‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد. اللهم صل علی محمد و آل محمد. و لعنتالله الظالمین الی قیام یوم الدین.
بحث آداب میهمانی را داشتیم. بحث به اینجا رسید که برای مهمانی رفتوآمد با چه کسی باشد. اولاً نکته خیلی مهمی که بود، این بود که از روایات برمیآید که باید رابطه دوطرفه باشد، رفتوآمدی باشید. مهمانی یکطرفه این خیلی سفارش نشده. روابط به این نحو میشود که بروند و بیایند. آدم باسخاوت کسی است که غذای دیگران را میخورد تا از غذایش بخورند، میرود که خانهاش بیایند. رفتوآمد، رابطه اینجور: یک اُنس دوطرفه برقرار باشد برای همه، حتی خیرش به کفار و غیرمسلمانان برسد. رابطه و رفتوآمد و پذیرایی و مهمانی، اثر صمیمیت اینهاست. کسی که در راه خدا دوستش دارد، کسی که بهخاطر خدا با او رفیق شده، رابطه اینجور... پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به ابوذر فرمودند که: «اطعم طعامک من تحبه فی الله» غذایت را به کسی (بده) که در راه خدا… یک قسمتی از جمله جا افتاده و نامفهوم است... قبرستانها، چرا؟ بحث سر این است که روابط، رابطهای که ثابت، رفتوآمد، صمیمیت، به خلقیات انسان اثر میگذارد. انسان با یک کسی نیمساعت بنشیند کنارش، آن تشعشعات روانی آن آدم روی شما اثر میگذارد. خدا... خدا هست. فرشتههایی که دور آن ولی خدایند، به شما یک نگاهی میکنند که همین برایت گاهی یک فرشتهای که کنار ولی خداست، به شما نگاهی میکند، خیلی گرههایی را باز میکند، یک مسائلی را حل میکند.
آدمهای بد، منافقین، کفار، فاسقها، خلاصه سر وقت شما آثار روانی که آدمها روی همدیگر دارند. نشستوبرخاست، همنشینی بیشترین اثر را دارد. با کی مینشینی؟ چه فکری دارد؟ فکری که او دارد، ولو حرفی نزند، آن فکرش سیاهیست، فکر او نورانی باشد، نورانیت درون شما اثر دارد. وقتی بلند میشوی، احساس میکنی تخلیه… ناچاره. تو مترو، تاکسی، تو اتوبوس، یکی میآید مینشیند، یک حرفی میشود، یکی بغلش مینشیند، یک جایی اجباری. امیرالمومنین با آن کافر ذمّی همسفر شدند، مسافت کوتاه را. سر دو راهی رسیدند که گفت: در مسلمون، خودت انتخاب میکنی. این بچههایی که دانشجو میشوند، اینها توی خوابگاهها انتخاب کنند با کی قرار است هماتاق بشوند. طلبهها انتخاب… توی سربازی، جاهای دیگر، محل کار، اداره، بد و بیراه میگویند، چرت و پرت میگویند. دست پوله یا دست خداست؟ نسبت به ضررش میچربد؟ عافیتطلب نباید باشیم. افتادیم، دیگه چیکار کنیم؟ دیگه چیکارش کنیم؟ این نه. معاون اول هارونالرشید شیعه ناب موسیبنجعفر میشود. معاون اول هارونالرشید. «تو نماینده مایی، فقط مراقبت کن، ولو داری لقمه هارونالرشید را میگیری.» بله، اینجا کسی همنشین هارونالرشید میشود، منافعی که دارد، آنجا نسبت به ضررها میچربد. ولی من اینجا کارمند جز نشستم، اینجا دارم مهر میزنم. تذکر بده، بیرونت کنم؟ ایمان به خدا اگه باشه، خدا… خدا فقط، آقا، روزهخوره نشسته باشه کار کنه. اگه در بیاد دیگه؟ (شاید منظور: "اگه در بیاد دیگر خدا میگوید...") خدا میگوید: «وَ لا يَأْكُلُ طعامَكَ اِلا تَقِی.»
