعا کن دیگر بمیرم که زحمت من و بیماریام زیاد شده."
وا کن بمیرم، نفس وا کن.
دیگر بمیرم که زحمت من و بیماریم زیاد.
هیچ مرحمی... زخم و هزینههای نگهداریام، نگهداریام زیاد شده.
حلال کن، حلال کن.
نمیدانم آخه من اینها را که میگویم در ذهنم تداعی میشود بعضی بیمارها خیلی مهربانند.
خیلی... وسایل میآورد، میبرد، عوض میکند.
هی مادر، خیلی اذیتت کردم. چقدر پیراهن شستی! چقدر خون پیراهن ملافههای پرست. زیاد شده.
یا زهرا!
در حال بارگذاری نظرات...