‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الآن إلی قیام یوم الدین. ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.
درباره بحث «صله رحم» یک سؤال خیلی مهمی که مطرح است این است که حالا ما که میخواهیم صله رحم بکنیم، با این همه توصیههایی که نسبت به صله رحم شده، آدابی که ذکر شده، ثوابهایی که گفتهاند درباره صله رحم، گناهی که برای قطع رحم گفتهاند، مصادیق صله رحم چیست؟ چه مدلی میشود صله رحم انجام داد؟
چند چیز را بهعنوان اینکه با اینها صله رحم داشته باشیم، برایمان مطرح کردهاند. برخی جاها صله رحم را تکلیف اقدامی دانستهاند، تکلیف قدمی دانستهاند؛ یعنی آدم با خلاصه اقدام خودش، با پای خودش به سمت صله رحم قدم بگذارد و کار بکند. خب، از اینجا فهمیده میشود که همین صرف رفتوآمد و این حرکتی که آدم میکند برای دید و بازدید، خود اینها صله رحم محسوب میشود.
یک کتاب شریفی هست که منسوب به امام صادق (علیه السلام). ایشان، یعنی مرحوم سید بن طاووس، در کتاب "مصباح الشریعه" میفرماید هر کس مسافرت میخواهد برود، این کتاب "مصباح الشریعه" را همراه داشته باشد و در مسافرت این کتاب را بخواند. کتاب خیلی انصافاً بینظیری است، خیلی کتاب خوب و پرمغز و پرفایدهای است. مباحث عرفانی عمدتاً در این کتاب آمده است. این کتاب را به امام صادق (علیه السلام) نسبت دادهاند. خب، برخی قبول ندارند که این مال امام صادق (علیه السلام) باشد، ولی خب مطالب و محتوایش را تأیید کردهاند.
در این کتاب، فرمایش امام صادق (علیه السلام) خیلی فرمایش زیبایی است: «زکات هر جزئی از اجزای بدن یک زکات واجب دارد، بل علی کل شعر، بلکه هر یک دانه موی انسان هم زکات دارد، بل کل لحظة، بلکه هر یک نگاه آدم هم زکات دارد.»
زکات چشم این است که آدم با عبرت نگاه کند، هر چیزی را که نگاه میکند، نگاه عبرتبین داشته باشد. این میشود زکات چشم و اینکه چشمش را از گناه ببندد، نسبت به شهوات ببندد. این زکات چشم است.
زکات گوش این است که به حرف علمی، حکمت، قرآن گوش بدهد. حرفهایی که به درد دنیایش میخورد، به درد دین، موعظه گوش بدهد، نصیحت گوش بدهد. آن چیزهایی که بالاخره او را نجات میدهد، اینها را گوش بدهد. چیزهایی که باعث میشود از گناه رها بشود. گوش دادن اینها کمکش میکند در جدا شدن از گناه.
زکات زبان این است که خیرخواهی داشته باشد برای مسلمانها. آنهایی که غافلاند را بیدار کند. تسبیح زیاد بگوید، ذکر زیاد بگوید.
زکات دست این است که بذل و بخشش و خلاصه سخاوت و اینها داشته باشد. خدا چیزهایی که به این بخشیده را در راه خدا، دستگیری از دیگران، خلاصه مصرف بکند. کاری بکند با دستش که خیر برساند به دیگران در راه طاعت خدا و با دستش جلوگیری بکند از گناهها و شرور و اینها.
«حقوق الله تعالی زیارت صالحین و مجالس ذکر و اصلاح الناس.»
زکات پا این است که آدم با این پا قدم بزارد، حرکت بکند برای زیارت آدمهای خوب، حرکت بکند به سمت مجالس ذکر، به سمت اصلاح مردم، به سمت صله رحم. حضرت اشاره میفرماید: «و جهاد در راه خدا و آن چیزی که صلاح قلبش و سلامت دینش در این است.»
پس اینجا امام صادق (علیه السلام) صله رحم را زکات پا دانستند. اینجا میشود فهمید که خب بخشی از کارهایی که آدم میتواند انجام بدهد، همین کارهایی است که بالاخره حرکت بکند، یک خیری به دیگری برساند. خود همین رفتوآمد، خود این صله رحم محسوب میشود.
