پرسش و پاسخ
دستور العمل سلوکی امام صادق
شیطان در دائره تقدیر خدا
اثرگذاری شیطان در حوزه بیماری وگرفتاری
هلاک امت ها
ابتلائات چند بعدی خدا
ساختار دنیا سراسر فتنه وآزمایش
شیطان عاشق غفلت است.
فلسفه ازدواج پیامبر اکرم
انسان باید از کید شیطان بترسد.
خدا خارج از توان انسان انتظار ندارد
جلوه ی غفاریت خدا
سردمداران شرق وغرب، برده شیطان
ماه رمضان، بدترین زمان برای شیطان
گناهانم را نشانم ندادند
اثرات عجیب توبه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
نشر شهید ابراهیم ه با همکاری مدرسه تعالی تقدیم میکند: مستند صوتی «شَن».
[صدا قطع میشود]
یکی از سؤالات دیگری که مطرح میشود و باید بعداً به تفصیل درباره آن صحبت کنیم، این است که در قسمتهای آغازین مستند صوتی «شن»، راوی روایت میکند که: «حجمه شیطان به من زیاد شد و گرفتاریهای زیادی برایم پیش میآمد؛ از "سوختن بچهها" [احتمالاً "سوختن بَچَم"] تا موارد دیگر». حالا سؤال اینجاست که شیطان چطور میتواند در بیمار کردن افراد خانواده و گرفتاریها نقش داشته باشد؟ با این تفاسیر، پس تکلیف مقدرات الهی و امدادهای غیبی چه میشود؟ انسان همیشه از این آسیب [ترس] دارد. این بخش از ترسهای وجود ماست. هر وقت احساس کنیم ناگواری که پیش آمده، مقدر الهی است، تحملش آسان میشود؛ ولی وقتی فکر کنیم از جانب [شیطان] است، خیلی دلچسب [نیست]. مرز باریک این تفاوت در چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
یک حدیثی از امام صادق (علیه السلام) است. گفتم: «دستورالعمل سلوکی امام صادق (علیه السلام) به عبدالله بن جندب». این کتاب یک روز پیش دستم رسید. من فقط تورقش کردم. مطالب خیلی عجیبوغریبی [دارد]. حدیث، یکیش همین است. میگوید: «در برابر هر بلا یا مصیبتی که در فرزند و مال و خویشانت برای تو پیش میآید، صبر پیشه کن و شکیب [باش]؛ زیرا که حقیقتاً خداوند، امانت و هدیههای خود را بازپس میگیرد. او صبر و شکر تو را در این موارد میسنجد.» یعنی خیلی وقتها خدا با اتفاقهای اینجوری، صبر تو را میسنجد. اصلاً شیطان هم در دایره تقدیر خداست دیگر. یعنی شیطان که از دایره تقدیر خدا بیرون [نیست]. مثل اینکه میکروب [کرونا] را برای [تولید] واکسنش به شما میدهند دیگر، که این بدن [در برابرش] [واکنش نشان دهد]. این میفرستد: «اِنّا اَرسَلْنَا الشَّیاطینَ عَلی الْکافرین». ما شیاطین را میفرستیم، ما [کافران را] با شیاطین وسوسه میکنیم، ما تحریک میکنیم و در دایره تقدیر خدا از آن طرف هم یک چیزهایی را به آن اثرگذاری را خدا متعال به آن داده است؛ یا مستقیم به خودت ضربه وارد کند یا به اطرافیانت، به واسطه اطرافیانت به تو ضربه [وارد شود]. باز [آیهای از] قرآن هست: «مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ».
در مسجد اعظم ایستاده بودیم با یکی از بزرگان، بعد یکی از شاگردان اصلی مرحوم آیتالله پهلوان تهرانی [را دیدیم]. ایشان، یک آقایی آمد با او سلام علیک کرد، روبوسی کرد، [و] رفت. این استاد بزرگوار – حالا اسم ببرم اشکال ندارد، حاج آقای مجاهدی که در مدرسه تعالی دورههای درس ایشان هست و بسیار قابل [احترامند] – ایشان فرمودند که: «این دوست ما را دیدید که رفت؟» گفتیم: «بله». گفتند: «ایشان از شاگردان حاج آقا پهلوانی بود. برایش مشکلاتی پیش میآمد، خانمش مریض شد و به مرور از ایشان فاصله گرفت. یک روز حاج آقا پهلوانی به ما فرمود که: دیدید شیطان چه شکلی فلانی را از چنگ ما درآورد؟» گفتیم: «حاج آقا، [این] شیطان [نه]. این بنده خدا خانمش مریض شد دیگر، نتوانست درمان [شود] و [زیاد] میرفت و میآمد.» ایشان فرمودند: «مگر آیه قرآن نخواندید؟ "مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ".» شیطان میتواند این [گونه] تصرفاتی [در افراد] [داشته باشد]؛ آلودگیها، درگیر کردنها. اینکه الان ما میگوییم مریضیها با شیطان [است]، ضربهها با شیطان [است]، واقعاً علت شیطان است. اینکه یک سری اتفاقات برای من افتاد، تأثیر مستقیم کارهایی بود که داشتم توی کارم انجام میدادم [برای اینکه] جلوی من را بگیرند. اصلاً من بعضی وقتها حس میکنم این سرطان همسرم، سوختن [بچهام] [احتمالاً "سوختن بَچَم"] یا مثلاً [این] آسیبهایی که تو زندگی خوردم، یک گوشهاش به خاطر این است که جلوی من را در سیستم کاری و زندگی [بگیرند].