یک بحثی داریم، اگر شما میدانی غذایی به کسی بدهی، بحث اعانه بر اثم، اثم یعنی گناه. اعانه بر اثم یعنی چه؟ یعنی کمک به گناه. بحث خیلی مهم، کمک به کسی بکنی که کمک به گناه بشود. یک خانم آمده تو آرایشگاه من، آرایشش کنم. من زن آرایشگر میدانم دارد میرود که گناه کند. حالا من به کسی غذا بدهم؟ مهمانیها... پناه بر خدا. من عروسی بگیرم! یک وقتی ببینید یک مجالسی است، یک گناهانی تویش میشود، این گناهان دنبالهدارد. اینها پدر آدم را در میآورد. مجلس عروسی بزنبکوب و فلان. بچه نجیب فامیل را بهزور میآوریم وسط. برق… تو این مجلس بهزور فلان دختر نجیب را باید آرایش کنیم، فلان دختر محجبه را باید مکشوفه کنیم. آثار ماندگار دارد اینها. اینها دیگر با مصیبتهاست. اینها دیگر با توبه و استخاره اینها برطرف نمیشود، با استغفرالله. خیلی خطرناک است. پذیرایی میکنی، این پذیرایی شما نتیجهاش این میشود که اعانه بر اثم میشود. اینها قدرت... شما فلافل میفروشی، ساندویچ میفروشی، میدانی که این میخواهد ساندویچ را بخورد، انرژی بگیرد برود گناه کند. انرژی بگیرد میخواهد گناه کند. یقین دارم من الان اگر به او طعامی بدهم، انرژی پیدا میکند که کمک بر گناه (است)، اعانه بر اثم. مباحثی داریم. لذا میگه: شما مراقبت کن هر کسی را سر سفره ننشانی. بخیل نشویم! دستت بخشنده باشد. کسی بخورد که این انرژی بشود برایش، برود عبادت کند، اطاعت خدا را بکند. این خیلی به مردم برساند. من به یک کسی انرژی بدهم که این انرژی تبدیل بشود به ظلم مردم. گرسنه شد، انرژیاش رفته، نمیتواند برود شیشه مردم را بیاورد پایین.
ما توی مهمانیهامون خیلی باید دقت کنیم به اینکه یک وقت فرمود: روز قیامت یک بندهای را میآورند، یک کاسهای از خون جلویش میآورند، میگویند: «این کاسه از خون به گردن شماست.» میگوید: «من که آدم نکشتم!» شما یک حرفی یک وقتی به یک کسی زدی، آن حرف یک زمینه کینهای درست کرد، ۷۰ مرحله بعد منجر به یک قتلی شد. یک کلمه حرف میزدی! من یک جوری تجملگرایی دارم، یک زمینههایی که آن مهمانی که میآید، ایجاد میشود، او احساس حقارت میکند برای اینکه احساس حقارتش را جبران بکند. گناه... که بتواند یک پولی گیر بیاورد که خیلی پیچیده است. تقوا. مراقبت بکنید. من ۲۳ ساعت فکر کن. یک ساعت. یک ساعت هم زیاد، انقدر مراقبت لازم است. عجب روایتی داریم در مورد تعارف. مهمان داشتیم صحبت میکردیم. چه جور تعارف کنیم؟ کی را دعوت کنیم؟ مهمانی با دعوت باشد. خود دعوت. پذیرفتنش، رد کردنش. یک دو شب صحبت. تعارف دروغ. ببینید که بین ما خیلی... امام صادق (علیهالسلام) یکی از موالیانشان، از شیعیانشان، از طرفداران (که) خدمت حضرت سلام داد پسر امام صادق، اسماعیل کنار حضرت بود «فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ جَلَسَ» امام صادق حرکت… پسر امام صادق (علیهالسلام)، اسماعیل (علیهالسلام) فرمود: «اُدخُل.» "نمیخواستی دعوتی بکنی بیاد تو؟" عرض به معنای "تعارف" است. در مورد عرضه کار داریم. حالا تعارف کردن، پذیرایی کردن، عرضه کردن. تعارفی بکنیم. "بیا تو. در خدمت باشیم." یک چیزی. من الان موقعیت پذیرفتن مهمان نداشتم: «إِنِّي أكْرَهُ أنْ يكتَبَنِي الله أرازاً» من خوشم نمیآید خدا من را آدم وراجی ببیند، اسم من جزء ورّاجها نوشته بشود. نخیر! اصلاً فرهنگ غرب بزرگ شدن. تعارف نمیکند. ساعت ۷ اگه دعوتش بکنی، بعد ۷ تا هفتونیم به صرف قهوه اگه بوده خوب... زندگی میکنیم. خدا را شاهد میگیرم، زندگیهای سرد، یخ، صنعتی. آدمها ماشینند. بعد بعضی از غربزدههای ما هم میگویند: «ببین، غربیها را یاد بگیر، ببین تعارف الکی نمیکنم.» خوبه؟ هیچکس تعارف نداره! خجالت نمیکشه. بحث حیا را یادتون (هست)؟ امام صادق (علیه السلام) تعارف دروغ نمیکنند، ولی نه از سر بیحیایی، نه از سر تکبر. این تفاوت است.
