پرسش و پاسخ
نقطه مقابل طهارت
به اندازه اتصال، نور می گیری
یکی از سپاهیان شیطان
اخلاق شیطان شبیه اخلاق سگ
محبت سگ به انسان
تاثیر گناه افراد بر هم
تاثیر دعای دیگران برای هم
چه کنیم که خدا ما را بخرد؟
همه توجه خدا سمت او بود.
با ارزش ترین در دنیا
مساله مهم حجاب
حجاب مرز انتخاب ولایت خداوند است.
نمی شود کباب یزید را بخوری، برای امام حسین گریه کنی.
خانه خدا را آتش نزن.
اثرات گناه را دیدم ولی چهره برزخی را نه
میلیاردها موجود زنده در عالم وجود دارد.
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
نجاست خودش تو را از طهارت دور میکند؛ نقطهی مقابل طهارت و نور، نجاست است و سیاهی. نجاست باعث عدم ساخته شدن نور در شماست. شرایط، شما را از بین میبرد برای دریافت نور. مثل اینکه کابل شما را... هزار تا لامپ اینجا ببندم. من یکی از بچهها را مثال زدم؛ گفتم که، گفت که مثلاً ما این همه نماز میخوانیم، روزه میگیریم، هیچ تأثیری ندارد. این اهل سنت نماز... گفتم شما اینجا را، در این اتاق ۵۰۰ تا لامپ هالوژن ببند، پروژکتور ببند، ۱۰ هزار ولت. اتصال نداشته باشد به برق، روشنایی میگیری؟ نماز بدون ولایت، بدون طهارت، مثل ۱۰ هزار تا لامپ محمود اتصال است یا اتصال ضعیفی دارد. اندازهی اتصال نور بهت میدهند. اندازهی لامپ ۱۰ ولتی، ۵ ولتی، ۶ ولتی... هر چقدر ولتاژت قویتر باشد، اتصال قویتر باشد، نور بیشتر دریافت میکنی. آیا اندازهی لامپ دو ولت نور دریافت میکنیم؟ گاهی اندازهی یک پروژکتور نور دریافت میکنیم، گاهی میبرنت تو خورشید میگذارننت.
اینکه الان ایشان فرمودند که سگهای ولگرد... اینکه شما در خانهات، در زندگیات، در شهرت و فرش خودت، انس گرفتن بچههای شما با این سگ... خودت وجود سگ در اینجا... ملکوتش را نمیتوانم [بیشتر] بگویم از سگ، چون که بد میگویند آقا اینم سگ است، آن فلان است. فلان جریان سگ چیست؟ داستانی دارد. سگ چی شد که شد محافظ انسان؟ کی بود که شد محافظ انسان؟ سگ، سپاه سه کس... سپاهیان شیطان بود که حمله کرد که آدم را بکشد، که خدا مهر انسان را در دلش انداخت. میگوید اولین جایی که آدم آمد روی زمین، آن داستانی بود که من جایی شنیدم، خیلی داستان قشنگی هم بود. حضرت آدم شیطان دستور داد که حمله کنید انسان را بکشید. میگوید اولین حیوانی که دستور شیطان را اطاعت کرد، گرگ بود که حمله کرد انسان را از بین ببرد، آدم را از بین ببرد. اولین گرگهایی که رسیدند به انسان، خدا حب انسان را گذاشت در دلشان، برگشتند مقابله کردند با گرگهای دیگر. که اینها از همان نژاد گرگ... و بدجوری شد که حب بین انسان و سگ آنقدر زیاد شد که سگ حاضر شد خود را برای انسان فدا کند. تنها حیوانی است که حاضر است خود را برای انسان فدا کند. ولی در اصل چی بود؟ یکی از اصلیترین سپاهیان شیطان.