خیلی از علما را دیدیم [که] پر از ابتلا [هستند]. اینها خیلی زورشان به خود عالم نمیرسد، [اثر میگذارند] روی خانواده، روی بچه، روی زندگیش. بدهکارش میکند. آیتالله قاضی میگوید: «آنقدر بدهکار شده بود که شاگردش بعضی وقتها [پول میآورد]». یعنی [وقتی] شیطان [وضعیت] بقیه را یک جوری میچیند، پازل [را] [به گونهای میچیند که] مجبور [شوی] دست از کارت بکشی. [این] داخل در دایره تقدیر الهی است. «بیا [رژیم] اسرائیل را قبول کن، تمام تحریمها را برداریم. حزبالله را میزنیم، سوریه را میزنیم.» [این] تدبیر شیطان، [اما] از دایره تقدیر الهی خارج نیست. «فتیان» [است]. اینها مظهر اسم «فَتّان» الهی است. خدا دارد با این [تدبیر] شیطان، [تو را] محک میزند.
یک نکته، و یک سؤالی اینکه: «شما گناه کرده بودی، چرا خدا بچهات را سوزاند؟» [من] گناه نکرده بودم، شاید [اشاره به گناهی که انجام داده] شاید حرف واقعیت را [هم می زنم] ولی سوزانده بودم. ولی خدا میخواست به من بفهماند که ما [اگر بخواهیم] مریضی را به هر بچه سالم دیگر [هم] میتوانستیم بدهیم. الان [اگر] تو خان [مجبدی که] سالم بودی، ازدواج میکردی، سرطان نداشتی [چه میشد؟]. بچه خودم یا بچه خودت که سالم بود، نابینا شد. الان من [آن مطلب را] خواندم، خدا خیلی وقتها من را [اینگونه] میسنجد. البته این، یک جواب دیگر هم دارد. علامه طباطبایی یک بحثی دارند توی «المیزان» در مورد هلاکت امتها که مثلاً قوم لوط گناه کرده، خدا عذاب فرستاده، شهر را نابود کرده. اینها [نه تنها خودشان]، دیگر گاو و گوسفنداشان [چه گناهی کرده بودند؟] چه بچه [ای؟]. رقص قشنگی. بنده یادم نمیآید واقعاً ما سؤال و چالش فکری و اعتقادی داشته باشیم با «المیزان» نشود جواب گرفت. واقعاً تو تفسیر [مثل] نور ببارد [بر] قبر علامه. ایشان آنجا میگوید که: «بابا امتحانات این ابتلاآت الهی چندبعدیها [هستند]. یک بُعدش کفاره گناهانشان [است] که خدا این اموالشان را ازشان گرفت، زندگیشان را آتش زد، نابودشان کرد [و] مردند. یک بُعد دیگرش، ابعاد دیگرش چیزهای دیگر است.» میفرماید که: «این حیوانات اجلشان رسیده بوده. اینها اصلاً داخل دایره عذاب نیستند. اینها اگر عذاب هم نمیآمد، همگی میمردند. گرگ زده، مثلاً همه گوسفندها [از بین میرفتند].»
مثلاً وقتی خمس نمیدهی، [برکتی در] باغشان سیاه میشود. نمیدانم، کفاره است. این کفاره و اثر گناه، آسیبهایی [را] میزند. مثل خیلی از زلزلهها که [آن زلزله] طبیعت زمین است. مگر هر زلزلهای عقوبت الهی است؟ زلزله آقا یک چیز جبری طبیعی داخل در دایره تقدیرات الهی است. همه کره زمین اگر پاک باشند، خوب باشند، مسلمان باشند، زاهد باشند [باز هم] زلزله هست، [باز هم] رعد و برق هست، [باز هم] صاعقه هست، [باز هم] قحطی و گرانی و مشکلات این شکلی هست. یکی از جوابها و آن بحثهای سیاسی هم همین است که اساساً دنیا دار فتنه است. بعضی توقع دارند مثلاً چون یک رهبر الهی به زعم ما، یک رهبر الهی در رأس یک مملکتی است، آنجا باید یک تکهای از بهشت باشد. قرار نیست دنیا هیچ وقت بهشت بشود. دنیا، دنیاست. این جمله از امام خمینی [را] تازگی خواندم، نمیدانم برای شماها خواندم یا نه. حالا آن را هم بخوانید. این جمله از امام خمینی میفرماید: «بعد از ظهور امام زمان نیز، مشکلات حل نخواهد شد.» [مشکلات] حل خواهد شد؟ میگوید: «بعد از ظهور امام زمان نیز، مشکلات حل نخواهد شد.» [او میگوید] اگر حل میشد که دیگر خود امام زمان را [هم]... فاسق و جنایتکار و جرم و جنایت و اینها هست بعد از ظهور امام زمان [هم]. اینها هست.