این ثوابهایی که در مورد صله رحم گفتیم، اینها را شامل میشود. دو تا قدم در راه خدا بیشترین ارزش را دارد. یکیاش قدمی که به سمت جهاد میرود، یکی قدمی که به سمت صله رحم میرود که حضرت فرمودند: «خدا آن قدمی که به سمت صله ( رحم است اگر یک سال هم باید مسافتی را طی بکنیم، مسافرت یک ساله اگر قرار است انجام بدهی، انجام بده برای اینکه صله رحم.)» صله رحم را تکلیف پا دانستهاند، تکلیف دست دانستهاند. خب اینها هم خیلی روایات مهم و زیبایی است.
یک روایت خیلی بینظیری است که انصافاً ما از این دست روایات کم داریم از جهت محتوا. در اوج، از امام صادق (علیه السلام). برای حضرت صادق (علیه السلام) صلوات بفرستید. خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم گفتم: آقا جان، شما به من خبر بدهید کدام یک از اعمال پیش خدا ارزشش بیشتر است؟ حضرت فرمودند: «آن اعمالی که خدا بقیه اعمال را فقط به واسطه این اعمال قبول میکند.»
یک سری اعمال هست که تا وقتی آدم اینها را نداشته باشد، بقیه اعمالش هم به حساب نمیآید. این اعمال مهمترین اعمال است، «ایمان بالله». از این سوالهای چپ اندر قیچی میپرسند، نمیدانم ادیسون تو بهشت است یا انیشتین تو بهشت است، در خدمت کردن به مردم و فلان و اینها. جوابش در این روایت امام صادق (علیه السلام) است. حضرت فرمودند: «ایمان به خدا آن عملی است که خدا همه عملها را به واسطه این قبول میکند.» اگر ایمان نباشد، بقیه اعمال روی هوا است. عمل باید صالح باشد. عمل وقتی صالح است که ایمان باشد. صالح میخواهد انجام بدهی؟ ایمان به خدا بالاترین اعمال است، درجهاش از همه بالاتر، منزلتش از همه بیشتر، بهرهاش هم فراگیرتر است.
گفتم: آقا جان، «ایمان مگر قول نیست؟» یک کلام است، حرف است. چرا شما میگویید «ایمان عمل است؟» «الایمان عمل کله، ایمان همهاش عمل است.» یک مقدارش قول است، یک مقدار اندک اینکه به زبان بیاورد خدا را قبول دارد، اهل بیت را قبول دارد. این یک بخش اندکی از ایمان است. اصل ایمان عمل است. بعد حضرت فرمودند: «خدای متعال تو قرآنش اینها را همه را توضیح داده است.» خیلی روایت فوقالعادهای است. باید یک ماه رمضان خدا توفیق بدهد، فرصت داشته باشیم، بنشینیم هر شب این روایت را آرام آرام بحث بکنیم.
این جناب زبیری میگوید: گفتم آقا، میشود برای من توضیح بدهید، من بفهمم چیست؟ حضرت فرمودند: «ایمان یک بخشش حالات است، یک بخشش درجات است، یک بخشش طبقات است و منازل (کمتر است).» ایمانها متفاوت است. «ایمان وظیفهای بر هر کدام از اعضای بدن، بر جوارح بدن میآورد.» هر عضوی یک وظیفهای دارد. آن عضو اگر وظیفه خودش را انجام بدهد، ایمان این آدم تقویت میشود. خدا ایمان را تقسیم کرده است توی اعضای بدن. هر عضوی وظیفهای دارد، این عضو وظیفهاش خوب انجام بشود، ایمان درجهاش بالا میرود. «تو بهشت تقسیمبندی میشوند بر اساس ایمان.»
