در این جلسات پرده از راز طاغوت برداشته میشود؛ قدرتی که در ظاهر پرشکوه است، اما در حقیقت ضعیف، محکوم و رو به زوال. با زبانی ساده و عمیق نشان داده میشود که چگونه میتوان از وابستگی به طاغوتها رها شد و به آزادی و رشد واقعی رسید. نمونههای تاریخی و معاصر از نمرود و قارون تا جلوههای امروزین، عبرتآموزانه روایت میشوند تا مخاطب حقیقت را فراتر از ظواهر ببیند. این مجموعه نه یک گفتگوی خشک، بلکه سفری الهامبخش است برای هر کسی که میخواهد در مسیر ایمان، عزت و آزادی قدم بگذارد.
* از روحالحیوان تا روحالقُدُس، خط سیر ایمان از حضیض حیوانی تا عروج ملکوتی! [03:01]
*تبعیت، نفاق، شرک؛ زنجیرهای سه گانه ولایت طاغوت [05:28]
* انبیاء راهنمایان ربوبیتاند و عالمان ربانی، نه اربابان من دون الله [07:00]
* ”توحید و وحدانیت در ربوبیت”، نقطه اشتراک همه ادیان آسمانی [08:47]
* استتار ابلیس در لباس نور با ایجاد فریب مقدس؛ وقتی دشمن نگران بقای ایمان ما میشود! [12:06]
* تقدسزدایی؛ بازی خطرناک دشمن در لباس دین! [15:37]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
فعلاً تا اینجایش را داشته باشیم. کمی از وقت گذشت؛ در خدمت دوستان هستیم برای سؤالات. صدا را خیلی ممنون. استاد استفاده کردیم. سلامت. در قسمت پیامها شوخی با شما بکنم، قبل از اینکه دوستان بپرسند. استفاده کردیم. یک دوستی ما را زنگ زد برای سخنرانی دعوت کرد، گفت که: «تشریف بیاورید ازتون استفاده کنیم.» گفتم: «نه آقا، ما چیزی برای استفاده نداریم.» گفتش که: «نه شما غصه نخور، ما هر چی استفاده کنیم، بعداً میذاریم سر جاش.»
کتابهایی که جلویتان هست اسمشان چیست؟ این تفسیر تسنیم جلد ۱۲، که مرتبط با همه آیات سوره بقره است؛ یک کتاب خیلی خوبی است. فعلاً حولوحوش ۶۰ جلد چاپ شده. کتاب «المعجم فی فقه لغت القرآن و سر بلاغته» جلد ۴۹. این کتاب تکتک لغتهای قرآن را آورده است. هر آنچه که از اوّل اسلام تا الان لغتنامهها گفتند و هر آنچه که از اوّل اسلام تا الان مفسرین گفتند در مورد تکتک کلمات قرآن، هم ریشههایشان، هم لغتهایشان، بهترین کتابی است که در این زمینه چاپ شده است. ولی نروید سمتشان؛ هر جلدش ۵۰۰، ۶۰۰ تومان پول. و ما در چندین سال، چون آرامآرام خریدیم، فشار نیامد. یک مجموعهای کار کردهام. «بنیاد پژوهشهای آستان قدس» کار کرده، زیر نظر مرحوم آیتالله واعظزاده خراسانی، گروهی که هنوز هم دارد چاپ میشود، هنوز تکمیل نشده است. و این جلد چهل و نهم (صفحه ۶۰۱) واژه تقوی. تقریباً ۱۲۵ صفحه فقط در مورد تقوی و مشتقاتش. ۴۰، ۵۰ صفحه فقط در مورد طاغوت مباحثی را دارد. خیلی قابل استفاده است و نکات فوقالعاده. حالا هر چقدرش وقت بشود، انشاءالله عرض خواهم کرد. اینها کتابهایی است که جلوی ماست. این هم که کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی» رهبر عزیز و حکیم انقلاب، که این هم خیلی مطلب دارد؛ هم در بحث طاغوت و اینها، هم در بقیه مباحث قرآنی. که مطالبی از این کتاب هم آورده بودم. اگر وقت بشود عرض میکنم. تازه اینها کتابهایی است که میبینید؛ اینجا فیشهایی که نمیبینید، به مراتب بیشتر است. که بیشتر المیزانها را دیگر کتابش را نیاوردهام. متنش را روبرو (مشکلتان برطرف شد). سؤال بعدی.