ما الان توقع داریم که اگر مثلاً این جوری است، [پس] دور حضرت علی... توی دور خود حضرت علی، بیشترین اختلاسها تو بعضی از جامعه اشباع شده [بود]. این مثالها خیلی پذیرش ندارد. یعنی تشبیه به جامعه امیرالمؤمنین و اینها مخصوصاً که یک عدهای هم خلاصه خیلی فعالیت رسانهای کردهاند تو این زمینهها، روشنگری کردهاند، این حربه را از چنگ من و شما درآوردهاند که بخواهیم تشبیه کنیم به دوران امیرالمؤمنین. ولی قاعده عقلی، به قول کسی، حرف خوبی میزد. یکی از اساتید میگفتش که: «من اصلاً اینهایی که شما در مورد رهبری میگویید، من اصلاً به رهبری کار ندارم. اینجوری که تو میگویی، من الان اینجوری که تو گفتی نسبت به خدا بدبین شدم.» مگر تو همش میگویی چرا این [رهبر] میدونه، کاری نمیکنه. آن [فلانی] میدونه، کاری نمیکنه. من اصلاً به رهبری کار ندارم. من اصلاً به این رسیدم که چرا خدا میدونه؟ خدا که میدونه [و] میبینه و میتونه، این مدلی که تو گفتی من ذهنم نسبت به خدا خراب شد که خدا چرا کاری نمیکنه. [انگار] ساختار هستی [را] خدا نمیتونه عوض بکنه، به خاطر اینکه تو حال کنی. باز برمیگردد به همان چیزی که من [گفتم]. آن خدا اگر میخواست همه چیز را خودش درست کند، گفت: «همه رو [در] ملک دنیا کی باید درست کنم؟» امام زمان اینقدر غیبت نمیکردند [اگر] همه چیز درست میشد دیگر. کی باید خونه رو تمیز کنه که مثلاً [وقتی] مهمون بیاد [خانه] درست [باشد]؟ خودمون باید [عمل کنیم]. من ظلمم را به بچهام کم کنم. من ظلمم را به همکارم کم میکنم. من زیرآب [کسی] را نزنم. من دزدی نکنم. من نرم تو خیابون بدحجاب نگردم. من … نمیدانم. اگر خودم، خودم را درست کردم، بقیه هم دور خودشون [یعنی خودشان] را درست [کردند،] همه چیز حل میشود. ما دوست داریم یکی دیگر بیاید همه چیز را درست کند. دو تا برادر دارند همدیگر را میزنند. همه چی ریخته به هم. مامان [هم] خوابیده. بابا [میخواهد] تر و تمیز کند [که] بعد همه میخواهند این خونه تمیز بشود [که] یک مهمانی که مثلاً [مانند] امام [است] [به خانه بیاید]. این وضعیتی [است] که نمیآید. [باید] غذا درست کنی، خونه تمیز کنی، آماده بشود بعد مهمان دعوت کنی. بدون آمادگی که مهمان نمیآید که [چون] دور [و بر] [و خانه را] ببیند، همه [هم] دارند دعوا میکنند، نمیآید. شرم میکند بیاید تو این وضعیت. ما با توقع داریم همه را یکی بیاید درست [سازد]. نظام، نظام اسباب [است]. دیگر به هر حال پیغمبر اکرم، بعضی از... یعنی اصلاً خیلی جالب است، پیغمبر با بعضی از افرادی که ازدواج کردند، به عنوان همسر پیغمبر با طرف ازدواج کردند که به واسطه ازدواج، دفع فتنه بکنند از آن قبیله. خیلی جالب است. یعنی پیغمبر که داماد آن قبیله بشوند، آن قبیله لااقل نقشه برای قتل پیغمبر نکشند، از روی حساب تعصبات قبیلهای. یعنی پیغمبر اکرم با آن عظمت، با آن قداست، گاهی از همچین ابزارهایی استفاده [میکرد تا] مدیریت بکند. نظام، نظام اسباب عالم دنیاست. ما که نمیتونیم بگوییم که آقا پیغمبر... حالا مثلاً ازدواجهای پیامبر، آن هم مثلاً چه همسرانی، چه مشکلاتی، مسائلی.
حدیث ابن جندب را هم انشاءالله عزیزان خودشان مطالعه بکنند که مطلب زیاد دارد دیگر.
«اَلْخَیْرُ کُلُّهُ اَمَامَکَ وَ الشَّرُّ کُلُّهُ لَامَامَکَ» [احتمالاً: الخير كله أمامك والشر كله وراءك]. خب بریم آقا بازم سؤال بخونیم.