خدا بخشی از ایمان را وظیفه دل قرار داده است، بخشی را وظیفه چشم قرار داده است، گوش، قوای تناسلی، زبان، سر. اینها همه ایمان برایشان وظایفی درست کرده است. مطرح کردند، فرمودند وظیفه دل چیست؟ وظیفه دل را معین فرمودند. بعد آمدند وظیفه زبان را گفتند. بعد وظیفه گوش را گفتند. بعد وظیفه چشم را گفتند. وظیفه دست، اینجا محل بحث ما است.
«خدا وظیفهای که برای دست بار کرده این است: «حرم الله». این دست به سمت چیزی که خدا حرام کرده است، درازدستی نکند. به سمت مال حرامیه، چیزی انسان دستدرازی نکند به خدا و به آن امر کرده است.» بعد فرمودند: «خدا اگر دست این وظایف را انجام بدهد، ایمانش تقویت میشود.» اینها وظایف دست است:
اولین، صدقه؛ حالا چه صدقه واجب چه صدقه مستحب.
دومین، صله رحم. صله رحم هم وظیفه پا است، هم وظیفه دست است.
بخشی از صله رحم، کار دست است: دستگیری، به جهاد در راه خدا و وضوی برای نمازها. اینها وظایف دست است. کسی اینها را اگر در حد اوج انجام بدهد، ایمانش بالا میرود. درجات ایمان به اینها بستگی دارد. کسی دستگیری از دیگران اگر خیلی زیاد داشته باشد، این وظیفه دستش را بهتر انجام داده، ایمانش تقویت میشود.
بعد حضرت فرمودند: «کسی اگر خدا را ملاقات بکند در حالی که همه وظایف این اعضا را در حد کامل و تمام انجام داده، این خدا را در حالی ملاقات میکند که بیشترین حد از ایمان را دارد و اهل بهشت میشود.» اگر کسی هم خیانت بکند، در بخشی از اینها، وظایف اینها را یک بخشش را انجام ندهد، این ناقصالایمان از دنیا میرود، ایمانش کم است.
صله رحم فقط صرف رفتن و آمدن و اینها نیست که ما بریم یک سری بزنیم یا فقط یک تلفنی. آن هم شأن خودش، حد خودش، ثوابش هم در حد خودش است. اصل صله رحم، دستگیری است. خب چه نوع دستگیری؟ این نوع دستگیری: دستگیری مادی، مالی. آدم یک گشایشی ایجاد بکند در زندگی رَحِم خودش، فامیل خودش. یک مانعی را بردارد. این خیلی بهش میرساند.
«وظیفه غیر زکات هم داریم.» حضرت فرمود: «آیه قرآن نخواندی؟ "والذین یصلون ما امرالله".» آن آیهای که تو قرآن میفرماید شما صله رحم کنید، آن دارد به شما میگوید تو مالتان شما سهمی را برای رَحِم قرار بدهید. بخشی از صله رحم، پول دادن، دستگیری مالی است. خدا به کسی مالی بخشید، این باید اول از همه فلَیَبدأ اول از همه هوای فامیلش را داشته باشد، هوای دوروبریهایش را داشته باشد، خیرش به اینها برسد. مهمانی بدهد، مال مال آدم میشود. اسیر را آزاد کند، فقیر یا بدهکاری را بهش کمک کند. حقوقی که به گردنش است، بدهد. مشکلاتی را از یک عده بردارد. یکی زندان افتاده به خاطر مشکل، کسی مشکل تحصیل دارد به خاطر مشکل مالی. اینها را با مال خودش دستگیری کند، کمک بکند. «خصال شرف و مکارم الدنیا و درک فضائل الآخره.» اگر این کار را بکند، هم دنیا را دارد هم آخرت.