حب بین سگ و انسان قوی است. خدا نجس به نظر من قرار داد که این حب خیلی نزدیک نشود. از همه چیز متلاشی میکند زندگی را برای انسان. حاضری شما؟ خرس بهت حمله کند، برای اینکه به تو آسیبی نرسد، حاضر است به تو آسیبی نرسد. هیچ حیوانی اینجوری نیست، حتی انسان برای انسان اینجوری نیست. سگهای هاسکی داریم. ابن بطوطه کتابی دارد، سفرنامهی ابن بطوطه. کتاب فوقالعادهای است. یک بحثی آنجا دارد. همه جای دنیا رفته گشته. اهل مغرب بوده. یکی از بهترین سفرنامههاست. قرن هشتم. سیبری که میرود، سوار این سورتمههای... میگویند که همهاش یخ بود. یک مسافت طولانی توی سیبری. و این مسیر را فقط سگها طی میکردند. یعنی پنجهی سگ سازگار است و سرعت سگ... و چقدرشان تلف میشوند؛ گرسنه بمانند یا خسته بشوند، اینها میمیرند توی آن سرما. ولی حاضرند که این کار را بکنند. البته لجباز هم زیاد دارد. میگوید آنجا یک کلمه اگه داد بزنی سرش... این در سرما... بعضیهاشان در خدمت انسان بودند. یک جنبش...
قرآن هم هر دو تا را... یعنی قرآن هم یک تشبیه خوبی از سگ دارد، هم یک تشبیه بدی. هم سگ اصحاب کهف را تعریف میکند: «کَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ» (سگشان دو دست خود را بر آستانه در گشوده بود) که این دستهای خود را گذاشت و نشست و تمام وقت جلوی در این غار ۳۰۰ سال محافظت کرد از اینها، در حالت نشسته. همین بلعم باعورا را تشبیه به سگ کردهاند، مثل «کَمَثَلِ الْکَلْبِ» (مانند سگ). این صورت باطنیاش شکل سگ شد. سقوط کرد از آن مراتب معنوی. لذا سگ موجود دووجهی است در باطن عالم. در خواب هم گفتهاند که دووجهی تعبیرش میکنند. یعنی هم تعبیر خیلی خوب دارد، هم تعبیر خیلی بد دارد چون حیوان دوجهته است و دو حیثیت دارد. اگر سگ نگهبان باشد، با آن حدود شرعیاش، اصلاً بلکه ملائکه را هم چه بسا جذب خانه بکند. اگر این وجوهی که الان در جامعهی ما هست باشد.
حالا پرسیدند که مجازیم که اینها را از بین ببریم؟ خب، یک بحث فقهی و شرعی است. البته دستوری که پیغمبر اکرم به امیرالمومنین که فقها هم این را بحث کردهاند، سه تا دستور کلان دادند. فرمودند قبوری که بالا رفته را خراب کن «إِلَّا سَوَّيْتَهُ». بتها و مجسمههایی هم که دیدی خراب کن. سگها هم که در سطح شهر دیدی بکش. سه تا دستور حکومتی داد پیامبر اکرم به امیرالمومنین. که بحثهای فقهی کردند علما. تازگی مباحثات فقهی که داشتیم، همین را بررسی میکردیم و کار میکردیم. آن یک بخشهای دیگری است. فقها هم بررسی کرده و گفتند چرا مثلاً این سگها چی بودند؟ سگهای ولگرد بودند یا چی بودند؟ اتفاق افتاده. حالا بحثهای فقهی است و دیگر حالا ربطی به این جلسهی ما ندارد که آیا غذا بدهیم گناهکاریم، بکشیم نکشیم...
یادم رفت. اخلاق شیطان بسیار شبیه... سید حسن آقای شاهآبادی میگوید سگ درگاه خداست. دیگر شیطان... شیطان بسیار اخلاق شبیه سگ دارد و شیاطین در قالب سگ مجسم میشوند. من این را بگویم، میترسم خودم. ولی یکی از موجوداتی که خیلی از شیطان... کلمهی خوبی نیست ولی حرف خوبی نیست ولی این است: سگ در قلب انسان رقیب حب خدا را... یعنی کسی که در خانه سگ داشته باشد، آنقدر این قوی میشود که همهی توجهش و علاقهاش نسبت به دیگران از بین میرود. جایگزین... شاید دیدهاید افرادی را که سگ نگه میدارند، میزند زیر گریه، بهش میگوید پسرم، پسرم، دخترم. دست خودشان نیست. علاقهای که در دل انسان ایجاد میکند، به خاطر دوطرفه بودنش، جای بچهاش را میگیرد، جای والدینش را میگیرد، جای همهی جاها را پر میکند.