«در بیمارستان کاری کرد که من از آنجا بُریدم. پس قدرت شیطان خیلی... چطور میگویند کارهای زیاد [کرد]؟ دیگر از وقتی این سخنرانیها گوش دادم از شیطان خیلی میترسم که اینقدر قدرت [دارد]. از شیطان نترسیم یا لازمه بترسیم؟»
بسم الله الرحمن الرحیم. ترس دارد. اگر نترسی، سهلانگاری و بیخیالی میاد. [سپس] غفلت میاد. همین الان شما راحت بگو. اینجا [اگر] بخوابی بیخیالی، در صورتی که خرس [اگر] آن خرس را حواست نباشه، میخوردت دیگر. شیطان عاشق این غفلت است. شما احساس امنیت کنی، [شیطان] میآید خفتت میکند. تو همان نترسیدنت اتفاقاً باید بترسی ازش. تو هر کاری میخواهی دست ببری، اول «اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ» [بگو]. هر کاری میخواهی انجام بدهی، قرآن میخواهی بخوانی، میگوید: «اَعوذُ بِاللهِ.» اینکه آدم باید از شیطان بترسد، واقعاً [هم] تو دعای عرفه امام حسین (علیه السلام) عرض میکنم که – حالا ایام عرفه هم نزدیک است – به خدای متعال عرض میکنم: «وَقِّنِی الشَّیْطانَ.» [خدایا] شیطان من را خفه کن. ولی این شیطان نبود. ولی این ترس نباید باعث بشود که از وظایف منفعل بشویم. ما باید مثلاً از کیدش بترسیم، از غفلت خودمان بترسیم، از اینکه ازش ضربه بخوریم بترسیم. ما به قول معروف مثل ترسی که [در برابر] کرونا داشتیم. آن [ترس] هم از بیماری چیزی به حساب نمیآید تو این عالم، ولی تو اگر مراقب نباشی، مراقبت نکنی، تو رفتارهایت آن حریمهایی که باید مراعات کنی، مراعات نکنی [و شیطان] بیاید و بماند، کمکم رسوخ بکند، شیطان ترس [میآفریند].
شیطان عاشق این [است] که من [سؤالتان] «اینکه به صرف خالص نبودن نیت، ما را وارد ولایت شیطان کند، و شیطان در سلامتی و بیماری انسان مؤثر باشد، تکلیف بما فوق طاقت است دیگر. یعنی چه؟»
یک چیزی خدا تکلیف کرده که هیچکس از پسش برنمیآید. هیچ چیزی را که خارج از توانت نیست که ازت نخواسته که [مثلاً] من که مثلاً در حد دبستان خواندم، هیچ وقت امتحان دکترا از من بگیری. از من اندازه دبستان که خواندم، امتحان [میگیری]. اگر شیطان بیاید یک کید وحشتناکی به من بزند که بزنتم زمین، زمینگیرم کنه، خدا میگوید: «من در [قبال ضربه] شیطان، من برای من همچین کاری نمیکنه.» من را با شکلات گول میزند. بله، شما را با دویست میلیارد [هم]، شاید گول بزنم. [شیطان] هم امتحانهای خدا [را در] هدیه [میدهد] من توانش را دارم. شیطان هم میگویم اندازه امتحان خداست.
اگر یک جایی خیلی فشار به من زیاد شد، آقا زنش مریض شد، فلان فلان، هزار نوع فشار به من آمد. بعد من یک گناهی ازم سر زد، خدا آن را میبخشد. چون خارج از توان من [بود]. نمیگوید: «چرا؟ نه. نباید این کار را انجام میدادی.» نه. «خدایا، من توانم اینقدر [بود]. ده روز تونستم جلوی حجم شیطان را بگیرم.»
یک روایتی داریم. این روایت را بخوانم کلاً راهی برای ناامیدی نمیماند، با این... یعنی [این] روایت دیوانه [کننده است].
روایت دارد، روایت دارد: «اگر خلق الله گناه نمیکردند، خدا بندههایی خلق میکرد فقط برای اینکه گناه کنند که غفاریتش را نشان بدهد.» روایت از امام صادق (علیه السلام) [است].
اگر گناه نمیکرد [و] همه میشدند معصوم، همه میشدند سلمان، میگوید: «قبول ندارم. من این جور حال نمیکنم. من یک گناهکار میخواهم.» همه ابراهیم خلق میکنم ببخشم. مگر میشود من غفاریتم را نشان ندهم؟ غفاریتم را تو آن غفاری که به امیرالمؤمنین [آمد]، [که] «غفور» و «غفار»، آن جلوه غفار، آنجا میخواهم ته غفار را نشان بدهم. لذا، پیغمبر فرمود: «شفاعتم را برای اهل کبائر از امتم ذخیره کردم.» علما و شهدا و اینها شفاعت میکنند. «پیغمبر شفاعت کنم. من کلهگندهها را شفاعت کنم.» اینها نشان میدهد که اصلاً ما جایی برای ناامیدی و یأس نداریم. ولی مشکل این است که رو [یاری] نمیکنیم. یعنی دست دراز نمیکنیم به سمت خدا.