کسی که میخواهد هم دنیا را داشته باشد هم آخرت، امیرالمومنین فرموده: «کسی که با مالش دستگیری میکند دیگرانِ (آخه یک عده میگن هم مسجد میریم، هم میریم، هم دنیا را داریم هم آخرت. نمیدونه بنده خدا، نه دنیا را داره نه آخرت. اگه گناه بکنم دیگران برسه.)» خدمت امام صادق (علیه السلام) شروع کردند از پولدارها بد گفتن. «وای پولدارها! اینها الن...» اینها بلند شروع کردند عیبجویی از ثروتمندان. مکنت مالی میدهند، یک خرده گشایش ایجاد میشود، شروع میکنیم بد و بیراه گفتن. اینها از کجا میآورند؟ چیست که اینها؟ چرا ما نداریم؟ ماشاالله ببین امسال چه ماشینی خریده؟ تا پارسال فلان خانه را داشت، امسال رفته کدام محل؟
«ساکت باش و به اخوانت (خویشان) از افلاک الله له الاجر ضعفین. حضرت فرمودند: پولدار اگر اهل صله رحم باشد اگر خیرش به برادرهایش برسد، دو برابر آن کسی که پول ندارد، خدا بهش ثواب میدهد.»
خدایا به ما یک پولی بده و شهامت هم بده که خرجش کنیم. خرج کردن، یکی از رفقا به من گفت: «رفتم دفتر مرجع تقلیدم، کارت کشیدم، دو میلیون و پانصد خمس دادم.» دو میلیون و پانصد یک جا بری خمس بدهی، خیلی شهامت میخواهد. دو برابر کسی که ندارد، خدا بهش اجر میدهد. مسئولیت چیست؟ فرستادن اقوام، دستگیری از اینها.
بعد آیه قرآن فرمود: امام صادق (علیه السلام). «ما اموالکم ولا اولادکم بالتی تقرب». بچهها شما را به خدا نزدیک نمیکند مگر با ایمان و عمل صالح. پول باشد، ایمان و عمل صالح هم باشید. آدم دو روز خرج بکند خداحافظی کند. انشاءالله هم پولش را اگر صلاح میداند، همین شهامت و شجاعتش را آدم آنجا که باید خرج کند «تومال ما وظیفه غیر از زکات داریم. رحیمی که به شما پشت کرده، پول خرجش کن، با هم رفیق بشو.»
بخشی از صله رحم هدیه است. یکی از چیزهایی که سفارش شده است تو صله رحم هدیه است. هدیه ببریم برای همدیگر. بریم دور هم یک ناهار، یک شام، یک بزن بکوبی، یک رقصی یا آوازی. دورهمی. به خود من اینقدر گفتم صله رحم نیست، بنده خدا اصلاً با کار حرام، صله رحم نداریم. اصلاً جایی که حرام باشد، آنجا صله رحم نیست. صحبت کردیم آن نکات، گناه قطع رحم چقدر است، ثواب صله رحم چقدر است. ولی با گناه صله رحم نیست. اگر قرار است من با دخترخالهام بنشینم گپ بزنم که بشود صله رحم. این صله رحم! جایی که گناه باشد، صله رحم نیست. مجلس عروسی دعوت کردند آدم میرود به گناه میافتد، اینجا صله رحم نیست. اگر با پول حرامی، با یک کار چاقکنی حرامی میخواهد هوای فامیلش را داشته باشد، این صله رحم نیست. من با پارتی، بالاخره این هیچی! صله رحم نیست. صدای امیرالمومنین مطرح میشود. فامیلسالاری و خویشاوندسالاری و شیطان خیلی وارد است. از این اسمهای مقدس استفاده میکند فامیل را. جایی که همه دین ما، ظرافت هنر متین، این دین دین متین یا دین باکلاسی است. خیلی باید حرفهای باشیم تا آدم یک وقت میبیند یک مجلسی دعوت کردند. من اگر بروم به گناه میافتم، خب نمیروم. ولی از یک کانال دیگر صله رحم میکنم. بفرستم. توقع دارم تو عرف ما کسی عروسی بگیرد، آن یکی هدیه نفرستد. البته خب برخی از چیزهای عرفی غلط است. مثلاً الان میگویند هدیه مثلاً باید یک سکه باشد. نخیر اینش غلط است. قطع رابطه کرده، عروسیش نرفتم. مشکل داشته، پس هدیه هم نمیدهم. نرفتی گناه بوده، هدیه ندادنت هم باز گناه است. مواظب باشید خیلی مرزش باریک است.