توی ماجرای آینده دیدم سگها بیشترین حمله را به انسان داشتند. تأثیر نماز یکشنبهی ذیالقعده را دیدهاند که چطور حقالناس را از گردن طرف میاندازد. مطالبی که فرمودید در مورد اثر گناهان دیگران بود. با توجه به اینکه کسی معصوم نیست، شنیدن این مطالب در حین اینکه تذکر برای اصلاح شخص است، ممکن است موجب ناامیدی اشخاص بشود. اگر ایشان اثر اعمال خوب دیگران را هم مشاهده کرده، لطفاً بفرمایند تا موجب دلگرمی، امیدواری و تشویق اشخاص برای کارهای خوب و خیر هم بشود.
دو تا موضوع با شما صحبت کردم. گفتم جهان را دو تا شبکه میگرداند: یک شبکهی الهی و نورانی، یک شبکهی سیاه و ظلمانی. همانجوری که دعای من در حق مسلم آقای عمادی شما میگیرد، من آرزو میکنم شما بهترینها را داشته باشی، از خدا میخواهم خدا رزق و روزی شما را زیاد کند. این دعای من در حق شما تأثیر دارد. دعای مردم در همدیگر تأثیر دارد، گناه هم تأثیر دارد. دعا در حق همدیگر تأثیر دارد. گناه هم که میکنیم در حق همدیگر تأثیر دارد. همدیگر را میآوریم پایین. مثل اینکه چنگ میاندازیم همدیگر را میآوریم پایین. من اگر به واسطهی شما به گناه بیفتم، هم شما را میکشم پایین، هم خودم میروم پایین. مثل اینکه آدمی دارد مثل دره... اگه باعثش من باشم. بیحجابی یک نفر تأثیر بر کل بقیه دارد. اگر خدا میگوید فلان قوم را عذاب کردیم، این تأثیر گناه است. یعنی گناه دقیقاً اینجوری است که یک نفر دارد کشتی را سوراخ میکند، ولی همه غرق میشوند. یک نفر، یک نفر فحاشی میکند، بیحجابی، فساد، فحشا، دزدی، فلان، فلان.
بقیهی اعمال خوب... حاج آقا شما یک دست یک نفر را بگیر. کلام مال من نیست ولی خیلی به دل خودم نشسته است. خیلی وجود میخواهد، خیلی نفس میخواهد، خیلی باید خوب باشی که جانت، عمرت، وقتت، آبرویت را خدا بخرد برای خود. خیلی باید خوشرقصی کنی که انتخاب بشوی در تیم ملی هزاران بازیکن و خیلی خوب بازی کنی که انتخاب بشوی در تیم ملی. خدا میگردد بین بندگان خود بهترینها را به یک سری کارهای خاص انتخاب میکند. بعضی وقتها بعضی از بندهها را میدیدم. یک بنده خدایی بود، خیلی آدم مخلصی بود، من این را در فضای خیلی عجیبی دیدم. مثل اینکه روبهروی مثلاً همهی توجهات عرش الهی به این بود. داشت مشکل جانبازی را حل میکرد. این جانباز یک مشکلی داشت، خودش مریض بود، در خانه افتاده بود، مشکل بنیاد جانبازان، بنیاد شهید و اینها داشت. و کسی نبود کار این و زنش را مثلاً حقوقش عقب... چه شده بود؟ این یک مشکل خیلی خاصی داشت. این رفته بود بین همه اینها مثلاً گرفتار را پیدا کرده، رفت برای این رو میزد برای... رفته بود آبرو گرو گذاشته بود که مشکل این را حل بکند. و این را همیشه ازش خریده بودند. چرا؟ رفته بود آدمی که هیچ سودی این جانباز برای این نداشت، نه پولی میخواست بدهد، نه هیچی. آبرویش را اینجوری خرج خدا کرد. این را چی ازش خریدند؟ من مثل اینکه همهی توجه الهی سمت این بود. توجه آن نظر خاص الهی... من حس میکردم مثل اینکه در حیطهای پر از نور قرار داریم. بشر اینی که مثلاً میتوانست خب خیلی جاها از بهتر از این آبرویش استفاده کند برای خودش، برای رفیقهایش، بدون اینکه بفهمد. فهمیده بود این زن و شوهر مثلاً مشکل دارند، گرفتار مالی شدیداً به یک داروی... رو میخواست بگیرد و بحث مالیشان مشکل خورده بودند. ولی دیدم ایشان رفت روی... به این بگو، به آن سردار بگو، به این بگو. رفت یک رابطه پیدا کرد، آن را پیدا کرد، آن را پیدا کرد. که خیلی غبطه خوردم به حالش که هیچی عاید دنیایی برایش نداشت. حتی از آبروی خودش گذاشت، از مال خودش گذاشته بود. ماشین خودش در گرما... رفته بودم آنجا چند بار ردش کردند آقا این سندش فلان نیست، نمیدانم مشکل دارد. و این اصلاً هیچ عجیب و غریبی باهاش معامله کردند. هیچی در دنیا اندازه اینکه شما از خودت خرج کنی برای بندههای خدا، از آبرویت، از مالت، وقت، عمر، جان، بچه... هر چه داری بزنی بگذاری فقط مشکل بندهی خدا، یکی از بندههای خدا را حل کن. هر چه برای خودت هزینه کنی از خودت باید بخواهی.