آب هست. بابایی که از گرسنگی مرده بود، یک ماجرای معروفیه دیگر. صبح من تو سرما، خیلی صدا کرد [احتمالاً داد و فریاد میکرد]. تو زمان خودش دیدند یخ زده، از گرسنگی تو سرما مرده. خدا رحمت کند مرحوم حاج آقا گرایلی (رحمت الله علیه). بنده این داستان [را] از ایشان شنیدم. کم سن و سالتر از آن [روز] بودیم. تعجب کردم. آخه این چرا اینجوری؟ تو سرما؟ سنگین [بود]. لباسها را باز کردند، دیدند تو هر جیبش چند هزار اشرفیه [است]. به این داستان [هم] چیز [میکردم] [احتمالاً: کنایه میزدند]. میفرمودند قضیه ما همینه. ما چند هزار اشرفی تو جیبامونه، آخرش از سرما و گرسنگی و فقر و بدبختی میمیریم. داستان اشاره [دارد]. یعنی اینها این رحمت این شکلی آمده دارد ما را میقاپد دیگر. خدا چکار بکنه دیگر. بابا. ماه رمضون. «اَنفاسُکُمْ فیهِ تَسبیحٌ.» نفس میزنی، پاک میشوی. چکار کردی که بعدش باز رفتی جهنم دیگر؟ تو چکار کردی که شیاطین... [گفته شد] من که ماه رمضون دست و پای اینها را بستم.
یک چیز هم شما در مورد شیاطین [در] ماه رمضون گفتی، آن را هم بگو. آن هم قضیه اسرائیل و شیاطین تو ماه رمضونه. [اینکه] ماه رمضون [شیطان] بسته است، بعدش هم که دیگر ماییم که میرویم دنبالش دیگر.
بسم الله الرحمن الرحیم. یکی از بزرگترین دشمنان تو کشور [حکومت امام زمان و] دشمن اصلی ما شیطان و زیرمجموعهاش، اصلیترینشان جامعه یهود و صهیونیست [ها هستند]. «اشد الناس عداوتا للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکوا.» این آیه که این قوم به شدت با ما مشکل دارد و اینکه اصلاً نمیتونند خوبی ما را ببینند. نمیتوانند وجود ما را تحمل کنند. مثل اینکه نور و ظلمت ضد همند، نمیتوانند همدیگر را تحمل کنند. و آنها میزنند که ما نباشیم.
پس وجود اصحاب نار: «از خواب شیطانند». قدرت شیطان دستشان [است]. این را به جد میگویم: «شیاطین در تسخیر این قوم هستند.» خیلی از سران و سردمداران کشورهای غربی و شرقی اینها بردگان این قوم صهیون [هستند]. جنهایی را برای تسخیر اینها فرستادهاند و اینها وقتی میبینید برده اینها هستند، یقیناً تحت تأثیر شیاطینند. تصمیماتی که میگیرند، ریز به ریز دیکته شده شیطان [است]. شما نگاه میکنید تصمیم ضد حجاب میگیرند. تمام کشورهای غربی تأیید آزادی شیطانپرستی را میکنند. میبینید همه تأیید همجنسباز [ها را میکنند]. تا [اینکه] آزادی همه تأیید [شود]. اینها دیکته شده شیطان [است]. قوانینی که تو دکترین جهانی [و] سازمان جهانی، آن نظم نوین جهانی [دارد]، قوانین، اصولش [هم] همه بر پایه دستورات شیطان است.
این دستورات 2030 بر پایه دستورات شیاطین شیطان اعظم [است] که همه این کشورها، من به عین دارم بهتون میگویم، دیکته شده این [شیطان اعظم] هستند و اعظمترین اینها، شیطان اعظم، بندگان، نفرات اعظم اصحاب انسان [ها]، بزرگهای قوم یهودند و صهیونیست. نه قوم یهودی که خوبه، صهیونیست [ها]. اینها از ماه رمضان می.. بزرگترین ضربههایی که ما تونستیم بهشون بزنیم، از اول ماه رمضان [بود] چون اسباب اینها ازشون گرفته [میشود]. اینها مثل اینکه چشم و گوششان را بستی. مثل اینکه شخصی را [مثلی] بازی از بچه بودیم ما بهش میگفتیم روباه، بله چشم یکی را میبستیم هی میگفتیم رو [به] [احتمالاً «آن را بگیر»]... مثل اینکه اسرائیل چشماشو میبندی، گوشاشم میبند [ی]، دیگه نمیبینه. خیلی آسیبپذیر میشود و این برای ما، برای مسلمانهای تو غزه، برای حزب الله، برای بچههایی که کاملاً ملموس است اینها تو ماه رمضون هیچ غلطی نمیتونند [بکنند] و دقیقاً میگذارند بعد ماه رمضون [اقدام میکنند] و بدترین حالاتشون تو ماه رمضونه چون واقعاً هیچکس بهشون، هیچ خبری نمیتونه بده. اینها تو زنجیر [هستند]. خیلی قشنگه. برای ما حس کردم. به وضوح حس کردم و بسیار وحشت دارند. شما سرچ کنید ترسشون و اخباری که بیشترین تهدیدها را بچههای حزبالله تهدیدشون میکنن، اینها میلرزند. چون که دیگه قدرتهای شیطانیشون گرفته میشه. خودشون باید بیدار بمانند. حفاظت کن از خودشون و حس ناامنی میکنند. احساس ناامنی [پیدا میکنند]. [انگار] کنار [آنها] میگوید: «خودتون تو یک ماه، خودتون باید جمع کنید.» و اینها بسیار تو اون یک ماه [آسیبپذیرند]. یک ترقه بهش بزنی [کافی است]. فکر کنم بعد ماه رمضون که آزاد شدن، تو ماه رمضون خیلی فکر کرده بودند. نشستن یک گوشه به کارهای بدشون فکر کرده بودند.