«حیاتی آیا صرفاً بر سر مرگ و حیات است؟»
آره دیگر. ببینید، انبیا آمدند ما را دعوت به حیاتهای بالاتر بکنند؛ از حیات حیوانی به حیات ایمانی ما را دعوت. از روح الحیوان به روح الایمان ما را برسانند. کافرین زندگیشان در حد روح الحیوان است. در جلسات اینها را عرض کردیم. حالا در بحثهای ایماندرمانی و اینها مقداری در مورد این صحبت شد. جلسات دیگری هم بحث شد که پنج تا روح دارد انسان: روح الشهوه، روح الحرکه، روح الحیات. این سه تا مشترک بین حیوان و انسان. روح چهارم، روح الایمان. روح پنجم، روح القدس. اینها مراتب روح است. خدا آن سه تا روح را داده است هم به انسان، هم به حیوان. اگر کسی وارد جرگه ایمان شد (جرگه ظاهراً غلط) جرگه ظاهراً. وارد جرگه ایمان شد، این روح الایمان درش دمیده میشود. درست شد؟ یک روح جدیدی است؛ یک روح متفاوت. کافر چون این را ندارد حدش حد حیوانی است: «ان هم الّا کَلأنعامِ بَل هُم أَضَلُّ سَبيلاً». این حیوان است، هیچ فرقی با حیوانات ندارد. چرا؟ چون همان سه مرتبه روح (روح الحیات، روح الشهوه، روح الحرکه). روح الایمان که میآید، زندگی جدیدی را به عالم غیب متصل میشود. به مبدأ حیات متصل میشود؛ به عروج و تعالی روحی میرسد. با این عروه الوثقا دارد صعود میکند. آن قلّه این صعود و قلّه تقرب به مبدأ حیات، روح القدس است. آنجا دیگر هیچ خطا و اشتباه و وهم و اینها راه ندارد. که آنجا مال انبیاست. البته راه برای ماها هم باز است. هم برای عروج، هم برای نزول. هم آن که روح ایمان دارد میتاند بالاتر برود، به روح القدس برسد. هم میتاند پایینتر بیاید، برگردد به حیوانات. که ازش تعبیر به ارتداد میشود. که حالا در مورد ارتداد بحثهایی است. چرا ما مرتد این کارها میکنند؟ که حالا بحث.
خب حالا به مناسبت چون این را هم گفتید، من این سه تا آیه را بخوانم تا حالا سؤالات بعدی دوستان هم آماده بشود. ببینید، در طاغوت دعوای حیات و اینها. طاغوت میگوید: «آقا، حیات تو اگر میخواهد تأمین بشود، من نگه میدارم. آب و دانه تو را من تأمین میکنم. یا اگر گوش ندهی، میکشمت.» درست شد؟ این در این مرتبه از حیات میخواهد نگهت دارد، که میشود [استضعاف] و میخواهد تقابل. بابا نکنی که میشود استضعاف. حرفش را گوش بدهی که میشود ولایت طاغوت. تبعیت و به تعبیر آیات دیگری از قرآن که این آیات خیلی مهم است، انشاءالله فردا پسفردا در موردش بحث میکنیم. گاهی قرآن ازش تعبیر میکند به «ایمان به طاغوت». گاهی تعبیر میکند به «پرستش طاغوت». رسماً پرستش است. جالب است، همینی که حرفش را گوش میدهی پرستش است. نه اینکه بروی سجده کنی. گدایی کنیم بهت میگوید: «این کار را بکنی، آن کار را با تو میکنم.» تهدیدش رویت اثر دارد. این هم «ایمان به طاغوت». و تا وقتی این هست، «کفر به الله». اگر اظهار ایمان به الله میکنی، ولی در قلب این «کفر به طاغوت» را نداری، این نفاق است. روشن شد؟ چند تا واژه را خیلی سریع مرور کردیم، و مشترک. اگر حالا قلباً هم برای این فاعلیت قائل است، هم برای آن، هم از حرف این متأثر میشود، هم از حرف او، مشرک است.