حاج مهدی سلحشور را تعریف کنید. تعریفهای آقای عمادی یادشان... صدای بهترین ویژگی ابراهیم هادی این بود که خالصانه دنبال کار مردم بود. در عالم قبر گفت دستش را آورد بالا به من گفتش که مهدی قِران به قِرانی که برای خودم خرج کردم را باید جواب بدهم. اما آنی که برای دیگران هزینه کردم و خرج کردم، قبل اینکه من بیایم ۱۰ برابرش جهیز... این مسجد، آن هیئت خیلی هزینه میکرد و همه را میگفت آنجا ۱۰ برابر ذکر خیر این... ایشان بندهی خوب خدا هم شد و انشاءالله آقای عمادی زندگینامهی ایشان را هم دارند کار میکنند که چاپ بشود. انشاءالله، انشاءالله کار بشود و سریال ذکر خیرش شد. حاج مهدی آقای سلحشور عزیزمان که ایشان هم خیلی از این بحثهای شنود متأثر شده بود و خیلی آخرین محبت کرده بود و بعد یک جلسه با هم داشتیم و خلاصه، خلاصه خیلی گردن همهی ما حق دارد از باب تذکری که مثال متصل همهی ما را متصل کرده. انبیا حضرت عرض کنم که ایوب و عرض کنم اصحاب کهف و خلاصه بقیهی بندگان صالح. انشاءالله روحش شاد باشد و غرق در تنعمات بهشتی باشیم.
خب، پرسیدند که تلاش کنند و بحثهای محرم و نامحرمی، حجاب را نقل میکنم. یک تلاشی باید بکنیم. حجاب. میدانم منقلب میشوم از اینجا حرف میزنم، میدانم منقلب میشوم. اما اگر امکان دارد برای هدایت افراد بحث حجاب، بحث خیلی خاصی است. اینکه شیطان چرا همهی هیمنهی خود را گذاشته الان یک شلیتهای را از دل روستا داشتم. گفتم دیشب دائم با این درگیر بودم. شب قبل از اینکه بیایم اینجا با بنده خدا درگیر بودم، میخواستم حرف بد بزنم. گفتم فردا دلم نمیخواهد من را بگذارند جلو. یک شریتهای را گذاشتند آنور و تمام توانشان را گذاشتهاند فقط یک شخصی، یک زن، یک دختر روستایی را بردند آنجا. آنقدر بها بهش دادند که با رئیس جمهور آمریکا دیدار میکند. آنقدر دارند هزینهاش میکنند. چرا؟ فقط به خاطر اینکه در ایران بیحجابی را راه بیندازند. چرا آنقدر اصرار دارند؟ چرا ما میگوییم آمریکا شیطان بزرگ؟ چرا آنقدر شیطان بزرگ روی بحث بیحجابی داخل کشور... کیست مگر این دختری که اصلاً در ایران... بعد این را همچین تحویلش میگیرند که آقا در مورد حجاب زنان ایران صحبت... چیست مگر؟ چه سیخ داغی برای آمریکا فرو کردهایم؟ حجاب زنهای ایرانی. چرا پافشاری میکنند که این پا بگیرد؟ خیلی حرفها. نگاه میکنی آقای فرماندهی... داریم کریس که میزنیم صدایش کجا در میآید؟ یک نفر را میگیریم در اسرائیل، یک... بین فلانی و فلانی مثلاً با این فلان جا دستگیر شده. دیدی جای خوبی را زدیم؟ رادیو فردا مثلاً آمریکا فلان جا صدایش در آمد فلانی دستگیر شد. آقا صدایشان در آمد. راه درستی را دقیقاً همین است الان. چرا این همه دارند هزینه میکنند؟ یک فاحشهای را بردند، خودش علنی گفته، من دارم میگویم چون خودش علنی گفته، من دارم میگویم. بردند آنجا و آنقدر حمایتش میکنند که بیاید در ایران فحشا را، بیحجابی را، چهارشنبههای بیروسری، نمیدانم فلان روز روسری، حجاب فلان و اینها را باب کند.