عرض کنم خدمتتون که سلام. «راجع به ظهور و نزدیکی واقعه مبارک و در کل ظهور صاحبالزمان مطلبی برای ایشون روشن نشده [است]. گفتیم: "ص". در مورد ظهور چیزی نگفتیم. من گفتم در آینده اگه ظهور اگه چیزی میشه گفت. یعنی نه خبر دارید. اطلاعی ندارم.» «اینکه تنها تصویر دو ولی امر را دیدن به معنای این است که تا زمان ظهور انقلاب اسلامی امام زمان تنها دو رهبر خواهد داشت یا اینکه ایشان تصویر افراد دیگری [را دید؟]»
بسم الله الرحمن [الرحیم]. اول که یکی از سؤالاتی که برای خودم خیلی پیش آمده، گفتم که مگر شاید نشود. اتفاقاتی بعد... من فقط دو تا تصویر دیدم: امام خمینی [را] و هیچکس دیگه. سوم سرشون اینو به یقین میگویم. هرچی [هست] از تو همین... ما همین دو [رهبر را دیده ایم]. شاید پیوست این دو نفر [باشند] و بعد از ایشون [رهبر بعدی] ولی امر [باشد]. شاید من ندیدم. حالا چیزی که هست من ندیدم. آیا [اینها] ماده مبشرات [هستند]؟ از شهدا زیاد دارند. تو این دکترین، خب عصر ما، عصر ظهور هست. رهبری فرمودند که خودتون را تو گام دوم برای تمدن اسلامی، [که] ظهور ولایت [میشود]، تعبیر [کنید].
«اگر آقای صادق [احتمالاً «سخنی» یا «صادقی»] تجربی از افرادی که توبه کردند دارند، [این را] بگویند. خیلی میخواهم بدانم بعد از توبه چطور با فرد در دنیای دیگر برخورد میشود.»
بسم الله الرحمن الرحیم. خیلیها نگران بودند. گفتند: «آقا، این شیاطین تأثیر [دارند]. این چجوریه؟» آقا مردم بیچاره [کردید]. ناامیدی. «ما دیگه اصلاً همچین فضایی نرید.» خودش کید شیطان است. بسیار، بسیار، بسیار، بسیار کرم و مهربان [است]. بخشندهتر از این تصورات ماست.
من گفتم [که] تو... من خیلی آدم عجیبغریبی بودم. من خیلی گناهان عجیبوغریبی [کردم]. اخلاقم این بود که همیشه توبه... هفت ساعت [چیزی نیاوردند]. ننوشته بودند توی کارنامه من! باهام حساب و کتاب یک جور دیگه شد. یک دانه گناههای من را نشونم ندادند. گناه من را و خدا را بین من و خدا [هم]... شخص [است]. بله، حق الناس [ها را] بهم نشون دادن. ولی همون [ها را] خود خدا حساب میکنه. من یکی از دلایل [همین] گفتم. این کتاب را بخوانید. عین کلام امام صادق (علیه السلام) است. من امام صادق (علیه السلام) [را ندیدم]. ما این صحبتها را بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام) [شنیدم]. برای خود من، انگار امام صادق نشسته [بود] ریز به ریز برام شبهات را جواب داده [است]. عین متن کتاب. من دوست دارم، دوست داشتم وقت باشد این متن را براتون بخوانم.
«ای پسر جندب! خدای عزوجل در یکی از الهاماتی که به بندگان برگزیده خود فرو فرستاد، چنین گفته است: من تنها نماز کسی را میپذیرم که در برابر عظمت من فروتنی کند و به خاطر من نفس خود را از لذات باز دارد و روزش را با یاد من به شب آرد. بر بندگان من بزرگی نفروشد و گرسنه را سیر کند و برهنه را بپوشاند و بر گرفتار ترحم نماید و غریب را ماوا دهد. پس چنین بندهای مانند خورشید بر دیگران نور افشانی [میکند] و من هم او را در ظلمتها هدایت میکنم و در آن چه نمیداند او را حلیم و دانا مینمایم و قسم به عزتم که او را حفظ کنم و فرشتگان خود را مأمور حفاظت [او] قرار دهم.»