حالا من آن سه تا آیه را پس باشد، بعداً بخوانم. حالا سؤال بعدی. بفرمایید.
«پرسیدند این قسمت آخر که فرمودید که انبیا حق ندارند رد بشوند، ولی یک حق دیگر دارند. تو متوجه نشدم تصور را. بله حق ندارند رد بشوند؛ حق دارند ربانی کنند به خودشون. دعوت به ربوبیت خودشون دعوت نمیکنند. به ربانیت خودشون دعوت. میگن من ربانیام. اگه میبینی حیاتی برتر دارم، اگه میبینی حتی حیاتبخشم، به خاطر این نیست که من ربم؛ به خاطر اینکه من ربانیام. تو هم ربانی شو مثل من. تو هم به رب من متصل شو. هم مثل من زنده میشوی (یحیی میشوی)، هم مثل من محیی میشوی (عیسی میشوی). یحیی زنده بود، عیسی زندهکننده بود. عیسی بالاتر از یحیی. هم یحیی میشوی، هم عیسی، هم مسیح میشوی. حالا آیاتش را خیلی سریع بخوانم.
یکی داریم که سوره توبه آیه ۳۱: «اِتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِن دُونِ اللَّهِ». گاهی حتی علمای خودشان را گمان رب مِن دون خدا میگیرند. آخوند، عالم، راهب؛ درست شد؟ یعنی چه «أرباباً مِن دونِ اللَّه»؟ یعنی کار ندارد که این حرف خدا را بهش بزند. هرچه خود این را بگویم باز بیشتر معنایش این است که این دم این را ببینیم که این هوای ما را داشته. رشوه میگرفتند. «لِتَدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُکَّامِ». رشوه میدادند، هرچه که میخواستند فتوایش را میگرفتند. به علمای درباری این حرفش را گوش میدهد؛ این هم میشود «أرباباً مِن دونِ اللَّه». این هم.
بعد میفرماید که: «وَ الْمَسِيحَ بْنَ مَرْيَمَ». هم علما، هم مسیح. حالا ممکن است خود او دعوت به ربوبیت خودش نکردهها، ولی دیگران او را رب میدانند. دیگران او را زنده و زندهکننده میدانند. کمااینکه به حسب ظاهر هم مسیح اینطور هست. «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ». و اما در حالی که خدا امر کرده فقط خدا را بپرستند. این یکی.
یک آیه دیگر داریم که سوره آل عمران آیه ۸۰: «وَ لَا يَأْمُرُکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِکَةَ وَ النَّبِيِّينَ أَرْبَابًا». خدا دستور نداده که ملائکه را رب بگیرید یا حتی انبیا را رب بگیرید. «أَيَأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ». اگر خدا اینجور دستور بدهد که انبیا را رب بگیرید، این امر به کفر است. این یکی دیگر.