کسی که پشت کرده، این حق دارد تو مال من. رحمی که به من پشت کرده، رحیمی که با من قطع رابطه کرده. امام صادق (علیه السلام)، اسماعیل بن جابر میگوید: «حضرت ۵۰ دینار (دینار خیلی، ۵۰ دینار و هر یک دینار ۱۰ درهم). حضرت ۵۰ دینار به من دادند توی از بستههای سکه که پول قدیم توش به من دادند، فرمودند ببر بده به فلانی از اقوام من از بنیهاشم. نگی من فرستادم.» سید بنیهاشمی، فامیل امام صادق (علیه السلام) بود. «جزاه الله خیرا. اینو کی فرستاده؟ خدا خیرش بده. خدا خیرش بده. این همیشه برای ما هدیه میفرسته. ولی خدا بگم این جعفر صادق را، این همه پول داری برا ما هیچی نمیده. خدا بگم چیکار.» معلوم است که این طرف نسبت به امامتش هیچ! منت بگذارند، خودشان را نشان بدهند، طرف شرمنده بشود.
از یک کانالی که اصلاً نفهمد. فامیل کمک کند. میآیند شماره کارتش را به یک بهانهای ازش میگیرند. بعداً هر از گاهی بدون اینکه او هم بفهمد، کتش را میگذارد تو خانهاش یک گوشه خانه. خیلی اینها ظرافت دارند. اصلاً صله رحم یعنی پا گذاشتن روی خود. ارزش دارد همه این احکام، محور همینه. آدم روی خودش پا بگذارد. یک جوری کمک کنم من دیده نشوم، طرف.
به قول یکی از این شخصیتهای معروف، از یکی از شخصیتهای معروف دیگر برای من تعریف میکرد: «این رفیق ما که جزو شخصیتهای معروف بود، میرفت جایی یک پولی کمک میکرد. بعد از یکی از این وزنهبرداران معروف نقل میکرد، میگفتش که آره فلانی گفته که ما هرجا میرویم به خاطر اسم مغازه میرویم، کافیشاپ میرویم، رستوران میرویم، یک پولی بدیم که بالاخره این آقا نره بعداً بگه آقا فلانی هم اومد اینجا. انگار نه انگار. اینها چقدر مغرور هستند.» هوایش را داشته باشد، کمک بکند. فقط به خاطر اینکه دست طرف مشکل دارد. همین.
داستان جور دیگری تعریف شده است. حالا شاید یک مورد دیگر بوده. میگویند که امام صادق (علیه السلام) عبای خودشان را دست گرفته بودند، توش سکه ریخته بودند، دادند به یک کسی، گفتند این را ببر به فلانی و فلانی، اینها فامیلیهای ما هستند، بده بهشون. آن شخص آمد و آن آقا گفتش که «خدا خیرت بده. و اما جعفر ف حکم الله بیننا. خدا انتقام ما را از این جعفر بگیر که هوای ما را ندارد. فامیلش این همه وضعش خوب است، این همه مرید دارد، سال به سال سراغی از ما نمیگیرد.»
(بشکن این دست.) حضرت به سجده افتادند گفتند: «اللهم ادلل رقبتی. خدایا این گردنم را برای فامیلام نرم کن. گردنم سرکش نشود از وظیفه، شانه خالی نکنم.»
امام گاهی، امام صادق (علیه السلام) کمک میکردند، میفرمودند: «من دوست دارم خدا در حالی من را ببیند که من گردنم برای فامیلام. اینها دارند از من استفاده میکنند، مشکلش حل بشود. آخرش اگر آمد التماس کرد و کلی زنگ زد و کلی اساماس و جلوی خانه آمد و اینها، خلاصه یک نگاه کجی بهش میکنیم و یادت نرفته که فلان موقع ازت پول میخواستیم به ما ندادی. اولش که این میدانم نیاز دارد، میدهم.»
برخی از فامیلهای ما هستند، اینها مسلمان نیستند، شیعه شما اهل بیت نیستند. اینها حق دارند تو مال ما. «حق الرحیم.» اینها حق رحم دارند. آنی که جذبش کرد با همین کمکها. دیگر از این آدم بدتر که ما امام باشیم، طرف ما را نفرین کند.