که اون جواب اون سؤالی است که گفتید اون اجنه شیعه فلان و «فرشتگان خود را مأمور حفاظت قرار دهم و هرگاه مرا بخواند بلافاصله او را [جواب میدهم] و هرگاه از من درخواستی بکند بلافاصله حاجتش را برآورده میسازم. مثل چنین بندهای در نزد من همچون باغهای برین بهشتی است که میوههای بیشمار و غیر قابل تغییر [دارد].»
این کلام امام صادق (علیه السلام) [است]. «همه آسمان و زمین در اختیارش قرار میگیرد.» حالا دیگه چی بگم؟
سلام علیکم. وقتتون بخیر.
«اینکه گفته شد بعضی از حرفهای ما ممکنه تأثیرات جبرانناپذیری داشته باشه و [به] حق و حقوق انسانهای زیادی حتی از نسلهای آینده [لطمه بزند]، چطور میشه برای اون حرف یا عمل توبه کرد که اثراتش از بین بره؟ اگه راه توبه بسته باشه، آیا انسان دچار یأس و ناامیدی [نمیشود]؟»
اول که هیچ وقت باب توبه بسته نیست. شما بدترین گناه هم که انجام داده باشی، باب توبه باز [است] و خدا جبار است. خدا همین دنیا جبار است. اون دنیا هزاران برابر. اگر بندهای باشد که توبه کند [و بگوید:] «خدایا، من این همه ظلم کردم. تو این دنیا دستم خالیه. جبران [نمیتوانم بکنم]. نمیدانم. خیلیهاشو نفهمیدم. اصلاً [چگونه؟] کدام دنیا جبران؟» ده ها سید و سر بریده بود و دیگه روزه نمی... امام صادق فرمودند: «گناه یأسش از گناه سر بریدن سادات بیشتر.»
ما تو کربلا [میخوانیم] روایت [میگوید] دو تا برادر بودن تو کربلا. از صبح به امام حسین (علیه السلام) سنگ زدن. از تو کشتن حضرت علی اکبر (علیه السلام) دخیل بودند و و و. لحظه آخر تو گودی قتل، یک دفعه دستور داد: «حمله کنید به خیمههای [امام].» دو تا برادر گفتند که: «تا اینجاش جنگ بود. ما بودیم. اینجا ناموس و فلان اینها وسط [است].» دفاع از امام حسین (علیه السلام) [کردند]. فیلم روایت میگه اومدن دفاع کردن از امام [و] لحظه آخر کشته [و] شهید [شدند].
جلسه بحث این بود که این «صیاد وسیع» [احتمالاً «سیئات وسیع»] مثلاً در مورد دایره وسیع سیئات [گفته شود]. یک روحانی تازگی فیلم ازش منتشر شده که میگه: «من تو پارک دوران نامزدی با خانمم میرفتم. یک موتور سواری آمد آب دهن انداخت تو صورت من. خانمم دو سه روز ناراحت بود و بعد دو سه روز گفت: "بین من و [این] لباست یکی را انتخاب کن." و من لباسمو انتخاب کردم و طلاق گرفتم.» و از اون به بعد تو جامعه دائماً دارم تحقیر میشم که این هم آخونده و مثلاً طلاق گرفته و فلان. و یک... [به تعبیری] این همه جهنم، چه اثریه؟ «تف» [انداختن] یا [آب] به دهان [انداختن]. چه سیئه سنگینیه. خب، این آدم الان قطعاً باید ناامید بشه وقتی بشنوه؟ در حالی که اینم جای ناامیدی ندارد. چرا که امروز خواندیم [که] از امام رضا (علیه السلام) فرمود: «کسی دعا کنه برای مؤمنین و مؤمِنات، بگه خدایا زندهها و مردههاشونو دعا میکنم براش. خدا به عدد مؤمنینی که «مَنْذُ بَعَثَ اللهُ آدَمَ اِلَی یَقُومَ یَوْمَ الْقِیامَةِ» [این عبارت حدیث است و دقیقاً همان نوشته شده] از روز نبوت حضرت آدم تا قیامت، به تعداد مؤمنینی که در این عالم هستند، «کَتَبَ اللهُ لَهُ» [میشود] خدا بابت یک دعا، بابت یک دعایی که میگوید: "خدایا مؤمِنات زنده و مردهشون را ببخش." به تعداد اینها خدا براش حسنه مینویسد.» یک روایت دیگه داریم که به تعداد اینها خدا براش ملک خلق میکنه که براش دعا کنند و استغفار کنند. خب بله. این ور یک آدم نفهمی میکنه. این جوون نفهمی کرده. یک کاری کرده. اگر بفهمه چه غلطی کرده، واقعاً بفهمه باید خودکشی کنه. راه بسته است که بخواد خودکشی کنه. نه، نمیگویم. حالا یک دعای این شکلی برای مؤمن و مؤمِنات میشوره همه آنها را میبًّرّه. به هر حال این باید الان نالهها بزنه تا خدای متعال موفقش کنه به توبه. تا خدای متعال