و آیه بعدی، آل عمران ۶۴: «قُلْ يَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَکُمْ». خیلی لطیف است. میگوید با همه اهل کتاب این حرف را مطرح کن. میگفت آقا ما یک سرِ، یک چیز با هم، آن هم این است که «أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ». جز خدا کسی را نپرستیم. «وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَيْئًا». و شریک نگیریم. «وَلَا يَتَّخِذَ» (خیلی مهم استها، این جملهای که همه ادیان سرش مشترکند. کل دنیا را در محور این جمله میشود تغییر داد، تحول ایجاد کرد.) «بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ». هیچکسی کس دیگری را رب به جای خدا نگیرد. از ربوبیتهای غیر خدا رها بشویم. این جملهای است که بین همه ادیان مشترک است. حتی ادیان تحریف شده. یعنی اینش دیگر تحریف نشده. در هیچ دینی. این هم بین همه اهل کتاب مشترک است که آقا جز خدا کسی رب نیست دیگر. این اگر نباشد که دیگر دین نمیشود. تغییر ندادند توحید و وحدانیت خدای متعال و وحدانیت در ربوبیت و اینکه کسی را جز خدا رب نگیریم. این جمله که بین مشترک است. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ». اگر آنها بیمحلی کردند، تو بگو ما مسلمان میمانیم. این مسلمان. این سه تا آیه اجمالاً.
یک سؤال صوتی داریم: سلام علیکم، وقتتان بخیر باشد انشاءالله.
سلام علیکم. آقا سید، حالت چطور است؟ سلامت.
«ساختار الهی و حالا نظام جمهوری اسلامی ایران، یک سری طاغوتهایی دارد که میخواهم آن طاغوتش را با این بحث الهی بودن جبران بکنم یا نمیدانم بپوشانم. حتی مثلاً چند وقت پیش یک وزیری را میخواستند استیضاح کنند، گفتند آقا گناه کبیره، گناه کبیره و حرام.»
حالت چطور است؟ خوبی سید؟
شاید دوستان خوب ماست، رفقای قدیمیمان در دانشگاه فردوسی. عرض کنم خدمتتان که من حالا به این بحث کار ندارم. حالا بحث سیاسی است و جدایی از مباحث ما. ولی به هر حال یک ترفندی است دیگر. یعنی در پوشش عناوین مقدس و معتبر و نورانی. شیطان یکی از کارهایی که میکند این است که در این پوشش اخراج از نور به ظلمات میکند. فریب میدهد. کارش فریب دادن است دیگر. اتفاقاً بیشتر هم همین است. یعنی اگر صاف و پوستکنده بیاید بگوید: «بسمه تعالی. ای بنده پاکیزه خدا، آمدهام تو را از نور به سمت ظلمات ببرم. آیا با من میآیی؟» بچه ها میگویی ظلمات جای بدی نیست؟ میگوید چرا. برای حضرت آدم چهکار کرد؟ «شجره الخلد»؛ به درخت جاودانگی. از آن بخوری همیشه اصلاً خدا نخواست بخوری به خاطر این بود که تا ابد نمانی. بیا برویم ازش. «و قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ». به خدا به خدا میگویم بچهها. به خدا اینی که میگویم راست است که بعد تو آن رویای حضرت موسی از حضرت آدم پرسیده بود که: «آخه بابا آدم، این چه کاری بود؟ برای چی حرف شیطان را گوش دادی؟» گفت: «بابا اذیتم نکنید! این قسم خورد! من فکر نمیکردم روی گیتی کسی باشد جرئت بکند قسم دروغ بخورد.» فطرت پاکی است. به نزد آدم از سر فطرت و طهارت و پاکیش گول خورد. حالا گول اگر معنا داشته باشد در مورد ایشان. دقت میکنی؟ یعنی حضرت آدم از اینجاها رکب میخورد. او حتی بلد، به قول مرحوم آیتالله پهلوانی فرموده بود که: «وقتی که این ابلیس لعین صفر کیلومتر بود اینجور رکب میزد. الان که چند هزار سال است اوستای کار شده. الان آنقدر حرفهای. روز اوّلی که آمده بود دستگرمی، هنوز تازه اینترن بود و اینا، تازه یک چهار تا کار انجام! بسیار آببندی بشود و اینا. آدم از تو بهشت انداخت بیرون. «إِخْراجِ أَبیكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ». ضربالمثل قرآنی. میگوید شیطان پدر همه شما را درآورده است. بیا! حالا الان که دیگر چه شده! خدا میداند! این با همین ترفندها میآید. برای شمای مؤمن حزباللهی ترس از معصیت، ترس از تفرقه، ترس از اینکه یخ جمهوری اسلامی ضعیف نشود. «آقا دست به حجاب نزنید، مردم شورش میکنند. جمهوری اسلامی ضعیف میشود.» خب ببین، اگر حجاب جمهوری اسلامی نمیماند که بخواهد ضعیف بشود. جمهوری اسلامی بماند که ضعیف باشد. جمهوری اسلامی نباشد. جمهوری اسلامی که در سالنهای دولتی لخت و اورون بالا میایستند [و] به لختوعور جایزه میدهند، این بهش نمیگویند جمهوری اسلامی. طاغوت است. در دولتش، در کابینهاش، در ادارات دولتیاش وقتی برایش حکم خدا مهم نیست، اجرا نمیکند. قانون نمیداند. بله. حالا اینکه چه مدلی باید اجرا کنیم یک بحث دیگر است؛ مهارتی میخواهد، یک ذکاوتی میخواهد؛ باید بنشینیم فکر کنیم چهکار بکنیم، هزینهها و خسارتهایش کمتر باشد، فوایدش بیشتر باشد. روز به روز هم این شیاطین یک کاری کردهاند که هی هزینههایش بیشتر شده و در، یعنی این غده هی دارد روز به روز وخیمتر میشود. دستزدن بهش هی آسیب بیشتر دارد احساس میکند. آقا اضافهتر زنده بماند. یک کاری کردهاند این منافقین در این سالها که این شکلی شده است. این به هر حال ترفندشان است. یعنی طاغوتها بله، دیگران را با عناوین دیگری فریب میدهند. افرادی را با قرآن و نهجالبلاغه و «رهبری اینطور فرموده» و «مراجع اینطور گفتند» و «گناه کبیره است» و «تفرقه میشود» و «جمهوری اسلامی تضعیف میشود». و یک زمانی برداشته بودند در اتوبان تهران-قم عکس شهدا زده بودند. بعد حالا اینکه میخواهم بگویم نمیخواهم بگویم حضرت امام رحمتالله علیه فریب خوردندها؛ میخواهم کار شیاطین را بگویم. بعدش هم از امام استفتا کردند، گفتند: «آقا جاده قم را یکجوری عکسباران کردهاند، حواس مردم پرت [میشود]، تصادف میکند.» امام فرمودند: «اگر اینطور است که شما میگویید که حواسها پرت میشود، آنقدر عکس زیاد است که تصادف میکنند، خب این حرام است.» مثلاً الان تهران تا قم یا مبل است یا نمیدانم کولر گازی یا نمیدانم سرای بینظیر، سرای با نظیر، سرای ایرانی، سرای کردی، سرای ترکی. قدم به قدم صدایش درمیآید. نه اعتراضی، نه چیزی. حالا چهار تا عکس شهید بزنی، ۵۰ تا استفتا از تویش درمیآوری. «حواس مردم. هزار شهید! خیلی بد است. مردم به یاد خدا میافتند. میگوید هذا حرام. مردم تصادف میکنند.» خود خدا هم راضی، خود شهید هم راضی نیست به این کار.