اینی که از شب اول اینقدر داد زدیم، آقا، این دو تا مبنا را یادت نرود، چون خیلی حرفهای خوب است که غربیها میزنند ولی تهش مفت نمیارزد. راستگویی. بله، غربیها راستگویی دارند، ولی راستگویی که از سر بیحیایی و تکبر باشد، مفت (نمیارزد). تو فرهنگ اسلامی راستگویی قشنگه به خاطر حیاست، به خاطر تواضع (است). خدا را بالا سر (خودشان) میبینند. راستگویی فرق میکند. لذا نروید جوگیر (بشوید). "آدم یاد بگیره راست میگن!" این دروغگوها یک راهی به هدایت دارند، ولی گول نخورید. امام صادق (علیه السلام) آدم وراّضی نیستند، الکی تعارف کنی نیستند، ولی هم باحیایند، هم متواضع. روایتهای دیگرش را (هم) میخوانم که وقتی برای حضرت مهمان سرزده آمد، حضرت چه کار (کردند). تفاوت انسان اسلامی، تمدن اسلامی، فرهنگ اسلامی با تمدن و فرهنگ غرب. آن روایت که برای حضرت مهمان ناخوانده آمد. اَنبَسَه بن مُصعَب... مکه منزلشان مدینه بود دیگه. مسافرت. مهمان. ایام عید جمع کردی داری میروی. زنگ زد بهش. زنگ زدند، گفتند که: «آقا، ما…»، «آقا شرمنده، ما الان مسافرت هستیم.» گفت: «خدا خیرت بده. فقط این سری اگه زنگ زدی دیگه با از خونه زنگ زدی، گفتم در خدمتتون باشیم.» بابام رفته بود یک بنده خدایی، یک بابایی رفته بود زنگ خونه را زده بود و بعد آن صاحبخونه کله را کرده بود بیرون و گفت «بابام نیست!» حالا مهمان ناخوانده آمده. میشود به بچه بگیم جواب بده، بگو نیست! میشود با بیحیایی مهمان را بیرون کرد.
همین امام صادق که اهل تعارف نبودند چه کار کردند؟ وقتی مهمان بدون دعوت آمد، دستور دادند سفره پهن شود. فلان جا بیحیایی، تکبر. مهیا ... نه. تواضع. خدا خودش آمد با مهمان. مهمان وقتی میآید توی یک خانهای، یعنی خدا مهمانت میشود. شما میخواستی بری مکه مهمان خدا بشی. خدا مهمان فرستاد، خود خدا مهمانت شد. حضرت دستور دادند سفره پهن شود. «از ماست.» مثل غربیها. "مهمان آمد، تعارف نکرد، نشستیم خوردیم، کم خوردیم، خجالت کشیدیم، سرزده آمدیم و دارند میروند." و دستور از سفره پهن بشود. خیلی تعارف. محبت به صاحبخونه را از با اشتها غذا خوردن… هر چی مهمان بیشتر علاقه دارد به صاحبخونه، غذای صاحبخونه را با اشتهاتر، با علاقهتر. «دیگه خجالتمون ریخت و نشستیم قشنگ.» دَم در تعارف نکرد، ولی وقتی مهمان آمده حسابی پذیرایی میکند. عزتت را حفظ کن، کرامتت را حفظ کن، سر بزن. هیچ زحمتی ایجاد نکنی. عرف باشد اینجور سر زدنها. تا حدی، تا یک حدیش هم خوب است. عرض میکنم اصل مهمانی با غذا دادن. سر زدنها هم. دفترهای سرزده هم باش. نیمرو درست کردم.