آیه قرآن فرمود: «کیست که به خدا قرض حسنه بدهد؟» اهل بیت فرمودند: «این قرض حسنه (ما تبلیغ میکنیم، سود ۲۵ درصد موسسه قرض الحسنه، بعد آیه قرآن میخوانند "من ذا الذی یُقرض الله قرضا حسنا").» تو روایت فرمود: «اول از همه صله رحم.» روایتش را خواندیم: «قرض که بدهی ۱۸ برابر. هوای برادران دینی تو را که داشته باشی خدا ۲۰ برابر. صله رحم ۲۴ برابر.» ۲۴ هزار تومان.
یکی از وظایف نسبت به رحم، صدقه دادن است. بهترین صدقه که بلاها ازش دور بشود کجاست؟ بهترین صدقه یا خواهرت، یا دخترت، پسرم. «خواهری یا دخترت را داشته باشی. این بهترین صدقه است.» خیلی عجیب است. برادر آدم، پسر آدم، خواهر آدم مشکل داشته باشد، دختر آدم مشکل داشته باشد، بهترین جای صدقه اینجاست. فرمود: «بهترین صدقه الوجهی رحم الکاره.» بهترین صدقه وقتی که رحیمی که با شما دشمنی دارد، چشم ندارد بیند و خدا میداند چقدر بلاها را از آدم دور میکند. او چه مشکلاتی را حل میکند. واقعاً خالص. یکی چشم ندارد شما را ببیند، صبح تا شب بد و بیراه میگوید، ولی میدانی مشکل دارد. کسی که از این طلب دارد را پیدا کنیم، یک جوری فیصله بدیم. صدقه بر مسکین که میدهی شما، این فقط صدقه است. ولی وقتی به رحم صدقه میدهی، هم صدقه است، هم صله رحم. یعنی هم ده برابر صدقه را دارد، هم ۲۴ برابر صله رحم میشود ۳۴ برابر.
یک فامیل آدم مشکل مالی دارد، آدم میداند نیاز دارد. چقدر هم زیاد است تهران مشکل مالی داری. بازار که میروی، چشمت به این هر جنسی که نمیتوانی بخری، تو دلت آه میکشی. خدا بابت هر کدامش که چشمت بهش میافتد، خدا برایت یک حسنه مینویسد. یعنی خمس و زکات و صدقهای که تکلیف مردم است، اگر بدهند مشکل، کلید حل مشکلات اینها است. کلید کلید. نه اینکه چشممان به دیگران باشد. «رَحِم شما مشکل مالی دارد، اصلاً صدقه جای دیگر بدهی خدا قبول محتاج قبول نیست.» فامیل، رحم.
پیغمبر اکرم فرمود: «یک وقت آدم ۵ تا ۵ تا نان دارد یا یک مقدار درهم و دینار دارد. در راه خدا انفاق کند. عجب روایتی! دستهبندی بر اساس اولویت که کجا خرج بکند بهتر از همه. اولین جا: «فافضلها علی والدیه.» اول از همه به پدر و مادر. اولین انفاق، بهترین انفاق. تا وقتی که جوانند هوای آدم را دارند زیر پروبال آدم را بگیرند، آدم رشد مالی پیدا کند سالمند. پناه، حالا که وقت این است که من حمایت بکنم، میگویم پولش را میدهم آنها بیایند.
دومی: «و ثانیة علی نفسه و عیاله.» دومین جا، زن و بچه خودش. چراغی که خانه روا است به مسجد حرام است. خیلی ضربالمثل غلطی است. اول خانوادهات یک مشکلی دارد، زن و بچهات یک نیاز اولیهای توش گیر است، بهترین صدقه اینجاست. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «من دوست دارم بروم بازار چند سیر گوشت بخرم. این چند سیر گوشت برای من بهتر از این است که چندین بنده در راه خدا آزاد کنم. هیئت صدقه و انفاق صله رحم، عجیب اثر است.»
دسته سوم: فقرا، فامیلهای فقیرش.
دسته چهارم: همسایههای فقیرش.