بازی سپاهان و کدام تیم خاک بر سر عربستان بود که به خاطر تندیس حاج قاسم سه هیچ بازنده شد. یکی از دوستان ما که عزیزم هست، با دوستش هم داریم، خیلی هم ایشان به ما خیلی محبت دارد، گفته بود که: «آقا خود حاج قاسم اگر بود، تندیس را برمیداشت، مردم خوش باشند.» بنده عرض کردم: «کدام حاج قاسم؟ حاج قاسم زنده؟ حاج قاسم شهید؟» بله، حاج قاسم زنده تندیس خودش را برمیداشت. ولی حاج قاسم شهید یک عکس شهید است. این اصلاً حسابش فرق میکند. این اصلاً از حاج قاسم نیست، این هویت و اعتبار توست. هویت اسلام است. این هویت شیعه است. این توهین به شهداست، برداشتن این. این لجبازی و دهنکجی و مشت کوبیدن در دهن شهداست. نمیفهمی مسائل را. یکجور دیگر تحلیل میکنیم. «آقا مردم هیچ باختیم، شهید بازی بود.» بله که شهید راضی بود. این همه بازی که او را درآوردهام به خاطر چی بود؟ به خاطر این بود که آمده در مملکت شما بازی کند.
از دم در دارند وارد میشوند، تندیس قاسم سلیمانی. این اسم قاسم سلیمانی. این همه زور زدند بگویند این تروریست است. با یک بازی فوتبال شما به همه، حالا لااقل کشورهای آسیایی و منتشر بشود که این نماد وحدت ملی، این اسطوره ملی. این دارد درگیر میشود با تو. چه مرگی دارد با عکس حاج قاسم درگیر میشود؟ دعوا سر چیست؟ حالا بگویم یک فتوایی هم پیدا کنیم. آقا اگر این باعث بشود مردم ناراحت بشوند، تیممان سه هیچ ببازد، صعود نکند، چه میشود؟ خب به درک صعود نکند. آن شیطنت آن است. شما حواست باشد. این خیلی بحث مهمی است که طاغوتها از ابزارهای مقدس، عناوین مقدس استفاده میکنند. حمله سمت راست ابلیس اصلاً همین است دیگر. میآید تزیین میکند به آن عناوینی که در ذهن شما مقدس است.
ببخشید اگر طولانی شد.
یک سؤال به عنوان آخرین سؤال پرسیدند که: «چطور میشود در مقابل طاغوت شجاعت را به دست آورد؟» تهدیدی که میکنند، ظلمپذیری که میکند، ما چطور آن شجاعت را در مقابل این کاغذی که اینجا نوشته بودم، اینورش بحثهای امروز سؤال شماست که نوشتم که در برابر طاغوت چهکار باید کرد. کلی بحث مفصل. سؤال دیروزم که به نظرم یکی از خواهرهای جلسه پرسیده بودند که چه شکلی طاغوت از سکه، آره این سؤال بحث مفصل است. بنده هم اینجا نوشتم. حالا فقط اجمالاً یک پاسخی بگویم. اگر جلسات بعد فرصت باشد، پس این باشد. انشاءالله فردا بهش بیشتر. دست شما درد نکند. خدا حفظتان کند. انشاءالله سلامت.
در پایان اگر نکتهای بفرمایید؟
نکته خاصی که دیگر هرچه نکته بود گفتیم دیگر. یک ساعت و خوردهای. التماس دعا داریم. عصر جمعه وقت استجابت دعاست. اگر بتوانیم حالا صد تا انشالله که خوب هم و انشالله در کل ماه سفارش شده، هم روز جمعه و حالا ماه مبارک رمضان. الان دیگر وقت عصر شده دیگر. اذان عصر که شده، از الان تا غروب خیلی آثار و برکات دارد و دعای برای امام زمان. حالا این صلوات ضراب اصفهانی هم به اذن بنده که از کار خیلی خوب است و مطلق دعا برای همه مؤمنین. انشاءالله گشایش ایجاد بشود. از شر طاغوت و آسیبهایی که طاغوت دارد برایمان، هم دنیوی، هم اخروی، جسمی، روحی انشاءالله خلاص بشویم و انشاءالله در طلیعه صبح طلوع ولایت الهی که دوران ظهور آقامان امام زمان است، چشم باز بکنیم و از شر طاغوتها خلاص باشیم و انشاءالله آزادانه بندگی خدای متعال را داشته باشیم. «و صلی الله علی سیدنا محمد و…»
در حال بارگذاری نظرات...