حجاب حاج آقا مرز انتخاب زنان ماست. میخواهی خدایی باشی، میخواهی ولیّ خدا قرار... مثل یک دعوای زن و شوهری است. به بچه میگویند من را بیشتر دوست داری یا بابایت؟ بین من و آن یکی انتخاب کن. این انتخاب... نمیتوانی بیحجاب باشی پرچم شیطان در دستت باشد. من خداییام جوری باید باشد که خدا میخواهد. اگر میخواهی خدایی باشی و خدا هوایت را داشته باشد، نمیتوانی بدون روسری باشی پرچم... سنگ شیطان و حالا من نمیگویم چهرهات شبیه... بددل ندارم. دل خیلی از افرادی که کم حجاب یا اینجوری هستند اهل نماز و روزه و اهل خدا و توسلات و اینها، ذکر و انابه آنچنانی، اما توجه گام اول. گُداَم، گُداَم میگویند عرب «خُطُوات». یعنی اینکه اول میآید تو را به یک پرچمت عوض میکند، از بین میبرد. بعد که پرچم تو را ازت گرفت، کمکم بیهویتت میکند. تو وقتی اول روسریات را بردی عقب، یعنی من شیطان را قبول دارم تا آنقدر. خدا را قبول ندارم تا آنقدر. دیگر کاری ندارم نماز تو را. تو برو بخوان. شبانهروز نماز بخوان. با یزید زیر پرچم برو، برو سینه بزن، ولی برو سر سفرهی یزید بشین! کباب یزید را دوست داری ولی ناراحت هم هستی برای امام حسین. کباب یزید و نماز حسین! نمیتوانی دو تا را با هم بطلبی. طرف میگفت که داشت یک انگشتری را در کربلا برده بود و گریه. چرا گریه میکنی؟ اول و آخر تو را پای کدام یک مینویسند؟ گریه کردن یا جزء آنهایی که انگشتر بردند؟ یقیناً تو را جزء لوک انگشتر بردن مینویسند. یا یزیدی باش یا حسینی باش. و مطمئن باش خدا یک سری قوانین در سنتها در شیطان هم سنتها دارد. سنت سنت شیطان این است: هر کسی که بهش پا داد، لهاش میکند، میبرتش ته منجلاب و پر از کثافات آنجا بیآبرویش میکند، بعد تحقیرش میکند، لهاش میکند. ببینید امثال... ببینید آنهایی که خدا را انتخاب نکردند، شیطان را انتخاب کردند، به کجا کشیدند؟ آیا اردوغان مثلاً... ببینید کسانی که رفتند سمت آمریکا و فلان و فلان به کجا کشیدند؟ رفته سمت اسرائیل. سنت شیطانی دیگر. انتخاب دست خودتان است: یا اینور یا آنور. و کباب یزید و نماز حسین.