پنجمی: «در راه خدا که این اجر از همه کمتر است. هو اخصها اجرا.» مرحله پنجم در راه خدا دادن. اتحاد انسجام فامیلی حفظ بشود.
چقدر خوب است فامیل خودش پیاده بکند. برده هفته به هفته، ماه به ماه. هر کسی به میزان ۵۰۰ هزار تومان. نخیر! یکی ضعیفتر است ماهی ۵۰ تومان میتواند بدهد. یکی قویتر است ماهی حسابمان داشته باشیم. هفته به هفته، ماه به ماه. آثار عجیبی دارد دستگیریها. یک وقت میبینی طرف با همین پول بچهاش را عروس میکند. بچهاش را داماد میکند. اول از همه اقدام.
چقدر بچههای مردم دارند به گناه میافتند! چون آن یکی فامیل دارد میخورد و میترکد، یک مقدار کمک دستی بگیر از آن. خیلی باحال میترکد یارو. مربی تیم ملی ساری یک میلیارد دلار خورده از کشور در برود، سر پرواز گرفتندش. دارد میترکد.
فرمود: «کسی اگر پسرعمویش بیاید از او تقاضای کمک بکند، و این آدم به این پسرعمو (ندهد) منع الله من فضله یوم القیامه.» خدا روز قیامت این آدم را از فضلش محروم میکند. «آخرالزمان صدقه غرامت محسوب میشود.» خانه بهتر بخر. امیرالمومنین فرمود: «يعودون صدقه فيه قربا.» آخرالزمان صدقه را غرامت میدانند. از کیسهاش رفته. یک بار دعوتش کردم، باید دعوت کند که دوباره دعوتش کنم. محمد که آمدیم چیزی نیاورده. از من که آمده چیزی نمیبرم. صله رحم و منت.
پاسکاری والیبال. یکی بینداز. دوباره آن داستان امام صادق (علیه السلام). بازی پاسکاری. دو مدل صله رحم گفتیم:
یکی «زکات پا.» گفتیم پا وظیفهاش است رفتوآمد، سر زدن. اینها خودش بخشی از صله رحم است.
یکی «وظیفه دست است.» با دست آدم صله رحم بکند. پولی بدهد، کمکی بکند.
نوع سوم که گفتند این نوع بهترین نوع صله رحم، بهترین مدل صله رحم است: «کف الاذی عنها.» اذیت نرساندن به خویشاوند. این بهترین مدل است.
من که فامیل ضعیفم را دعوت میکنم به خیال خودم دارم تحویلش میگیرم. ۷ مدل غذا جلویش میگذارم، بعد این بنده خدا خجالت بکشد. این اذیت است. بهترین مدل صله رحم این است که اذیت، آزارت. آزار نرسان. آزاری را ازش برداری. یک جایی اذیت است، مشکلی دارد. امام صادق (علیه السلام). «با منت و اذیت باطل. بعداً منت بگذاری یا اذیت بکنی، ثواب صله رحمت پریده. نابود شده. صله رحمی که با اذیت باشد، با منت باشد، این صله رحم نیست.» منت و اذیت.
بهترین نوع صله رحم همینه که آدم آزار، آزار اذیت به سختی سادهام، به تکلف نیفتم. بهترین.
حضرت زهرا (سلام الله علیها). امروز شهادت است. چقدر حساس! چقدر وقتی فضه خادمه. خب، حضرت زهرا درخواست کردند، خدا و پیغمبر به ایشان کنیزی را بدهد که همکارشان باشد، همراهشان باشد، کمکشان بکند. حضرت زهرا (سلام الله علیها) درخواست کمک کردند، پیغمبر تسبیحات حضرت زهرا را یاد دادند، فرمودند این را هر وقت بگویید ملائکه میآیند کمک.