در مورد بدون دعوت جایی رفتن، شما را دعوت نکنم، افطاری. الان اینجا افطاری و شلوغپلوغه و گدایی است. (شاید منظور سخنران، اشاره به یک فضای آشفته است) رانندمه یک نفرم، خوانندمه یک نفسم، چرندمه. امام صادق فرمودند وقتی شما را دعوت به یک غذایی کردند، (مثل) بچه گربه، گربه. «فَإنَّهُ إنْ فَعَلَ أَكَلَ حَرَامٌ». اگر این کار را بکند، غذای حرام خورده و «دَخَلَ غَاصِباً.» غصب کرده تو خانه این بابا. غذا غصبی (است)، ورودش تو خانه غصبی (است)، ورودش تو تالار غصبی (است)، غذا حرام. دعوت... حدیث دوم امام صادق فرمودند: «کسی غذای بخورد که بهش دعوت نشده (باشد)، مِنْ النَّارِ.» یک تیکه از آتش جهنم خورده. غذایی که دعوت نشدی. یک جوری منطقی زندگی کنیم، از کنار هم بودن لذت ببریم. فرار کنیم! همش آسیب میبینی. وقتی آسیب میبینی، دعوت شما بیارید. امیرالمؤمنین فرمود: پیغمبر اکرم به من اینجور سفارش کرد. وصیت پیغمبر. اگه بهشون اهانت شد، کسی جز خودشون را ملامت نکن. نفر اول کسی که برود سر سفره بنشیند که دعوتش نکرده. نفر دوم کسی که به صاحبخانه دستور بدهد. نفر سوم کسی که خیلی از دشمن (به او) برسد، «طَالِبُ الْفَضْلِ مِنَ الْأَرْذَلِ.» کسی که از آدمهای پست توقع فضل داشته باشد. پست، لئیم. پنجمی کسی که وقتی دو نفر دارند خصوصی با هم صحبت میکنند، خودش را بیندازد وسط. سلطان، کسی که جایگاه سلطان را رعایت نکند، احترام سلطان را نگه ندارد. هفتمین کسی که شایسته این جایگاه نیست. جای بزرگان است، جای وزرا و وکلا است. و هشتمی: «الْمُقْبِلُ بِالْحَدِيثِ عَلَى مَنْ لَا يَسْمَعُ مِنْهُ.» کسی هی با کسی حرف بزند (و) طرف علاقه ندارد گوش بدهد اگر اهانت شد و توسری خوردی، ناراحت نشو. حدیث توقع: توقع نداشته باش! توقع نداشته باش وقتی دعوتت نکردند، بهزور بخواهی بروی سر سفره بنشینی. توقع نداشته باش دشمنت به خیر برساند. توقع نداشته باش. این همش توقع. این ۸ تا، اگه اهانت شد بهت، ناراحت نشو.
پس بحث دعوت یکی از مباحث مهم (است). برای چه مهمانیهایی دعوت کنیم؟ چه مهمانیهایی سفارش شده بگیریم؟ چند مدل مهمانی داریم: ولیمه. ولیمه دادن. بحث ولیمه یکی از بحثهای خوب است. چند جا مستحب ولیمه. پیغمبر به امیرالمؤمنین سفارش کردند: «علی جان، لا ولیم الا فی خمس.» ولیمه نیست مگر (در) پنج مورد: عروسی، ازدواج، مراسم ازدواج. «خرس» یعنی زایمان، بچهدار شدن. ولیمه بدن خیرات برای سلامتی بدن مستحب است برای بچه. آدابی دارد، احکامی دارد. و باز هم مستحب است که مادر و پدر، پدربزرگ، مادربزرگ مستحب (است)، اصلش مستحب استخونش را چال کن. سومین مراسم: ختنهسوران، ختنه کردن بچه را، ختنه و تولد هفتۀ اول، روز هفتم مستحب. ۴ سالگی... چهارمین: وکار. وکار خانه خریدن (است) یا فروختن؟ ببخشید. خانه خریدن یا خانه ساختن. فروختن خانه را فروخته یا خانه میخرد یا خانه... پنجمیش هم رکاز. رکاز، مکی. کسی از مکه میآید. عمراً باشد! از مکه میآید. دعوت کردن واجب نیست مگر تو چهار جا. اصطلاحات مختلف از اینها نمیخواهد. مستحب است، روایات متنوع. دعوت کنیم: عروسی، زایمان، برگشت از مکه. این چهار جا ولیمه بدهید. عروسی و زایمان... این زایمان این بچه را وقتی عقیقه میکند. این عقیقه را اینجا روایت فرمودند: بچه را که عقیقه کردند، ختنه بچه. و یا از هر مسافرتی که برگشت. غیبة، مردی. کسی مسافرت بود، یک مدت نبود. گستردهتر است. سربازی بود، دو سال سربازی بود برگشته. وقتی میرود، سور میدهند. ولیمهها مهمانی دادن (است) به خدا نزدیک شدن. توی همینها، یک سفره آدم...