توجه کردید که ما گناه را تقبیح میکنیم. کسی هم که ممکن است از جهت حجابش استاندارد نباشد، ولی از خیلی جهات از بنده مدعی ممکن است بهتر باشد. دستش را بگیرند. به خاطر بعضی از همینها که حجاب آنچنانی ندارند، النگویش و گوشوارهاش را داد ضریح امام حسین. خرجش آباد میکند، جهیزیه میکند، فلان میکند. دل پاکی دارد، مهربان است، صداقتی دارد، متواضع. ویژگیهایی است. با نگاه رنگینکمانی باید داشته باشیم دیگر. یعنی بالاخره بیحجابی رفتن در نوکری شیطان است. در مورد گناه همین را بگویم شترسواری دولا دولا نمیشود. از قدیم گفتهاند. خارج از حالا خیلی از دوستان میگویند نه فلان. یک موقع خدا را ببینیم چی میگوید؟ خدا چی دوست دارد؟ دوستانم چی دوست دارند؟ اگر من این چادر باشم، دوستانم چی میگویند؟ خانواده... خدا را ببینم، خدا چی دوست دارد؟ من آن باشم. همهی عزیزان بخواهم بگویم چی خوب است کی بد است علی. اگر من باید ببینم، اگر من خدا را دوست دارم، باید بروم معشوقم چی دوست دارد. فردی که الان یک مدتی حجابش جور نبود و اینها، ناامید نشود از گذشتهی خودش. یک جهت دیگرش این است که آنی هم که الان حجاب هدیهی استاندارد نشود، باز این هم ناامید نشود. شوقش نسبت به آمدن از دست ندهد. هم خلاصه احساس نکند که از چشم خدا افتادهایم. ما که بردهی شیطانیم و دیگر برویم. دیگر سیاهی مطلقیم. بالاخره تکلیف دستور امر خداست و جالب است که در خیلی از چیزها وقتی میگویی، میگوید کجای قرآن آمده؟ تبعیت را میگوید دیگر. تبعیت کردی. به مراتب دیگر هم مردانه دارد هم زنانه دارد هم ابعاد دارد. ممکن است که من چادرم سرم باشد، ابعاد دیگری از حجاب را رعایت نکنم. چندین بعد ممکن است من مرد... خود بنده هم گفتید بعضی از اینها را اینها مصادیق عفاف و حیا و به یک تعبیر حجاب. حجابهای مردانهای هم داریم. دلبریهای مردانهای داریم. دلبریهای زنانهای داریم. و آن نفس آن قضیه. شما حق نداری از این عباد مظلوم خدا دلبری کنی. همان که گفتید آتش بر این دلها بیندازی. این دل خانهی خداست و انگار خانهی خدا را آتش زدهای. خانهی خدا را آتش بزنی، خدا خانهخرابت میکند.
گفتند که کلیپی بگذارید شکل و شمایل فرشتهها را از مردم نشان بدهید. جواب دادی. اگه باز هم جلسه گذاشتی لطفاً بپرسید صورت برزخی آن خانم که با شوهرش دعوا میکرد، صورت برزخی... من صورت برزخی را حاج آقا اینجوری نبود. من اعمال مثلاً خود شخص را میدیدم ولی اثرات گناه بر روی بدن. اینکه مثلاً شخص، شخص بود ولی اثر گناه آتشی بود که از سرش فوران میزد. اثر گناه برش این بود که مثلاً آتش گرفته بود. به شوهرش پرخاش میکرد. اثر گناه که تمام در و دیوار اتاق شد پر از شیطان. اثر گناه بخش این بود که دیدم به زنجیر بود در برابر بلند بلند فریاد میزد بیایید پیدایش کنید، فرشیدی بیاید مثلاً من را حلال کند. اثر گناهش را میدیدم که مثلاً توی خانهای شبیه آن خانهای که ساخته از پول یتیم، نگهش داشتند تا آنها بیایند بیایند زنده باشم، نوههایش، بچهها، هر کسی از این پول بهره میبرده بیاید برود بعد حلال بکند. اثرات شخص، خود شخص را نمیدیدم. شیاطین گوشهی دیوار میایستادند و اینها مثلاً گوشهی دیوار خرابکاری