بعد چند وقت فضه را پیغمبر اکرم هدیه کردند حضرت زهرا (سلام الله علیها). حالا این خانمی که خودش اینقدر تو مشکل بوده، زیر فشار بوده که درخواست کمک کرده، درخواست کنیز کرده، خادمه را آوردند. حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند که: «اول باید با هم یک قراری بگذاریم. یک روز کارهای خانه را شما انجام بده، من استراحت کنم. یک روز کارهای خانه را من انجام میدهم، شما.» خادم شما! بلکه هی باید گوشتش را بپیچانی. امروز افراد خانواده ما چقدر حساس! حضرت زهرا (سلام الله علیها)، این روز آخر، از فضه کمک گرفت، از اسما کمک گرفت. لباسهای مطهر خودش را شست. پیراهنی خونی شده، آلوده شده را عوض کردند حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خاطر اینکه یک وقت امیرالمومنین به اذیت نیفتد وقتی یک بدن را غسل بدهد، شستن خونابههای لباس حضرت زهرا...
یا امیرالمومنین. یا فاطمه الزهرا، یا بنت محمد، یا قرة عین الرسول، یا سیدتنا و مولانا، و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین حاجاتنا. یا وجیهة عند الله، إشفعی لنا عند الله.
یا وجیهة.
عشق. خداحافظ! شهر پر درد. دیگه غروب است امروز که شد، حضرت زهرا (سلام الله علیها) چشمشان از این دنیا بستند. از دنیا رفتند. خداحافظ! خداحافظ شهر پرخون. زدی، از جفاها کارم گرفتی. خداحافظ بیتالاحزان من. نبینی دگر چشم گریان. خداحافظ ای مردم بیوفا، که تنها علی مانده بین شما. بیا زینب نازنین، محرمم، که بر روی زانو سرم. به گرد حسینم تو پروانه. سفارشهای آخر را دارد میکنند. «فاطمه به زینب بگردم حسین تو پروانه از این پس تو بانوی این خانه. علی را به امواج یاری باز. بر غم مددکار.»
خداحافظ ای خانه، عجب چشم خود را به من دوخته. خداحافظ ای بینوایی نمود مرا از جفا بیسر. خداحافظ ای بستر خالیام. خداحافظ چادر خاکیم. خدایا به جان و دلم که تنها به عشق علی زندهام حلالم. ای یار خانهنشین علی جان. این چند وقت به زحمت انداختم... آخه متن مقتل اینه: «یوم ارضها بنفسه.» امیرالمومنین به تنهایی پرستاری از فاطمه میکرد. هیچکدام از کنیزها حق نداشتند. همه را کنار زد، خودش همه کارها را: «حلالم کن ای یار خانهنشین. بیا روی نیلوفر را ببین. تو اسم مرا نیمهشب ز دیوار خونین من. پا.»
خداحافظ با وفا بودی تو یک لحظه از من جدا غمها...
«نجوا جواب سلام علی داد.»
خداحافظ کوچه پُر بلا، که تنها تویی شاهد ماجرا. صاحب الزمان: «میان تو مرا میزد نه یک تن، چهل نفر میزدند.»
خداحافظ ای مجتبی عزیز، که دیدی مرا نقشه روی زمین. آتش به قلب کبابم تو از آن غصه کوچه حرفی نزن.
دیگه از امشب غصه این بچهها دو چندان میشود. باید گریه کنند، آستین به دهان بگیرند. مردم باخبر تشییع فاطمه هستند. قرار مراسم مخفیانه. هر کدام یک گوشه کز کردهاند. زانوی غم گرفتهاند. فدای زانوی غمتان بشوم. هر کدام یک گوشهای دارند با مادر نجوا میکنند. خاطرات مرور میکنند. ولی یک نفر سوزناک از همه گریه میکند. بیشتر از همه گریه میکند. به خاطر دارم مرور میکند. یا امیرالمومنین، آغوش گرفتن حسنم. عزیزم تو پسر ارشد منی، تو باید بچههای دیگر را آرام کنی. چرا خودت بیشتر از همه ناله میزنی؟ به قول علامه حسنزاده: «اینجور کرد: باباجان! آخه فقط من آن روز تو کوچه مادر بودم، دیدم که مادرم را زار و خونین میزدند. گاهی به کوچه. یا زهرا، یا زهرا.»
در حال بارگذاری نظرات...