حدیث جالبی است. حضرت ۳۵ تا بچه داشتند. فرزند فلانی ابن موسیبن جعفر. بعضی از فرزندان موسیبنجعفر (علیهالسلام)، بعضی از فرزندان موسیبنجعفر که به دنیا آمدند، حضرت… مستحب بود دیگه. زایمان یکی از جاهای ولیمه دادن اینجاست. بعد حضرت کل مردم مدینه را اطعام کردند. سه روز! همه مردم مدینه. روایتی که خونده نمیشه (است). آقا! سه روز حضرت کل مردم مدینه را اطعام کرده. چی دادند؟ فالوده! قشنگ. قوطیقوطی، کاسهکاسه. حالا یا بشقاب یا کاسه. فالوده میدادند. آیا مسجد غذا برسه به دست کسایی که آدمحسابی مؤمنها بخورند؟ باشکاه بیلیارد فاسق (میخواهد) گناهی بکند. سه روز فالوده تو مسجد. تو مساجد، تو بازارهای مدینه. متلک انداخته. سه روزه داره! هیچ پیغمبری هیچ کاری انجام نداده، مگر اینکه پیغمبر ما همون کار را انجام داده. سلیمان سیرهاش این بود: سفرش پهن بود. حالا در مورد مهماننوازی حضرت سلیمان یک شب عرض میکنیم. حضرت ابراهیم، حضرت سلیمان، حضرت ایوب، حضرت یوسف. این انبیایی بودند که معروف به مهماننوازی بودند. سلیمان سیرهاش این جوری بود. این جور ولیمه میداد به همه. ولیمه میداد توی همه ولیمهها. یکی از این ولیمهها خیلی خاص است: عروسی مهمانی. ببین اینقدر که ما… من چند ساله دارم داد میزنم: «آقا، تو را به خدا مراسم جشن عروسی…»
معاویه بن عمار میگه: یک مردی آمد خدمت امام صادق (علیهالسلام)، گفت: «آقا، قیمه... امام حسین علیه السلام یک قیمه خیلی… قیمه امام حسینی شدها. شُله امام حسینی شده. مثل شُلههای محرمه. خیلی خوشمزه است. خیلی خوشعطر است.» حضرت فرمودند: «هیچ مراسم عروسی نیست که یک حیوانی را سر ببرند برای اینکه غذا بدهند، بیا مثلاً گوسفندی، مرغی، ولیمه بدهند تو عروسی، مگر اینکه خدا یک فرشتهای را از آسمان میفرستد، تو دستش ظرفی از مُشک بهشت است.» غذای مجلس عروسی. عروسی از ۶ کیلو… مجلس عروسی مجلس مورد عنایت خداست. لذا مستحب است. عروسی را ما کاری که کردیم چی بوده؟ یکی از جنایتهایی که کردیم، ختمها را آوردیم تو مساجد. عروسیها را بردیم تو تالار! عروسی جاش تو مسجد است. جای عروسی تو کجاست؟. پیغمبر مراسم عروسی حضرت زهرا و امیرالمؤمنین مسجد گرفت. میشود یک مکانهای مذهبی تدارک دید مخصوص عروسی. ولی مکان مذهبی، مکان قدسیت دارد، احترام دارد. کنار قبر شهدا مجلس جشن میگیرند. خوبه. اگه بتونه کسی این را، اون فرهنگش را ایجاد بکنه که قبحش بریزه. یعنی تو سرش نخورده. "خاک بر سرت کنند! رفتن بغل مردهها."
بله. از امام صادق (علیه السلام) پرسید که: «آقا ما غذا درست میکنیم، خیلی خوب هم درست میکنیم، خیلی هم بهش میرسیم، ولی بوی غذای عروسی را نمیدهد.» حضرت فرمودند که: «غذای عروسی بادی از بادهای بهشت درش وزیده میشود.» حلال. چون یک غذایی است که مال مجلسی که گرفتند به خاطر اینکه حلال خدا را انجام بدهند، از حرام نجات پیدا کنند. مراسم عروسی، مجلسی که دارند میگیرند، حلال خدا را بشود، از حرام نجات پیدا کنم. برای همین این مجلس انقدر برکت دارد. لذا موقعی که عقد جاری میشود، یکی از جاهایی (است که) وقتی دعا کردند، عروسی تو همه اینها... با همه در مورد ولیمه از اون طرف. "بدترین غذا، غذای ولیمه است به خاطر اینکه ولیمه پولدارها فقط توش جمعند." فقرا را ندیدند. هر چی باکلاس و ماشین شاسیبلند فلان و ایناست، آمدند مجلس. تو همه مهمانی دادنها، اونی که از همش بهتره، افطاری است. افطاری چند تا روایت عرض بکنم. تمام. روایت اول. امام صادق فرمودند: «کسی به یک روزهدار اگه افطاری بده، ثواب مثل ثواب روزه اون روزهدار را میبرد.» ثواب روزه خودش را هم میبرد. یک ثواب مضاعف، روزه اون را هم میبرد. با یک جرعه آب. فرهنگ افطاری ساده برای همینه دیگه. تو مساجد باب بشه، تو حسینیهها باب بشه، تو خیابون باب بشه. تو خیابون دَم اذان شهر مرده، اون قلقلی میشه. مردم افطار خرما پخش کنند. دَم افطار فضای کشور باید عوض بشه. فضای شهر باید عوض بشه. تفاوتی احساس نمیشه بین ماه رمضون و غیر ماه رمضون. افطاری دادن.