میکردم. گوشهی دیوار بودند، گوشهی دیوار فقط بودند. من دیدم ولی مصداق برای شبیهش را میخواهم بگویم. اینکه خیلی از اتفاقات در زندگی ماها میافتد. میخواهی بروی کار خوب انجام بدهی، میخواهی بروی هیئت، یک دفعه ببخشید کلمات خوب نیست ولی یک دفعه مثلاً یک کاری انجام بدهی یک دفعه دوست دختر بهت زنگ میزند، همه چیز جور میشود که نروی. میخواهی قرآن بخوانی، یک دفعه فوتبال کسی که به ذهنت میاندازد، فوتبال بزن الان روشن کن این را بگذار. یک کار خوب انجام بده. ماشین انجام بده. فلان مشکل از فلان شخص حل کنی. فلانی اعصابش خورده، زنش مثلاً باهاش دعوا کرده. شما میروی باهات پرخاشگری میکند، تو را ناامید میکند. آنقدر مثلاً یک دفعه داری میروی ماشینت پنچر میشود. ببخشید آب قطع میشود در دستشویی. چیزی مصداق است که دیدم اتفاق افتاد که. سر تو در بقیهاش به حافظه برمیگردد. یک دفعه تویش یک چیزی در میآید نه تو تاریخ فلان فلان جور فلان جور بود. از همان اول گفتم این مبحث نه من هر کس که این تجربیات نزدیک به مرگ و خاطر... شما همین الان بهت میگویند خاطره کلاس اول دبستان فلان جا اتفاق افتاده بگو. شما هزار نوع در ذهن شعبه میآید چه جور بود آن شخصی که آمد در اتاق؟ کی بود؟ مثلاً خاطره به حافظه بستگی دارد. من الان گیر میکنم بعد پیش خودم میگویم چرا کم و زیاد؟ شما چند روز خودخوری میکنم چرا این کلمه مثلاً این را باید میگفتم؟ که من خودم نمیگویم اثرش میگذرد. این شیاطین کارشان خرابکاری است. یعنی شما کافی است یک قدم بخواهی برای رضای خدا اینها گر در کار میاندازند. آیتالله وقتی سوال میپرسیم اگر مثلاً فلان جور شد فلان جور شد فلان جور شد آیا نماز من درست بود یا غلط؟ میگوید که معطلات نماز این است، این است، این است. گردن خودت. مصداقی بهت نمیگوید. حکم کلی را بهت میگوید. نمیآید بخرد نماز تو را که بیفتد گردنش. آب قطع میشود. میگوید چه ربطی دارد؟ من پرداخت نکردم پول آب. آقا بحثهای فیزیک و کیهان رفتم. از زمین فاصله. جریان فاصله گرفتن من به وضو زمین را دیدم. زمین گرد دقیقاً همین کرهی خاکی. کرهی آبی رنگ، آبی رنگ خیلی زیبا. آنقدر از زمین دور شدم مثل اینکه مثلاً نقطهی کوچک مثل ستارهی کوچک. من زمین را میدیدم و بعد نور کربلا من را جذب کرد. کجا داری میروی؟ برگ... از زمین قدان من برگشتم به سرزمین و محو کربلا. آنقدر زمین زیبا بود که من دور میشدم، دلم نمیخواست دور بشوم ولی از آن صدای خندهی شیطان فراری بودم.
ایولله در مورد جهانها و موجودات فرازمینی هم چیزی؟ یقیناً موجوداتی هستند حاج... موجوداتی هستند در همین دنیا روی همین زمین. گفتم همین الان، همین الان روی همین فرش دلم ماشاءالله موجود میلیاردها میلیارد موجود زنده اطراف ما هستند که نه ما آنها را میبینیم نه آنها ما را میبینند و توجهی به ما دارند نه. روی همین دست من، رامین پوست دست من شاید میلیاردها موجود زنده باشند که یک وجود جدا از وجود من باشد. یک عالمی دیگر داشته باشد. عالم میکروبها، عالم بیمارستان، ویروسها. عوالم مختلف از ریزترین عوالم گرفته که در کل میشود بزرگترین عوالم. مثلاً ویروسها را بخواهد در نظر...
در حال بارگذاری نظرات...