راههای [جبران را] به روش باز کنه. بتونه اون تعداد حسنه انجام بده. ولی از این ور هم روایت این شکلی داریم. یعنی اینها هم کمتر خونده میشه. یک بحثی که ماها باید بیشتر مطرح بکنیم. آره رجایی این شکلی هم بیشتر باید بگیم. روایات این شکلی خیلی داریم. بیشتر هم اهل بیت تو این فضاها با ما صحبت کردهاند. آن فضاهای اون شکلی هم داریم تو روایت ولی فضاها رو [آنها] داره. آقا، یک دعای این شکلی شما فلان. به تعداد مؤمنینی که تو آدم بودن [بوده اند]. به تعداد موهای بدنت. به زنت کمک میکنی تو خونه. لیوان را میشوی [که] به تعداد موهای بدنت، خدا بهت حسنه میده و سیئات ازت بخشیده میشه. دعای عهد میخوانی به تعداد حروف دعای عهد. به تعداد هر حرفش، به هر حرفش، خدا هزار حسنه بهت میده. هزار صحیفه دفن میکنه و هزار درجه بهت میده به هر حرف دعای عهد. چند حرف؟ آقا بشینیم حساب کنیم چند هزار صحیفه بخشیده میشه به یک دعای [عهد]. حالا دیگه زیارت امام حسین (علیه السلام) و پیادهروی و اینها که دیگه هیچی. اینها را هم خدا گذاشته. یعنی من رفتم کربلا برگشتم، دیدم هیچ کدوم از اعمال بد قبلم را ننوشته [است]. صفر. پاکِ پاک. بچه تازه به دنیا [آمده]. ته کرامت [است] وقتی با یک کریم طرفی. اصلاً حرف از ناامیدی... خود حرف از ناامیدی بدترین فکر [است]. بدترین حرف [است]. فرمود: «به اندازه یک قال [احتمالاً «بال»] مگس اگر اشک بر امام حسین (علیه السلام) بریزد ولو همه اقیانوسهای عالم آتش مذاب باشه براش [نجات مییابد].»
خب، آقا به وقت اذان مشهد رسیدیم. اگر موافق باشید ما دیگه بحث [را] خاتمه بدهیم که دوستان مشهدیمون هم برند به نماز اول وقت برسند و دیگه آقا صادق هم خسته شد دیگر. کمی دیگر [مانده است]. واقعاً دیگه عرض کنم که حالا نوبتهای بعدی هم میتونیم ما با هم گفتگو کنیم. سؤالا زیاد است. خیلی اینها یک دستهبندی هم بکنیم. انشاءالله پس ما یک نوبت دیگر هم حالا هفته بعد اگر بشود، یک وقت دیگری گفتگو بکنیم. خدا به شما خیر بدهد آقا. من خودم شخصاً خیلی از شما چیز یاد گرفتم و به این حرفهایم که حالا بعضاً این ور آن ور گفته میشه، اونا اعتنا نکنید که نمیکنید. انشاءالله به تیکه، متلک، انتقاد، اعتراض [اینها]. اصلاً اینکه این بحث کتاب شنود و مباحث اسم قشنگ را خدا، حاج آقا عمادی [یک جا] شنود کردیم. آمدیم گفتیم. چیزی شنیدیم آمدیم گفتیم. من و [شما]. اصلاً رساله رسولی بود. یک خبری بود که ما آمدیم گفتیم. نگذارید شیطون این را براتون حالا به استحضار بگیره یا به قول یکی از بچهها با بیخیالی ردش کنید. استحضار بگیرند. نمیدانم، غفلت باشه. اینجوری نباشه. من خیلی برای خودم سخت است اینکه این مطالب را دیدم. خیلی وقتها یادم میره و هر دفعه که میگم برای خودم درس است، برای خودم عبرت است، برای خودم یادآوری [است]. پیشنهاد میکنم برای اینکه مباحث دیگر این دائم تذکر به همدیگه تازه دائم تذکر، دائم ذکر باشه که یادمون نره شیطانی هست. اگر شیطان خودشو از یاد ما ببره ما غافل میشیم. اگر ما غافل بشیم که یک چیز پس کلهمون چسبیده. اون سوار ما شده. کلام ما میشه کلام شیطان. زبان ما میشه زبان شیطان. نگاه ما جایی میچرخه که این پس گوشیمون داریم سمت و سو [میدهیم به] تصمیم ما، حرکتمون، تصمیم. خیلی هم خوب. خدا به شما خیر بدهد آقا. خیلی استفاده کردیم و لذت بردیم و دیگه دوست دارم مطالبی مینویس [این جمله ناتمام است]. تشکر میکنم همه از شما. خدا انشاءالله که ماهها را با وظایفمون آشنا بکنه و از شر شیطان [ما را] خلاص کنه. لبخند رضایت امام زمان انشاءالله هم شامل حال شما بشه، هم شامل تک تک ما و مخاطبینی که این بحث [را] شنیدند. و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
در حال بارگذاری نظرات...