روایت دوم. حضرت فرمودند: «چقدر احادیث عجیب است؟» اینکه به برادرت افطاری بدهی، ثوابش از همون روزهای که گرفتی بیشتره. روزه گرفتی، برادرت خرمایی که دادی او افطار کرد، ثوابش از روزه که گرفتی بیشتره. با این همه زحمت و عرق و تشنگی و خستگی. حدیث سوم. عجب حدیثیست! خیلی قشنگه، خیلی قشنگ. اللهم صل علی محمد و آل محمد. امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «سیره جدم امام سجاد (علیهالسلام) به این نحو که تو ماه رمضان تو اون روزهایی که روزه گرفته میشه، حتی نه روزهایی که روزه واجب گرفته میشه، روزهایی که رایج است روزه گرفتنش مثل عید غدیر، مبعث، روز عرفه. این روزا که میشد، پدرم دستور میدادند یک گوسفندی را سر ببرن.» دَم غروب که میشد، حضرت میآمدند در دیگ را برمیداشتند، بوی خورشت ببینم خوب جا افتاده، خوب پخته، آماده شده، مراقبت داشته باشم غذا چه جور شده. خاندان! فلان جا داره. آدم بمیره برای این امام. رهبر مسلمین باشی، دیگ غذایت (و) خورشت مال بقیه باشد، نان و خرمایت مال خودت. خیلی قیمت. الحمدلله. رهبر الحمدلله از همین نسل است. ولی جاهای دیگه این خبرا نیست.
خانواده صدیر میگه که من وارد شدم در ماه رمضان در خدمت امام صادق (علیهالسلام). ماه رمضانه. «قدرت داری هر شب ده تا برده آزاد کنی از فرزندان اسماعیل؟» فرزندان اسماعیل کنایه از سادات. ده تا سید برده. «قدرت داری هر شب ماه رمضان آزاد کنی؟» حضرت فرمودند که: «نه تا، هشت تا، هفت تا.» تکتک شمردن. آمدند پایین تا یکی. «قدرت داری هر شب به یک مسلمان افطاری بدهی؟» معادل با اینه که هنگام افطاری به یک مسلمان که میدهی، انگار یکی از سادات را آزاد کرده. یکی از فرزندان اسماعیل. شبی ده تا سید میتوانی آزاد کنی. الان گلریزان میگیرند. این همه مراسم، برنامههای شبکههای مختلف. یک افطاری ساده، یک افطاری معمولی از زندان آزاد کرده، بالاتر از زندان. افطاری داد. در توان نیست، صدقه بگذاریم کنار. دَم افطار کسی موقع افطار لقمه نان (به کسی بدهد)، خدا گناهانش را میبخشد، ثواب آزاد کردن یکی از فرزندان اسماعیل را بهش میدهد. انقدر قشنگ، ساده. این میشه مهمانی، این آداب مهمانی.
بریم در خونه اون آقای غریب و مظلوم روزهداری که به بدترین وجه، اون آقایی که در زندانهای بغداد، در زندان هارونالرشید بود، روزها روزه بود. لقمه نانی دَم (افطار) ساکن شد. بیاحترامی، با بدرفتاری برای موسیبنجعفر (علیهالسلام) میگذاشتند. رکیکترین جسارتها، توهینها، بیادبیها را (به) ساحت مقدس موسیبنجعفر میکردند. سختترین افطاریهای عالم، موسیبنجعفر کنج زندان، تو زندانهای نمرد (که) زندانهای سخت (بودند) تحمل کردند. امشب بریم (و) موسیبنجعفر، امام کاظم (علیهالسلام) عنایتی بکند امشب.
در حال بارگذاری نظرات...